پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی: این مسئله مهمی نیست . خواستگار داشتن که عیب نبوده ، همسر شما می توانستند پنجاه خواستگار هم داشته باشند . ایشان نهایتا با شما ازدواج کرده اند . همانطور که شما خواستگاری زیادی رفته اید ، حالا خانم باید شما را عیب و نقص کنید ؟ اشکالی ندارد . حالا ایشان چطوری فهمیده اند که فلانی خواستگار این خانم بوده است ؟ اگر خانم به ایشان گفته که کار اشتباهی کرده است . عزیزان این حرفها رانزنید. حالا شما ازدواج کرده اید ، فلانی را می بینید خواستگار من بوده است ، این ها دلها را چرکین میکند. اگر قوم و خویش هستند ، پیچیده است . آقای عزیز بی اعتنایی کنید . ممکن است یک مسئله کوچک آرام آرام شما را دل چرکین کند . این یک غیرت بیجا است . غیرت خوبی نیست . غیرت برای مرد خوب است ولی غیرت به جا . و کم کم شیطان شما را وسوسه میکند که خوب ، اینکه خواستگارش بوده ، نکند با هم رابطه داشته اند و نکند. .. و زندگی شما خراب می شود . ch3.iribtv.ir
وقتی خواستگاران خانمم را می بینم که در بین نزدیکان هستند، رنج می برم. چه کار کنم که این رفتار، روی همسرم اثر نگذارد ؟
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
این مسئله مهمی نیست . خواستگار داشتن که عیب نبوده ، همسر شما می توانستند پنجاه خواستگار هم داشته باشند . ایشان نهایتا با شما ازدواج کرده اند . همانطور که شما خواستگاری زیادی رفته اید ، حالا خانم باید شما را عیب و نقص کنید ؟ اشکالی ندارد . حالا ایشان چطوری فهمیده اند که فلانی خواستگار این خانم بوده است ؟ اگر خانم به ایشان گفته که کار اشتباهی کرده است . عزیزان این حرفها رانزنید. حالا شما ازدواج کرده اید ، فلانی را می بینید خواستگار من بوده است ، این ها دلها را چرکین میکند. اگر قوم و خویش هستند ، پیچیده است . آقای عزیز بی اعتنایی کنید . ممکن است یک مسئله کوچک آرام آرام شما را دل چرکین کند . این یک غیرت بیجا است . غیرت خوبی نیست . غیرت برای مرد خوب است ولی غیرت به جا . و کم کم شیطان شما را وسوسه میکند که خوب ، اینکه خواستگارش بوده ، نکند با هم رابطه داشته اند و نکند. .. و زندگی شما خراب می شود .
ch3.iribtv.ir
- [سایر] من وقتی درباره نقاط مثبت همکاران خانمم صحبت می کنم ، همسرم بهم میریزد . آیا رفتار همسر من درست است ؟
- [سایر] شش ماه است که ازدواج کرده ام و هروقت به خانه مادر خانمم می رویم ، همسرم به مدت زیادی با مادرش خلوت میکند . آیا این کار درست است ؟
- [سایر] با سلام , از طرف مادر خانمم سوال میکنم : ما نسبتا در خانواده ای مذهبی زندگی میکنیم و پوشش اکثریت خانمها چادر میباشد , ولی برادر خانمم با خانمی که حجاب ضعیفتری دارد ازدواج کرده , اکنون پس از 3 سال مادر خانمم ورود انها را با این وضعیت حجاب ممنوع کرده , و ایشان هم حاضر به تغییر در رفتار خود ندارد تکلیف و کار صحیح در این مورد چیست؟
- [سایر] با خانمم سر مسئله خیلی کوچکی بحثمان شد از اون خواستم معذرت خواهی کند ولی او معذت خواهی که نکرد مدتی است قهر هم کرده و دیگر با من حرف نمی زند. لطفا من را راهنمایی کنید که چگونه با همسرم رفتار کنم؟
- [سایر] با سلام مدتی است ازدواج کردم اما متوجه همسرم بشدت گوش به حرف اطرافیانش میدهد بگونه ای که اگر کالایی را خریداری نماییم و اطرافیان بگویند زیبا نیست، ان کالا به کناری گذاشته میشود وبجای ان کالای دیگری را خریداری میکند حتی اگر ان کالا از نظر من و خودش بسیار زیبا باشد. نگرانی من از این است که این رفتار در زندگی مشترکمان تاثیرگذار باشد چگونه میتوانم این رفتار خانمم را اصلاح یا با ان کنار بیایم
- [سایر] با سلام بنده دو سال پیش عروسی کردهام و چهار سال پیش عقد نموده ام متاسفانه متوجه شدهام که مادر خانمم با کسانی که دعا میدهند در ارتباط است یعنی اگر مشکلی برای اعضا خانواده پیش بیاید به سراغ این افراد رفته و با هزینه کردن دعا می گیردو... حالا این رفتار مادر خانم من به زن من هم سرایت کرده است چرا که برای خانم من هم دعا می گرد که برای حل مشکپلات زندگی ما به کار بندد و این رفتار طوری شده است که خانمم دیگر با خانواده مادر من رفت و امد نمی کند و پشست سرشان هم حرفهای بد می زند پدر خانمم هم از این رفتار زنش شاکی است اما چه کار کند بنده خدا؟هر از چند گاهی هم بنده با خانمم سر این موضوع و تفکری که نسبت به ملدرم دارد دچار کنتاکت می شویم که باعث می شود چند روزی من با خانم قهر کنم ونیز چند ماهی است که به خانه پدر خانمم نمی روم چرا که احساس میکنم در زندگی ما شدید دخالت دارد مادر خانمم. بهتر است بگویم که ما در طبقه پایین خانه پدر خانمم زندگی می کنیم و به دلیل درآمد کم بنده اکثر خرج زندگی مارا اعم از غذا،میوه و امکانات رفاهی ما از خرج پدر خانم است و نیز خانم من دختر اول خانواده و تنها دختر آنه است و یک پسر 17 ساله نیز دارند.شغل خانم من خانه داری است و تحصیلات فوق دیپلم حسابداری دارد.هر دفعه که با خانمم راجع به اینکه چرا مادرت دعا می گیرد و... بحث می کنیم او این کارها را به مادر من نسبت می دهد و می گوید سلام بهشون برسون یعنی ما اهل دعا نیستیم بلکه این مادر شما است که در زندگی ما دخالت دارد در صورتیکه من بارها دیده ام که دعا گرفته و در آب یا چیز دیگری حل کرده و به خورد من می دهند تازه پدر خانمم هم اعتراف کرده است.خلاصه موقعی که مادرم علت نیامدن عروسش را از من پرسید بعد از مدتی قضیه را گفتن و به شدت عصبانی شد و موقعی که به خانواده آنها تماس گرفت گوشی تلفن را بر نمی داشتند و اصلا خانمم به من گفت به آنها بگو دیگر خانه ما نیاییند! لطفا بگویید من چه کنم؟در ضمن فعلا برای جدا شدن از خانه پدر خانمم پس انداز کافی ندارم.محل سکونت من با محل کارم یک ساعت فاصله دارد و خانمم می گوید حتما باید شهرکرد یعنی محل کارم خانه بخری!
- [آیت الله خامنه ای] از آتا نازی در فارسی به (قتل از روی ترحم) و (بیمارکشی با ترحم) تعبیر می شود و به منظور کوتاه کردن مدت درد و رنج بیمار لاعلاجی است که بر اساس دانش پزشکی امروز هیچ امیدی به شفا و یا بهبود او وجود ندارد اقدام به این کار چه حکمی دارد؟ آیا سرپرست یا نزدیکان بیمار می توانند به پزشک همچین اجازه ای بدهند؟
- [سایر] با سلام من یک سال پیش درسم را تمام کردم و تمام امیدم این بود که کارشناسی ارشد قبول بشم و درسم را ادامه بدم چون هرچی دنبال کار گشته بودم ، کار پیدا نکرده بودم ، الان دیدم قبول نشدم احساس کردم دنیا روی سرم خراب شده ، از نگاه تحقیر آمیز دیگران ، فامیل و سرزنش های مکرر پدر و مادرم رنج می برم ، همه به دید یک آدم الاف و بیکار بهم نگاه می کنند در صورتی که تمام سعی خودم رو برای شاغل شدن و قبول شدن توی کنکور کرده بودم ، از طرفی آرزو دارم ازدواج کنم ولی تا شاغل نشم و سر و سامان نگیرم اجازه بهم نمی دهند و اصلن جرات نمی کنم به پدر و مادرم هم بگویم .. همین باعث شده کمتر خونه فامیل ها برم ، در کل من یه شخصیت کمی خجالتی دارم و تحمل حرف ها و نگاه های دیگران برام خیلی مشکله ... از اینکه می بینم دوست هایم همه یا شاغل هستن و یا در شرف ازدواج هستند رنج می برم و همین باعث شده پدرم بهم سرکوفت بزنه که از دیگران یاد بگیر ، الان یه احساس بیزاری از زندگی دارم احساس می کنم به بن بست رسیدم هرچی هم از خدا کمک میخام بهم محل نمیزاره و راهی جلوی پام نیزاره .. احساس تنهایی خاصی دارم احساس می کنم فقط خودم خودمو درک میکنم، یه افسردگی عجیبی گرفتم طوری که از کارهای عادی زندگی هم دلسردم.... وضع مالی ما بسیار خوب است و روابط عاطفی در خانواده من تقریبا صفر است ...! شما بگید چکار کنم ..؟!!
- [آیت الله خامنه ای] چند سالی است که ازدواج کرده ام و به مسائل شرعی و امور دینی اهمیت فراوانی می دهم و مقلد امام راحل(قدّس سرّه) هستم، ولی متأسفانه همسرم به مسائل دینی اهمیت چندانی نمی دهد، گاهی بعد از مشاجره لفظی، یک بار نماز می خواند، ولی باز دوباره ترک می کند و این رفتار او مرا بسیار رنج می دهد، وظیفه من در برابر او چیست؟
- [سایر] من همسر دوم خانمم هستم. ما تا قبل از این که حکم طلاق خانمم صادر شود با هم نامزد شدیم، البته با اطلاع کامل خانوادهها و با جشن نامزدی (چون همسرم طلاق غیابی گرفته) ما در همان زمان به دلیل نداشتن اطلاع کافی با یکدیگر نزدیکی داشتیم و بعد از پایان عدۀ طلاق همسرم به عقد دائم هم در آمدیم و حالا بعد از دو سال از این که با هم ازدواج کردهایم به طور اتفاقی به این موضوع برخوردیم که نزدیکی با زنی که هنوز عدۀ طلاق او تمام نشده آن زن را برای همیشه به آن مرد حرام میکند. حالا ما باید چه کار کنیم؟ با توجه به این که خیلی همدیگر را دوست داریم و قصد بچهدار شدن داریم آیا باید کفاره بدهیم یا ...؟ لطفا ما را راهنمایی کنید.