همه مردم به توجه نیاز دارند و هر کسی از اینکه مورد توجه قرار گیرد، خشنود میشود ولی بعضی کودکان به طور مداوم از شما توجه میخواهند، به طوری که هر قدر هم به آنها توجه کنید، باز انتظار توجه بیشتری از شما دارند. البته قضاوت درباره مقدار توجه کافی مشکل است ولی کودک باید احساس کند که پدر یا مادرش وقتی به آنها نیاز دارد، پیش او خواهند بود و این احساس باید به صورت طولانی، منظم و هر روزه در کودک ایجاد شود. بعضی دیگر از کودکان به این دلیل انتظار توجه بیش از حد دارند که احساس ناامنی میکنند و بیش از اندازه وابستهاند. این وابستگی ممکن است موقتی باشد. به طور مثال به علت مرگ یکی از اقوام، بیماری، طلاق، به دنیا آمدن خواهر یا برادر و یا مشکلی در مدرسه یا با دوستان. همچنین ممکن است این وابستگی دایمیتر باشد زیرا پدر و مادر در این حالت وابستگی خود را با ابراز محبتهای بیموردشان تشدید کردهاند. www.salamat.com
کودک پنج سالهای دارم که بیش از حد به من وابسته است و همیشه توقع توجه بیش از حد دارد. چه توصیهای برای متعادل شدن عواطف فرزندم دارید؟
همه مردم به توجه نیاز دارند و هر کسی از اینکه مورد توجه قرار گیرد، خشنود میشود ولی بعضی کودکان به طور مداوم از شما توجه میخواهند، به طوری که هر قدر هم به آنها توجه کنید، باز انتظار توجه بیشتری از شما دارند. البته قضاوت درباره مقدار توجه کافی مشکل است ولی کودک باید احساس کند که پدر یا مادرش وقتی به آنها نیاز دارد، پیش او خواهند بود و این احساس باید به صورت طولانی، منظم و هر روزه در کودک ایجاد شود. بعضی دیگر از کودکان به این دلیل انتظار توجه بیش از حد دارند که احساس ناامنی میکنند و بیش از اندازه وابستهاند. این وابستگی ممکن است موقتی باشد. به طور مثال به علت مرگ یکی از اقوام، بیماری، طلاق، به دنیا آمدن خواهر یا برادر و یا مشکلی در مدرسه یا با دوستان. همچنین ممکن است این وابستگی دایمیتر باشد زیرا پدر و مادر در این حالت وابستگی خود را با ابراز محبتهای بیموردشان تشدید کردهاند.
www.salamat.com
- [سایر] کودک سه ساله ای دارم که به بعضی از دستورات من بی اعتنایی و بی توجهی می کند. به نظر شما من در برخورد با فرزندم تا چه حد باید قطع و جدی باشم؟
- [سایر] سلا م خسته نباشید من تک فرزندم و بیش از حد به پدر و مادرم وابسته هرروز و همیشه این فکر با منه که نکنه برای اونا اتفاقی بیفته به خاطر این موضوع استرس و اضطراب خیلی زیادی دارم نمیدونم باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید
- [سایر] پسر 6 ساله ام بسیار با هوش و عموما منطقی و قانع است با توجه به طرز تفکر و ترسی که من به عنوان مادر از اجتماع دارم هرگز اجازه نداده ام با کودکان بزرگتر بالاخص در خیابان البته غیر از مهد کودک بازی کند و تنها سرگرمی اش گاها پارک و پلی استیشن و کارتون بوده فرزندم به بازی های تهاجمی علاقه دارد زود عصبانی می شود میل به کتک زدن برادر هفت ماهه اش البته نه به شدت را دارد حتی نمی دانم در چه مدرسه ای ثبت نامش کنم غیر انتفاعی با محیطی کوچک یا یک مدرسه دولتی لطفا راهنمایی ام کنید.
- [سایر] با سلام وخسته نباشید.همسرم فرد خیلی فعال اداری با روابط عمومی خوب وبالا. که دایم غرق در کیف اداره و نامه های اداری است.اگر هم وقت اضافی بیاره جلوی لب تاب یا کامپیوتر مشغول به خوندن زبان انگلیسی میشه.ما 2 تا فرزند داریم .12 و 2 ساله. کودک 2 ساله ام به من شدیدن وابسته است .البته هنوز شیر میخوره.از وقتی به دنیا اومد دیگه سر کار نرفتم. ..وقتی اکتیو بودن هسرم تو کارش رو میبینم افسردگی بهم دست میده.مخصوصن اینکه هیچ توجه و کمکی به من نمیکنه. شما بگین چه کار کنم؟؟
- [آیت الله بهجت] در جشن عروسی، چند کودک پس از صرف شیرینی به مشکلات گوارشی مبتلا می گردند. آنان را به بیمارستان می برند، ولی همه ی آن ها مگر یک نفر به طور سرپایی معالجه می گردند. سوابق امر هم گویا است که این کودکان مراجعه دیگری به پزشک یا بیمارستان نداشته اند. یکی از این کودکان در بیمارستان فوت می شود. پزشک قانونی پس از انجام آزمایش سمّ شناسی و آسیب شناسی اعلام می کند: (علت مرگ به شرح زیر اعلام می گردد: عفونت ریوی و ورم ریه و خون ریزی منقوط در ریه می باشد و در امعا و احشای ارسالی، سمّی در حدّ تشخیص یافت نشده است.) با توجه به وضع سایر کودکان باید گفت که اگر نامبرده بیماری زمینه ای نداشت، عوارض گوارشی و مسمومیّت غذایی ادّعایی، نمی توانست تأثیری در پیش آمد مرگ داشته باشد، ولی در مورد این کودک، به علّت وجود زمینه مساعد از نقص مصونیّت می توان گفت تأثیر ناچیزی داشته است. این میزان تأثیر در حد 10% تخمین زده می شود.) در این مورد خاص و با توجه به نظریّه پزشک قانونی و هیأت پزشکی، آیا می توانیم مسؤولیتی متوجه شیرینی فروش کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، در چه حد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] پسر بچّه ای دو سال دوران حضانت خود را نزد مادر سپری نموده است. اکنون با انقضای مدّت حضانت مادر، پدر قصد استرداد طفل را دارد. امّا طفل و مادر آن چنان به یکدیگر وابسته و علاقه مند هستند، که جدا کردن آنها حتّی هفته ای یک روز، با مشقّت صورت می گیرد. با توجّه به این مطلب، در صورتی که متخصّصین روانشناسی نظر دهند که جدا کردن طفل از مادر، به سلامت روحی و روانی و جسمانی کودک صدمه وارد می کند، و موجب مشقّت و فشار شدید روحی و روانی به مادر خواهد بود، تکلیف چیست؟ اگر پدر به دلیل اشتغال خارج از منزل، بلکه خارج از شهرِ محلِّ سکونت، بخواهد طفل را به دیگری بسپارد، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] پسر بچّه پانزده سالهای که شب هنگام پس از بیدار شدن از خواب فرد اجنبی را به صورت برهنه با مادرش در اتاق خواب میبیند با این اعتقاد که فرد خائن و متجاوز به ناموس باید کشته شود فرد مزبور را که مبادرت به فرار نموده به قتل میرساند لازم به ذکر است که زن مدّعی است که اولابا تهدید فرد مقتول مبنی بر آبروریزی او درصورت تن ندادن به رابطه، مجبور به باز کردن درب منزل به روی او شده است، ثانیاً رابطه نامشروع در حدّ کمتر از زنا بوده است، با توجّه به فرض فوق بفرمائید : الف - قتل ارتکابی توسط نامبرده با اعتقاد به لزوم کشتن اینگونه افراد مشمول کدامیک ازعناوین قتل عمد یا شبه عمد میشود؟ ب - با توجّه به ادّعای زن مبنی بر اینکه از روی تهدید مجبور به برقراری رابطه با اجنبی شده است آیا عمل ارتکابی از سوی فرزند تازه بالغ وی میتواند مشمول عنوان دفاع از ناموس و در نتیجه عدم شمول ادّله قتل عمد در مورد وی باشد؟ ج - با توجّه به اینکه اطّلاعات فقهی نوجوان در احکام شرعی کم بوده آیا جهل وی به مسئله میتواند رافع مسئولیت باشد؟
- [سایر] سلام من دختر 20سالمه و ساکن شهرستان نوشهر هستم و حدود 1سال و 4 ماه پیش با پسری 23ساله ساکن بندرانزلی که در شهرستان نور دانشجو بودن نامزد کردم.متاسفانه به دلایلی از جمله مسافت دور، علاقه ی بیش از حد نامزدم به زادگاهش، عدم توجه نامزدم به من اواخر مرداد هر دو تصمیم گرفتیم رابطه را ادامه ندهیم . من به نامزدم خیلی وابسته بودم و هنوز هم خیلی بهش علاقه دارم..هفته ی گذشته چند بار به او پیام دادم و حالش را پرسیدم اما جوابی نداد..تعجب کردم چون پسر مودبی بود و هیچ وقت بی ادبی نمیکرد و پاسخ میداد.حدود 2روز 15پیام به او دادم که جوابی دریافت نکردم، نگران حالش شدم دیگه طاقت نیاوردم و به خدا قسمش دادم و گفتم من نگرانت هستم لطفا پیامم رو دیدی خبری از خودت بده من از نگرانی نمیتونم بخوابم... ساعت حدود 1 بامداد 5شهریور پیام داد: "داداشم فوت کرده،پیام نده" واقعا شکه شدم...برادرش 15 ساله بود و پسر خوب و مودبی بود خیلی ناراحت شدم به حدی که نمیتونستم حرف بزنم و از جام بلند بشم.تا ساعت 13 همون روز شوکه بودم و بعد پیام تسلیت براش فرستادم که جوابی دریافت نکردم. علی برادر نامزدم 15سالش بود که شنبه اول شهریور غرق شد و بدنش 4شهریور پیدا شد(از دوستانش پرسیدم چون خودم از صحبت کردن باهاش میترسیدم) میترسیدم چیزی بگم و حالش بدتر بشه(همین یه برادر رو داشت) من نتونستم برم انزلی چون از خرداد ماه از هم جدا شده بودیم و پدرو مادرم اصلا دلشون نمیخواست من باهاش در ارتباط باشم. دو روز بعد هفتمین روز فوت علی باهاش تماس گرفتم اما بعد شنیدن دو تا بوق تماسم رو رد کرد بعد بهش پیام دادم که :"از اینکه مزاحمت شدم ببخش، بیش از این نتونستم ازتون بی خبر باشم، تماس گرفتم حالتو بپرسم.ببخشید". من به نامزدم خیلی علاقه دارم واقعا شرایط رفتن به انزلی رو نداشتم وگرنه حتما میرفتم.الان نمیدونم چطوری باهاش ارتباط برقرار کنم لطفا شما راهنماییم کنید. ممنون
- [سایر] یا اله العاصین سلام علیکم (فوری - خانوادگی - طلاق) با توجه به اینکه فرمودید مختصر من نیز سعی کردم به اختصار مشکل را خدمتتان عرض میکنم ولی شرمنده که طولانی شد. با توجه به اینکه بسیار مصتعصل هستم در صورت امکان سریعتر پاسخ بفرمایید. 1. من 32 سال دارم. 2. 2 سال پیش با خانمی که 2 سال از من کوچکتر است ازدواج کردم.جفتمان مذهبی و تحصیلکرده و خانواده های خوب. 3. از همان اوایل متوجه شدم که باید مراقب حساسیتهایی باشم. 4. بعد از مدتی دعواها شروع شد. بر سر چی ؟ هیچی. مسایل بسیار پیش پا افتاده. 5. در واقع ما مشکل و اختلاف بزرگی در زندگی نداریم. لذا در مورد مشکلات و اختلافاتمان میگویند چشم خورده اید ! 6. بعد از گذشت مدتی از دعواها و شدت گرفتن به روان شناس مراجعه کردیم و تشخیص افسردگی داد و داروهایی مربوطه را داد و گفت که پیش مشاور نیز برویم. 7. الان مدت 10 ماه است که از این قضیه میگذرد. بعد از مدتی دکتر داروهای افسردگی را قطع کرد و مشاوره را ادامه دادیم. 8. خلاصه ای از انچه از جلسات مشاوره در مورد مشکلات بود را میگویم: 9. اولا 90 درصد مشکلات از خانم من است و بسیار از جلسات به صورت خصوصی فقط با ایشان است. 10. مادر ایشان در دوران کودکی برخورد نامناسبی با ایشان داشته 11. سعی میکرده بچه ها را مجبور به انجام تصمیمات خود کند که البته خانم من خیلی زیر بار نمیرفته. 12. به علت وجود یک برادر کوچکتر که مشکلات زیادی ایجاد میکرده و ظاهرا مشکلات عصبی داشته و بسیار بداخلاق، بد دهن، زورگو و شر است بیشتر توجه مادر به ایشان بوده و حقوق بچه های دیگر برای جلب رضایت او پایمال میشده. 13. لذا همسر من نیز از سن 12 تا 25 سالگی با مادر بیگانه بوده و بیشتر پناهش خاله اش بوده است. 14. حال او مرا در کنار گوشه ای از خاطراتش میداند. 15. هر توصیه ای را به معنی امر کردن میداند و احساس میکند از بالا داری با او برخورد میکنی و دچار چالش میشود. اگرچه که یک شوهر گاها اجازه دارد از بالا درخواستهایی هم داشته باشد. 16. کمال گرا و ایده ال گراست لذا توقعش از افراد، رفتارشان، تمیزی خانه و غیره بسیار بالا و مشکل ساز است. 17. در کنار این همه جلسات اگرچه روابط ما خیلی بهتر شده ولی هنوز هم از سطح استاندارد بسیار پایینتر است و گاها دعواها شدیدی صورت میگیرد. 18. در واقع من هم خلی زن ذلیل شده ام که روابط بهتر شده ولی همین دیروز برای چندمین بار مرا زد. 19. گاها برخوردهایش مرا تا حد جنون عصبانی میکند و این در حالی است که من انسان بسیار آرامی بودم. 20. اخیرا نیز دکتر گفته که دوباره دچار افسردگی شده است. 21. مدتها پیش به فکر طلاقش افتادم ولی به دلایلی این کار نکردم. یکی ترس از خدا. دوم اینکه اگر او را طلاق دهم نابود میشود. سوم به امید اصلاح. چهارم شاید اشکال از من است و من هستم که او را عذیت کردم و به اینجا کشاندم و خودم نمیفهمم. پنجم ترس از شرایط خودم بعد از طلاق. 22. لازم به ذکر است برخورد ظاهری ایشان با آشنایان بسیار خوب است و بسیار عاطفی است. 23. با توجه به جدایی از مادر مهارتهای زندگی را در سطح پایینی دارد. حتی در کارهای خانه من به شدت کمک میکنم تا انجام شوند. 24. بسیار مرا دوست دارد. من هم او را دوست دارم البته بسیار کمتر از قبل. 25. در واقع او یک انسان غیر متعادل است. 26. او قبل از ازدواج هم مشکلاتی داشته و به روانپزشک و مشاور مراجعه کرده است چنانچه در دوره عقد کردگی هم داروهای اعصاب استفاده میکرد. 27. برادران او هم حساس هستند و تحت نظر مشاور و روانپزشک هستند. سوالات من : 1. چه کار کنم؟ حیران مانده ام؟ 2. طلاق در چه مواردی لازم است؟ 3. آیا طلاق دادن او مخالف رضای خدا و مروت است؟ 3. آیا زندگی با او مورد رضای خدا و صلاح است ؟ آیا اجری دارد؟ آیا عاقلانه است؟ 4. اگر او را طلاق دهم در مورد عاقبت خودش و خانواده اش مسؤل هستم ؟ 5. آیا استخاره در این مورد جا دارد؟ برادر عزیز، دوست دارم خدا خودش دهان باز کند و بگوید چه کنم تا آن کنم. یا صاحب الزمان با تشکر
- [سایر] سلام به کاربران محترم سایت امروز چند صفحه آخر پیامها را مطالعه کردم و مطالب زیر بنظرم رسید: دلیل سرچ نکردن همه ما اینست که فکر میکنیم مشکلات هر کدام از ما خاص است یعنی مشکل من که یک درگیری عاطفی است با مسئله کاربر دیگر از همین نوع ،متفاوت است!! در واقع ما ته دلمون میخواهیم کسی به ما بگوید که اشتباه نکردیم! و ایرادی بر ما نیست در واقع این ناخودآگاه هر آدمی است که نسبت به خودش منصف و منتقد عادل نیست ما فکر میکنیم که تقصیر ما نیست که که با خانواده نمیتوانیم کنار بیاییم یکی مثل آقای مرادی باید در عین محق دانستن ما آن را اصلاح کند! ما تصور میکنیم تقصیر ما نیست که در ایجاد یک رابطه زیاده خواستیم و درگیر حوادث واتفاقات بد بعد ازآن شدیم! بنابراین مرتب پیام میدهیم ،گله میکنیم که چرا جواب نداریم چون من بابقیه فرق دارم و مشکل من خاص تر از بقیه است. "لطفا کمی واقع بین نسبت به خود و با انصاف نسبت به بقیه باشیم و با سرچ کردن کمی با خودمان رو راست" نکته بعدی؛ سطح توقع بالای ماست! خیلی از مشکلات قابل طرح و پاسخ در فضای وب نیست برخی نیز نیاز به مراجعه به مشاور و پیگیری مکرر دارد. طرح یک سوال مثل اینکه"من امروز خواستگار دارم چند توصیه فوری"و انتظار پاسخ کافی و مدون و مدلل داشتن کاملا بیهوده و نشانه کوتاه فکری است و آخر اینکه این یک فضای شخصی است و سلیقه شما و انتظارات همه تا حد امکان در نظر گرفته میشود. باید به گرداننده آن حق داد که به میل خود آن را اداره کند. اما جناب آقای مرادی: خستگی در پاسخ به سوالات و گاهی ناراحتی جنابعالی در بعضی از موارد مشهود است.باید بدانیم از یک چهره اجتماعی و یک روحانی آشنا به اینترنت؛ کامپیوتر؛ مباحث روانشناسی و مسائل روز جامعه، انتظار دیگری است. شما موعظه نمیکنید ،نصیحت و اداهای عارفانه وووو ندارید بلکه به زبان قلب جوانان سخن میگویید مصداق "لاجرم بر دل نشیند". به بیان دیگر بدلیل عدم آموزش کافی در خانواده ها و عدم تعامل درست بین آنها ؛ارتباط با شما برای کاربران وسیله نجات تلقی میشود چه اینکه افرادی برای شما پیام میدهند که ظاهرا نباید به این سایت مراجعه کنند. صبور بودن شما قطعا برای ادامه حیات منطقی این سایت ضروری است. و از کاربران درخواست میکنم که در پرسش و بیان مشکلات کمی دقت کنند و از سبک های تکراری پرهیز نمایندهمینطور میتوانید نظرات خود را نسبت به سخنرانیها؛مصاحبه ها،حتی پاسخ بقیه سوالات با رعایت ادب و انصاف و ""به دور از تملق""بگویید که حتماموثر و مفید خواهد بود. درخواست ایشان از شما در انجام طرح پژوهشی نشان از توجه و ایمان به افکار و کار آمدی نسل جوان دارد پس لطفا با هم به ؛به هم کمک کنیم.