حکمت خداوند متعال از ایجاد غریزه جنسی استمرار و بقای نوع بشر است و لذا سالم‌ترین و مطلوب‌ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نیاز، بی‌آنکه به دیری یا زودی آن فکر کند، به مقبول‌ترین و کامل‌ترین صورت خود به نیازمندی خویش پاسخ مثبت می‌دهد و پیش از آنکه به عواقب و پی‌آمدهای آزار دهنده و فشارهای غریزه به دنبال آن عقده‌های روانی دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژی انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعی و مشروع، بی‌اضطراب و نگرانی، فرو نشانده است. و این نخستین توصیه دین در این مورد است. رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: (یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛ ای جمعیت جوانان هر کس از شما توانایی ازدواج دارد ازدواج کند.)[1] کنترل اگر برای کسی به هر دلیلی امکان ازدواج نباشد، چنین شخصی تحت هیچ عنوان مجاز نیست روی به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنی بسیار فراتر از فشارها و رنج های عزوبت و بی‌همسری است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب می‌شود. و لذا چنین کسی باید مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن و مشروع فراهم آورد و اقدام به ازدواج نماید و در صورتی که به هیچ روی امکان ازدواج نیافت، قرآن کریم می‌فرماید: (و لیستعفف الّذین لا یجدون نکاحا؛ و باید آن کسانی که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند)[2] (عفت‌) نقطه مقابل ‌(شکم پرستی و شهوت پرستی‌) است که از مهمترین فضایل انسانی‌محسوب می‌شود. علمای اخلاق نیز در تعریف‌(عفت‌)،آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته‌اند. در قرآن نمونه های زنان و مردان با عفت را ذکر می کند که نمونه آن شرح زندگی پرماجرای حضرت یوسف علیه السلام و بیان مقام والای عفت و پارسایی اوست. عفت، گنجی است که راه موفقیت دنیا و آخرت از آن آغاز می‌شود. در منابع حدیثی،اهمیت فوق العاده‌ای به‌(عفت‌)داده شده است: 1-امام امیر المؤمنین علیه السلام،عفت را برترین عبادت شمرده است: (افضل العبادة ‌العفاف: عفت‌بالاترین عبادت‌هاست )[3] تعبیر به عفت در این جا، ممکن است ‌به معنی وسیع آن استعمال شده و یا ممکن است در مقابل شکم پرستی و شهوت جنسی به کار رفته باشد. 2-امام باقر علیه السلام می‌فرمایند:(ما عبد الله بشی‌ء افضل من عفة بطن و فرج،هیچ‌عبادتی در پیشگاه خداوند،برتر از عفت در برابر شکم و مسایل جنسی نیست‌)[4] زنی که بتواند عفت ‌خود را نگاه‌داری کند، بزرگ‌ترین وظیفه دینی وانسانی خود را انجام داده است. البته چنین گوهر گران و این گونه جواهر درخشان، دزدان بسیاری دارد که همواره در کمین نشسته‌اند تا آن را از کف دارنده‌اش بربایند و برای ربودن گوهر عفت، از تهمت و افترا و گاه از قتل و غارت دریغ نمی‌کنند. به هر حال کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1 کنترل منفی. 2 کنترل مثبت. کنترل منفی غالبا وقتی سخن از کنترل غریزه جنسی به میان می‌آید، توجه اشخاص به سمت و سوی نوع منفی آن جلب می‌شود. و آن این است که کسی با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک‌شده‌اش مبارزه و مقابله کند و به سوی ارتکاب جرم نرود، چنین کاری گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولی پیامدهای سوء و مخرب آن بر کسی پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصی به کنترل غریزه سفارش می‌شود، با چنین برداشتی از آن، و تصور دشواری و زیانباری آن، از پذیرفتن چنین توصیه‌هایی سر باز می‌زند. ایستادگی و مبارزه با شهوت امر دشواری است اما اجری فراوان در پی دارد. کنترل مثبت غریزه جنسی اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب‌ترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است. و آن پرهیز از صحنه‌ها و کارهایی است که به تحریک این غریزه می‌انجامد. این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیری دارد هم راحت است و هم بی‌زیان و بلکه مفید. راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه‌ای است با سرعت معمولی و قانونی، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانی ندارد، بر خلاف ماشینی که با سرعتی بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر می‌کند. که چه بسا به کلی اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب برای وسیله و صاحب آن به همراه دارد. و بی‌زیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشاری بر جسم و روان تحمیل نمی‌کند تا به آن صدمه‌ای وارد شود. و مفید است چون موجب می‌شود مغز و اعصاب و قوای بدن در حالت عادی به سر برند و تعادل روانی شخص محفوظ بماند و انرژی و سرمایه‌های جسمی و روحی او بیهوده مصرف نشوند. پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانی که قدرت و وضعیت مساعد برای ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصی منافی با آن را دارد، ولی با تأمل بیشتر معلوم می‌شود که آیه کریمه معنایی عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمی‌شمریم: 1: پرهیز از فکر و ترسیم صحنه‌های محرک در ذهن و خیال عبداللّه‌ بن‌سنان از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت(ع) فرمود: (انّ عیسی قال للحواریّین: ... انّ موسی امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فی بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت؛ عیسی به اصحاب خود گفت: ... موسی به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور می‌دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسی که خیال زنا کند مانند کسی است که در خانه‌ای نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کاری گرچه خانه را نمی‌سوزاند ولی زینت و صفای آن را مکدّر کرده و فاسد می‌کند.)[5] 2: دوری از نگاههای مسموم و مناظر تحریک‌آمیز قرآن کریم در دو آیه متوالی دستور به اغماض و نگهداری چشم از نگاه حرام و هوس‌آلود داده است. در آیه اول می‌فرماید: (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ...؛ به مؤمنان بگو دیدشان، را از نامحرمان فرو نشانند و نهانگاههای خود را ، از وقوع در حرام نگه دارند. و در آیه بعدی می‌فرماید: (و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ...؛به زنان مؤمن بگو چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههای خویش را محافظت کنند.)[6] جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم می‌دهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است. رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: (النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من اللّه‌ اعطاه اللّه‌ ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛ نگاه هوس‌آلود تیری است مسموم از تیرهای شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهی ترک کند، خداوند ایمانی به او می‌بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس می‌کند.)[7] 3: گوش ندادن به آوازها و موسیقی های تحریک‌کننده و مبتذل. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: (إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهی عنه و تلا قول اللّه‌ عزّ و جلّ: (انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً) و قال یسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛ مردی از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهی کرده و این آیه را خواندند: (به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود)[8] و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد.)[9] 4: اجتناب شدید از معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریک‌آمیز. از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: (من اصغی إلی ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق یؤذی عن اللّه‌ عزّ و جلّ فقد عبد اللّه‌ و ان کان یؤذی عن الشّیطان فقد عبد الشیطان؛ هر کس به سخن گوینده‌ای گوش فرا دهد او را بندگی کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند قطعا بندگی شیطان کرده است.)[10] 5: اعتدال در خوردن. بی‌تردید پرخوری و بی‌نظمی در خوردن در ذخیره‌سازی و انباشتن موادی که موجب هیجانات می شود مؤثر است، ولی در صورت اعتدال و کم‌خوری چنین مشکلی کمتر پیش می آید. در حدیثی که قبلاً از پیامبر گرامی(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب می‌کنند می‌فرمایند: (و من لم یستطع فلیصم، فإنّ الصّوم به وِجاء؛ هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروی غریزه او را تضعیف می‌کند.)[11] 6: اشتغال، ورزش و سرگرمی های مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایی در تقویت غریزه به مصرف می‌رسد و هم فکر و خیال مصروف چاره‌سازی در دفع آن می‌شود. و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است. حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه (مفضّل) می‌فرمایند: (... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه ...؛ و همین گونه انسان اگر بی‌کار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار می‌شود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا می‌شود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد ...)[12] 7: تلاوت قرآن. بی‌شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفای هر دردی است که به سرعت کار هر پریشانی را رو به سامان می‌برد و زخم های پنهان را التیام می‌دهد، و همت ها را تا آسمان ها بالا می‌برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات می‌بخشد. امیر مؤمنان(ع) می‌فرمایند: (و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛ قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهای خود مرهم بگذارید زیرا آن داروی شفابخش سینه‌هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه‌هاست.)[13] خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسی نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحی که بیان شد و سپس کنترل منفی با وجود همه زیان های آن، ولی هیچ گاه به بی‌بند و باری و افسار گسیختگی و آلودگی به گناه رضایت نمی‌دهد و زیان آن را به مراتب خسارت‌بارتر و ویرانگرتر از ضرر کنترل منفی می‌داند. این نوشتار را با این جمله به پایان می‌بریم که بزرگان گفته‌اند: (نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت.) پی نوشتها: [1] مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ابواب مقدمات نکاح، ص531، ح21 [2] سوره نور، آیه 33. [3] اصول کافی،ج 2،ص‌79. [4] اصول کافی،ج 2،ص‌79. [5] وسائل الشیعه، ج14، ص240. [6] نور آیه 30 و31 [7] الاخلاق، سیدعبداللّه‌ شبّر، قم، انتشارات بصیرتی، ص127. [8] سوره اسراء آیه 36 [9] مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ص459، ابواب یکتسب به، باب 80. [10] وسائل الشیعه، چاپ ایران، کتابفروشی اسلامیه، ج12، ص236. [11] مستدرک الوسائل، ج2، ص531. [12] بحارالانوار، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، ج3، ص87. [13] وسائل الشیعه، ج4، ص825، ابواب قرائة القرآن، باب 1، ح7. www.shamimm.ir
در خصوص دخترانی که بنا به دلائلی موفق به ازدواج نشدند و گاه مجبورند تا مدت ها عذب بمانند تکلیفشان چیست؟
حکمت خداوند متعال از ایجاد غریزه جنسی استمرار و بقای نوع بشر است و لذا سالمترین و مطلوبترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نیاز، بیآنکه به دیری یا زودی آن فکر کند، به مقبولترین و کاملترین صورت خود به نیازمندی خویش پاسخ مثبت میدهد و پیش از آنکه به عواقب و پیآمدهای آزار دهنده و فشارهای غریزه به دنبال آن عقدههای روانی دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژی انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعی و مشروع، بیاضطراب و نگرانی، فرو نشانده است. و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم (ص) میفرمایند: (یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛
ای جمعیت جوانان هر کس از شما توانایی ازدواج دارد ازدواج کند.)[1]
کنترل
اگر برای کسی به هر دلیلی امکان ازدواج نباشد، چنین شخصی تحت هیچ عنوان مجاز نیست روی به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنی بسیار فراتر از فشارها و رنج های عزوبت و بیهمسری است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب میشود. و لذا چنین کسی باید مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن و مشروع فراهم آورد و اقدام به ازدواج نماید و در صورتی که به هیچ روی امکان ازدواج نیافت، قرآن کریم میفرماید: (و لیستعفف الّذین لا یجدون نکاحا؛ و باید آن کسانی که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند)[2]
(عفت) نقطه مقابل (شکم پرستی و شهوت پرستی) است که از مهمترین فضایل انسانیمحسوب میشود.
علمای اخلاق نیز در تعریف(عفت)،آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانستهاند.
در قرآن نمونه های زنان و مردان با عفت را ذکر می کند که نمونه آن شرح زندگی پرماجرای حضرت یوسف علیه السلام و بیان مقام والای عفت و پارسایی اوست.
عفت، گنجی است که راه موفقیت دنیا و آخرت از آن آغاز میشود. در منابع حدیثی،اهمیت فوق العادهای به(عفت)داده شده است:
1-امام امیر المؤمنین علیه السلام،عفت را برترین عبادت شمرده است: (افضل العبادة العفاف: عفتبالاترین عبادتهاست )[3] تعبیر به عفت در این جا، ممکن است به معنی وسیع آن استعمال شده و یا ممکن است در مقابل شکم پرستی و شهوت جنسی به کار رفته باشد.
2-امام باقر علیه السلام میفرمایند:(ما عبد الله بشیء افضل من عفة بطن و فرج،هیچعبادتی در پیشگاه خداوند،برتر از عفت در برابر شکم و مسایل جنسی نیست)[4]
زنی که بتواند عفت خود را نگاهداری کند، بزرگترین وظیفه دینی وانسانی خود را انجام داده است. البته چنین گوهر گران و این گونه جواهر درخشان، دزدان بسیاری دارد که همواره در کمین نشستهاند تا آن را از کف دارندهاش بربایند و برای ربودن گوهر عفت، از تهمت و افترا و گاه از قتل و غارت دریغ نمیکنند.
به هر حال کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1 کنترل منفی. 2 کنترل مثبت.
کنترل منفی
غالبا وقتی سخن از کنترل غریزه جنسی به میان میآید، توجه اشخاص به سمت و سوی نوع منفی آن جلب میشود. و آن این است که کسی با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریکشدهاش مبارزه و مقابله کند و به سوی ارتکاب جرم نرود، چنین کاری گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولی پیامدهای سوء و مخرب آن بر کسی پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصی به کنترل غریزه سفارش میشود، با چنین برداشتی از آن، و تصور دشواری و زیانباری آن، از پذیرفتن چنین توصیههایی سر باز میزند. ایستادگی و مبارزه با شهوت امر دشواری است اما اجری فراوان در پی دارد.
کنترل مثبت
غریزه جنسی اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوبترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است. و آن پرهیز از صحنهها و کارهایی است که به تحریک این غریزه میانجامد.
این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیری دارد هم راحت است و هم بیزیان و بلکه مفید.
راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیهای است با سرعت معمولی و قانونی، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانی ندارد، بر خلاف ماشینی که با سرعتی بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر میکند. که چه بسا به کلی اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب برای وسیله و صاحب آن به همراه دارد.
و بیزیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشاری بر جسم و روان تحمیل نمیکند تا به آن صدمهای وارد شود.
و مفید است چون موجب میشود مغز و اعصاب و قوای بدن در حالت عادی به سر برند و تعادل روانی شخص محفوظ بماند و انرژی و سرمایههای جسمی و روحی او بیهوده مصرف نشوند.
پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانی که قدرت و وضعیت مساعد برای ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصی منافی با آن را دارد، ولی با تأمل بیشتر معلوم میشود که آیه کریمه معنایی عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمیشمریم:
1: پرهیز از فکر و ترسیم صحنههای محرک در ذهن و خیال
عبداللّه بنسنان از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت(ع) فرمود:
(انّ عیسی قال للحواریّین: ... انّ موسی امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فی بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت؛
عیسی به اصحاب خود گفت: ... موسی به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور میدهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسی که خیال زنا کند مانند کسی است که در خانهای نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کاری گرچه خانه را نمیسوزاند ولی زینت و صفای آن را مکدّر کرده و فاسد میکند.)[5]
2: دوری از نگاههای مسموم و مناظر تحریکآمیز
قرآن کریم در دو آیه متوالی دستور به اغماض و نگهداری چشم از نگاه حرام و هوسآلود داده است. در آیه اول میفرماید: (قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ...؛
به مؤمنان بگو دیدشان، را از نامحرمان فرو نشانند و نهانگاههای خود را ، از وقوع در حرام نگه دارند. و در آیه بعدی میفرماید: (و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ...؛به زنان مؤمن بگو چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههای خویش را محافظت کنند.)[6]
جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم میدهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: (النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من اللّه اعطاه اللّه ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛
نگاه هوسآلود تیری است مسموم از تیرهای شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهی ترک کند، خداوند ایمانی به او میبخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس میکند.)[7]
3: گوش ندادن به آوازها و موسیقی های تحریککننده و مبتذل.
در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: (إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهی عنه و تلا قول اللّه عزّ و جلّ: (انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً) و قال یسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛
مردی از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهی کرده و این آیه را خواندند: (به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود)[8]
و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد.)[9]
4: اجتناب شدید از معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز.
از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: (من اصغی إلی ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق یؤذی عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان یؤذی عن الشّیطان فقد عبد الشیطان؛
هر کس به سخن گویندهای گوش فرا دهد او را بندگی کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند قطعا بندگی شیطان کرده است.)[10]
5: اعتدال در خوردن. بیتردید پرخوری و بینظمی در خوردن در ذخیرهسازی و انباشتن موادی که موجب هیجانات می شود مؤثر است، ولی در صورت اعتدال و کمخوری چنین مشکلی کمتر پیش می آید.
در حدیثی که قبلاً از پیامبر گرامی(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب میکنند میفرمایند: (و من لم یستطع فلیصم، فإنّ الصّوم به وِجاء؛
هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروی غریزه او را تضعیف میکند.)[11]
6: اشتغال، ورزش و سرگرمی های مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایی در تقویت غریزه به مصرف میرسد و هم فکر و خیال مصروف چارهسازی در دفع آن میشود. و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه (مفضّل) میفرمایند: (... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه ...؛
و همین گونه انسان اگر بیکار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار میشود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا میشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد ...)[12]
7: تلاوت قرآن. بیشک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفای هر دردی است که به سرعت کار هر پریشانی را رو به سامان میبرد و زخم های پنهان را التیام میدهد، و همت ها را تا آسمان ها بالا میبرد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات میبخشد.
امیر مؤمنان(ع) میفرمایند: (و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛
قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهای خود مرهم بگذارید زیرا آن داروی شفابخش سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصههاست.)[13]
خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسی نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحی که بیان شد و سپس کنترل منفی با وجود همه زیان های آن، ولی هیچ گاه به بیبند و باری و افسار گسیختگی و آلودگی به گناه رضایت نمیدهد و زیان آن را به مراتب خسارتبارتر و ویرانگرتر از ضرر کنترل منفی میداند.
این نوشتار را با این جمله به پایان میبریم که بزرگان گفتهاند: (نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت.)
پی نوشتها:
[1] مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ابواب مقدمات نکاح، ص531، ح21
[2] سوره نور، آیه 33.
[3] اصول کافی،ج 2،ص79.
[4] اصول کافی،ج 2،ص79.
[5] وسائل الشیعه، ج14، ص240.
[6] نور آیه 30 و31
[7] الاخلاق، سیدعبداللّه شبّر، قم، انتشارات بصیرتی، ص127.
[8] سوره اسراء آیه 36
[9] مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ص459، ابواب یکتسب به، باب 80.
[10] وسائل الشیعه، چاپ ایران، کتابفروشی اسلامیه، ج12، ص236.
[11] مستدرک الوسائل، ج2، ص531.
[12] بحارالانوار، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، ج3، ص87.
[13] وسائل الشیعه، ج4، ص825، ابواب قرائة القرآن، باب 1، ح7.
www.shamimm.ir
- [سایر] بنده با یک دختر که هنوز ازدواج نکرده ولی بنا به دلایلی پرده بکارت ایشان از بین رفته آشنا شدم و نسبت به هم علاقه داریم و ایشان نیز نسبت به من خیلی علاقه نشان می دهد. این دختر 22 سال دارد ...آیا می توانم با خواندن صیغه محرمیت با او نزدیکی کنم ؟ البته این خواسته خود او هم است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بین دختر و پسر به قصد ازدواج و با اطلاع خانواده صیغه محرمیت خوانده می شود به مدت 14 روز که پس از 14 روز عقد دائم انجام گیرد البته مهریه صیغه موقت را همان تعداد مهریه ای که برای عقد دائم تعیین کردند می گذارند1000 سکه اما بنا به دلایلی پس از 14 روز عقد دائم صورت نمی گیرد و قضیه کاملا منتفی می شو د آیا مهریه تعیین شده بر گردن پسر هست و باید پرداخت کند ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] بین دختر و پسر به قصد ازدواج و با اطلاع خانواده صیغه محرمیت خوانده می شود به مدت 14 روز که پس از 14 روز عقد دائم انجام گیرد البته مهریه صیغه موقت را همان تعداد مهریه ای که برای عقد دائم تعیین کردند می گذارند1000 سکه اما بنا به دلایلی پس از 14 روز عقد دائم صورت نمی گیرد و قضیه کاملا منتفی می شو د آیا مهریه تعیین شده بر گردن پسر هست و باید پرداخت کند ؟
- [سایر] سلام. \"خیلی دوستت دارم شهاب!\" 1. پیشنهاد می کنم تمرکز اصلی فعالیتت رو روی بحث ازدواج و علی الخصوص حوزه ی انتخاب همسر(پیشگیری بهتر از درمان است!) بگذاری. 2. اگر پسری بنا به دلایلی! وضع مزاجیش به جایی رسیده باشه که به طور متوسط هر [... خصوصی...] 3. بعد نماز برای تنها کسی که دعا کردم تو بودی! می تونی خوشحال باشی الان!
- [سایر] دختری 23 ساله هستم که قرار بود با آقایی ازدواج کنم، اما به دلایلی این قرار به هم خورد، در این مدت ما با هم دارای رابطه بودیم _همدیگر را نوازش می کردیم _ الان هم دوباره خواستگاری ادامه دارد، اما پدرم راضی نیست، در عین حال ما نمی توانیم با هم نباشیم، خیلی به هم نیاز داریم به خصوص آن آقا. با علم به این که ارتباط ما گناه است، اما ترک روابط سخت است. حال تکلیف ما چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] همانگونه که مشتحضرید یکی از وظایف پزشکی قانونی تشخیص و تعیین علت تامه مرگ متوفایی می باشد که بنا به دلایلی از جمله بیم وقوع و یا وقوع جنایت برای محاکم قضایی باید علت تامه مرگ آنان روشن گردد و در اکثر موارد تشخیص و تعیین دقیق علت فوت فقط با کالبد گشایی مقدور می باشد و با این اقدام است که خیلی از جنایات به وقوع پیوسته کشف کردیده و از پایمال شدن خون به ناحق ریخته مقتولین جلوگیری به عمل آید ، حال با عنایت به مطالب فوق ، استدعا دارد که نظر مبارک خویش را در خصوص مسائل زیر مرقوم فرمایید :
- [سایر] سلام لطفا سوالم را در بخش عمومی پاسخ دهید. خواهش می کنم این دومین باریه که این سوالو می پرسم خواهش می کنم راهنماییم کنید... با اینکه 29 سال از عمرم می گذره و تجربیات زیادی به خاطر زندگی سختم به دست آوردم اما... هنوزم وقتی موضوع ازدواج پیش میاد نمی تونم درست تصمیم بگیرم مدام با این سوال روبرو می شم که مجرد بمونم بهتره یا اینکه ازدواج کنم اما تو جواب وزنه هیچ طرف معادله ام سنگین تر نمی شه. به شدت دچار تردید می شم و نمی تونم درست تصمیم بگیرم شاید یکی از دلایلی که تا حالا مجرد موندم همینه..... این روزا فرصت جدیدی قراره برام پیش بیاد ولی همش از خودم می پرسم برم دنبال تفریحات و مسافرت و هر چیزی که دلم میخواست داشته باشم بهتره یا ... ازدواج کنم؟ خواهش میکنم راهنمایی ام کنید من الآن یک ماهه که این آشنایی را عقب انداختم تا بتونم تصمیم بگیرم اما هنوز موفق نشدم!
- [سایر] مدت یک سال عاشق دختری بودم که از لحاظ خانوادگی خیلی با هم متفاوت بودیم و قرار بود برای خواستگاری پا پیش بذارم اما بنا به دلایلی همه چی به هم خورد. من همیشه به اینکه به هم نمیرسیم فکر میکردم، اما الان جدایی برام خیلی خیلی سخته. دیگه آینده برام هیجانی نداره زندگی برام بی معنا شده. با گذشت یه مدت هنوز نتونستم فراموشش کنم. تو این شرایط؛ اولا میخوام بدونم برا خروج ازین وضعیت باید چکار کنم ثانیا من الان شرایط اولیه برای ازدواجو دارم ولی این تفکر که عاشق کسی نیستم نمیذاره به مساله (ازدواج) فکر کنم، چون تفکرم اینه که زندگی بدون عشق هیجانی نداره. با این وضعیت نظرتون در مورد ازدواج چیه؟ آیا باید صبر کنم این وضعیت تموم شه یا باید اقدام کنم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] یکی از وظایف پزشکی قانونی تشخیص و تعیین علّت تأمّه مرگ امواتی است که بنا به دلایلی، از جمله بیم وقوع و یا وقوع جنایت، باید علّت تامّه مرگ آنان برای محاکم قضایی روشن گردد، و در اکثر موارد تشخیص و تعیین دقیق علّت فوت، فقط با کالبد شکافی مقدور می باشد، و با این اقدام بسیاری از جنایات به وقوع پیوسته کشف گردیده، و از پایمال شدن خون بناحق ریخته مقتولین جلوگیری به عمل می آید. با عنایت به مطالب فوق، نظر مبارک خویش را در خصوص مسائل زیر مرقوم فرمایید: 1. با توجّه به اینکه انجام عمل کالبد شکافی راهی است برای کشف حقیقت و احقاق حقّ اولیای دم، آیا انجام این عمل شرعاً جایز است؟ 2. بر فرض جایز بودن، آیا رضایت اولیای دم برای انجام عمل کالبد شکافی لازم است؟ در صورتی که شرط باشد، اگر بعضی از اولیای دم راضی و بعضی ناراضی باشند، چه حکمی دارد؟ 3. آیا برای انجام عمل کالبد شکافی، تشخیص پزشکی قانونی می تواند مجوّز شرعی باشد، یا علاوه بر آن، درخواست مقام قضایی نیز در این خصوص لازم است؟ 4. با فرض شرط بودن رضایت اولیای دم در جواز شرعی انجام کالبد شکافی، آیا در صورت درخواست مقام قضایی باز هم رضایت اولیای دم شرط است؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. من دختری هستم 28 ساله که بنا به دلایلی تا الان ازدواج نکردم و لی تازگیها خیلی فشار از طرف اطرافیان احساس می کنم.واین برای من تبدیل به کابوس شده است. از طرفی در این مدت چند ماهه نیز چند خواستگار داشتم کهاخرین خواستگارم از نظر مالی مناسب است و چند سال هم از من بزرگتر است ولی چهره او اصلا برایم جالب نیست من دنبال مرد خیلی خوش چهره نیستم می خواهم حداقل مثل خودم چهره متوسط داشته باشد. و هر کاری می کنم که با این موضوع کنار بیام و قبولش کنم نمی تونم. نمی دانم چکار کنم. و خواستگار دیگری هم دارم که او هم از نظر ایمانی فردی قوی نیست و این مسئله هم برای من خیلی مهم است . جون من فردا احساس می کنم در تربیت فرزندانم با چنین فردی دچار مشکل شوم. خواهش می کنم من را راهنمایی کنید.