پی آمدهای منفی پای بندی به نظریه ی قرائت های گوناگون چیست؟
قرائت های گوناگون از دین به معنای برداشت های متفاوت از متون دینی مانند قرآن و سنّت در اسلام و عهدین در مسیحیت است. این مسأله، دست آورد رویکردهای جدیدی است که اندیشمندانی نظیر: هایدگر و گادامر، آن را ارایه دادند. برخی روشن فکران در ایران نیز با اثرپذیری از نحله های هرمنوتیک غربی،نظریه هایی در این زمینه مطرح کرده اند. پیش از پرداختن به اصل بحث، به طور گذرا، به مبانی و اصول چنین نگرشی می پردازیم.[1] یکی از مبانی و مقدمات این نظریه آن است که مفسر تا پیش دانسته و پیش فرضی نداشته باشد، نمی تواند متنی را تفسیر کند.[2] مبنای دوم این است که پس از روشن شدن پیش فرض، نوبت به علاقه و انتظار مفسر می رسد که مفسر براساس آن ها، پرسش هایی را مطرح می کند.[3] پس از این مرحله، نوبت به پرسش از تاریخ می رسد و مفسر باید بداند که مؤلف یا گوینده خواسته است به مخاطبان خود چه بگوید. پس باید بنگرد مفسران پیشین، آن متن را چگونه فهمیده اند و مؤلف در چه شرایطی از زندگی اجتماعی سخن گفته است؟ در این مرحله باید معنای تحت اللفظی واژگان و جمله ها، نقش متن در فراخوانی معرفت و عمل، مراد جدی متکلم و اثر متن روشن گردد.[4] مبنای چهارم نیز این است که مرکز معنای متن که همه ی مطالب متن بر محور آن نظم پیدا کرده است، کشف شود; زیرا تنها کسی می تواند متنی را تفسیر کند که برای متن، وحدت قایل باشد و چنین بیاندیشد که افزون بر معانی هر واژه و جمله، متن به عنوان (واحد)، معنای کامل و جامع را افاده می کند و متن با فرض تکیه کردن بر آن، فهمیده می شود.[5] پی آمدهای منفی این دیدگاه عبارت است از: 1. تفسیر به رأی: یکی از پی آمدهای منفی نظریه ی قرائت های گوناگون از دین، این است که هر مفسری به سلیقه ی خود، متن دینی را تفسیر و تأویل می کند; زیرا وقتی پیش فرض ها، گوناگون و انتظارها و پرسش ها از تاریخ، ناهم آهنگ است و کشف مرکز معنای متن به گرایش های متنوع بستگی دارد، تفسیرها نیز گوناگون خواهد شد. در این صورت، مفسران، متون دینی مانند آیات قرآن را براساس دیدگاه های فلسفی و کلامی و اعتقادی خود به طور متفاوت، تفسیر می کنند. از این رو، کاملاً رواست که گروهی از مفسران از برخی آیات قرآن، مفهوم (جبر) را درک کنند و گروهی مفهوم (اختیار) را. چه بسا گروهی دیگر از آیاتی نظیر: (یدالله فوق ایدیهم) یا (الرَّحمانُ علی العرشِ استوی) چنین برداشت کنند که خداوند، موجودی جسمانی است که دست دارد و بر تخت می نشیند. هم چنین درباره ی صفت های (سمیع) و (بصیر) می پندارند که خدا مانند انسان، گوش و چشم دارد. همه ی این تفسیرها، درست به حساب می آید و هیچ گاه نمی توان تفسیر درست و نادرست را تشخیص داد; زیرا هر کس براساس پیش فرض های خود، آیات قرآن را تفسیر می کند و با این پیش فرض ها، تفسیری که انجام داده، درست است.[6] 2. نرسیدن به مراد گوینده و مؤلف: اگر بنا باشد هر کسی، سخن و صاحب سخن را در آیینه ی سلیقه و انتظارهای خود ببیند و براساس آن به تفسیر سخن بپردازد، از کجا دریابیم که علاقه و انتظار گوینده چیست؟ هر گاه ضابطه ای در کار نباشد، هر تفسیری از پیش فهم ها و خواسته های مفسر اثر می پذیرد و هیچ یک نیز باطل نخواهد بود. در نتیجه، تفسیرهای ارایه شده از متن با مراد مؤلف، بیگانه خواهد بود[7] و مؤلف به هدف خود از آفرینش متن دست نمی یابد. برای مثال، اگر قرار بود هر کسی قرآن را بر پایه ی انتظارها و سلیقه های خود بفهمد، مشرکان نیز باید با آن مخالفت نمی کردند; زیرا چیزی را که خلاف سلیقه و انتظارشان بود، از قرآن نمی فهمیدند. در چنین فرضی، قرآن زمینه ساز هیچ گونه دگرگونی در جامعه ی آن روز جزیرة العرب و سپس جهان نمی شد. 3. دور و تسلسل در فهم و تفسیر متون: هر گاه فهمی به پیش فهمی دیگر وابسته باشد، آن پیش فهم نیز به پیش فهم دیگری وابسته خواهد بود. در نتیجه، برای فهم و تفسیر هر متنی، پیش فهم های بی شماری خواهیم داشت. بنابراین، نقطه ای نخواهیم داشت که آن پیش فهم ها به آن پایان گیرد و فهم آن به هیچ پیش فهم دیگری وابسته نباشد. سرانجام به دلیل این تسلسل بی پایان، به شکاکیت و گمراهی دچار خواهیم شد.[8] 4. اجتماع نقیضین در فهم مراد گوینده و مؤلف: بنابر گفته ی هواداران این نظر، ما نمی توانیم تفسیر یگانه ای داشته باشیم که همگان آن را بپذیرند. از سوی دیگر، یک متن نیز نمی تواند بیش از یک پیام داشته باشد. پس چگونه می توان هر گونه فهم مخالف یکدیگر را بر (متن) تحمیل کرد و دچار تناقض نشد؟[9] در این صورت، اگر تنها یکی از این برداشت ها درست باشد، نظریه ی قرائت ها زیر سؤال می رود و اگر هر دو درست باشد، به اجتماع نقیضین خواهد انجامید.[10] پی نوشتها: [1]. لازم به توضیح است که همه ی نحله های هرمنوتیکی، مبانی یاد شده را نمی پذیرند و درباره ی برخی از آن ها، اختلاف نظر وجود دارد. [2]. هرمنوتیک، کتاب و سنّت و آینه ی تفسیر وحی، محمد مجتهد شبستری، تهران، انتشارات طرح نو، ص 16. [3]. همان، صص 22 24. [4]. هرمنوتیک، کتاب و سنّت و آینه ی تفسیر وحی، محمد مجتهد شبستری، تهران، انتشارات طرح نو، صص 24 26 [5]. همان، صص 26 28. [6]. مقاله ی (هرمنوتیک; لوازم و آثار)، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6، صص 65 68. [7]. مقاله ی (هرمنوتیک; لوازم و آثار)، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6، ص 72. [8]. همان، ص 77. [9]. مقاله ی (هرمنوتیک; کتاب و سنت) سیدصدرالدین طاهری، کتاب نقد، ش 5 و 6، صص 166 167. [10]. برای آگاهی بیشتر نک: هرمنوتیک; لوازم و آثار، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6; کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، قم، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه، 1379، چ 1، گفتار 7; قرائت پذیری دین، احمد واعظی، قبسات، ش 18.
عنوان سوال:

پی آمدهای منفی پای بندی به نظریه ی قرائت های گوناگون چیست؟


پاسخ:

قرائت های گوناگون از دین به معنای برداشت های متفاوت از متون دینی مانند قرآن و سنّت در اسلام و عهدین در مسیحیت است. این مسأله، دست آورد رویکردهای جدیدی است که اندیشمندانی نظیر: هایدگر و گادامر، آن را ارایه دادند. برخی روشن فکران در ایران نیز با اثرپذیری از نحله های هرمنوتیک غربی،نظریه هایی در این زمینه مطرح کرده اند. پیش از پرداختن به اصل بحث، به طور گذرا، به مبانی و اصول چنین نگرشی می پردازیم.[1]
یکی از مبانی و مقدمات این نظریه آن است که مفسر تا پیش دانسته و پیش فرضی نداشته باشد، نمی تواند متنی را تفسیر کند.[2] مبنای دوم این است که پس از روشن شدن پیش فرض، نوبت به علاقه و انتظار مفسر می رسد که مفسر براساس آن ها، پرسش هایی را مطرح می کند.[3] پس از این مرحله، نوبت به پرسش از تاریخ می رسد و مفسر باید بداند که مؤلف یا گوینده خواسته است به مخاطبان خود چه بگوید. پس باید بنگرد مفسران پیشین، آن متن را چگونه فهمیده اند و مؤلف در چه شرایطی از زندگی اجتماعی سخن گفته است؟ در این مرحله باید معنای تحت اللفظی واژگان و جمله ها، نقش متن در فراخوانی معرفت و عمل، مراد جدی متکلم و اثر متن روشن گردد.[4] مبنای چهارم نیز این است که مرکز معنای متن که همه ی مطالب متن بر محور آن نظم پیدا کرده است، کشف شود; زیرا تنها کسی می تواند متنی را تفسیر کند که برای متن، وحدت قایل باشد و چنین بیاندیشد که افزون بر معانی هر واژه و جمله، متن به عنوان (واحد)، معنای کامل و جامع را افاده می کند و متن با فرض تکیه کردن بر آن، فهمیده می شود.[5]
پی آمدهای منفی این دیدگاه عبارت است از:
1. تفسیر به رأی: یکی از پی آمدهای منفی نظریه ی قرائت های گوناگون از دین، این است که هر مفسری به سلیقه ی خود، متن دینی را تفسیر و تأویل می کند; زیرا وقتی پیش فرض ها، گوناگون و انتظارها و پرسش ها از تاریخ، ناهم آهنگ است و کشف مرکز معنای متن به گرایش های متنوع بستگی دارد، تفسیرها نیز گوناگون خواهد شد. در این صورت، مفسران، متون دینی مانند آیات قرآن را براساس دیدگاه های فلسفی و کلامی و اعتقادی خود به طور متفاوت، تفسیر می کنند. از این رو، کاملاً رواست که گروهی از مفسران از برخی آیات قرآن، مفهوم (جبر) را درک کنند و گروهی مفهوم (اختیار) را. چه بسا گروهی دیگر از آیاتی نظیر: (یدالله فوق ایدیهم) یا (الرَّحمانُ علی العرشِ استوی) چنین برداشت کنند که خداوند، موجودی جسمانی است که دست دارد و بر تخت می نشیند. هم چنین درباره ی صفت های (سمیع) و (بصیر) می پندارند که خدا مانند انسان، گوش و چشم دارد. همه ی این تفسیرها، درست به حساب می آید و هیچ گاه نمی توان تفسیر درست و نادرست را تشخیص داد; زیرا هر کس براساس پیش فرض های خود، آیات قرآن را تفسیر می کند و با این پیش فرض ها، تفسیری که انجام داده، درست است.[6]
2. نرسیدن به مراد گوینده و مؤلف: اگر بنا باشد هر کسی، سخن و صاحب سخن را در آیینه ی سلیقه و انتظارهای خود ببیند و براساس آن به تفسیر سخن بپردازد، از کجا دریابیم که علاقه و انتظار گوینده چیست؟ هر گاه ضابطه ای در کار نباشد، هر تفسیری از پیش فهم ها و خواسته های مفسر اثر می پذیرد و هیچ یک نیز باطل نخواهد بود. در نتیجه، تفسیرهای ارایه شده از متن با مراد مؤلف، بیگانه خواهد بود[7] و مؤلف به هدف خود از آفرینش متن دست نمی یابد. برای مثال، اگر قرار بود هر کسی قرآن را بر پایه ی انتظارها و سلیقه های خود بفهمد، مشرکان نیز باید با آن مخالفت نمی کردند; زیرا چیزی را که خلاف سلیقه و انتظارشان بود، از قرآن نمی فهمیدند. در چنین فرضی، قرآن زمینه ساز هیچ گونه دگرگونی در جامعه ی آن روز جزیرة العرب و سپس جهان نمی شد.
3. دور و تسلسل در فهم و تفسیر متون: هر گاه فهمی به پیش فهمی دیگر وابسته باشد، آن پیش فهم نیز به پیش فهم دیگری وابسته خواهد بود. در نتیجه، برای فهم و تفسیر هر متنی، پیش فهم های بی شماری خواهیم داشت. بنابراین، نقطه ای نخواهیم داشت که آن پیش فهم ها به آن پایان گیرد و فهم آن به هیچ پیش فهم دیگری وابسته نباشد. سرانجام به دلیل این تسلسل بی پایان، به شکاکیت و گمراهی دچار خواهیم شد.[8]
4. اجتماع نقیضین در فهم مراد گوینده و مؤلف: بنابر گفته ی هواداران این نظر، ما نمی توانیم تفسیر یگانه ای داشته باشیم که همگان آن را بپذیرند. از سوی دیگر، یک متن نیز نمی تواند بیش از یک پیام داشته باشد. پس چگونه می توان هر گونه فهم مخالف یکدیگر را بر (متن) تحمیل کرد و دچار تناقض نشد؟[9] در این صورت، اگر تنها یکی از این برداشت ها درست باشد، نظریه ی قرائت ها زیر سؤال می رود و اگر هر دو درست باشد، به اجتماع نقیضین خواهد انجامید.[10]
پی نوشتها:
[1]. لازم به توضیح است که همه ی نحله های هرمنوتیکی، مبانی یاد شده را نمی پذیرند و درباره ی برخی از آن ها، اختلاف نظر وجود دارد.
[2]. هرمنوتیک، کتاب و سنّت و آینه ی تفسیر وحی، محمد مجتهد شبستری، تهران، انتشارات طرح نو، ص 16.
[3]. همان، صص 22 24.
[4]. هرمنوتیک، کتاب و سنّت و آینه ی تفسیر وحی، محمد مجتهد شبستری، تهران، انتشارات طرح نو، صص 24 26
[5]. همان، صص 26 28.
[6]. مقاله ی (هرمنوتیک; لوازم و آثار)، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6، صص 65 68.
[7]. مقاله ی (هرمنوتیک; لوازم و آثار)، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6، ص 72.
[8]. همان، ص 77.
[9]. مقاله ی (هرمنوتیک; کتاب و سنت) سیدصدرالدین طاهری، کتاب نقد، ش 5 و 6، صص 166 167.
[10]. برای آگاهی بیشتر نک: هرمنوتیک; لوازم و آثار، احمد بهشتی، کتاب نقد، ش 5 و 6; کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، قم، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه، 1379، چ 1، گفتار 7; قرائت پذیری دین، احمد واعظی، قبسات، ش 18.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین