چگونه ریسمان خودمان را با خدا محکم کنیم و نماز را با حضور قلب بخوانیم؟
برای محکم کردن ریسمان الهی راههایی وجود دارد لذا خداوند متعال در قرآن فرموده ( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین ) سوره عنکبوت آیه 69 یعنی آنان که درراه ما کوشش کنند محققا آنان را به راه خویش هدایت می کنیم وخداوند تعالی همیشه با نیکوکاران میباشد. لذا یکی از راههای محکم کردن ریسمان خویش اهمیت دادن به نماز است وهمانطور که خودتان در سوال اشاره کردید نمازی ارزش دارد که با حضور قلب باشد بنابراین باید برای این امر خطیر تلاش کرد منظر دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته در آید, باید عوامل حواس پرتی و بی توجهی را از خود دور کنیم،وقتی موفق شویم توجه را از غیر خدا تنها به خداوند تعالی معطوف بداریم،خود به خود توجه به خدا و عشق به او در دل وجانمان ایجاد می شود. برای این منظور چاره‌ای نیست جزء این که عوامل حواس پرتی را فی الجمله متذکر شویم: 1- دنیاطلبی: از موانع مهم و اصلی حضور قلب در نماز است. بدیهی است کسی که علاقه فراوان به دنیا دارد، به هر چه نگاه می‌کند به جز زرق و برق دنیا چیزی نمی‌یابد. تمام حواسش به زخارف دنیا است، ششدانگ توجهش به دنیا است، مانند بچه‌ای که به اسباب بازیش علاقه‌مند است. اگر اسباب بازی او یا عروسک یا توپ او به داخل خیابان بیفتد بی توجه به خطرات خود را پرت می‌کند و آن را بر می‌دارد. این علاقه است که اگر میزان و کنترل نشود خطراتی به بار می‌آورد. این که انسان در نماز حواسش پرت است و در جای دیگری جولان می‌کند چون تمام علاقه‌اش به چیز دیگر و جای دیگر است. تا این درد درمان نشود، انسان نمی‌تواند به حضور قلب واقعی که دلش می‌خواهد، دست بیابد بنابراین، باید از دلبستگی‌ها، تعلقات به دنیا، توجه به زخارف و تجملات دنیا، خود را دور کنیم تا فکرمان مشغول آن‌ها نشود. 2- فرّار بودن و هرزگی خیالات. هر چه خیالات انسان پراکنده و مشغول باشد در نتیجه در همه فرصت‌ها مشغول است. ذهن مانند کامپیوتر کار می‌کند، هر خوراکی به آن بدهی همان را پس می‌دهد. هر جور ذهن و خیال را بار بیاوری به همان مشغول خواهد بود، لذا اگر قبل از خواندن نماز چند دقیقه‌ای مناجات داشته باشید و افکار خود را از غیر خدا تخلیه کنید در نماز حالت حضور بیشتری را خواهید داشت. 3- بی توفیقی در راه یافتن به دربار الهی. کسی که نماز واقعی می‌خواند به دربار الهی راهش می‌دهند، اما اگر کسی را راه ندادند نمازش آن نماز واقعی نخواهد بود. انسان بی توفیق دوست دارد هر چه زودتر نمازش تمام شود و از گرفتاریش راحت شود، لذا عجله دارد و موفق نمی‌شود اول وقت نماز بخواند یا موفق نمی‌شود نمازش را به جماعت بخواند، این گونه انسان‌ها بی توفیق شده‌اند و علّت بی توفیقی، گناه و معصیت است. اگر انسان گناه کار باشد، غیبت بکند، چشم چران باشد، حرام خوار باشد، فحّاش و بدزبان باشد، به مردم ظلم بکند، کم کم توفیقات از او سلب می‌شود و در نمازش تأثیر دارد تا بدان جا بی توفیقی پیش می‌رود که از نماز فقط پوسته‌ای باقی می‌ماند و داخلش پوک و پوسیده است. بنابراین، اگر بخواهیم حضور قلب در نماز داشته باشیم، باید: 1- تهذیب نفس و تمرین و توجه به اخلاقیات اسلامی داشته باشیم. 2- غافل نباشیم و پیوسته ذکر خدا بگوییم؛ 3- مناجات قبل از نماز داشته باشیم؛ 4- به نماز اهمیّت دهیم و با توجه به معانی نماز، نماز بخوانیم. "رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکراللَّه؛ آنان کسانی اند که نه تجارتی و نه کسبی آنان را از ذکر خدا باز نمی‌دارد".(1) اگر در دل انسان ، خداوند حکومت کند و قلب آدمی اسیر و گرفتار و عاشق خدا شود، در عبادت به کمال توجّه می‌رسد. پی نوشت‌ها: 1. نور (24) آیه37 www.morsalat.coma
عنوان سوال:

چگونه ریسمان خودمان را با خدا محکم کنیم و نماز را با حضور قلب بخوانیم؟


پاسخ:

برای محکم کردن ریسمان الهی راههایی وجود دارد لذا خداوند متعال در قرآن فرموده

( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین ) سوره عنکبوت آیه 69

یعنی آنان که درراه ما کوشش کنند محققا آنان را به راه خویش هدایت می کنیم وخداوند تعالی همیشه با نیکوکاران میباشد.

لذا یکی از راههای محکم کردن ریسمان خویش اهمیت دادن به نماز است وهمانطور که خودتان در سوال اشاره کردید نمازی ارزش دارد که با حضور قلب باشد بنابراین باید برای این امر خطیر تلاش کرد

منظر دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته در آید,

باید عوامل حواس پرتی و بی توجهی را از خود دور کنیم،وقتی موفق شویم توجه را از غیر خدا تنها به خداوند تعالی معطوف بداریم،خود به خود توجه به خدا و عشق به او در دل وجانمان ایجاد می شود.

برای این منظور چاره‌ای نیست جزء این که عوامل حواس پرتی را فی الجمله متذکر شویم:

1- دنیاطلبی: از موانع مهم و اصلی حضور قلب در نماز است. بدیهی است کسی که علاقه فراوان به دنیا دارد، به هر چه نگاه می‌کند به جز زرق و برق دنیا چیزی نمی‌یابد. تمام حواسش به زخارف دنیا است، ششدانگ توجهش به دنیا است، مانند بچه‌ای که به اسباب بازیش علاقه‌مند است. اگر اسباب بازی او یا عروسک یا توپ او به داخل خیابان بیفتد بی توجه به خطرات خود را پرت می‌کند و آن را بر می‌دارد. این علاقه است که اگر میزان و کنترل نشود خطراتی به بار می‌آورد. این که انسان در نماز حواسش پرت است و در جای دیگری جولان می‌کند چون تمام علاقه‌اش به چیز دیگر و جای دیگر است.

تا این درد درمان نشود، انسان نمی‌تواند به حضور قلب واقعی که دلش می‌خواهد، دست بیابد بنابراین، باید از دلبستگی‌ها، تعلقات به دنیا، توجه به زخارف و تجملات دنیا، خود را دور کنیم تا فکرمان مشغول آن‌ها نشود.

2- فرّار بودن و هرزگی خیالات. هر چه خیالات انسان پراکنده و مشغول باشد در نتیجه در همه فرصت‌ها مشغول است. ذهن مانند کامپیوتر کار می‌کند، هر خوراکی به آن بدهی همان را پس می‌دهد. هر جور ذهن و خیال را بار بیاوری به همان مشغول خواهد بود، لذا اگر قبل از خواندن نماز چند دقیقه‌ای مناجات داشته باشید و افکار خود را از غیر خدا تخلیه کنید در نماز حالت حضور بیشتری را خواهید داشت.

3- بی توفیقی در راه یافتن به دربار الهی. کسی که نماز واقعی می‌خواند به دربار الهی راهش می‌دهند، اما اگر کسی را راه ندادند نمازش آن نماز واقعی نخواهد بود. انسان بی توفیق دوست دارد هر چه زودتر نمازش تمام شود و از گرفتاریش راحت شود، لذا عجله دارد و موفق نمی‌شود اول وقت نماز بخواند یا موفق نمی‌شود نمازش را به جماعت بخواند، این گونه انسان‌ها بی توفیق شده‌اند و علّت بی توفیقی، گناه و معصیت است. اگر انسان گناه کار باشد، غیبت بکند، چشم چران باشد، حرام خوار باشد، فحّاش و بدزبان باشد، به مردم ظلم بکند، کم کم توفیقات از او سلب می‌شود و در نمازش تأثیر دارد تا بدان جا بی توفیقی پیش می‌رود که از نماز فقط پوسته‌ای باقی می‌ماند و داخلش پوک و پوسیده است.

بنابراین، اگر بخواهیم حضور قلب در نماز داشته باشیم، باید:

1- تهذیب نفس و تمرین و توجه به اخلاقیات اسلامی داشته باشیم.

2- غافل نباشیم و پیوسته ذکر خدا بگوییم؛

3- مناجات قبل از نماز داشته باشیم؛

4- به نماز اهمیّت دهیم و با توجه به معانی نماز، نماز بخوانیم.

"رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکراللَّه؛ آنان کسانی اند که نه تجارتی و نه کسبی آنان را از ذکر خدا باز نمی‌دارد".(1)

اگر در دل انسان ، خداوند حکومت کند و قلب آدمی اسیر و گرفتار و عاشق خدا شود، در عبادت به کمال توجّه می‌رسد.

پی نوشت‌ها:
1. نور (24) آیه37
www.morsalat.coma





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین