رفتار ما دربرابر رفتار اجتماعی چگونه باید باشد؟ هر گونه رفتاری چه خوب و چه بد؟
امیدواریم در تمام حالات موفق بوده و بیش از پیش مورد عنایت حضرت ولی عصر(ع) باشید. انسان موجودی کمال جود و تعالی‌پذیر است. کمال آدمی بر اثر حسن انجام وظایفی به دست می‌اید که به علت روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان ایجاد شده است. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان است و بر اثر همین معاشرتها و تبادل افکار روابط انسانی شکل می‌گیرد و فرهنگ انسانی هویت خود را آشکار می‌سازد، در دیدگاه اسلامی، جامعه و روابط انسانی آن، رنگ الهی و عبادی به خود می‌گیرد و همه جنبه‌های گوناگون رفتار آدمی در جهت نیل به هدف نهایی که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم می‌یابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را می‌توان در دو مرحله‌ی (اندیشه) و (عمل) خلاصه کرد. مرحله اندیشه به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینی خود، بلکه نسبت به تمام انسانها و بلکه موجودات خدا، نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهی، نصیبحت، دوستی و سعادت آن‌ها را در سر بپرورانند و از نقشه کشی و توطئه چینی بر ضرر آنان بپرهیزند. امام علی(ع) در این مورد می‌فرماید: خدای سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد. شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667.) مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل برای تنظیم روابط اجتماعی انسانها آداب و وظایفی قرار داده و پایه آن را بر ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا نهاده است. بسیاری دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگی موفقی داشته باشند، ولی به جهت ناآگاهی از چگونگی معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را از دست می‌دهند و به ناچار منزوی می‌شوند. بنابراین شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایی ایجاد ارتباط مناسب با قشرهای مختلف جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. امیرمؤمنان در یک دستور، خطوط کلی آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین بیان می‌کند: خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده؛ آن چه را برای خود می‌خواهی، برای دیگران بخواه و آن چه را برای خود خوش نمی‌داری، برای دیگران نیز خوش مدار. به کسی ستم نکن، چنانکه دوست نداری به تو ستم شود و به دیگران نیکی کن همان‌گونه که دوست‌داری به تو نیکی شود. نهج‌البلاغه، نامه 31، بند 28.) آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گسترده‌ای است که این نامه گنجایش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردی از آنرا در اینجا ذکر می‌کنیم: 1 احترام به دیگران: احترام به معنی عدم تجاوز به حقوق آنان است که شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروی آن‌ها می‌شود. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی فرمودند: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، یعنی در رفتار و گفتار خود هیچ زیانی به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ کند. 2 سلام و احوال‌پرسی: شایسته است یک مسلمان هنگام دیدار برادران دینی خود، با سلامی آرامش بخش و شادی آفرین، آنان را شاد و مسرور سازد و به این وسیله روابط اجتماعی خود را تحکیم بخشد. 3 زیبایی کلام: ما در سخن گفتن با دیگران دو وظیفه داریم؛ اول: سخنان خوب بگوییم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهیز کنیم. دوم: خوب و زیبا سخن گفتن: گاهی انسان سخنان خوبی دارد ولی آن‌ها را درست بیان نمی‌کند. چنانچه شاعر گوید: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. به همین جهت در روایات بسیار سفارش شده که قبل از سخن گفتن، کاملاً فکر کنید تا نسنجیده سخنی نگویید. چه بسا سخن حقی که در محل نامناسبی بیان شود و باعث بروز مشکلات فراوانی گردد. 4 مزاح و شوخی: اسلام برای مزاح و شوخی هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخی چون باعث خنده و شادی می‌شود یکی از بهترین عوامل آرامش روانی و رفع خستگی روحی محسوب می‌شود و سبب ایجاد پیوند دوستی بین افراد می‌گردد. پیامبر خدا و اهل بیت او نیز اهل مزاح و شوخی بوده‌اند و برای رفع خستگی و کسالت افراد از آن استفاده می‌کردند ولی همانطور که گفتیم آداب و قوانین خاص هم برای آن قرار داده‌اند. اولاً: باعث آزار و اذیب طرف مقابل نشود، ثانیا: غیبت یا تمسخر مسلمانی در آن نباشد. ثالثا: زیاده‌روی و افراط در آن نکنند که باعث می‌شود هیبت و وقار شخص لکه‌دار شود و ارزش او را در بین مردم پایین آورد. 5 رعایت شئون اجتماعی مانند: پاکیزگی، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفای به عهد، رازداری، مهربانی و گذشت که میزان نفوذ انسان را در دیگران بالا می‌برد. 6 موارد ویژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلکه همه موجودات خیرخواه و مهربان باشیم، ولی دین اسلام در بعضی از موارد تأکید بیشتری کرده است. مانند 1 صله رحم و رسیدگی به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر اعضای خانواده 2 همسایه‌داری و رعایت حقوق آنان 3 مهمانداری و آداب پذیرایی از آنان 4 عیادت مریض و رسیدگی به مشکلات او 5 تشییع جنازه و تسلی دادن به بازماندگان و رسیدگی به مشکلات آنان. هر کدام از موارد فوق دارای مطالب و فروع فراوانی است که احتیاج به توضیح و مطالعه وسیعی دارد ولی از مجموع آن‌ها می‌توان نمایی کلی از آداب معاشرت اسلامی را بدست آورد. 7 آفات معاشرت: مطلب دیگر این که معاشرت با دیگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گیرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فامیلی و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممکن است دارای آفات و مضراتی هم باشد که بی‌توجهی به آن آثار زیانباری به دنبال دارد. بنابراین لازم است این معاشرت‌ها دقیق و حساب شده باشد. ما در اینجا به بعضی از نکات مهم در این زمینه اشاره‌ای می‌کنیم: 1 پرهیز از گناه: رفت و آمدها و معاشرت‌ها زمانی مفید و مؤثر و موجب خشنودی خداوند خواهد بود که سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانیهایی که در آن شئون اسلامی رعایت نمی‌شود و بطور مثال حریم بین زن و مرد از بین می‌رود. شرکت در این جلسات برای خانواده‌ها و خصوصا بچه‌ها، بسیار خطرناک خواهد بود. 2 پرهیز از مزاحمت و تشکیل جلسات پر هزینه؛ چه بسا افرادی به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمل زحمت و مخارج زیادی به فامیل می‌شوند. اینگونه معاشرت‌ها نه تنها جلب محبت نمی‌کند بلکه باعث دشمنی و کینه می‌شود. 3 پرهیز از خوشرویی و خوش اخلاقی بیجا: یکی از آداب معاشرت، خوش اخلاقی و خنده رو بودن است، به شرطی که به جا باشد. اما در مواردی خوش اخلاقی و خنده‌رو بودن، سبب سوء استفاده افراد می‌شود و آنان را در انجام وظایف خود سست می‌کند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچه‌ها شوخی کند و سختگیری را به بهانه خوش اخلاقی کنار بگذارد، بچه‌ها دست از درسی بر می‌دارند و هیچکدام به آن اهمیت نمی‌دهند. سپس حسن معاشرت همیشه به معنای خوشرویی و خنده رویی نیست. به همین جهت در روایتی آمده که با گناهکاران چهره‌ای عبوس داشته باشید تا از کارهایشان دست بکشند. وسائل، ج 11، ص 413.) در مورد کیفیت برخورد در مقابل رفتارهای ناشایست دیگران باید گفتیکی از عوامل مهم اختلاف بین انسان ها، تضاد در افکار و معیارهای درونی آنهاست. ما هر روز شاهد مشاجرات و تنش های زیادی بین افراد، حتی در درون خانواده ها، دوستان، همکاران و نیز افراد کوچه و بازار هستیم که برخواسته از اختلاف در افکار و نگرش های آنان است و معمولا نتایج تلخی هم به دنبال دارد. علت بروز این اختلافات که غالبا منجر به ناراحتی و تنش بین افراد می شود، این است که آنان نمی دانند چگونه باید با افکار و عقاید یکدیگر کنار بیایند، آیا باید از افکار خود دست بردارند یا سکوت کنند یا عکس العمل (مثبت یا منفی) نشان دهند؟ شما جوان مؤمنی را در نظر بگیرید که معتقد است باید بین زن و مرد نامحرم حریم اسلامی رعایت شود، وقتی می بیند افرادی به این معیار توجه نمی کنند وحریم اسلامی را می شکنند چه باید بکند؟ یا وقتی یک فردی که گرایش های سیاسی خاصی دارد، ببیند عده ای با رفتارهای خود گرایش دیگری دارند چه باید بکند؟ آیا باید با آنها مخالفت کند یا بی تفاوت باشد؟ آیا عقاید آنها را بپذیرد و دست از عقاید خود بردارد یا سکوت کند و صبور باشد؟ به نظر ما حل مسأله چندان هم آسان نیست و نیاز به دقت و بررسی نسبتا عمیق دارد. اما به طور کلی می توان گفت، در مورد اختلاف بین عقاید و معیارهای درونی، انسان نه می تواند به آسانی عقیده ای را بپذیرد و نه این که آن را رها کند. بلکه اگر به درستی عقیده ای اطمینان و یقین دارد، احمقانه است آن را کنار بگذارد. اما اگر احتمال خطا و اشتباه می دهد، ولو یک درصد لازم است کاوش و جستجو کند و راه صحیح را پیدا کند؛ خصوصا اگر آن عقیده و فکر زیربنایی و مهم باشد. صرف مخالفت دیگران و نپذیرفتن آن دلیل بر دست کشیدن از آن نمی شود حتی اگر اکثر افراد مخالف باشند. در حدیثی امام علی(ع) می فرماید: اگر قطعه جواهری در دست توست و همه مردم دنیا بگویند آن شیء گردو است تو باور نکن و بر عقیده ات باش؛ چنانچه اگر گردویی در دست توست و همه مردم بگویند جواهر است باور نکن. پس دست برداشتن از معیارهای قطعی و یقینی کاری عاقلانه نیست اما آیا این سخن بدین معناست که هنگام روبرو شدن با افرادی که با رفتارشان نشان می دهند افکار ما را قبول ندارند باید حالت تدافعی بگیریم یا این که آرام و منطقی باشیم؟ مسلما عقل به ما حکم می کند به عقیده آنها احترام بگذاریم نه این که تفکر خود را به ایشان تحمیل کنیم. بله، اگر بتوانیم به طور منطقی آنان را راهنمایی کنیم و بطلان عقایدشان را ثابت کنیم کار پسندیده ای است ولی جنگ و نزاع کار ناپسندی است و اگر آنان نیز بخواهند به ما واکنش های خصمانه نشان دهند باید با سعه صدر و خوشرویی آنان را از رفتارشان باز داریم. پس به طور خلاصه می توان گفت در مواردی که رفتارهای افراد با تفکرات و معیارهای درونی ما متفاوت است چند عکس العمل صحیح است و چند عکس العمل اشتباه است. عکس العمل هایی که صحیح است مانند: 1. حفظ آرامش و متانت. 2. تفکر درباره زیربنای فکری رفتار طرف مقابل که دو فایده دارد: اولا، اگر صحیح است آن را بپذیریم. ثانیا، اگر غلط است از آن آگاه شویم تا با تغییر آن به طور منطقی، رفتار فرد را تغییر دهیم چه این که زیربنای رفتار آدمی تفکرات اوست. 3. برخورد منطقی و مستدل برای راهنمایی و ارشاد فرد. اما عکس العمل هایی که در این مواقع اشتباه است مانند: 1. دست برداشتن از اعتقادات یقینی خود و تسلیم طرف مقابل شدن (همرنگ جماعت شدن). 2. تحمیل کردن فکر و عقیده خود به دیگران. 3. برآشفته شدن و حالت تدافعی گرفتن. 4. بی تفاوت بودن و نادیده گرفتن رفتارهای طرف مقابل. در اینجا تذکر یک نکته مهم ضروری است و آن این که گاهی لازم است برای راهنمایی و ارشاد یک فرد و دور کردن او از رفتار ناشایست، برآشفته شویم یا بالعکس به او بی اعتنایی کنیم و ظاهرا رفتارش را نادیده بگیریم که در این صورت می توان از این ابزارها استفاده کرد تمام سختگیری ها و خشونت هایی که در اسلام تجویز شده است و تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد، به همین دلیل است. اما در حالت عادی، برآشفته شدن و استفاده خشونت کار سازنده ای نیست. در سیره پیامبر خدا و ائمه اطهار در برخورد با رفتارهای ناشایست دیگران، نمونه های فراوانی وجود دارد. به طور مثال نقل شده است روزی عربی بیابانی که از تعالیم اسلام هیچ اطلاعی نداشت وارد مسجد شد و در حالی که پیامبر خدا و عده ای از مسلمانان حضور داشتند به گوشه از مسجد رفت و ادرار کرد! مسلمانان به محض مشاهده این رفتار ناپسند، او را مورد حمله قرار دادند و قصد کردند او را تنبیه سختی نمایند. در این هنگام رسول خدا(ص) آنان را از این کار منع کرد و فرمود: با یک سطل آب می توان مسجد را تطهیر کرد. سپس رو به آن مرد عرب که بسیار ترسیده بود کرد و فرمود: ای برادر اینجا مسجد و محل عبادت و نماز است و نباید آن را آلوده کرد. آن مرد از این حرکت منطقی و همراه با عاطفه و مهربانی پیامبر خوش آمد و با کمی تأمل مسلمان شد و از آن به بعد همیشه با لباس تمیز و پاکیزه در مسجد حاضر می شد. در اینجا پیامبر خدا(ص) روش برخورد و منطقی در مقابل رفتارهای غیر منطقی افراد را به مسلمانان می آموزد که هم اشتباه افراد را به آنها بفهمانند و هم حرمت آنها را خدشه دار نکنند. اکنون به بعضی از مواردی که به عنوان واکنش منطقی در مقابله با رفتارهای ناصحیح دیگران محسوب می شود، اشاره می کنیم: 1. عصبانی و پرخاشگر نشوید زیرا باعث عکس العمل منفی در طرف مقابل می شود. 2. سکوت و تحمل بیجا نداشته باشید و روحیه سلطه پذیری را از خود دور کنید زیرا نه تنها خودتان دچار رنجش درونی می شوید بلکه طرف مقابل را نسبت به رفتارش جسورتر می کنید. 3. با جرأت و شجاعت احساستان را به طرف مقابل بگویید زیرا هم ارزش و شأن خود را حفظ کرده اید و هم ارزشمندی او را خدشه دار نکرده اید. در اینجا با ذکر مثالی مطلب را به پایان می بریم: فرض کنید در یک تئاتر شلوغ، افراد پشت سر شما با صدای بلند شروع به صحبت می کنند، این صدا موجب حواسپرتی شما از موضوع نمایش شده و لذت ناشی از آن را کاهش می دهد سالن هم آن قدر شلوغ است که نمی توانید صندلی خود را تغییر دهید. در اینجا سه نوع پاسخ می توان داد: الف) چیزی نمی گویید و در سکوت، تحمل می کنید. ب ) به عقب برمی گردید و با عصبانیت به آنان می گویید: (چرا برای دیگران احترام قائل نیستید؟ اگر فورا ساکت نشوید مدیر سالن را صدا می کنم تا از سالن بیرونتان کند). ج ) به عقب برمی گردید و در حالی که مستقیما به افراد در حال صحبت نگاه می کنید می گویید: (صحبت شما باعث می شود که من نتوانم از نمایش لذت ببرم). در مقایسه پاسخ ها با یکدیگر می گوییم: پاسخ اول، سلطه پذیرانه است چون شما خود را مجبور می کنید که رفتار آنها را تحمل کنید. علاوه بر این که در درون خود احساس خفت و بی ارزشی می کنید و همین شما را بیشتر آزرده خاطر می کند. پاسخ دوم، گرچه شما را کمی ارضا می کند ولی باعث می شود آنها احساس ناخوشایندی نسبت به شما پیدا کنند علاوه بر این که ممکن است به شما پاسخ پرخاشگرانه بدهند و از رفتارشان هم دست نکشند. پاسخ سوم، خردمندانه است که هم شما را به هدف می رسا ند و باعث رضایت خاطر شما می شود و هم تأثیرات نامطبوع پاسخ های اول و دوم را ندارد. www.morsalat.com
عنوان سوال:

رفتار ما دربرابر رفتار اجتماعی چگونه باید باشد؟ هر گونه رفتاری چه خوب و چه بد؟


پاسخ:

امیدواریم در تمام حالات موفق بوده و بیش از پیش مورد عنایت حضرت ولی عصر(ع) باشید. انسان موجودی کمال جود و تعالی‌پذیر است. کمال آدمی بر اثر حسن انجام وظایفی به دست می‌اید که به علت روابط گوناگون او با خود، خداوند و همنوعان ایجاد شده است. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان است و بر اثر همین معاشرتها و تبادل افکار روابط انسانی شکل می‌گیرد و فرهنگ انسانی هویت خود را آشکار می‌سازد، در دیدگاه اسلامی، جامعه و روابط انسانی آن، رنگ الهی و عبادی به خود می‌گیرد و همه جنبه‌های گوناگون رفتار آدمی در جهت نیل به هدف نهایی که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم می‌یابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را می‌توان در دو مرحله‌ی (اندیشه) و (عمل) خلاصه کرد. مرحله اندیشه به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینی خود، بلکه نسبت به تمام انسانها و بلکه موجودات خدا، نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهی، نصیبحت، دوستی و سعادت آن‌ها را در سر بپرورانند و از نقشه کشی و توطئه چینی بر ضرر آنان بپرهیزند. امام علی(ع) در این مورد می‌فرماید: خدای سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد. شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667.)

مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل برای تنظیم روابط اجتماعی انسانها آداب و وظایفی قرار داده و پایه آن را بر ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا نهاده است. بسیاری دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگی موفقی داشته باشند، ولی به جهت ناآگاهی از چگونگی معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را از دست می‌دهند و به ناچار منزوی می‌شوند. بنابراین شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایی ایجاد ارتباط مناسب با قشرهای مختلف جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. امیرمؤمنان در یک دستور، خطوط کلی آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین بیان می‌کند: خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده؛ آن چه را برای خود می‌خواهی، برای دیگران بخواه و آن چه را برای خود خوش نمی‌داری، برای دیگران نیز خوش مدار. به کسی ستم نکن، چنانکه دوست نداری به تو ستم شود و به دیگران نیکی کن همان‌گونه که دوست‌داری به تو نیکی شود. نهج‌البلاغه، نامه 31، بند 28.)

آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گسترده‌ای است که این نامه گنجایش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردی از آنرا در اینجا ذکر می‌کنیم:

1 احترام به دیگران: احترام به معنی عدم تجاوز به حقوق آنان است که شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروی آن‌ها می‌شود. پیامبر اسلام(ص) در حدیثی فرمودند: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، یعنی در رفتار و گفتار خود هیچ زیانی به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ کند.

2 سلام و احوال‌پرسی: شایسته است یک مسلمان هنگام دیدار برادران دینی خود، با سلامی آرامش بخش و شادی آفرین، آنان را شاد و مسرور سازد و به این وسیله روابط اجتماعی خود را تحکیم بخشد.

3 زیبایی کلام: ما در سخن گفتن با دیگران دو وظیفه داریم؛ اول: سخنان خوب بگوییم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهیز کنیم. دوم: خوب و زیبا سخن گفتن: گاهی انسان سخنان خوبی دارد ولی آن‌ها را درست بیان نمی‌کند. چنانچه شاعر گوید: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. به همین جهت در روایات بسیار سفارش شده که قبل از سخن گفتن، کاملاً فکر کنید تا نسنجیده سخنی نگویید. چه بسا سخن حقی که در محل نامناسبی بیان شود و باعث بروز مشکلات فراوانی گردد.

4 مزاح و شوخی: اسلام برای مزاح و شوخی هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخی چون باعث خنده و شادی می‌شود یکی از بهترین عوامل آرامش روانی و رفع خستگی روحی محسوب می‌شود و سبب ایجاد پیوند دوستی بین افراد می‌گردد. پیامبر خدا و اهل بیت او نیز اهل مزاح و شوخی بوده‌اند و برای رفع خستگی و کسالت افراد از آن استفاده می‌کردند ولی همانطور که گفتیم آداب و قوانین خاص هم برای آن قرار داده‌اند.

اولاً: باعث آزار و اذیب طرف مقابل نشود، ثانیا: غیبت یا تمسخر مسلمانی در آن نباشد. ثالثا: زیاده‌روی و افراط در آن نکنند که باعث می‌شود هیبت و وقار شخص لکه‌دار شود و ارزش او را در بین مردم پایین آورد.

5 رعایت شئون اجتماعی مانند: پاکیزگی، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفای به عهد، رازداری، مهربانی و گذشت که میزان نفوذ انسان را در دیگران بالا می‌برد.

6 موارد ویژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلکه همه موجودات خیرخواه و مهربان باشیم، ولی دین اسلام در بعضی از موارد تأکید بیشتری کرده است. مانند 1 صله رحم و رسیدگی به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر اعضای خانواده 2 همسایه‌داری و رعایت حقوق آنان 3 مهمانداری و آداب پذیرایی از آنان 4 عیادت مریض و رسیدگی به مشکلات او 5 تشییع جنازه و تسلی دادن به بازماندگان و رسیدگی به مشکلات آنان.

هر کدام از موارد فوق دارای مطالب و فروع فراوانی است که احتیاج به توضیح و مطالعه وسیعی دارد ولی از مجموع آن‌ها می‌توان نمایی کلی از آداب معاشرت اسلامی را بدست آورد.

7 آفات معاشرت: مطلب دیگر این که معاشرت با دیگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گیرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فامیلی و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممکن است دارای آفات و مضراتی هم باشد که بی‌توجهی به آن آثار زیانباری به دنبال دارد. بنابراین لازم است این معاشرت‌ها دقیق و حساب شده باشد. ما در اینجا به بعضی از نکات مهم در این زمینه اشاره‌ای می‌کنیم:

1 پرهیز از گناه: رفت و آمدها و معاشرت‌ها زمانی مفید و مؤثر و موجب خشنودی خداوند خواهد بود که سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانیهایی که در آن شئون اسلامی رعایت نمی‌شود و بطور مثال حریم بین زن و مرد از بین می‌رود. شرکت در این جلسات برای خانواده‌ها و خصوصا بچه‌ها، بسیار خطرناک خواهد بود.

2 پرهیز از مزاحمت و تشکیل جلسات پر هزینه؛ چه بسا افرادی به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمل زحمت و مخارج زیادی به فامیل می‌شوند. اینگونه معاشرت‌ها نه تنها جلب محبت نمی‌کند بلکه باعث دشمنی و کینه می‌شود.

3 پرهیز از خوشرویی و خوش اخلاقی بیجا: یکی از آداب معاشرت، خوش اخلاقی و خنده رو بودن است، به شرطی که به جا باشد. اما در مواردی خوش اخلاقی و خنده‌رو بودن، سبب سوء استفاده افراد می‌شود و آنان را در انجام وظایف خود سست می‌کند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچه‌ها شوخی کند و سختگیری را به بهانه خوش اخلاقی کنار بگذارد، بچه‌ها دست از درسی بر می‌دارند و هیچکدام به آن اهمیت نمی‌دهند. سپس حسن معاشرت همیشه به معنای خوشرویی و خنده رویی نیست. به همین جهت در روایتی آمده که با گناهکاران چهره‌ای عبوس داشته باشید تا از کارهایشان دست بکشند. وسائل، ج 11، ص 413.) در مورد کیفیت برخورد در مقابل رفتارهای ناشایست دیگران باید گفتیکی از عوامل مهم اختلاف بین انسان ها، تضاد در افکار و معیارهای درونی آنهاست. ما هر روز شاهد مشاجرات و تنش های زیادی بین افراد، حتی در درون خانواده ها، دوستان، همکاران و نیز افراد کوچه و بازار هستیم که برخواسته از اختلاف در افکار و نگرش های آنان است و معمولا نتایج تلخی هم به دنبال دارد.

علت بروز این اختلافات که غالبا منجر به ناراحتی و تنش بین افراد می شود، این است که آنان نمی دانند چگونه باید با افکار و عقاید یکدیگر کنار بیایند، آیا باید از افکار خود دست بردارند یا سکوت کنند یا عکس العمل (مثبت یا منفی) نشان دهند؟

شما جوان مؤمنی را در نظر بگیرید که معتقد است باید بین زن و مرد نامحرم حریم اسلامی رعایت شود، وقتی می بیند افرادی به این معیار توجه نمی کنند وحریم اسلامی را می شکنند چه باید بکند؟ یا وقتی یک فردی که گرایش های سیاسی خاصی دارد، ببیند عده ای با رفتارهای خود گرایش دیگری دارند چه باید بکند؟ آیا باید با آنها مخالفت کند یا بی تفاوت باشد؟ آیا عقاید آنها را بپذیرد و دست از عقاید خود بردارد یا سکوت کند و صبور باشد؟

به نظر ما حل مسأله چندان هم آسان نیست و نیاز به دقت و بررسی نسبتا عمیق دارد. اما به طور کلی می توان گفت، در مورد اختلاف بین عقاید و معیارهای درونی، انسان نه می تواند به آسانی عقیده ای را بپذیرد و نه این که آن را رها کند. بلکه اگر به درستی عقیده ای اطمینان و یقین دارد، احمقانه است آن را کنار بگذارد. اما اگر احتمال خطا و اشتباه می دهد، ولو یک درصد لازم است کاوش و جستجو کند و راه صحیح را پیدا کند؛ خصوصا اگر آن عقیده و فکر زیربنایی و مهم باشد. صرف مخالفت دیگران و نپذیرفتن آن دلیل بر دست کشیدن از آن نمی شود حتی اگر اکثر افراد مخالف باشند.

در حدیثی امام علی(ع) می فرماید: اگر قطعه جواهری در دست توست و همه مردم دنیا بگویند آن شیء گردو است تو باور نکن و بر عقیده ات باش؛ چنانچه اگر گردویی در دست توست و همه مردم بگویند جواهر است باور نکن. پس دست برداشتن از معیارهای قطعی و یقینی کاری عاقلانه نیست اما آیا این سخن بدین معناست که هنگام روبرو شدن با افرادی که با رفتارشان نشان می دهند افکار ما را قبول ندارند باید حالت تدافعی بگیریم یا این که آرام و منطقی باشیم؟ مسلما عقل به ما حکم می کند به عقیده آنها احترام بگذاریم نه این که تفکر خود را به ایشان تحمیل کنیم. بله، اگر بتوانیم به طور منطقی آنان را راهنمایی کنیم و بطلان عقایدشان را ثابت کنیم کار پسندیده ای است ولی جنگ و نزاع کار ناپسندی است و اگر آنان نیز بخواهند به ما واکنش های خصمانه نشان دهند باید با سعه صدر و خوشرویی آنان را از رفتارشان باز داریم.

پس به طور خلاصه می توان گفت در مواردی که رفتارهای افراد با تفکرات و معیارهای درونی ما متفاوت است چند عکس العمل صحیح است و چند عکس العمل اشتباه است.

عکس العمل هایی که صحیح است مانند:

1. حفظ آرامش و متانت.

2. تفکر درباره زیربنای فکری رفتار طرف مقابل که دو فایده دارد:

اولا، اگر صحیح است آن را بپذیریم.

ثانیا، اگر غلط است از آن آگاه شویم تا با تغییر آن به طور منطقی، رفتار فرد را تغییر دهیم چه این که زیربنای رفتار آدمی تفکرات اوست.

3. برخورد منطقی و مستدل برای راهنمایی و ارشاد فرد.

اما عکس العمل هایی که در این مواقع اشتباه است مانند:

1. دست برداشتن از اعتقادات یقینی خود و تسلیم طرف مقابل شدن (همرنگ جماعت شدن).

2. تحمیل کردن فکر و عقیده خود به دیگران.

3. برآشفته شدن و حالت تدافعی گرفتن.

4. بی تفاوت بودن و نادیده گرفتن رفتارهای طرف مقابل.

در اینجا تذکر یک نکته مهم ضروری است و آن این که گاهی لازم است برای راهنمایی و ارشاد یک فرد و دور کردن او از رفتار ناشایست، برآشفته شویم یا بالعکس به او بی اعتنایی کنیم و ظاهرا رفتارش را نادیده بگیریم که در این صورت می توان از این ابزارها استفاده کرد تمام سختگیری ها و خشونت هایی که در اسلام تجویز شده است و تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد، به همین دلیل است. اما در حالت عادی، برآشفته شدن و استفاده خشونت کار سازنده ای نیست.

در سیره پیامبر خدا و ائمه اطهار در برخورد با رفتارهای ناشایست دیگران، نمونه های فراوانی وجود دارد. به طور مثال نقل شده است روزی عربی بیابانی که از تعالیم اسلام هیچ اطلاعی نداشت وارد مسجد شد و در حالی که پیامبر خدا و عده ای از مسلمانان حضور داشتند به گوشه از مسجد رفت و ادرار کرد! مسلمانان به محض مشاهده این رفتار ناپسند، او را مورد حمله قرار دادند و قصد کردند او را تنبیه سختی نمایند. در این هنگام رسول خدا(ص) آنان را از این کار منع کرد و فرمود: با یک سطل آب می توان مسجد را تطهیر کرد. سپس رو به آن مرد عرب که بسیار ترسیده بود کرد و فرمود: ای برادر اینجا مسجد و محل عبادت و نماز است و نباید آن را آلوده کرد. آن مرد از این حرکت منطقی و همراه با عاطفه و مهربانی پیامبر خوش آمد و با کمی تأمل مسلمان شد و از آن به بعد همیشه با لباس تمیز و پاکیزه در مسجد حاضر می شد. در اینجا پیامبر خدا(ص) روش برخورد و منطقی در مقابل رفتارهای غیر منطقی افراد را به مسلمانان می آموزد که هم اشتباه افراد را به آنها بفهمانند و هم حرمت آنها را خدشه دار نکنند.

اکنون به بعضی از مواردی که به عنوان واکنش منطقی در مقابله با رفتارهای ناصحیح دیگران محسوب می شود، اشاره می کنیم:

1. عصبانی و پرخاشگر نشوید زیرا باعث عکس العمل منفی در طرف مقابل می شود.

2. سکوت و تحمل بیجا نداشته باشید و روحیه سلطه پذیری را از خود دور کنید زیرا نه تنها خودتان دچار رنجش درونی می شوید بلکه طرف مقابل را نسبت به رفتارش جسورتر می کنید.

3. با جرأت و شجاعت احساستان را به طرف مقابل بگویید زیرا هم ارزش و شأن خود را حفظ کرده اید و هم ارزشمندی او را خدشه دار نکرده اید.

در اینجا با ذکر مثالی مطلب را به پایان می بریم: فرض کنید در یک تئاتر شلوغ، افراد پشت سر شما با صدای بلند شروع به صحبت می کنند، این صدا موجب حواسپرتی شما از موضوع نمایش شده و لذت ناشی از آن را کاهش می دهد سالن هم آن قدر شلوغ است که نمی توانید صندلی خود را تغییر دهید. در اینجا سه نوع پاسخ می توان داد:

الف) چیزی نمی گویید و در سکوت، تحمل می کنید.

ب ) به عقب برمی گردید و با عصبانیت به آنان می گویید: (چرا برای دیگران احترام قائل نیستید؟ اگر فورا ساکت نشوید مدیر سالن را صدا می کنم تا از سالن بیرونتان کند).

ج ) به عقب برمی گردید و در حالی که مستقیما به افراد در حال صحبت نگاه می کنید می گویید: (صحبت شما باعث می شود که من نتوانم از نمایش لذت ببرم).

در مقایسه پاسخ ها با یکدیگر می گوییم:

پاسخ اول، سلطه پذیرانه است چون شما خود را مجبور می کنید که رفتار آنها را تحمل کنید. علاوه بر این که در درون خود احساس خفت و بی ارزشی می کنید و همین شما را بیشتر آزرده خاطر می کند.

پاسخ دوم، گرچه شما را کمی ارضا می کند ولی باعث می شود آنها احساس ناخوشایندی نسبت به شما پیدا کنند علاوه بر این که ممکن است به شما پاسخ پرخاشگرانه بدهند و از رفتارشان هم دست نکشند.

پاسخ سوم، خردمندانه است که هم شما را به هدف می رسا ند و باعث رضایت خاطر شما می شود و هم تأثیرات نامطبوع پاسخ های اول و دوم را ندارد.

www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین