خانوادههایی که دور و بر ما زندگی میکنند با همه تفاوتهایشان در شاخصهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در 2 قالب کلی پذیرنده و طرد کننده قرار میگیرند. برخلاف خانوادههای طردکننده ، فضای خانوادههای پذیرنده یا مشارکت جو به گونهای طراحی شده است که به دیدگاهها، اظهارنظرها، استعدادها و کنشهای اعضا فرصت بروز و ظهور میدهد. اعضای خانوادههای پذیرنده بدون پیش شرط و تبصره با هم مهربانی میکنند ، اختلافات را به شکلی هدایت شده بروز میدهند ، به عقاید همدیگر احترام میگذراند ، برنقاط قوت هم تکیه میکنند ، از یکدیگر عیب جویی نمیکنند و در پی سلطه نیستند. دکتر فرزانه صداقت، روانشناس با تشریح 2 نوع خانواده کلی (خانواده پذیرنده و خانواده طردکنند) معتقد است: خانوادههای نوع اول شکلی پذیرنده دارند. به این معنا که روابط اعضا با هم براساس پذیرش دیگری شکل میگیرد ، اما خانوادههای نوع دوم سلطه جو و طردکنندهاند و دائم در حال دفع دیگری هستند. شما هر خانوادهای را که دور و برتان می بینید میتوانید در این دو مدل جای بدهید. به هر حال ویژگیهای این دو نوع خانواده در مقابل یکدیگر قرار میگیرد. اگر در خانوادههای نوع اول خویشتن دوستی و دیگر دوستی را میبینیم، در خانواده نوع دوم افراد هم با خود و هم با دیگری سوءرفتار دارند و محبت یکدیگر را نمیپذیرند. در ضمن در این نوع خانوادهها سلطهجویی به شکل فعال یا منفعل دیده میشود. در خانوادههای پذیرنده، تواناییها و قابلیتهای افراد آنچنان که هست پذیرفته میشود و بایدها و نبایدهای توهینآمیز و تحقیرکننده وجود ندارد. اگر باید و نبایدی هم مطرح میشود توام با مهر و علاقه است، در صورتی که در خانوادههای نوع دوم، این تصور غلط رایج است که همه باید مثل ما باشند. معیشت ، بیرون از دایره پذیرش و طرد به اعتقاد این روانشناس، پذیرنده بودن یا نبودن خانواده ارتباطی با جبر روزگار یا شرایط اقتصادی ندارد. چه بسا خانوادههایی که در شرایط بغرنج اقتصادی قرار دارند اما پذیرندهاند ، همچنان که لئوبوسکالیکا، در کتاب پرتیراژ ( زندگی با عشق چه زیباست) تعریف میکند که خانوادهای فقیر داشته، به طوری که مجبور بودهاند کلم پخته بخورند اما یکدیگر را دوست داشتند و به هم عشق میورزیدند. در مقابل خانوادههایی هم وجود دارند که کوچکترین دغدغه و مشکل اقتصادی ندارند و در رفاه کامل با بهترین امکانات زندگی میکنند اما جو همین خانوادهها و روابط حاکم بر آن سرد و طردکننده است. بینش ، گام اول اما پرسشی وجود دارد: آیا خطکشی بین خانوادههای پذیرنده و طردکننده ، همیشگی است؟ خانوادهای که طردکننده است، برای همیشه طردکننده است؟ فضای خانواده را نمیتوان تغییر داد؟ دکتر صداقت شرط تغییر از طرد به پذیرش را بینش میداند: بینش اولین گام برای تغییر است. بسیاری از افراد واقعا حالشان خوب نیست اما درباره این موضوع بینش ندارند و اگر هم کسی به آنها بگوید حالشان خوب نیست، بلافاصله گارد میگیرند و شروع میکنند به متهم کردن بنابراین بینش نسبت به مشکل گام نخست در تغییر است و گرنه کسی که میگوید:(ما همین طور که هستیم خوبیم) به همان وضعیت موجودش قناعت کرده است. اما وقتی خانوادهای پذیرفت که روابطش نه براساس احترام متقابل که بر مدار سلطه قرار دارد و از طرفی میخواهد این وضعیت را تغییر دهد ، با برگزاری دورههای مهارت زندگی میتوان رفتارهای این خانواده را اصلاح کرد، به شرط این که درمانگر مشوق خوبی باشد و خانواده را در مسیر نرم و آرامی قرار دهد . کودک خانواده پذیرنده ، کودک میانجی اما پژوهش صورت گرفتهای در یکی از کشورها تفاوت خانوادههای پذیرنده و طردکننده را به طرز جالبی نشان میدهد. این پژوهش آنقدر تاثیرگذار بوده که در حال حاضر به فیلمی آموزشی در سراسر جهان تبدیل شده است. فضای این پژوهش در یک مهدکودک میگذرد. در این پژوهش 2 دوربین در بیرون و درون مهدکودک رفتارهای والدین و بچهها را زیرنظر گرفت. نکته جالب اینجا بود که وقتی خانوادهها برای بردن بچهها به مهد کودک میآمدند رفتارهای کاملا متفاوتی داشتند. پدر و مادری به محض خروج بچه از مهدکودک او را در آغوش میگرفتند، میبوسیدند و به اتفاق سوار ماشین میشدند. خانواده دیگری از ماشین پیاده میشدند، سلام و احوالپرسی رد و بدل میکردند. خانوادههایی هم بودند که زحمت پیاده شدن از ماشین را به خودشان نمیدادند، از همان جا به بچه میگفتند: بپر بالا! بعد هم غر میزدند که چرا یقه لباست آن طوری است، چرا کیفیت را آن طور دست گرفتهای ، چرا... در این پژوهش چندین هفته رفتار خانوادهها به این شکل کنترل میشد. از طرفی همزمان با این دوربین، دوربین دیگری اعمال و رفتارهای کودکان را ضبط میکرد. در یکی از صحنههای این پژوهش که بعدا به فیلم مستند آموزشی تبدیل شد، 2 کودک از خانوادههای طردکننده (همان خانوادههایی که جلوی مهدکودک رفتار سردی با کودکانشان داشتند) در حال دعوا با هم هستند و به صورت هم چنگ میاندازند. در این میان کودکی که از خانواده پذیرنده است (همان خانوادههایی که از ماشین پیاده میشوند و کودکشان را در آغوش میگیرند) سعی میکند با میانجگیری آن دو کودک را از هم جدا کند. آنچه واضح است این که والدین که خودشان را دوست ندارند ، نمیتوانند کودکشان را هم دوست داشته باشند. پدر مادری که تصور میکنند تعریف از خود، خودخواهی است، نمیتوانند نه خود و نه دیگری (کودکشان) را بپذیرند. والدینی که طردکنندهاند ، تصور میکنند اگر از کودکشان تعریف کنند لوس میشود ، در صورتی که پژوهشهای جدید روانشناختی نشان میدهد برای رشد مطلوب کودک تا زمانی که او خودش میخواهد باید در آغوش والدین بماند. اتفاق دیگری که در این قبیل خانوادهها میافتد و بسیار حائز اهمیت است، تصور غلط فرزندان از معیارهای محبت والدین است. فرزندان در این خانوادهها عمدتا محبت والدین را مشروط به رسیدن به خواستههایشان میکنند .به عبارت بهتر آنها اگر بلافاصله به خواستهها و درخواستهایشان برسند ، دست به این نتیجهگیری میزنند که: ( پس والدین ما را دوست دارند) اما در صورتی که به این خواستهها نرسند ، تصور میکنند ( آنها از ما بدشان میآید). این در حالی است که در خانوادههای مشارکت جو به دلیل این که فرزندان در جریان تصمیمگیریها قرار میگیرند ، بخوبی از وضعیت و فضای اقتصادی معیشتی خانواده آگاهند و سطح انتظارات و توقعات خود را در سطح هزینهها و درآمدها موازنه میکنند. اتفاق دیگری که در این خانوادهها میافتد ، مستقل بودن محبت والدین از رسیدن به خواستههای فرزندان است. در این خانوادهها محبت والدین در ذهن فرزندان مولفهای مجزا از رسیدن آنها به خواستههایشان است بنابر این وقتی فرزندی در این خانواده به خواستههایش نمیرسد ، اولا آن را به کمبود محبت پدر مادر گره نمیزند و در گام بعدی به سبب درک و دریافت درستی که از واقعیتهای خانوادهاش دارد، فضا را به سمت تنش هدایت نمیکند. www.eporsesh.com
تفاوتهای رفتاری در خانوادهها را توضیح دهید.؟
خانوادههایی که دور و بر ما زندگی میکنند با همه تفاوتهایشان در شاخصهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در 2 قالب کلی پذیرنده و طرد کننده قرار میگیرند. برخلاف خانوادههای طردکننده ، فضای خانوادههای پذیرنده یا مشارکت جو به گونهای طراحی شده است که به دیدگاهها، اظهارنظرها، استعدادها و کنشهای اعضا فرصت بروز و ظهور میدهد.
اعضای خانوادههای پذیرنده بدون پیش شرط و تبصره با هم مهربانی میکنند ، اختلافات را به شکلی هدایت شده بروز میدهند ، به عقاید همدیگر احترام میگذراند ، برنقاط قوت هم تکیه میکنند ، از یکدیگر عیب جویی نمیکنند و در پی سلطه نیستند.
دکتر فرزانه صداقت، روانشناس با تشریح 2 نوع خانواده کلی (خانواده پذیرنده و خانواده طردکنند) معتقد است: خانوادههای نوع اول شکلی پذیرنده دارند. به این معنا که روابط اعضا با هم براساس پذیرش دیگری شکل میگیرد ، اما خانوادههای نوع دوم سلطه جو و طردکنندهاند و دائم در حال دفع دیگری هستند.
شما هر خانوادهای را که دور و برتان می بینید میتوانید در این دو مدل جای بدهید. به هر حال ویژگیهای این دو نوع خانواده در مقابل یکدیگر قرار میگیرد. اگر در خانوادههای نوع اول خویشتن دوستی و دیگر دوستی را میبینیم، در خانواده نوع دوم افراد هم با خود و هم با دیگری سوءرفتار دارند و محبت یکدیگر را نمیپذیرند. در ضمن در این نوع خانوادهها سلطهجویی به شکل فعال یا منفعل دیده میشود.
در خانوادههای پذیرنده، تواناییها و قابلیتهای افراد آنچنان که هست پذیرفته میشود و بایدها و نبایدهای توهینآمیز و تحقیرکننده وجود ندارد. اگر باید و نبایدی هم مطرح میشود توام با مهر و علاقه است، در صورتی که در خانوادههای نوع دوم، این تصور غلط رایج است که همه باید مثل ما باشند.
معیشت ، بیرون از دایره پذیرش و طرد
به اعتقاد این روانشناس، پذیرنده بودن یا نبودن خانواده ارتباطی با جبر روزگار یا شرایط اقتصادی ندارد. چه بسا خانوادههایی که در شرایط بغرنج اقتصادی قرار دارند اما پذیرندهاند ، همچنان که لئوبوسکالیکا، در کتاب پرتیراژ ( زندگی با عشق چه زیباست) تعریف میکند که خانوادهای فقیر داشته، به طوری که مجبور بودهاند کلم پخته بخورند اما یکدیگر را دوست داشتند و به هم عشق میورزیدند. در مقابل خانوادههایی هم وجود دارند که کوچکترین دغدغه و مشکل اقتصادی ندارند و در رفاه کامل با بهترین امکانات زندگی میکنند اما جو همین خانوادهها و روابط حاکم بر آن سرد و طردکننده است.
بینش ، گام اول
اما پرسشی وجود دارد: آیا خطکشی بین خانوادههای پذیرنده و طردکننده ، همیشگی است؟ خانوادهای که طردکننده است، برای همیشه طردکننده است؟ فضای خانواده را نمیتوان تغییر داد؟
دکتر صداقت شرط تغییر از طرد به پذیرش را بینش میداند: بینش اولین گام برای تغییر است. بسیاری از افراد واقعا حالشان خوب نیست اما درباره این موضوع بینش ندارند و اگر هم کسی به آنها بگوید حالشان خوب نیست، بلافاصله گارد میگیرند و شروع میکنند به متهم کردن بنابراین بینش نسبت به مشکل گام نخست در تغییر است و گرنه کسی که میگوید:(ما همین طور که هستیم خوبیم) به همان وضعیت موجودش قناعت کرده است.
اما وقتی خانوادهای پذیرفت که روابطش نه براساس احترام متقابل که بر مدار سلطه قرار دارد و از طرفی میخواهد این وضعیت را تغییر دهد ، با برگزاری دورههای مهارت زندگی میتوان رفتارهای این خانواده را اصلاح کرد، به شرط این که درمانگر مشوق خوبی باشد و خانواده را در مسیر نرم و آرامی قرار دهد .
کودک خانواده پذیرنده ، کودک میانجی
اما پژوهش صورت گرفتهای در یکی از کشورها تفاوت خانوادههای پذیرنده و طردکننده را به طرز جالبی نشان میدهد. این پژوهش آنقدر تاثیرگذار بوده که در حال حاضر به فیلمی آموزشی در سراسر جهان تبدیل شده است.
فضای این پژوهش در یک مهدکودک میگذرد. در این پژوهش 2 دوربین در بیرون و درون مهدکودک رفتارهای والدین و بچهها را زیرنظر گرفت. نکته جالب اینجا بود که وقتی خانوادهها برای بردن بچهها به مهد کودک میآمدند رفتارهای کاملا متفاوتی داشتند.
پدر و مادری به محض خروج بچه از مهدکودک او را در آغوش میگرفتند، میبوسیدند و به اتفاق سوار ماشین میشدند. خانواده دیگری از ماشین پیاده میشدند، سلام و احوالپرسی رد و بدل میکردند.
خانوادههایی هم بودند که زحمت پیاده شدن از ماشین را به خودشان نمیدادند، از همان جا به بچه میگفتند: بپر بالا! بعد هم غر میزدند که چرا یقه لباست آن طوری است، چرا کیفیت را آن طور دست گرفتهای ، چرا...
در این پژوهش چندین هفته رفتار خانوادهها به این شکل کنترل میشد. از طرفی همزمان با این دوربین، دوربین دیگری اعمال و رفتارهای کودکان را ضبط میکرد.
در یکی از صحنههای این پژوهش که بعدا به فیلم مستند آموزشی تبدیل شد، 2 کودک از خانوادههای طردکننده (همان خانوادههایی که جلوی مهدکودک رفتار سردی با کودکانشان داشتند) در حال دعوا با هم هستند و به صورت هم چنگ میاندازند. در این میان کودکی که از خانواده پذیرنده است (همان خانوادههایی که از ماشین پیاده میشوند و کودکشان را در آغوش میگیرند) سعی میکند با میانجگیری آن دو کودک را از هم جدا کند.
آنچه واضح است این که والدین که خودشان را دوست ندارند ، نمیتوانند کودکشان را هم دوست داشته باشند. پدر مادری که تصور میکنند تعریف از خود، خودخواهی است، نمیتوانند نه خود و نه دیگری (کودکشان) را بپذیرند.
والدینی که طردکنندهاند ، تصور میکنند اگر از کودکشان تعریف کنند لوس میشود ، در صورتی که پژوهشهای جدید روانشناختی نشان میدهد برای رشد مطلوب کودک تا زمانی که او خودش میخواهد باید در آغوش والدین بماند.
اتفاق دیگری که در این قبیل خانوادهها میافتد و بسیار حائز اهمیت است، تصور غلط فرزندان از معیارهای محبت والدین است. فرزندان در این خانوادهها عمدتا محبت والدین را مشروط به رسیدن به خواستههایشان میکنند .به عبارت بهتر آنها اگر بلافاصله به خواستهها و درخواستهایشان برسند ، دست به این نتیجهگیری میزنند که: ( پس والدین ما را دوست دارند) اما در صورتی که به این خواستهها نرسند ، تصور میکنند ( آنها از ما بدشان میآید).
این در حالی است که در خانوادههای مشارکت جو به دلیل این که فرزندان در جریان تصمیمگیریها قرار میگیرند ، بخوبی از وضعیت و فضای اقتصادی معیشتی خانواده آگاهند و سطح انتظارات و توقعات خود را در سطح هزینهها و درآمدها موازنه میکنند. اتفاق دیگری که در این خانوادهها میافتد ، مستقل بودن محبت والدین از رسیدن به خواستههای فرزندان است.
در این خانوادهها محبت والدین در ذهن فرزندان مولفهای مجزا از رسیدن آنها به خواستههایشان است بنابر این وقتی فرزندی در این خانواده به خواستههایش نمیرسد ، اولا آن را به کمبود محبت پدر مادر گره نمیزند و در گام بعدی به سبب درک و دریافت درستی که از واقعیتهای خانوادهاش دارد، فضا را به سمت تنش هدایت نمیکند.
www.eporsesh.com
- [سایر] تفاوتهای دنیا و آخرت چیست؟
- [سایر] راهکارهای ترویج فرهنگ مهدوی در خانوادهها چیست؟
- [سایر] خانواده همسرم بین من و جاریام تفاوتهای زیادی قائل است به حدی که حتی رفتارهای من را سخیف میخواند و رفتارهای جاریام را چون از خانواده پولدار هستند بالا میداند. در صورتی که اینجانب شاغل و تحصیل کرده میباشم. و جاریام خانهدار است. مسئله مالی برای مادر شوهرم خیلی مهم است، من در برابر این برخوردها چه رفتاری باید داشته باشم؟
- [سایر] تفاوتهای نظام حاکم بر دنیا و آخرت چیست؟
- [سایر] شباهتها و تفاوتهای تفکر داعش با وهابیت چیست؟
- [سایر] آیا در ازدواج همتایی خانوادهها نیز لازم است؟
- [سایر] تفاوتهای مهم شیعه و سنی در چیست؟ چه تفاوتی بین احکام فقهی آنها وجود دارد؟
- [سایر] مبانی حقوقی زن که متکی بر تفاوتهای جسمی و روحی است، در همه جا مصداق ندارد. آیا این تفاوتها ناشی از محیط و تربیت نیست؟
- [سایر] تحقیق تا چه اندازه در ازدواج اهمیت دارد و چرا برخی از خانوادهها به آن کمتوجهی میکنند؟
- [آیت الله مظاهری] آیا به وام های بدون سود قرض الحسنه رایج بین دوستان و خانوادهها خمس تعلق می گیرد؟