پرسش دارای سه بخش امکان تزکیة نفس، امکان خودسازی برای خانم ها و موفقیت آمیز بودن تزکیة بدون استاد می باشدامالازم است قبل از پاسخ تعریفی از تزکیة نفس و هدف از آن را بیان کنیم. تعریف: منظور از تزکیه یا خودسازی شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیت های حیاتی و تصحیح انگیزه ها و در نظر گرفتن مقصد نهایی و سوگیری فعالیت ها برای خداوند است[1] و به عبارتی روشن تر تزکیه یعنی پاکیزه نگه داشتن نفس برای رشد و سعادت ابدی. هدف: از عبارت های بالا دانسته شد که هدف از تزکیه نفس رسیدن به فوز و فلاح ابدی است. چنانچه حضرت حق در سورة شمس آیة 11 بعد از 11 قسم می فرماید: قد افلح من زکیها: به تحقیق هر کس[2] (مرد یا زن) که تزکیه کند رستگار شد. البته رستگاری و فلاح فقط دور شدن از عذاب الهی و یا رسیدن به بهشت موعود نیست بلکه فلاح و رستگاری واقعی رضایت حق تعالی از انسان و عبودیت کامل انسان در برابر خداوند است. امکان تزکیة نفس: امر خداوند به تزکیه: یکی از محکمترین دلایل امکان تزکیه امر خداوند و خطابات قرآنی است. در اینکه قدرت و توانایی انسان محدود است شکی نیست ولی هیچگاه خداوند به چیز محال و نشدنی و خارج از قدرت انسان امر نمی کند. آیة 11 سورة شمس هم این نکته را می رساند که تزکیة نفس چیز محال، نشدنی و غیر قابل دسترسی نیست چون اگر این طور بود قطعاً خداوند به آن امر نمی کرد. (قد افلح من زکیّها) یعنی این که هر کسی(چه زن وچه مرد) که بخواهد می تواند تزکیه کند و رستگار شود. فلاح و رستگار شدن که هدف نهایی و غرض از خلقت انسان است با تزکیه و خودسازی میسّر است و اگر قدرت بر تزکیه برای انسان وجود نداشت نقض غرض حاصل شده و رسیدن به هدف خلقت ابتر می ماند. وقوع تزکیه: بهترین دلیل برای امکان هر چیزی وقوع آن است پس بهترین دلیل برای امکان تزکیةنفس هم وقوع آن در موارد متعدد و بی شمار است. از صدر اسلام تاکنون زنان بسیاری بوده اند که موفق به تزکیه نفس گشته اند و گاه حتی به مقامات و آخرین درجات خودسازی و تزکیه نفس نائل آمده اند. می توان به آسیه همسر فرعون و یا بانو مجتهده امین اشاره کرد.[3] زنان نیز می توانند به تزکیة نفس بپردازند؟ الف) انسان از دو بخش روح و بدن تشکیل یافته است. خداوند در قرآن بدن را که فرع بوده و مادی، به طبیعت و خاک و گل نسبت می دهد و روح را که اصل بوده و مجرد به خودش نسبت می دهد و می فرماید: (قل الروح من امر ربی) (سورة اسراء، آیة 85). قهراً روح انسان که منسوب به خداست منزه از ذکوریت (مرد بودن) و انوثت (زن بودن) خواهد بود. حال با توجه به این مقدمه باید گفت که زن بودن و یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان و روح ثانیاً تعلیم و تربیت و تزکیه از آن نفس است و ثالثاً نفس از غیر بدن است و بدن غیر از نفس و اصولاً آنکه در کلاس درس قرآن و مکتب پیامبران علیهم السّلام می نشیند بدن نیست، بلکه نفس و روح انسان است (که آن هم نه زن است و نه مرد) به همین خاطر در آیة 8 7 سورة شمس الهام گنه کاری و تقوا را به نفس نسبت داده که هر دو جنس مرد و زن به صورت یکسان از آن برخوردارند. ب) مادی نبودن رجوع الی الله: در آیة 6 سورة انشقاق می فرماید: (یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه) یعنی انسان (چه زن و چه مرد) سالک الی الله است نه بدن تا بگوییم سالکان دو صنف اند بعضی زن و بعضی مرد به تعبیر دیگر سالک الی الله روح است که نه مذکر و نه مونث است. قرآن در جائی دیگر وقتی سخن از رجوع الی الله می کند از نفس مطمئنه یاد می نماید.[4] چون اگر رجوع جسمی و مادی می بود محل رجوع و مرجع هم (ذات حق تعالی) معاذ الله باید یک امر مادی باشد. چرا که وقتی تن نزدیک می شود قرب مادی است و قرب مادی از آن شی مادی است اما ذات باری تعالی منزه از قرب و بعد مادی است. عبادتها و نماز ها که موجب قرب هر پرهیزگار است (الصلاة قربان کل تقی) می باشد معنوی بوده و قرب معنوی نه مذکر است و نه مونث. پس آنکه مقرب الی الله است نه مذکر است و نه مونث. ج) (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طبیة):[5] قرآن کریم در این آیه به صراحت حجت را بر همگان تمام کرده و می فرماید هر کس که عمل صالحی انجام دهد خواه مرد باشد یا زن و در حالیکه مومن باشد زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد. از آیه استفاده می شود که عمل صالح و ایمان رمز رسیدن به حیات طیبه می باشد و برای رسیدن به این هدف فرقی میان مرد و زن وجود ندارد. همچنین خداوند در آیة 95 سورة آل عمران می فرماید: (همانا من عمل هیچکس از زنان و مردان را ضایع نمی کنم. در این موارد قرآن کریم با صراحت از زن و مرد نام می برد تا افکار جاهلی پیش از اسلام را تخطئه کند زمانی که بین زن و مرد فرق گذاشته و عبادات و فضایل را برای مردها منحصر می داشتند لذا قرآن کریم هم با صراحت و هم با ظرافت می فرماید: آن که باید کامل شود نفس و روح است که مذکر و مونث ندارد. وجود استاد و نقش آن در موفقیت تزکیه: معمولاً همة سالکین الی الله وجود استادی کامل را در طی این طریق لازم می دانند و چنانچه از مرحوم آیة الله سید علی قاضی نقل شده که فرمودند: (اهم آن چه در این راه لازم است استاد خبیر و از هوا بیرون آمده و انسان کامل است، چنانچه کسی طالب راه و سلوک طریق خدا باشد و برای پیدا کردن استاد این راه نصف، عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا پیدا کند ارزش دارد. کسی که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است.)[6] استاد جوادی آملی در کتاب زن در آیینة جلال و جمال می فرمایند: از عارفی پرسیدند ابدال چند نفرند؟ گفت: چهل تن. گفتند: چرا نگفتید؟ چهل مرد. گفت: چون بین این بزرگان زنانی نیز وجود دارند. ثانیاً کسی که به مقام ابدال نایل می آید انسان است و انسان بودن اختصاص به زن و مرد ندارد. ابدال در اصطلاح به کسانی گفته می شود که تحت تدبیر شخص معینی نیستند. اینها راه را به تنهایی طی می کنند گر چه سخت است ولی رفتنی است و اگر به پیشرفت انسان تحت نظر مدیر و مدبر بیشتر است لکن به تنهایی هم می توان طی طریق کرد. (ره چنان رو که رهروان رفته اند.) حال با توجه به عبارت های بالا به نظر می رسد انسان در ابتداء امر باید خود شروع کند. بدین معنی که انسان که می تواند راه تزکیه را از انجام واجبات و پرهیز از محرمات شروع کرده[7] و به آنچه که می داند عمل کند بالطبع در این مورد کمتر به استاد نیاز است ولی در مراتب بالاتر خداوند دست انسان را در دست استادی کامل می گذارد و یا خود به گونه ای او را تربیت می کند چنانچه در مورد حضرت آیة الله شیخ جواد همدانی انصاری اتفاق افتاده. نماز در اول وقت، قرآن خواندن، مواظبت از چشم و گوش و زبان و دل و پرهیز از معاشرتهای غیر ضروری از نامحرم. در اوایل کار لازم و از ضروریات طی طریق است. در آخر به یک نکته اشاره می کنم و آن این است که: هیچگاه تزکیة نفس مغایر با وظایف و تکالیف فردی نیست. تزکیه ای مورد قبول است که در چارچوب شرع بوده و انسان را از انجام وظایف فرزندی، همسری و مادری باز ندارد چه اینکه انجام این وظایف نه تنها با تزکیه مغایر نیست بلکه انجام این وظایف با قصد قربت، خود از راه های میانبر برای تزکیه محسوب می شود. منبع برای مطالعه بیشتر زن در آیینة جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ سوم. قال رسول الله صلّی الله علیه و آله : (بتزکیة النفس یحصل الصفاء) (صفای باطن به وسیلة تزکیة نفس بدست می آید.) (میزان الحکمه، محمدی ری شهری، چاپ بیروت، ج 4، ص 1427) -------------------------------------------------------------------------------- [1] . به سوی خود سازی. مصباح یزدی، ناشر موسسه حضرت امام، چاپ اول، پاییز 1380، ص 21. [2] . در قواعد ادبیات عرب می خوانیم که من مخصوص مرد و زن است، پس در آیه به هر دو جنس اشاره دارد. (من زکیها). [3] . مرقد مطهر ایشان در قبرستان تخت فولاد اصفهان است که زائران زیادی به گرد آن جمع می شوند. [4] . سورة نحل، آیة 97. [5] . سورة فجر، آیة 27. [6] . کیمیای محبت، محمدی ری شهری، چاپ و انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1378، ص 136. [7] . ترک محرمات و انجام واجبات از جمله دستورالعمل هایی است که همة عرفا و اساتید اخلاق بدون استثناء اولین گام رشد و تعالی شمرده اند.
آیا تزکیه نفس را خانم ها هم می توانند انجام دهند و آیا بدون استاد این کار موفقیت آمیز هست و یا نه؟ آیا تزکیة نفس امکان پذیر است؟
پرسش دارای سه بخش امکان تزکیة نفس، امکان خودسازی برای خانم ها و موفقیت آمیز بودن تزکیة بدون استاد می باشدامالازم است قبل از پاسخ تعریفی از تزکیة نفس و هدف از آن را بیان کنیم.
تعریف:
منظور از تزکیه یا خودسازی شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیت های حیاتی و تصحیح انگیزه ها و در نظر گرفتن مقصد نهایی و سوگیری فعالیت ها برای خداوند است[1] و به عبارتی روشن تر تزکیه یعنی پاکیزه نگه داشتن نفس برای رشد و سعادت ابدی.
هدف:
از عبارت های بالا دانسته شد که هدف از تزکیه نفس رسیدن به فوز و فلاح ابدی است. چنانچه حضرت حق در سورة شمس آیة 11 بعد از 11 قسم می فرماید: قد افلح من زکیها: به تحقیق هر کس[2] (مرد یا زن) که تزکیه کند رستگار شد. البته رستگاری و فلاح فقط دور شدن از عذاب الهی و یا رسیدن به بهشت موعود نیست بلکه فلاح و رستگاری واقعی رضایت حق تعالی از انسان و عبودیت کامل انسان در برابر خداوند است.
امکان تزکیة نفس:
امر خداوند به تزکیه: یکی از محکمترین دلایل امکان تزکیه امر خداوند و خطابات قرآنی است. در اینکه قدرت و توانایی انسان محدود است شکی نیست ولی هیچگاه خداوند به چیز محال و نشدنی و خارج از قدرت انسان امر نمی کند. آیة 11 سورة شمس هم این نکته را می رساند که تزکیة نفس چیز محال، نشدنی و غیر قابل دسترسی نیست چون اگر این طور بود قطعاً خداوند به آن امر نمی کرد. (قد افلح من زکیّها) یعنی این که هر کسی(چه زن وچه مرد) که بخواهد می تواند تزکیه کند و رستگار شود. فلاح و رستگار شدن که هدف نهایی و غرض از خلقت انسان است با تزکیه و خودسازی میسّر است و اگر قدرت بر تزکیه برای انسان وجود نداشت نقض غرض حاصل شده و رسیدن به هدف خلقت ابتر می ماند.
وقوع تزکیه: بهترین دلیل برای امکان هر چیزی وقوع آن است پس بهترین دلیل برای امکان تزکیةنفس هم وقوع آن در موارد متعدد و بی شمار است. از صدر اسلام تاکنون زنان بسیاری بوده اند که موفق به تزکیه نفس گشته اند و گاه حتی به مقامات و آخرین درجات خودسازی و تزکیه نفس نائل آمده اند. می توان به آسیه همسر فرعون و یا بانو مجتهده امین اشاره کرد.[3]
زنان نیز می توانند به تزکیة نفس بپردازند؟ الف) انسان از دو بخش روح و بدن تشکیل یافته است. خداوند در قرآن بدن را که فرع بوده و مادی، به طبیعت و خاک و گل نسبت می دهد و روح را که اصل بوده و مجرد به خودش نسبت می دهد و می فرماید: (قل الروح من امر ربی) (سورة اسراء، آیة 85). قهراً روح انسان که منسوب به خداست منزه از ذکوریت (مرد بودن) و انوثت (زن بودن) خواهد بود. حال با توجه به این مقدمه باید گفت که زن بودن و یا مرد بودن مربوط به پیکر است نه جان و روح ثانیاً تعلیم و تربیت و تزکیه از آن نفس است و ثالثاً نفس از غیر بدن است و بدن غیر از نفس و اصولاً آنکه در کلاس درس قرآن و مکتب پیامبران علیهم السّلام می نشیند بدن نیست، بلکه نفس و روح انسان است (که آن هم نه زن است و نه مرد) به همین خاطر در آیة 8 7 سورة شمس الهام گنه کاری و تقوا را به نفس نسبت داده که هر دو جنس مرد و زن به صورت یکسان از آن برخوردارند.
ب) مادی نبودن رجوع الی الله: در آیة 6 سورة انشقاق می فرماید: (یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه) یعنی انسان (چه زن و چه مرد) سالک الی الله است نه بدن تا بگوییم سالکان دو صنف اند بعضی زن و بعضی مرد به تعبیر دیگر سالک الی الله روح است که نه مذکر و نه مونث است. قرآن در جائی دیگر وقتی سخن از رجوع الی الله می کند از نفس مطمئنه یاد می نماید.[4] چون اگر رجوع جسمی و مادی می بود محل رجوع و مرجع هم (ذات حق تعالی) معاذ الله باید یک امر مادی باشد. چرا که وقتی تن نزدیک می شود قرب مادی است و قرب مادی از آن شی مادی است اما ذات باری تعالی منزه از قرب و بعد مادی است. عبادتها و نماز ها که موجب قرب هر پرهیزگار است (الصلاة قربان کل تقی) می باشد معنوی بوده و قرب معنوی نه مذکر است و نه مونث. پس آنکه مقرب الی الله است نه مذکر است و نه مونث.
ج) (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طبیة):[5] قرآن کریم در این آیه به صراحت حجت را بر همگان تمام کرده و می فرماید هر کس که عمل صالحی انجام دهد خواه مرد باشد یا زن و در حالیکه مومن باشد زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد. از آیه استفاده می شود که عمل صالح و ایمان رمز رسیدن به حیات طیبه می باشد و برای رسیدن به این هدف فرقی میان مرد و زن وجود ندارد. همچنین خداوند در آیة 95 سورة آل عمران می فرماید: (همانا من عمل هیچکس از زنان و مردان را ضایع نمی کنم. در این موارد قرآن کریم با صراحت از زن و مرد نام می برد تا افکار جاهلی پیش از اسلام را تخطئه کند زمانی که بین زن و مرد فرق گذاشته و عبادات و فضایل را برای مردها منحصر می داشتند لذا قرآن کریم هم با صراحت و هم با ظرافت می فرماید: آن که باید کامل شود نفس و روح است که مذکر و مونث ندارد.
وجود استاد و نقش آن در موفقیت تزکیه:
معمولاً همة سالکین الی الله وجود استادی کامل را در طی این طریق لازم می دانند و چنانچه از مرحوم آیة الله سید علی قاضی نقل شده که فرمودند: (اهم آن چه در این راه لازم است استاد خبیر و از هوا بیرون آمده و انسان کامل است، چنانچه کسی طالب راه و سلوک طریق خدا باشد و برای پیدا کردن استاد این راه نصف، عمر خود را در جستجو و تفحص بگذراند تا پیدا کند ارزش دارد. کسی که به استاد رسیده نصف راه را طی کرده است.)[6] استاد جوادی آملی در کتاب زن در آیینة جلال و جمال می فرمایند: از عارفی پرسیدند ابدال چند نفرند؟ گفت: چهل تن. گفتند: چرا نگفتید؟ چهل مرد. گفت: چون بین این بزرگان زنانی نیز وجود دارند. ثانیاً کسی که به مقام ابدال نایل می آید انسان است و انسان بودن اختصاص به زن و مرد ندارد. ابدال در اصطلاح به کسانی گفته می شود که تحت تدبیر شخص معینی نیستند. اینها راه را به تنهایی طی می کنند گر چه سخت است ولی رفتنی است و اگر به پیشرفت انسان تحت نظر مدیر و مدبر بیشتر است لکن به تنهایی هم می توان طی طریق کرد. (ره چنان رو که رهروان رفته اند.)
حال با توجه به عبارت های بالا به نظر می رسد انسان در ابتداء امر باید خود شروع کند. بدین معنی که انسان که می تواند راه تزکیه را از انجام واجبات و پرهیز از محرمات شروع کرده[7] و به آنچه که می داند عمل کند بالطبع در این مورد کمتر به استاد نیاز است ولی در مراتب بالاتر خداوند دست انسان را در دست استادی کامل می گذارد و یا خود به گونه ای او را تربیت می کند چنانچه در مورد حضرت آیة الله شیخ جواد همدانی انصاری اتفاق افتاده. نماز در اول وقت، قرآن خواندن، مواظبت از چشم و گوش و زبان و دل و پرهیز از معاشرتهای غیر ضروری از نامحرم. در اوایل کار لازم و از ضروریات طی طریق است.
در آخر به یک نکته اشاره می کنم و آن این است که:
هیچگاه تزکیة نفس مغایر با وظایف و تکالیف فردی نیست. تزکیه ای مورد قبول است که در چارچوب شرع بوده و انسان را از انجام وظایف فرزندی، همسری و مادری باز ندارد چه اینکه انجام این وظایف نه تنها با تزکیه مغایر نیست بلکه انجام این وظایف با قصد قربت، خود از راه های میانبر برای تزکیه محسوب می شود.
منبع برای مطالعه بیشتر
زن در آیینة جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی، نشر اسراء، چاپ سوم.
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله :
(بتزکیة النفس یحصل الصفاء)
(صفای باطن به وسیلة تزکیة نفس بدست می آید.)
(میزان الحکمه، محمدی ری شهری، چاپ بیروت، ج 4، ص 1427)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . به سوی خود سازی. مصباح یزدی، ناشر موسسه حضرت امام، چاپ اول، پاییز 1380، ص 21.
[2] . در قواعد ادبیات عرب می خوانیم که من مخصوص مرد و زن است، پس در آیه به هر دو جنس اشاره دارد. (من زکیها).
[3] . مرقد مطهر ایشان در قبرستان تخت فولاد اصفهان است که زائران زیادی به گرد آن جمع می شوند.
[4] . سورة نحل، آیة 97.
[5] . سورة فجر، آیة 27.
[6] . کیمیای محبت، محمدی ری شهری، چاپ و انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1378، ص 136.
[7] . ترک محرمات و انجام واجبات از جمله دستورالعمل هایی است که همة عرفا و اساتید اخلاق بدون استثناء اولین گام رشد و تعالی شمرده اند.
- [سایر] آیا می توانیم به تنهایی و بدون استاد اخلاق، تزکیه نفس داشته باشیم؟
- [سایر] آیا امکان فراگیری منطق و فلسفه و تهذیب نفس و اخلاق بدون استاد و با تکیه بر خواندن کتب معتبر امکان پذیر می باشد؟ (چون درس حوزوی که نمی خوانیم.)
- [سایر] کتابهای مناسب اخلاقی و تزکیه نفس چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجه به این که خداوند در سوره (شمس) یازده قسم برای تزکیه نفس خورده است، آیا تزکیه و تهذیب نفس را واجب می دانید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] با توجه به اینکه خداوند در سوره شمس یازده قسم برای تزکیه نفس خورده است، عده ای تزکیه وتهذیب نفس را واجب نمی دانند، آیا صحیح است؟
- [سایر] برای خودسازی و تزکیۀ نفس از کجا باید شروع کرد؟
- [سایر] برای خودسازی و تزکیه نفس از کجا باید شروع کرد؟
- [سایر] وجود استاد در مسیر تزکیه و خود¬سازی تا چه حد ضرورری است؟
- [سایر] آیا تغییر وضعیت استخدامی کارگران مشمول قانون کار امکان پذیر است و یا در حکم تغییر شرایط کار خواهد بود؟
- [سایر] وجود استاد در مسیر تزکیه و خودسازی تا چه حد ضرورری است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار در روایات به هنگام آشامیدن آب توصیه شده است: 1 آب را بطور مکیدن بیاشامد 2 در روز ایستاده آب بخورد 3 پیش از نوشیدن آب (بسم الله) و بعد آن (الحمد لله) بگوید. 4 آب را به سه نفس بیاشامد، نه یک نفس. 5 از روی میل آب بیاشامد. 6 بعد از نوشیدن آب حضرت امام حسین(علیه السلام) و اهل او را یاد کند و قاتلان ایشان را لعنت نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد غیر از نماز کاری کند که باید رو به قبله انجام دهد، مثلاً بخواهد سر حیوانی را ببرد، در صورت امکان باید این کار را تأخیر بیندازد و با یقین یا چیزی که در حکم یقین است، آن را رو به قبله انجام دهد و اگر امکان نداشته باشد، مثلاً حیوان در معرض تلف قرار داشته باشد باید به گمان خود عمل نماید و اگر گمان ممکن نیست، میتواند به هر طرف که احتمال بدهد رو به قبله است انجام دهد.
- [امام خمینی] اگر ممکن باشد تشریح غیر مسلمان، جایز نیست تشریح مسلمان، برای یاد گرفتن مطالب طبی اگر چه متوقف باشد حفظ جان مسلمانی یا عدهای از مسلمانان بر تشریح، و اگر با امکان تشریح غیر مسلمان تشریح مسلمان کنند معصیت کار، و بر آنها دیه است.
- [آیت الله سیستانی] - هرگاه معتکف برای تهیه مواد خوراکی یا آشامیدنی یا سایر حوائج اعتکاف ناچار به خرید و فروش شود و شخص غیر معتکفی که این کار را به وکالت انجام دهد، نیابد و تهیه اجناس مذکور بدون خرید مثل هدیه یا قرض گرفتن امکان نداشته باشد، در این صورت، خرید و فروش مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] شش کار در آشامیدن آب مستحب است: اوّل: آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوّم: در روز ایستاده آب بخورد. سوّم: پیش از آشامیدن آب بسم اللَّه و بعد از آن الحمدللَّه بگوید. چهارم: به سه نفس آب بیاشامد. پنجم: از روی میل آب بیاشامد. ششم: بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبداللَّهعلیه السلام و اهلبیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] رفع صفات رذیله، گرچه عملی بر طبق آن انجام ندهد، اگر قدرت بر رفع داشته باشد، واجب مؤکّد، و ترک این واجب چنانکه گفته شد از محرّمات است، و باید علاوه بر اینکه مانع سر زدن عملی از آن شود، با آن مبارزه کند تا ریشهاش را قطع کند، و این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است، و ثواب این مبارزه از جهاد بالاتر است و از این رو در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) (جهاد اکبر) نامیده شده است.
- [آیت الله بهجت] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، برای سجده باید سر را به قصد سجده خم کند و برای برخاستن از سجده، سر را بلند کند و اگر این هم ممکن نشد، به قصد سجده چشم را میبندد و به قصد برخاستن، چشم را باز میکند و لازم نیست در این صورت بقیه اعضا، یعنی کف دست و زانو و انگشت بزرگ پا روی زمین باشد، گرچه این کار در صورت امکان موافق احتیاط است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هر گاه کسی بر دیگری حقّی داشته باشد (مثلا طلبی یا قصاصی یا دیه ای یا حق دیگری) یا ادعای حقّی کند که دعوی او قابل طرح در دادگاه بوده و امکان اثبات داشته باشد، چنانچه انسان ضامن شود که صاحب حق یا مدعی، شخص متهم را رها کند و هر وقت او را خواست بدست او بسپارد این قرار داد را (کفالت) و به کسی که ضامن این کار می شود (کفیل) گویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مثلاً ده روزه او را به عقد مردی درآورد و ابتدای ده روز را معیّن نکند، آن وکیل در صورت امکان نباید بیش از مقداری که معمول است خواندن عقد را به تأخیر بیندازد، مگر قرینهای در کار باشد که در این صورت میتواند هر مقداری که قرینه دلالت میکند خواندن عقد را به تأخیر بیندازد، در هر حال بنا بر احتیاط واجب باید ابتدای ده روز را همان زمان عقد قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] فرد معتکف باید از اموری اجتناب کند: 1. تماس جنسی با زن، حتی بوسیدن و لمس کردن و در این قسمت بین زن و مرد، فرقی نیست، و احتیاط مستحب آنست از نگاه کردن شهوت آمیز نیز، خودداری کند. 2. استمنا: کاری صورت دهد که از او منی بیرون بیاید هر چند سبب آن نگاه شهوت آمیز به همسرش باشد. 3. استفاده از بوی خوش به منظور لذت بردن، ولی کسانی که فاقد حس شامه هستند، برای آنان مانعی نیست. 4. خرید و فروش ، بلکه هر نوع داد و ستد غیر ضروری ولی اشتغال به کارهای دنیوی، مانند خیاطی و بافندگی مانعی ندارد، ولی در صورتی که فردی دیگر حاضر شود که خریدهای ضروری او را برای ادامه اعتکاف انجام دهد، باید او را به این کار بگمارد. 5. باید در اعتکاف از هر نوع جرّ و بحث برای اظهار برتری ، خودداری شود، ولی مذاکره علمی برای بیان حق، و ابطال باطل، مانعی ندارد، بلکه مستحب است و پوشیدن لباس دوخته برای معتکف مانعی ندارد، و احکام اعتکاف با احکام احرام، تفاوت دارد.