پاسخ: عشق انسانی سه قسم است چون یا حقیقی است یا مجازی؛ و عشق مجازی (زمینی) یا نفسانی است یا حیوانی. عشق حقیقی همان محبت به خداوند و صفات و افعال اوست. و عشق نفسانی آن است که مبدأش مشاکلت و مشابهت نفس عاشق با نفس معشوق است، و اعجاب و تحسین به شمائل زیبایی معشوق به این خاطر که همه اینها از آثار نفس معشوق است. و عشق حیوانی آن است که مبدأش شهوت بدنی و درخواست لذت حیوانی است و تحسین و شگفتی به ظاهر معشوق و رنگ و شکل اعضای صرفا مادی و بدنی اوست و این مقتضای نفس اماره می باشد و غالبا هم مقارن با فجور و گناه و آلودگی و افراط در قوه شهوت حیوانی است. شکی نیست که عشق حقیقی که همان محبت خداوند باشد بزرگترین فضیلت و کمال انسانی بلکه غایت و نهایت درجه سیر و سلوک عرفان اسلامی است و دین و شریعت نیز بدان ترغیب وتشویق می کند. چنانکه پیامبر (ص) از اصحابش پرسید: کدام دستگیره های ایمان قوی تر و محکم تر است؟ بعد خود حضرت فرمود: محبت داشتن بخاطر خداوند و دشمنی نمودن بخاطر خداوند[i] و شکی هم نیست که عشق حیوانی مذموم و از صفات رذیله است و انسان را از درک امور معنوی و رسیدن به سعادت ابدی دور و محروم می کند. چون غالبا باعث افتادن در گناهان و آلودگیها و افراط در آن می شود.[ii]علاوه اینکه غالبا منشأ آن عدم رعایت تقوای چشم و گوش است، یعنی چشم را رها می کند و در پی دیدن زیبائیهای جنس مخالف می رود و کم کم عشق به آن پیدا می شود. پس غالبا این عشق از مقدمات حرام حاصل می شود و چه بسا حرکاتی هم که از روی تعشق حیوانی انجام می دهد حرام باشد. بله اگر در کسی بدون تعمد و قصد حرام عشق حیوانی پیدا شد و یا اگر در اول اشتباه نمود و عمدا مقدمات پیدایش عشق را اختیارا ایجاد نمود ولی بخاطر مسائل شرعی مثلا طرف زن شوهر داری بود یا دختری است که خود یا خانواده اش راضی به ازدواج نبودند و هم چنین زنی عاشق مردی شد که از نظر شرعی ارتباط حرام است، به این جهات دینی از خواهشهای نفسانیخودداری نمود و این عشق را در خود مخفی نگه داشت و صبر نمود و از دنیا رفت،اجر شهید را دارد و وارد بهشت می گردد.[iii] بهر حال دلیلی نداریم که خود عشق زمینی از حرمت برخوردار باشد ولو اینکه ممکن است منشاء پیداش او از حرمت برخوردار باشد یا اعمال ناشایست و حرامی را بدنبال داشته باشد یعنی گناه منشأ پیدایش و نتایج به بار آمده جداگانه محاسبه می گردد. بله از نظر اخلاقی باید از چنین عشقی دوری گزید و تلاش نمود که از دل بیرون کرد ولو اینکه مقدمات و منشاء پیدایش او حلال بوده و یا نتایج بدی را بدنبال نداشته باشد زیرا دل جای عشق به خداست و نباید آنجا را از عشق غیر خدا پر کرد. اما عشق نفسانی اولا تحقق آن یعنی عشق به فرد جسمانی ولی نه بخاطر جهات جسمانی وشهوانی خیلی مشکل است و ثانیا نمی شود گفت مطلقا (یعنی برای هر فرد و در هر حال) پسندیده و فضیلت است. بلکه یک بحثی است که بعضی از اهل سیر و سلوک مطرح کردند آنهم تحت شرایط خاص، و می گویند این عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی چون کسیکه دچار این عشق شد همه شهوتها و خواسته های نفسانی را از بین برده و همه را در یک عشق خلاصه کرده است به همین جهت رسیدن به معشوق حقیقی برای او آسان تر است. چون از همه چیز منقطع شده و فقط به یک چیز وابسته است پس در این صورت برای رسیدن به معشوق حقیقی نیاز ندارد که از چیزهای زیادی منقطع گردد بلکه اگر از همین یکی منقطع شد به معشوق حقیقی می رسد. از یک به یک رسیدن آسان تر است از کثیر به یک.[iv] باز هم تذکر می دهیم که این مباحث در صورتی درست است که عارف سالک و اصلی مربی و مرشد انسان باشد که دقیقا اعمال ریز و درشت انسان را زیر نظر داشته باشد، نه اینکه هر کس از پیش خود چیزهایی را ببافت که : طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است حذر کن از خطر گمراهی -------------------------------------------------------------------------------- [i] - کافی، ج 2، ص 125. [ii]- اسفار، ج 7، ص 171 تا 175. [iii]- شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 400. [iv]- اسفار، ج 7، ص 175. منبع: پایگاه حوزه67866786
پاسخ:
عشق انسانی سه قسم است چون یا حقیقی است یا مجازی؛ و عشق مجازی (زمینی) یا نفسانی است یا حیوانی.
عشق حقیقی همان محبت به خداوند و صفات و افعال اوست.
و عشق نفسانی آن است که مبدأش مشاکلت و مشابهت نفس عاشق با نفس معشوق است، و اعجاب و تحسین به شمائل زیبایی معشوق به این خاطر که همه اینها از آثار نفس معشوق است.
و عشق حیوانی آن است که مبدأش شهوت بدنی و درخواست لذت حیوانی است و تحسین و شگفتی به ظاهر معشوق و رنگ و شکل اعضای صرفا مادی و بدنی اوست و این مقتضای نفس اماره می باشد و غالبا هم مقارن با فجور و گناه و آلودگی و افراط در قوه شهوت حیوانی است.
شکی نیست که عشق حقیقی که همان محبت خداوند باشد بزرگترین فضیلت و کمال انسانی بلکه غایت و نهایت درجه سیر و سلوک عرفان اسلامی است و دین و شریعت نیز بدان ترغیب وتشویق می کند. چنانکه پیامبر (ص) از اصحابش پرسید: کدام دستگیره های ایمان قوی تر و محکم تر است؟ بعد خود حضرت فرمود: محبت داشتن بخاطر خداوند و دشمنی نمودن بخاطر خداوند[i]
و شکی هم نیست که عشق حیوانی مذموم و از صفات رذیله است و انسان را از درک امور معنوی و رسیدن به سعادت ابدی دور و محروم می کند. چون غالبا باعث افتادن در گناهان و آلودگیها و افراط در آن می شود.[ii]علاوه اینکه غالبا منشأ آن عدم رعایت تقوای چشم و گوش است، یعنی چشم را رها می کند و در پی دیدن زیبائیهای جنس مخالف می رود و کم کم عشق به آن پیدا می شود. پس غالبا این عشق از مقدمات حرام حاصل می شود و چه بسا حرکاتی هم که از روی تعشق حیوانی انجام می دهد حرام باشد.
بله اگر در کسی بدون تعمد و قصد حرام عشق حیوانی پیدا شد و یا اگر در اول اشتباه نمود و عمدا مقدمات پیدایش عشق را اختیارا ایجاد نمود ولی بخاطر مسائل شرعی مثلا طرف زن شوهر داری بود یا دختری است که خود یا خانواده اش راضی به ازدواج نبودند و هم چنین زنی عاشق مردی شد که از نظر شرعی ارتباط حرام است، به این جهات دینی از خواهشهای نفسانیخودداری نمود و این عشق را در خود مخفی نگه داشت و صبر نمود و از دنیا رفت،اجر شهید را دارد و وارد بهشت می گردد.[iii]
بهر حال دلیلی نداریم که خود عشق زمینی از حرمت برخوردار باشد ولو اینکه ممکن است منشاء پیداش او از حرمت برخوردار باشد یا اعمال ناشایست و حرامی را بدنبال داشته باشد یعنی گناه منشأ پیدایش و نتایج به بار آمده جداگانه محاسبه می گردد. بله از نظر اخلاقی باید از چنین عشقی دوری گزید و تلاش نمود که از دل بیرون کرد ولو اینکه مقدمات و منشاء پیدایش او حلال بوده و یا نتایج بدی را بدنبال نداشته باشد زیرا دل جای عشق به خداست و نباید آنجا را از عشق غیر خدا پر کرد.
اما عشق نفسانی اولا تحقق آن یعنی عشق به فرد جسمانی ولی نه بخاطر جهات جسمانی وشهوانی خیلی مشکل است و ثانیا نمی شود گفت مطلقا (یعنی برای هر فرد و در هر حال) پسندیده و فضیلت است. بلکه یک بحثی است که بعضی از اهل سیر و سلوک مطرح کردند آنهم تحت شرایط خاص، و می گویند این عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی چون کسیکه دچار این عشق شد همه شهوتها و خواسته های نفسانی را از بین برده و همه را در یک عشق خلاصه کرده است به همین جهت رسیدن به معشوق حقیقی برای او آسان تر است. چون از همه چیز منقطع شده و فقط به یک چیز وابسته است پس در این صورت برای رسیدن به معشوق حقیقی نیاز ندارد که از چیزهای زیادی منقطع گردد بلکه اگر از همین یکی منقطع شد به معشوق حقیقی می رسد. از یک به یک رسیدن آسان تر است از کثیر به یک.[iv]
باز هم تذکر می دهیم که این مباحث در صورتی درست است که عارف سالک و اصلی مربی و مرشد انسان باشد که دقیقا اعمال ریز و درشت انسان را زیر نظر داشته باشد، نه اینکه هر کس از پیش خود چیزهایی را ببافت که :
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است حذر کن از خطر گمراهی
--------------------------------------------------------------------------------
[i] - کافی، ج 2، ص 125.
[ii]- اسفار، ج 7، ص 171 تا 175.
[iii]- شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 400.
[iv]- اسفار، ج 7، ص 175.
منبع: پایگاه حوزه67866786
- [سایر] عشق چیست و چرا باید عاشق شویم؟
- [سایر] عشق انسانی چیست؟تفاوت عشق دروغین با واقعی در چیه؟چگونه انسان بفهمد که عاشق واقعی شده؟آیا آدمی اجازه عشق دارد؟عشق حتما باید به ازدواج ختم بشه؟
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
- [سایر] می خواهم عاشق حقیقی و واقعی باشم، نشانه های عشق حقیقی کدام است؟
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست؟ آیا اول باید عاشق شد و بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد و بعد عاشق شد؟
- [سایر] جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
- [سایر] چگونه عشق به خدا مؤثر می شود؟ و عاشق حقیقی می شویم؟
- [سایر] منظور حدیث از اینکه عشق مایه گرفتاری هاست، چیست؟
- [سایر] آیا عشق های شهوانی (و به اصطلاح «عشق زمینی») همواره محکوم و ناپسند است؟ آیا موردی از آن می توان یافت که سودمند باشد؟
- [سایر] به نظر شما عاشق شدن از طریق نگاه، تنها هوس و شهوته یا می تونه نشانه ای از عشق واقعی باشه؟ اگه عاشق، مذهبی و پایبند به اصول باشه چطور؟ پسری 20 ساله هستم.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زمینی که آب در او فرو می رود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد؛ اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک می شود.
- [آیت الله سیستانی] زمینی که آب در آن فرو میرود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد ، اگر نجس شود با آب قلیل نیز پاک میشود .
- [آیت الله خوئی] زمینی که آب در او فرو میرود مثل زمینی که روی آن شن یا ریگ باشد، اگر نجس شود با آب قلیل پاک میشود.
- [آیت الله مظاهری] به سیّدی که معصیت کار است، اگر خمس دادن کمک به معصیت او باشد، نمیشود خمس داد و به سیّدی هم که آشکارا معصیت میکند، گرچه دادن خمس کمک به معصیت او نباشد. نباید خمس بدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر جلوگیری از معصیت توقّف داشته باشد بر اینکه دست معصیت کار را بگیرد یا اورا از محلّ معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت می کند تصرّف کند جایز است ، بلکه واجب است عمل کند .
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت با گرفتن دست گناهکار یا حائل شدن بین او و گناه یا خارج کردن او از محل ارتکاب معصیت یا گرفتن ابزار گناه ممکن باشد، واجب است بدان عمل شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر این که دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در وسیلهای که با آن معصیت میکند تصرّف کند، جایز بلکه واجب است.
- [آیت الله نوری همدانی] به سیدّی که معصیت کار است ، اگر خمس دادن کمک به معصیّت او باشد ؛ نمی شود خمس داد و به سیدّی هم که آشکارا معصیّت می کند ، اگر چه خمس کمک به معصیّت او نباشد ؛ نباید خمس بدهند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر اینکه دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت می کند تصرف کند، جایز است، بلکه واجب است عمل کند.
- [امام خمینی] اگر جلوگیری از معصیت توقف داشته باشد بر این که دست معصیت کار را بگیرد یا او را از محل معصیت بیرون کند یا در آلتی که به آن معصیت میکند تصرف کند، جایز است، بلکه واجب است عمل کند.