با توجه به کلی بودن سؤال شما توضیحاتی ارائه می شود که انشاء الله مفید واقع شوند: برای درک صحیح موضوع باید ابتدا بدانیم چه تعریفی از لذت و شهوت ارائه شده است؟ سپس باید ببینیم رابطۀ بین این دو چگونه است؟ در این صورت با توجه به احکام شرعی مختلف در موضوع، می توانیم به گونه ای منطقی بررسی کنیم آیا ارائۀ قاعده ای امکان دارد که ما بر طبق آن در مواردی که تشخیص از کدام گونه بودن آن دشوار است، بتوانیم به نتیجه برسیم؟ 1. تعریف: در تعریف لذت آمده است: لذت عبارت است از ادراک آنچه ملایم طبع است، در مقابل رنج و درد که عبارت است از: ادراک آنچه که منافر به طبع انسان است. در تعریف لذت شهاب الدین سهروردی می گوید: لذت عبارت است از: شعور (درک) کمال حاصل، از آن جهت که کمال است و برای شخص حاصل است، بنابراین هر لذتی برای لذت برنده، به اندازه کمال حاصل برای او و ادراک او است نسبت به کمال خود ... لذت و الم بر اساس قوه درک کننده آن چهار قسم اند: 1. عقلی 2. وهمی 3. حسی 4. خیالی در نگرشی دیگر لذت و الم دو نوع است 1- جسمانی 2- روحانی.[1] تعریف شهوت: شهوت در لغت به معنای رغبت و میل و خواستن، به ویژه خواهش های نفسانی است و به همین معانی خود کلمه و مشتقات آن 13 بار در قرآن به کار رفته است.[2] در سوره آل عمران آیۀ 14چنین آمده است: "محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست".[3] شهوت در اصطلاح اخلاقی و عرفانی به میل مفرط می گویند و در تقسیمی از قدما به 3 قسم کلی است: 1. شهوت در خوردن 2. شهوت در کلام 3. شهوت در نظر شهوت جنسی در ضمن (شهوت در نظر) ارزیابی می شود. [4] 2. رابطه منطقی: بنابراین که تعریف لذت عبارت است از: ادراک آنچه ملایم با طبع انسان است، چنانچه شهوت هم عبارت باشد از: رغبت و میل مفرط به امور نفسانی، در می یابیم موضوع لذت گاهی منطبق است با موضوع شهوت و گاهی منطبق نیست. از طرف دیگر افراد شهوت را که در نظر بگریم می بینیم همگی منطبق با مصادیق لذت قرار می گیرند. بنابراین، به تمام اقسامی که زیر مجموعه شهوت قرار دارند، لذت هم صدق می کند، ولی به تمام اقسامی که زیر مجموعه لذت قرار دارند شهوت صدق نمی کند.[5] 3. احکام شرعی در مصادیق: حال باید توجه نمود که در اسلام، مصادیق لذات و مصادیق شهوات دارای چه حکمی هستند؟ اما در مورد شهوات که از موارد بارز آن شهوت جنسی است، می یابیم که به طور مطلق ارضای شهوات حرام نیست، بلکه در موارد بسیاری بدون اشکال و یا مطلوب است. به عنوان مثال قرآن کریم هنگام بیان صفات مؤمنان، مرز و حدود شهوات جنسی را بیان نموده و می فرماید: "و کسانی که پاکدامن اند، مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده‌اند، که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست. پس هر که فراتر از این جُوید، آنان از حد درگذرندگانند".[6] آیات شریفه ابتدا مواردی را که بهره گیری جنسی برای مرد و زن جایز است بیان نموده، و موارد غیر آن را که برای فرد و اجتماع ضرر دارد، ممنوع می نماید،[7] و در جای دیگر در موارد جواز می فرماید: "زنانِ شما کشتزار شما هستند. پس، از هر جا [و هر گونه‌] که خواهید به کشتزار خود [در]آیید، ...".[8] این آیه دلالت بر بی اشکال بودن ارضای شهوت جنسی در این موارد دارد. اما در مورد لذت نیز می بینیم این چنین نیست که به طور مطلق جایز باشد. مثلا نگاه کردن مرد به قسمت هایی از صورت و دست زن نامحرم که امر به پوشش آن نشده، اگر با لذت باشد، جایز نیست.[9] لازم به تذکر مجدد است که این بیان، بنابر تمایز بین لذت و شهوت جنسی به گونه ای که تعریف آن گذشت، می باشد. نتیجه: اکنون با توجه به دو نتیجه ای که از بیان سوم به دست می آید؛ یعنی: 1. بعضی از شهوات حرام نیستند. 2. بعضی از لذت ها حلال نیستند؛ و با توجه به مطالبی که ضمن دو عنوان قبلی یعنی: "تعریف" و "رابطه منطقی" ذکر شد، نمی توانیم به یک ملاک در تمام زیر مجموعه های این دو کلی برسیم؛ ملاکی که دلالت کند لذت ها حلال و شهوات حرام اند، بلکه باید با رجوع به آیات و روایات به جمع بندی و چهار چوب صحیح برای گروه های کوچک تری که زیر مجموعۀ این مجموعۀ بزرگ قرار گرفته اند، دست یابیم. بنابراین، مناسب است بحث را به مصادیق یکی از لذات و شهوات ببریم؛ مثال را در مسائل جنسی به کار می گیریم که ذهن ما انس بیشتری در اطلاق شهوت به مسائل جنسی دارد و به طور معمول اگر کلمۀ شهوت بدون قرینۀ خاص به کار برده شود، بیشتر به معنای خواسته های جنسی است. ما از منابع شرعی می توانیم چنین تقسیمی را در موضوعات و مصادیق جنسی قائل شویم: 1. موارد جواز قطعی 2. موارد حرمت قطعی 3. جواز و حرمت مشروط جواز قطعی: همان گونه که در ذیل عنوان "احکام شرعی در مصادیق" آمد، هر گونه بهره گیری جنسی در مواردی که در قرآن و روایات بیان شده، بدون اشکال است. حرمت قطعی: از همان منابع استفاده می شود که بهره بردن از موضوعات خارج از محدوده ای که شرع مشخص نموده، تعدّی محسوب شده و جایز نیست. این تعدی ممکن است بهره گیری در حد لذت باشد و یا در حدی باشد که اطلاق شهوت به معنای میل مفرط به آن بشود. به عنوان مثال نگاه به قسمتی از بدن زن نامحرم که پوشاندن آن بر زن واجب است، برای مرد جایز نیست، چه از مصادیق لذت باشد و یا شهوت.[10] جواز و حرمت مشروط: ممکن است، در خارج با مورد و مصداقی رو برو شویم که در شرع دستوری بر تحریم آن نباشد و آن مصداق به گونه ای باشد که هم بتوان آن را ضمن افراد لذت به معنای عام آن که اعم از لذت جنسی است، قرار داد و هم این جهت را داشته باشد که به نظر جنسی به آن نگریسته شود، تا ضمن افراد لذت و یا شهوت جنسی قرار بگیرد و تابع حکم بهره گیری جنسی خارج از محدوده جواز شرعی باشد؛ به عنوان مثال، در اکثر مواقع و برای اکثر افراد، نگاه به افراد کم سن و سال اثر خاصی ایجاد نمی کند، ولی این حرف به معنای اثر نگذاشتن نیست، ممکن است شخص از رفتار فرد کم سال که صفا و سادگی خاص بچه گی در آن است و از شکل و صورت او که زیبایی خاص بچه گانه دارد لذت ببرد؛ این احساس لذت و بهجت از درک کمالی که مربوط به پاکی، صداقت و طراوت جسم و روح او است، در نزد عقل و شرع ممنوع و ناپسند نیست، ولی اگر شخصی به جهتی که در خود او است، از این صورت منتقل به احساس جنسی شود و نوعی محرک جنسی برای او باشد، این تمتع جنسی به وسیلۀ نگاه برای او جایز نیست. مطالبی که تا این جا بیان شد برای تبین جهات مختلف بحث بود و البته فروعات دیگری مربوط به لذت، نوع و حکم آن وجود دارد که چون سؤال بسیار کلی بیان شده به جزئیات بیشتر نمی پردازیم. پی نوشتها: [1] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص1634، چاپ 4، انتشارات کومش، با مقداری تصرف. [2] نک: دائرة المعارف تشیع، ج 10، ص143. [3] زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب‌. [4] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 2، چاپ 4، انتشارات کومش، ص 1078. [5] به این نسبت در اصطلاح منطق عموم خصوص مطلق می گویند. (البته اگر تعریف شهوت را مطلق رغبت و میل بدانیم این نسبت فرق می کند). [6] مؤمنون، 5- 7؛ معارج، 29- 31. [7] برای بررسی بیشتر در مورد ضرر فردی و اجتماعی گناهان جنسی مراجعه شود به: المیزان، ترجمه، ج 13، ص 118، ذیل آیه 32 سوره اسراء. [8] بقره، 223. [9] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 485، احکام نگاه. [10] همان. http://farsi.islamquest.net
چگونه می توان لذت را از شهوت تشخیص داد؟ لطفاً یک راه حل ملموس ارائه دهید تا در انجام برخی از احکام دچار مشکل نشوم.
با توجه به کلی بودن سؤال شما توضیحاتی ارائه می شود که انشاء الله مفید واقع شوند:
برای درک صحیح موضوع باید ابتدا بدانیم چه تعریفی از لذت و شهوت ارائه شده است؟ سپس باید ببینیم رابطۀ بین این دو چگونه است؟ در این صورت با توجه به احکام شرعی مختلف در موضوع، می توانیم به گونه ای منطقی بررسی کنیم آیا ارائۀ قاعده ای امکان دارد که ما بر طبق آن در مواردی که تشخیص از کدام گونه بودن آن دشوار است، بتوانیم به نتیجه برسیم؟
1. تعریف:
در تعریف لذت آمده است: لذت عبارت است از ادراک آنچه ملایم طبع است، در مقابل رنج و درد که عبارت است از: ادراک آنچه که منافر به طبع انسان است.
در تعریف لذت شهاب الدین سهروردی می گوید: لذت عبارت است از: شعور (درک) کمال حاصل، از آن جهت که کمال است و برای شخص حاصل است، بنابراین هر لذتی برای لذت برنده، به اندازه کمال حاصل برای او و ادراک او است نسبت به کمال خود ...
لذت و الم بر اساس قوه درک کننده آن چهار قسم اند:
1. عقلی
2. وهمی
3. حسی
4. خیالی
در نگرشی دیگر لذت و الم دو نوع است 1- جسمانی 2- روحانی.[1]
تعریف شهوت: شهوت در لغت به معنای رغبت و میل و خواستن، به ویژه خواهش های نفسانی است و به همین معانی خود کلمه و مشتقات آن 13 بار در قرآن به کار رفته است.[2]
در سوره آل عمران آیۀ 14چنین آمده است: "محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست".[3]
شهوت در اصطلاح اخلاقی و عرفانی به میل مفرط می گویند و در تقسیمی از قدما به 3 قسم کلی است:
1. شهوت در خوردن
2. شهوت در کلام
3. شهوت در نظر
شهوت جنسی در ضمن (شهوت در نظر) ارزیابی می شود. [4]
2. رابطه منطقی:
بنابراین که تعریف لذت عبارت است از: ادراک آنچه ملایم با طبع انسان است، چنانچه شهوت هم عبارت باشد از: رغبت و میل مفرط به امور نفسانی، در می یابیم موضوع لذت گاهی منطبق است با موضوع شهوت و گاهی منطبق نیست. از طرف دیگر افراد شهوت را که در نظر بگریم می بینیم همگی منطبق با مصادیق لذت قرار می گیرند.
بنابراین، به تمام اقسامی که زیر مجموعه شهوت قرار دارند، لذت هم صدق می کند، ولی به تمام اقسامی که زیر مجموعه لذت قرار دارند شهوت صدق نمی کند.[5]
3. احکام شرعی در مصادیق:
حال باید توجه نمود که در اسلام، مصادیق لذات و مصادیق شهوات دارای چه حکمی هستند؟
اما در مورد شهوات که از موارد بارز آن شهوت جنسی است، می یابیم که به طور مطلق ارضای شهوات حرام نیست، بلکه در موارد بسیاری بدون اشکال و یا مطلوب است. به عنوان مثال قرآن کریم هنگام بیان صفات مؤمنان، مرز و حدود شهوات جنسی را بیان نموده و می فرماید: "و کسانی که پاکدامن اند، مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آوردهاند، که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست. پس هر که فراتر از این جُوید، آنان از حد درگذرندگانند".[6]
آیات شریفه ابتدا مواردی را که بهره گیری جنسی برای مرد و زن جایز است بیان نموده، و موارد غیر آن را که برای فرد و اجتماع ضرر دارد، ممنوع می نماید،[7] و در جای دیگر در موارد جواز می فرماید: "زنانِ شما کشتزار شما هستند. پس، از هر جا [و هر گونه] که خواهید به کشتزار خود [در]آیید، ...".[8] این آیه دلالت بر بی اشکال بودن ارضای شهوت جنسی در این موارد دارد.
اما در مورد لذت نیز می بینیم این چنین نیست که به طور مطلق جایز باشد. مثلا نگاه کردن مرد به قسمت هایی از صورت و دست زن نامحرم که امر به پوشش آن نشده، اگر با لذت باشد، جایز نیست.[9] لازم به تذکر مجدد است که این بیان، بنابر تمایز بین لذت و شهوت جنسی به گونه ای که تعریف آن گذشت، می باشد.
نتیجه:
اکنون با توجه به دو نتیجه ای که از بیان سوم به دست می آید؛ یعنی:
1. بعضی از شهوات حرام نیستند.
2. بعضی از لذت ها حلال نیستند؛ و با توجه به مطالبی که ضمن دو عنوان قبلی یعنی: "تعریف" و "رابطه منطقی" ذکر شد، نمی توانیم به یک ملاک در تمام زیر مجموعه های این دو کلی برسیم؛ ملاکی که دلالت کند لذت ها حلال و شهوات حرام اند، بلکه باید با رجوع به آیات و روایات به جمع بندی و چهار چوب صحیح برای گروه های کوچک تری که زیر مجموعۀ این مجموعۀ بزرگ قرار گرفته اند، دست یابیم. بنابراین، مناسب است بحث را به مصادیق یکی از لذات و شهوات ببریم؛ مثال را در مسائل جنسی به کار می گیریم که ذهن ما انس بیشتری در اطلاق شهوت به مسائل جنسی دارد و به طور معمول اگر کلمۀ شهوت بدون قرینۀ خاص به کار برده شود، بیشتر به معنای خواسته های جنسی است. ما از منابع شرعی می توانیم چنین تقسیمی را در موضوعات و مصادیق جنسی قائل شویم: 1. موارد جواز قطعی 2. موارد حرمت قطعی 3. جواز و حرمت مشروط
جواز قطعی:
همان گونه که در ذیل عنوان "احکام شرعی در مصادیق" آمد، هر گونه بهره گیری جنسی در مواردی که در قرآن و روایات بیان شده، بدون اشکال است.
حرمت قطعی:
از همان منابع استفاده می شود که بهره بردن از موضوعات خارج از محدوده ای که شرع مشخص نموده، تعدّی محسوب شده و جایز نیست. این تعدی ممکن است بهره گیری در حد لذت باشد و یا در حدی باشد که اطلاق شهوت به معنای میل مفرط به آن بشود. به عنوان مثال نگاه به قسمتی از بدن زن نامحرم که پوشاندن آن بر زن واجب است، برای مرد جایز نیست، چه از مصادیق لذت باشد و یا شهوت.[10]
جواز و حرمت مشروط:
ممکن است، در خارج با مورد و مصداقی رو برو شویم که در شرع دستوری بر تحریم آن نباشد و آن مصداق به گونه ای باشد که هم بتوان آن را ضمن افراد لذت به معنای عام آن که اعم از لذت جنسی است، قرار داد و هم این جهت را داشته باشد که به نظر جنسی به آن نگریسته شود، تا ضمن افراد لذت و یا شهوت جنسی قرار بگیرد و تابع حکم بهره گیری جنسی خارج از محدوده جواز شرعی باشد؛ به عنوان مثال، در اکثر مواقع و برای اکثر افراد، نگاه به افراد کم سن و سال اثر خاصی ایجاد نمی کند، ولی این حرف به معنای اثر نگذاشتن نیست، ممکن است شخص از رفتار فرد کم سال که صفا و سادگی خاص بچه گی در آن است و از شکل و صورت او که زیبایی خاص بچه گانه دارد لذت ببرد؛ این احساس لذت و بهجت از درک کمالی که مربوط به پاکی، صداقت و طراوت جسم و روح او است، در نزد عقل و شرع ممنوع و ناپسند نیست، ولی اگر شخصی به جهتی که در خود او است، از این صورت منتقل به احساس جنسی شود و نوعی محرک جنسی برای او باشد، این تمتع جنسی به وسیلۀ نگاه برای او جایز نیست.
مطالبی که تا این جا بیان شد برای تبین جهات مختلف بحث بود و البته فروعات دیگری مربوط به لذت، نوع و حکم آن وجود دارد که چون سؤال بسیار کلی بیان شده به جزئیات بیشتر نمی پردازیم.
پی نوشتها:
[1] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص1634، چاپ 4، انتشارات کومش، با مقداری تصرف.
[2] نک: دائرة المعارف تشیع، ج 10، ص143.
[3] زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب.
[4] سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 2، چاپ 4، انتشارات کومش، ص 1078.
[5] به این نسبت در اصطلاح منطق عموم خصوص مطلق می گویند. (البته اگر تعریف شهوت را مطلق رغبت و میل بدانیم این نسبت فرق می کند).
[6] مؤمنون، 5- 7؛ معارج، 29- 31.
[7] برای بررسی بیشتر در مورد ضرر فردی و اجتماعی گناهان جنسی مراجعه شود به: المیزان، ترجمه، ج 13، ص 118، ذیل آیه 32 سوره اسراء.
[8] بقره، 223.
[9] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 485، احکام نگاه.
[10] همان.
http://farsi.islamquest.net
- [سایر] چگونه می توان لذت را از شهوت تشخیص داد؟ لطفاً یک راه حل ملموس ارائه دهید تا در انجام برخی از احکام دچار مشکل نشوم.
- [سایر] چگونه می توان لذت را از شهوت تشخیص داد؟
- [سایر] لطفا جهت حل مشکل بی خوابی در شب راه حلی ارائه دهید؟
- [سایر] می خواستم بدونم می تونم شخصیت خودم را تشخیص بدم و مشکل های اون را حل کنم ؟
- [سایر] احکام فقهی و حقوقی دو جنسهها مخصوصاً خنثی مشکل چیست؟
- [سایر] مدتی است در بعضی از نمازها خصوصاً نماز جماعت در هنگام گفتن تکبیرة الاحرام دچار لکنت میشوم و فکر میکنم علتش اضطراب و استرس است! میخواهم دچار لکنت نشوم، ولی این کار برایم مشکل است و کمی لکنت پیش میآید، لطفاً مرا یاری کنید تا با آرامش تکبیرة الاحرام بگویم. البته من در نمازهای مستحبی و فرادا، کمتر این مشکل را دارم.
- [سایر] احکام دینی زیادی دچار شبهه شده اند، به طور کلی در مقابل این شبهات چه کنیم؟
- [سایر] پسری 6 ساله دارم که پس از تولد خواهرش دچار شب ادراری شده است. علت چیست و چگونه میتوان مشکل را حل کرد؟
- [آیت الله خامنه ای] نزد فقها معروف است که تشخیص موضوعات احکام به عهده خود مکلّف است و وظیفه مجتهد تشخیص حکم است، ولی در عین حال مجتهدین در بسیاری موارد، در تشخیص موضوعات احکام نیز اظهار نظر می کنند، آیا متابعت از نظر مجتهد در موضوع نیز واجب است؟
- [آیت الله خامنه ای] نگاه به بدن مرده نامحرم و لمس آن، همچنین نگاه و لمس عورت میت در مواردی که برای تشخیص موضوعات احکام شرعی لازم باشد، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج چیز در خرید و فروش مستحب است: اول یاد گرفتن احکام آن، بلکه اگر بداند در میان معاملاتی که میکند هم معامله حرام و باطل و هم حلال و صحیح است و نتواند تشخیص دهد واجب است یاد گرفتن احکام آنها یا ترک آن معاملات. حضرت صادق علیهالسلام فرمودند: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطه معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد. دوم آن که در قیمت جنس بین مشتریها فرق نگذارد مگر به لحاظ علم و تقوی. سوم آن که در قیمت جنس سختگیری نکند. چهارم آن که چیزی را که میفروشد زیادتر بدهد و آنچه را که میخرد کمتر بگیرد. پنجم آن که کسی که با او معامله کرده، اگر پشیمان شود و از او تقاضا کند که معامله را به هم بزند، برای بههمزدن معامله حاضر شود.
- [آیت الله سبحانی] در احکام خرید و فروش گفته شد که یازده مورد می توان معامله را فسخ کرد و در تمام این موارد صلح را نیز می توان فسخ کرد مگر در دو مورد: 1 خیار مجلس 2 خیار حیوان. اگر صلح تمام شد و یکی از دو طرف پشیمان گردید حق فسخ ندارد هرچند متفرّق نشده باشند. و همچنین گیرنده حیوان، حق فسخ حیوان در سه روز ندارد.
- [آیت الله سبحانی] در احکام خرید و فروش گفته شد که یازده مورد می توان معامله را فسخ کرد و در تمام این موارد صلح را نیز می توان فسخ کرد مگر در دو مورد: 1 خیار مجلس 2 خیار حیوان. اگر صلح تمام شد و یکی از دو طرف پشیمان گردید حق فسخ ندارد هرچند متفرّق نشده باشند. و همچنین گیرنده حیوان، حق فسخ حیوان در سه روز ندارد.
- [آیت الله سبحانی] فرد معتکف باید از اموری اجتناب کند: 1. تماس جنسی با زن، حتی بوسیدن و لمس کردن و در این قسمت بین زن و مرد، فرقی نیست، و احتیاط مستحب آنست از نگاه کردن شهوت آمیز نیز، خودداری کند. 2. استمنا: کاری صورت دهد که از او منی بیرون بیاید هر چند سبب آن نگاه شهوت آمیز به همسرش باشد. 3. استفاده از بوی خوش به منظور لذت بردن، ولی کسانی که فاقد حس شامه هستند، برای آنان مانعی نیست. 4. خرید و فروش ، بلکه هر نوع داد و ستد غیر ضروری ولی اشتغال به کارهای دنیوی، مانند خیاطی و بافندگی مانعی ندارد، ولی در صورتی که فردی دیگر حاضر شود که خریدهای ضروری او را برای ادامه اعتکاف انجام دهد، باید او را به این کار بگمارد. 5. باید در اعتکاف از هر نوع جرّ و بحث برای اظهار برتری ، خودداری شود، ولی مذاکره علمی برای بیان حق، و ابطال باطل، مانعی ندارد، بلکه مستحب است و پوشیدن لباس دوخته برای معتکف مانعی ندارد، و احکام اعتکاف با احکام احرام، تفاوت دارد.
- [آیت الله بهجت] تقلید از مجتهدی که مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده ، آزاد، زنده و عادل باشد، جایز است و بنا بر اظهر باید از مجتهدین دیگر اَعلَم باشد یعنی در استنباط احکام الهی تواناتر باشد ، و یا اینکه از نظر علمی و اجتهاد مساوی دیگر مجتهدین باشد، و در صورتی که شناختن اعلم یا به دست آوردن فتاوای او مشکل باشد ( مستلزم عُسر و حَرَج باشد ) می تواند با رعایت اَلاَعلَم فَالاَعلَم و سایر شرایط، از غیراعلم تقلید نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در احکام خرید و فروش گفته شد که در یازده مورد می توان معامله را فسخ کرد در تمام این یازده مورد صلح را نیز می توان فسخ کرد، مگر در مورد خیار مجلس و خیار حیوان و خیار تأخیر، یعنی اگر در مجلس مصالحه بعد از تمام شدن صلح یکی از دو طرف پشیمان شود حق فسخ ندارد، همچنین در مصالحه حیوان حق فسخ در سه روز اول ثابت نیست و نیز اگر جنسی را نقداً مصالحه کند چنانچه در پرداختن عوض تأخیر نماید در همان روز اول حق فسخ برای طرف دیگر ثابت است و احتیاج به گذشتن سه روز ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه طلاق با رعایت شرایط اجرا گردد، موجب انحلال عقد ازدواج و به هم خوردن رابطه زناشویی میگردد و مردی که زن خود را طلاق میدهد، باید عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد، پس اگر او را مجبور کنند که زن خود را طلاق دهد باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید، صحیح نیست. همچنین کسی که زن خود را طلاق میدهد، باید بالغ باشد، اگرچه بچّهای که به ده سالگی رسیده و خوب و بد را تشخیص میدهد و احکام طلاق را میفهمد نیز چنانچه همسر خود را طلاق دهد، صحیح است.
- [آیت الله بهجت] ناسیه، یعنی زنی که وقت و عدد عادت خود را فراموش کرده است، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند باید روزهایی را که خون او نشانه حیض دارد تا ده روز، حیض قرار دهد و بقیه را استحاضه قرار دهد. و اگر نتواند حیض را بهواسطه نشانههای آن تشخیص دهد، بنابر احتیاط واجب باید هفت روز اول را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، مگر اینکه بداند بهطور مسلم در روزهای اول، حیض نمیشده است که در آن صورت بعد از آن روزها را باید حیض قرار دهد؛ و اگر ظن اطمینانی پیدا کرد که ایام عادتش مثل خویشان خود است عادت آنها را برای خود انتخاب میکند. احکام حائض
- [آیت الله مظاهری] فروشنده و خریدار باید دارای پنج چیز شرط باشند: اوّل: رشید باشند یعنی سفیه نباشند (سفیه کسی است که تشخیص نفع و ضرر در معاملات را نمیدهد). دوّم: حاکم شرع آنان را از تصرّف در اموالشان جلوگیری نکرده باشد. سوم: قصد خرید و فروش داشته باشند پس اگر مثلاً به شوخی بگوید مال خود را فروختم معامله باطل است. چهارم: راضی به معامله باشند پس اگر کسی آنها را مجبور کرده باشد یا از جهت دیگری رضایت نداشته باشند معامله باطل است. پنجم: جنس و عوضی را که میدهند مالک باشند یا مثل پدر و جدّ صغیر یا وکیل اختیار مال در دست آنان باشد، و احکام اینها در مسایل آینده میآید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).