حوزههای علمیه و روحانیت در طول تاریخ به عنوان مرجع و پناهگاه مردم قلمداد گردیدهاند. مرجعیت دینی روحانیون برای مردم، نقش ممتازی را برای آنان فراهم ساخته است. حضرت امام(ره) این قشر را جانشینان انبیاء الهی میدانند و میفرمایند: (روحانیون... به جای انبیاء نشستهاند، مبعوث از طرف انبیاء هستند.)[1] میفرمایند: (آخوند یعنی اسلام، روحانیون با اسلام در همه مدغَمند)[2] در جای دیگر نیز قداست این نهاد را مورد تأکید قرار داده و پیرامون علاقه مردم به این قشر میفرمایند: (اینها (روحانیون) مظهر اسلامند. اینها مبین قرآنند. اینها مظهر نبی اکرمند، مردم اینها را اینجور شناختهاند، مردم علاقه دارند به دین خودشان، علاقه دارند به اسلام خودشان، آن علاقهای که به اسلام دارند، علاقهای که به علمای اسلامی دارند.)[3] پس میتوان گفت که طلبه و روحانی مورد احترام قاطبة ملت مسلمان میباشد. اما واقعاً سؤال اینجاست که چرا عدهای از مردم نسبت به این قشر بیاحترامیهایی روا داشته و میدارند؟ در این مورد توجه به دو عامل مهم است:1 . عامل درونی 2 . عامل بیرونی. الف)عامل درونی: منظور ازعامل دورنی آنست که باید علت برخی از بیحرمتیها را در درون خود حوزهها و روحانیت جستجو کرد به دیگر سخن باید گفت برخی عملکرد ها از سوی عدهای از طلاب موجب میشود که عکسالعملهایی از سوی عدهای از مردم سر بزند. متأسفانه برخی از طلاب و روحانیون که خوشبختانه تعداد آنها امروزه به برکت انقلاب اسلامی به حداقل هم رسیده است، بر اثر ندانمکاری ها و عدم توجه به شئون و وظایف روحانیت، موجب گشتهاند تا بخشی از جامعه را نسبت به خود بدبین نمانید. از سوی دیگر طلاب و روحانیون که به عنوان نمادهای مقدس برای مردم قلمداد میگردند، اگر گناه و معصیت انجام دهند و در برابر خواهشهای نفسانی خود استقامت به خرج ندهند طبیعتاً از چشم مردم میافتند و این عمل آنها موجب میگردد که مردم نسبت به آنها بدبین شوند حضرت امام این نکته را کراراً تذکر میدادند و فرمودند: (اگر خدای نخواسته روحانیونی که مدعی این هستند که نماینده امام زمان الآن هستند در بین مردم... یک قدمی کج بردارد، این اسباب این میشود که مردم به روحانیت بدبین بشوند.)[4]و میفرمایند: (شما بدانید که اگر چنانچه عالم، تهذیب اسلامی پیدا نکرده است و اخلاق اسلامی پیدا نکند برای اسلام مضر است که نافع نیست. آنقدری که اسلام، از زبان و قلم اشخاص که تعهد به اسلام نداشتهاند و انحراف داشتهاند کشور ما صدمه دیده است که از توپ و تانک و از محمدرضا و پدرش صدمه ندیده است)[5] واقعاً هم همینطور است. امروزه متأسفانه عدهای از روحانیون به خاطر عدم تهذیب نفس اعمالی را انجام میدهند که بدبینی و بیاحترامیهای را متوجه روحانیت اصیل و بیپیرایه مینمایند. همچنین مرحوم امام خطاب به روحانیون فرمود: (باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده، زندگی کنید... امروز سعی کنید زندگیتان از زیّ آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادّی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود میشوید. برای اینکه مردم میگویند ببینید آنوقت نداشتند که مثل مردم زندگی میکردند، امروز که دارند و دشتشان میرسد از مردم فاصله گرفتند.)[6] وقتی مردم ببینند که برخی از طلاب، زیطلبگی و شئونات حوزوی را رعایت نمیکنند طبعاً نسبت به این قشر بدبین میشوند. از این مسئله که بگذریم عموماً بیاحترامی به روحانیت ناشی از عواملی است که در طول تاریخ تقریباً مشابه بوده است. برخی از این عوامل از این قرار است: 1 . توطئه دشمنان بویژه آنهائی که کینة دیرینه نسبت به اسلام و روحانیت به دل گرفتهاند، موجب میشود که بخشی از جامعه را نسبت به روحانیت و حوزه بدبین نمایند. این توطئهها در قالب های گوناگون قابل اجرا است که بارزترین آن، ایجاد جنگ روانی و پخش اخبار نادرست پیرامون طلاب و روحانیون میباشد. از این رو آنهایی که تحت تأثیر این جوّ نادرست و جنگ روانی دشمنان روحانیت قرار میگیرند، طبیعتاً برای عقدهگشایی کینة فروخفتة خود، طلاب و روحانیون را مورد بیحرمتی نسبی قرار داده و سعی در تخریب شخصیت آنان دارند. 2 . ایجاد شایعات: امروزه به واسطة شایعات نادرستی که از سوی برخی افراد صورت میگیرد، چهره نامطلوبی از طلاب و روحانیون جلوه داده میشود. البته ممکن است به سوژههایی هم تمسک کنند و با اشاره به عدهای قلیل این جنبه را به کل روحانیت تعمیم داده و ناجوانمردانه حیثیت روحانیت را خدشهدار میکنند. طبیعی است که عدهای سادهنگر، تحت تأثیر این جوّ مسموم قرار گرفته و به طلاب بیاحترامی روا دارند. 3 . رعایت شئونات اسلامی، تقوی، تقید به قیودات دینی، ملاحظات اخلاقی، اقامة اوامر الهی و نظایر آن از مسائلی هستند که طلاب بهآن آراستهاند و اصطکاکاتی را میان آنها و افراد شهوتپرست ایجاد میکند. طبیعی است که این قیودات با طبع افرادی که اصلاً هیچ پایبندی به امور اخلاقی و دینی ندارند، سازگار نیست و نمیتوانند این مسائل را بپذیرند. لذا روحانیون را مانع رسیدن به خواهش های نفسانی خود می بینند و با آنها مخالفت می کنند. 4 . عامل دیگر را باید در عدم اطلاع دقیق پیرامون نحوة درس خواندن و زندگی طلاب توسط مردم جستجو کرد. بسیاری از مردم اطلاعات نادرست در مورد طلاب دارند به عنوان نمونه درس طلاب را آسان و منحصر به خواندن کتاب آسمانی قرآن و ادعیه مفاتیح الجنان دانسته و معتقد به سهولت دروس حوزوی هستند. در مورد زندگی شخصی نیز؛ گمان میبرند مانند عهد قدیم زندگی مینمایند. به طوری که هرگونه لوازم جدید، مانند تلویزیون و مانند آن را از زندگی طلاب به دور میدانند و خیال میکنند طلاب خانوادة خود را در مضیقة کامل گذاشته و با هر گونه مظاهر جدید مخالفند این افکار که ناشی از همان پخش شایعات بیاساس میباشد؛ موجب میشود که در افکار برخی افراد، طلاب؛ عقبمانده و بیمصرف معرفی گردند و طبیعی است که به این قشر عظیم بیحرمتی هایی را مرتکب گردند. 5 . آخرین موردی که باید بدان اشاره نمود این است که اصولاً عدهای از مردم، نفرتی ذاتی به روحانیت و طلاب دارند. خوشبختانه تعداد این افراد بسیار معدود و اندک است، ولی در هر حال بعضی از مردم ذاتاً نسبت به روحانیت و حوزه و طلبه بدبین هستند و از آنها خوششان نمیآیند و سعی دارند تا آنجا که میتوانند به این نهاد ضربه زده و یا حداقل عقدههای روانی خود را با دادن فحش و یا بیحرمتی باز کنند اینگونه افراد اصولاً به دنبال دلیل و عامل برای انجام این کارها نیستند زیرا ذاتاً با این قشر ناسازگارند. علت ناسازگاری موانعی است که روحانیت در راه مقاصد شوم آنها ایجاد کرده است. ساواکیهای بازمانده از زمان طاغوت وابستگان به استکبار جهانی، برخی از قاچاقچیان مواد مخدر و مروّجان فساد و خوشگذرانی، نیز از مخالفان ذاتی روحانیت هستند. 6 . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی در ایران و بروز برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی، برخی نسبت به روحانیت بدبین و این مشکلات را بر عهدة روحانیت گذاشتهاند و از برخی عوامل، مانند جنگ، تحریم و کارشکنیهای عمدة عوامل خارجی و داخلی غفلت کردهاند این مشکلات باعث شده تا برخی از مردم نتوانند این مسائل را درست تجزیه و تحلیل نموده و بالطبع دیدگاه انتقادی و بعضاً بیحرمتی خود را متوجه طلاب و روحانیون نمانید. در یک تحلیل کلی باید گفت آن بخش کوچکی از مردم که نسبت به طلاب و روحانیت بیاحترامی روا میدارند، از دو حال خارج نیستند. یا آن که نسبت به روحانیت کینة ذاتی دارند و اصولاً همه روحانیون را برنمیتابند که البته تعداد آنها بسیار اندک است و یا آنکه به خاطر عوامل خاصی که ذکر شد، نسبت به روحانیت بدبین شده و بیحرمتی مینمایند. ولی در مقابل این گروه، خیل عظیم مردمی قرار دارند که هر چند نقد و انتقاداتی نسبت به روحانیت دارند، ولی از ته دل و عمق وجود، نسبت به این قشر احترام میگذارند. همان مردمی که روحانیت را ملجاء و مرجع خود میپندارند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . مرجعیت و روحانیت،اثر جمعی از محققان و پژوهشگران، انجمن کتاب، 1341، تهران. 2 . دفتر دهم تبیان، روحانیت و حوزههای علمیه ازدیدگاه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1374. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . صحیفة نور، ج 7، ص 181. [2] . همان،ج 6، ص 259. [3] . همان،ج 4،ص 93. [4] . همان،ج 11، ص 6. [5] . همان، ج 13، ص 211. [6] . همان،ج 17، ص 262.
چرا برخی از مردم نسبت به طلاب و روحانیون کم توجیهی و بی احترامی می کنند؟
حوزههای علمیه و روحانیت در طول تاریخ به عنوان مرجع و پناهگاه مردم قلمداد گردیدهاند. مرجعیت دینی روحانیون برای مردم، نقش ممتازی را برای آنان فراهم ساخته است. حضرت امام(ره) این قشر را جانشینان انبیاء الهی میدانند و میفرمایند: (روحانیون... به جای انبیاء نشستهاند، مبعوث از طرف انبیاء هستند.)[1] میفرمایند: (آخوند یعنی اسلام، روحانیون با اسلام در همه مدغَمند)[2]
در جای دیگر نیز قداست این نهاد را مورد تأکید قرار داده و پیرامون علاقه مردم به این قشر میفرمایند: (اینها (روحانیون) مظهر اسلامند. اینها مبین قرآنند. اینها مظهر نبی اکرمند، مردم اینها را اینجور شناختهاند، مردم علاقه دارند به دین خودشان، علاقه دارند به اسلام خودشان، آن علاقهای که به اسلام دارند، علاقهای که به علمای اسلامی دارند.)[3] پس میتوان گفت که طلبه و روحانی مورد احترام قاطبة ملت مسلمان میباشد. اما واقعاً سؤال اینجاست که چرا عدهای از مردم نسبت به این قشر بیاحترامیهایی روا داشته و میدارند؟ در این مورد توجه به دو عامل مهم است:1 . عامل درونی 2 . عامل بیرونی.
الف)عامل درونی: منظور ازعامل دورنی آنست که باید علت برخی از بیحرمتیها را در درون خود حوزهها و روحانیت جستجو کرد به دیگر سخن باید گفت برخی عملکرد ها از سوی عدهای از طلاب موجب میشود که عکسالعملهایی از سوی عدهای از مردم سر بزند. متأسفانه برخی از طلاب و روحانیون که خوشبختانه تعداد آنها امروزه به برکت انقلاب اسلامی به حداقل هم رسیده است، بر اثر ندانمکاری ها و عدم توجه به شئون و وظایف روحانیت، موجب گشتهاند تا بخشی از جامعه را نسبت به خود بدبین نمانید.
از سوی دیگر طلاب و روحانیون که به عنوان نمادهای مقدس برای مردم قلمداد میگردند، اگر گناه و معصیت انجام دهند و در برابر خواهشهای نفسانی خود استقامت به خرج ندهند طبیعتاً از چشم مردم میافتند و این عمل آنها موجب میگردد که مردم نسبت به آنها بدبین شوند حضرت امام این نکته را کراراً تذکر میدادند و فرمودند: (اگر خدای نخواسته روحانیونی که مدعی این هستند که نماینده امام زمان الآن هستند در بین مردم... یک قدمی کج بردارد، این اسباب این میشود که مردم به روحانیت بدبین بشوند.)[4]و میفرمایند: (شما بدانید که اگر چنانچه عالم، تهذیب اسلامی پیدا نکرده است و اخلاق اسلامی پیدا نکند برای اسلام مضر است که نافع نیست. آنقدری که اسلام، از زبان و قلم اشخاص که تعهد به اسلام نداشتهاند و انحراف داشتهاند کشور ما صدمه دیده است که از توپ و تانک و از محمدرضا و پدرش صدمه ندیده است)[5] واقعاً هم همینطور است. امروزه متأسفانه عدهای از روحانیون به خاطر عدم تهذیب نفس اعمالی را انجام میدهند که بدبینی و بیاحترامیهای را متوجه روحانیت اصیل و بیپیرایه مینمایند.
همچنین مرحوم امام خطاب به روحانیون فرمود: (باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده، زندگی کنید... امروز سعی کنید زندگیتان از زیّ آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادّی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود میشوید. برای اینکه مردم میگویند ببینید آنوقت نداشتند که مثل مردم زندگی میکردند، امروز که دارند و دشتشان میرسد از مردم فاصله گرفتند.)[6] وقتی مردم ببینند که برخی از طلاب، زیطلبگی و شئونات حوزوی را رعایت نمیکنند طبعاً نسبت به این قشر بدبین میشوند.
از این مسئله که بگذریم عموماً بیاحترامی به روحانیت ناشی از عواملی است که در طول تاریخ تقریباً مشابه بوده است. برخی از این عوامل از این قرار است:
1 . توطئه دشمنان بویژه آنهائی که کینة دیرینه نسبت به اسلام و روحانیت به دل گرفتهاند، موجب میشود که بخشی از جامعه را نسبت به روحانیت و حوزه بدبین نمایند. این توطئهها در قالب های گوناگون قابل اجرا است که بارزترین آن، ایجاد جنگ روانی و پخش اخبار نادرست پیرامون طلاب و روحانیون میباشد. از این رو آنهایی که تحت تأثیر این جوّ نادرست و جنگ روانی دشمنان روحانیت قرار میگیرند، طبیعتاً برای عقدهگشایی کینة فروخفتة خود، طلاب و روحانیون را مورد بیحرمتی نسبی قرار داده و سعی در تخریب شخصیت آنان دارند.
2 . ایجاد شایعات: امروزه به واسطة شایعات نادرستی که از سوی برخی افراد صورت میگیرد، چهره نامطلوبی از طلاب و روحانیون جلوه داده میشود. البته ممکن است به سوژههایی هم تمسک کنند و با اشاره به عدهای قلیل این جنبه را به کل روحانیت تعمیم داده و ناجوانمردانه حیثیت روحانیت را خدشهدار میکنند. طبیعی است که عدهای سادهنگر، تحت تأثیر این جوّ مسموم قرار گرفته و به طلاب بیاحترامی روا دارند.
3 . رعایت شئونات اسلامی، تقوی، تقید به قیودات دینی، ملاحظات اخلاقی، اقامة اوامر الهی و نظایر آن از مسائلی هستند که طلاب بهآن آراستهاند و اصطکاکاتی را میان آنها و افراد شهوتپرست ایجاد میکند. طبیعی است که این قیودات با طبع افرادی که اصلاً هیچ پایبندی به امور اخلاقی و دینی ندارند، سازگار نیست و نمیتوانند این مسائل را بپذیرند. لذا روحانیون را مانع رسیدن به خواهش های نفسانی خود می بینند و با آنها مخالفت می کنند.
4 . عامل دیگر را باید در عدم اطلاع دقیق پیرامون نحوة درس خواندن و زندگی طلاب توسط مردم جستجو کرد. بسیاری از مردم اطلاعات نادرست در مورد طلاب دارند به عنوان نمونه درس طلاب را آسان و منحصر به خواندن کتاب آسمانی قرآن و ادعیه مفاتیح الجنان دانسته و معتقد به سهولت دروس حوزوی هستند. در مورد زندگی شخصی نیز؛ گمان میبرند مانند عهد قدیم زندگی مینمایند. به طوری که هرگونه لوازم جدید، مانند تلویزیون و مانند آن را از زندگی طلاب به دور میدانند و خیال میکنند طلاب خانوادة خود را در مضیقة کامل گذاشته و با هر گونه مظاهر جدید مخالفند این افکار که ناشی از همان پخش شایعات بیاساس میباشد؛ موجب میشود که در افکار برخی افراد، طلاب؛ عقبمانده و بیمصرف معرفی گردند و طبیعی است که به این قشر عظیم بیحرمتی هایی را مرتکب گردند.
5 . آخرین موردی که باید بدان اشاره نمود این است که اصولاً عدهای از مردم، نفرتی ذاتی به روحانیت و طلاب دارند. خوشبختانه تعداد این افراد بسیار معدود و اندک است، ولی در هر حال بعضی از مردم ذاتاً نسبت به روحانیت و حوزه و طلبه بدبین هستند و از آنها خوششان نمیآیند و سعی دارند تا آنجا که میتوانند به این نهاد ضربه زده و یا حداقل عقدههای روانی خود را با دادن فحش و یا بیحرمتی باز کنند اینگونه افراد اصولاً به دنبال دلیل و عامل برای انجام این کارها نیستند زیرا ذاتاً با این قشر ناسازگارند. علت ناسازگاری موانعی است که روحانیت در راه مقاصد شوم آنها ایجاد کرده است. ساواکیهای بازمانده از زمان طاغوت وابستگان به استکبار جهانی، برخی از قاچاقچیان مواد مخدر و مروّجان فساد و خوشگذرانی، نیز از مخالفان ذاتی روحانیت هستند.
6 . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی در ایران و بروز برخی مشکلات اقتصادی و اجتماعی، برخی نسبت به روحانیت بدبین و این مشکلات را بر عهدة روحانیت گذاشتهاند و از برخی عوامل، مانند جنگ، تحریم و کارشکنیهای عمدة عوامل خارجی و داخلی غفلت کردهاند این مشکلات باعث شده تا برخی از مردم نتوانند این مسائل را درست تجزیه و تحلیل نموده و بالطبع دیدگاه انتقادی و بعضاً بیحرمتی خود را متوجه طلاب و روحانیون نمانید.
در یک تحلیل کلی باید گفت آن بخش کوچکی از مردم که نسبت به طلاب و روحانیت بیاحترامی روا میدارند، از دو حال خارج نیستند. یا آن که نسبت به روحانیت کینة ذاتی دارند و اصولاً همه روحانیون را برنمیتابند که البته تعداد آنها بسیار اندک است و یا آنکه به خاطر عوامل خاصی که ذکر شد، نسبت به روحانیت بدبین شده و بیحرمتی مینمایند. ولی در مقابل این گروه، خیل عظیم مردمی قرار دارند که هر چند نقد و انتقاداتی نسبت به روحانیت دارند، ولی از ته دل و عمق وجود، نسبت به این قشر احترام میگذارند. همان مردمی که روحانیت را ملجاء و مرجع خود میپندارند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . مرجعیت و روحانیت،اثر جمعی از محققان و پژوهشگران، انجمن کتاب، 1341، تهران.
2 . دفتر دهم تبیان، روحانیت و حوزههای علمیه ازدیدگاه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، تهران، 1374.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . صحیفة نور، ج 7، ص 181.
[2] . همان،ج 6، ص 259.
[3] . همان،ج 4،ص 93.
[4] . همان،ج 11، ص 6.
[5] . همان، ج 13، ص 211.
[6] . همان،ج 17، ص 262.
- [سایر] درآمد طلاب و روحانیون از کجا تأمین می شود؟
- [سایر] تعهد خدمت طلاب و روحانیون در ارتباط با مقررات متعهدین خدمت چگونه محاسبه میشود؟
- [سایر] جهاد در اسلام تأکید شده است ،آیا طلاب و روحانیون در مورد جبهه و جنگ فعالیتی داشته اند؟
- [سایر] سلام و عرض خسته نباشید. در آلبومتان کلاس روحانیون رو دیدم اما توضیحی ارایه نکردید! میخواستم بدونم که آیا طلاب هم میتوانند شرکت کنند یا اینکه خصوصیست؟ و اگر خصوصیست طلاب چگونه میتوانند در کلاس ها شرکت نمایند
- [آیت الله بروجردی] شخصی در محلّی مدرسهای بنا نموده و ملکی برای طلّاب مشتغلین در آن مدرسه وقف نموده، آن مدرسه در اثر زلزله خراب و ویران شده و قابل سکونت طلّاب نیست، تکلیف متولّی نسبت به عواید ملکی که برای طلّاب آن مدرسه وقف شده چیست؟ آیا میتواند عایدی آن را برای طلّاب نجف یا قم بفرستد؟
- [سایر] لزوم نصب امام چه توجیهی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن کردن میت مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند، چه حکمی دارد؟
- [سایر] روحانیون چه دردی از مردم دوا می کنند؟ اگر یک ماه تمام روحانیون اعتصاب بکنند، آیا اتفاق خاصی می افتد؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن کافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد، عین نجس را در مسجد نبرند و نیز بردن چیزی که نجس شده، در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد، حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] نجس کردن حرم امامان علیهم السلام حرام است و اگر نجس شود چنانچه نجس ماندن ان بی احترامی باشد تطهیر ان واجب است بلکه احتیاط مستحب ان است که اگر بی احترامی هم نباشد ان را تطهیر کنند
- [آیت الله سیستانی] نجس کردن حرم امامان علیهمالسلام حرام است . و اگر یکی از آنها نجس شود ، چنانچه نجس ماندن آن بی احترامی باشد ، تطهیر آن واجب است ، بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد آن را تطهیر کنند .
- [امام خمینی] بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است. و همچنین بردن چیزی که نجس شده در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] بردن عین نجس و متنجس در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است بلکه احتیاط مستحب ان است که اگر بی احترامی هم نباشد عین نجس را در مسجد نبرند
- [آیت الله نوری همدانی] بردن عین نجاست مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد ، حرام است و همچنین بردن چیزی که نجس شده ، در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد ، حرام است .
- [آیت الله سبحانی] بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است و همچنین بردن چیزی که نجس شده، در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نجس کردن حرم ائمه: حرام است و اگر نجس شود چنان چه نجس ماندن آن بی احترامی باشد، تطهیر آن واجب است، بلکه احتیاط واجب آن است که اگر بی احترامی هم نباشد آن را تطهیر کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] بردن عین نجاست مانند خون و بول در مسجد اگر بی احترامی به مسجد باشد حرام است و همچنین بردن چیزی که نجس شده (مانند لباس و کفش نجس) در صورتی که بی احترامی به مسجد باشد حرام است.