آیا حضرت امام (ره) اگر در زمان حاضر زنده بودند، با مذاکره با آمریکا موافق بودند یا مخالف؟
در خصوص این پرسش توجه به عملکرد گذشته و حال آمریکا و فضای حاکم بر روابط بین الملل چه در زمان حضرت امام (ره) و چه در زمان فعلی ضروری است بدیهی است اگر دلایل قطع مذاکره و رابطه با آمریکا در زمان حضرت امام تا زمان فعلی نیز ادامه یافته باشد و یا علاوه بر استمرار آن دلایل، ادله دیگری نیز بر آن افزوده شده باشد، فرض تصور موافقت حضرت امام نسبت به مذاکره با آمریکا در شرائط کنونی نیز منتفی خواهد بود. نکته‌ای که در بدو امر باید به آن اشاره داشت این است که به طور کلی مواضع رهبر انقلاب و مسؤلین نظام جمهوری اسلامی در برابر همه مسائل از جمله مسئله برخورد با آمریکا تابع استدلال و منطق بوده است که پایه منطق این نظام را به تعبیر مقام معظم رهبری یکی منافع ملی و مصالح کشور تشکیل می‌دهد و دیگری اصول و عقاید و باورهای این ملّت مسلمان که در راه آن قیام و برای استقرار آن ایستادگی نموده‌اند.[1] در خصوص عملکرد گذشته و حال آمریکا آنچه مسلم است رفتار این دولت در زمان فعلی نسبت به زمان حضرت امام (ره) بسیار غیر قابل قبول و غیر منطقی‌تر نیز شده است زیرا بررسی تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد از زمانی که دورة حاکمیت دکترین مونروئه پایان یافت، یعنی پس از اتمام دوره‌ای که از سال 1823 (زمان اعلام دکترین مونروئه) آغاز شده و انزوای این کشور را به مدت یک قرن به دنبال داشت، و پس از آن که این کشور منافع ملی خود را جهانی توصیف کرد.[2] هیچ زمانی را نمی‌توان سراغ داشت که این کشور از دخالت در امور دیگر کشور‌ها و تضییع حقوق و منافع آنان به بهانة تأمین منافع خویش خودداری نموده باشد. عملکرد این دولت پس از خاتمة جنگ جهانی دوّم که جهان به دو قطب استعماری شرق و غرب تقسیم شد نسبت به مناطق مختلف جهان از جمله ایران از زمان کودتای 28 مرداد 32 تا زمان انقلاب و نیز دشمنی‌های گسترده این دولت نسبت به انقلاب اسلامی و دیگر انقلابهای رهائی بخش جهان و تشدید این دشمنی‌ها پس از فروپاشی قطب استعماری کمونیسم بهترین شاهد این مدعاست. حضرت امام (ره) در بیان معروف خویش رابطه ایران و آمریکا را به رابطة گرگ و میش تشبیه نمودند.[3] آنچه در این بیان آشکار است آن است که رابطه‌ای که در آن یک طرف با سوء نیت و گرگ صفتانه بخواهد طرف مقابل را زیر سلطة خود درآورد به عقیده حضرت امام مردود خواهد بود. حال اگر ثابت شد که این رابطة گرگ و میش نه تنها به قوت خود باقی است بلکه دولت آمریکا بیشتر از گذشته به دشمنی‌های خود ادامه می‌دهد، تصور عقیدة حضرت امام (ره) نسبت به این مسئله در زمان حاضر (در فرض وجود ایشان در زمان کنونی) چندان دور از ذهن نیست زیرا زمانی حضرت امام این رابطه را به رابطة گرگ و میش تشبیه نمودند که دو قطب استعماری شرق و غرب رو در روی هم قرار داشتند و تا حدی قدرت یکدیگر را تعدیل می‌نمودند. لکن پس از فروپاشی قطب کمونیسم که دولت آمریکا خود را مدعی بلا منازع جهان می‌داند و بدون توجه به حقوق بین‌الملل وخواست سایر دولت‌ها و ملّت‌ها؛ این گونه در جهان یکه‌تازی می‌کند، نمی‌توان گفت که بدتر از سابق نشده است؟ آنچه مسلم است اختلافات ایران و آمریکا تنها بر سر یکسری مسائل حاشیه‌ای از قبیل دارائی‌های بلوکه شده ایران و مواردی از این دست نیست که با گذشت زمان قابل تغییر و حل و فصل باشد، بلکه اختلافات بین این دو کشور بسیار ریشه‌ای‌تر و مبنائی‌‌تر از اینهاست، بطوری که تصور رفع این اختلافات تنها در تغییر ماهیت نظام اسلامی و یا نظام حاکم بر دولتمردان آمریکا متصور است. این اختلافات اساسی همان مواردی است که مقامات رسمی آمریکا نیز هر از چند گاهی به زبان می‌رانند، از جمله مواضع ایران در قبال مسئله فلسطین و سازش با رژیم غاصب اسرائیل، که حضرت امام همواره بر غاصب بودن اسرائیل تاکید داشتند[4]. مواضع ایران در قبال سلطة آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه که حضرت امام مخالف جدی پایگاه دادن به آمریکا در منطقه بودند[5] و مواضع ایران در قبال مسلمانان تحت ستم در سراسر جهان وسلطه آمریکا بر مسلمین،[6] مواضع ایران در قبال توهین‌هائی که به ساحت مقدس اسلام و قرآن و رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌شود (مانند کتاب آیات شیطانی) که حضرت امام بر توطئه آمریکا و ایادی‌اش در نابودی اسلام همواره هشدار می‌دادند.[7] مواضع ایران در قبال حج و اعلام برائت از مشرکان که امام (ره) برائت از مشرکین، آمریکا و اسرائیل را وظیفه مسلمین می‌دانستند.[8] مواضع ایران در رابطه با محرومان و مستضعفان جهان و دفاع از کشورهای اسلامی که حضرت امام معتقد بودند جهان اسلام به دست آمریکا گرفتار است[9] و بالاخره مواضع ایران در قبال دشمن خواندن آمریکا که امام همواره بر آن تاکید داشتند،[10] از جمله اختلافات ریشه‌ای و مبنائی بین ایران و آمریکاست که تغییر آن‌ها جز به تغییر حکومت، عملی نخواهد شد و بر این اساس تفاوتی بین زمان حضرت امام (ره) با زمان حاضر وجود نخواهد داشت. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. یوسف ترابی، روابط ایران و آمریکا، نشر عروج چاپ اول 1379. 2. سید علی بنی لوحی‌، ایران و امریکا امام خمینی و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، موسسه فرهنگی دانش چاپ اول 1378. 3. موسسه فرهنگی قدر ولایت، مذاکره با آمریکا، ماهیت و عملکرد آمریکا، چاپ اول 1378. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . خامنه ای، سید علی، خطبه‌های نماز جمعه تهران، روزنامة جمهوری اسلامی، 27/10/76. [2] . ژاک هونتزینگر، در آمدی بر روابط بین الملل، عباس آگاهی، انتشارات آستان قدرس رضوی، 1368، ص 269. [3] . صحیفة نور، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1361، ج 10، ص 58. [4] . همان، ج 8.، ص 233. [5] . همان، ج 5.، ص 133. [6] . همان،ج 11، ص 138. [7] . همان، ص 12. [8] . همان، ج 20، ص 202. [9] . همان، ج 9، ص 226. [10] . همان، ج 6، ص 229.
عنوان سوال:

آیا حضرت امام (ره) اگر در زمان حاضر زنده بودند، با مذاکره با آمریکا موافق بودند یا مخالف؟


پاسخ:

در خصوص این پرسش توجه به عملکرد گذشته و حال آمریکا و فضای حاکم بر روابط بین الملل چه در زمان حضرت امام (ره) و چه در زمان فعلی ضروری است بدیهی است اگر دلایل قطع مذاکره و رابطه با آمریکا در زمان حضرت امام تا زمان فعلی نیز ادامه یافته باشد و یا علاوه بر استمرار آن دلایل، ادله دیگری نیز بر آن افزوده شده باشد، فرض تصور موافقت حضرت امام نسبت به مذاکره با آمریکا در شرائط کنونی نیز منتفی خواهد بود.
نکته‌ای که در بدو امر باید به آن اشاره داشت این است که به طور کلی مواضع رهبر انقلاب و مسؤلین نظام جمهوری اسلامی در برابر همه مسائل از جمله مسئله برخورد با آمریکا تابع استدلال و منطق بوده است که پایه منطق این نظام را به تعبیر مقام معظم رهبری یکی منافع ملی و مصالح کشور تشکیل می‌دهد و دیگری اصول و عقاید و باورهای این ملّت مسلمان که در راه آن قیام و برای استقرار آن ایستادگی نموده‌اند.[1]
در خصوص عملکرد گذشته و حال آمریکا آنچه مسلم است رفتار این دولت در زمان فعلی نسبت به زمان حضرت امام (ره) بسیار غیر قابل قبول و غیر منطقی‌تر نیز شده است زیرا بررسی تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد از زمانی که دورة حاکمیت دکترین مونروئه پایان یافت، یعنی پس از اتمام دوره‌ای که از سال 1823 (زمان اعلام دکترین مونروئه) آغاز شده و انزوای این کشور را به مدت یک قرن به دنبال داشت، و پس از آن که این کشور منافع ملی خود را جهانی توصیف کرد.[2] هیچ زمانی را نمی‌توان سراغ داشت که این کشور از دخالت در امور دیگر کشور‌ها و تضییع حقوق و منافع آنان به بهانة تأمین منافع خویش خودداری نموده باشد. عملکرد این دولت پس از خاتمة جنگ جهانی دوّم که جهان به دو قطب استعماری شرق و غرب تقسیم شد نسبت به مناطق مختلف جهان از جمله ایران از زمان کودتای 28 مرداد 32 تا زمان انقلاب و نیز دشمنی‌های گسترده این دولت نسبت به انقلاب اسلامی و دیگر انقلابهای رهائی بخش جهان و تشدید این دشمنی‌ها پس از فروپاشی قطب استعماری کمونیسم بهترین شاهد این مدعاست. حضرت امام (ره) در بیان معروف خویش رابطه ایران و آمریکا را به رابطة گرگ و میش تشبیه نمودند.[3]
آنچه در این بیان آشکار است آن است که رابطه‌ای که در آن یک طرف با سوء نیت و گرگ صفتانه بخواهد طرف مقابل را زیر سلطة خود درآورد به عقیده حضرت امام مردود خواهد بود. حال اگر ثابت شد که این رابطة گرگ و میش نه تنها به قوت خود باقی است بلکه دولت آمریکا بیشتر از گذشته به دشمنی‌های خود ادامه می‌دهد، تصور عقیدة حضرت امام (ره) نسبت به این مسئله در زمان حاضر (در فرض وجود ایشان در زمان کنونی) چندان دور از ذهن نیست زیرا زمانی حضرت امام این رابطه را به رابطة گرگ و میش تشبیه نمودند که دو قطب استعماری شرق و غرب رو در روی هم قرار داشتند و تا حدی قدرت یکدیگر را تعدیل می‌نمودند. لکن پس از فروپاشی قطب کمونیسم که دولت آمریکا خود را مدعی بلا منازع جهان می‌داند و بدون توجه به حقوق بین‌الملل وخواست سایر دولت‌ها و ملّت‌ها؛ این گونه در جهان یکه‌تازی می‌کند، نمی‌توان گفت که بدتر از سابق نشده است؟ آنچه مسلم است اختلافات ایران و آمریکا تنها بر سر یکسری مسائل حاشیه‌ای از قبیل دارائی‌های بلوکه شده ایران و مواردی از این دست نیست که با گذشت زمان قابل تغییر و حل و فصل باشد، بلکه اختلافات بین این دو کشور بسیار ریشه‌ای‌تر و مبنائی‌‌تر از اینهاست، بطوری که تصور رفع این اختلافات تنها در تغییر ماهیت نظام اسلامی و یا نظام حاکم بر دولتمردان آمریکا متصور است. این اختلافات اساسی همان مواردی است که مقامات رسمی آمریکا نیز هر از چند گاهی به زبان می‌رانند، از جمله مواضع ایران در قبال مسئله فلسطین و سازش با رژیم غاصب اسرائیل، که حضرت امام همواره بر غاصب بودن اسرائیل تاکید داشتند[4].
مواضع ایران در قبال سلطة آمریکا در خلیج فارس و خاورمیانه که حضرت امام مخالف جدی پایگاه دادن به آمریکا در منطقه بودند[5] و مواضع ایران در قبال مسلمانان تحت ستم در سراسر جهان وسلطه آمریکا بر مسلمین،[6] مواضع ایران در قبال توهین‌هائی که به ساحت مقدس اسلام و قرآن و رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌شود (مانند کتاب آیات شیطانی) که حضرت امام بر توطئه آمریکا و ایادی‌اش در نابودی اسلام همواره هشدار می‌دادند.[7]
مواضع ایران در قبال حج و اعلام برائت از مشرکان که امام (ره) برائت از مشرکین، آمریکا و اسرائیل را وظیفه مسلمین می‌دانستند.[8] مواضع ایران در رابطه با محرومان و مستضعفان جهان و دفاع از کشورهای اسلامی که حضرت امام معتقد بودند جهان اسلام به دست آمریکا گرفتار است[9] و بالاخره مواضع ایران در قبال دشمن خواندن آمریکا که امام همواره بر آن تاکید داشتند،[10] از جمله اختلافات ریشه‌ای و مبنائی بین ایران و آمریکاست که تغییر آن‌ها جز به تغییر حکومت، عملی نخواهد شد و بر این اساس تفاوتی بین زمان حضرت امام (ره) با زمان حاضر وجود نخواهد داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. یوسف ترابی، روابط ایران و آمریکا، نشر عروج چاپ اول 1379.
2. سید علی بنی لوحی‌، ایران و امریکا امام خمینی و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، موسسه فرهنگی دانش چاپ اول 1378.
3. موسسه فرهنگی قدر ولایت، مذاکره با آمریکا، ماهیت و عملکرد آمریکا، چاپ اول 1378.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خامنه ای، سید علی، خطبه‌های نماز جمعه تهران، روزنامة جمهوری اسلامی، 27/10/76.
[2] . ژاک هونتزینگر، در آمدی بر روابط بین الملل، عباس آگاهی، انتشارات آستان قدرس رضوی، 1368، ص 269.
[3] . صحیفة نور، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، 1361، ج 10، ص 58.
[4] . همان، ج 8.، ص 233.
[5] . همان، ج 5.، ص 133.
[6] . همان،ج 11، ص 138.
[7] . همان، ص 12.
[8] . همان، ج 20، ص 202.
[9] . همان، ج 9، ص 226.
[10] . همان، ج 6، ص 229.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین