علت عدم پذیرش مذاکره؟ شروط رهبرانقلاب برای مذاکره با آمریکا؟
علت عدم پذیرش مذاکره؟ شروط رهبرانقلاب برای مذاکره با آمریکا؟ مدتی است که بحث درباره مذاکره با آمریکا در کشور اوج گرفته است، این اوج گیری بعد از سفر رئیس جمهور به نیویورک و اتخاذ برخی مواضع از جانب ایشان و همچنین به دنبال داغ شدن تبلیغات انتخاباتی در آمریکا به وجود آمده است؛ از سوی دیگر، دولت بارک اومابا در تلاش است تا با حل موقتی مشکل ایران بتواند خود را ضد تنش معرفی کرده و اعتماد مردم آمریکا را به خود جلب کند، از همین رو شاهد پیغام ها و حرف های اخیر دولت آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران هستیم. البته این اعلام آمادگی امر جدیدی نیست، تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران بر سر مساله عراق در سال 1384، ادعای اوباما در اوایل دولت خود مبنی بر تمایل برای برقراری رابطه با ایران، تبریک نوروز به مردم ایران توسط اوباما و پیام های اخیر از جمله مواردی است که دولت آمریکا تمایل خود را بیان کرده است. در جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده و تصمیم گیرنده اصلی در مورد سیاست های کلانی مثل ماجرای مذاکره و رابطه با آمریکا مقام معظم رهبری است، ایشان مقابل پیشنهادها و ادعاها پاسخ هایی را به ایالات متحده داده اند، پاسخ هایی که هیچگاه طرف مقابل را دلخوش ننموده است؛ برخی از این پاسخ ها مربوط به شرایط کنونی آمریکا و چرایی عدم پذیرش این تقاضاهاست و برخی دیگر نیز مربوط به شروطی است که جمهوری اسلامی برای شروع مذاکرات مطرح نموده است. تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران امر جدیدی نیست و از زمان قطع روابط تا به حال آمریکا به بهانه های مختلف به دنبال تجدیدی روابط بوده است 1- علت عدم پذیرش مذاکره الف - گذشته ناسالم آمریکا "مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال 1332 تا امروز، بعد از پیروزی انقلاب هیچ روزی نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیری داشته باشد."[1] آنچه که در مذاکره و ایجاد روابط مهم است اعتماد دو طرف است، این اعتماد را می توان از راه های مختلف به دست آورد یکی از این راه ها ضمانت اجرایی است، مثلا تعیین خسارت های مالی، تهدید های نظامی، توازن قوا و...، ایالات متحده نشان داده است که هیچکدام از موارد فوق را به عنوان پشتوانه اعتماد آفرینی قبول نمی کند، چرا که اهرم های سیاسی بین المللی به گونه ای تنظیم شده که ایالات متحده می تواند آن را به سمت خود تغییر دهد از همین رو ابتدای مذاکره با آمریکا انتهایی جز رویارویی جدی و یا پایین آمدن از مواضع نخواهد داشت. در واقع با توجه به پیشنیه آمریکا اگر شروعی بر مذاکرات اتفاق بیافتد نهایتا یا باید به خواسته های طرف مقابل تن داد و یا آنکه تقابل را جدی نمود که این همان نقطه ای است که امروزه در آن قرار داریم، تلاش آمریکا برای حل مساله گروگان گیری به صورت غیر دیپلماتیک که منجر به حادثه طبس شد به خوبی شاهد این مدعاست. به دلیل همین سابقه ناسالم است که مقام معظم رهبری فرمودند" دشمن حتی اگر دانه‌ی خرمائی هم به ما بدهد نمی‌توان مطمئن بود که آن را انباشته از زهری کشنده نکرده باشد." ب - مشکل ریشه ای و گفتمانی با آمریکا بسیاری از کشور ها بر سر مساله ای و یا سیاستی دچار مشکل می شوند اما بعد از مدتی با یکدیگر به مذاکره نشسته و تنش را کاهش می دهند، این رفتار را در سیاست خارجی ایران نیز می توان مشاهده نمود؛ این مذاکرات و کنار آمدن ها زمانی اتفاق می افتد که اختلاف بر سر منافع حیاتی نباشد. منافع حیاتی کشورها منافعی است که حیات و بقای یک نظام سیاسی کشور به آن مرتبط باشد به عنوان مثال حفظ استقلال کشور، دفاع از کیان اسلام از اهداف حیاتی نظام جمهوری اسلامی است به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد بر سر این منافع حیاتی مذاکره نماید و آنان را به خطر اندازد چرایی وجود نظام اسلامی در ایران زیر سوال می رود و این یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی. اختلافات ایران با آمریکا از سنج همین منافع حیاتی است، اختلاف بر سر یک مساله سیاسی نیست، از همین رو مذاکره با آمریکا یعنی تیشه به ریشه خود زدن و تمامیت خود را از بین بردن که قطعا چنین اقدامی بدور از عقل است. "مسئله‌ ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دوتا موضوع جهانی یا بین‌ المللی یا منطق ه‌ای باهم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره‌ حل کنیم. مسئله مثل مسئلهی مرگ و زندگی است؛ مسئله‌ هست و نیست است"[2] این اختلاف گفتمانی و مبنایی ریشه در تقابل روحیه اسلام گرایی مردم ایران و خوی استکباری آمریکا دارد. "دشمنیِ نظام مستکبر امریکایی و هر مستکبری در دنیا با نظام اسلامی، به خاطر پرچم برافراشته‌ عدالت است؛ به خاطر این است که می ‌بیند با نام اسلام و با تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت می کند؛ می داند که‌ این، جلوی نفوذ آن‌ها را خواهد گرفت."[3] ج - مذاکره عامل تشدید فشارهای آمریکا " شما وقتی با کسی قهرید، وقتی با کسی حرف نمی زنید، رودربایستی باهم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقّعی وجود ندارد. اما وقتی با کسی مذاکره‌ شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه باهم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش باهم زدید؛ در فلان محفل بین ‌المللی نشستید و با همدیگر یک ‌خرده درد دل کردید؛ بعد رودربایستی به وجود می‌ آید. آن‌وقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است."[4] مذاکره و شروع روابط دیپلماتیک قطعا محدودیت هایی را به همراه خود خواهد آورد، تن دادن به این محدودیت ها در شرایطی درست خواهد بود که طرف مقابل روحیه استکباری نداشته باشد و دنبال سلب استقلال و از بین بردن منافع حیاتی طرف دیگر مذاکره نباشد. در غیر این صورت محدودیت هایی که نتیجه طبیعی هر مذاکره ای است مانع از دفاع تمام قد از خود می شود. تجربه تلخ مذاکره تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل به خوبی این خطر را گوشزد می کند. نتیجه های مذاکرات یاسر عرفات و اسرائیل در این 3 مورد خلاصه می شود: قبول رژیم اشغالگر قدس لگدمال کردن حکومت تازه فلسطین اجبار روسای تشکیلات خودگران برای تعقیب مبارزان فلسطینی و درنتیجه کاشت تخم کینه در میان فلسطینی ها[5] " بدبختی های انقلاب‌ های دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا همان‌طور که عرض کردم از همین‌جا (مذاکره) شروع شد. مثل کشورهایی که بنده نمیی خواهم اسم آن‌ها را بیاورم. امروز هم آن کشورهای بیچاره، غالباً چهره‌ های بسیار بدی دارند. این است که روی مذاکره فشار میی آورند." بدبختی های انقلاب‌ های دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از سازش با استکبار نشأت می گیرد 2- شرایط جمهوری اسلامی برای مذاکره و بر قراری رابطه الف - تغییر رفتار آمریکا همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید. در سال 84 آمریکا به منظور حل مساله عراق پیشنهاد مذاکره سه جانبه به ایران داد، مقام معظم رهبری در مورد رفتار آمریکایی ها در پیشنهاد دادن خود اینگونه می فرمایند: " امریکایی ها در همین قضیه هم روح سلطه‌جویی و زیاده‌طلبی و دروغگویی خودشان را نشان دادند. این‌طور وانمود کردند که گویا ایران می‌خواهد در مسائل گوناگون خود با آمریکا مذاکره کند. تعبیرات بسیار نامناسب و زشتی را هم به کار بردند؛ بعضی از مسئولین امریکایی بر اثر همان خوی تکبر و دروغگویی، حتی گفتند این به منزله‌ی احضار مسئول ایرانی است. من عرض می‌کنم، دولت آمریکا غلط می‌کند که مسئول ایرانی را احضار کند."[6] چنین تجربه هایی جمهوری اسلامی را واداشته است تا شرط تغییر رفتار آمریکا را برای مذاکره معین نماید. اگر ایالات متحده نخواهد و یا حتی نتواند پیشینه خود را جبران نماید چه توقعی از جمهوری اسلامی است که از قبل تاسیس، خود را در مقابل ایالات متحده می دید به پای میز مذاکره بیاید، قطعا در مذاکره باید چیزی گرفته شده و چیزی داده شود، وقتی آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد؛ "شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد. شما تغییر نکنید، ملت ما این سی سال را روزبه‌روز آبدیده‌تر و متحمل‌تر و قوی‌تر و باتجربه‌تر شده است"[7] تا زمانی که آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد ب - مذاکره بر غیر ارزش های دینی و انقلابی "صرف این‌که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می‌شود؟ این‌طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله. مذاکره با امریکا، یعنی معامله با امریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می‌خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می‌خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می‌خواهد؟ آیا می‌دانید که او چه می‌خواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید. واللَّه که آمریکااز هیچ‌چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدی، ناراحت نیست. او می‌خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می‌خواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟"[8] آمریکای کنونی و با رفتار های کنونی مصداق همان آیه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند یعنی: " آنان از مؤمنان چیزی ندیده بودند که مجازاتشان کنند یا چیزی را انکار نکردند یا از چیزی کراهت نداشتند، جز آنکه آن مؤمنان به خدا ایمان آورده بودند" قطعا هیچ ملتی حاضر نیست بر سر دین خود به مذاکره بنشیند از همین رو آمریکا باید قبول نماید که مذاکره بر غیر از ارزش ها و دین ملت ایران باشد، در واقع مانند اکثر مذاکرات دنیا بر سر مسائل سیاسی دو طرفه باشد، اما ایالات متحده آمریکا به دلیل در تقابل دیدن خود با تفکرات دینی مردم ایران اصلی ترین مشکل را بر سر راه خود همین تفکرات دیده و سعی در حذف آنان دارد، از همین رو مذاکره با آمریکا عملا کار بیهوده ای است چرا که طرف مقابل چیزی را می خواهد که دادن آن اصلا معقول نیست آن وقت نتیجه مذاکرات جز تشدید عداوت ها چیزی دیگر نخواهد بود. ج - تفهیم آمریکا این شرط به خلاف دو مورد قبل در مورد مسئولین ایرانی است. در مذاکرات جدای از مواضع قاطع و محکم و دفاع از حقوق مسلمین باید مساله تفهیم آمریکایی ها را هم جدی گرفت؛ آمریکا نسبت به ملت های مسلمان بسیار ظلم کرده است، آمریکا تلاش و سعی می نماید که مسلمین را نسبت به دین خود سست نموده و از پایبندی مسلمانان به آن کم نماید، حقوقی که آمریکا از ملت ایران در دست دارد باید برگرداند، اینها مواردی است که باید آمریکا آنان را درک نماید. در ماجرای تقاضای آمریکا برای مذاکره بر سر مساله عراق مقام معظم رهبری فرموند: " مسئولین ذی‌ربط کشور ما اگر می‌توانند با هدف تفهیم و حالی کردن به امریکایی ها در قضیه‌ی عراق، مطلبی را به آنها منتقل کنند، مانعی ندارد؛ اما اگر مذاکره به معنای این است که یک عرصه‌ای باز شود برای اینکه طرف زورگو و پُررو و مکّار با اتکای به زور بخواهد حرفهای خودش را به طرف تحمیل کند، این مثل بقیه‌ی موارد، همچنان که اعلام کردیم، ممنوع خواهد بود" در این سخنرانی بر مساله تفهیم لزوم ایجاد امنیت در عراق تاکید شده است. از همین رو واضح است که منظور از تفهیم آمریکایی ها به دست برداشتن از برخی سیاست هاست. جمعبندی: با توجه به پاسخ های مقام معظم رهبری در مورد علت عدم پذیرش مذاکره و شروطی که برای آن بیان شده است، می توان نتیجه گرفت که مقابل پیام های آمریکایی ها، جمهوری اسلامی تغییر موضوعی نخواهد داد زیرا هنوز شرایط مذکور محقق نشده است، البته باید به این نکته توجه نمود که ممکن است در مساله ای خاص شروط فوق محقق شود که در آن صورت می توان بدون مذاکره و شروع مذاکرات که هنوز شروط آن محقق نشده است تنها به رفع آن مساله خاص پرداخت. -------------------------------------------------------------------------------- [1] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387 [2] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387 [3] بیانات در دیدار مردم رفسنجان، 18/ 02/ 1384 [4] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان، 11/8/1387 [5] بیانات در چهارمین کنفراس بین المللی حمایت از فلسطین، 14/12/1387 [6] بیانانت در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد، 1/1/1385 [7] بیانات در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد مقدس 1/1/88 [8] دیدار با معلمان و کارگران، 12/2/69 منبع:دیدبان
عنوان سوال:

علت عدم پذیرش مذاکره؟ شروط رهبرانقلاب برای مذاکره با آمریکا؟


پاسخ:

علت عدم پذیرش مذاکره؟ شروط رهبرانقلاب برای مذاکره با آمریکا؟

مدتی است که بحث درباره مذاکره با آمریکا در کشور اوج گرفته است، این اوج گیری بعد از سفر رئیس جمهور به نیویورک و اتخاذ برخی مواضع از جانب ایشان و همچنین به دنبال داغ شدن تبلیغات انتخاباتی در آمریکا به وجود آمده است؛ از سوی دیگر، دولت بارک اومابا در تلاش است تا با حل موقتی مشکل ایران بتواند خود را ضد تنش معرفی کرده و اعتماد مردم آمریکا را به خود جلب کند، از همین رو شاهد پیغام ها و حرف های اخیر دولت آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران هستیم.

البته این اعلام آمادگی امر جدیدی نیست، تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران بر سر مساله عراق در سال 1384، ادعای اوباما در اوایل دولت خود مبنی بر تمایل برای برقراری رابطه با ایران، تبریک نوروز به مردم ایران توسط اوباما و پیام های اخیر از جمله مواردی است که دولت آمریکا تمایل خود را بیان کرده است.

در جمهوری اسلامی ایران تعیین کننده و تصمیم گیرنده اصلی در مورد سیاست های کلانی مثل ماجرای مذاکره و رابطه با آمریکا مقام معظم رهبری است، ایشان مقابل پیشنهادها و ادعاها پاسخ هایی را به ایالات متحده داده اند، پاسخ هایی که هیچگاه طرف مقابل را دلخوش ننموده است؛ برخی از این پاسخ ها مربوط به شرایط کنونی آمریکا و چرایی عدم پذیرش این تقاضاهاست و برخی دیگر نیز مربوط به شروطی است که جمهوری اسلامی برای شروع مذاکرات مطرح نموده است.

تمایل آمریکا برای مذاکره با ایران امر جدیدی نیست و از زمان قطع روابط تا به حال

آمریکا به بهانه های مختلف به دنبال تجدیدی روابط بوده است

1- علت عدم پذیرش مذاکره

الف - گذشته ناسالم آمریکا

"مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است؛ از سال 1332 تا امروز، بعد از پیروزی انقلاب هیچ روزی نبوده است که آمریکا نسبت به ملت ایران نیت خیری داشته باشد."[1]

آنچه که در مذاکره و ایجاد روابط مهم است اعتماد دو طرف است، این اعتماد را می توان از راه های مختلف به دست آورد یکی از این راه ها ضمانت اجرایی است، مثلا تعیین خسارت های مالی، تهدید های نظامی، توازن قوا و...، ایالات متحده نشان داده است که هیچکدام از موارد فوق را به عنوان پشتوانه اعتماد آفرینی قبول نمی کند، چرا که اهرم های سیاسی بین المللی به گونه ای تنظیم شده که ایالات متحده می تواند آن را به سمت خود تغییر دهد از همین رو ابتدای مذاکره با آمریکا انتهایی جز رویارویی جدی و یا پایین آمدن از مواضع نخواهد داشت.

در واقع با توجه به پیشنیه آمریکا اگر شروعی بر مذاکرات اتفاق بیافتد نهایتا یا باید به خواسته های طرف مقابل تن داد و یا آنکه تقابل را جدی نمود که این همان نقطه ای است که امروزه در آن قرار داریم، تلاش آمریکا برای حل مساله گروگان گیری به صورت غیر دیپلماتیک که منجر به حادثه طبس شد به خوبی شاهد این مدعاست.

به دلیل همین سابقه ناسالم است که مقام معظم رهبری فرمودند" دشمن حتی اگر دانه‌ی خرمائی هم به ما بدهد نمی‌توان مطمئن بود که آن را انباشته از زهری کشنده نکرده باشد."

ب - مشکل ریشه ای و گفتمانی با آمریکا

بسیاری از کشور ها بر سر مساله ای و یا سیاستی دچار مشکل می شوند اما بعد از مدتی با یکدیگر به مذاکره نشسته و تنش را کاهش می دهند، این رفتار را در سیاست خارجی ایران نیز می توان مشاهده نمود؛ این مذاکرات و کنار آمدن ها زمانی اتفاق می افتد که اختلاف بر سر منافع حیاتی نباشد.

منافع حیاتی کشورها منافعی است که حیات و بقای یک نظام سیاسی کشور به آن مرتبط باشد به عنوان مثال حفظ استقلال کشور، دفاع از کیان اسلام از اهداف حیاتی نظام جمهوری اسلامی است به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد بر سر این منافع حیاتی مذاکره نماید و آنان را به خطر اندازد چرایی وجود نظام اسلامی در ایران زیر سوال می رود و این یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی.

اختلافات ایران با آمریکا از سنج همین منافع حیاتی است، اختلاف بر سر یک مساله سیاسی نیست، از همین رو مذاکره با آمریکا یعنی تیشه به ریشه خود زدن و تمامیت خود را از بین بردن که قطعا چنین اقدامی بدور از عقل است. "مسئله‌ ما با آمریکا این نیست که حالا بر سر دوتا موضوع جهانی یا بین‌ المللی یا منطق ه‌ای باهم اختلاف نظر داریم، برویم بنشینیم با مذاکره‌ حل کنیم. مسئله مثل مسئلهی مرگ و زندگی است؛ مسئله‌ هست و نیست است"[2]

این اختلاف گفتمانی و مبنایی ریشه در تقابل روحیه اسلام گرایی مردم ایران و خوی استکباری آمریکا دارد. "دشمنیِ نظام مستکبر امریکایی و هر مستکبری در دنیا با نظام اسلامی، به خاطر پرچم برافراشته‌ عدالت است؛ به خاطر این است که می ‌بیند با نام اسلام و با تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت می کند؛ می داند که‌ این، جلوی نفوذ آن‌ها را خواهد گرفت."[3]

ج - مذاکره عامل تشدید فشارهای آمریکا

" شما وقتی با کسی قهرید، وقتی با کسی حرف نمی زنید، رودربایستی باهم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقّعی وجود ندارد. اما وقتی با کسی مذاکره‌ شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه باهم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش باهم زدید؛ در فلان محفل بین ‌المللی نشستید و با همدیگر یک ‌خرده درد دل کردید؛ بعد رودربایستی به وجود می‌ آید. آن‌وقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است."[4]

مذاکره و شروع روابط دیپلماتیک قطعا محدودیت هایی را به همراه خود خواهد آورد، تن دادن به این محدودیت ها در شرایطی درست خواهد بود که طرف مقابل روحیه استکباری نداشته باشد و دنبال سلب استقلال و از بین بردن منافع حیاتی طرف دیگر مذاکره نباشد. در غیر این صورت محدودیت هایی که نتیجه طبیعی هر مذاکره ای است مانع از دفاع تمام قد از خود می شود. تجربه تلخ مذاکره تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل به خوبی این خطر را گوشزد می کند.

نتیجه های مذاکرات یاسر عرفات و اسرائیل در این 3 مورد خلاصه می شود:

قبول رژیم اشغالگر قدس
لگدمال کردن حکومت تازه فلسطین
اجبار روسای تشکیلات خودگران برای تعقیب مبارزان فلسطینی و درنتیجه کاشت تخم کینه در میان فلسطینی ها[5]

" بدبختی های انقلاب‌ های دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا همان‌طور که عرض کردم از همین‌جا (مذاکره) شروع شد. مثل کشورهایی که بنده نمیی خواهم اسم آن‌ها را بیاورم. امروز هم آن کشورهای بیچاره، غالباً چهره‌ های بسیار بدی دارند. این است که روی مذاکره فشار میی آورند."

بدبختی های انقلاب‌ های دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از سازش با استکبار نشأت می گیرد

2- شرایط جمهوری اسلامی برای مذاکره و بر قراری رابطه

الف - تغییر رفتار آمریکا

همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید.

در سال 84 آمریکا به منظور حل مساله عراق پیشنهاد مذاکره سه جانبه به ایران داد، مقام معظم رهبری در مورد رفتار آمریکایی ها در پیشنهاد دادن خود اینگونه می فرمایند: " امریکایی ها در همین قضیه هم روح سلطه‌جویی و زیاده‌طلبی و دروغگویی خودشان را نشان دادند. این‌طور وانمود کردند که گویا ایران می‌خواهد در مسائل گوناگون خود با آمریکا مذاکره کند. تعبیرات بسیار نامناسب و زشتی را هم به کار بردند؛ بعضی از مسئولین امریکایی بر اثر همان خوی تکبر و دروغگویی، حتی گفتند این به منزله‌ی احضار مسئول ایرانی است. من عرض می‌کنم، دولت آمریکا غلط می‌کند که مسئول ایرانی را احضار کند."[6] چنین تجربه هایی جمهوری اسلامی را واداشته است تا شرط تغییر رفتار آمریکا را برای مذاکره معین نماید.

اگر ایالات متحده نخواهد و یا حتی نتواند پیشینه خود را جبران نماید چه توقعی از جمهوری اسلامی است که از قبل تاسیس، خود را در مقابل ایالات متحده می دید به پای میز مذاکره بیاید، قطعا در مذاکره باید چیزی گرفته شده و چیزی داده شود، وقتی آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد؛ "شما تغییر کنید، ما هم رفتارمان تغییر خواهد کرد. شما تغییر نکنید، ملت ما این سی سال را روزبه‌روز آبدیده‌تر و متحمل‌تر و قوی‌تر و باتجربه‌تر شده است"[7]

تا زمانی که آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد

ب - مذاکره بر غیر ارزش های دینی و انقلابی

"صرف این‌که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می‌شود؟ این‌طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله. مذاکره با امریکا، یعنی معامله با امریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می‌خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می‌خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می‌خواهد؟ آیا می‌دانید که او چه می‌خواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید. واللَّه که آمریکااز هیچ‌چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدی، ناراحت نیست. او می‌خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می‌خواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟"[8]

آمریکای کنونی و با رفتار های کنونی مصداق همان آیه ای است که مقام معظم رهبری فرمودند یعنی: " آنان از مؤمنان چیزی ندیده بودند که مجازاتشان کنند یا چیزی را انکار نکردند یا از چیزی کراهت نداشتند، جز آنکه آن مؤمنان به خدا ایمان آورده بودند" قطعا هیچ ملتی حاضر نیست بر سر دین خود به مذاکره بنشیند از همین رو آمریکا باید قبول نماید که مذاکره بر غیر از ارزش ها و دین ملت ایران باشد، در واقع مانند اکثر مذاکرات دنیا بر سر مسائل سیاسی دو طرفه باشد، اما ایالات متحده آمریکا به دلیل در تقابل دیدن خود با تفکرات دینی مردم ایران اصلی ترین مشکل را بر سر راه خود همین تفکرات دیده و سعی در حذف آنان دارد، از همین رو مذاکره با آمریکا عملا کار بیهوده ای است چرا که طرف مقابل چیزی را می خواهد که دادن آن اصلا معقول نیست آن وقت نتیجه مذاکرات جز تشدید عداوت ها چیزی دیگر نخواهد بود.

ج - تفهیم آمریکا

این شرط به خلاف دو مورد قبل در مورد مسئولین ایرانی است. در مذاکرات جدای از مواضع قاطع و محکم و دفاع از حقوق مسلمین باید مساله تفهیم آمریکایی ها را هم جدی گرفت؛ آمریکا نسبت به ملت های مسلمان بسیار ظلم کرده است، آمریکا تلاش و سعی می نماید که مسلمین را نسبت به دین خود سست نموده و از پایبندی مسلمانان به آن کم نماید، حقوقی که آمریکا از ملت ایران در دست دارد باید برگرداند، اینها مواردی است که باید آمریکا آنان را درک نماید.

در ماجرای تقاضای آمریکا برای مذاکره بر سر مساله عراق مقام معظم رهبری فرموند: " مسئولین ذی‌ربط کشور ما اگر می‌توانند با هدف تفهیم و حالی کردن به امریکایی ها در قضیه‌ی عراق، مطلبی را به آنها منتقل کنند، مانعی ندارد؛ اما اگر مذاکره به معنای این است که یک عرصه‌ای باز شود برای اینکه طرف زورگو و پُررو و مکّار با اتکای به زور بخواهد حرفهای خودش را به طرف تحمیل کند، این مثل بقیه‌ی موارد، همچنان که اعلام کردیم، ممنوع خواهد بود"

در این سخنرانی بر مساله تفهیم لزوم ایجاد امنیت در عراق تاکید شده است. از همین رو واضح است که منظور از تفهیم آمریکایی ها به دست برداشتن از برخی سیاست هاست.

جمعبندی:

با توجه به پاسخ های مقام معظم رهبری در مورد علت عدم پذیرش مذاکره و شروطی که برای آن بیان شده است، می توان نتیجه گرفت که مقابل پیام های آمریکایی ها، جمهوری اسلامی تغییر موضوعی نخواهد داد زیرا هنوز شرایط مذکور محقق نشده است، البته باید به این نکته توجه نمود که ممکن است در مساله ای خاص شروط فوق محقق شود که در آن صورت می توان بدون مذاکره و شروع مذاکرات که هنوز شروط آن محقق نشده است تنها به رفع آن مساله خاص پرداخت.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387

[2] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان،8/8/1387

[3] بیانات در دیدار مردم رفسنجان، 18/ 02/ 1384

[4] بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان در آستانه سیزده آبان، 11/8/1387

[5] بیانات در چهارمین کنفراس بین المللی حمایت از فلسطین، 14/12/1387

[6] بیانانت در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد، 1/1/1385

[7] بیانات در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد مقدس 1/1/88

[8] دیدار با معلمان و کارگران، 12/2/69

منبع:دیدبان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین