در خصوص پاسخ به این سؤال، قبل از پرداختن به اصل موضوع، توجه به دو نکته ضروری است: نخست آنکه ما باید بین دو مقوله حاکمیت دین و حاکمیت به اسم دین تمایز قائل شویم، حاکمیت دینی به مفهوم واقعی در صورت تحقق و اجرای کامل آن نه تنها هیچ پیامد منفی در پی ندارد بلکه بهترین نوع حاکمیت نیز میباشد لکن در طول تاریخ ما شاهد حکومتهائی بودهایم که به نام دین و با سوء استفاده از آن، بر مردم حکومت نموده و ظلمهایی را بر جامعه تحت حکومت خویش اعمال داشتهاند که صفحات تاریک تاریخ قرون وسطی با حاکمیت کلیسا و نیز ظلمهائی که بنیامیه و بنی عباس در دنیای اسلام به نام دین بر جامعه اعمال مینمودند بهترین گواه این ادعاست. بر این اساس، شبهههای طرح شده بر حاکمیت دینی، تنها بر حاکمیت با سوء استفاده از نام دین متصور است، نه حاکمیت دینی به مفهوم واقعی آن، نکته دوم آن که منظور ما از حاکمیت دینی در این پاسخ، حاکمیت دین اسلام و یا حکومت اسلامی است و نه ادیان دیگر. در خصوص پیامدهای حاکمیت دینی نخست ما به طرح اهداف و پیامدهای مثبت حکومت اسلامی و سپس به بررسی بعضی شبهات در خصوص پیامدهای منفی این حاکمیت خواهیم پرداخت. شهید مطهری در ضمن بحث حکومت اسلامی با اشاره به خطبه 131 نهج البلاغه، دغدغه اصلی دین اسلام را تأمین سعادت دنیا و آخرت جامعه بشری ذکر میکنند و به دنبال آن 4 هدف اساسی را برای حکومت اسلامی ذکر مینمایند که در صورت تحقق کامل حکومت اسلامی، نتایج فوق را در جامعه اسلامی شاهد خواهیم بود.[1] 1. بازگشت به اسلام راستین: اصول و ارزشهای دینی ممکن است بر اثر عدم حاکمیت دینی به مرور مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته و چه بسا اصول آن به فروع و بالعکس تبدیل گردند لکن در صورت تحقق صحیح حکومت اسلامی گام نخست زدودن پیرایهها و خرافات از دین و تجلی آموزههای ناب دینی و سازگار با فطرت انسانی اسلامی خواهد بود. از میان بردن بدعتها و جایگزین ساختن سنّتهای اصیل دینی و اصلاح فکر و اندیشه و باورهای دینی از جمله پیامدهایی است که در این خصوص قابل ذکر است. 2. توسعه اقتصادی، اسلامی: بر خلاف گمان بعضی که تمام همّ و غمّ دین و حکومت دینی را بر نیازهای معنوی و اخروی بشر خلاصه میکنند، شهید مطهری توسعه اقتصادی با شاخصه و معیار های اسلامی را یکی از اهداف اصیل دین اسلام و پیامد تحقق این حاکمیت میداند.[2] 3. اصلاح روابط اجتماعی: در صورت تحقق کامل و صحیح حکومت اسلامی، ما شاهد اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه خواهیم بود، مظلوم با حمایت حکومت اسلامی خواهد توانست حق خود را از ظالم بگیرد و امنیت کامل در جامعه تحقق خواهد یافت، به عقیده شهید مطهری، پذیرش حکومت از جانب حضرت علی علیهالسّلام چیزی جز از بین بردن فاصله طبقاتی در جامعه نبود.[3] 4. قانونگرائی: پیامد دیگری که به دنبال تحقق صحیح حکومت اسلامی در جامعه نمود خواهد یافت، احیاء مطلق قوانین الهی است. قوانینی که همه را در برابر خداوند یکسان دانسته و بدون هیچگونه ملاحظه کاریهای سیاسی، اجتماعی و قومی، از هر کس و گروه و صاحب منصبی جرم و خلافی صادر شود او را مسؤل دانسته و به پای محاکمه خواهد کشاند زیرا در حکومت اسلامی همه در برابر قانون مساویاند. با نگاه به آیات قرآن کریم میتوانیم به نتایج دیگری نیز به دنبال استقرار حکومت اسلامی دست یابیم از جمله: 1. استقرار توحید و خدا پرستی و رهانیدن مردم از بندگی و فرمانبرداری غیر خدا.[4] 2. رشد و تعالی علمی، فرهنگی و تربیتی انسانها و رهائی بشر از ظلمت جهل و نادانی.[5] 3. رهانیدن انسانهای مظلوم و مستضعف از چنگال ظالمان و ستمگران و رهائی امت اسلامی از زنجیزهای اسارت و بندگی.[6] 4. ایجاد جامعهای نمونه و مدینهای فاضله و آرمانی از طریق اقامة قسط و عدل اسلامی.[7] 5. اجراء کامل قوانین آسمانی اسلام با تمام ابعاد آن.[8] موارد فوق از جمله نتایجی است که بدنبال تحقق حاکمیت دینی (حکومت اسلامی) تحقق خواهند یافت، و امّا بعضی از مخالفان حاکمیت دینی شبهاتی را به عنوان پیامدهای منفی این حاکمیت مطرح میکنند که در اینجا به بررسی اهم آنها خواهیم پرداخت: برخی به عنوان پیامد منفی حاکمیت دینی چنین القاء میکنند که این حاکمیت خطر شرک را در پی خواهد داشت به این ترتیب که تلّقی عینیت دین با سیاست باعث میشود تا هدف دین بهبود زندگی دنیوی قرار گرفته و اخلاص دین و عبودیت خداوند به فراموشی سپرده شود لکن پاسخی که برخی بزرگان به این شبهه میدهند این است که منظور از شرک چیزی است که بدون خداوند و یا در عرض او مطلوب بالذات قرار گیرد، انسان میتواند از معبود خویش حسنة دنیا و آخرت را خواستار شود و این امر هرگز منتهی به شرک نخواهد شد علاوه بر این خارج کردن دین از سیاست، احتمال افتادن در شرک را تقویت خواهد کرد، زیرا وقتی قانون دینی و الهی در سیاست و حکومت حاکمیت پیدا نکرد، باید منتظر حکومت قانون غیر الهی بود که این امر چیزی جز افتادن در ورطه شرک نخواهد بود.[9] پیامد منفی دیگری که بعضی دراین رابطه مطرح میکنند آن است که بدلیل وجود مسائل بیشمار و نو ظهور علمی، اجتماعی و ناتوانی پاسخ گوئی دین و یا ضعف متصدیان و حاکمان دینی در جواب گوئی به آنها، مردم دچار یاس شده و از دین منصرف خواهند شد. آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این شبهه میفرمایند: دین چیزی جز حکم و ارادة الهی نیست و عقل و نقل به عنوان دو منبع کاشف از حکم و ارادة الهی میباشند و هرگز برهان عقلی و دلیل معتبر نقلی از ارائه پاسخ ناتوان نخواهند ماند و امّا متصدی حکومت اگر معصوم باشد بدلیل برخورداری از علم الهی و لدنّی، و اگر غیر معصوم ولی جامع شرائط رهبری باشد، با استفاده از برهان عقلی و نقلی موارد نیاز هر عصر را میتواند استنباط نماید.[10] شبهه مهم دیگری که بعضی طرح میکنند آن است که حکومت دینی پیامدی جز استبداد را در پی نخواهد داشت، دلیل این عدّه بر این پایه استوار است که به دلیل انتساب مبنای قدرت در حاکمیت دینی به خداوند و قداست فرمانهای حاکمان برگزیدة الهی و عدم جواز تخلف در برابر ایشان، مردم حق رأی و مداخله در سرنوشت خویش را از دست خواهند داد.[11] آنچه در خصوص این شبهه میتوان گفت؛ آن است که همانگونه که گذشت اگر حکومت دینی به نحو صحیح و کامل تحقق یابد هرگز به استبداد و خودکامگی منتهی نخواهد شد، استبداد در صورتی تحقق مییابد که با سوء استفاده از نام دین بخواهند بر جامعه حکومت کنند، حضرت علی علیهالسّلام دین الهی را گاهی اسیر در دست اشرار و نااهلانی که چیزی جز هوا و هوس نفسانی و طلب دنیا را جستجو نمیکنند میداند.[12]در حکومت اسلامی قانون الهی حاکمیت دارد نه شخص حاکم و علاوه بر این شیوه انتخاب حاکم اسلامی و شرایط معین شده برای او نیز به گونهای است که زمینة هر نوع خودکامگی و استبداد را در او از میان خواهد برد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مطهری، انتشارات صدرا. 2. پرسش ها و پاسخ ها، مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . قدردان قراملکی، محمد حسن، حکومت دینی از منظر مرتضی مطهری، موسسه فرهنگی دانش، چاپ اول، 1379، ص 117 122. [2] . همان، مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، انتشارات صدرا، ص 81. [3] . همان، مطهری، مرتضی، همان، ص 91. [4] . (و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدو الله و اجتنبو الطاغوت)، نحل/36. [5] . (هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبین) جمعه/2. [6] . (و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم...) اعراف/157. [7] . (لقد ارسلنا بالبینات و اترلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...) حدید/25. [8] . (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله) فتح/28. [9] . جوادی آملی، عبدالله، حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، سال ششم، شماره 22، ص 7. [10] . همان، ص 9. [11] . ر.ک، حائری، سید کاظم، بنیان حکومت در اسلام، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ص 68 69. [12] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 1010، خطبه 53، بند 42.
در خصوص پاسخ به این سؤال، قبل از پرداختن به اصل موضوع، توجه به دو نکته ضروری است: نخست آنکه ما باید بین دو مقوله حاکمیت دین و حاکمیت به اسم دین تمایز قائل شویم، حاکمیت دینی به مفهوم واقعی در صورت تحقق و اجرای کامل آن نه تنها هیچ پیامد منفی در پی ندارد بلکه بهترین نوع حاکمیت نیز میباشد لکن در طول تاریخ ما شاهد حکومتهائی بودهایم که به نام دین و با سوء استفاده از آن، بر مردم حکومت نموده و ظلمهایی را بر جامعه تحت حکومت خویش اعمال داشتهاند که صفحات تاریک تاریخ قرون وسطی با حاکمیت کلیسا و نیز ظلمهائی که بنیامیه و بنی عباس در دنیای اسلام به نام دین بر جامعه اعمال مینمودند بهترین گواه این ادعاست. بر این اساس، شبهههای طرح شده بر حاکمیت دینی، تنها بر حاکمیت با سوء استفاده از نام دین متصور است، نه حاکمیت دینی به مفهوم واقعی آن، نکته دوم آن که منظور ما از حاکمیت دینی در این پاسخ، حاکمیت دین اسلام و یا حکومت اسلامی است و نه ادیان دیگر.
در خصوص پیامدهای حاکمیت دینی نخست ما به طرح اهداف و پیامدهای مثبت حکومت اسلامی و سپس به بررسی بعضی شبهات در خصوص پیامدهای منفی این حاکمیت خواهیم پرداخت.
شهید مطهری در ضمن بحث حکومت اسلامی با اشاره به خطبه 131 نهج البلاغه، دغدغه اصلی دین اسلام را تأمین سعادت دنیا و آخرت جامعه بشری ذکر میکنند و به دنبال آن 4 هدف اساسی را برای حکومت اسلامی ذکر مینمایند که در صورت تحقق کامل حکومت اسلامی، نتایج فوق را در جامعه اسلامی شاهد خواهیم بود.[1]
1. بازگشت به اسلام راستین: اصول و ارزشهای دینی ممکن است بر اثر عدم حاکمیت دینی به مرور مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته و چه بسا اصول آن به فروع و بالعکس تبدیل گردند لکن در صورت تحقق صحیح حکومت اسلامی گام نخست زدودن پیرایهها و خرافات از دین و تجلی آموزههای ناب دینی و سازگار با فطرت انسانی اسلامی خواهد بود. از میان بردن بدعتها و جایگزین ساختن سنّتهای اصیل دینی و اصلاح فکر و اندیشه و باورهای دینی از جمله پیامدهایی است که در این خصوص قابل ذکر است.
2. توسعه اقتصادی، اسلامی: بر خلاف گمان بعضی که تمام همّ و غمّ دین و حکومت دینی را بر نیازهای معنوی و اخروی بشر خلاصه میکنند، شهید مطهری توسعه اقتصادی با شاخصه و معیار های اسلامی را یکی از اهداف اصیل دین اسلام و پیامد تحقق این حاکمیت میداند.[2]
3. اصلاح روابط اجتماعی: در صورت تحقق کامل و صحیح حکومت اسلامی، ما شاهد اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه خواهیم بود، مظلوم با حمایت حکومت اسلامی خواهد توانست حق خود را از ظالم بگیرد و امنیت کامل در جامعه تحقق خواهد یافت، به عقیده شهید مطهری، پذیرش حکومت از جانب حضرت علی علیهالسّلام چیزی جز از بین بردن فاصله طبقاتی در جامعه نبود.[3]
4. قانونگرائی: پیامد دیگری که به دنبال تحقق صحیح حکومت اسلامی در جامعه نمود خواهد یافت، احیاء مطلق قوانین الهی است. قوانینی که همه را در برابر خداوند یکسان دانسته و بدون هیچگونه ملاحظه کاریهای سیاسی، اجتماعی و قومی، از هر کس و گروه و صاحب منصبی جرم و خلافی صادر شود او را مسؤل دانسته و به پای محاکمه خواهد کشاند زیرا در حکومت اسلامی همه در برابر قانون مساویاند.
با نگاه به آیات قرآن کریم میتوانیم به نتایج دیگری نیز به دنبال استقرار حکومت اسلامی دست یابیم از جمله:
1. استقرار توحید و خدا پرستی و رهانیدن مردم از بندگی و فرمانبرداری غیر خدا.[4]
2. رشد و تعالی علمی، فرهنگی و تربیتی انسانها و رهائی بشر از ظلمت جهل و نادانی.[5]
3. رهانیدن انسانهای مظلوم و مستضعف از چنگال ظالمان و ستمگران و رهائی امت اسلامی از زنجیزهای اسارت و بندگی.[6]
4. ایجاد جامعهای نمونه و مدینهای فاضله و آرمانی از طریق اقامة قسط و عدل اسلامی.[7]
5. اجراء کامل قوانین آسمانی اسلام با تمام ابعاد آن.[8]
موارد فوق از جمله نتایجی است که بدنبال تحقق حاکمیت دینی (حکومت اسلامی) تحقق خواهند یافت، و امّا بعضی از مخالفان حاکمیت دینی شبهاتی را به عنوان پیامدهای منفی این حاکمیت مطرح میکنند که در اینجا به بررسی اهم آنها خواهیم پرداخت:
برخی به عنوان پیامد منفی حاکمیت دینی چنین القاء میکنند که این حاکمیت خطر شرک را در پی خواهد داشت به این ترتیب که تلّقی عینیت دین با سیاست باعث میشود تا هدف دین بهبود زندگی دنیوی قرار گرفته و اخلاص دین و عبودیت خداوند به فراموشی سپرده شود لکن پاسخی که برخی بزرگان به این شبهه میدهند این است که منظور از شرک چیزی است که بدون خداوند و یا در عرض او مطلوب بالذات قرار گیرد، انسان میتواند از معبود خویش حسنة دنیا و آخرت را خواستار شود و این امر هرگز منتهی به شرک نخواهد شد علاوه بر این خارج کردن دین از سیاست، احتمال افتادن در شرک را تقویت خواهد کرد، زیرا وقتی قانون دینی و الهی در سیاست و حکومت حاکمیت پیدا نکرد، باید منتظر حکومت قانون غیر الهی بود که این امر چیزی جز افتادن در ورطه شرک نخواهد بود.[9]
پیامد منفی دیگری که بعضی دراین رابطه مطرح میکنند آن است که بدلیل وجود مسائل بیشمار و نو ظهور علمی، اجتماعی و ناتوانی پاسخ گوئی دین و یا ضعف متصدیان و حاکمان دینی در جواب گوئی به آنها، مردم دچار یاس شده و از دین منصرف خواهند شد.
آیت الله جوادی آملی در پاسخ به این شبهه میفرمایند: دین چیزی جز حکم و ارادة الهی نیست و عقل و نقل به عنوان دو منبع کاشف از حکم و ارادة الهی میباشند و هرگز برهان عقلی و دلیل معتبر نقلی از ارائه پاسخ ناتوان نخواهند ماند و امّا متصدی حکومت اگر معصوم باشد بدلیل برخورداری از علم الهی و لدنّی، و اگر غیر معصوم ولی جامع شرائط رهبری باشد، با استفاده از برهان عقلی و نقلی موارد نیاز هر عصر را میتواند استنباط نماید.[10]
شبهه مهم دیگری که بعضی طرح میکنند آن است که حکومت دینی پیامدی جز استبداد را در پی نخواهد داشت، دلیل این عدّه بر این پایه استوار است که به دلیل انتساب مبنای قدرت در حاکمیت دینی به خداوند و قداست فرمانهای حاکمان برگزیدة الهی و عدم جواز تخلف در برابر ایشان، مردم حق رأی و مداخله در سرنوشت خویش را از دست خواهند داد.[11] آنچه در خصوص این شبهه میتوان گفت؛ آن است که همانگونه که گذشت اگر حکومت دینی به نحو صحیح و کامل تحقق یابد هرگز به استبداد و خودکامگی منتهی نخواهد شد، استبداد در صورتی تحقق مییابد که با سوء استفاده از نام دین بخواهند بر جامعه حکومت کنند، حضرت علی علیهالسّلام دین الهی را گاهی اسیر در دست اشرار و نااهلانی که چیزی جز هوا و هوس نفسانی و طلب دنیا را جستجو نمیکنند میداند.[12]در حکومت اسلامی قانون الهی حاکمیت دارد نه شخص حاکم و علاوه بر این شیوه انتخاب حاکم اسلامی و شرایط معین شده برای او نیز به گونهای است که زمینة هر نوع خودکامگی و استبداد را در او از میان خواهد برد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیرامون جمهوری اسلامی، شهید مطهری، انتشارات صدرا.
2. پرسش ها و پاسخ ها، مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قدردان قراملکی، محمد حسن، حکومت دینی از منظر مرتضی مطهری، موسسه فرهنگی دانش، چاپ اول، 1379، ص 117 122.
[2] . همان، مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، انتشارات صدرا، ص 81.
[3] . همان، مطهری، مرتضی، همان، ص 91.
[4] . (و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدو الله و اجتنبو الطاغوت)، نحل/36.
[5] . (هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلالٍ مبین) جمعه/2.
[6] . (و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم...) اعراف/157.
[7] . (لقد ارسلنا بالبینات و اترلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط...) حدید/25.
[8] . (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله) فتح/28.
[9] . جوادی آملی، عبدالله، حکومت دینی، فصلنامه حکومت اسلامی، سال ششم، شماره 22، ص 7.
[10] . همان، ص 9.
[11] . ر.ک، حائری، سید کاظم، بنیان حکومت در اسلام، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ص 68 69.
[12] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 1010، خطبه 53، بند 42.
- [سایر] تضاد (حاکمیت ملی) و (حاکمیت دینی)؟!
- [سایر] معنای حکومت دینی چیست؟ حاکمیت متدینان؛ اجرای احکام دینی یا برآمدن همه ارکان حکومت از دین؟
- [سایر] آیا حکومت دینی، فقط با حاکمیت فقیه یا روحانیون ممکناست؟
- [سایر] آیا حاکمیت مردم در مقابل حاکمیت الهی است یا با آن قابل جمع است؟
- [سایر] آیا حاکمیت مردم در مقابل حاکمیت الهی است یا با آن قابل جمع است؟
- [سایر] آیا حاکمیت مردم در مقابل حاکمیت الهی است یا با آن قابل جمع است؟
- [سایر] پیامدهای نبود خدا چیست؟
- [سایر] پیامدهای نبود خدا چیست؟
- [سایر] اگر حکومت و حاکمیت اسلامی خواست مردم است؛ چنانچه رأی مردم عوض شد، حاکمیت اسلامی چه جایگاهی پیدا میکند؟
- [سایر] پیامدهای افسردگی در نوجوانان چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد؛ پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکاه بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه فرزندی به کتابهای علمی دینی احتیاج دارد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات دهد.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن مراسم دینی و نصب پارچه های مشکی و رنگی در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامهّ نماز نباشد, جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر پسر به کتاب های علمی مفید و یا دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.