آیا حکومت دینی، فقط با حاکمیت فقیه یا روحانیون ممکناست؟ حکومت دینی در اصل با رهبری معصومان (ع) انجام میگیرد که نقطه آغازین آن (امامت و رهبری) پیامبر عظیمالشأن اسلام و سپس ائمه اهل بیت (ع) است. در عصر غیبت نیز (ولی فقیه)؛ یعنی، کسی که جامع شرایط فتوا و رهبری جامعه است، از جانب معصومان به رهبری امت اسلامی نصب گردیده است و با وجود شرایط لازم، بر او است که به نیابت از ائمه اطهار(ع) (زعامت و رهبری) امت را به دست گیرد. بنابراین در عصر غیبت، حکومت دینی بدون (ولایت فقیه) معنا ندارد. سرّ آن نیز با کاویدن ویژگیهای حکومت دینی و شرایط لازم حاکمان در اسلام، روشن میشود. به عبارت دیگر همه امور در حکومت دینی، باید بر اساس احکام و قوانین الهی تنظیم شود. بنابراین حضور رهبری دانا و توانا در تشخیص احکام الهی و قادر به انطباق آن بر نیازمندیهای زمان و متعهد و پایبند به هنجارهای دینی، کاملاً روشن و بدیهی است. از این رو در روایتی از امیر مؤمنان(ع) آمده است: (شایسته زمامداری کسی است که بر آن تواناتر و نسبت به احکام الهی در آن داناتر باشد) (ان احق الناس بهذاالامر اقویهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه)، نهجالبلاغه، خطبه 173.؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص 165. نیز از امام حسین(ع) روایت شده است که: (سر رشته امور باید به دست عالمانی ربانی باشد که نسبت به احکام و حلال و حرام خدا وفادار و امین میباشند). (مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلال الله و حرامه)، مستدرک الوسائل، ج 17، ص 315، باب 11. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 15/500008)
آیا حکومت دینی، فقط با حاکمیت فقیه یا روحانیون ممکناست؟
حکومت دینی در اصل با رهبری معصومان (ع) انجام میگیرد که نقطه آغازین آن (امامت و رهبری) پیامبر عظیمالشأن اسلام و سپس ائمه اهل بیت (ع) است. در عصر غیبت نیز (ولی فقیه)؛ یعنی، کسی که جامع شرایط فتوا و رهبری جامعه است، از جانب معصومان به رهبری امت اسلامی نصب گردیده است و با وجود شرایط لازم، بر او است که به نیابت از ائمه اطهار(ع) (زعامت و رهبری) امت را به دست گیرد.
بنابراین در عصر غیبت، حکومت دینی بدون (ولایت فقیه) معنا ندارد. سرّ آن نیز با کاویدن ویژگیهای حکومت دینی و شرایط لازم حاکمان در اسلام، روشن میشود. به عبارت دیگر همه امور در حکومت دینی، باید بر اساس احکام و قوانین الهی تنظیم شود. بنابراین حضور رهبری دانا و توانا در تشخیص احکام الهی و قادر به انطباق آن بر نیازمندیهای زمان و متعهد و پایبند به هنجارهای دینی، کاملاً روشن و بدیهی است. از این رو در روایتی از امیر مؤمنان(ع) آمده است:
(شایسته زمامداری کسی است که بر آن تواناتر و نسبت به احکام الهی در آن داناتر باشد) (ان احق الناس بهذاالامر اقویهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه)، نهجالبلاغه، خطبه 173.؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، ص 165. نیز از امام حسین(ع) روایت شده است که: (سر رشته امور باید به دست عالمانی ربانی باشد که نسبت به احکام و حلال و حرام خدا وفادار و امین میباشند). (مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلال الله و حرامه)، مستدرک الوسائل، ج 17، ص 315، باب 11. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 15/500008)
- [سایر] معنای حکومت دینی چیست؟ حاکمیت متدینان؛ اجرای احکام دینی یا برآمدن همه ارکان حکومت از دین؟
- [سایر] تضاد (حاکمیت ملی) و (حاکمیت دینی)؟!
- [سایر] دلایل موافقان ایجاد حکومت دینی در میان فقها و عالمان دینی را بیان کنید؟
- [سایر] پیامدهای حاکمیت دینی چیست؟
- [سایر] نقش فقیهان در حکومت دینی تا چه اندازه است و در مقام تعارض بین نظر فقها و حاکمان دینی کدام مقدّم است؟
- [سایر] چرا نظریه ولایت فقیه, تنها شکل حکومت دینی تلقی می شود؟
- [سایر] رابطه مقبولیت و مشروعیت در حکومت دینی بویژه در نظریه ولایت فقیه چگونه است؟
- [سایر] آیا نظریّه ی ولایت فقیه، تنها نظریّه ی شکل حکومت دینی است؟
- [سایر] اگر حکومت و حاکمیت اسلامی خواست مردم است؛ چنانچه رأی مردم عوض شد، حاکمیت اسلامی چه جایگاهی پیدا میکند؟
- [سایر] دلایل ولایی بودن حاکمیت فقیه چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مرجع تقلید باید مجتهد، زنده،بالغ، عاقل، مرد، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد و در فهمیدن احکام خدا از منابع دینی، هیچ مجتهدی از او داناتر ( یعنی ماهرتر) نباشد و بنا بر احتیاط لازم، مبتلا به حب دنیا نباشد. جواز تقلید زنان از زن مجتهدی که هیچ مجتهدی از او اعلم نباشد، بعید نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تصرف و دخالت در امور اوقاف مجهول التولیه و " غُیَّب و قُصَّر "و مساجد و مدارس دینی و موقوفه و کتابخانه های موقوفه که متولی منصوص ندارد برای غیر مجتهد جامع الشرایط یا مأذون از طرف او حرام و خلاف شرع است و تصرف در وجوهی که آنها می دهند جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.