آیا جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی در ارتباط با سایر ملل جز کشورهای مطرود و گوشه‌گیر (منزوی) است یا خیر؟
ابتدا لازم است تعریف مشخصی از سیاست انزواگرایی داشته باشیم تا ضمن بررسی شمای کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مشخص گردد که آیا این کشور جزو کشورهای منزوی است یا خیر؟ انزواگرایی، انزواطلبی Isolatinism منظور از اصطلاح انزواگرایی یا انزواطلبی، در پیش گرفتن سیاستی است که یک کشور، قطع رابطه نزدیک با کشورهای دیگر را رسماً استراتژی سیاست خارجی خویش قرار می‌دهد و به این ترتیب کشور انزواگرا سعی می‌کند خود را از هر گونه دخالت در کشمکش‌ها و درگیری‌های موجود در صحنه بین‌الملل دور سازد تا شاید از این طریق بتواند منافع ملی خود را بهتر حفظ نماید.[1] اصطلاح انزوا زمانی مفهوم سیاسی یافت که کشور انگلستان در اواخر قرن نوزدهم (1900 1890) رسماً اعلام کرد که سیاست خارجی خود را از مبنای سیاست (انزوای با شکوه) برگزیده است و با اتخاذ این سیاست، خود را از دخالت در امور قاره اروپا کنار کشید. آمریکا نیز در قرن 19 تا اوایل قرن بیستم مطابق دکترین مونروئه تا اندازه‌ای از این سیاست پیروی می‌کرد. البته ایالات متحد در قبال همسایگان خود چندان پیرو این سیاست نبود و دخالت در امور آنان را حق مسلم خود می‌پنداشت.و فقط این سیاست را در قبال مسایل بین‌الملل بویژه تحولات انگلستان در پیش گرفته بود بطور کلی اتخاذ انزوای کامل سیاسی و اقتصادی عملاً کار ساده‌ای نیست. بویژه در دوره معاصر با پیدایش دو جنگ جهانی و همچنین ایجاد ارتباطات نزدیک اقتصادی و سیاسی بین کشورهای جهان، انزواگرایی به عنوان پایه سیاست ملی تا حد بسیاری بی‌اعتبار گشته است. شمای کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: در یک بررسی اجمالی ازنظام جمهوری اسلامی ایران می‌توان فهمید که این نظام اعتقادی به سیاست انزوا نداشته و هرگز از این استراتژی پیروی نمی‌کند. 1 .قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با انزواطلبی نظام مخالف است. با مراجعه به قانون اساسی ج 1010 به راحتی می‌توان دریافت که این قانون هرگز سیاست انزوا را به عنوان استراتژی سیاست خارجی نظام تأیید نکرده است. به عنوان مثال مطابق اصول 152 و 154 قانون اساسی ج 1010 (دفاع از حقوق همه مسلمانان) و حمایت از (مبارزات حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان) مسئولیتی است که به عهده نظام گذاره شده و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است آن را به عنوان استراتژی سیاست خارجی خویش برگزیند همچنین مطابق دو اصل فوق (نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری) و پشتیبانی از (استقلال و آزادی) و تلاش برای تحقق حکومت حق و عدل برای همه مردم جهان به عنوان یک اصل ثابت در سیاست خارجی ما مورد تأکید قرار گرفته است در بخشی دیگر از این قانون آمده است: (همه مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی‌گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.)[2] بنابراین مطابق نص صریح اصول مختلف قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی نمی‌تواند سیاست گوشه‌گیری و انزوا را در ارتباط با جهان خارج به عنوان مشی سیاسی خود قرار دهد، پشتیبانی جمهوری اسلامی از حقوق مسلم مردم فلسطین و حمایت از مردم آواره و ستمدیده در برابر رژیم اشغالگر قدس سیاستی است که در همین راستا اتخاذ گردیده است. 2 . سیاست انزواطلبی، منافع ملی نظام را تأمین نمی‌کند. امروزه وضعیت حاکم بر جامعه جهانی به گونه‌ای است که اتخاذ استراتژی انزوا برای کشورها عملاً ناممکن گردیده است. سیستم ارتباطات جهانی به حدی گسترش یافته که دیگر هیچ کشوری قادر نیست خود را از وقایع و رخدادهای صحنه بین‌الملل کنار بکشد به ویژه برای کشوری چون جمهوری اسلامی ایران کشیدن حصارها و موانع در اطراف کشور نه تنها با الزامات ارزشی و اخلاقی آن سازگار نیست که منافع نظام را نیز تأمین نمی‌کند. درموقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی نیست که بتواند با چشم بستن بر وقایع و اتفاقات خارجی همچون سلطه ظالمانه اسرائیل بر فلسطینیان، اشغال عراق و افغانستان و زیاده‌خواهی‌های استکبار جهانی به رهبری آمریکا، پیرامون خود حصار امنی ایجاد کند، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تنها به مسایل داخلی و در درون مرزهای بین‌المللی محدود نیست. و لذا نمی‌تواند در قبال مسایل مهم منطقه‌ای و جهانی موضع مثبتی نداشته باشد به عنوان مثال روی کار‌ آمدن دولتی دست‌نشانده در عراق یا افغانستان از سوی اشغالگران و یا پیروزی کامل اشغالگران صهیونیست در اهداف تجاوزگرانه آنان، به یقین تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران بوده و در آینده نظام را با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهد ساخت. بنابراین فقط مصالح و منافع ملی اقتضا دارد که نظام در قبال این مسایل بی‌تفاوت نماند و نسبت به چگونگی روند حوادث و اتفاقات خارجی حساس باشد. 3 . وضعیت گذشته و حال نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایطی تأسیس گردید که جهان سیاست به دو قطب استعماری شرق و غرب تقسیم شده بود. با توجه به سوابق پیشین ایران که رژیم‌های حاکم در آن نوعاً عواملی دست‌نشانده و یا به شدت تحت تأثیر و زیر نفوذ دول قدرتمند خارجی قرار داشتند و از این راه صدمات فراوانی نیز بر مردم و کشور ایران تحمیل می‌کردند، جمهوری اسلامی شعار (نه شرقی، نه غربی) را به عنوان اساسی‌ترین اصول استراتژی خود در ارتباط با سایر کشورها برگزید. بدیهی است که این شعار هرگز نه مفهوم قطع رابطه با دول خارجی شرق و غرب و اتخاذ سیاست انزوا نبود بلکه مراد از آن نفی رابطه استعمارگونه و سلطه‌جویانه‌ای بود که تا پیش از این رژیم‌های حاکم بر ایران را تحت تأثیر خود قرار داده و استقلال ملی را از آنان سلب نموده بود. حضرت امام خمینی(ره) در تبیین مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فرمودند: (روابط ما با تمام خارجی‌ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود در این رابطه نه به ظلمی تسلیم می‌شویم و نه به کسی ظلم خواهیم کرد و در زمینه تمام قراردادها ما براساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملت خودمان عمل خواهیم کرد.) باهمه دولی که به احترام با ما رفتار کنند ما نیز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهیم کرد.)[3] ایشان همچنین در پاسخ به خبرنگار مجله آمریکایی تایم که پرسیده بود سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر چه مبنایی استوار خواهد بود فرمودند: در جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه دارد و احترام متقابل قایل است در صورتی که آنها هم احترام متقابل قایل باشند.)[4] اتخاذ سیاست، نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی به مفهوم خروج ایران از دایره بسته جهان دو قطبی و قرار گرفتن در افقی بود که روابط خارجی جدیدی را بر مبنای عزت ملی، منافع ملی، حقوق انسانی و احترام متقابل مطابق با آموزه‌های اسلامی نوید می‌داد. مهم‌ترین اصل و مبانی سیاست خارجی ج 1010 که از سوی امام پایه‌ریزی گردید بر مبنای اصل مهم استقلال قرار داشت. استقلالی که امام دایماً از آن سخن می‌گفت به مفهوم استقلال ملی و آزادی ملت ایران در انتخاب سرنوشت خویش بود و نه به انزوا کشیده شدن نظام و قطع هر نوع رابطه با جهان خارج. تأکید امام متوجه حریم واقعی ملت ایران بود که در رژیم‌های گذشته دایماً پایمال گردیده بود.ایالات متحده آمریکا مهم‌ترین کشوری بود که تا پیش از انقلاب این حریم را همواره مورد تجاوز قرار داده بود و با حمایت از رژیم دست‌نشانده و غیر مردمی شاه، رابطه‌ای بر مبنای سلطه و نفی استقلال ایران پی‌ریزی کرده بود. این کشور پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان بر تداوم این نوع رابطه اصرار داشت لذا نوک اصلی حملات انقلاب متوجه این دولت استعمار می‌گردید و در نهایت آمریکا که حاضر به قطع این رویه و امپریالیستی خود با ایران نبود. تصمیم به قطع رابطه با ایران گرفت که مورد استقبال امام و ملت ایران نیز واقع شد زیرا حفظ چنین رابطه‌ای هیچ نفعی برای ملت ایران در بر نداشت و تا زمانی که دولت آمریکا بخواهد همچنان از موضع زور و سلطه با ایران برخورد کند دلیلی برای برقراری مجدد رابطه وجود نخواهد داشت. درمورد اسرائیل نیز چون با زور و اشغالگری موجودیت خود را بر ملت مظلوم فلسطین تحمیل نموده، جمهوری اسلامی آن را به رسمیت نشناخته و طبعاً رابطه‌ای نیز برقرار نکرده است. اما غیر از این دو مورد در وضعیت موجود ما با تمام کشورهای جهان در چارچوب موازین ارزشی خود و اصول متعارف و شناخته شده بین الملل در ارتباط هستیم و گرچه استکبار جهانی به رهبری آمریکا با تبلیغات گسترده علیه ایران تلاش می‌کند این کشور را در عرصه بین‌الملل منزوی سازد اما تاکنون چندان موفقیتی در این راه نداشته است. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران با اکثر کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه همچون هند و پاکستان، عربستان، سوریه، لبنان و حتی مصر روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال دارد در سطح جهانی نیز جمهوری اسلامی ایران با غالب کشورهای اروپایی، آسیایی، آفریقایی و آمریکایی (به استثنای ایالات متحده آمریکا) دارای روابط سیاسی و اقتصادی نزدیک است.[5] بنابراین جمهوری اسلامی ایران ضمن برقراری ارتباط با اکثر کشورهای جهان دارای دیپلماسی فعال در بسیاری از مسایل مهم منطقه و جهان است از مبارزات آزادیخواهانه ملتها در هر گوشه ازجهان به ویژه مبارزات مردم مظلوم فلسطین بر علیه اسرائیل حمایت می‌کند. در قبال اشغال عراق و افغانستان بی‌تفاوت نیست و ضمن مخالفت با ادامه اشغالگری تلاش می‌کند از حاکمیت یافتن دولتی دست‌نشانده و غیر مردمی در این کشور‌ها جلوگیری نماید. برای اطلاع بیشتر به کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی، اصول و مسائل،‌تألیف دکتر منوچهر محمدی، نشر دادگستر مراجعه نمائید. قال الله تعالی: و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا (سورة نساءآیه 141) و خداوند بر (زیان) مؤمنان برای کافران راه (تسلطی) قرار نداده است. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: علی آقا بخشی، مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، نشر چاپار، تهران، 1379؛ داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، انتشارات مروارید، تهران، 1354. [2] . قانون اساسی، ج 1010، اصل 11. [3] . بخشی از مصاحبه امام با روزنامه انگلیسی گاردین و تلویزیون ARD آلمان، صحیفه امام،ج 4، ص 248 و 379. [4] . صحیفه نور، ج 22، ص 156. [5] . برای مطالعه بیشتر در این زمینه به منابع ذیل رجوع گردد: الف) فصلنامه خاورمیانه، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه. ب) مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، مرکز مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، انتشارات وزارت امور خارجه. ج) فصلنامه سیاست خارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، انتشارات وزارت امور خارجه.
عنوان سوال:

آیا جمهوری اسلامی ایران از نظر سیاسی در ارتباط با سایر ملل جز کشورهای مطرود و گوشه‌گیر (منزوی) است یا خیر؟


پاسخ:

ابتدا لازم است تعریف مشخصی از سیاست انزواگرایی داشته باشیم تا ضمن بررسی شمای کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مشخص گردد که آیا این کشور جزو کشورهای منزوی است یا خیر؟
انزواگرایی، انزواطلبی Isolatinism
منظور از اصطلاح انزواگرایی یا انزواطلبی، در پیش گرفتن سیاستی است که یک کشور، قطع رابطه نزدیک با کشورهای دیگر را رسماً استراتژی سیاست خارجی خویش قرار می‌دهد و به این ترتیب کشور انزواگرا سعی می‌کند خود را از هر گونه دخالت در کشمکش‌ها و درگیری‌های موجود در صحنه بین‌الملل دور سازد تا شاید از این طریق بتواند منافع ملی خود را بهتر حفظ نماید.[1]
اصطلاح انزوا زمانی مفهوم سیاسی یافت که کشور انگلستان در اواخر قرن نوزدهم (1900 1890) رسماً اعلام کرد که سیاست خارجی خود را از مبنای سیاست (انزوای با شکوه) برگزیده است و با اتخاذ این سیاست، خود را از دخالت در امور قاره اروپا کنار کشید. آمریکا نیز در قرن 19 تا اوایل قرن بیستم مطابق دکترین مونروئه تا اندازه‌ای از این سیاست پیروی می‌کرد. البته ایالات متحد در قبال همسایگان خود چندان پیرو این سیاست نبود و دخالت در امور آنان را حق مسلم خود می‌پنداشت.و فقط این سیاست را در قبال مسایل بین‌الملل بویژه تحولات انگلستان در پیش گرفته بود بطور کلی اتخاذ انزوای کامل سیاسی و اقتصادی عملاً کار ساده‌ای نیست. بویژه در دوره معاصر با پیدایش دو جنگ جهانی و همچنین ایجاد ارتباطات نزدیک اقتصادی و سیاسی بین کشورهای جهان، انزواگرایی به عنوان پایه سیاست ملی تا حد بسیاری بی‌اعتبار گشته است.
شمای کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران:
در یک بررسی اجمالی ازنظام جمهوری اسلامی ایران می‌توان فهمید که این نظام اعتقادی به سیاست انزوا نداشته و هرگز از این استراتژی پیروی نمی‌کند.
1 .قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با انزواطلبی نظام مخالف است.
با مراجعه به قانون اساسی ج 1010 به راحتی می‌توان دریافت که این قانون هرگز سیاست انزوا را به عنوان استراتژی سیاست خارجی نظام تأیید نکرده است. به عنوان مثال مطابق اصول 152 و 154 قانون اساسی ج 1010 (دفاع از حقوق همه مسلمانان) و حمایت از (مبارزات حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان) مسئولیتی است که به عهده نظام گذاره شده و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است آن را به عنوان استراتژی سیاست خارجی خویش برگزیند همچنین مطابق دو اصل فوق (نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری) و پشتیبانی از (استقلال و آزادی) و تلاش برای تحقق حکومت حق و عدل برای همه مردم جهان به عنوان یک اصل ثابت در سیاست خارجی ما مورد تأکید قرار گرفته است در بخشی دیگر از این قانون آمده است: (همه مسلمانان یک امت‌اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی‌گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.)[2]
بنابراین مطابق نص صریح اصول مختلف قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی نمی‌تواند سیاست گوشه‌گیری و انزوا را در ارتباط با جهان خارج به عنوان مشی سیاسی خود قرار دهد، پشتیبانی جمهوری اسلامی از حقوق مسلم مردم فلسطین و حمایت از مردم آواره و ستمدیده در برابر رژیم اشغالگر قدس سیاستی است که در همین راستا اتخاذ گردیده است.
2 . سیاست انزواطلبی، منافع ملی نظام را تأمین نمی‌کند.
امروزه وضعیت حاکم بر جامعه جهانی به گونه‌ای است که اتخاذ استراتژی انزوا برای کشورها عملاً ناممکن گردیده است. سیستم ارتباطات جهانی به حدی گسترش یافته که دیگر هیچ کشوری قادر نیست خود را از وقایع و رخدادهای صحنه بین‌الملل کنار بکشد به ویژه برای کشوری چون جمهوری اسلامی ایران کشیدن حصارها و موانع در اطراف کشور نه تنها با الزامات ارزشی و اخلاقی آن سازگار نیست که منافع نظام را نیز تأمین نمی‌کند. درموقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی نیست که بتواند با چشم بستن بر وقایع و اتفاقات خارجی همچون سلطه ظالمانه اسرائیل بر فلسطینیان، اشغال عراق و افغانستان و زیاده‌خواهی‌های استکبار جهانی به رهبری آمریکا، پیرامون خود حصار امنی ایجاد کند، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تنها به مسایل داخلی و در درون مرزهای بین‌المللی محدود نیست. و لذا نمی‌تواند در قبال مسایل مهم منطقه‌ای و جهانی موضع مثبتی نداشته باشد به عنوان مثال روی کار‌ آمدن دولتی دست‌نشانده در عراق یا افغانستان از سوی اشغالگران و یا پیروزی کامل اشغالگران صهیونیست در اهداف تجاوزگرانه آنان، به یقین تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران بوده و در آینده نظام را با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهد ساخت. بنابراین فقط مصالح و منافع ملی اقتضا دارد که نظام در قبال این مسایل بی‌تفاوت نماند و نسبت به چگونگی روند حوادث و اتفاقات خارجی حساس باشد.
3 . وضعیت گذشته و حال
نظام جمهوری اسلامی ایران در شرایطی تأسیس گردید که جهان سیاست به دو قطب استعماری شرق و غرب تقسیم شده بود. با توجه به سوابق پیشین ایران که رژیم‌های حاکم در آن نوعاً عواملی دست‌نشانده و یا به شدت تحت تأثیر و زیر نفوذ دول قدرتمند خارجی قرار داشتند و از این راه صدمات فراوانی نیز بر مردم و کشور ایران تحمیل می‌کردند، جمهوری اسلامی شعار (نه شرقی، نه غربی) را به عنوان اساسی‌ترین اصول استراتژی خود در ارتباط با سایر کشورها برگزید. بدیهی است که این شعار هرگز نه مفهوم قطع رابطه با دول خارجی شرق و غرب و اتخاذ سیاست انزوا نبود بلکه مراد از آن نفی رابطه استعمارگونه و سلطه‌جویانه‌ای بود که تا پیش از این رژیم‌های حاکم بر ایران را تحت تأثیر خود قرار داده و استقلال ملی را از آنان سلب نموده بود. حضرت امام خمینی(ره) در تبیین مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فرمودند: (روابط ما با تمام خارجی‌ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود در این رابطه نه به ظلمی تسلیم می‌شویم و نه به کسی ظلم خواهیم کرد و در زمینه تمام قراردادها ما براساس مصالح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملت خودمان عمل خواهیم کرد.) باهمه دولی که به احترام با ما رفتار کنند ما نیز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهیم کرد.)[3]
ایشان همچنین در پاسخ به خبرنگار مجله آمریکایی تایم که پرسیده بود سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر چه مبنایی استوار خواهد بود فرمودند:
در جمهوری اسلامی ما با تمام ممالک روابط حسنه دارد و احترام متقابل قایل است در صورتی که آنها هم احترام متقابل قایل باشند.)[4]
اتخاذ سیاست، نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی به مفهوم خروج ایران از دایره بسته جهان دو قطبی و قرار گرفتن در افقی بود که روابط خارجی جدیدی را بر مبنای عزت ملی، منافع ملی، حقوق انسانی و احترام متقابل مطابق با آموزه‌های اسلامی نوید می‌داد. مهم‌ترین اصل و مبانی سیاست خارجی ج 1010 که از سوی امام پایه‌ریزی گردید بر مبنای اصل مهم استقلال قرار داشت. استقلالی که امام دایماً از آن سخن می‌گفت به مفهوم استقلال ملی و آزادی ملت ایران در انتخاب سرنوشت خویش بود و نه به انزوا کشیده شدن نظام و قطع هر نوع رابطه با جهان خارج. تأکید امام متوجه حریم واقعی ملت ایران بود که در رژیم‌های گذشته دایماً پایمال گردیده بود.ایالات متحده آمریکا مهم‌ترین کشوری بود که تا پیش از انقلاب این حریم را همواره مورد تجاوز قرار داده بود و با حمایت از رژیم دست‌نشانده و غیر مردمی شاه، رابطه‌ای بر مبنای سلطه و نفی استقلال ایران پی‌ریزی کرده بود. این کشور پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان بر تداوم این نوع رابطه اصرار داشت لذا نوک اصلی حملات انقلاب متوجه این دولت استعمار می‌گردید و در نهایت آمریکا که حاضر به قطع این رویه و امپریالیستی خود با ایران نبود. تصمیم به قطع رابطه با ایران گرفت که مورد استقبال امام و ملت ایران نیز واقع شد زیرا حفظ چنین رابطه‌ای هیچ نفعی برای ملت ایران در بر نداشت و تا زمانی که دولت آمریکا بخواهد همچنان از موضع زور و سلطه با ایران برخورد کند دلیلی برای برقراری مجدد رابطه وجود نخواهد داشت. درمورد اسرائیل نیز چون با زور و اشغالگری موجودیت خود را بر ملت مظلوم فلسطین تحمیل نموده، جمهوری اسلامی آن را به رسمیت نشناخته و طبعاً رابطه‌ای نیز برقرار نکرده است.
اما غیر از این دو مورد در وضعیت موجود ما با تمام کشورهای جهان در چارچوب موازین ارزشی خود و اصول متعارف و شناخته شده بین الملل در ارتباط هستیم و گرچه استکبار جهانی به رهبری آمریکا با تبلیغات گسترده علیه ایران تلاش می‌کند این کشور را در عرصه بین‌الملل منزوی سازد اما تاکنون چندان موفقیتی در این راه نداشته است. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران با اکثر کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه همچون هند و پاکستان، عربستان، سوریه، لبنان و حتی مصر روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال دارد در سطح جهانی نیز جمهوری اسلامی ایران با غالب کشورهای اروپایی، آسیایی، آفریقایی و آمریکایی (به استثنای ایالات متحده آمریکا) دارای روابط سیاسی و اقتصادی نزدیک است.[5]
بنابراین جمهوری اسلامی ایران ضمن برقراری ارتباط با اکثر کشورهای جهان دارای دیپلماسی فعال در بسیاری از مسایل مهم منطقه و جهان است از مبارزات آزادیخواهانه ملتها در هر گوشه ازجهان به ویژه مبارزات مردم مظلوم فلسطین بر علیه اسرائیل حمایت می‌کند. در قبال اشغال عراق و افغانستان بی‌تفاوت نیست و ضمن مخالفت با ادامه اشغالگری تلاش می‌کند از حاکمیت یافتن دولتی دست‌نشانده و غیر مردمی در این کشور‌ها جلوگیری نماید.
برای اطلاع بیشتر به کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی، اصول و مسائل،‌تألیف دکتر منوچهر محمدی، نشر دادگستر مراجعه نمائید.
قال الله تعالی:
و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا (سورة نساءآیه 141)
و خداوند بر (زیان) مؤمنان برای کافران راه (تسلطی) قرار نداده است.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: علی آقا بخشی، مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، نشر چاپار، تهران، 1379؛ داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، انتشارات مروارید، تهران، 1354.
[2] . قانون اساسی، ج 1010، اصل 11.
[3] . بخشی از مصاحبه امام با روزنامه انگلیسی گاردین و تلویزیون ARD آلمان، صحیفه امام،ج 4، ص 248 و 379.
[4] . صحیفه نور، ج 22، ص 156.
[5] . برای مطالعه بیشتر در این زمینه به منابع ذیل رجوع گردد:
الف) فصلنامه خاورمیانه، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه.
ب) مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، مرکز مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، انتشارات وزارت امور خارجه.
ج) فصلنامه سیاست خارجی، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، انتشارات وزارت امور خارجه.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین