معمولاً جهت ایجاد شبهه، صورت مسئلهی اشتباهی را طرح میکنند و خود پاسخ اشتباهتری به آن میدهند و از اذهان عمومی میپرسند که: اگر چنین است، پس، چرا ...؟! باید ابتدا به معانی واژهها و سپس زمینهی تعریف و اجرا توجه نمود. (انتصاب) بدین معناست که شخصی به وطور مستقیم، دیگری را برای تصدی امری منصوب مینماید و نقطهی مقابل آن (انتخاب) است، یعنی عدهای جمع میشوند و بر اساس ملاکهایی کسی را برای تصدی امری انتخاب میکنند. عرصه و زمینهی مبحث (ولایت) اسلام و چارچوب آن نیز اوامر و قوانین الهی است. اصل (ولایت) در اسلام و به تصریح قرآن کریم انتصابی است. یعنی خداوند است که (ولیامر) و خلیفهی خود را انتخاب میکند و سپس توسط پیامبرش به مردم معرفی مینماید و برای انتخاب (ولی) نیز از هیچ کس مشورت و یا اجازه نمیگیرد. چنان چه برای معرفی (ولی و ولات امر) تا به قیامت، به رسولش فرمود: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ (المائده -67) ای پیامبر، آن چه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده‌ای. خدا تو را از مردم حفظ می‌کند، که خدا مردم کافر را هدایت نمی‌کند. (و ایشان هم در روز غدیر خم این ابلاغ را به گوش جهانیان رساندند). و فرمود: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (المائده - 55) جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز می‌خوانند و هم چنان که در رکوعاند انفاق می‌کنند. و فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً (النساء - 59) ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید. و چون در امری اختلاف کردید اگر- به خدا و روز قیامت ایمان دارید- به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این خیر شماست و سرانجامی بهتر دارد. اما، ولی فقیه، (چنان چه اشاره کردید)، انتصابی نیست و ولیفقیه در نظام ما (حضرت امام و حضرت آیتالله العظمی خامنهای) نیز بر اساس انتصاب کسی منصوب نگردیدهاند. بلکه کاملاً انتخابی برگزیده شدهاند. بدین صورت که مردم، فقهایی را که میتوانند فقیه جامعالشرایط برای تصدی این مهم بشناسند انتخاب کردند و مجلس خبرگان تشکیل شد و مجلس خبرگان نیز از میان افراد واجد الشرایط انتخاب اصلح را نمود و مینماید. توضیح: اگر چه در زمان حضرت امام (ره) و آغاز انقلاب، مجلس خبرگان و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت، اما ایشان نیز با انتخاب و رأی مستقیم اکثریت مردم تصدی امر را بر عهده گرفتند و بلافاصله استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران را به رأی گذاشتند و سپس قانون اساسی را به رأی گذاشتند و ... . پس، ولی فقیه بر اساس انتخاب این وظیفه را بر عهده میگیرد و نه انتصاب. www.aviny.com
این شبهه را بسیار در اذهان عمومی مطرح میکنند که اگر ولایت انتصابی نبوده و نیست، چگونه این انتصاب برای ولیفقیه مجاز شده است؟
معمولاً جهت ایجاد شبهه، صورت مسئلهی اشتباهی را طرح میکنند و خود پاسخ اشتباهتری به آن میدهند و از اذهان عمومی میپرسند که: اگر چنین است، پس، چرا ...؟!
باید ابتدا به معانی واژهها و سپس زمینهی تعریف و اجرا توجه نمود. (انتصاب) بدین معناست که شخصی به وطور مستقیم، دیگری را برای تصدی امری منصوب مینماید و نقطهی مقابل آن (انتخاب) است، یعنی عدهای جمع میشوند و بر اساس ملاکهایی کسی را برای تصدی امری انتخاب میکنند.
عرصه و زمینهی مبحث (ولایت) اسلام و چارچوب آن نیز اوامر و قوانین الهی است.
اصل (ولایت) در اسلام و به تصریح قرآن کریم انتصابی است. یعنی خداوند است که (ولیامر) و خلیفهی خود را انتخاب میکند و سپس توسط پیامبرش به مردم معرفی مینماید و برای انتخاب (ولی) نیز از هیچ کس مشورت و یا اجازه نمیگیرد. چنان چه برای معرفی (ولی و ولات امر) تا به قیامت، به رسولش فرمود:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ (المائده -67)
ای پیامبر، آن چه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن. اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکردهای. خدا تو را از مردم حفظ میکند، که خدا مردم کافر را هدایت نمیکند. (و ایشان هم در روز غدیر خم این ابلاغ را به گوش جهانیان رساندند).
و فرمود: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (المائده - 55)
جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز میخوانند و هم چنان که در رکوعاند انفاق میکنند.
و فرمود: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً (النساء - 59)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید. و چون در امری اختلاف کردید اگر- به خدا و روز قیامت ایمان دارید- به خدا و پیامبر رجوع کنید. در این خیر شماست و سرانجامی بهتر دارد.
اما، ولی فقیه، (چنان چه اشاره کردید)، انتصابی نیست و ولیفقیه در نظام ما (حضرت امام و حضرت آیتالله العظمی خامنهای) نیز بر اساس انتصاب کسی منصوب نگردیدهاند. بلکه کاملاً انتخابی برگزیده شدهاند. بدین صورت که مردم، فقهایی را که میتوانند فقیه جامعالشرایط برای تصدی این مهم بشناسند انتخاب کردند و مجلس خبرگان تشکیل شد و مجلس خبرگان نیز از میان افراد واجد الشرایط انتخاب اصلح را نمود و مینماید.
توضیح: اگر چه در زمان حضرت امام (ره) و آغاز انقلاب، مجلس خبرگان و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت، اما ایشان نیز با انتخاب و رأی مستقیم اکثریت مردم تصدی امر را بر عهده گرفتند و بلافاصله استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران را به رأی گذاشتند و سپس قانون اساسی را به رأی گذاشتند و ... .
پس، ولی فقیه بر اساس انتخاب این وظیفه را بر عهده میگیرد و نه انتصاب.
www.aviny.com
- [سایر] ولایت فقیه در عصر غیبت انتخابی است یا انتصابی؟ چه طور میشود انتصاب از طرف خدای متعال باشد در حالی که خبرگان انتخاب میکنند؟
- [سایر] بعد شبهه ای که امروزه مطرح است در مورد ولایت فقیه مطلقه است. امروزه مطرح کردن این مورد در مقابل بسیار از افراد تندرو و افراطی کفر محض است و مطرح کننده مهدورالدم، لیکن چون شما را فردی منطقی می دانم سوا
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر به ابهامات و پرسشهایی که در خصوص چگونگی مواجه افکار عمومی با موسیقی و آواز زنان مطرح است، سؤالات ذیل تقدیم حضور می گردد. 1 اجرای آواز بانوان به صورت تک خوانی و هم آوایی چه حکمی دارد؟ 2 پرداختن زنان به موسیقی و آواز تا چه حد مجاز می باشد؟ 3 آواز بانوان به چه نحوی و در چه مکانهایی مجاز می باشد؟ 4 آیا پخش و انتشار موسیقی و آواز بانوان مجاز است؟
- [سایر] آیا این سخن کدیور که امام با پیش نویسی از قانون اساسی موافقت کرده که در آن حرفی از ولایت فقیه نبوده و نیز در اصلاحیه قانون اساسی مساله دوره ای بودن رهبری مطرح شده بود درست است ؟
- [سایر] آیا نظریه ولایت فقیه اولین بار توسط امام خمینی(ره) مطرح و ابداع شد و سابق بر این، این نظریه مورد تأیید واقع نبوده است یا اینکه خیر، این نظریه نوعی ابداع نبوده است بلکه ائمه معصومین(ع) همگی بر این مطلب
- [سایر] می خواستم چند شبهه مطرح کنم: با توجه به اینکه ولی فقیه معصوم نیست و حتی احکام معصوم را نیز ندارد تبعیت صرف از او موجب تعطیلی عقل نمی شود و باعث تقلیدی شدن کار نمی شود همچنین اگر بگویید عدالت دارد و مج
- [آیت الله اردبیلی] سؤالی خدمت شما داشتم و آن در مورد وارد کردن شبههای در خصوص وجود حکم (خمس) در فقه شیعه است که متأسفانه این شبهه که اصولاً حکمی به نام (خمس) در فقه شیعه وجود ندارد در بین اقشار مختلف مردم، به خصوص قشر تحصیلکرده رواج پیدا کرده است. اما اصل شبهه که بیان میکنند به این صورت است که نه تنها اصولاً حکمی به نام (خمس) به این صورت که در فقه شیعه مطرح است، در اسلام وجود ندارد و فقط به موارد غنائم جنگی مربوط میشود بلکه ورود حکم خمس به این صورت طرح شده در فقه شیعه، در زمان یکی از حضرات معصومین(ع) صورت گرفته است و در زمان حضرت رسول(ص) چنین حکمی اصولاً وجود نداشته است. خواهشمند است ضمن توضیح کامل و تفسیر آیة مربوط به وجود حکم خمس در اسلام، اولاً: بفرمایید آیا هستند مفسرانی از شیعه که چنین برداشت متدوالی در شیعه را، از آیة شریفه مربوط به خمس نداشته باشند؟ و ثانیاً: بفرمایید آیا این حکم در زمان حضرت رسول(ص) وجود داشته است یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سالروز ولادت امام هفتم(علیه السلام)، مقارن با ایّام سوگواری حضرت سیّدالشهدا(علیه السلام) و یارانش می باشد، که جمع بین این دو در اذهان عمومی تا حدّی متناقض می نماید. در حالی که نسبت به میلاد حضرت زینب کبری(علیها السلام) که در ایّام فاطمیّه و در شعاع شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) قرار گرفته، این مشکل به ذهن نمی آید. در مقایسه این دو، نکات ذیل حائز اهمیّت است: 1 فاصله زمانی ولادت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) (هفتم صفر، بنابر تنها روایت موجود) از شهادت امام حسین(علیه السلام) حدود 26 روز می باشد. در حالی که میلاد حضرت زینب(علیه السلام) (پنجم جمادی الاولی) با شهادت حضرت فاطمه(علیها السلام) (سیزده جمادی الاولی) هشت روز فاصله دارد. 2 بی شک مقام و مرتبت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که هفتمین امام شیعیان است، از حضرت زینب(علیها السلام) که از مقام امامت برخوردار نیستند، بالاتر است، و به همین نسبت، میلادشان نیز اهمیّت بیشتری دارد. 3 با توجّه به احادیث معتبر، بر هیچ کس پوشیده نیست که در جمع معصومین(علیهم السلام)، شأن و منزلت بانوی محشر، مرکز اتّصال نبوّت به ولایت، امّ الائمّه، حضرت زهرا(علیها السلام)نیز از فرزندش امام حسین(علیه السلام) والاتر است. ولی با کمال تعجّب محافل مذهبی در سالروز میلاد حضرت زینب(علیها السلام) به جشن و سرور پرداخته، لکن به زاد روز آن امام همام اهتمام نورزیده، و مع الاسف بی توجّه از کنار آن می گذرند، بلکه عموم مذهبی ها در برخورد با مجلسی تحت عنوان بزرگداشت ولادت حضرتش، به طرح اشکال می پردازند. لطفاً در این راستا به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید: الف) نظر حضرتعالی در مورد موضوع فوق چیست؟ ب) با عنایت به مقدّمه مطوّل و موارد سه گانه فوق الذّکر، آیا برپایی محفل میلاد زاد روز حضرت امام موسی بن جعفر(علیه السلام)، و ذکر میلاد آن بزرگوار، و ابراز سرور و شادی توسّط محبّان آن حضرت، خلاف شرع است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] با توجه به اینکه اگر بخواهیم طبابت پزشک را با توجه به مشکلات فوق، و در صورت مواجهه، با این مشکلات، تنها در صورتی مجاز بدانیم که وی در این زمینه ها دارای تخصص و تجربه کافی باشد; عملا مسائل درمان با اختلال کامل روبرو خواهد شد. زیرا اولا: هر پزشکی تا رسیدن به این تخصص و تجربه کافی; باید همان مراحل اولیه را طی کند (که همان دوران بدون تجربه و تخصص است) و ثانیاً: به علت جمعیت زیاد، امکانات کم، فرصتهای ناکافی و دهها علل دیگر (حداقل در کشور ایران) نمی توان انتظار داشت; پزشکانی که از ابتدا کاملا مسلط باشند به طبابت بپردازند. با توجه به مقدمه فوق و موضوعات مطرح شده در کلیه سؤالهای قبل، مسائل مهم ذیل مطرح می شود: الف در مواردی که پزشک داروی مؤثر بر بیماری یا عوارض خطرناک آن را فراموش کرده، و فرصت و امکانات کافی جهت دسترسی به اطلاعات کافی یا پزشک متخصص دیگری نیز ندارد. ب مطمئن است که داروی خاصی برای بیماری مفید است، و همچنین مطمئن است و یا احتمال می دهد که در صورت تجویز آن دارو عوارضی خفیف و یا شدیدتر از خود بیماری و حتی مرگ در اثر این دارو، گریبانگیر این بیمار خواهد شد. (که البته موارد الف و ب شامل مسائل تشخیصی نیز می باشد). آیا پزشک در این حالات می تواند مریض را به حال خود بگذارد و چنین فرض کند که: گویا پزشکی موجود نبوده و قضا و قدر الهی هرچه باشد بر او جاری خواهد شد. و بدین ترتیب خود را در معرض خطر مؤاخذه مادی و معنوی حاصل از عوارض احتمالی و هزینه های نابجای آن قرار ندهد، و کار وی را به خداوند واگذارد که یا خود بهبودی نسبی یابد و فرصت تحقیقات بعدی فراهم گردد، و یا به تدریج دچار عوارض شدید و مرگ گردد؟ اصولا در چنین مواردی که پزشک واقعاً نمی داند که برای نجات جان یا رفع و تسکین آلام یک بیمار چه کاری انجام دهد; وظیفه او چیست؟ درمانهای بدون اطمینان و غیر قابل اعتماد؟ (که ممکن است خود آنها باعث مرگ یا عوارض شدیدتر شوند) و یا عدم هرگونه اقدام درمانی؟ آیا اگر پزشک با اقدام به درمان نامطمئن، موجب خسارت و مرگ مریض گردد; مسؤول است؟ آیا اگر اقدام به هیچ درمانی نکند (با توجه به علل و توضیحات فوق)، مسؤولیتی متوجه اوست؟ این موضوع با توجه به این نکته که گاهی، فرصت هیچ گونه مشورت یا ارجاع بیمار به پزشکان متخصص و آگاه دیگری وجود ندارد، مطرح است. (در خاتمه جهت روشن شدن موضوع، مثالی ذکر می شود: گاهی پزشکی که دارای تجربه کافی نیست با بیماری در حالت بیهوشی، مواجه می شود که نمی داند این بیمار در اثر کمبود یا ازدیاد قند بدنش، دچار بیهوشی شده است، در این حالت طبیعی است که درمان کاملا متناقض است و باعث اشتباه پزشک می شود.
- [سایر] فقهای شورای نگهبان چگونه صلاحیت رقبای خود را برای انتخابات خبرگان احراز میکنند؟ شرح یکی از شبهاتی که پس از ثبتنام اعضای شورای نگهبان در فضای مجازی به صورت گسترده مطرح شد، درباره تأیید صلاحیت اعضای خبرگان توسط شورای نگهبان است. در ادامه متن این شبهه آمده است: "تا این لحظه، به جز یک نفر (مهدی شب زنده دار)، پنج فقیه دیگر شورای نگهبان رسما نامزد مجلس خبرگان شدهاند. قانون فعلی منعی برای اینکار در نظر نگرفته اما همین قانون قید و بندها و تناقضهایی در خود دارد که فلسفه نظارت را زیر سوال میبرد. آقای رئیسجمهوری که تاکید زیادی بر قانون و اجرای آن در انتخابات دارد، بد نیست به نکات زیر توجه کند و مهیای اقدام لازم باشد. طبق تبصره 4 ماده 11 آییننامه اجرایی قانون انتخابات خبرگان، «چنانچه اعضای شورای نگهبان داوطلب نمایندگی مجلس خبرگان گردند نمیتوانند نسبت به انتخابات استانی که از آنجا داوطلب شدهاند نظارت و اتخاذ تصمیم نمایند.» خب! این ماده خیلی شفاف و صریح است. پس تا این لحظه: احمد جنتی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمود هاشمی شاهرودی که از مشهد نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان خراسان رضوی را ندارد. محمد مومن که از قم نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان قم را ندارد. محمد رضا مدرسی یزدی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمد یزدی هم که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. خب! پس تا اینجا سه نفر از فقهای شورای نگهبان نامزد استان تهران هستند و طبق قانون حق نظارت و اتخاذ تصمیم برای این استان را ندارد. دو نفر دیگر هم یکی به مشهد رفته و دیگری نامزد استان قم است. حالا در نظر داشته باشید که همین قانون (ماده 15 و 16) وظیفه تایید صلاحیتهای نامزدهای خبرگان را هم به «فقهای شورای نگهبان» سپرده است. یعنی شش عضو فقیه که تا اینجا پنج نفرشان خودشان نامزد هستند و طبق قانون هم محدودیت نظارتی و دخالت در سه استان تهران، قم و خراسان رضوی شامل حالشان میشود. حالا سوال اساسی این است که چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که در روند تایید صلاحیتها و نظارتها این محدودیتهای قانونی واقعا رعایت میشود! مثلا وقتی لیست اسامی نامزدهای استان تهران به شورای نگهبان میرسد و «فقهای شورا» باید بررسی را آغاز کنند، آقایان محمد یزدی و احمد جنتی و مدرسی یزدی چشم و دهانشان را میبندند و یا از اتاق بیرون میروند؟! که «دخالتی در اتخاذ تصمیم» نداشته باشند! شهروندان چگونه باید به این روند نظارت داشته باشند!؟"