آیا این سخن کدیور که امام با پیش نویسی از قانون اساسی موافقت کرده که در آن حرفی از ولایت فقیه نبوده و نیز در اصلاحیه قانون اساسی مساله دوره ای بودن رهبری مطرح شده بود درست است ؟ با سلام و تشکر از انعکاس سوالات خویش به این مرکز ، در خصوص مطالب فوق گفتنی است : یکم . پیش نویس قان ن اساسی ؛ موافقت حضرت امام (ره) با پیش نویس قانون اساسی ، به هیچ وجه به معنای تأیید محتوای کلی آن نبود . از این رو موضوع مطرح شده در قسمت اول پرسش به هیچ وجه صحیح نیست و امام خمینی (ره) پیش نویس قانون اساسی را تصویب نکردند. اصولاً در این مرحله از پی گیری تدوین قانون اساسی سخنی از تصویب در کار نبوده است. تأیید ضمنی امام فقط ناظر بر این است که این متن می تواند مبنایی صرفا پیشنهادی برای تسریع در کار و بحث و بررسی مجلس خبرگان باشد. امام خمینی از آغاز بر این اعتقاد بودند که علاوه بر تهیه پیشنویس برای تسریع در کار ، همه حق دارند در مورد پیش نویس قانون اساسی رای و نظر دهند و در مرحله بعد قانون اساسی می بایست پس از بررسی پیش نویس و پیشنهادات مختلف ، توسط خبرگان منتخب مردم تصویب شده و به رفراندوم و تصویب نهایی مردم گذاشته شود ؛ و از سوی دیگر با جدیت تاکید داشتند که قانون اساسی باید به صورت تام و تمام اسلامی باشد . چنانکه می فرمایند ( قانون اساسی ما باید اسلامی باشد و اگر حرفی از اول اسلامی نباشد نه من رای خواهم به آن داد نه ملت. ) ( صحیفه نور، ص 218، 29/4/1358) . از این رو تهیه پیش نویس تنها یکی از مراحل متعدد قانون اساسی بود و تأیید آن از سوی امام نه به معنای تصویب نهایی ، بلکه برای تسریع در کار و طی کردن سایر مراحل از قبیل بررسی و تصویب توسط خبرگان قانون اساسی و آراء مردمی بود . و بالآخره اینکه آنچه که لازم است به صورت فصل الخطاب در این زمینه توجه داشت مطابقت اصل مترقی ولایت فقیه با آموزه های اصیل اسلامی ، دیدگاههای فقهای عظام شیعه از جمله حضرت امام (ره) - که در آثار مختلف ایشان قبل و بعد از قانون اساسی وجود دارد – و همچنین تأیید نهایی آن توسط آراء مردمی ( حدود 79% افراد واجد الشرایط ) و حمایت های قاطعانه آنان از این اصل دینی از ابتدای انقلاب تا کنون می باشد . ( ر.ک : سرگذشت قانون اساسی در سه کشور ایران ، فرانسه و آمریکا ، محمد زرنگ ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، صص 146 -150 ) دوم ؛ دوره ای نبودن رهبری ؛ دو هدف عمده را میتوان در مکانیسم دوره ای بودن مسئولیتها که در نظامهای سیاسی مرسوم است؛ بر شمرد که عبارتند از: 1. جلوگیری از مفاسد صاحبان قدرت؛ 2. چرخش نخبگان و استفاده از نیروی انسانی کاراتر. اما در نظام اسلامی مکانیسمی که برای گزینش، نظارت و برکناری ولیفقیه در نظر گرفته شده است؛ تضمینهای به مراتب مطمئن و کارآمدتری را در جهت کنترل صاحبان قدرت، و استفاده بهتر از نخبگان و افراد واجد شرایط رهبری، در بر دارد. بر این اساس درباره دوره نبودن رهبری در قانون اساسی گفتنی است: یک. ولیفقیه جامعالشرایط از ویژگیهایی برخوردار است که ریاستهای نظامهای سیاسی دیگر از آن بیبهرهاند. رهبر درنظام اسلامی از سازوکارهای قوی درونی کنترل قدرت همچون عدالت و اسلام شناسی برخوردار است و این دو علاوه بر مکانیزمبیرونی کنترل قدرت که در قانون اساسی وجود دارد، به صورت جدّی رهبر را در برابر آفات قدرت ایمن میسازد ر.ک: حمید رضا شاکرین، حکومت دینی، قم: انتشارات پارسایان، 1382، صص 134، ج 148.. دو. اساساً رهبری در اسلام، نه مادامالعمر که مادام الصلاحیت است ر.ک: ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، پیشین، ص 408 و 409 ؛ مجله علوم سیاسی، سال اول، ش3، ص20.. به این معنا که ولیفقیه تا زمانی که صفات ولایت فقیه را دارا میباشد از مشروعیت برخوردار است. اگر صفات را از دست داد حتی اگر یک سال رهبر باشد، از ولایت ساقط میشود. و براساس اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی، خبرگان برکناری او را اعلام و رهبر جدید را انتخاب مینمایند. سه. ولایت فقیه در امتداد ولایت پیغمبر وائمهمعصومین(علیهمالسلام) است؛ بنابراین ولیفقیه منصوب از سوی مردم نیست که آنان بتوانند او را به دلیل شرایط خاصی که خود منظور میکنند، مثل گذشت مدت زمان خاص، او را کنار بگذارند. و به علاوه در دلایل نصب فقیه هیچ قیدی و محدودیتی از این نظر، برای ولایت فقیهان در نظر گرفته نشده است. چهارم. و بالأخره در مورد چرخش نخبگان و جانشینی اصلح به جای رهبر موجود نیز نیازی به دورهای شدن رهبری نیست؛ زیرا بنا بر اصل یکصد و یازدهم اگر معلوم شود که رهبر از صفات و ویژگیهای اولیه جدا شده و اصلحیت او برای خبرگان زیر سوال برود، مجلس خبرگان ملزم است که شخص اصلح را به جای او بگمارد. خصوصا به توجه به این حقیقت که رهبری در نظام ارزشی اسلام، یک تکلیف سنگین است که افراد شایسته این مقام همواره از قبول این مسئولیت بزرگ گریزان هستند و ولع و شیفتگی که در نظامهای بشری نسبت به رهبری و ریاست بر جامعه وجود دارد در نظام و جامعه الهی رنگی ندارد ر.ک: چرا ولایت فقیه دورهای نیست؟ حجةالاسلام باقرزاده، سایت حلقه.. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100123092)
آیا این سخن کدیور که امام با پیش نویسی از قانون اساسی موافقت کرده که در آن حرفی از ولایت فقیه نبوده و نیز در اصلاحیه قانون اساسی مساله دوره ای بودن رهبری مطرح شده بود درست است ؟
آیا این سخن کدیور که امام با پیش نویسی از قانون اساسی موافقت کرده که در آن حرفی از ولایت فقیه نبوده و نیز در اصلاحیه قانون اساسی مساله دوره ای بودن رهبری مطرح شده بود درست است ؟
با سلام و تشکر از انعکاس سوالات خویش به این مرکز ، در خصوص مطالب فوق گفتنی است :
یکم . پیش نویس قان ن اساسی ؛
موافقت حضرت امام (ره) با پیش نویس قانون اساسی ، به هیچ وجه به معنای تأیید محتوای کلی آن نبود . از این رو موضوع مطرح شده در قسمت اول پرسش به هیچ وجه صحیح نیست و امام خمینی (ره) پیش نویس قانون اساسی را تصویب نکردند. اصولاً در این مرحله از پی گیری تدوین قانون اساسی سخنی از تصویب در کار نبوده است. تأیید ضمنی امام فقط ناظر بر این است که این متن می تواند مبنایی صرفا پیشنهادی برای تسریع در کار و بحث و بررسی مجلس خبرگان باشد. امام خمینی از آغاز بر این اعتقاد بودند که علاوه بر تهیه پیشنویس برای تسریع در کار ، همه حق دارند در مورد پیش نویس قانون اساسی رای و نظر دهند و در مرحله بعد قانون اساسی می بایست پس از بررسی پیش نویس و پیشنهادات مختلف ، توسط خبرگان منتخب مردم تصویب شده و به رفراندوم و تصویب نهایی مردم گذاشته شود ؛ و از سوی دیگر با جدیت تاکید داشتند که قانون اساسی باید به صورت تام و تمام اسلامی باشد . چنانکه می فرمایند ( قانون اساسی ما باید اسلامی باشد و اگر حرفی از اول اسلامی نباشد نه من رای خواهم به آن داد نه ملت. ) ( صحیفه نور، ص 218، 29/4/1358) .
از این رو تهیه پیش نویس تنها یکی از مراحل متعدد قانون اساسی بود و تأیید آن از سوی امام نه به معنای تصویب نهایی ، بلکه برای تسریع در کار و طی کردن سایر مراحل از قبیل بررسی و تصویب توسط خبرگان قانون اساسی و آراء مردمی بود . و بالآخره اینکه آنچه که لازم است به صورت فصل الخطاب در این زمینه توجه داشت مطابقت اصل مترقی ولایت فقیه با آموزه های اصیل اسلامی ، دیدگاههای فقهای عظام شیعه از جمله حضرت امام (ره) - که در آثار مختلف ایشان قبل و بعد از قانون اساسی وجود دارد – و همچنین تأیید نهایی آن توسط آراء مردمی ( حدود 79% افراد واجد الشرایط ) و حمایت های قاطعانه آنان از این اصل دینی از ابتدای انقلاب تا کنون می باشد . ( ر.ک : سرگذشت قانون اساسی در سه کشور ایران ، فرانسه و آمریکا ، محمد زرنگ ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، صص 146 -150 )
دوم ؛ دوره ای نبودن رهبری ؛
دو هدف عمده را میتوان در مکانیسم دوره ای بودن مسئولیتها که در نظامهای سیاسی مرسوم است؛ بر شمرد که عبارتند از:
1. جلوگیری از مفاسد صاحبان قدرت؛
2. چرخش نخبگان و استفاده از نیروی انسانی کاراتر.
اما در نظام اسلامی مکانیسمی که برای گزینش، نظارت و برکناری ولیفقیه در نظر گرفته شده است؛ تضمینهای به مراتب مطمئن و کارآمدتری را در جهت کنترل صاحبان قدرت، و استفاده بهتر از نخبگان و افراد واجد شرایط رهبری، در بر دارد. بر این اساس درباره دوره نبودن رهبری در قانون اساسی گفتنی است:
یک. ولیفقیه جامعالشرایط از ویژگیهایی برخوردار است که ریاستهای نظامهای سیاسی دیگر از آن بیبهرهاند. رهبر درنظام اسلامی از سازوکارهای قوی درونی کنترل قدرت همچون عدالت و اسلام شناسی برخوردار است و این دو علاوه بر مکانیزمبیرونی کنترل قدرت که در قانون اساسی وجود دارد، به صورت جدّی رهبر را در برابر آفات قدرت ایمن میسازد ر.ک: حمید رضا شاکرین، حکومت دینی، قم: انتشارات پارسایان، 1382، صص 134، ج 148..
دو. اساساً رهبری در اسلام، نه مادامالعمر که مادام الصلاحیت است ر.ک: ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، پیشین، ص 408 و 409 ؛ مجله علوم سیاسی، سال اول، ش3، ص20.. به این معنا که ولیفقیه تا زمانی که صفات ولایت فقیه را دارا میباشد از مشروعیت برخوردار است. اگر صفات را از دست داد حتی اگر یک سال رهبر باشد، از ولایت ساقط میشود. و براساس اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی، خبرگان برکناری او را اعلام و رهبر جدید را انتخاب مینمایند.
سه. ولایت فقیه در امتداد ولایت پیغمبر وائمهمعصومین(علیهمالسلام) است؛ بنابراین ولیفقیه منصوب از سوی مردم نیست که آنان بتوانند او را به دلیل شرایط خاصی که خود منظور میکنند، مثل گذشت مدت زمان خاص، او را کنار بگذارند. و به علاوه در دلایل نصب فقیه هیچ قیدی و محدودیتی از این نظر، برای ولایت فقیهان در نظر گرفته نشده است.
چهارم. و بالأخره در مورد چرخش نخبگان و جانشینی اصلح به جای رهبر موجود نیز نیازی به دورهای شدن رهبری نیست؛ زیرا بنا بر اصل یکصد و یازدهم اگر معلوم شود که رهبر از صفات و ویژگیهای اولیه جدا شده و اصلحیت او برای خبرگان زیر سوال برود، مجلس خبرگان ملزم است که شخص اصلح را به جای او بگمارد. خصوصا به توجه به این حقیقت که رهبری در نظام ارزشی اسلام، یک تکلیف سنگین است که افراد شایسته این مقام همواره از قبول این مسئولیت بزرگ گریزان هستند و ولع و شیفتگی که در نظامهای بشری نسبت به رهبری و ریاست بر جامعه وجود دارد در نظام و جامعه الهی رنگی ندارد ر.ک: چرا ولایت فقیه دورهای نیست؟ حجةالاسلام باقرزاده، سایت حلقه.. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100123092)
- [سایر] چگونه سال 1358 اصل ولایت فقیه به قانون اساسی راه یافت؟ چه مسائلی پیش و پس از انقلاب اسلامی باعث شد تا ولایت فقیه وارد قانون اساسی شود و موافق و مخالفان این اصل در آن دوره چه کسانی بودند؟
- [سایر] مقام معظم رهبری فرمودند: (حتی رهبری هم فوق نظارت نمی باشد.) حال این سؤال مطرح است که آیا ولایت فقیه فراتر از قانون اساسی است و یا بالعکس آن؟
- [سایر] آیا مجلس خبرگان میتواند مصلحتاً ولی فقیه را ابقا کند؟ آیا ولی فقیه در هر دوره فقط یک نفر است؟ آیا درست است بگوییم امام خامنهای؟
- [سایر] هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟
- [سایر] در قانون اساسی، ولایت فقیه، به صورت مطلق آمده است یا محدود؟
- [سایر] ظاهراً در قانون اساسی کلمه ولی فقیه آورده نشده و در اختیارات رهبری هم ابهام وجود دارد از طرفی حضرت امام(ره) می فرمایند قانون ما عین شرع ما است. این تعارضات چگونه قابل حل است؟
- [سایر] آیا مجلس خبرگان می تواند با وضع قوانین، اختیارات رهبری را تغییر یا مدت رهبری را محدود نماید؟ اصلاً چرا ولایت فقیه دوره ای نیست؟
- [سایر] شبهه: اگر مسئله حادی در کشور رخ دهد، معلوم نیست حکم ولایت فقیه برتر است یا قانون اساسی!
- [سایر] مفهوم ولایت مطلقه فقیه را از منظر قانون اساسی و امام خمینی(رحمت الله علیه) توضیح دهید؟
- [سایر] امام (ره) در یک سخنرانی، آنچه قانون اساسی درباره ولی فقیه گفته است را بعضی شئون ولی فقیه دانست چون ولایت فقیه از نظر امام همان ولایت رسول الله است و این ولایت مطلقه است آیا ولی فقیه نیازمند التزام به