آیا توکل انسان مؤمن و یا جامعه‌ی ایمانی به خداوند، مانع تلاش و کوشش برای رسیدن به وضعیّت بهترنیست؟
توکل و اعتماد بر خدای متعال، یکی از مکارم اخلاق و مظاهر ایمان و از ارکان آن به شمار می‌رود؛[1] و قرآن کریم ‌آن را یکی از ویژگی‌های افراد با ایمان می‌داند.[2]در رابطه با این بحث ممکن است سؤال شود که وقتی خلقت و تدبیر نظام عالم و همه‌ی کارها به دست خداست و او مسبّب‌الاسباب است و ما موظف به توکل و اعتماد بر اوییم، دیگر جایی برای تلاش و کوشش و برنامه‌ریزی نیست؛ زیرا با توکل بر خداوند حکیم و توانا، آنچه به خیر و صلاح انسان‌هاست به آنها می‌رسد؛ در حالی که پیمودن مسیر توسعه، تنها با برنامه ریزی صحیح و منطقی همراه با تلاش جدی و نظم و انضباط امکان پذیر است. تحلیل و تعریف مفهوم توکل خداوند متعال، نظام این عالم و گردش امور را بر اساس استفاده از اسباب و وسایل قرار داده است. سیر طبیعی انجام هر کاری آن است که انسان به سراغ اسباب آن برود؛ امّا نکته‌ی مهم و اساسی این است که مسبب الاسباب، یعنی آن‌که این اسباب را آفرید و برای هر یک جایگاه و نقش ویژه‌ای در این جهان در نظر گرفت و به آنها اثر بخشید و آنها را در اختیار و استخدام انسان قرار داد، خدای قادر و توانایی است که تدبیر کل جهان آفرینش به دست اوست. بنابراین، هیچ‌گاه او را که سرچشمه‌ی همه فیوضات و کمالات است، نباید فراموش کرد و باید به خاطر داشت که اسباب و وسایل، در پرتو اراده‌ی خداوند، مفید و مؤثر واقع می‌شود؛ لذا یک فرد با ایمان گرچه بر اساس نظام حکیمانه‌ی الهی، که برای هر چیز اسباب و راهی قرار داده است، در انجام کارها و تأمین نیازها به سراغ آنها می‌رود، ولی تکیه‌گاه اصلی و مایه‌ی آرامش و اطمینان خاطر او آن وسایل و ابزار نیست، بلکه اعتمادش به خدایی است که آفرینش تمام هستی، از جمله حیات و سلامتی انسان به دست اوست.[3] پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: توکل، علمِ به این است که مخلوق الهی، نفع و ضرر نمی‌رساند و قادر نیست نعمتی را به دیگری اعطا و یا منع کند و امیدی به او نیست؛ پس هنگامی که بنده‌ای چنین علم و روحیه‌ای داشت، کارهایش را فقط برای خدا انجام می‌دهد و تنها به او امید دارد و از غیر او نمی‌ترسد و طمعی به غیر خدا ندارد.[4] مرحوم علامه طباطبایی دراین زمینه می‌گوید: معنای توکل این نیست که شخص، نسبت امور را به خود و یا به اسباب، قطع یا انکار کند؛ بلکه معنایش این است که خود و اسباب را مستقل در تأثیر ندانسته، معتقد باشد که استقلال و اصالت، منحصراً از آن خدای سبحان است.[5] توکل در واقع شناخت توحید افعالی است و مرتبه‌ی آن به معرفت شخص بستگی دارد، که تا چه اندازه خدا را در زندگی‌اش می‌بیند و حدّ بالای آن بر اساس روایات معصومین(ع) آن است که به آنچه نزد خداست بیش‌تر از آنچه نزد اوست اعتماد داشته باشد. از این جهت، کامل‌ترین انسان کسی است که نیازش را به خدا بیش‌تر درک نماید.[6] شخص متوکل، با اعتقاد به توحید افعالی و ربوبیّت الهی بر تمام جهان هستی و با توجه به این که خداوند حامی و پشتیبان اهل حق و افراد با ایمان است و بر هر کاری قادر، و تمام اسباب و وسایل به دست اوست، با آسودگی و اطمینان خاطر و روحیه‌ای سرشار از امید و نشاط به انجام وظیفه می‌پردازد. فرد با ایمان و متوکل بر خدا نگران آینده نیست؛ ولی بسیاری از افراد متمکن و مرفّه، آسودگی خاطر ندارند؛ زیرا با احتمال وقوع حوادثی چون: سیل، زلزله، سرقت، بیماری، آتش سوزی، جنگ و غیره، اموال آنها مصونیّت نداشته، و نگران حال خود در آینده هستند؛ و با این نگرانی‌ها خواب راحت و آسایش خاطر از آنان سلب می‌گردد؛ چون ملجأ و پناهی که هر کاری بر او آسان باشد در نظر ندارند. بحث مهمی که در اینجا لازم است، درباره‌ی سازگاری و هماهنگی توکل بر خداوند با کار و تلاش در زندگی فردی و اجتماعی است. طرح اشکال: معمولاّ توهم ناسازگاری مفهوم توکل با توسعه، از این برداشت سرچشمه می‌گیرد که اعتماد بر خدا باعث می‌شود که انسان از تلاش و کوشش باز ایستد و به صورت یک فرد تنبل و سربار جامعه درآید. البتّه، این یک برداشت انحرافی از معنا و مفهوم توکل است؛ زیرا بر این فرض قرار دارد که وقتی انسان اعتمادش به خداست، نباید دست به کاری بزند و تلاش و کوشش، خلاف توکل بوده، یا حداقل نیازی به آن نیست. پاسخ: باید توجه داشت که معنای توکل کار و تلاش نکردن نیست. توکل در واقع، یک امر قلبی است؛ و کار کردن برای شخص متوکل، انجام وظیفه و اطاعت از اوامر الهی است؛ زیرا او می‌داند که خداوند خواسته است که همه‌ی افراد بشر با رعایت حدود الهی و با اعتماد بر او تلاش و کوشش نمایند. تفاوت افراد متوکل با دیگران در این است که آنها فقط کار و تلاش را موجب تأمین نیازمندی‌ها می‌دانند؛ ولی افراد متوکل، خدا را کارساز و مسبب الاسباب دانسته، تلاش و کوشش خود را وسیله‌ای می‌دانند که خداوند در تدبیر حکیمانه‌ی نظام این عالم نسبت به آن فرمان داده است.[7] در قرآن کریم خطاب به پیامبر گرامی اسلام آمده است: آنگاه که تصمیم بر انجام کار گرفتی، پس بر خدا توکل کن.[8] بدیهی است که انسان هنگامی که تصمیم بر انجام کاری می‌گیرد، مقدمات آن را فراهم نموده، با جدیّت و تلاش، تا رسیدن به هدف، آن را ادامه می‌دهد؛ لذا قرآن کریم نگفته است که بنشین و دست روی دست بگذار و فقط بر خدا توکل کن. در روایتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) گروهی را دیدند که دست از کار کشیده، به کشت و زراعت نمی‌پردازند. حضرت به آنها فرمود: شما چگونه هستید (چگونه نیازهای خود را تأمین می‌کنید)؟ جواب دادند: ما توکل کنندگان هستیم. حضرت در ردّ سخن و شیوه‌ی آنان فرمود: شما سربار جامعه و مردم هستید.[9] با مراجعه به تاریخ زندگی امامان معصوم(ع) می‌بینیم که آنها با این‌که از مرتبه‌ی عالیِ توکل بر خدا برخوردار بودند، ولی برای تأمین معاش و اداره‌ی زندگی خود و رسیدگی به فقرا و مساکین، از همه‌ی افراد جامعه جدی‌تر و پرتلاش‌تر بودند.[10] پی نوشتها: [1] . مضمون روایتی از امام صادق(ع): (الایمان اربعة ارکان الرضا بقضاء الله و التوکل علی الله .... )، اصول کافی، ج 2، ص 56 . [2] . (و علی الله فلیتوکلوا ان کنتم مؤمنین). سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 23 . [3] . جهت مطالعه‌ی بیش‌تر ر.ک: مرتضی مطهری، بیست گفتار، 137139. [4] . بحارالانوار، ج 69، ص 273 و ج 103 ، ص 22 . [5] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 11، ص 217 . [6] . محمد تقی مصباح، درسهای معارف قرآن، جلسه‌ی 98، ص 1044 1046 . [7] . همان، ص 1047 1048 . [8] . سوره‌ی آل عمران (3)، آیه‌ی 59 . [9] . حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 2، ص 228. [10] . ر.ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3 و 4، ص 98 و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 325 . منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه (1381).
عنوان سوال:

آیا توکل انسان مؤمن و یا جامعه‌ی ایمانی به خداوند، مانع تلاش و کوشش برای رسیدن به وضعیّت بهترنیست؟


پاسخ:

توکل و اعتماد بر خدای متعال، یکی از مکارم اخلاق و مظاهر ایمان و از ارکان آن به شمار می‌رود؛[1] و قرآن کریم ‌آن را یکی از ویژگی‌های افراد با ایمان می‌داند.[2]در رابطه با این بحث ممکن است سؤال شود که وقتی خلقت و تدبیر نظام عالم و همه‌ی کارها به دست خداست و او مسبّب‌الاسباب است و ما موظف به توکل و اعتماد بر اوییم، دیگر جایی برای تلاش و کوشش و برنامه‌ریزی نیست؛ زیرا با توکل بر خداوند حکیم و توانا، آنچه به خیر و صلاح انسان‌هاست به آنها می‌رسد؛ در حالی که پیمودن مسیر توسعه، تنها با برنامه ریزی صحیح و منطقی همراه با تلاش جدی و نظم و انضباط امکان پذیر است.
تحلیل و تعریف مفهوم توکل
خداوند متعال، نظام این عالم و گردش امور را بر اساس استفاده از اسباب و وسایل قرار داده است. سیر طبیعی انجام هر کاری آن است که انسان به سراغ اسباب آن برود؛ امّا نکته‌ی مهم و اساسی این است که مسبب الاسباب، یعنی آن‌که این اسباب را آفرید و برای هر یک جایگاه و نقش ویژه‌ای در این جهان در نظر گرفت و به آنها اثر بخشید و آنها را در اختیار و استخدام انسان قرار داد، خدای قادر و توانایی است که تدبیر کل جهان آفرینش به دست اوست.
بنابراین، هیچ‌گاه او را که سرچشمه‌ی همه فیوضات و کمالات است، نباید فراموش کرد و باید به خاطر داشت که اسباب و وسایل، در پرتو اراده‌ی خداوند، مفید و مؤثر واقع می‌شود؛ لذا یک فرد با ایمان گرچه بر اساس نظام حکیمانه‌ی الهی، که برای هر چیز اسباب و راهی قرار داده است، در انجام کارها و تأمین نیازها به سراغ آنها می‌رود، ولی تکیه‌گاه اصلی و مایه‌ی آرامش و اطمینان خاطر او آن وسایل و ابزار نیست، بلکه اعتمادش به خدایی است که آفرینش تمام هستی، از جمله حیات و سلامتی انسان به دست اوست.[3] پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:
توکل، علمِ به این است که مخلوق الهی، نفع و ضرر نمی‌رساند و قادر نیست نعمتی را به دیگری اعطا و یا منع کند و امیدی به او نیست؛ پس هنگامی که بنده‌ای چنین علم و روحیه‌ای داشت، کارهایش را فقط برای خدا انجام می‌دهد و تنها به او امید دارد و از غیر او نمی‌ترسد و طمعی به غیر خدا ندارد.[4]
مرحوم علامه طباطبایی دراین زمینه می‌گوید:
معنای توکل این نیست که شخص، نسبت امور را به خود و یا به اسباب، قطع یا انکار کند؛ بلکه معنایش این است که خود و اسباب را مستقل در تأثیر ندانسته، معتقد باشد که استقلال و اصالت، منحصراً از آن خدای سبحان است.[5]
توکل در واقع شناخت توحید افعالی است و مرتبه‌ی آن به معرفت شخص بستگی دارد، که تا چه اندازه خدا را در زندگی‌اش می‌بیند و حدّ بالای آن بر اساس روایات معصومین(ع) آن است که به آنچه نزد خداست بیش‌تر از آنچه نزد اوست اعتماد داشته باشد. از این جهت، کامل‌ترین انسان کسی است که نیازش را به خدا بیش‌تر درک نماید.[6] شخص متوکل، با اعتقاد به توحید افعالی و ربوبیّت الهی بر تمام جهان هستی و با توجه به این که خداوند حامی و پشتیبان اهل حق و افراد با ایمان است و بر هر کاری قادر، و تمام اسباب و وسایل به دست اوست، با آسودگی و اطمینان خاطر و روحیه‌ای سرشار از امید و نشاط به انجام وظیفه می‌پردازد.
فرد با ایمان و متوکل بر خدا نگران آینده نیست؛ ولی بسیاری از افراد متمکن و مرفّه، آسودگی خاطر ندارند؛ زیرا با احتمال وقوع حوادثی چون: سیل، زلزله، سرقت، بیماری، آتش سوزی، جنگ و غیره، اموال آنها مصونیّت نداشته، و نگران حال خود در آینده هستند؛ و با این نگرانی‌ها خواب راحت و آسایش خاطر از آنان سلب می‌گردد؛ چون ملجأ و پناهی که هر کاری بر او آسان باشد در نظر ندارند.
بحث مهمی که در اینجا لازم است، درباره‌ی سازگاری و هماهنگی توکل بر خداوند با کار و تلاش در زندگی فردی و اجتماعی است.
طرح اشکال:
معمولاّ توهم ناسازگاری مفهوم توکل با توسعه، از این برداشت سرچشمه می‌گیرد که اعتماد بر خدا باعث می‌شود که انسان از تلاش و کوشش باز ایستد و به صورت یک فرد تنبل و سربار جامعه درآید.
البتّه، این یک برداشت انحرافی از معنا و مفهوم توکل است؛ زیرا بر این فرض قرار دارد که وقتی انسان اعتمادش به خداست، نباید دست به کاری بزند و تلاش و کوشش، خلاف توکل بوده، یا حداقل نیازی به آن نیست.
پاسخ:
باید توجه داشت که معنای توکل کار و تلاش نکردن نیست. توکل در واقع، یک امر قلبی است؛ و کار کردن برای شخص متوکل، انجام وظیفه و اطاعت از اوامر الهی است؛ زیرا او می‌داند که خداوند خواسته است که همه‌ی افراد بشر با رعایت حدود الهی و با اعتماد بر او تلاش و کوشش نمایند. تفاوت افراد متوکل با دیگران در این است که آنها فقط کار و تلاش را موجب تأمین نیازمندی‌ها می‌دانند؛ ولی افراد متوکل، خدا را کارساز و مسبب الاسباب دانسته، تلاش و کوشش خود را وسیله‌ای می‌دانند که خداوند در تدبیر حکیمانه‌ی نظام این عالم نسبت به آن فرمان داده است.[7]
در قرآن کریم خطاب به پیامبر گرامی اسلام آمده است:
آنگاه که تصمیم بر انجام کار گرفتی، پس بر خدا توکل کن.[8]
بدیهی است که انسان هنگامی که تصمیم بر انجام کاری می‌گیرد، مقدمات آن را فراهم نموده، با جدیّت و تلاش، تا رسیدن به هدف، آن را ادامه می‌دهد؛ لذا قرآن کریم نگفته است که بنشین و دست روی دست بگذار و فقط بر خدا توکل کن.
در روایتی نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) گروهی را دیدند که دست از کار کشیده، به کشت و زراعت نمی‌پردازند. حضرت به آنها فرمود:
شما چگونه هستید (چگونه نیازهای خود را تأمین می‌کنید)؟ جواب دادند: ما توکل کنندگان هستیم.
حضرت در ردّ سخن و شیوه‌ی آنان فرمود:
شما سربار جامعه و مردم هستید.[9]
با مراجعه به تاریخ زندگی امامان معصوم(ع) می‌بینیم که آنها با این‌که از مرتبه‌ی عالیِ توکل بر خدا برخوردار بودند، ولی برای تأمین معاش و اداره‌ی زندگی خود و رسیدگی به فقرا و مساکین، از همه‌ی افراد جامعه جدی‌تر و پرتلاش‌تر بودند.[10]
پی نوشتها:
[1] . مضمون روایتی از امام صادق(ع): (الایمان اربعة ارکان الرضا بقضاء الله و التوکل علی الله .... )، اصول کافی، ج 2، ص 56 .
[2] . (و علی الله فلیتوکلوا ان کنتم مؤمنین). سوره‌ی مائده (5)، آیه‌ی 23 .
[3] . جهت مطالعه‌ی بیش‌تر ر.ک: مرتضی مطهری، بیست گفتار، 137139.
[4] . بحارالانوار، ج 69، ص 273 و ج 103 ، ص 22 .
[5] . محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 11، ص 217 .
[6] . محمد تقی مصباح، درسهای معارف قرآن، جلسه‌ی 98، ص 1044 1046 .
[7] . همان، ص 1047 1048 .
[8] . سوره‌ی آل عمران (3)، آیه‌ی 59 .
[9] . حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 2، ص 228.
[10] . ر.ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3 و 4، ص 98 و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 325 .
منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهش‌‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین