چرا خداوند جهان را این همه بزرگ و با مجهولات فراوان آفریده که انسان با تمام تلاش خود در دنیا نسبت به دنیا جاهل می ماند!
چرا خداوند جهان را این همه بزرگ و با مجهولات فراوان آفریده که انسان با تمام تلاش خود در دنیا نسبت به دنیا جاهل می ماند! خداوند موجودی است که تمام کمالات را دارا می باشد و براساس هویت بی نهایت الهی, باید مخلوقات الهی نیز اموری بی نهایت بوده باشند. چرا که هر خالق و آفریننده و ایجاد کننده ای در وهله نخست از روی نشانه و مخلوقش شناخته می شود ، از این رو نباید ازخلفت الهی انتظار داشت که حد یقفی داشته باشد. برای همین نیز امروزه مشاهده می شود که کشفیات دانشمندان طبیعی روز به روز فزونی یافته, و حیرت اهل علم و دانش را بیشتر از پیش کرده است. و این موید همان سخن اهل معرفت است که بشر هر مقدار تلاش نماید که حد و مرز خلقت برسد, راه به جایی نخواهد برد چرا که اساسا برای عالمی که علت آن امری بی نهایت بوده باشد, پایانی وجود نخواهد داشت. لازم است در اینجا بطور مختصر به فلسفه خلقت هستی اشاره ای کنیم تا مطلب روشن تر گردد. مطلب دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که آیا پیچیدگی و ظرافت بی حد موجود در هستی و نیز اینکه لازم است ما همواره در جستجو و تلاش باشیم ، موجب فرو رفتن ما در جهل و نادانی می گردد یا ما را به دریای معرفت و شناخت می رساند. این پیچیدگی نهایتا ما به سویی می برد که خود را در برابر موجودی حکیم و بی نهایت می یابیم و بی اختیار در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و با تمام وجود ستایشش می نماییم. حال که سخن بدین جا رسید بهتر است کمی نیز در مورد فلسفه خلقت عالم هستی سخن بگوییم تا در پرو آن مساله روشن تر گردد. در خلقت و آفرینش، دو هدف می‌توان تصور نمود: نخست هدف متوسط، دوم هدف غایی و عالی. با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) روشن می‌شود که هدف متوسط، خلقت برای عبادت و بندگی خداست؛ این مطلب در همه پدیده‌های عالم ساری و جاری است. خداوند در آیه 44 سوره اسراء، درباره همه اشیاء مادی عالم می‌فرماید: (... و إن ِمن شیٍ‌إلاّ یُسَبِّح بحمدِهِ ولکن لا تَفقهُون تَسبیحَهُم...)؛ همه موجودات تسبیح خدا می‌گویند، اما شما تسبیح آن‌ها را نمی‌فهمید. و درباره انسان و جن نیز در سوره ذاریات، آیه 56 می‌فرماید: (وَ مَا خَلقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِیَعبُدُونِ)؛ آفرینش انسان و جن برای بندگی است. اما هدف عالی و غایی، وصول به مبدأ نور هستی است. یعنی منتهی الیه سیر مخلوقات، اوست: (وَ أَنّ إلی رَبِّکَ المُنْتهی‌)؛(نجم/42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است. (إنَّ إلی رَبّکَ الرُّجْعی‌) (علق/8) برگشت به سوی خداست. (إنا لِله و إنا اِلَیه راجِعون) (بقره/156 ) که همگی این آیات، غایت سیر را روشن می‌کنند. پس روشن شد که هدف غایی خلقت، به کمال رسیدن همه موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است
عنوان سوال:

چرا خداوند جهان را این همه بزرگ و با مجهولات فراوان آفریده که انسان با تمام تلاش خود در دنیا نسبت به دنیا جاهل می ماند!


پاسخ:

چرا خداوند جهان را این همه بزرگ و با مجهولات فراوان آفریده که انسان با تمام تلاش خود در دنیا نسبت به دنیا جاهل می ماند!

خداوند موجودی است که تمام کمالات را دارا می باشد و براساس هویت بی نهایت الهی, باید مخلوقات الهی نیز اموری بی نهایت بوده باشند. چرا که هر خالق و آفریننده و ایجاد کننده ای در وهله نخست از روی نشانه و مخلوقش شناخته می شود ، از این رو نباید ازخلفت الهی انتظار داشت که حد یقفی داشته باشد.
برای همین نیز امروزه مشاهده می شود که کشفیات دانشمندان طبیعی روز به روز فزونی یافته, و حیرت اهل علم و دانش را بیشتر از پیش کرده است. و این موید همان سخن اهل معرفت است که بشر هر مقدار تلاش نماید که حد و مرز خلقت برسد, راه به جایی نخواهد برد چرا که اساسا برای عالمی که علت آن امری بی نهایت بوده باشد, پایانی وجود نخواهد داشت.
لازم است در اینجا بطور مختصر به فلسفه خلقت هستی اشاره ای کنیم تا مطلب روشن تر گردد.
مطلب دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که آیا پیچیدگی و ظرافت بی حد موجود در هستی و نیز اینکه لازم است ما همواره در جستجو و تلاش باشیم ، موجب فرو رفتن ما در جهل و نادانی می گردد یا ما را به دریای معرفت و شناخت می رساند. این پیچیدگی نهایتا ما به سویی می برد که خود را در برابر موجودی حکیم و بی نهایت می یابیم و بی اختیار در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و با تمام وجود ستایشش می نماییم.
حال که سخن بدین جا رسید بهتر است کمی نیز در مورد فلسفه خلقت عالم هستی سخن بگوییم تا در پرو آن مساله روشن تر گردد.
در خلقت و آفرینش، دو هدف می‌توان تصور نمود: نخست هدف متوسط، دوم هدف غایی و عالی.
با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) روشن می‌شود که هدف متوسط، خلقت برای عبادت و بندگی خداست؛ این مطلب در همه پدیده‌های عالم ساری و جاری است. خداوند در آیه 44 سوره اسراء، درباره همه اشیاء مادی عالم می‌فرماید: (... و إن ِمن شیٍ‌إلاّ یُسَبِّح بحمدِهِ ولکن لا تَفقهُون تَسبیحَهُم...)؛ همه موجودات تسبیح خدا می‌گویند، اما شما تسبیح آن‌ها را نمی‌فهمید.
و درباره انسان و جن نیز در سوره ذاریات، آیه 56 می‌فرماید: (وَ مَا خَلقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِیَعبُدُونِ)؛ آفرینش انسان و جن برای بندگی است.
اما هدف عالی و غایی، وصول به مبدأ نور هستی است. یعنی منتهی الیه سیر مخلوقات، اوست:
(وَ أَنّ إلی رَبِّکَ المُنْتهی‌)؛(نجم/42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است. (إنَّ إلی رَبّکَ الرُّجْعی‌) (علق/8) برگشت به سوی خداست. (إنا لِله و إنا اِلَیه راجِعون) (بقره/156 ) که همگی این آیات، غایت سیر را روشن می‌کنند. پس روشن شد که هدف غایی خلقت، به کمال رسیدن همه موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین