پیامدهای مثبتِ تقویتِ زمینههای فرهنگیِ مناسب در جوامع غربی، همراه با تلاش و کوشش خستگیناپذیر عموم مردم و تحمّل سختیها و ریاضتهای اقتصادی، سرانجام میوهی شیرین توسعه را برای مردم آن سامان به ارمغان آورد و با رسیدن به این هدف، انسان در دنیای پیشرفتهی صنعتی، با تصرف و تغییر امکانات و منابع بالقوهی موجود در طبیعت، از آنها در جهت افزایش سطح رفاه و آسایش خود استفاده نمود. بشر باکشف بسیاری از اسرار و قوانین حاکم بر جهان آفرینش، به چگونگی پیدایش بسیاری از وقایع و حوادث طبیعی پی برد و در برخی موارد با پیشبینیهای خود، راههای مقابله یا پیشگیری از آنها را به دست آورد، در نتیجه از وحشت و هراس او در برابر حوادث طبیعی کاسته شد و موجب امنیّت و مصونیّت نسبی او گردید. انسان با پیشرفت علوم پزشکی، بسیاری از امراض و راههای درمان آنها را شناخت و با به کارگیری استعداد و قوّهی ابتکار و خلاقیّت خود به موفقیّتهای چشمگیری در زمینهی ابزار تولید به سبک نوین نایل آمد. انسان با استفاده از تکنولوژی مدرن و با روشهای آسانتر و هزینهی کمتر، همراه با صرفهجویی در وقت، سطح تولید را افزایش داد؛ و با مدرنیزه شدن کشاورزی، افزایش زمینهای زیر کشت و بهرهوری، تولید مواد غذایی به حدّ وفور رسید؛ و به این وسیله، سستی نظریهی اقتصاددانان بدبینی، چون مالتوس که روند رشد سریع جمعیّت را موجب کمبود مواد غذایی، قحطی و سرانجام نابودی بشر میدانستند، آشکار شد و مشکل جامعهی بشری از این ناحیه، تا حدّ زیادی برطرف شد. به طور خلاصه اهمّ پیامدهای مثبت توسعه در جهان غرب عبارت است از: 1. تسلط نسبی بر طبیعت و استفاده از منابع موجود در جهت رفع نیازهای مادّی؛ 2. صرفهجویی در وقت و نیروی بدنی انسان، با استفاده از ماشینآلات و تکنولوژی مدرن؛ 3. افزایش رفاه و آسایش در زندگی مادّی و آسانی کارها با ابتکار و ساخت ابزار پیشرفته؛ 4. افزایش تولید در تمام زمینهها، به ویژه محصولات کشاورزی و مواد غذایی و رفع نگرانی بشر از این جهت؛ 5. شکوفا شدن استعدادها و بکارگیری قوّهی ابتکار و خلاقیّت در زمینهی علوم مختلف، از جمله: در سازماندهی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل نهادهای مربوطه و حاکمیّت قانون، همراه با مشارکت عمومی در صحنههای سیاسی. پیامدهای منفی توسعه با الگوی غرب توسعه با این الگو، به معنای جهتگیری کل نظامهای اقتصادی و اجتماعی اعم از قانونگذاری، اجرایی و غیره، در جهت رشد اقتصادی است؛ لذا هر برنامه و طرحی که به رشد اقتصادی منجر نشود، باید حذف گردد؛ در نتیجه اقتصاد، زیربنا و مبنای همهی تحولات و برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی میشود. با این تفسیر از توسعه، مناسبات و روابط، براساس تولید و مصرف، همراه با زندگی ماشینی شکل گرفته است و این امر، پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت که به بیان برخی از آنها میپردازیم: 1. تنوّعگرایی و لذّتطلبی. بسیاری از ملّتها و افراد جامعهی بزرگ انسانی، از لفظ توسعهی اقتصادی، رفع فقر، محرومیّت، پر کردن شکافهای ناشی از ظلم و بیعدالتی و رفاه نسبی مردم یک کشور را اراده میکنند؛ امّا بعضی از مکاتب غرب، با ذکر همین لفظ، مصرف و تمتّع هر چه بیشتر از لذایذ مادّی را هدف نهایی از توسعه یافتگی میدانند، در حالی که از دیدگاه اسلام، چنانچه تمتّع و منافع مادّی، هدف زندگی قرار گیرد، انسان را از مقام عالی و شایستهاش، به عنوان یک موجود عاقل و متفکّر، تا درجهی نازل حیوانی پایین میآورد و اگر لذّتطلبی، تنها هدف انسان در زندگی به حساب آید، تعهّد و پایبندی او نسبت به بنیان خانواده سست میگردد و مانند انسان غربی، به مفاسد و عواقب سوء آن گرفتار میشود. چنین تفکری که در میان بسیاری از مکاتب فکری و فلسفی غرب رواج دارد ریشهی همهی مفاسد اخلاقی و اجتماعی است و این امر به نوبهی خود، ناشی از مادهگرایی و فراموش کردن حق میباشد. به عنوان نمونه، شیوع بیماری ایدز در غرب، به ویژه آمریکا، ناشی از فرهنگ لذتطلبیِ لجامگسیخته و افراطی است، به طوری که اکثر مبتلایان به آن، همجنسبازان هستند، و علت شیوع این بیماری و نظایر آن در این جوامع، تحلیل رفتن روابط عاطفی، محور قرار گرفتن پول و منافع شخصی و سست شدن بنیان خانواده است. 2. اسراف و تبذیر در مصرف و نقش تبلیغات. یکی از مشکلات جوامع پیشرفتهی صنعتی، بعد از رسیدن به تولید انبوه در فرایند توسعهی خود، مصرف کالاهای تولید شده و تداوم این روند با تولید بیشتر بود؛ در نتیجه، مصرف بیشتر برای تولید زیادتر در اقتصاد غرب ضرورت یافت؛ زیرا با کاهش مصرف کالاهای تولید شده، حرکت توسعه کند میشد؛ لذا رقابت در فروش و یافتن بازارهای مصرفی جدید مطرح گشت. ایجاد جلوههای فریبنده با تبلیغات وسیع در غرب، موجب تمایل مصرفکنندگان به اسراف و تبذیر و فراموش کردن نیازهای واقعی و ارضای نیازهای کاذب، همراه با مدگرایی شد؛ به طوری که امروزه، بعضی از متفکرین و نویسندگان غرب نیز اعتراف دارند که در مصرف منابع زیرزمینی، انرژی و کالاهای ساخته شده، راه افراط را میپیمایند. در کتاب کوچک زیباست، آمده است: ایالات آمریکا، 42 درصد کبالت، 42 درصد آلومینیوم، 63 درصد گاز طبیعی، 31 درصد گرد پلاتین، 28 درصد آهن، 33 درصد نفت، 38 درصد نیکل و 44 درصد ذغال سنگ کل مصرف جهان را مصرف میکند، در حالی که تنها در تولید یک یا دو مورد فوق خودکفا است.[1] کشورهای توانگر که بیست و نه درصد جمعیت جهان را دارا هستند، هشتاد درصد سوخت و منابع مواد خام را مصرف مینمایند؛ لذا برخی از دانشمندان غربی معتقدند که همهی کشورها هرگز نمیتوانند به توسعهی اقتصادی دست یابند. نیمهی تهیدست و فقیر، مستقیماً تاوان آن نیمهی سیر و پُر است.[2] 3. آلودگی محیط زیست. خداوند متعال نظام طبیعت و این جهان را به گونهای آفریده است که همیشه فضولات، به منزلهی حلقههای کاملاً ضروری و ارزشمند، چرخههای حافظ حیات را در کرهی زمین تکمیل و تقویت میکند، که در اصطلاح، به این پدیده (پس خوراند)[3] میگویند، به این معنی که چیزی به عنوان فضولات یا مواد زاید، هرگز به وجود نمیآید؛ مثلاً فضولات حیوانات و برگ درختان، موجب حاصلخیزی لایهی خاک میگردد؛ لیکن امروزه، زندگی در دنیای پیشرفتهی صنعتی، به فرآوردههایی وابسته است که در سطحی گسترده، منابع را به صورت موادی در میآورد، که برخی از آنها در حیات طبیعی هرگز امکان جذب و پالایش را ندارد و هر روز بر آلودگی محیط زیست میافزاید. از همه مهمتر، خطر آلودگی مواد رادیواکتیو است؛ زیرا درمیان همهی تغییراتی که به دست بشر در طبیعت ایجاد شده است، خطرناکترین و عمیقترین تغییر، شکاف هستهی اتم در مقیاس وسیع است. یونیزه کردن پرتوهای یونساز، عامل آلودگی محیط زیست و مخاطرهآمیزترین عمل، برای بقای انسان است.[4] نتیجه این که، از دیدگاه اسلامی نمیتوان با الگوی توسعهی غرب و تبعات آن موافقت و از آنها تقلید نمود؛ زیرا لازمهی دستیابی به این نوع توسعه، زیر پا گذاشتن همه چیز برای رسیدن به رشد اقتصادی و تولید بیشتر است، در حالی که تنها رشد و توسعهای قابل قبول است که با تکامل و تعالی روحی انسان هماهنگ و سازگار باشد. (البته باید با روش صحیح، از علم و تجربهی دیگران استفاده نمود.) 4. توزیع نابرابر درآمدها و تشدید فقر و گرسنگی در جهان سوّم. توسعه و پیشرفت جهان غرب، با هدف حداکثر کردن تولید و سود حاصل از آن و افزایش سطح مصرف، همراه با اسراف و تبذیر و فراموش کردن ارزشهای اخلاقی و انسانی، برای کشورهای توسعه نیافته نتایج تلخی را به دنبال داشته است. یکی از نتایج روند مذکور، گسترش فقر، گرسنگی و نابرابری در میان جوامع انسانی بوده است، به طوریکه هر ساله میلیونها نفر به خاطر گرسنگی یا سوء تغذیه جان سپرده و اکنون جمعیّت کثیری در جهان از این پدیده رنج میبرند. جهت آگاهی بیشتر آمار زیر را مورد توجه قرار میدهیم: در سال 1981، پنجاه میلیون نفر بر اثر گرسنگی و سوء تغذیه جان سپردند، در حالی که این رقم از تمام کشته شدگان جنگ جهانی دوّم، بیشتر است. در همین سال، جامعهی اقتصادی اروپا، برای جلوگیری از پایین آمدن نرخها تصمیم گرفت مازاد مواد غذایی خود را به دریا بریزد. کارشناسان تخمین زدند که در سال 2000، حدود یک میلیارد نفر از مردم جهان به گرسنگی و سوء تغذیه مبتلا بودهاند که یکی از علل مهم این پدیده آن است که مردم کشورهای فقیر 48 درصد از جمعیّت دنیا را تشکیل میدهند، ولی فقط 12 درصد از درآمد جهان به آنها تعلق دارد؛[5] و تأسفبار اینکه، جهان پیشرفته و متمدن امروز، از مواد غذایی به عنوان ابزاری در جهت سلطهی سیاسی و اقتصادی بر کشورهای در حال توسعه و فقیر استفاده مینماید. یکی از مقامات پینتاگون میگوید: تولیدات غذایی را میتوان به جای سلاح به کار برد. ما باید به این سلاح توجّه کنیم و با در نظر گرفتن موقعیّت کشورهای فقیر، در اندیشهی راههای استفاده از آن باشیم. حتی گاهی مردم این کشورها، قربانی داروهای فاسد و کنترل نشدهی وارداتی از کشورهای پیشرفته میشوند، به طوری که در سال 1982 یک میلیون نفر از مردم کشورهای جهان سوم، بر اثر استعمال داروهای فاسد کشورهای اروپایی، جان خود را از دست دادند.[6] پی نوشتها: [1]. مرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 38. [2]. ای اف شوماخر، کوچک زیباست، ترجمهی علی رامین، ص 93 97. [3]. . Feed back. [4]. مرتضی آوینی، پیشین، ص 20 23. [5] . سید حسن اسعدی، بحران غذا، ص 17 و 18. [6] . روزنامهی جمهوی اسلامی،1633. منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1381).
پیامدهای مثبتِ تقویتِ زمینههای فرهنگیِ مناسب در جوامع غربی، همراه با تلاش و کوشش خستگیناپذیر عموم مردم و تحمّل سختیها و ریاضتهای اقتصادی، سرانجام میوهی شیرین توسعه را برای مردم آن سامان به ارمغان آورد و با رسیدن به این هدف، انسان در دنیای پیشرفتهی صنعتی، با تصرف و تغییر امکانات و منابع بالقوهی موجود در طبیعت، از آنها در جهت افزایش سطح رفاه و آسایش خود استفاده نمود.
بشر باکشف بسیاری از اسرار و قوانین حاکم بر جهان آفرینش، به چگونگی پیدایش بسیاری از وقایع و حوادث طبیعی پی برد و در برخی موارد با پیشبینیهای خود، راههای مقابله یا پیشگیری از آنها را به دست آورد، در نتیجه از وحشت و هراس او در برابر حوادث طبیعی کاسته شد و موجب امنیّت و مصونیّت نسبی او گردید. انسان با پیشرفت علوم پزشکی، بسیاری از امراض و راههای درمان آنها را شناخت و با به کارگیری استعداد و قوّهی ابتکار و خلاقیّت خود به موفقیّتهای چشمگیری در زمینهی ابزار تولید به سبک نوین نایل آمد. انسان با استفاده از تکنولوژی مدرن و با روشهای آسانتر و هزینهی کمتر، همراه با صرفهجویی در وقت، سطح تولید را افزایش داد؛ و با مدرنیزه شدن کشاورزی، افزایش زمینهای زیر کشت و بهرهوری، تولید مواد غذایی به حدّ وفور رسید؛ و به این وسیله، سستی نظریهی اقتصاددانان بدبینی، چون مالتوس که روند رشد سریع جمعیّت را موجب کمبود مواد غذایی، قحطی و سرانجام نابودی بشر میدانستند، آشکار شد و مشکل جامعهی بشری از این ناحیه، تا حدّ زیادی برطرف شد.
به طور خلاصه اهمّ پیامدهای مثبت توسعه در جهان غرب عبارت است از:
1. تسلط نسبی بر طبیعت و استفاده از منابع موجود در جهت رفع نیازهای مادّی؛
2. صرفهجویی در وقت و نیروی بدنی انسان، با استفاده از ماشینآلات و تکنولوژی مدرن؛
3. افزایش رفاه و آسایش در زندگی مادّی و آسانی کارها با ابتکار و ساخت ابزار پیشرفته؛
4. افزایش تولید در تمام زمینهها، به ویژه محصولات کشاورزی و مواد غذایی و رفع نگرانی بشر از این جهت؛
5. شکوفا شدن استعدادها و بکارگیری قوّهی ابتکار و خلاقیّت در زمینهی علوم مختلف، از جمله: در سازماندهی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل نهادهای مربوطه و حاکمیّت قانون، همراه با مشارکت عمومی در صحنههای سیاسی.
پیامدهای منفی توسعه با الگوی غرب
توسعه با این الگو، به معنای جهتگیری کل نظامهای اقتصادی و اجتماعی اعم از قانونگذاری، اجرایی و غیره، در جهت رشد اقتصادی است؛ لذا هر برنامه و طرحی که به رشد اقتصادی منجر نشود، باید حذف گردد؛ در نتیجه اقتصاد، زیربنا و مبنای همهی تحولات و برنامهریزیهای فرهنگی و اجتماعی میشود. با این تفسیر از توسعه، مناسبات و روابط، براساس تولید و مصرف، همراه با زندگی ماشینی شکل گرفته است و این امر، پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت که به بیان برخی از آنها میپردازیم:
1. تنوّعگرایی و لذّتطلبی. بسیاری از ملّتها و افراد جامعهی بزرگ انسانی، از لفظ توسعهی اقتصادی، رفع فقر، محرومیّت، پر کردن شکافهای ناشی از ظلم و بیعدالتی و رفاه نسبی مردم یک کشور را اراده میکنند؛ امّا بعضی از مکاتب غرب، با ذکر همین لفظ، مصرف و تمتّع هر چه بیشتر از لذایذ مادّی را هدف نهایی از توسعه یافتگی میدانند، در حالی که از دیدگاه اسلام، چنانچه تمتّع و منافع مادّی، هدف زندگی قرار گیرد، انسان را از مقام عالی و شایستهاش، به عنوان یک موجود عاقل و متفکّر، تا درجهی نازل حیوانی پایین میآورد و اگر لذّتطلبی، تنها هدف انسان در زندگی به حساب آید، تعهّد و پایبندی او نسبت به بنیان خانواده سست میگردد و مانند انسان غربی، به مفاسد و عواقب سوء آن گرفتار میشود. چنین تفکری که در میان بسیاری از مکاتب فکری و فلسفی غرب رواج دارد ریشهی همهی مفاسد اخلاقی و اجتماعی است و این امر به نوبهی خود، ناشی از مادهگرایی و فراموش کردن حق میباشد.
به عنوان نمونه، شیوع بیماری ایدز در غرب، به ویژه آمریکا، ناشی از فرهنگ لذتطلبیِ لجامگسیخته و افراطی است، به طوری که اکثر مبتلایان به آن، همجنسبازان هستند، و علت شیوع این بیماری و نظایر آن در این جوامع، تحلیل رفتن روابط عاطفی، محور قرار گرفتن پول و منافع شخصی و سست شدن بنیان خانواده است.
2. اسراف و تبذیر در مصرف و نقش تبلیغات. یکی از مشکلات جوامع پیشرفتهی صنعتی، بعد از رسیدن به تولید انبوه در فرایند توسعهی خود، مصرف کالاهای تولید شده و تداوم این روند با تولید بیشتر بود؛ در نتیجه، مصرف بیشتر برای تولید زیادتر در اقتصاد غرب ضرورت یافت؛ زیرا با کاهش مصرف کالاهای تولید شده، حرکت توسعه کند میشد؛ لذا رقابت در فروش و یافتن بازارهای مصرفی جدید مطرح گشت. ایجاد جلوههای فریبنده با تبلیغات وسیع در غرب، موجب تمایل مصرفکنندگان به اسراف و تبذیر و فراموش کردن نیازهای واقعی و ارضای نیازهای کاذب، همراه با مدگرایی شد؛ به طوری که امروزه، بعضی از متفکرین و نویسندگان غرب نیز اعتراف دارند که در مصرف منابع زیرزمینی، انرژی و کالاهای ساخته شده، راه افراط را میپیمایند.
در کتاب کوچک زیباست، آمده است:
ایالات آمریکا، 42 درصد کبالت، 42 درصد آلومینیوم، 63 درصد گاز طبیعی، 31 درصد گرد پلاتین، 28 درصد آهن، 33 درصد نفت، 38 درصد نیکل و 44 درصد ذغال سنگ کل مصرف جهان را مصرف میکند، در حالی که تنها در تولید یک یا دو مورد فوق خودکفا است.[1]
کشورهای توانگر که بیست و نه درصد جمعیت جهان را دارا هستند، هشتاد درصد سوخت و منابع مواد خام را مصرف مینمایند؛ لذا برخی از دانشمندان غربی معتقدند که همهی کشورها هرگز نمیتوانند به توسعهی اقتصادی دست یابند. نیمهی تهیدست و فقیر، مستقیماً تاوان آن نیمهی سیر و پُر است.[2]
3. آلودگی محیط زیست. خداوند متعال نظام طبیعت و این جهان را به گونهای آفریده است که همیشه فضولات، به منزلهی حلقههای کاملاً ضروری و ارزشمند، چرخههای حافظ حیات را در کرهی زمین تکمیل و تقویت میکند، که در اصطلاح، به این پدیده (پس خوراند)[3] میگویند، به این معنی که چیزی به عنوان فضولات یا مواد زاید، هرگز به وجود نمیآید؛ مثلاً فضولات حیوانات و برگ درختان، موجب حاصلخیزی لایهی خاک میگردد؛ لیکن امروزه، زندگی در دنیای پیشرفتهی صنعتی، به فرآوردههایی وابسته است که در سطحی گسترده، منابع را به صورت موادی در میآورد، که برخی از آنها در حیات طبیعی هرگز امکان جذب و پالایش را ندارد و هر روز بر آلودگی محیط زیست میافزاید. از همه مهمتر، خطر آلودگی مواد رادیواکتیو است؛ زیرا درمیان همهی تغییراتی که به دست بشر در طبیعت ایجاد شده است، خطرناکترین و عمیقترین تغییر، شکاف هستهی اتم در مقیاس وسیع است. یونیزه کردن پرتوهای یونساز، عامل آلودگی محیط زیست و مخاطرهآمیزترین عمل، برای بقای انسان است.[4]
نتیجه این که، از دیدگاه اسلامی نمیتوان با الگوی توسعهی غرب و تبعات آن موافقت و از آنها تقلید نمود؛ زیرا لازمهی دستیابی به این نوع توسعه، زیر پا گذاشتن همه چیز برای رسیدن به رشد اقتصادی و تولید بیشتر است، در حالی که تنها رشد و توسعهای قابل قبول است که با تکامل و تعالی روحی انسان هماهنگ و سازگار باشد. (البته باید با روش صحیح، از علم و تجربهی دیگران استفاده نمود.)
4. توزیع نابرابر درآمدها و تشدید فقر و گرسنگی در جهان سوّم. توسعه و پیشرفت جهان غرب، با هدف حداکثر کردن تولید و سود حاصل از آن و افزایش سطح مصرف، همراه با اسراف و تبذیر و فراموش کردن ارزشهای اخلاقی و انسانی، برای کشورهای توسعه نیافته نتایج تلخی را به دنبال داشته است. یکی از نتایج روند مذکور، گسترش فقر، گرسنگی و نابرابری در میان جوامع انسانی بوده است، به طوریکه هر ساله میلیونها نفر به خاطر گرسنگی یا سوء تغذیه جان سپرده و اکنون جمعیّت کثیری در جهان از این پدیده رنج میبرند. جهت آگاهی بیشتر آمار زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
در سال 1981، پنجاه میلیون نفر بر اثر گرسنگی و سوء تغذیه جان سپردند، در حالی که این رقم از تمام کشته شدگان جنگ جهانی دوّم، بیشتر است. در همین سال، جامعهی اقتصادی اروپا، برای جلوگیری از پایین آمدن نرخها تصمیم گرفت مازاد مواد غذایی خود را به دریا بریزد.
کارشناسان تخمین زدند که در سال 2000، حدود یک میلیارد نفر از مردم جهان به گرسنگی و سوء تغذیه مبتلا بودهاند که یکی از علل مهم این پدیده آن است که مردم کشورهای فقیر 48 درصد از جمعیّت دنیا را تشکیل میدهند، ولی فقط 12 درصد از درآمد جهان به آنها تعلق دارد؛[5] و تأسفبار اینکه، جهان پیشرفته و متمدن امروز، از مواد غذایی به عنوان ابزاری در جهت سلطهی سیاسی و اقتصادی بر کشورهای در حال توسعه و فقیر استفاده مینماید. یکی از مقامات پینتاگون میگوید:
تولیدات غذایی را میتوان به جای سلاح به کار برد. ما باید به این سلاح توجّه کنیم و با در نظر گرفتن موقعیّت کشورهای فقیر، در اندیشهی راههای استفاده از آن باشیم.
حتی گاهی مردم این کشورها، قربانی داروهای فاسد و کنترل نشدهی وارداتی از کشورهای پیشرفته میشوند، به طوری که در سال 1982 یک میلیون نفر از مردم کشورهای جهان سوم، بر اثر استعمال داروهای فاسد کشورهای اروپایی، جان خود را از دست دادند.[6]
پی نوشتها:
[1]. مرتضی آوینی، توسعه و مبانی تمدن غرب، ص 38.
[2]. ای اف شوماخر، کوچک زیباست، ترجمهی علی رامین، ص 93 97.
[3]. . Feed back.
[4]. مرتضی آوینی، پیشین، ص 20 23.
[5] . سید حسن اسعدی، بحران غذا، ص 17 و 18.
[6] . روزنامهی جمهوی اسلامی،1633.
منبع: اسلام و توسعه، محمد جمال خلیلیان، نشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1381).
- [سایر] پیامدهای منفی تنبیه بدنی کودکان چیست؟
- [آیت الله سیستانی] در کشورهای غربی خرید وفروش سگ ،بازارویژه ای وجود دارد آیا خرید و فروش سگ فقط برای مأنوس شدن و زندگی همراه آن، جایز است؟
- [سایر] با توجه به پیامدهای منفی ازدواجهای مدرن، چه شیوهای را برای ازدواج درست پیشنهاد میکنید؟
- [سایر] گام نخست اصولی در خواستگاری، کدام است و اقدام به چه شکلی پیامدهای منفی دارد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر ماه در کشورهای شرقی رؤیت شود، آیا برای کشورهای غربی حجت است؟
- [سایر] آیا ازدواج در سنین بالا و تأخیر در ازدواج ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد؟
- [آیت الله سیستانی] آیا می شود به کشورهای غربی مهاجرت نمود؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] اگر ماه در کشورهای شرقی رؤیت شود، آیا برای کشورهای غربی خود بخود ثابت می شود یا خیر؟
- [سایر] چرا کشورهای غربی با انقلاب ایران دشمنی میکنند و در فکر نابودی نظام اسلامی ایران هستند؟
- [سایر] چرا کشورهای غربی با انقلاب ایران دشمنی میکنند و در فکر نابودی نظام اسلامی ایران هستند؟