از جمله اشکالات برخی بر قضیه مهدویت از سوی اهل سنت آن است که بخاری و مسلم اشاره ای به احادیث مهدویت نکرده و آنها را در صحیح خود نقل نکرده اند و این به نوبه خود می تواند سبب وهن و ضعف این احادیث باشد. احمد امین مصری می گوید:((از افتخارات صحیح بخاری و مسلم آن است که این گونه احادیث در آن دو وارد نشده است گر چه در غیر این دو کتاب از کتاب های حدیث وارد شده است)). (1) همین اشکال از ناحیه اشخاصی دیگر از متفکرین غرب زده اهل سنت از قبیل شیخ محمد ابوزهره (2) ، سعد محمد حسن (3) ، حسین سائح لیبیایی مغربی (4) ، سید محمد رشید رضا (5) و شیخ بن محمود (6) وارد شده است . این اشکال مورد توجه اهل سنت واقع شده و شدیدا با آن به مقابله پرداخته اند. ((دکتر بستوی))می گوید:((اینان گمان می کنند که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکرده اند. این گمانی باطل است ، زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته و هرگز چنین ادعایی نکرده اند. (7) بخاری می گوید:((آنچه را که در کتاب خود((الجامع الصحیح))آورده ام صحیح است ولی چه بسیار احادیث صحیح السندی که به جهت طولانی شدن کتابم نقل نکرده ام)). (8) مسلم به حجاج قشیری می گوید:((من تمام احادیث صحیح نزد خود را در این کتاب((صحیح))نیاورده ام ، بلکه در صدد آن بوده ام که تنها احادیثی را ذکر کنم که اجماعی است)). (9) حاکم نیشابوری می گوید:((بخاری و مسلم حکم به عدم صحت احادیثی که در دو کتابشان نیامده نکرده اند)). (10) ابن قیم جوزیه می گوید:((آیا بخاری گفته است که هر حدیثی را من در کتابم نیاورده ام باطل و غیر حجت و ضعیف است ؟ چه بسیار احادیثی که بخاری به آنها در غیر کتاب((الجامع الصحیح))احتجاج نموده ولی در این کتاب نیاورده است . و چه بسیار احادیثی که در غیر این کتاب تصحیح نموده ولی در این کتاب نیاورده است)). (11) عبدالمحسن بن حمد العباد می گوید:((حدیث صحیح همان گونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو از کتاب های حدیثی نیز وجود دارد ، مثل : موطاء ، صحیح ابن خزیمه ، صحیح ابن حبان ، مستدرک حاکم ، جامع ترمذی ، سنن ابی داوود ، سنن نسائی ، سنن ابن ماجه ، سنن دار قطنی ، سنن بیهقی و دیگر کتب ، و این امری در نهایت وضوح و آشکار است)). (12) دیگر اینکه چه کسی ادعا کرده که بخاری و مسلم توجهی به احادیث مهدویت به طور عموم نداشته اند؟ این حرف باطل است ؛ زیرا این دو به برخی از احادیث مربوط به خروج مهدی علیه السلام اشاره کرده اند. از قبیل : الف ) احادیث خروج دجال بخاری و خصوصا مسلم احادیث زیادی را در باب خروج دجال از طرق مختلف نقل کرده اند. (13) ابن حجر عسقلانی با نقل کلامی از آبری در تواتر احادیث مهدی علیه السلام قصه دجال را به خروج حضرت مهدی علیه السلام ربط می دهد. (14) ب ) احادیث نزول عیسی بن مریم بخاری به سند خود از ابو هریره نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم(15) ؛((شما را چه خواهد شد زمانی که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالی که امام شما از میان شماست .)) مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است . (16) مقصود از امام در این روایات کسی جز مهدی علیه السلام نخواهد بود ، و لذا شارحین صحیح بخاری همگی متفق القول((امام))در این روایت را حضرت مهدی علیه السلام معرفی کرده اند. ج ) احادیث بخشش مال مسلم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:یکون فی آخر امتی خلیفة یحثی المال حثیا لا یعده عددا(17) ؛((در پایان امتم خلیفه ای خواهد بود که مال فراوان می دهد بدون آنکه شماره کند)) با رجوع به روایات دیگر پی خواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان حضرت مهدی علیه السلام است . ابن ابی شیبه به سندش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤ ه حثیا(18) ؛((مردی از اهل بیتم بعد از وقفه ای از زمان و ظهور فتنه ها خروج خواهد کرد که عطای او ریزان است .)) د) احادیث خسف بیداء مسلم در((صحیح))به سند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:یعوذ عائذ بالبیت فیبعث الیه بعث فاذا کانوا ببیداء من الارض خسف بهم(19) ؛((شخصی به خانه پناه می برد ، لشکری به سوی او فرستاده می شود ، آن لشکر به سرزمین بیداء که می رسد در آنجا به زمین فرو می رود.)) با مراجعه به سایر روایات پیر می بریم که فرو رفتن زمین بیداء از علائم ظهور حضرت مهدی علیه السلام است . (20) پی نوشتها: 1- المهدی و المهدویة ، ص 41 ، ضحی الاسلام ، ج 3 ، ص 277. 2- الامام الصادق علیه السلام ، ص 238 و 239. 3- المهدیة فی الاسلام ، ص 69. 4- تراثنا و موازین النقد ، ص 185-187. 5- تفسیر المنار ، ج 9ص 499. 6- لا مهدی ینتظر بعد الرسول ، ص 6. 7- المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحة . 8- مقدمه ابن الصلاح ، ص 21 و 22. 9- مقدمه ابن الصلاح ، ص 21 و 22. 10- مستدرک حاکم ، ج 1 ، ص 2. 11- زاد المعاد. 12- الامام المهدی عند اهل السنة ، ج 2 ، ص 445 ، به نقل از او. 13- صحیص بخاری ، ج 4 ، ص 143 ، کتاب الانبیاء ، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل ؛ صحیح مسلم با شرح نووی ، ج 18 ، ص 58 و 85. 14- تهذیب التهذیب ، ج 9- ص 125. 15- صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 143. 16- صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 94 17- صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 185. 18- المصنف ، ابن ابی شیبه ، ج 8 ، ص 678. 19- صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 167. 20- مستدرک حاکم ، ج 4 ، ص 520. منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
از جمله اشکالات برخی بر قضیه مهدویت از سوی اهل سنت آن است که بخاری و مسلم اشاره ای به احادیث مهدویت نکرده و آنها را در صحیح خود نقل نکرده اند و این به نوبه خود می تواند سبب وهن و ضعف این احادیث باشد.
احمد امین مصری می گوید:((از افتخارات صحیح بخاری و مسلم آن است که این گونه احادیث در آن دو وارد نشده است گر چه در غیر این دو کتاب از کتاب های حدیث وارد شده است)). (1)
همین اشکال از ناحیه اشخاصی دیگر از متفکرین غرب زده اهل سنت از قبیل شیخ محمد ابوزهره (2) ، سعد محمد حسن (3) ، حسین سائح لیبیایی مغربی (4) ، سید محمد رشید رضا (5) و شیخ بن محمود (6) وارد شده است .
این اشکال مورد توجه اهل سنت واقع شده و شدیدا با آن به مقابله پرداخته اند.
((دکتر بستوی))می گوید:((اینان گمان می کنند که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکرده اند. این گمانی باطل است ، زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته و هرگز چنین ادعایی نکرده اند. (7)
بخاری می گوید:((آنچه را که در کتاب خود((الجامع الصحیح))آورده ام صحیح است ولی چه بسیار احادیث صحیح السندی که به جهت طولانی شدن کتابم نقل نکرده ام)). (8)
مسلم به حجاج قشیری می گوید:((من تمام احادیث صحیح نزد خود را در این کتاب((صحیح))نیاورده ام ، بلکه در صدد آن بوده ام که تنها احادیثی را ذکر کنم که اجماعی است)). (9)
حاکم نیشابوری می گوید:((بخاری و مسلم حکم به عدم صحت احادیثی که در دو کتابشان نیامده نکرده اند)). (10)
ابن قیم جوزیه می گوید:((آیا بخاری گفته است که هر حدیثی را من در کتابم نیاورده ام باطل و غیر حجت و ضعیف است ؟ چه بسیار احادیثی که بخاری به آنها در غیر کتاب((الجامع الصحیح))احتجاج نموده ولی در این کتاب نیاورده است . و چه بسیار احادیثی که در غیر این کتاب تصحیح نموده ولی در این کتاب نیاورده است)). (11)
عبدالمحسن بن حمد العباد می گوید:((حدیث صحیح همان گونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو از کتاب های حدیثی نیز وجود دارد ، مثل : موطاء ، صحیح ابن خزیمه ، صحیح ابن حبان ، مستدرک حاکم ، جامع ترمذی ، سنن ابی داوود ، سنن نسائی ، سنن ابن ماجه ، سنن دار قطنی ، سنن بیهقی و دیگر کتب ، و این امری در نهایت وضوح و آشکار است)). (12)
دیگر اینکه چه کسی ادعا کرده که بخاری و مسلم توجهی به احادیث مهدویت به طور عموم نداشته اند؟ این حرف باطل است ؛ زیرا این دو به برخی از احادیث مربوط به خروج مهدی علیه السلام اشاره کرده اند. از قبیل :
الف ) احادیث خروج دجال
بخاری و خصوصا مسلم احادیث زیادی را در باب خروج دجال از طرق مختلف نقل کرده اند. (13)
ابن حجر عسقلانی با نقل کلامی از آبری در تواتر احادیث مهدی علیه السلام قصه دجال را به خروج حضرت مهدی علیه السلام ربط می دهد. (14)
ب ) احادیث نزول عیسی بن مریم
بخاری به سند خود از ابو هریره نقل کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم(15) ؛((شما را چه خواهد شد زمانی که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد در حالی که امام شما از میان شماست .))
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است . (16)
مقصود از امام در این روایات کسی جز مهدی علیه السلام نخواهد بود ، و لذا شارحین صحیح بخاری همگی متفق القول((امام))در این روایت را حضرت مهدی علیه السلام معرفی کرده اند.
ج ) احادیث بخشش مال
مسلم به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:یکون فی آخر امتی خلیفة یحثی المال حثیا لا یعده عددا(17) ؛((در پایان امتم خلیفه ای خواهد بود که مال فراوان می دهد بدون آنکه شماره کند))
با رجوع به روایات دیگر پی خواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان حضرت مهدی علیه السلام است .
ابن ابی شیبه به سندش از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤ ه حثیا(18) ؛((مردی از اهل بیتم بعد از وقفه ای از زمان و ظهور فتنه ها خروج خواهد کرد که عطای او ریزان است .))
د) احادیث خسف بیداء
مسلم در((صحیح))به سند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:یعوذ عائذ بالبیت فیبعث الیه بعث فاذا کانوا ببیداء من الارض خسف بهم(19) ؛((شخصی به خانه پناه می برد ، لشکری به سوی او فرستاده می شود ، آن لشکر به سرزمین بیداء که می رسد در آنجا به زمین فرو می رود.))
با مراجعه به سایر روایات پیر می بریم که فرو رفتن زمین بیداء از علائم ظهور حضرت مهدی علیه السلام است . (20)
پی نوشتها:
1- المهدی و المهدویة ، ص 41 ، ضحی الاسلام ، ج 3 ، ص 277.
2- الامام الصادق علیه السلام ، ص 238 و 239.
3- المهدیة فی الاسلام ، ص 69.
4- تراثنا و موازین النقد ، ص 185-187.
5- تفسیر المنار ، ج 9ص 499.
6- لا مهدی ینتظر بعد الرسول ، ص 6.
7- المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحة .
8- مقدمه ابن الصلاح ، ص 21 و 22.
9- مقدمه ابن الصلاح ، ص 21 و 22.
10- مستدرک حاکم ، ج 1 ، ص 2.
11- زاد المعاد.
12- الامام المهدی عند اهل السنة ، ج 2 ، ص 445 ، به نقل از او.
13- صحیص بخاری ، ج 4 ، ص 143 ، کتاب الانبیاء ، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل ؛ صحیح مسلم با شرح نووی ، ج 18 ، ص 58 و 85.
14- تهذیب التهذیب ، ج 9- ص 125.
15- صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 143.
16- صحیح مسلم ، ج 1 ، ص 94
17- صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 185.
18- المصنف ، ابن ابی شیبه ، ج 8 ، ص 678.
19- صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 167.
20- مستدرک حاکم ، ج 4 ، ص 520.
منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
- [سایر] آیا در صحیحین مسلم و بخاری توهینی به پیامبر اکرم(ص) شده است؟
- [سایر] لطفاً در صورت امکان پاسخ پرسش زیر را با ذکر مصادر بیان نمایید. 1- عبارت ( علی شرط الشیخین "بر اساس شرط شیخین ") بخاری و مسلم چه چیزی را در راوی شرط می دانند. 2- عبارت (علی شرط البخاری، بر اساس شرط بخاری( چه چیزی را در راوی شرط می داند؟ 3- عبارت (علی شرط البخاری، بر اساس شرط مسلم) چه چیزی را در راوی شرط می داند؟
- [سایر] سلام آیا طفلان مسلم در کربلا بودند یا همراه مسلم به کوفه آمدند و بعد شهادت مسلم آنها نیز شهید شدند؟ مسلم چند بچه داشت؟همسرش کیست؟آیا همسر او هم درکربلا بود؟
- [سایر] زندگینامه مسلم بن عقیل را بیان کنید؟
- [سایر] آیا در مذهب شیعه جامع احادیث هم وجود دارد همانند کتاب صحیح بخاری و مسلم درمذهب اهل سنت؟ چنانچه جواب مثبت باشد لطفا نام آن ذکر فرمایید؟
- [سایر] اگر ولایت فقیه، امری مسلّم و قطعی است، چرا در روایات به صراحت نیامده است؟
- [سایر] علت بیعت شکنی کوفیان با مسلم بن عقیل چه بود؟
- [سایر] شعر با موضوع شهادت مسلم بن عقیل بفرمایید؟
- [سایر] حضرت مسلم کی بود؟
- [سایر] چرا مسلم را یاری نکردند؟
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی از انسان خارج شود و نداند منی است یا نه، چنانچه با شهوت و جستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن بدن سست شده آن رطوبت حکم منی را دارد، و اگر هیچ یک از این سه نشانه یا بعضی از اینها را نداشته باشد، حکم منی را ندارد. ولی در زن و مریض لازم نیست آن آب با جستن بیرون آمده باشد، و آنچه که مسلّم است خروج منی از زن بسیار نادر است و آنچه در موقع شهوت از او بیرون میآید ترشحاتی بیش نیست و غسل واجب نمیشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مرد مسلمانی که مسلمان زاده است اگر مرتد شود، یعنی منکر خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) گردد، یا یکی از احکام مسلم اسلام مانند واجب بودن نماز و روزه را انکار کند بطوری که انکار کردن آن معنایش انکار خدا یا پیغمبر(صلی الله علیه وآله) باشد، ازدواج او باطل می شود و همسرش باید از او کناره گیری کند و عده وفات یعنی عده زنی که شوهرش مرده است بگیرد و بعد می تواند ازدواج کند و اگر زن یائسه باشد، یا هنوز نزدیکی نکرده باشند عده لازم نیست.
- [آیت الله بهجت] ناسیه، یعنی زنی که وقت و عدد عادت خود را فراموش کرده است، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند باید روزهایی را که خون او نشانه حیض دارد تا ده روز، حیض قرار دهد و بقیه را استحاضه قرار دهد. و اگر نتواند حیض را بهواسطه نشانههای آن تشخیص دهد، بنابر احتیاط واجب باید هفت روز اول را حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، مگر اینکه بداند بهطور مسلم در روزهای اول، حیض نمیشده است که در آن صورت بعد از آن روزها را باید حیض قرار دهد؛ و اگر ظن اطمینانی پیدا کرد که ایام عادتش مثل خویشان خود است عادت آنها را برای خود انتخاب میکند. احکام حائض
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [امام خمینی] ظاهراً تمام اقسام بیمه صحیح باشد، با به کار بردن شرایطی که ذکر شد، چه بیمه عمر باشد، یا بیمه کالاهای تجارتی، یا عمارات یا کشتیها و هواپیماها، و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسسات یا بیمه اهل یک قریه یا شهر، و بیمه عقد مستقلی است و میتوان به عنوان بعض عقود دیگر از قبیل صلح آن را اجرا کرد.
- [آیت الله اردبیلی] ظاهرا با رعایت شرایطی که ذکر شد، تمام اقسام بیمه صحیح میباشد، چه بیمه عمر باشد یا بیمه کالاهای تجارتی یا عمارتها یا کشتیها و هواپیماها و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسّسات یا بیمه اهل یک قریه یا شهر و بیمه عقد مستقلّی است و میتوان به عنوان بعضی از عقود دیگر از قبیل صلح، آن را اجرا کرد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات فطره کسی بر انسان واجب است که (نانخور) - بدون هیچ قیدی - خوانده شود، ولی کسی که فقط با قیدی نانخور خوانده میشود مثلاً تنها (نانخور در شب عید فطر) یا (نانخور در روز آخر ماه رمضان) به وی گفته میشود، زکات فطره وی بر انسان واجب نیست. بنابراین مهمانی که قبل از غروب آفتاب شب عید فطر وارد منزل انسان میگردد، اگر بنا دارد مدّت طولانی مهمان بوده به گونهای که (نانخور) بدون هیچ قیدی، بشمار میآید، زکات فطره وی واجب است، ولی اگر تنها همان شب را مهمان است زکات فطره وی واجب نیست، هر چند احتیاط مستحبّ آن است که زکات فطره او را هم بدهد و اگر در طول ماه رمضان نان خور انسان باشد بنا بر احتیاط واجب زکات فطره وی بر انسان واجب است. در هر صورت در جاهایی همچون این مسأله که به طور مسلّم نمیتوان زکات را به گردن مهمان یا صاحبخانه دانست، چنانچه یکی از آن دو با اجازه دیگری زکات فطره را به نیّت کسی که واقعاً زکات فطره به گردن اوست بدهد کافیست و بر دیگری پرداخت مجدّد زکات فطره لازم نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.