پیامبر خدا صلی‌ الله ‌علیه و ‌آله و سلّم : صِفةُ الجاهِلِ : أنْ یَظلِمَ مَن خالَطَهُ ، ویَتَعدّی علی منَ هُو دُونَهُ ، ویَتطاوَلَ علی مَن هُو فَوقَهُ ، کلامُهُ بغَیرِ تَدَبُّرٍ ؛ خصوصیت نادان این است که درباره هر کس که با او آمیزش کند ستم روا دارد ، به فرو دستش دراز دستی کند ، بر بالا دستش گردنفرازی نماید و بدون آن که در سخن بیندیشد زبان به گفتار گشاید . تحف العقول : 29 منتخب میزان الحکمة : 118 ******* امام صادق علیه‌السلام : مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَةُ قَبلَ أنْ یَسمَعَ ، والمُعارَضَةُ قَبلَ أنْ یَفْهَمَ ، والحُکْمُ بما لا یَعْلَم ؛ یکی از خویهای نادان این است که قبل از شنیدن (مطلب) پاسخ می‌دهد و پیش از آن که (مقصود گوینده را) بفهمد به مخالفت بر می‌خیزد و ندانسته داوری می‌کند . أعلام الدین : 303 منتخب میزان الحکمة : 118
نادان چه خصوصیاتی دارد؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم :
صِفةُ الجاهِلِ : أنْ یَظلِمَ مَن خالَطَهُ ، ویَتَعدّی علی منَ هُو دُونَهُ ، ویَتطاوَلَ علی مَن هُو فَوقَهُ ، کلامُهُ بغَیرِ تَدَبُّرٍ ؛
خصوصیت نادان این است که درباره هر کس که با او آمیزش کند ستم روا دارد ، به فرو دستش دراز دستی کند ، بر بالا دستش گردنفرازی نماید و بدون آن که در سخن بیندیشد زبان به گفتار گشاید .
تحف العقول : 29 منتخب میزان الحکمة : 118
*******
امام صادق علیهالسلام :
مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَةُ قَبلَ أنْ یَسمَعَ ، والمُعارَضَةُ قَبلَ أنْ یَفْهَمَ ، والحُکْمُ بما لا یَعْلَم ؛
یکی از خویهای نادان این است که قبل از شنیدن (مطلب) پاسخ میدهد و پیش از آن که (مقصود گوینده را) بفهمد به مخالفت بر میخیزد و ندانسته داوری میکند .
أعلام الدین : 303 منتخب میزان الحکمة : 118
- [سایر] نادان کیست و چگونه عمل می کند؟
- [سایر] کارهای نادان چگونه است؟
- [سایر] نادان اسیر چیست؟
- [سایر] خواب دانشمند بهتر است یا نماز خواندن نادان؟
- [سایر] آیا دانا و نادان در عقوبت الهی یکسانند؟
- [سایر] خوشحال شدن از مدح و ثنای نادان نشانه چیست؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام هادی علیه السلام فرمودند: اَلجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛ نادان، اسیر زبان خویش است. (1)
- [سایر] بهشت مؤمنین دارای چه خصوصیاتی است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] یک خبر موثّق دارای چه خصوصیّاتی است؟
- [سایر] درخت « سدر» بهشتی دارای چه خصوصیاتی است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] خصوصیاتی را که مالک در خرید و فروش معین می کند مثل ان که عامل کالای معینی را بخرد و به مبلغ معینی بفروشد عامل باید مراعات نماید وگرنه معامله فضولی است و صحت ان متوقف بر اجازه مالک است
- [آیت الله سیستانی] اگر چیزی که غصب کرده از بین برود ، در صورتی که قیمی باشد مثل گاو و گوسفند باید قیمت آن را بدهد و قیمی به چیزی میگویند : که مثل آن از جهت خصوصیاتی که در جلب تقاضا دخالت دارد فراوان نیست ، و چنانچه قیمت بازار آن بواسطه اختلاف عرضه و تقاضا فرق کرده باشد ، باید قیمت وقتی را که تلف شده بدهد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیزی را که غصب کرده از بین برود، در صورتی که مثل گاو و گوسفند باشد که قیمت اجزاء آن به واسطه خصوصیاتی که دارد متفاوت است باید قیمت آن را بدهد. و چنان چه قیمت بازار آن فرق کرده باشد، باید قیمت وقتی را که تلف شده بدهد. و احتیاط مستحب آن است که بالاترین قیمتی را که از زمان غصب تا زمان پرداخت قیمت داشته، بدهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی مقداری پول ، یا گندم ، یا جو و مانند اینها که مثلی هستند ، قرض کند و قیمت آن کم یا زیاد شود ، همان مقدار را که گرفته با همان اوصاف و خصوصیاتی که در مرغوبیت آن مال دخالت دارد ، باید پس بدهد و کافی است ، ولی اگر بدهکار و طلبکار بغیر آن راضی شوند ، اشکال ندارد . و اگر آنچه را قرض کرده است قیمی باشد ، مانند گوسفند ، باید قیمت روزی که قرض گرفته است پس بدهد .
- [آیت الله مظاهری] جنسی را که میفروشند و چیزی را که عوض آن میگیرند چهار شرط دارد: اوّل: مشاهد باشد و لازم نیست مقدار آن با وزن یا پیمانه یا شماره و مانند اینها معلوم باشد. دوّم: بتوانند آن را تحویل دهند، بنابراین فروختن اسبی که فرار کرده صحیح نیست. سوّم: خصوصیاتی را که در جنس و عوض هست و به واسطه آنها میل مردم به معامله فرق میکند معیّن نمایند. چهارم: کسی در جنس یا در عوض آن حقّی نداشته باشد، پس مالی را که انسان پیش کسی گرو گذاشته بدون اجازه او نمیتواند بفروشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر چیزی را که غصب کرده و از بین رفته مثلی باشد ، مانند گندم و جو باید مثل همان چیزی را که غصب کرده بدهد ومثلی به چیزی میگویند : که مثل و مانند آن از جهت خصوصیاتی که در جلب تقاضا تأثیر دارد فراوان است ، ولی چیزی را که میدهد باید خصوصیات نوعی آن که در جلب تقاضا تأثیر دارد ، مانند چیزی باشد که آن را غصب کرده و از بین رفته است ، مثلاً اگر از قسم اعلای برنج غصب کرده ، نمیتواند از قسم پستتر بدهد .
- [آیت الله سیستانی] هرگاه چیزی را پیدا کند که تا یک سال نمیماند ، باید تا آخرین زمانی که باقی میماند البته با حفظ تمام خصوصیاتی که در قیمتش دخالت دارند آن را حفظ کند ، و احتیاط واجب آن است که در طی این مدت او را اعلان کند ، و چنانچه صاحبش پیدا نشد میتواند قیمت آن را معیّن کند و برای خود بردارد ، و میتواند بفروشد و پولش را نگهدارد ، و در هر دو صورت باید اعلان را ادامه دهد ، و اگر صاحبش پیدا شد قیمت آن را به او بدهد ، و اگر تا یک سال صاحبش پیدا نشد باید به آنچه در مسأله (2538) گفته شد عمل نماید .
- [آیت الله شبیری زنجانی] شیر دادنی که علّت محرم شدن است به چند راه ثابت میشود: 1 - اطّلاع داشتن خود شخص مانند اطّلاع خود زن شیردهنده یا مردی که شیر از اوست. 2 - خبر دادن عدّهای که انسان از گفته آنها یقین یا اطمینان پیدا کند. 3 - شهادت دو مرد عادل یا یک مرد و دو زن عادل یا چهار زن که عادل باشند. 4 - اعتراف زن یا مرد به محرمیت برای کسانی که احتمال میدهند این اعتراف صحیح باشد. در این سه راه اخیر لازم نیست خبردهنده یا شاهد یا اعترافکننده خصوصیات شیر دادن را به طور کامل بیان کنند، همچنین لازم نیست بدانیم که عقیده ما با عقیده آنها یکی است، بلکه همین مقدار که احتمال دهیم که عقیده آنها در شرایط شیر دادنی که علّت محرمیت میشود با ما یکسان است و در خصوصیاتی که در شیر دادن لازم است، اشتباه نکردهاند، کفایت میکند.
- [آیت الله بهجت] جنسی که میفروشند و چیزی که عوض آن میگیرند پنج شرط دارد: 1 مقدار آن با وزن یا پیمانه یا عدد و مانند اینها معلوم باشد.؛ 2 بتواند آن را تحویل دهد، بنابراین فروختن اسبی که فرار کرده است، صحیح نیست؛ 3 خصوصیاتی را که در جنس و عوض هست و بهواسطه آنها میل مردم به معامله فرق میکند، معین نماید؛ 4 مال در رهن یا گرو نباشد، مگر اینکه از مالک آن اجازه فروش داشته باشد؛ 5 خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را، پس اگر مثلاً منفعت یک ساله خانه را بفروشد، صحیح نیست؛ ولی چنانچه خریدار به جای پول، منفعت ملک خود را بدهد، مثلاً فرشی را از کسی بخرد و عوض آن منفعت یک سال خانه خود را به او واگذار کند، اشکال ندارد، و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله نوری همدانی] جنسی که می فروشد و چیزی که عوض آن می گیرند پنج شرط دارد : اوّل : آنکه مقدار آن وزن یا پیمانه یا شماره و مانند اینها معلوم باشد . دوّم : آنکه بتوانند آن را تحویل دهند ، بنابراین فروختن اسبی که فرار کرده صحیح نیست . سوّم : خصوصیّاتی را که در جنس و عوض هست و به واسطة آنها میل مردم به معامله فرق می کند معیّن نماید . چهارم : کسی درجنس ، یا در عوض آن حقّی نداشته باشد ؛ پس مالی را که انسان پیش کسی گرو گذاشته ، بدون اجازة او نمی تواند بفروشد . پنجم : آنکه خود جنس را بفروشد به منفعت آن را ، پس اگر مثلاً منفعت یک سالة خانه را بفروشد صحیح نیست ولی چنانچه خریدار بجای پول منفعت ملک خود را بدهد ، مثلاً فرشی را از کسی بخرد و عوض آن یک سالة خانة خود را به او واگذار کند اشکال ندارد و احکام اینها د رمسائل آینده گفته خواهد شد .