شرح پرسش: جناب خواجه طوسی در فرق میان مجربات و حدسیات چنین میفرماید: (ان السبب فی المجربات معلوم السببیة غیر معلوم الماهیة و فی الحدسیات معلوم بالوجهین). حال مقصود ایشان از معلوم السبب و معلوم الماهیة چیست؟ مثالی بزنید. پاسخ: عالمان منطقی در فرق بین تجربیات و حدسیات چند مطلب را بیان کردهاند: یکی از آنها این است که؛ در تجربیات سبب در همین حد که سبب است معلوم است؛ اما ماهیت آن معلوم نیست؛ مثلاً کسی که تجربه نموده در اثر خوردن انواعی از غذا مبتلا به اسهال میشود؛ میداند این غذاها سبب برای اسهال او هستند؛ هر چند نمیداند آیا همه این غذاها با هم سبب هستند یا یکی از آنها سبب است؟ و اگر یکی از آنها سبب است نمیداند کدامیک هستند. بنابراین در تجربیات فقط اینکه سببی وجود دارد معلوم میشود، اما ماهیت آن مشخص نمیشود. برخلاف حدسیات قوی؛ یعنی اگر چیزی به واسطه حدس قویای که زایل کننده شک بوده و یقینآور باشد، ثابت شود، این حدس از قطعیات شمرده میشود؛ مانند اینکه آنچنان به نور ماه و خورشید و دگرگونی اوضاع آنها نگریسته شود که حدس بزنیم نور ماه از خورشید است، در اینجا حدس هم بیان میکند که نور ماه دارای سبب است و هم معلوم میکند که سبب آن نور خورشید است. پس هم سببیت سبب معلوم است و هم ماهیت آن.[1] پینوشت: [1]. ر. ک: طوسی، خواجه نصیر الدین، شرح الاشارات و التنبیهات، ج 1، ص 218، قم، نشر البلاغة، چاپ اول، 1375ش؛ التهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج‌1، ص، 626 و 627، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 1996م. منبع: islamquest.net
شرح پرسش:
جناب خواجه طوسی در فرق میان مجربات و حدسیات چنین میفرماید: (ان السبب فی المجربات معلوم السببیة غیر معلوم الماهیة و فی الحدسیات معلوم بالوجهین). حال مقصود ایشان از معلوم السبب و معلوم الماهیة چیست؟ مثالی بزنید.
پاسخ:
عالمان منطقی در فرق بین تجربیات و حدسیات چند مطلب را بیان کردهاند: یکی از آنها این است که؛ در تجربیات سبب در همین حد که سبب است معلوم است؛ اما ماهیت آن معلوم نیست؛ مثلاً کسی که تجربه نموده در اثر خوردن انواعی از غذا مبتلا به اسهال میشود؛ میداند این غذاها سبب برای اسهال او هستند؛ هر چند نمیداند آیا همه این غذاها با هم سبب هستند یا یکی از آنها سبب است؟ و اگر یکی از آنها سبب است نمیداند کدامیک هستند. بنابراین در تجربیات فقط اینکه سببی وجود دارد معلوم میشود، اما ماهیت آن مشخص نمیشود.
برخلاف حدسیات قوی؛ یعنی اگر چیزی به واسطه حدس قویای که زایل کننده شک بوده و یقینآور باشد، ثابت شود، این حدس از قطعیات شمرده میشود؛ مانند اینکه آنچنان به نور ماه و خورشید و دگرگونی اوضاع آنها نگریسته شود که حدس بزنیم نور ماه از خورشید است، در اینجا حدس هم بیان میکند که نور ماه دارای سبب است و هم معلوم میکند که سبب آن نور خورشید است. پس هم سببیت سبب معلوم است و هم ماهیت آن.[1]
پینوشت:
[1]. ر. ک: طوسی، خواجه نصیر الدین، شرح الاشارات و التنبیهات، ج 1، ص 218، قم، نشر البلاغة، چاپ اول، 1375ش؛ التهانوی، محمد علی، کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج1، ص، 626 و 627، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 1996م.
منبع: islamquest.net
- [سایر] سلام علیکم. جناب خواجه طوسی در فرق میان مجربات و حدسیات چنین میفرماید: (ان السبب فی المجربات معلوم السببیة غیر معلوم الماهیة و فی الحدسیات معلوم بالوجهین). حال مقصود ایشان از معلوم السبب و معلوم الماهیة چیست؟ مثالی بزنید.
- [سایر] مقصود از «مقام محمود» و دوستیِ «ذوی القربی» چیست؟
- [سایر] مقصود از «مقام محمود» و دوستیِ «ذوی القربی» چیست؟
- [سایر] مقصود از «روش الگویی» در تربیت دینی چیست؟
- [سایر] مقصود از «خناس» در سوره ناس چیست؟
- [سایر] مقصود از »روش الگویی« در تربیت دینی چیست؟
- [سایر] آیا میتوان فرشتگان را با عبارت «سیدنا» صدا کرد؟
- [سایر] صلوات حضرت زهرا(س) دارای چه اهمیتی است و عبارت «سر مستودع» یعنی چه؟
- [سایر] چرا پس از نام مبارک امام زمان، عبارت «عجّل الله تعالی فرجه» آورده میشود؟
- [سایر] چه دلایلی بر وجود عبارت « و آل محمد » در پایان صلوات وجود دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر نوشته ای به امضاء یاا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیّت کردن نوشته ، باید مطابق آن عمل کنند .
- [آیت الله سبحانی] اگر نوشته ای به امضاء یا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشدکه برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نوشته ای بامضاء یا مهر میت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته باید مطابق ان عمل کنند
- [امام خمینی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میّت ببینند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.
- [آیت الله بروجردی] اگر نوشتهای به امضا یا مهر میت ببینند، چنانچه مقصود او را بفماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نوشته ای به امضا یا مهر میت پیدا شود و معلوم باشد که مقصود او از نوشتن آن وصیت می باشد باید مطابق آن عمل شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر نوشتهای به امضا یا مهر میّت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که به آن وصیّت کرده، باید مطابق آن عمل کنند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر نوشته ای به امضاء یا مهر میت ببینند؛ چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته؛ باید مطابق آن عمل کنند. بلکه اگر بدانند که مقصودش وصیت کردن نبوده و چیزهائی را نوشته است که بعدا مطابق آن وصیت کند؛ بعید نیست که برای وصیت کافی باشد.
- [آیت الله خوئی] اگر نوشتهای به امضا یا مهر میت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که برای وصیت کردن نوشته، باید مطابق آن عمل کنند بلکه اگر بدانند که مقصودش وصیت کردن نبوده و چیزهائی را نوشته است که بعداً مطابق آن وصیت کند بعید نیست که برای وصیت کافی باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مالی را که پیدا کرده نشانه دارد ولی قیمت آن کمتر از یک درهم است(1) چنانچه صاحب آن معلوم باشد نمی تواند بدون رضایت او آن را بردارد و اگر صاحب آن معلوم نباشد می تواند بردارد و تملک کند و از آن استفاده نماید و در صورت تلف شدن لازم نیست عوض آن را بدهد، بلکه اگر قصد تملک هم نکرده باشد و بدون تقصیر او تلف شود دادن عوض آن واجب نیست. 1. درهم عبارت است از 6/12 نخود نقره سکه دار.