پیروان واقعی اهل بیت علیهم السلام در گفتار و رفتار به ائمه اطهار تأسی می کنند و حضرات معصومین علیهم السلام چنانچه تاریخ و احادیث نشان می دهد هیچ وقت رفتار و اعمال تصوف را قبول نکرده اند بلکه همیشه آنها را مورد مذمت قرار داده اند و در این رابطه روایات زیادی وارد شده است. حضرت علی علیه السلام از همان آغاز حسن بصری را که بعد ها از رهبران و پیشوایان صوفیان مطرح شده است سامری امت اسلام معرفی کرده است.[1] و بعد از ائمه اطهار علیهم السلام علمای اسلامی با رفتار و گفتارشان به مبارزه بر علیه صوفیه برتاختند که یکی از بارزترین مبارزان، حضرت امام (ره) می باشد که همواره بر علیه آنها سخنانی ایراد فرموده است که به برخی از آنها اشاره می شود: با توجه به اینکه گوشه نشینی و ترک دنیا و دخالت نکردن در مسائل اجتماعی یکی از ارکان تصوف به شمار می آید. حضرت امام درباره اهمیت مسائل اجتماعی و رد کارهای صوفیه می فرمود: مدتی که از آمدن اسلام گذشت، دستجات مختلفی از مردم اهل علم توجهشان فقط به معنویات بود و نظرشان به آن آیات و روایاتی بود که مربوط به معنویات و تهذیب نفس بوده آنها تا مدتهای قبل به آن طرف ورق نگاه می کردند مثل فلاسفه، عرفا و صوفیه، که در حرفهایشان بیان همین معنویات بود و مردم را به جهات معنوی اسلام دعوت می کرده و روایات یا آیاتی را که راجع به امور اجتماعی و سیاسی بود به امور معنوی تأویل می کردند. این غفلت آنان در واقع غفلت از اسلام بود و آیات و اخباری را که راجع به حکومت اسلام و سیاست اسلام و امور اجتماعی بود رها کرده بودند.[2] بنابراین حضرت امام نه تنها مردم و علما را از کارهای صوفیه برحذر می داشت، بلکه آنها را تشویق به رسیدگی بر مسائل اجتماعی می کرد، چنانچه می فرماید در صدر اسلام هر وقت مسلمین می خواستند به جنگ عزیمت کنند از مساجد شروع می کردند و ما باید این محتوای عظیم را بازگردانیم و اهتمام به امور مسلمین داشته باشیم که تنها مسئله گویی نیست بلکه امور سیاسی و اجتماعی و سایر گرفتاری های مسلمین است که هر کس به آنها اهتمام نکند مسلمان نیست و عزلت و کناره گیری در اسلام نیست بلکه این کار، کار طوایف غیرمسلمین بوده است که در جوامع اسلامی رسوخ کرده است.[3] پس، از دیدگاه امام کارها و برنامه های صوفیه بر موازین اسلام منطبق نمی باشد و خود صوفیه با این برنامه ها می خواهند از اسلام دور بمانند. زیرا از اسلام می ترسند چنانچه حضرت امام می فرماید: اینها از اسلام علی بن ابی طالب علیه السلام می ترسند اگر آن شهید دلباختة اسلام و اسلام شناس حقیقی مثل اینها فکر می کرد و به گوشة عزلت به عبادت مشغول می شد، نه جنگ صفین و نه جنگ نهروان پیش می آمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج شهید می شدند.[4] فرقة صوفیه در واقع اسلام را نشناخته اند و برای همین خیال می کنند که باید معنویت را گرفت و مسائل اجتماعی را رها کرد که حضرت امام در این مورد می فرماید: اینها اسلام شناس نیستند و اسلام شناس کسی است که هم جبهة معنوی را بشناسد و هم جبهه ظاهری را بشناسد، یعنی آیات و روایاتی که راجع به جهات معنوی هست و احکامی که برای تنظیم امور جامعه و حکومتی آمده است بشناسد کسی که این دو جبه را شناخت دین اسلام را شناخته است.[5] پس عمل به احکام اسلامی اینست که انسان به هر دو جنبة معنوی و مادی اهمیت بدهد و به بهانة معنویات مسائل امور اجتماعی را رها نکند چنانچه حضرت امام در نامه ای به فرزندش حاج سید احمدآقا می نویسد: پسرم نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق، میزان در اعمال انگیزه های آنهاست، چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزة الهی به معدن قرب حق نائل می شود، مثل داود نبی و حضرت سلیمان و بالاتر از اینها حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و در نهایت حضرت مهدی ارواحناه فداه. پس میزان عرفان انگیزه است، هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند به درگاه الهی وابسته ترند.[6] صوفیه تصور می کنند که دخالت در امور اجتماعی آنها را از رسیدن به کمالات انسانی دور می کند در حالی که خود این امور زمینه برای رسیدن به کمال واقعی است. و امام راحل با اشراف کامل به این امور و دانستن خطرات گوشه گیری و برنامه های صوفیانه، همواره مردم را از افتادن به این گمراهی ترسانده و می فرماید: پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از تاخت و تاز در بین مسئولین نیست... اگر با انگیزه الهی مُلک جن و انس را کسی به عهده گیرد عارف و زاهد در دنیاست و اگر انگیزة نفسانی و شیطانی باشد، هر چه بدست آورد اگر چه یک تسبیح باشد به همان اندازه از خداوند تعالی دور است.[7] در نتیجه: با توجه به فقاهت امام و ابعاد سیاسی و اجتماعی او که جهان را در عصر حاضر تکان داد و نیز با توجه به فتاوی و سخنان صریح حضرت امام هیچ ابهامی نمی ماند که صوفیه در نزد امام قابل تأیید نمی باشد بلکه این فرقه را منافی دین اسلام و برنامه های اسلامی آن می داند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. یوسف پور، کاظم، نقد صوفی. 2. هاشمی خوئی، حبیب الله، شرح نهج البلاغه، ج 14. 3. همائی، جلال الدین، تصوف در اسلام. 4. علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج 2. [1] . مبلغی آبانی، عبدالله، تاریخ صوفی و صوفیگری، بی جا، حرّ، اول، 1376 ش، ج1، ص 977. [2] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفة نور، بی جا، وزارت ارشاد، 1361 ش، ج18، ص41. [3] . همان، ج 2، ص 229. [4] . همان، ج 22، ص 351. [5] . صحیفة نور، ج 2، ص 229. [6] . همان، ج 22، ص 359. [7] . همان. ( اندیشه قم )
پیروان واقعی اهل بیت علیهم السلام در گفتار و رفتار به ائمه اطهار تأسی می کنند و حضرات معصومین علیهم السلام چنانچه تاریخ و احادیث نشان می دهد هیچ وقت رفتار و اعمال تصوف را قبول نکرده اند بلکه همیشه آنها را مورد مذمت قرار داده اند و در این رابطه روایات زیادی وارد شده است.
حضرت علی علیه السلام از همان آغاز حسن بصری را که بعد ها از رهبران و پیشوایان صوفیان مطرح شده است سامری امت اسلام معرفی کرده است.[1]
و بعد از ائمه اطهار علیهم السلام علمای اسلامی با رفتار و گفتارشان به مبارزه بر علیه صوفیه برتاختند که یکی از بارزترین مبارزان، حضرت امام (ره) می باشد که همواره بر علیه آنها سخنانی ایراد فرموده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
با توجه به اینکه گوشه نشینی و ترک دنیا و دخالت نکردن در مسائل اجتماعی یکی از ارکان تصوف به شمار می آید. حضرت امام درباره اهمیت مسائل اجتماعی و رد کارهای صوفیه می فرمود:
مدتی که از آمدن اسلام گذشت، دستجات مختلفی از مردم اهل علم توجهشان فقط به معنویات بود و نظرشان به آن آیات و روایاتی بود که مربوط به معنویات و تهذیب نفس بوده آنها تا مدتهای قبل به آن طرف ورق نگاه می کردند مثل فلاسفه، عرفا و صوفیه، که در حرفهایشان بیان همین معنویات بود و مردم را به جهات معنوی اسلام دعوت می کرده و روایات یا آیاتی را که راجع به امور اجتماعی و سیاسی بود به امور معنوی تأویل می کردند. این غفلت آنان در واقع غفلت از اسلام بود و آیات و اخباری را که راجع به حکومت اسلام و سیاست اسلام و امور اجتماعی بود رها کرده بودند.[2]
بنابراین حضرت امام نه تنها مردم و علما را از کارهای صوفیه برحذر می داشت، بلکه آنها را تشویق به رسیدگی بر مسائل اجتماعی می کرد، چنانچه می فرماید در صدر اسلام هر وقت مسلمین می خواستند به جنگ عزیمت کنند از مساجد شروع می کردند و ما باید این محتوای عظیم را بازگردانیم و اهتمام به امور مسلمین داشته باشیم که تنها مسئله گویی نیست بلکه امور سیاسی و اجتماعی و سایر گرفتاری های مسلمین است که هر کس به آنها اهتمام نکند مسلمان نیست و عزلت و کناره گیری در اسلام نیست بلکه این کار، کار طوایف غیرمسلمین بوده است که در جوامع اسلامی رسوخ کرده است.[3]
پس، از دیدگاه امام کارها و برنامه های صوفیه بر موازین اسلام منطبق نمی باشد و خود صوفیه با این برنامه ها می خواهند از اسلام دور بمانند. زیرا از اسلام می ترسند چنانچه حضرت امام می فرماید:
اینها از اسلام علی بن ابی طالب علیه السلام می ترسند اگر آن شهید دلباختة اسلام و اسلام شناس حقیقی مثل اینها فکر می کرد و به گوشة عزلت به عبادت مشغول می شد، نه جنگ صفین و نه جنگ نهروان پیش می آمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج شهید می شدند.[4]
فرقة صوفیه در واقع اسلام را نشناخته اند و برای همین خیال می کنند که باید معنویت را گرفت و مسائل اجتماعی را رها کرد که حضرت امام در این مورد می فرماید:
اینها اسلام شناس نیستند و اسلام شناس کسی است که هم جبهة معنوی را بشناسد و هم جبهه ظاهری را بشناسد، یعنی آیات و روایاتی که راجع به جهات معنوی هست و احکامی که برای تنظیم امور جامعه و حکومتی آمده است بشناسد کسی که این دو جبه را شناخت دین اسلام را شناخته است.[5]
پس عمل به احکام اسلامی اینست که انسان به هر دو جنبة معنوی و مادی اهمیت بدهد و به بهانة معنویات مسائل امور اجتماعی را رها نکند چنانچه حضرت امام در نامه ای به فرزندش حاج سید احمدآقا می نویسد:
پسرم نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت شاهد گسستن از حق، میزان در اعمال انگیزه های آنهاست، چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزة الهی به معدن قرب حق نائل می شود، مثل داود نبی و حضرت سلیمان و بالاتر از اینها حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و در نهایت حضرت مهدی ارواحناه فداه. پس میزان عرفان انگیزه است، هر قدر انگیزه ها به نور فطرت نزدیکتر باشند به درگاه الهی وابسته ترند.[6]
صوفیه تصور می کنند که دخالت در امور اجتماعی آنها را از رسیدن به کمالات انسانی دور می کند در حالی که خود این امور زمینه برای رسیدن به کمال واقعی است. و امام راحل با اشراف کامل به این امور و دانستن خطرات گوشه گیری و برنامه های صوفیانه، همواره مردم را از افتادن به این گمراهی ترسانده و می فرماید:
پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از تاخت و تاز در بین مسئولین نیست... اگر با انگیزه الهی مُلک جن و انس را کسی به عهده گیرد عارف و زاهد در دنیاست و اگر انگیزة نفسانی و شیطانی باشد، هر چه بدست آورد اگر چه یک تسبیح باشد به همان اندازه از خداوند تعالی دور است.[7]
در نتیجه: با توجه به فقاهت امام و ابعاد سیاسی و اجتماعی او که جهان را در عصر حاضر تکان داد و نیز با توجه به فتاوی و سخنان صریح حضرت امام هیچ ابهامی نمی ماند که صوفیه در نزد امام قابل تأیید نمی باشد بلکه این فرقه را منافی دین اسلام و برنامه های اسلامی آن می داند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. یوسف پور، کاظم، نقد صوفی.
2. هاشمی خوئی، حبیب الله، شرح نهج البلاغه، ج 14.
3. همائی، جلال الدین، تصوف در اسلام.
4. علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج 2.
[1] . مبلغی آبانی، عبدالله، تاریخ صوفی و صوفیگری، بی جا، حرّ، اول، 1376 ش، ج1، ص 977.
[2] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفة نور، بی جا، وزارت ارشاد، 1361 ش، ج18، ص41.
[3] . همان، ج 2، ص 229.
[4] . همان، ج 22، ص 351.
[5] . صحیفة نور، ج 2، ص 229.
[6] . همان، ج 22، ص 359.
[7] . همان.
( اندیشه قم )
- [آیت الله علوی گرگانی] نظر مبارک را در مورد صوفیه بیان فرمائید؟
- [آیت الله بهجت] ارتباط با فرقه های صوفیه چه حکمی دارد؟
- [سایر] عدد121 که احتمال میدهم مربوط به فرقه صوفیه است، چه مفهومی دارد؟
- [آیت الله بهجت] کسانی که شش امامی یا هفت امامی اند، یا فرقه های صوفیه و... آیا پاک هستند؟
- [سایر] برای اینکه برنامه ریزی که در زندگی می کنیم مثل امام (ره) بتوانیم حتماً سر موقع هر کاری بر حسب برنامه انجام دهیم، چه کار باید بکنیم؟
- [آیت الله بهجت] فرقه هایی از قبیل صوفیه و دراویش حتی شیخیه با وجود افکار خاص و اعمال خاص، نجس اند یا پاک؟
- [سایر] طبق نظر صریح حضرت امام (ره) شرایط بعد از قطعنامه چیست؟
- [سایر] آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده؟نظر حضرت امام(ره)؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا فرقه هایی از قبیل صوفیه و دراویش حتی شیخیه با وجود بدعتهایی که در اعمال آنها مشاهده می شود محکوم به طهارتند؟
- [سایر] مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
- [آیت الله بروجردی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط واجب آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا علیهالسلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد؛ مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (ع) را هم مس ننماید.
- [امام خمینی] کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و همچنین است بنابر احتیاط واجب مس اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا علیهمالسلام.
- [آیت الله نوری همدانی] معادن بطور کلّی جزء اَنفال است و استخراج آنها در زمان کنونی ما بدون اجازة فقیه جامع الشرائط و برنامه ای که از طرف وی مقرّر می گردد جائز نیست و لازم است در این مورد با نظر او برنامه ای تنظیم و بر اساس آن عمل شود . 3 گنج
- [آیت الله مکارم شیرازی] صرف کردن قسمتی از سهم مبارک امام(علیه السلام) برای ساختن مساجد یا حسینیه ها یا بیمارستان و درمانگاه و مدارس، تنها در صورتی مجاز است که با اجازه مجتهد عادل و مطابق با فتوای او و رعایت اولویّت باشد، ولی سهم سادات را جز در مورد ساداتی که گفته شد نمی توان مصرف کرد.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که وضو ندارد ، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید . و مس اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (علیهم السلام ) هم اگر هتک و بی احترامی باشد ، حرام است . و بنابر احتیاط مستحب چنانچه بی احترامی هم نباشد ، مّس ننماید .
- [آیت الله خوئی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصة او را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهراءِ علیهم السلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مأمومی که رکوع رکعت اول امام جمعه را درک کرده به علت کثرت جمعیت یا غیر آن نتواند در سجده ها با امام همراهی کند در این صورت اگر بتواند (پس از قیام امام برای رکعت دوم) سجده ها را خود بجا آورده و قبل از رکوع رکعت بعد یا در حین آن به امام ملحق شود، نمازش صحیح است. و الا باید به حال خود باقی بماند تا امام به سجده های رکعت دوم برسد آنگاه دو سجده را به نیت سجده های رکعت اول نماز خود همراه امام بجا آورد و سپس رکعت دوم را فرادی بخواند و نمازش صحیح است. ولی اگر آنها را به نیت سجده های رکعت دوم و یا به نیت متابعت امام انجام دهد احتیاط واجب آن است که از آن دو سجده صرف نظر کرده و دو سجده دیگر به نیت سجده های رکعت اول بجا آورد و سپس به رکعت دوم بپردازد و پس از اتمام نماز، نماز ظهر را هم بجا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خمس را باید دو قسمت کرد: یک قسمت آن سهم مبارک امام(علیه السلام)است و نیم دیگر سهم سادات. سهم سادات را باید بنابر احتیاط واجب به مجتهد داد، یا با اجازه¬ی مجتهدی که از او تقلید می¬کند سادات فقیر یا یتیم نیازمند، یا ساداتی که در سفر وامانده اند و نیازمند هستند، بدهد (هرچند در محلّ خود فقیر نباشند) ولی سهم امام(علیه السلام) را در زمان ما باید به مجتهد عادل که از او تقلید می¬کند یا نماینده او تحویل داد، تا در مصارفی که مورد رضای امام(علیه السلام) است از مصالح مسلمین و مخصوصاً اداره حوزه های علمیّه و مانند آن مصرف کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] هر گاه بداند نماز امام باطل است؛ مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگر چه خود امام ملتفت نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند، ولی اگر نماز امام، برخی از شرایط را دارا نباشد یا با برخی از موانع همراه باشد که فقدان سهوی آن شرایط یا همراه بودن سهوی آن موانع نماز را باطل نمیکند، میتوان به او اقتدا کرد؛ مثل آن که امام جماعت سهواً از قبله منحرف باشد و مقدار انحرافش به بیش از سمت راست یا سمت چپ قبله نرسیده باشد، یا سهواً با لباس نجس نماز بخواند، همچنین اگر امام برخی از کارهای نماز را ترک کند و انجام آن کارها از سوی امام، به جای مأموم نباشد، بنابراین اگر امام به جهت فراموشی در رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه را نخواند، یا در رکعت قبل، تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده باشد، میتواند به او اقتدا کند؛ ولی در آن رکعتی که تمام یا قسمتی از حمد را نخوانده، نمیتواند به او اقتدا کند؛ اگر چه در حال رکوع بخواهد اقتدا کند.