مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا یکی از انتقادات امام (ره) به رژیم پهلوی این بود که انتخابات معنای واقعی ندارد. در آن زمان انتخابات دیگری غیر از انتخابات مجلس برگزار نمیشد و ایشان انتخابات مجلس را هم فرمایشی میدانستند. امام(ره) در مبارزاتشان همیشه روی مردم حساب میکردند. ایشان به کودتا و یا به اصطلاح انقلاب مسلحانه اعتقاد نداشتند. گاهی اوقات بعضیها نزد امام (ره) میآمدند و میگفتند ما به شاه دسترسی داریم، اگر اجازه دهید ما او را با شیوههای انتحاری از بین میبریم؛ اما ایشان قبول نمیکردند. البته امام (ره) بعدا میگفتند که اگر اهل این کار بودند، دیگر از من اجازه نمیگرفتند. در آن زمان حزب واقعی هم وجود نداشت و بخاطر اینکه تجربه مشروطه را داشتند، میگفتند: اینها (احزاب) نمیتوانند خیلی برای مردم کار کنند. ایشان مبارزه مسلحانه را تایید نکردند. ما در مورد تایید مجاهدین خلق فکر میکردیم گروه مسلمانی هستند که دارند کار بزرگی انجام میدهند؛ اما ایشان نپذیرفتند. در سال 50 در نامهای از امام (ره) خواسته بودم که آنها را تایید کنند که آن نامه به دست رژیم افتاد و به خاطر آن دستگیرشدم و به زندان افتادم. در سال 53 که به نجف رفتم، خدمت امام (ره) رسیدم و این بعد از انحراف آنها بود. به امام (ره) گفتم که اعتراف کنم ما اشتباه میکردیم و شما درست فکر میکردید. کار آنها را تبلیغ مسلحانه میدانستیم. فکر میکردیم فقط عده معدودی از اعلامیهای که پخش میکنیم مطلع میشوند، اما موقعی که انفجاری رخ میداد، همه دنیا با خبر میشدند و جامعه در جریان کار قرار میگرفت و ذهن مردم هم درگیر این موضوع میشد. به هر حال آن را تبلیغ خوبی میدانستیم که بگوییم مخالفین در ایران فعالند. من میخواهم بگویم که امام (ره) برای نظر مردم اصالت قائل بودند. وقتی که ایشان از پاریس به ایران آمدند، در بهشت زهرا(س)، در سخنان خود گفتند من دولت تعیین میکنم و بعد فورا گفتند من از طرف این مردم، دولت تعیین میکنم. برای ایشان خواست مردم یک واقعیت بود. ائمه(ع) معصوم و منصوصند و بعد از آنها، نایب آنها شرایطی دارد و شرایط آن هم در قانون اساسی آمد. ولی فقیه را خدا تعیین نکرده و ممکن است تعداد زیادی فقیه این شرایط را داشته باشند. بنابراین انتخابات از رهبری شروع میشود. در زمان پیغمبر هم بیعت وجود داشت. در مدینه، احزاب و گروهها با ایشان بیعت میکردند. آن موقع انتخابات به این شکل نبود و سران گروهها با پیغمبر قرار میگذاشتند. در قرآن هم چند آیه در مورد بیعت وجود دارد. پس بیعت یک زمینه کاملا دینی دارد. در تفکر امام (ره) و تفکر ما - که تفکر دینی است - وقتی کسی میخواهد سرنوشت مردم را در اختیار بگیرد و در امور مردم دخالت و قانونگذاری کند، به اجازه مردم احتیاج دارد و این اجازه با برگزاری انتخابات شکل میگیرد. در گذشته، انتخابات در حد سران گروهها و احزاب بود، ولی اکنون خود مردم مستقیما انتخاب میکنند. پس انتخابات حقیقتی است که با عنوان بیعت، هم در دین ریشه دارد و هم عامل مقبولیت یک نظام است. اگر مردم نخواهند، تصمیمات نظام را قبول نمیکنند، حتی اگر نظام را هم دوست داشته باشند. در صحبتهای امام (ره)، به خصوص در سالهای اول انقلاب، موارد زیادی مبنی بر تکلیف مردم برای شرکت در انتخابات وجود دارد. انتخابات راه بسیار درستی برای درست کار کردن حکومت است. جمهوری هم از همین مساله ناشی میشود. بنابراین اسلام با جمهوری سازگاری دارد. اسلام غیر از زمان پیامبر (ص) و دوازده امام معصوم (ع)، نوع حکومت را تعیین نکرده است. راه تعیین نوع حکومت، عرفی است. البته همه انواع حکومت به خواست مردم برمیگردد. پس اسلام، جمهوری و انتخابات همه با هم هماهنگند. سوال: (جمهوری اسلامی) از چه زمانی وارد ادبیات انقلاب اسلامی شد؟ دیدگاه امام راجع به جمهوری اسلامی چه بود؟ هاشمی رفسنجانی: این مساله به قبل از تدوین قانون اساسی برمیگردد. قبل از پیروزی انقلاب، خود مردم جمهوری اسلامی را شعار دادند. الان به یاد ندارم که چه کسی برای اولین بار جمهوری اسلامی را مطرح کرد. اما شعار (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) از درون خود مردم جوشید. بعد از انقلاب و قبل از تدوین قانون اساسی بحث نظام اسلامی مطرح بود. در آن مقطع، امام (ره) جمهوری اسلامی را مطرح کرد. اینکه فرمودهاند )نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد(بخاطر اختلاف در بین گروهها و حتی در شورای انقلاب بود. ما در شورای انقلاب با دوستان نهضت آزادی و غیر روحانی اختلاف داشتیم. بعضیها میگفتند: جمهوری، و بعضیها جمهوری جمهوری دموکراتیک را مطرح میکردند و پیشنهادهای مختلفی مطرح میشد. بالاخره امام (ره) جمهوری اسلامی را مطرح کردند و بعد هم به مردم گفتند که من به جمهوری اسلامی رای میدهم، شما به هر چه که دوست دارید، رای دهید. تقویت و تحکیم این جمهوری با خواست امام (ره) و سابقه آن در میان مردم بود. سوال: در مورد مفهوم (میزان رای ملت است) نظر حضرت امام (ره) چه بود؟ نظر شما چیست؟ هاشمی رفسنجانی: یعنی در جمهوری اسلامی همه چیز از انتخابات شروع میشود. رهبری هم به صورت دو مرحلهای انتخاب میشود. همه نهادهایی هم که مبعوث رهبری هستند با یک واسطه مبعوث مردم میشوند. رییس جمهور، مجلس و شوراها هم مستقیما با رای مردم انتخاب میشوند. دولت و نهادهای دیگر به تبع آن شکل میگیرد. تقریبا در نظام ما چیزی نیست که ریشه در آرای مردم نداشته باشد. یعنی همه باید خود را با رای مردم تطبیق دهند. میزان وسیله سنجش است. رای مردم شاقول شناخت سایر مسائل است. این، مفهوم تعبیر امام (ره) است. سوال: دلیل اصرار حضرت امام (ره) به حضور همهجانبه مردم در انتخابات و دلیل اصرار ایشان به خصوص در زمان جنگ تحمیلی به برگزاری انتخابات در موعد مقرر چه بود؟ هاشمی رفسنجانی: ایشان استحکام نظام را منوط به حضور مردم میدانستند. همه میدانند که اگر مردم با نظام همراه باشند، آن نظام محکم است و هر اندازه که مردم بیشتر باشند، استحکام نظام نیز بیشتر است. این محور فکری امام (ره) بود و توصیه ایشان نیز همیشه این بود که هیچگاه از مردم جدا نشوید و با مردم باشید. در کودتای نوژه، ما کودتا را کشف کرده بودیم و میخواستیم کودتاگران را دستگیر کنیم که قرار بود جماران را بمباران کنند. من و آقای خامنهای خدمت امام (ره) رفتیم و به ایشان گفتیم که شما امشب در خانه نباشید، ما نقشه آنها را کشف کردهایم، ولی با این وجود ممکن است از فرودگاه دیگری بیایند و این منطقه را بمباران کنند. ایشان معمولا این قبیل مسائل را قبول نمیکردند. ایشان با این مساله با استهزاء برخورد کردند و گفتند: اصلا کودتا در این نظام معنا ندارد. این هواپیما بالاخره باید در جایی فرود بیاید و وقتی پایین آمد، سر و کارش با مردم است. مردم هم که کودتاچیان را نمیپذیرند و اگر میپذیرفتند شاه ماندگار میشد. بالاخره امام (ره) از جماران بیرون نرفتند. ایشان درست فکر میکردند. نظامی که با مردم باشد، استحکام دارد و طبعا نظام مستحکم میتواند کار کند و انجام کار بزرگ هم با حضور مردم است. اگر مردم حمایت نکنند، برنامههای خوب هم شکست میخورد. سوال: گویا مخالفتهایی با شکلگیری انتخابات با ویژگیهای مد نظر امام (ره) وجود داشت. چه جریاناتی با ویژگیهای مد نظر ایشان مخالف بودند؟ هاشمی رفسنجانی: بله. بعضی افراد در بحث ولایت میگفتند که ولی فقیه را خداوند تعیین کرده و اکنون هم بعضیها این اعتقاد را دارند. این عده معتقدند که مشروعیت ولی فقیه به رای مردم نیست و ولی فقیه هر تصمیمی که بخواهد، میتواند بگیرد. امام (ره) به ولایت فقیه حق بالایی میدادند که نمونه آن موضوع سلمان رشدی است. ایشان اختیارات ولی فقیه را محدود نمیدانستند، ولی دخالت ولی فقیه در زندگی مردم را قبول نداشتند. در قانون اساسی ما، همه در برابر قانون مساوی هستند. بعضی از همان آقایان نمیخواهند به انتخابات اصالت دهند. امام (ره) از لحاظ اصولی به ولایت فقیه جامعالشرایط معتقد بودند و در مواردی هم اجرا میکردند، مثلا مجمع تشخیص را موقعی تشکیل دادند که در قانون اساسی نبود و یا مثلا شورای عالی دفاع را در زمان جنگ تحمیلی تشکیل دادند که در آن زمان برای تمام دستگاهها، حتی در برخی موارد قانون وضع میکرد. ایشان نمیخواستند در شرایط عادی، برای تمشیت امور مسیر دیگری غیر از قانون را در پیش بگیرند، مگر در موارد خاص. مثلا با اینکه شورای نگهبان وجود داشت، گفتند: اگر دو سوم مجلس قانونی را تصویب کرد، شورای نگهبان حق مخالفت با آن را ندارد. سوال: مفهوم نظارت در مذاکرات خبرگان قانون اساسی چه بود و از نظر شما چیست؟ در مواردی که بین شورای نگهبان و وزارت کشور بر سر این مفهوم یا سایر مفاهیم قانونی اختلافی وجود داشت، امام (ره) در این قبیل موارد چگونه برخورد میکردند؟ هاشمی رفسنجانی: نظارت در مفهوم عمومی، وظیفه هر مسلمان است. امر به معروف و نهی از منکر مصداقی از نظارت همگانی است. اصل نظارت در اسلام، وظیفه هر مسلمان است که وقتی که در محدوده معین قرار میگیرد، معنای خاص خود را پیدا میکند. در زمینه سیاسی و اداری نظارت بستگی به تعریفی دارد که از آن ارائه میشود. نظارت در ذات خود مفهوم استصوابی یا استطلاعی ندارد. معنای نظارت بستگی به نظر قانون دارد. در دنیا ناظران زیادی وجود دارند که فقط وظیفه گزارش کردن بر عهده آنها است. بنابراین مفهوم نظارت به تعیین قلمرو آن در قانون بستگی دارد. در قانون اساسی نظارت تعریف نشده است. اگر قانون حدودی برای نظارت تعیین کرد، همان اجرا میشود؛ بنابراین مشکل واقعی برای نظارت وجود ندارد. اگر اختلافات سیاسی وجود داشته باشد، به مشکل برمیخورد. من در خبرگان قانون اساسی نبودم و به یاد هم ندارم که چه گذشت. اما قانون اساسی حق تفسیر را به شورای نگهبان داده است. سوال: چه تفسیری از نظارت را به صلاح انقلاب میدانید؟ هاشمی رفسنجانی: طبیعی است همه ما که در جریان به وجود آمدن انقلاب بودیم، مایلیم که رابطه نظام با مردم خیلی عمیق باشد و نظر اکثریت را همیشه در نظر بگیریم. من نمیخواهم شورای نگهبان را متهم کنم که غیر از این عمل میکند. فرض ما این است که شش فقیه شورای نگهبان عادلند. آنها هم نباید جوری فکر کنند که از معیارهای انقلاب دور شوند. همین حالا با مواردی مواجهیم که شاید برای شما جالب باشد. فقهای شورای نگهبان در شورای نگهبان موردی را به دلیل مغایرت با قانون اساسی یا شرع رد میکنند ولی در مجمع بر خلاف رایشان نظر میدهند؛ دلیل آن را هم رای دادن بر اساس مصلحت عنوان میکنند. قانون اساسی به شورای نگهبان اجازه مصلحتگرایی نداده است. الان اگر من بخواهم وارد این بحث شوم، باید موردی حرف بزنم. سوال: آیا در زمان امام (ره) بین شورای نگهبان و وزارت کشور چالشی وجود داشت؟ موردی را به یاد دارید؟ هاشمی رفسنجانی: موارد مختلفی وجود دارد. امام (ره) در بعضی موارد دخالت میکردند و مفهوم مورد مناقشه را محدود میکردند و بعضی موارد هم دخالت میکردند و آن مورد را توسعه میدادند. امام (ره) گاهی حتی در موضوعات دخالت میکردند، مثل موضوع صداوسیما که اعضای شورای نظارت طبق حق قانونیشان مدیر صدا و سیما را عزل کرده بودند اما امام (ره) دخالت کردند و مانع شدند. سوال: مشخصا در مورد انتخابات چه مواردی وجود داشت؟ هاشمی رفسنجانی: انتخابات یکنواخت نبود. نمیخواهم وارد این گونه مسائل شوم، چون به افراد برخورد میکند. این مسائل در تاریخ وجود دارد. رهبری هم الان این کار را میکند. مثلا در انتخابات قبلی رهبری باعث شدند که صلاحیت 200 تا 300 نفر که شورای نگهبان رد کرده بود تایید شود و یا مانع ابطال نتایج انتخابات مجلس ششم در تهران شدند. سوال: مجموعه نظام تا چه حد توانسته به مفهوم مورد نظر امام (ره) از انتخابات وفادار بماند؟ انحراف از آن مفهوم اصیل مورد نظر امام (ره) چه تبعاتی در پی دارد؟ هاشمی رفسنجانی: اکنون قانون میزان است. نظرات امام (ره) نظراتی بود که شکل قانونی به خود گرفت. نظر امام (ره) را میتوان همیشه تفسیر کرد و هر کس میتواند از حرف امام (ره) استنباط خود را ارائه دهد. اگر همه در عمل به قانون مقید باشیم، میتوانیم نظرات امام (ره) را هم تامین کنیم. ما سعی کردهایم قوانین بر خلاف آنچه که از سخنان امام (ره) میفهمیم نباشد. میتوانیم با قانون موجود همان افکاری را که از ابتدای انقلاب برای حضور مردم در صحنه داشتیم، اجرا کنیم. سوال: شما به عنوان یکی از افراد نزدیک به حضرت امام (ره) مهمترین دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به نظام و آینده را در چه مواردی میدیدید؟ هاشمی رفسنجانی: تا جایی که به خاطر دارم ایشان تاکید داشتند که از موازین اسلامی پیروی کنیم و خواست مردم را در نظر بگیریم. ایشان خطر را در این میدید که ما از اسلام یا مردم دور شویم و بارها این مساله را مطرح میکردند. ضمن اینکه بر دوستی و هماهنگی مسوولان با همدیگر تاکید داشتند. سوال: شما چند روز قبل از انتخابات دوم خرداد 76 در خطبههای نماز جمعه موردی را راجع به برگزاری سالم انتخابات ذکر کردید و بر صحت برگزاری انتخابات تاکید داشتید. آیا دلیل خاصی داشت؟ هاشمی رفسنجانی: دلیلش این بود که آن موقع هر دو طرف به من مراجعه میکردند و میگفتند که طرف دیگر قصد تقلب دارد. بعدا این سخنان را به حساب این آوردند که من میخواستم جلوی وزارت کشور را بگیرم که تقلب نشود. حقیقت موضوع، شکایت هر دو طرف بود. حتی نمونههایی هم ذکر میکردند. همان روزی که در نماز جمعه این مطالب را مطرح کردم، قبل از ایراد خطبهها، دو طرف آمده بودند و به من شکایت میکردند. این نوع نگرانیها معمول است که در هر انتخاباتی وجود دارد. قصد من این بود که نگذارم تقلب شود، چون امانتدار مردم بودیم. انصافا میخواستم از آراء هر دو طرف، صیانت کنم. سوال: آیا در ماجرای انتخابات مجلس هفتم به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در مورد تایید صلاحیتها عمل شد یا خیر؟ هاشمی رفسنجانی: آنچه که ما تصویب کردیم روشن است. مجری قانون نیستیم. دولت مجری قانون و شورای نگهبان هم ناظر بر اجرای قانون است. اگر کسی شکایت داشته باشد، مرجع شکایت روشن است. به ما هم مراجعه نشد که تفسیری بخواهند. اگر ابهامی وجود داشت، در مصادیق بود. عدهای از آقایان معتقدند که شورای نگهبان تخلف کرد و شورای نگهبان هم محکم ایستاد که تخلف نکرده است. حتی در مجمع تشخیص هم این بحث مطرح شد و به نتیجهای نرسیدند. از ما هم نپرسیدند که ما ابهام را تفسیر کنیم. سوال: عدهای معتقدند که عملکرد شورای نگهبان باعث کاهش مشارکت مردم بوده و عدهای دیگر کم توجهی به معیشت مردم را عامل کاهش مشارکت میدانند. شما عامل کاهش مشارکت مردم را در چه میدانید؟ هاشمی رفسنجانی: من هر دو عامل را موثر میدانم. بالاخره یک عده بخاطر رد صلاحیتها در انتخابات شرکت نمیکنند. وقتی هم که توقعات مردم برآورده نشود، آنها دلیلی برای رای دادن نمیبینند. نمونه آن را میتوانید در انتخابات شوراها مشاهده کنید. نتیجه رای در انتخابات شوراها و مجلس شبیه هم بود. در انتخابات شوراها مجری و ناظر از یک جناح بودند. نمیتوان در خصوص مشارکت کم مردم صرفا شورای نگهبان را مقصر دانست. به نظر میرسد هر دو عامل موثر است و ممکن است هر کس نقش طرف مقابل خود را بزرگ جلوه دهد. سوال: بعضی یکدست شدن قوا را نوعی خطر و تهدید و برخی موجب کارآمدی میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟ هاشمی رفسنجانی: نظر من این است که کشور باید فراجناحی اداره شود. کسانی که تصمیمگیرنده هستند، باید چشمشان را بر منافع جناحی ببندند. البته طبیعی است مسوولان از بین کسانی که به آنها اعتماد دارند، همکاران خود را انتخاب میکنند. البته انتخاب مسوولان باید بر اساس کارایی همراه با اعتماد باشد، نه بر اساس مسائل باندی و جناحی. در گذشته هم بعضا در مورد تشکیل دولت اختلاف نظر وجود داشت. یک عده میگفتند که دولت باید یکپارچه باشد تا بتوانیم کارها را زودتر انجام دهیم. همان افراد، اکنون مخالف یکدستی قوا هستند. کشور باید بدون تعصبات باندی و جناحی اداره شود. اکنون در شرایطی هستیم که باید نیروهای خوبمان را - از هر جناحی که هستند - حفظ کنیم. البته هر کس در جای خودش و در حد مقدور. طبیعی است که وقتی گروهی قدرت را به دست میگیرد، افراد جدیدی را در مسوولیتها میگمارد. سوال: آیا با شرایط فعلی، مشارکت حداکثری مد نظر رهبر معظم انقلاب تامین خواهد شد؟ هاشمی رفسنجانی: این را من باید از شما سوال کنم، چون شما بیشتر از ما با مردم ارتباط دارید. در نظرسنجیهایی که به دست ما میرسد، میگویند حدود 60 درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند. این بستگی به تنوع نامزدها دارد. اگر نامزدها متنوع باشند و سلیقههای مختلف میدانی برای بروز خود داشته باشند، مردم بیشتر به صحنه میآیند. هنوز وقت داریم که انتخابات را طوری سازماندهی کنیم تا مردم رغبت کنند بیشتر رای بدهند که آرزوی ما همین است. سوال: آیا تعدد و سطح فعلی کاندیداها متناسب با شان انتخابات ریاست جمهوری است؟ آیا شما نامزد انتخابات میشوید؟ هاشمی رفسنجانی: یکی از شروط من برای حضور در انتخابات این است که ببینم در بین نامزدها کسی که هم از لحاظ شخصیتی ظرفیت اداره کشور در شرایط فعلی را داشته باشد و هم دارای مقبولیت باشد، وجود دارد یا خیر؟ ممکن است تعدادی از افرادی که اکنون هستند، صلاحیت ذاتی داشته باشند که اگر پشتوانه رای مردمی همراهشان باشد، میتوانند کشور را اداره کنند. ظرفیت شخصی و پشتوانه رای مردمی باید با هم باشند. ممکن است افرادی ظرفیت ذاتی داشته باشند، ولی مردم به هر دلیلی کمتر به آنها رای بدهند. در این صورت پشتوانه خوبی برای اداره کشور ندارند، هرچند که رییس جمهور قانونی هستند. من هم منتظر این هستم که در میان افرادی که در انتخابات نامزد شدهاند و یا میشوند، افرادی که این دو ویژگی را داشته باشند خودنمایی کنند. سوال: تصمیم خود را برای حضور یا عدم حضور در انتخابات چه زمانی نهایی خواهید کرد؟ رویکردهایی که تا کنون نسبت به شما وجود داشته، به چه ترتیب بوده است؟ هاشمی رفسنجانی: در اصل، تمایل من این است که نیایم. دلیل عمده من این است که مردم تصور نکنند نظام وابسته به چند نفر است. جامعه ما بالنده است و نیروهای خوبی دارد که در همه شرایط بتوانند کشور را اداره کنند. این آرزوی من است. واقعا نمیخواهم که این اتفاق بیفتد. اگر دو شرطی که قبلا ذکر کردم محقق شود، خیال من تا آخر عمر راحت خواهد شد. بر فرض که این شرایط محقق نشود و این اتفاق نیفتد، طبعا به عنوان کسی که دلسوز انقلاب است و حاضر است هستی خود را در راه انقلاب بدهد، وارد میدان میشوم. در مورد اینکه چه زمانی دقیقا تصمیم خود را اعلام میکنم، هنوز سه ماه تا نامنویسی فرصت باقی است و بحثهای فعلی، کمی زود شروع شده است. وقت زیاد است و به موقع تصمیم خود را اعلام میکنم. سوال: اگر فرض را بر حضور شما بگیریم، آیا در مشی و روش و کادری که با شما کار میکردند، تغییری وجود خواهد داشت؟ چه کادری را انتخاب میکنید؟ روش مدیریتی خود را چگونه اتخاذ میکنید؟ هاشمی رفسنجانی: شرایط زمانی، وضع کشور، نیازها، امکانات و اهداف، تعیینکننده هستند. هیچگاه خود را اسیر هیچ کادری نکردهام و نخواهم کرد. در زمان ریاست جمهوری من، دولت به سه گروه تقسیم شد. مثلا اگر کابینه 30 نفر عضو داشت، تعدادی از کارگزاران و تعدادی از مخالفان کارگزاران و جمعی مستقل بودند. دولت من از نیروهای مستقل و چپ و راست تشکیل شده بود. در انتخاب وزیران هم هیچگاه به هیچ کس مدیون نبودهام و افراد را بر اساس شایستگیهایشان انتخاب میکردم. بنابراین محدود به هیچ کادری نیستم. متناسب با وجود نیروها و نیاز کشور انتخاب خواهم کرد. اگر بیایم طبیعی است که برنامهها هم نمیتواند برنامههای آن زمان باشد. در آن زمان، برنامهها بر اساس نیازهای پس از جنگ تدوین میشدند. الان شرایط متفاوت است و سیاستهای کلی مبنای برنامهریزی است که باید مراعات شود. الان اولویتهای کاملا جدیدی در کشور مطرح شده است. الان باید کاری کنیم که بخش زیر خط فقر، زندگی شرافتمندانهای داشته باشد. این هدف، با ایجاد تامین اجتماعی کامل و فراگیر و ایجاد اشتغال در کشور مقدور است، بدون اینکه به رونق اقتصادی صدمه وارد شود. مسائل امنیت اجتماعی نیز مهم است. مردم نباید دغدغه دخالتهای بیجا در زندگیشان را داشته باشند. البته قانون محور هستند و همه باید آن را مراعات کنند. وقتی به پایینتر از این میرسیم باید بگذاریم مردم راحت باشند. اکنون شرایط دنیا به گونهای است که با وجود ارتباطات، ماهواره، اینترنت و رسانهها نمیتوان مردم را از اطلاعات محروم کرد و یا بیحساب کار کرد. مساله اشتغال در آن زمان هم مهم بود و اکنون نیز مهم است. اکنون نیروهای تحصیل کرده و کیفی ما بیکارند که باید در اولویت قرار بگیرند. مسائل زنان، جوانان و رسانهها، شرایط و اقتضائات متفاوت با آن زمان دارند. بخاطر شرایطی ه در جهان و منطقه بروز کرده، در سیاست خارجی محورهای جدیدی پیش آمده است. اکنون ما انبوهی از تولیدات داریم که توجه به بازار صادراتمان مهم است. نیروها و امکانات زیادی برای صدور خدمات فنی و مهندسی داریم که باید فکری برای آنها بشود و البته برنامه سازندگی همچنان در اولویت است. زیرا هنوز تا رسیدن به نقطهای که ایران استعداد و استحقاق آن را دارد فاصله داریم. چون تصمیمی برای آمدن ندارم، هیچ گاه در مورد برنامههای آینده به این شکل فکر نکردهام. اگر روزی به این نتیجه برسم که در انتخابات حضور یابم، آن موقع به برنامههایم فکر میکنم. سوال: اگر در انتخابات حضور پیدا نکنید، از شخص خاصی حمایت خواهید کرد؟ هاشمی رفسنجانی: بستگی دارد. اگر ببینم در میان افراد موجود شخصی بهتر از دیگران است و با افکار من بیشتر هماهنگی دارد، طبعا طرفداری نباید به گونهای باشد که از امکانات نظام برای بعضی رقبای دیگر استفاده شود. سوال: برخی معتقدند شما توسعه اقتصادی را بر توسعه سیاسی ترجیح میدهید. نظر شما در این مورد چیست؟ هاشمی رفسنجانی: توسعه سیاسی وجود داشت. انتخابات 30 میلیونی دوم خرداد 76 دیگر تکرار نشد. انتخابات مجلس هم از همین نمونه است. توسعه سیاسی واقعی این است که مردم احساس کنند میتوانند سرنوشتشان را در دست بگیرند و در میدان حضور یابند. در انتخابات ریاست جمهوری و در انتخابات مجلس، در زمان دولت من وزیر کشور از هر جریانی بود، جریان مخالف او پیروز میشد که نمونهای درست از توسعه سیاسی است. مردم آزادانه توانستند اعمال نظر کنند. آرزوی من این است که مردم آزاد باشند و آزاد فکر کنند. اگر مردم آزاد باشند و ما هم درست کار کنیم، مردم اسلام را انتخاب میکنند. سوال: در زمان ریاست جمهوری شما رسانهها چه وضعیتی داشتند؟ آیا با تشکیلات قضایی در خصوص تنظیم این نوع مسائل ارتباطی داشتید؟ هاشمی رفسنجانی: ما مشکل عمدهای با رسانهها نداشتیم. انتقادات تند جرایدی مثل سلام، بیان و ... را تحمل میکردیم و گاهی جواب میدادیم. قوه قضاییه در این مسائل دخالت نمیکرد. البته روابط ما با سران قوا به گونه دیگری بود. مرتب جلسه داشتیم و اگر مشکلی بود بین خودمان حل میشد. البته رسانهها هم خیلی ماجراجویی نمیکردند. شما باید خوب بدانید چند روزنامهای که در زمان من شکل گرفتند، مادر جنبش رسانهای شدند. با وجود اینکه از پیش روزنامههای باسابقهای وجود داشتند، ولی روزنامههای ”همشهری“، ”ایران“ و ”سلام“ و چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچ وقت از طرف من به آنها تعرض نمیشد. به خصوص در روزنامه سلام مقالاتی تند منتشر میشد که میتوانید ببینید. تیراژ رسانهها نیز بیش از شش برابر شد. سوال: انقلاب ما انصافا ماهیتی رهاییبخش دارد. مبانی و ادبیات این انقلاب در طول تاریخ کشور و منطقه کم نظیر و بینظیر است. بعضا حرکتهایی انجام شد که بر وجهه جهانی انقلاب تاثیر گذاشت. مثل نوع برخوردی که با برخی رسانهها یا اشخاص صورت گرفت. فراوان دیده میشود رویکردهایی که چهره انقلاب را به گونهای دیگر جلوه میدهد. روزی به بالاترین مقامات قضایی گفتیم اگر به فرض به لحاظ قانونی راهی برای تخفیف این برخوردها نمیشناسید، لااقل به لحاظ مصلحت انقلاب به گونهیی دیگر عمل کنید. آیا این نوع برخورد با رسانهها به مصلحت انقلاب است؟ هاشمی رفسنجانی: من حقیقتا انقلاب اسلامی را مظلوم میدانم. آنچه که ماهیت انقلاب اسلامی است، خیلی آزادتر از چیزی است که مطرح میشود. هیچ گاه ادعا نکردهایم که میخواهیم فراتر از اسلام عمل کنیم. اسلام این ظرفیت را دارد که به مردم آزادی دهد. گاهی مذهبیهای تندرو و یا سیاسیهای تندرو کارهایی میکنند که درست نیست. دشمنان خیلی از انقلاب اسلامی عصبانی هستند. انقلاب اسلامی قلب منطقه را از دست استعمار خارج کرد. آنها میخواهند این انقلاب را تضعیف کنند. ابزار دشمنان ما بیشتر از ماست. در دوره اول انقلاب که دهها گروه مسلح در مقابل مردم ایستاده بودند، توانستیم از آن مرحله عبور کنیم. آن زمان با اکثریت مردم کار میکردیم. اکنون و در آینده هم میشود با اکثریت مردم کار کرد. این ظرفیت خود اسلام است. سوال: نظر شما در خصوص لحن و ادبیات اخیر آمریکاییها به خصوص بعد از پیروزی مجدد بوش در انتخابات چیست؟ هاشمی رفسنجانی: آمریکاییها به خصومتشان با ما ادامه میدهند. آنها همیشه در این فکر بودند که به طریقی ما را از پای درآورند، ولی همیشه شکست خوردند. البته ما هم همیشه ضرر مادی کردیم. الان هم دشمن به دنبال ضربه زدن به ماست. اشغال عراق تجربه خوبی برای آنهاست. آمتوجه شدهاند که تعرض نظامی به کشورهای اسلامی حتی کوچک اسان نیست. آمریکا واقعا در باتلاق عراق گرفتار شده و تا کنون بیش از 200 میلیارد دلار هزینه کرده و آن طور که خودشان اعلام کردهاند بیش از هزار و 400 نفر کشته و 15 هزار نفر مجروح دادهاند که خیلی از این مجروحان هم از کارافتاده شدهاند. البته خیلی فکر میکنند خسارت آمریکا بیشتر از آن آمار رسمی است. این در شرایطی است که بخش اعظم مردم عراق به امید آزادی و انتخابات بطور جدی علیه آمریکا دست به کار نشدهاند. اگر این امید آنها قطع شود، آمریکا دیگر توان ماندن نخواهد داشت. اگر هم انتخابات سالم در عراق برگزار شود، بر خلاف میل آمریکا عمل شده است. آمریکا برای نفت آمده بود که معکوس نتیجه گرفت. آمریکا در عراق خیلی ضرر کرد. ابهت جهانیاش شکست و جنایاتی مانند ابوغریب هیچ گاه فراموش نخواهد شد. آمریکاییها در لبنان و در مقابل جمعیت کوچک حزبالله به زانو درآمدند. جنوب لبنان یک ایران کوچک است و در ایران بزرگ، همه جا جنوب لبنان است. به نظرم آمریکا به آسانی هوس نخواهد کرد که بخواهد تندروی کند. اگر این کار را انجام دهد هم ما صدمه میبینیم و هم آمریکاییها. البته آمریکا بیشتر صدمه خواهد خورد. اگر اتفاقات جدییی بیفتد ما میتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم، آنها همه این موارد را میدانند. اقدام نظامی بعید است، ولی محال نیست. آنها زخمی هستند و ممکن است کار احمقانهای کنند، ولی در نهایت شکست خواهند خورد. ایذاهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ادامه خواهد یافت و تشدید خواهد شد. باید در همه موارد با تدبیر، فضا را تلطیف کنیم. ما میخواهیم کشورمان را بسازیم و برای مردم رفاه فراهم کنیم. وارد کارهای اساسی کشور شویم. در عین حال میتوانیم مواضع اصولی انقلاب را حفظ و با حفظ مواضع اصوبی میتوانیم شر را از خود دور کنیم. لحن خصومتآمیز آنها علیه ما دلیل خاصی ندارد. این لحن خصومتآمیز در گذشته هم وجود داشته و چیز جدیدی نیست. مگر ما را به محور شرارت بودن متهم نکردند؟ لشکرکشی به افغانستان و عراق را مقدمه محاصره ایران میدانستیم. من چیز جدیدی در صحبتهای اخیر مقامات آمریکایی نمیبینیم ولی سیاست خصومت آنها را جدی ارزیابی میکنم. در همین شرایطی که نئونازیها بر سر کارند، اگر تصمیم بگیریم مسائل را حل کنیم، برای ما مقدور است. سوال: آیا میتوانیم مسائل هستهیی را به نتیجه برسانیم؟ هاشمی رفسنجانی: شک نکنید که مساله هستهیی را به نتیجه میرسانیم. ما این تکنولوژی را داریم. میخواهیم سوخت نیروگاه هستهیی را تامین کنیم. خودمان باید سوخت نیروگاه بعدی را که میخواهیم بسازیم، تهیه کنیم و تا آن موقع هم این سوخت را تهیه خواهیم کرد. وقتی که تکنولوژی و منابع طبیعی داریم، دلیلی نداریم که از آن صرف نظر کنیم. ممکن است نظارت را شدیدتر کنند که اشکالی ندارد. اگر میخواستیم از حقوق خود تجاوز کنیم، نگران بودیم. همه چیز شفاف است و هیچ اتفاقی برای ما نمیافتد. سوال: گاهی اوقات نظارتهای آنان حساسیت برانگیز است و بعضا نوعی تحقیر و حریم شکنی تلقی میشود. این نظارتها تا کجا ادامه پیدا میکند؟ هاشمی رفسنجانی: حریمشکنی همیشه وجود داشته است. آنها میخواهند تحقیر کنند. ما باید سعی کنیم عزتمان را حفظ کنیم. با وجود ماهوارهها، چیزی از چشم کسی مخفی نمیماند. آنها در دستگاههای داخلی ما هم جاسوس داشتند و در نهایت به همان چیزی رسیدند که ما قبلا اعلام میکردیم. البته مسوولان ما قبلا از روی بیتجربگی مسائلی را مطرح نمیکردند. ما هیچ چیز مخفی نداریم. تکنولوژی هستهای داریم که هنوز عملیاتی نشده است. هر وقت بخواهیم آن را عملیاتی کنیم، خیلی زود میتوانیم این کار را انجام دهیم. سوال: روحانیت در انتخابات عراق چه نقش و جایگاهی دارد؟ هاشمی رفسنجانی: مساله مهم از نظر ما این است که مردم عراق با رای خودشان نظامشان را انتخاب کنند. ما میدانیم که اگر مردم انتخاب کنند، عراق آزاد و مستقل خواهد بود و در کنار آمریکا و اسراییل قرار نخواهد گرفت. این خواست جمهوری اسلامی ایران است. روحانیت در عراق باید زمینه حضور مردم را فراهم کند. ما نباید در روند انتخابات دخالت کنیم. مردم عراق در انتخاب آزاد هستند. اگر این انتخابات با شرایط سالم برگزار شود مردم میتوانند افراد مورد نظرشان را انتخاب کنند، همانگونه که در ایران این اتفاق افتاده است. اگر در عراق که یک کشور عربی است این اتفاق یعنی برگزاری انتخابات واقعی و سالم بیفتد، حاکمیت مردم در منطقه برای بسیاری از کشورها نمونه خوبی خواهد شد. من فکر میکنم آمریکاییها و بعثیهای عراق نمیخواهند این اتفاق بیفتد؛ ولی توده مردم و روحانیت این را میخواهند. نگرانی رهبر معظم انقلاب هم بجاست. آمریکا دو راه بیشتر ندارد؛ یا اینکه در انتخابات تقلب کند که ممکن، ولی مشکل است و در نهایت مردم میفهمند که در انتخابات تقلب شده است. ولی اگر انتخابات برگزار شد و از نظر آمریکا افراد نابابی به مجلس راه یافتند، آن موقع ممکن است کودتا ه راه افتد. بالاخره عبور از این دوره مشکل است و با مزاحمت آمریکا مواجه خواهد شد. اما مردم عراق، مردم متدینی هستند و میتوانند این دوره را پشت سر بگذارند. منبع:گفتوگو با هاشمی رفسنجانی، ایسنا 11 بهمن 1383 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 141/66666)
مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
یکی از انتقادات امام (ره) به رژیم پهلوی این بود که انتخابات معنای واقعی ندارد. در آن زمان انتخابات دیگری غیر از انتخابات مجلس برگزار نمیشد و ایشان انتخابات مجلس را هم فرمایشی میدانستند.
امام(ره) در مبارزاتشان همیشه روی مردم حساب میکردند. ایشان به کودتا و یا به اصطلاح انقلاب مسلحانه اعتقاد نداشتند. گاهی اوقات بعضیها نزد امام (ره) میآمدند و میگفتند ما به شاه دسترسی داریم، اگر اجازه دهید ما او را با شیوههای انتحاری از بین میبریم؛ اما ایشان قبول نمیکردند. البته امام (ره) بعدا میگفتند که اگر اهل این کار بودند، دیگر از من اجازه نمیگرفتند. در آن زمان حزب واقعی هم وجود نداشت و بخاطر اینکه تجربه مشروطه را داشتند، میگفتند: اینها (احزاب) نمیتوانند خیلی برای مردم کار کنند. ایشان مبارزه مسلحانه را تایید نکردند.
ما در مورد تایید مجاهدین خلق فکر میکردیم گروه مسلمانی هستند که دارند کار بزرگی انجام میدهند؛ اما ایشان نپذیرفتند. در سال 50 در نامهای از امام (ره) خواسته بودم که آنها را تایید کنند که آن نامه به دست رژیم افتاد و به خاطر آن دستگیرشدم و به زندان افتادم. در سال 53 که به نجف رفتم، خدمت امام (ره) رسیدم و این بعد از انحراف آنها بود. به امام (ره) گفتم که اعتراف کنم ما اشتباه میکردیم و شما درست فکر میکردید. کار آنها را تبلیغ مسلحانه میدانستیم. فکر میکردیم فقط عده معدودی از اعلامیهای که پخش میکنیم مطلع میشوند، اما موقعی که انفجاری رخ میداد، همه دنیا با خبر میشدند و جامعه در جریان کار قرار میگرفت و ذهن مردم هم درگیر این موضوع میشد. به هر حال آن را تبلیغ خوبی میدانستیم که بگوییم مخالفین در ایران فعالند.
من میخواهم بگویم که امام (ره) برای نظر مردم اصالت قائل بودند. وقتی که ایشان از پاریس به ایران آمدند، در بهشت زهرا(س)، در سخنان خود گفتند من دولت تعیین میکنم و بعد فورا گفتند من از طرف این مردم، دولت تعیین میکنم. برای ایشان خواست مردم یک واقعیت بود.
ائمه(ع) معصوم و منصوصند و بعد از آنها، نایب آنها شرایطی دارد و شرایط آن هم در قانون اساسی آمد. ولی فقیه را خدا تعیین نکرده و ممکن است تعداد زیادی فقیه این شرایط را داشته باشند. بنابراین انتخابات از رهبری شروع میشود. در زمان پیغمبر هم بیعت وجود داشت. در مدینه، احزاب و گروهها با ایشان بیعت میکردند. آن موقع انتخابات به این شکل نبود و سران گروهها با پیغمبر قرار میگذاشتند. در قرآن هم چند آیه در مورد بیعت وجود دارد. پس بیعت یک زمینه کاملا دینی دارد. در تفکر امام (ره) و تفکر ما - که تفکر دینی است - وقتی کسی میخواهد سرنوشت مردم را در اختیار بگیرد و در امور مردم دخالت و قانونگذاری کند، به اجازه مردم احتیاج دارد و این اجازه با برگزاری انتخابات شکل میگیرد. در گذشته، انتخابات در حد سران گروهها و احزاب بود، ولی اکنون خود مردم مستقیما انتخاب میکنند. پس انتخابات حقیقتی است که با عنوان بیعت، هم در دین ریشه دارد و هم عامل مقبولیت یک نظام است. اگر مردم نخواهند، تصمیمات نظام را قبول نمیکنند، حتی اگر نظام را هم دوست داشته باشند.
در صحبتهای امام (ره)، به خصوص در سالهای اول انقلاب، موارد زیادی مبنی بر تکلیف مردم برای شرکت در انتخابات وجود دارد. انتخابات راه بسیار درستی برای درست کار کردن حکومت است. جمهوری هم از همین مساله ناشی میشود. بنابراین اسلام با جمهوری سازگاری دارد. اسلام غیر از زمان پیامبر (ص) و دوازده امام معصوم (ع)، نوع حکومت را تعیین نکرده است. راه تعیین نوع حکومت، عرفی است. البته همه انواع حکومت به خواست مردم برمیگردد. پس اسلام، جمهوری و انتخابات همه با هم هماهنگند.
سوال: (جمهوری اسلامی) از چه زمانی وارد ادبیات انقلاب اسلامی شد؟ دیدگاه امام راجع به جمهوری اسلامی چه بود؟
هاشمی رفسنجانی: این مساله به قبل از تدوین قانون اساسی برمیگردد. قبل از پیروزی انقلاب، خود مردم جمهوری اسلامی را شعار دادند. الان به یاد ندارم که چه کسی برای اولین بار جمهوری اسلامی را مطرح کرد. اما شعار (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) از درون خود مردم جوشید. بعد از انقلاب و قبل از تدوین قانون اساسی بحث نظام اسلامی مطرح بود. در آن مقطع، امام (ره) جمهوری اسلامی را مطرح کرد. اینکه فرمودهاند )نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد(بخاطر اختلاف در بین گروهها و حتی در شورای انقلاب بود. ما در شورای انقلاب با دوستان نهضت آزادی و غیر روحانی اختلاف داشتیم. بعضیها میگفتند: جمهوری، و بعضیها جمهوری جمهوری دموکراتیک را مطرح میکردند و پیشنهادهای مختلفی مطرح میشد. بالاخره امام (ره) جمهوری اسلامی را مطرح کردند و بعد هم به مردم گفتند که من به جمهوری اسلامی رای میدهم، شما به هر چه که دوست دارید، رای دهید. تقویت و تحکیم این جمهوری با خواست امام (ره) و سابقه آن در میان مردم بود.
سوال: در مورد مفهوم (میزان رای ملت است) نظر حضرت امام (ره) چه بود؟ نظر شما چیست؟
هاشمی رفسنجانی: یعنی در جمهوری اسلامی همه چیز از انتخابات شروع میشود. رهبری هم به صورت دو مرحلهای انتخاب میشود. همه نهادهایی هم که مبعوث رهبری هستند با یک واسطه مبعوث مردم میشوند. رییس جمهور، مجلس و شوراها هم مستقیما با رای مردم انتخاب میشوند. دولت و نهادهای دیگر به تبع آن شکل میگیرد. تقریبا در نظام ما چیزی نیست که ریشه در آرای مردم نداشته باشد. یعنی همه باید خود را با رای مردم تطبیق دهند. میزان وسیله سنجش است. رای مردم شاقول شناخت سایر مسائل است. این، مفهوم تعبیر امام (ره) است.
سوال: دلیل اصرار حضرت امام (ره) به حضور همهجانبه مردم در انتخابات و دلیل اصرار ایشان به خصوص در زمان جنگ تحمیلی به برگزاری انتخابات در موعد مقرر چه بود؟
هاشمی رفسنجانی: ایشان استحکام نظام را منوط به حضور مردم میدانستند. همه میدانند که اگر مردم با نظام همراه باشند، آن نظام محکم است و هر اندازه که مردم بیشتر باشند، استحکام نظام نیز بیشتر است. این محور فکری امام (ره) بود و توصیه ایشان نیز همیشه این بود که هیچگاه از مردم جدا نشوید و با مردم باشید.
در کودتای نوژه، ما کودتا را کشف کرده بودیم و میخواستیم کودتاگران را دستگیر کنیم که قرار بود جماران را بمباران کنند. من و آقای خامنهای خدمت امام (ره) رفتیم و به ایشان گفتیم که شما امشب در خانه نباشید، ما نقشه آنها را کشف کردهایم، ولی با این وجود ممکن است از فرودگاه دیگری بیایند و این منطقه را بمباران کنند. ایشان معمولا این قبیل مسائل را قبول نمیکردند. ایشان با این مساله با استهزاء برخورد کردند و گفتند: اصلا کودتا در این نظام معنا ندارد. این هواپیما بالاخره باید در جایی فرود بیاید و وقتی پایین آمد، سر و کارش با مردم است. مردم هم که کودتاچیان را نمیپذیرند و اگر میپذیرفتند شاه ماندگار میشد. بالاخره امام (ره) از جماران بیرون نرفتند. ایشان درست فکر میکردند. نظامی که با مردم باشد، استحکام دارد و طبعا نظام مستحکم میتواند کار کند و انجام کار بزرگ هم با حضور مردم است. اگر مردم حمایت نکنند، برنامههای خوب هم شکست میخورد.
سوال: گویا مخالفتهایی با شکلگیری انتخابات با ویژگیهای مد نظر امام (ره) وجود داشت. چه جریاناتی با ویژگیهای مد نظر ایشان مخالف بودند؟
هاشمی رفسنجانی: بله. بعضی افراد در بحث ولایت میگفتند که ولی فقیه را خداوند تعیین کرده و اکنون هم بعضیها این اعتقاد را دارند. این عده معتقدند که مشروعیت ولی فقیه به رای مردم نیست و ولی فقیه هر تصمیمی که بخواهد، میتواند بگیرد. امام (ره) به ولایت فقیه حق بالایی میدادند که نمونه آن موضوع سلمان رشدی است. ایشان اختیارات ولی فقیه را محدود نمیدانستند، ولی دخالت ولی فقیه در زندگی مردم را قبول نداشتند. در قانون اساسی ما، همه در برابر قانون مساوی هستند. بعضی از همان آقایان نمیخواهند به انتخابات اصالت دهند. امام (ره) از لحاظ اصولی به ولایت فقیه جامعالشرایط معتقد بودند و در مواردی هم اجرا میکردند، مثلا مجمع تشخیص را موقعی تشکیل دادند که در قانون اساسی نبود و یا مثلا شورای عالی دفاع را در زمان جنگ تحمیلی تشکیل دادند که در آن زمان برای تمام دستگاهها، حتی در برخی موارد قانون وضع میکرد. ایشان نمیخواستند در شرایط عادی، برای تمشیت امور مسیر دیگری غیر از قانون را در پیش بگیرند، مگر در موارد خاص. مثلا با اینکه شورای نگهبان وجود داشت، گفتند: اگر دو سوم مجلس قانونی را تصویب کرد، شورای نگهبان حق مخالفت با آن را ندارد.
سوال: مفهوم نظارت در مذاکرات خبرگان قانون اساسی چه بود و از نظر شما چیست؟ در مواردی که بین شورای نگهبان و وزارت کشور بر سر این مفهوم یا سایر مفاهیم قانونی اختلافی وجود داشت، امام (ره) در این قبیل موارد چگونه برخورد میکردند؟
هاشمی رفسنجانی: نظارت در مفهوم عمومی، وظیفه هر مسلمان است. امر به معروف و نهی از منکر مصداقی از نظارت همگانی است. اصل نظارت در اسلام، وظیفه هر مسلمان است که وقتی که در محدوده معین قرار میگیرد، معنای خاص خود را پیدا میکند. در زمینه سیاسی و اداری نظارت بستگی به تعریفی دارد که از آن ارائه میشود. نظارت در ذات خود مفهوم استصوابی یا استطلاعی ندارد. معنای نظارت بستگی به نظر قانون دارد. در دنیا ناظران زیادی وجود دارند که فقط وظیفه گزارش کردن بر عهده آنها است. بنابراین مفهوم نظارت به تعیین قلمرو آن در قانون بستگی دارد. در قانون اساسی نظارت تعریف نشده است. اگر قانون حدودی برای نظارت تعیین کرد، همان اجرا میشود؛ بنابراین مشکل واقعی برای نظارت وجود ندارد. اگر اختلافات سیاسی وجود داشته باشد، به مشکل برمیخورد. من در خبرگان قانون اساسی نبودم و به یاد هم ندارم که چه گذشت. اما قانون اساسی حق تفسیر را به شورای نگهبان داده است.
سوال: چه تفسیری از نظارت را به صلاح انقلاب میدانید؟
هاشمی رفسنجانی: طبیعی است همه ما که در جریان به وجود آمدن انقلاب بودیم، مایلیم که رابطه نظام با مردم خیلی عمیق باشد و نظر اکثریت را همیشه در نظر بگیریم. من نمیخواهم شورای نگهبان را متهم کنم که غیر از این عمل میکند. فرض ما این است که شش فقیه شورای نگهبان عادلند. آنها هم نباید جوری فکر کنند که از معیارهای انقلاب دور شوند. همین حالا با مواردی مواجهیم که شاید برای شما جالب باشد. فقهای شورای نگهبان در شورای نگهبان موردی را به دلیل مغایرت با قانون اساسی یا شرع رد میکنند ولی در مجمع بر خلاف رایشان نظر میدهند؛ دلیل آن را هم رای دادن بر اساس مصلحت عنوان میکنند. قانون اساسی به شورای نگهبان اجازه مصلحتگرایی نداده است. الان اگر من بخواهم وارد این بحث شوم، باید موردی حرف بزنم.
سوال: آیا در زمان امام (ره) بین شورای نگهبان و وزارت کشور چالشی وجود داشت؟ موردی را به یاد دارید؟
هاشمی رفسنجانی: موارد مختلفی وجود دارد. امام (ره) در بعضی موارد دخالت میکردند و مفهوم مورد مناقشه را محدود میکردند و بعضی موارد هم دخالت میکردند و آن مورد را توسعه میدادند. امام (ره) گاهی حتی در موضوعات دخالت میکردند، مثل موضوع صداوسیما که اعضای شورای نظارت طبق حق قانونیشان مدیر صدا و سیما را عزل کرده بودند اما امام (ره) دخالت کردند و مانع شدند.
سوال: مشخصا در مورد انتخابات چه مواردی وجود داشت؟
هاشمی رفسنجانی: انتخابات یکنواخت نبود. نمیخواهم وارد این گونه مسائل شوم، چون به افراد برخورد میکند. این مسائل در تاریخ وجود دارد. رهبری هم الان این کار را میکند. مثلا در انتخابات قبلی رهبری باعث شدند که صلاحیت 200 تا 300 نفر که شورای نگهبان رد کرده بود تایید شود و یا مانع ابطال نتایج انتخابات مجلس ششم در تهران شدند.
سوال: مجموعه نظام تا چه حد توانسته به مفهوم مورد نظر امام (ره) از انتخابات وفادار بماند؟ انحراف از آن مفهوم اصیل مورد نظر امام (ره) چه تبعاتی در پی دارد؟
هاشمی رفسنجانی: اکنون قانون میزان است. نظرات امام (ره) نظراتی بود که شکل قانونی به خود گرفت. نظر امام (ره) را میتوان همیشه تفسیر کرد و هر کس میتواند از حرف امام (ره) استنباط خود را ارائه دهد. اگر همه در عمل به قانون مقید باشیم، میتوانیم نظرات امام (ره) را هم تامین کنیم. ما سعی کردهایم قوانین بر خلاف آنچه که از سخنان امام (ره) میفهمیم نباشد. میتوانیم با قانون موجود همان افکاری را که از ابتدای انقلاب برای حضور مردم در صحنه داشتیم، اجرا کنیم.
سوال: شما به عنوان یکی از افراد نزدیک به حضرت امام (ره) مهمترین دغدغه و نگرانی ایشان نسبت به نظام و آینده را در چه مواردی میدیدید؟
هاشمی رفسنجانی: تا جایی که به خاطر دارم ایشان تاکید داشتند که از موازین اسلامی پیروی کنیم و خواست مردم را در نظر بگیریم. ایشان خطر را در این میدید که ما از اسلام یا مردم دور شویم و بارها این مساله را مطرح میکردند. ضمن اینکه بر دوستی و هماهنگی مسوولان با همدیگر تاکید داشتند.
سوال: شما چند روز قبل از انتخابات دوم خرداد 76 در خطبههای نماز جمعه موردی را راجع به برگزاری سالم انتخابات ذکر کردید و بر صحت برگزاری انتخابات تاکید داشتید. آیا دلیل خاصی داشت؟
هاشمی رفسنجانی: دلیلش این بود که آن موقع هر دو طرف به من مراجعه میکردند و میگفتند که طرف دیگر قصد تقلب دارد. بعدا این سخنان را به حساب این آوردند که من میخواستم جلوی وزارت کشور را بگیرم که تقلب نشود. حقیقت موضوع، شکایت هر دو طرف بود. حتی نمونههایی هم ذکر میکردند. همان روزی که در نماز جمعه این مطالب را مطرح کردم، قبل از ایراد خطبهها، دو طرف آمده بودند و به من شکایت میکردند. این نوع نگرانیها معمول است که در هر انتخاباتی وجود دارد. قصد من این بود که نگذارم تقلب شود، چون امانتدار مردم بودیم. انصافا میخواستم از آراء هر دو طرف، صیانت کنم.
سوال: آیا در ماجرای انتخابات مجلس هفتم به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در مورد تایید صلاحیتها عمل شد یا خیر؟
هاشمی رفسنجانی: آنچه که ما تصویب کردیم روشن است. مجری قانون نیستیم. دولت مجری قانون و شورای نگهبان هم ناظر بر اجرای قانون است. اگر کسی شکایت داشته باشد، مرجع شکایت روشن است. به ما هم مراجعه نشد که تفسیری بخواهند. اگر ابهامی وجود داشت، در مصادیق بود. عدهای از آقایان معتقدند که شورای نگهبان تخلف کرد و شورای نگهبان هم محکم ایستاد که تخلف نکرده است. حتی در مجمع تشخیص هم این بحث مطرح شد و به نتیجهای نرسیدند. از ما هم نپرسیدند که ما ابهام را تفسیر کنیم.
سوال: عدهای معتقدند که عملکرد شورای نگهبان باعث کاهش مشارکت مردم بوده و عدهای دیگر کم توجهی به معیشت مردم را عامل کاهش مشارکت میدانند. شما عامل کاهش مشارکت مردم را در چه میدانید؟
هاشمی رفسنجانی: من هر دو عامل را موثر میدانم. بالاخره یک عده بخاطر رد صلاحیتها در انتخابات شرکت نمیکنند. وقتی هم که توقعات مردم برآورده نشود، آنها دلیلی برای رای دادن نمیبینند. نمونه آن را میتوانید در انتخابات شوراها مشاهده کنید. نتیجه رای در انتخابات شوراها و مجلس شبیه هم بود. در انتخابات شوراها مجری و ناظر از یک جناح بودند. نمیتوان در خصوص مشارکت کم مردم صرفا شورای نگهبان را مقصر دانست. به نظر میرسد هر دو عامل موثر است و ممکن است هر کس نقش طرف مقابل خود را بزرگ جلوه دهد.
سوال: بعضی یکدست شدن قوا را نوعی خطر و تهدید و برخی موجب کارآمدی میدانند. نظر شما در این خصوص چیست؟
هاشمی رفسنجانی: نظر من این است که کشور باید فراجناحی اداره شود. کسانی که تصمیمگیرنده هستند، باید چشمشان را بر منافع جناحی ببندند. البته طبیعی است مسوولان از بین کسانی که به آنها اعتماد دارند، همکاران خود را انتخاب میکنند. البته انتخاب مسوولان باید بر اساس کارایی همراه با اعتماد باشد، نه بر اساس مسائل باندی و جناحی.
در گذشته هم بعضا در مورد تشکیل دولت اختلاف نظر وجود داشت. یک عده میگفتند که دولت باید یکپارچه باشد تا بتوانیم کارها را زودتر انجام دهیم. همان افراد، اکنون مخالف یکدستی قوا هستند. کشور باید بدون تعصبات باندی و جناحی اداره شود. اکنون در شرایطی هستیم که باید نیروهای خوبمان را - از هر جناحی که هستند - حفظ کنیم. البته هر کس در جای خودش و در حد مقدور. طبیعی است که وقتی گروهی قدرت را به دست میگیرد، افراد جدیدی را در مسوولیتها میگمارد.
سوال: آیا با شرایط فعلی، مشارکت حداکثری مد نظر رهبر معظم انقلاب تامین خواهد شد؟
هاشمی رفسنجانی: این را من باید از شما سوال کنم، چون شما بیشتر از ما با مردم ارتباط دارید. در نظرسنجیهایی که به دست ما میرسد، میگویند حدود 60 درصد مردم در انتخابات شرکت میکنند. این بستگی به تنوع نامزدها دارد. اگر نامزدها متنوع باشند و سلیقههای مختلف میدانی برای بروز خود داشته باشند، مردم بیشتر به صحنه میآیند. هنوز وقت داریم که انتخابات را طوری سازماندهی کنیم تا مردم رغبت کنند بیشتر رای بدهند که آرزوی ما همین است.
سوال: آیا تعدد و سطح فعلی کاندیداها متناسب با شان انتخابات ریاست جمهوری است؟ آیا شما نامزد انتخابات میشوید؟
هاشمی رفسنجانی: یکی از شروط من برای حضور در انتخابات این است که ببینم در بین نامزدها کسی که هم از لحاظ شخصیتی ظرفیت اداره کشور در شرایط فعلی را داشته باشد و هم دارای مقبولیت باشد، وجود دارد یا خیر؟ ممکن است تعدادی از افرادی که اکنون هستند، صلاحیت ذاتی داشته باشند که اگر پشتوانه رای مردمی همراهشان باشد، میتوانند کشور را اداره کنند. ظرفیت شخصی و پشتوانه رای مردمی باید با هم باشند. ممکن است افرادی ظرفیت ذاتی داشته باشند، ولی مردم به هر دلیلی کمتر به آنها رای بدهند. در این صورت پشتوانه خوبی برای اداره کشور ندارند، هرچند که رییس جمهور قانونی هستند. من هم منتظر این هستم که در میان افرادی که در انتخابات نامزد شدهاند و یا میشوند، افرادی که این دو ویژگی را داشته باشند خودنمایی کنند.
سوال: تصمیم خود را برای حضور یا عدم حضور در انتخابات چه زمانی نهایی خواهید کرد؟ رویکردهایی که تا کنون نسبت به شما وجود داشته، به چه ترتیب بوده است؟
هاشمی رفسنجانی: در اصل، تمایل من این است که نیایم. دلیل عمده من این است که مردم تصور نکنند نظام وابسته به چند نفر است. جامعه ما بالنده است و نیروهای خوبی دارد که در همه شرایط بتوانند کشور را اداره کنند. این آرزوی من است. واقعا نمیخواهم که این اتفاق بیفتد. اگر دو شرطی که قبلا ذکر کردم محقق شود، خیال من تا آخر عمر راحت خواهد شد. بر فرض که این شرایط محقق نشود و این اتفاق نیفتد، طبعا به عنوان کسی که دلسوز انقلاب است و حاضر است هستی خود را در راه انقلاب بدهد، وارد میدان میشوم.
در مورد اینکه چه زمانی دقیقا تصمیم خود را اعلام میکنم، هنوز سه ماه تا نامنویسی فرصت باقی است و بحثهای فعلی، کمی زود شروع شده است. وقت زیاد است و به موقع تصمیم خود را اعلام میکنم.
سوال: اگر فرض را بر حضور شما بگیریم، آیا در مشی و روش و کادری که با شما کار میکردند، تغییری وجود خواهد داشت؟ چه کادری را انتخاب میکنید؟ روش مدیریتی خود را چگونه اتخاذ میکنید؟
هاشمی رفسنجانی: شرایط زمانی، وضع کشور، نیازها، امکانات و اهداف، تعیینکننده هستند. هیچگاه خود را اسیر هیچ کادری نکردهام و نخواهم کرد. در زمان ریاست جمهوری من، دولت به سه گروه تقسیم شد. مثلا اگر کابینه 30 نفر عضو داشت، تعدادی از کارگزاران و تعدادی از مخالفان کارگزاران و جمعی مستقل بودند. دولت من از نیروهای مستقل و چپ و راست تشکیل شده بود. در انتخاب وزیران هم هیچگاه به هیچ کس مدیون نبودهام و افراد را بر اساس شایستگیهایشان انتخاب میکردم. بنابراین محدود به هیچ کادری نیستم. متناسب با وجود نیروها و نیاز کشور انتخاب خواهم کرد.
اگر بیایم طبیعی است که برنامهها هم نمیتواند برنامههای آن زمان باشد. در آن زمان، برنامهها بر اساس نیازهای پس از جنگ تدوین میشدند. الان شرایط متفاوت است و سیاستهای کلی مبنای برنامهریزی است که باید مراعات شود. الان اولویتهای کاملا جدیدی در کشور مطرح شده است. الان باید کاری کنیم که بخش زیر خط فقر، زندگی شرافتمندانهای داشته باشد. این هدف، با ایجاد تامین اجتماعی کامل و فراگیر و ایجاد اشتغال در کشور مقدور است، بدون اینکه به رونق اقتصادی صدمه وارد شود. مسائل امنیت اجتماعی نیز مهم است. مردم نباید دغدغه دخالتهای بیجا در زندگیشان را داشته باشند. البته قانون محور هستند و همه باید آن را مراعات کنند. وقتی به پایینتر از این میرسیم باید بگذاریم مردم راحت باشند. اکنون شرایط دنیا به گونهای است که با وجود ارتباطات، ماهواره، اینترنت و رسانهها نمیتوان مردم را از اطلاعات محروم کرد و یا بیحساب کار کرد. مساله اشتغال در آن زمان هم مهم بود و اکنون نیز مهم است. اکنون نیروهای تحصیل کرده و کیفی ما بیکارند که باید در اولویت قرار بگیرند. مسائل زنان، جوانان و رسانهها، شرایط و اقتضائات متفاوت با آن زمان دارند. بخاطر شرایطی ه در جهان و منطقه بروز کرده، در سیاست خارجی محورهای جدیدی پیش آمده است. اکنون ما انبوهی از تولیدات داریم که توجه به بازار صادراتمان مهم است. نیروها و امکانات زیادی برای صدور خدمات فنی و مهندسی داریم که باید فکری برای آنها بشود و البته برنامه سازندگی همچنان در اولویت است. زیرا هنوز تا رسیدن به نقطهای که ایران استعداد و استحقاق آن را دارد فاصله داریم.
چون تصمیمی برای آمدن ندارم، هیچ گاه در مورد برنامههای آینده به این شکل فکر نکردهام. اگر روزی به این نتیجه برسم که در انتخابات حضور یابم، آن موقع به برنامههایم فکر میکنم.
سوال: اگر در انتخابات حضور پیدا نکنید، از شخص خاصی حمایت خواهید کرد؟
هاشمی رفسنجانی: بستگی دارد. اگر ببینم در میان افراد موجود شخصی بهتر از دیگران است و با افکار من بیشتر هماهنگی دارد، طبعا طرفداری نباید به گونهای باشد که از امکانات نظام برای بعضی رقبای دیگر استفاده شود.
سوال: برخی معتقدند شما توسعه اقتصادی را بر توسعه سیاسی ترجیح میدهید. نظر شما در این مورد چیست؟
هاشمی رفسنجانی: توسعه سیاسی وجود داشت. انتخابات 30 میلیونی دوم خرداد 76 دیگر تکرار نشد. انتخابات مجلس هم از همین نمونه است. توسعه سیاسی واقعی این است که مردم احساس کنند میتوانند سرنوشتشان را در دست بگیرند و در میدان حضور یابند. در انتخابات ریاست جمهوری و در انتخابات مجلس، در زمان دولت من وزیر کشور از هر جریانی بود، جریان مخالف او پیروز میشد که نمونهای درست از توسعه سیاسی است. مردم آزادانه توانستند اعمال نظر کنند.
آرزوی من این است که مردم آزاد باشند و آزاد فکر کنند. اگر مردم آزاد باشند و ما هم درست کار کنیم، مردم اسلام را انتخاب میکنند.
سوال: در زمان ریاست جمهوری شما رسانهها چه وضعیتی داشتند؟ آیا با تشکیلات قضایی در خصوص تنظیم این نوع مسائل ارتباطی داشتید؟
هاشمی رفسنجانی: ما مشکل عمدهای با رسانهها نداشتیم. انتقادات تند جرایدی مثل سلام، بیان و ... را تحمل میکردیم و گاهی جواب میدادیم. قوه قضاییه در این مسائل دخالت نمیکرد. البته روابط ما با سران قوا به گونه دیگری بود. مرتب جلسه داشتیم و اگر مشکلی بود بین خودمان حل میشد. البته رسانهها هم خیلی ماجراجویی نمیکردند. شما باید خوب بدانید چند روزنامهای که در زمان من شکل گرفتند، مادر جنبش رسانهای شدند. با وجود اینکه از پیش روزنامههای باسابقهای وجود داشتند، ولی روزنامههای ”همشهری“، ”ایران“ و ”سلام“ و چندین مجله در زمان دولت من شکل گرفتند و این ناشی از فضای آزادی بود که دولت ایجاد کرده بود و هیچ وقت از طرف من به آنها تعرض نمیشد. به خصوص در روزنامه سلام مقالاتی تند منتشر میشد که میتوانید ببینید. تیراژ رسانهها نیز بیش از شش برابر شد.
سوال: انقلاب ما انصافا ماهیتی رهاییبخش دارد. مبانی و ادبیات این انقلاب در طول تاریخ کشور و منطقه کم نظیر و بینظیر است. بعضا حرکتهایی انجام شد که بر وجهه جهانی انقلاب تاثیر گذاشت. مثل نوع برخوردی که با برخی رسانهها یا اشخاص صورت گرفت. فراوان دیده میشود رویکردهایی که چهره انقلاب را به گونهای دیگر جلوه میدهد. روزی به بالاترین مقامات قضایی گفتیم اگر به فرض به لحاظ قانونی راهی برای تخفیف این برخوردها نمیشناسید، لااقل به لحاظ مصلحت انقلاب به گونهیی دیگر عمل کنید. آیا این نوع برخورد با رسانهها به مصلحت انقلاب است؟
هاشمی رفسنجانی: من حقیقتا انقلاب اسلامی را مظلوم میدانم. آنچه که ماهیت انقلاب اسلامی است، خیلی آزادتر از چیزی است که مطرح میشود. هیچ گاه ادعا نکردهایم که میخواهیم فراتر از اسلام عمل کنیم. اسلام این ظرفیت را دارد که به مردم آزادی دهد. گاهی مذهبیهای تندرو و یا سیاسیهای تندرو کارهایی میکنند که درست نیست. دشمنان خیلی از انقلاب اسلامی عصبانی هستند. انقلاب اسلامی قلب منطقه را از دست استعمار خارج کرد. آنها میخواهند این انقلاب را تضعیف کنند. ابزار دشمنان ما بیشتر از ماست. در دوره اول انقلاب که دهها گروه مسلح در مقابل مردم ایستاده بودند، توانستیم از آن مرحله عبور کنیم. آن زمان با اکثریت مردم کار میکردیم. اکنون و در آینده هم میشود با اکثریت مردم کار کرد. این ظرفیت خود اسلام است.
سوال: نظر شما در خصوص لحن و ادبیات اخیر آمریکاییها به خصوص بعد از پیروزی مجدد بوش در انتخابات چیست؟
هاشمی رفسنجانی: آمریکاییها به خصومتشان با ما ادامه میدهند. آنها همیشه در این فکر بودند که به طریقی ما را از پای درآورند، ولی همیشه شکست خوردند. البته ما هم همیشه ضرر مادی کردیم. الان هم دشمن به دنبال ضربه زدن به ماست. اشغال عراق تجربه خوبی برای آنهاست. آمتوجه شدهاند که تعرض نظامی به کشورهای اسلامی حتی کوچک اسان نیست. آمریکا واقعا در باتلاق عراق گرفتار شده و تا کنون بیش از 200 میلیارد دلار هزینه کرده و آن طور که خودشان اعلام کردهاند بیش از هزار و 400 نفر کشته و 15 هزار نفر مجروح دادهاند که خیلی از این مجروحان هم از کارافتاده شدهاند. البته خیلی فکر میکنند خسارت آمریکا بیشتر از آن آمار رسمی است. این در شرایطی است که بخش اعظم مردم عراق به امید آزادی و انتخابات بطور جدی علیه آمریکا دست به کار نشدهاند. اگر این امید آنها قطع شود، آمریکا دیگر توان ماندن نخواهد داشت. اگر هم انتخابات سالم در عراق برگزار شود، بر خلاف میل آمریکا عمل شده است. آمریکا برای نفت آمده بود که معکوس نتیجه گرفت. آمریکا در عراق خیلی ضرر کرد. ابهت جهانیاش شکست و جنایاتی مانند ابوغریب هیچ گاه فراموش نخواهد شد.
آمریکاییها در لبنان و در مقابل جمعیت کوچک حزبالله به زانو درآمدند. جنوب لبنان یک ایران کوچک است و در ایران بزرگ، همه جا جنوب لبنان است.
به نظرم آمریکا به آسانی هوس نخواهد کرد که بخواهد تندروی کند. اگر این کار را انجام دهد هم ما صدمه میبینیم و هم آمریکاییها. البته آمریکا بیشتر صدمه خواهد خورد. اگر اتفاقات جدییی بیفتد ما میتوانیم کارهای بزرگی انجام دهیم، آنها همه این موارد را میدانند. اقدام نظامی بعید است، ولی محال نیست. آنها زخمی هستند و ممکن است کار احمقانهای کنند، ولی در نهایت شکست خواهند خورد. ایذاهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ادامه خواهد یافت و تشدید خواهد شد.
باید در همه موارد با تدبیر، فضا را تلطیف کنیم. ما میخواهیم کشورمان را بسازیم و برای مردم رفاه فراهم کنیم. وارد کارهای اساسی کشور شویم. در عین حال میتوانیم مواضع اصولی انقلاب را حفظ و با حفظ مواضع اصوبی میتوانیم شر را از خود دور کنیم. لحن خصومتآمیز آنها علیه ما دلیل خاصی ندارد. این لحن خصومتآمیز در گذشته هم وجود داشته و چیز جدیدی نیست. مگر ما را به محور شرارت بودن متهم نکردند؟ لشکرکشی به افغانستان و عراق را مقدمه محاصره ایران میدانستیم. من چیز جدیدی در صحبتهای اخیر مقامات آمریکایی نمیبینیم ولی سیاست خصومت آنها را جدی ارزیابی میکنم.
در همین شرایطی که نئونازیها بر سر کارند، اگر تصمیم بگیریم مسائل را حل کنیم، برای ما مقدور است.
سوال: آیا میتوانیم مسائل هستهیی را به نتیجه برسانیم؟
هاشمی رفسنجانی: شک نکنید که مساله هستهیی را به نتیجه میرسانیم. ما این تکنولوژی را داریم. میخواهیم سوخت نیروگاه هستهیی را تامین کنیم. خودمان باید سوخت نیروگاه بعدی را که میخواهیم بسازیم، تهیه کنیم و تا آن موقع هم این سوخت را تهیه خواهیم کرد. وقتی که تکنولوژی و منابع طبیعی داریم، دلیلی نداریم که از آن صرف نظر کنیم. ممکن است نظارت را شدیدتر کنند که اشکالی ندارد. اگر میخواستیم از حقوق خود تجاوز کنیم، نگران بودیم. همه چیز شفاف است و هیچ اتفاقی برای ما نمیافتد.
سوال: گاهی اوقات نظارتهای آنان حساسیت برانگیز است و بعضا نوعی تحقیر و حریم شکنی تلقی میشود. این نظارتها تا کجا ادامه پیدا میکند؟
هاشمی رفسنجانی: حریمشکنی همیشه وجود داشته است. آنها میخواهند تحقیر کنند. ما باید سعی کنیم عزتمان را حفظ کنیم. با وجود ماهوارهها، چیزی از چشم کسی مخفی نمیماند. آنها در دستگاههای داخلی ما هم جاسوس داشتند و در نهایت به همان چیزی رسیدند که ما قبلا اعلام میکردیم. البته مسوولان ما قبلا از روی بیتجربگی مسائلی را مطرح نمیکردند. ما هیچ چیز مخفی نداریم. تکنولوژی هستهای داریم که هنوز عملیاتی نشده است. هر وقت بخواهیم آن را عملیاتی کنیم، خیلی زود میتوانیم این کار را انجام دهیم.
سوال: روحانیت در انتخابات عراق چه نقش و جایگاهی دارد؟
هاشمی رفسنجانی: مساله مهم از نظر ما این است که مردم عراق با رای خودشان نظامشان را انتخاب کنند. ما میدانیم که اگر مردم انتخاب کنند، عراق آزاد و مستقل خواهد بود و در کنار آمریکا و اسراییل قرار نخواهد گرفت. این خواست جمهوری اسلامی ایران است. روحانیت در عراق باید زمینه حضور مردم را فراهم کند. ما نباید در روند انتخابات دخالت کنیم. مردم عراق در انتخاب آزاد هستند. اگر این انتخابات با شرایط سالم برگزار شود مردم میتوانند افراد مورد نظرشان را انتخاب کنند، همانگونه که در ایران این اتفاق افتاده است. اگر در عراق که یک کشور عربی است این اتفاق یعنی برگزاری انتخابات واقعی و سالم بیفتد، حاکمیت مردم در منطقه برای بسیاری از کشورها نمونه خوبی خواهد شد. من فکر میکنم آمریکاییها و بعثیهای عراق نمیخواهند این اتفاق بیفتد؛ ولی توده مردم و روحانیت این را میخواهند. نگرانی رهبر معظم انقلاب هم بجاست. آمریکا دو راه بیشتر ندارد؛ یا اینکه در انتخابات تقلب کند که ممکن، ولی مشکل است و در نهایت مردم میفهمند که در انتخابات تقلب شده است. ولی اگر انتخابات برگزار شد و از نظر آمریکا افراد نابابی به مجلس راه یافتند، آن موقع ممکن است کودتا ه راه افتد. بالاخره عبور از این دوره مشکل است و با مزاحمت آمریکا مواجه خواهد شد. اما مردم عراق، مردم متدینی هستند و میتوانند این دوره را پشت سر بگذارند.
منبع:گفتوگو با هاشمی رفسنجانی، ایسنا 11 بهمن 1383 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 141/66666)
- [سایر] نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان کنید.
- [سایر] با توجه به وصیت نامه حضرت امام(ره) دلایل ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی ایران چیست؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، در طی سیوچهار سال، ما دستاوردهایی داشتیم، ولی هنوز به آرمانهای انقلاب به طور کامل دست پیدا نکردیم. تحلیل و آسیبشناسی فاصلهی شرایط فعلی با آرمانهای انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] سبک زندگی امام خمینی(ره) چگونه بود؟ ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چه منزلی سکونت داشتند؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران چگونه به پیروزی رسید ؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران چگونه به پیروزی رسید ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.