نقش عاطفه زن در هدایت جامعه چیست؟
کسانی که نتوانسته‌اند با زنان جامعه معاشرت معروف داشته باشند و از عواطف آنان طَرفی بسته و از ‌احساسات و رقت قلب آنان مدد بگیرند، آنها زن را آزاد کرده و خود مسخّر غرایز شده‌اند بدون این که مسخّر ‌عواطف بشوند. ولی اسلام، زن را آزاد کرده و جامعه را مسخّر عواطف او کرده، لذا جامعه عاطفی بنا کرده، و ‌رأفت و رحمت در جامعه اسلامی قرار داده است. این که دیده می‌شود در بعضی جوامع، هیچ عاطفه‌ای ‌نیست و گاهی بیش از دویست و نود نفر بین آسمان و زمین به وسیله همین ابرقدرتهای غرب می‌سوزند و ‌به دریا ریخته می‌شوند - در جریان هدف قرار دادن هواپیمای ایرانی توسط ناو آمریکایی - و یا دیده می‌شود ‌مناطقی نظیر حلبچه و مانند آن را با بدترین وضع با بمب‌های شیمیایی مسموم می‌کنند و زن و مرد را یکجا از ‌بین می‌برند، با این که ظاهراً طرفدار آزادی زن بوده و مدّعی آن هستند که زن را به صحنه آورده‌اند، برای آن ‌است که مسخّر غریزه و طبیعت زن شده‌اند نه مسخّر عاطفه او، یعنی آن هنر و فضیلت و جمالی که خدا به ‌نام عاطفه، رحم و رقّت، به زن داده از آن محرومند و آنچه را که خدا به طبیعت زن داده آن را بر خود مسلّط ‌کرده‌اند.‌ ‌ ‌آنچه را که ذات اقدس اله به فطرت و روح زن داده به عنوان یک فضیلت به او عطا کرده، ولی دنیای مادی، ‌زن را در معرض نمایش غرایز آورده و بر درندگی جامعه افزوده است. روایتی که می‌فرماید‌:‌ ‌ )‌المرأة عقرب)(1).‌ ‌ ‌ناظر به چیزی است که جهان غرب به آن مبتلا شده، اما روایتی که امیرالمؤمنین (سلام‌اللَّه علیه) به ‌فرزندش می‌فرماید‌:‌ ‌ )‌فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة)(2).‌ ‌ ‌همان است که جامعه اسلامی به آن فضیلت، متکامل است. زن‌گرایی مثل آن است که انسان بخواهد ‌از نیش عقرب بهره‌ای ببرد، شاید یک لذتی در نیش زدن او باشد، اما سمّ را هم به همراه دارد، دین می‌گوید: ‌زن ریحان و گل است و شما مردها معطر باشید و این قدر با بوهای متعفّن، شامه‌تان را بد عادت نکنید، زنها ‌به عطر ریحان معطرند و به شما عاطفه می‌دهند، لذا در جنگهای اسلامی، خشونتی که در جنگهای غیر ‌اسلامی هست، وجود ندارد و آن درنده‌خویی که دیگران دارند در میان مسلمین مشاهده نمی‌شود با این که ‌مسلمین، زنها را به حجاب دعوت می‌کنند، اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده می‌کنند. ‌اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می‌آورد تا معلّم عاطفه، رقّت، درمان، لطف، صفا، وفا و ‌مانند آن شود و دنیای کنونی، حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند. زن ‌وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلّم عاطفه نیست، فرمان شهوت می‌دهد نه دستور گذشت، و ‌شهوت جز کوری و کری چیزی به همراه ندارد، لذا اسلام اصرار دارد که زن در جامعه بیاید ولی با حجاب بیاید، ‌یعنی بیاید که درس عفت و عاطفه بدهد نه این که درس شهوت و غریزه بیاموزد.‌ ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 395 397.)‌ ‌(1) نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار 58.‌ ‌(2) نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه 31.‌
عنوان سوال:

نقش عاطفه زن در هدایت جامعه چیست؟


پاسخ:

کسانی که نتوانسته‌اند با زنان جامعه معاشرت معروف داشته باشند و از عواطف آنان طَرفی بسته و از ‌احساسات و رقت قلب آنان مدد بگیرند، آنها زن را آزاد کرده و خود مسخّر غرایز شده‌اند بدون این که مسخّر ‌عواطف بشوند. ولی اسلام، زن را آزاد کرده و جامعه را مسخّر عواطف او کرده، لذا جامعه عاطفی بنا کرده، و ‌رأفت و رحمت در جامعه اسلامی قرار داده است. این که دیده می‌شود در بعضی جوامع، هیچ عاطفه‌ای ‌نیست و گاهی بیش از دویست و نود نفر بین آسمان و زمین به وسیله همین ابرقدرتهای غرب می‌سوزند و ‌به دریا ریخته می‌شوند - در جریان هدف قرار دادن هواپیمای ایرانی توسط ناو آمریکایی - و یا دیده می‌شود ‌مناطقی نظیر حلبچه و مانند آن را با بدترین وضع با بمب‌های شیمیایی مسموم می‌کنند و زن و مرد را یکجا از ‌بین می‌برند، با این که ظاهراً طرفدار آزادی زن بوده و مدّعی آن هستند که زن را به صحنه آورده‌اند، برای آن ‌است که مسخّر غریزه و طبیعت زن شده‌اند نه مسخّر عاطفه او، یعنی آن هنر و فضیلت و جمالی که خدا به ‌نام عاطفه، رحم و رقّت، به زن داده از آن محرومند و آنچه را که خدا به طبیعت زن داده آن را بر خود مسلّط ‌کرده‌اند.‌
‌ ‌آنچه را که ذات اقدس اله به فطرت و روح زن داده به عنوان یک فضیلت به او عطا کرده، ولی دنیای مادی، ‌زن را در معرض نمایش غرایز آورده و بر درندگی جامعه افزوده است. روایتی که می‌فرماید‌:‌
‌ )‌المرأة عقرب)(1).‌
‌ ‌ناظر به چیزی است که جهان غرب به آن مبتلا شده، اما روایتی که امیرالمؤمنین (سلام‌اللَّه علیه) به ‌فرزندش می‌فرماید‌:‌
‌ )‌فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة)(2).‌
‌ ‌همان است که جامعه اسلامی به آن فضیلت، متکامل است. زن‌گرایی مثل آن است که انسان بخواهد ‌از نیش عقرب بهره‌ای ببرد، شاید یک لذتی در نیش زدن او باشد، اما سمّ را هم به همراه دارد، دین می‌گوید: ‌زن ریحان و گل است و شما مردها معطر باشید و این قدر با بوهای متعفّن، شامه‌تان را بد عادت نکنید، زنها ‌به عطر ریحان معطرند و به شما عاطفه می‌دهند، لذا در جنگهای اسلامی، خشونتی که در جنگهای غیر ‌اسلامی هست، وجود ندارد و آن درنده‌خویی که دیگران دارند در میان مسلمین مشاهده نمی‌شود با این که ‌مسلمین، زنها را به حجاب دعوت می‌کنند، اما از عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی استفاده می‌کنند. ‌اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می‌آورد تا معلّم عاطفه، رقّت، درمان، لطف، صفا، وفا و ‌مانند آن شود و دنیای کنونی، حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند. زن ‌وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد دیگر معلّم عاطفه نیست، فرمان شهوت می‌دهد نه دستور گذشت، و ‌شهوت جز کوری و کری چیزی به همراه ندارد، لذا اسلام اصرار دارد که زن در جامعه بیاید ولی با حجاب بیاید، ‌یعنی بیاید که درس عفت و عاطفه بدهد نه این که درس شهوت و غریزه بیاموزد.‌

‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 395 397.)‌

‌(1) نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار 58.‌
‌(2) نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه 31.‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین