شمه ای از فضایل و ویژگی‌های حضرت علی بن موسی الرضا (ع)را از منابع تاریخی معتبر ذکر کنید؟
امام رضا علیه السّلام مثل اجداد خود (پیغمبر اسلام صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام ) دارای فضایل و کمالاتی است که موافق و مخالف فضایل و مناقب او را توصیف کرده‌اند و آن حضرت مورد رضا و پسند همه بود. در روایات اسلامی رسیده که امام کاظم علیه السّلام او را رضا نامید[1] و در حدیث لوح که پیامبر صلّی الله علیه و آله او را از جبرییل گرفت و به فاطمه زهرا داد و حضرت زهرا سلام الله علیها آن را در روز ولادت امام حسین علیه السّلام به جابر بن عبدالله انصاری اهدا نمود و او متن آن را برای امام باقر علیه السّلام خواند، آن حضرت به نام علی بن موسی الرضا خوانده شده و او دوست و یاور خدای متعالی نامیده شده است.[2] ویژگی ها: 1. بزرگواری وبخشش : آن حضرت حتی نسبت به کسانی که به او بدی کرده‌اند بزرگواری خاصی نشان می‌داد، در تاریخ رسیده است در عصر خلافت هارون بعد از شهادت امام یکی از علویان به نام محمد بن جعفر بر ضد حکومت هارون خروج کرده بود هارون در بغداد یکی دشمنان خود را به نام (جلودّی) برای سرکوبی شورشیان به مدینه فرستاد و به او دستور داد اگر به محمد بن جعفر پیروز شد گردنش را بزند، سپس خانه‌های علویان را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس نگذارد، جلودّی وارد مدینه شد و همین فرمان را اجرا کرد، وخانه‌های علویان را غارت نمود، هنگامی که به خانه حضرت امام رضا علیه السّلام با لشکر خود به خانة آن حضرت یورش برد هنگامی که حضرت رضا در برابر این حادثة تلخ قرار گرفت، همة‌ زنان خانه را در اطاقی جای داد و خود در جلو درِ آن اطاق ایستاد و آن گاه جلودّی نزد امام رضا آمد و بین آنها چنین گفتگو شد، جلودّی گفت: باید خود بروم، لباسهای آنان را جز یک لباس غارت کنم، امام رضا مانع شد و از حریم نوامیس خود حراست کرد، آخر الامر مجبور شد که تسلیم امام رضا شود، و سپس خود امام رضا لباسهای اضافی زنان و حتی گوشواره‌ها و زینت آلات و آن چه در خانه بود، ‌همه را گرفت و به جلودی تحویل داد و او را از در خانه رد کرد،[3] از بزرگواری حضرت رضا علیه السّلام این که در عصر خلافت مأمون، مأمون بر گروهی از سرکردگان که یکی از از آنها جلودّی بود غضب کرد و آنها را گردن زد، هنگامی که جلودّی را برای اعدام به پیش آوردند، حضرت رضا علیه السّلام به مأمون فرمود: این فرد را ببخش و نکش. مأمون گفت این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت گستاخی کرد و آن چه داشتند همه را غارت نمود. حضرت فرمود: در عین حال از او بگذر. جلودّی خیال که حضرت در گفتگوی محرمانه‌اش با مأمون از مأمون می‌خواهد که او را اعدام کن، از این رو رو به مأمون گفت: (ای امیر مؤمنان! تو را به خدا و خدمتی که به هارون الرشید کرده‌ام، سوگند می‌دهم سخن این شخص (امام رضا علیه السّلام ) را در مورد من نپذیر). مأمون به حضرت رضا گفت: (اینک او سوگند یاد کرد و ما هم سوگندش را اجرا می‌کنیم). سپس به جلودّی گفت: نه به خدا سوگند سخن حضرت رضا را در مورد تو گوش نمی‌کنم. آن گاه به میرغضبها فرمان داد گردن جلودّی را بزند، آنها همان دم وی را اعدام کردند.[4] 2- آگاهی از امورشخصی : یکی از شاگردانش را به نام داود بن قاسم معروف به ابوهاشم را از همنشینی با عبدالرحمن بن یعقوب (که فرد منحرفی است همنشینی می‌کنی) ابوهاشم گفت: عبدالرحمن دایی من است. امام رضا علیه السّلام گفت: فرمود او دربارة ذات پاک خدا مطالبی می‌‌گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است، یا با او همنشین باش و ما را ترک کن، و یا با ما همنشین باش و از او دوری کن. ابوهاشم گفت: او هر عقیده‌ای داشته باشد و هر چه می‌گوید بر من چه آسیبی دارد، با این که من برعقیدة خود استوار هستم و از عقیدة او دوری می‌کنم. امام رضا علیه السّلام فرمود: آیا نمی‌ترسی که بلایی که به او می‌رسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ آیا به این داستان آگاهی نداری که:‌شخصی از یاران حضرت موسی بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که سپاه فرعون به سپاه موسی رسید، او نزد پدر رفت تا او را موعظه کند و به سپاه موسی ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد می‌کرد و هم چنان با هم ستیز می‌کردند که ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد. وقتی که این خبر به موسی علیه السّلام رسید، موسی فرمود: او در رحمت خداست، ولی چون عذاب فرود آید،‌از آن کس که نزدیک گنهکار است دفاعی نشود.[5] 3- عالم آل محمد(ص) : امام رضا علیه السّلام طبق فرمایش امام کاظم علیه السّلام ملقب به عالم آل محمد است، اباصلت گفته است : محمد بن اسحاق بن موسی بن جعفر از پدرش (اسحاق) نقل می‌کند که امام کاظم علیه السّلام به فرزندانش می‌فرمود: (این برادر شما علی بن موسی الرضا علیه السّلام عالم آل محمد است، مسایل دینی خود را از او بپرسید و آن چه به شما می‌فرماید آن را حفظ کنید، زیرا من از پدرم جعفر بن محمد (امام صادق) مکرر شنیدم به من فرمود: همانا عالم (آل محمد) دودمان محمد صلّی الله علیه و آله در صلب نو است، و ای کاش قبل از فوت، او را درک می‌کردم (می‌دیدم) همانا او همنام امیر المؤمنین علی علیه السّلام است.[6] در این خصوص روایات زیادی رسیده است که به منابع ارجاعی مراجعه شود. 4- تربیت شاگردان : تربیت شاگرد درمعارف اسلامی از ویژگی های آن حضرت است که در نشر معارف اسلامی نقش به سزایی داشتند از جملة آنها می‌توان: زکریا بن آدم قمی را نام برد که حضرت در پاسخ علی بن مسیب که به امام عرض کرد بین من و شما مسافت زیادی است و برایم مشکل است که به محضر شما برسم، احکام دینم را از چه کسی کسب کنم؟ فرمودند: از زکریا بن آدم بیاموز که در امر دین و دنیا امین و مورد اعتماد است.[7] برخی از شاگردان مانند : یونس بن عبدالرحمن[8] حسن بن محبوب،[9] علی بن میثم،[10] و صفوان بن یحیی،[11] و... می توان نام برد که جایگاه خاص درپیش حضرت داشتند. کرامات : درباره آن حضرت کرامات و معجزات زیادی گزارش شده است که به مواردی از منابع تاریخی اشاره می گردد : 1- زنی در خراسان به نام زینب (که زینب کذابه نام گرفت) ادعا می‌کرد، علویّه هستم و از سلاله فاطمه زهرا سلام الله علیها به حضرت رضا علیه السّلام خبر رسید و سپس از او از نسبش سؤال کردند و او دروغ می‌گفت، حضرت فرمودند: این زن کذابه (دروغگو) است، غیرت علویّه آن حضرت به خروش آمد، بر اثر آن دروغگویی زن، و به سلطان خراسان فرمودند، او را بیندازید پیش درّندگان، اگر او از سلاله فاطمه باشد گوشت و پوست او بر آنها حرام است و (نمی‌خورند) او را، آن زن کذّابة مفسده گفت: شما بروید پیش درندگان، اگر راست می‌گویید از ذریّة فاطمه و علی علیه السّلام هستید و درندگان شما را نمی‌خورند، حضرت رفتند بین درندگان نشتند، آنها دست امام رضا علیه السّلام را می‌بوسیدند و هیچ کار نداشتند و مردم هم تماشا می‌کردند. سپس امام رضا علیه السّلام به سلطان خراسان (مأمون) فرمودند: این زن را بیندازد پیش سباع (درندگان) این به علی و فاطمه دروغ می‌بندد، سپس به دستور مأمون او را انداختد و او را پاره پاره کردند.[12] 2- نماز باران : مأمون از حضرت خواست نماز باران بخواند، آن حضرت دعا کردند و... آن طوری که در تاریخ مضبوط است باران آمد و...؛ سپس یکی از کینه توزان که در دربار مأمون بود بنام حمید بن مهران گستاخی کرد و به حضرت رضا علیه السّلام گفت: ای پسر موسی تو از مرز و حریم خود تجاوز کردی، خداوندی که باران را در وقت تقدیر شده‌اش فرستاده آن را مربوط به دعای خود و دلیل و شکوه و عظمت خود در پیشگاه خدا دانستی، گویی هم چون معجزه ابراهیم خلیل علیه السّلام را آورده‌ای که پرندگان را به اذن خداوند زنده کرد، اگر تو راست می‌گویی به این دو صورت شیری را که بر مسند مأمون نقش بسته فرمان بده تا زنده شوند و سپس آنها را بر من مسلط ساز، در این صورت چنین چیزی معجزه‌ای برای تو خواهد شد، نه بارانی که طبق معمول در وقتش می‌بارد. در این جا بود که امام رضا علیه السّلام خشمگین شد و فریاد زد: ای شیرها این شخص پلید را بگیرید. همان دم آن دو صورت شیر به دو شیر حقیقی تبدیل شدند و به حمید به مهران حمله کرده و او را دریدند و هیچ چیزی از او باقی نگذاشتند و حتی خون ناپاکش را لیسیدند و پس از فراغت دو صورت شیر به امام رضا علیه السّلام متوجه شده و عرض کردند: (ای ولی خدا هر گونه فرمان بدهی اطاعت می‌شود، اگر فرمان دهی این شخص (اشاره به مأمون) را نیز بدریم.) مأمون با شنیدن این سخن بیهوش شد، امام رضا علیه السّلام به آن دو شیر فرمود: توقف کنید آنها توقف کردند... و عرض کردند: به ما چه فرمان می‌دهی؟ امام علیه السّلام فرمود: به جایگاه خود برگردید. آنها به تصویر قبلی روی مسند به همان صورت قبل بازگشتند، مأمون وقتی که به هوش آمد گفت: (حمد و سپاس خداوندی راکه ما را از شرّ حمید بن مهران کفایت نمود) سپس به امام رضا علیه السّلام عرض کرد: (ای پسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله ! چنین حادثه‌ای از اختیارات جد شما رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سپس از اختیارات شما است... .[13] 2- امام (ع) در نیشابور به محله‌ای که نام آن (فوزا) بود رفت، و در آن جا دستور داد یک باب حمام ساختند و چشمه را لایروبی نمودند و نیز دستور داد در بالای آن حوضی ساختند و پشت آن حوض را محل نماز قرار داد، سپس خود آن حضرت در آن حوض غسل کرد و در پشت آن نماز گذارد، و این موضوع سنت گردید.. در این هنگام که جمعیتی در محضر حضرت امام رضا علیه السّلام در کنار آن حوض نشسته بودند، آهویی به محضر آن بزرگوار آمده و به آن حضرت پناهنده شد (گویا آن آهو در صید شخصی بود و با پناه آوردن به آن بزرگوار آزاد گردید، از این رو به آن حضرت ضامن آهو می‌گویند.).[14] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- کرامات امام رضا علیه السلام ، حسین صبوری. 2- کرامات و مقامات عرفانی امام رضا علیه السلام ، علی حسینی قمی. پی نوشتها: [1] . شیخ صدوق ، عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 14. محمد محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، نشر مطهر، چ 81، از ص 673 الی 738 ، [2] . کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 528. [3] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 162؛ مجلسی ، بحار، ج 49، ص 166. [4] . همان، ص 61 و 162. [5] . اصول کافی، ج 2، ص 374 و 375. [6] . انوار الهیه، ص 340 و 341. [7] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، اردبیلی،شیخ مفید، ارشاد، ج 7، ص 62. [8] . شوشتری ، قاموس الرجال، ج 9، ص 49 الی 494؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 327. [9] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 5، ص 233؛ شوشتری ، قاموس الرجال، ج 3، ص 227؛شیخ عباس قمی ، سفینه البحار، ج 1، ص 269. [10] . شیخ عباس قمی ، سفینة البحار، ج 2، ص 525؛ سید مرتضی، الفصول المختار، ج 1، ص 31. [11] . همان،‌ج 2، ص 38؛ بحار الانوار، ‌مجلسی، ج 49، ص 273. [12] . ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 54، دار الاضواء، بیروت؛ مشابه همین معجزه برای امام هادی علیه السّلام در حضور متوکل عباسی نقل شده که زنی به نام زینب ادعا می‌کرد که از ذریه فاطمه زهرا است،‌و از برای امام حسن عسکری هم چنین معجزه‌ای با تفاوت نقل شده است. [13] . شیخ صدوق ، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 167 تا 170 . [14] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 348؛ همان عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 136. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

شمه ای از فضایل و ویژگی‌های حضرت علی بن موسی الرضا (ع)را از منابع تاریخی معتبر ذکر کنید؟


پاسخ:

امام رضا علیه السّلام مثل اجداد خود (پیغمبر اسلام صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام ) دارای فضایل و کمالاتی است که موافق و مخالف فضایل و مناقب او را توصیف کرده‌اند و آن حضرت مورد رضا و پسند همه بود. در روایات اسلامی رسیده که امام کاظم علیه السّلام او را رضا نامید[1] و در حدیث لوح که پیامبر صلّی الله علیه و آله او را از جبرییل گرفت و به فاطمه زهرا داد و حضرت زهرا سلام الله علیها آن را در روز ولادت امام حسین علیه السّلام به جابر بن عبدالله انصاری اهدا نمود و او متن آن را برای امام باقر علیه السّلام خواند، آن حضرت به نام علی بن موسی الرضا خوانده شده و او دوست و یاور خدای متعالی نامیده شده است.[2]

ویژگی ها:
1. بزرگواری وبخشش : آن حضرت حتی نسبت به کسانی که به او بدی کرده‌اند بزرگواری خاصی نشان می‌داد، در تاریخ رسیده است در عصر خلافت هارون بعد از شهادت امام یکی از علویان به نام محمد بن جعفر بر ضد حکومت هارون خروج کرده بود هارون در بغداد یکی دشمنان خود را به نام (جلودّی) برای سرکوبی شورشیان به مدینه فرستاد و به او دستور داد اگر به محمد بن جعفر پیروز شد گردنش را بزند، سپس خانه‌های علویان را غارت نماید و برای زنان آنها جز یک لباس نگذارد، جلودّی وارد مدینه شد و همین فرمان را اجرا کرد، وخانه‌های علویان را غارت نمود، هنگامی که به خانه حضرت امام رضا علیه السّلام با لشکر خود به خانة آن حضرت یورش برد هنگامی که حضرت رضا در برابر این حادثة تلخ قرار گرفت، همة‌ زنان خانه را در اطاقی جای داد و خود در جلو درِ آن اطاق ایستاد و آن گاه جلودّی نزد امام رضا آمد و بین آنها چنین گفتگو شد، جلودّی گفت: باید خود بروم، لباسهای آنان را جز یک لباس غارت کنم، امام رضا مانع شد و از حریم نوامیس خود حراست کرد، آخر الامر مجبور شد که تسلیم امام رضا شود، و سپس خود امام رضا لباسهای اضافی زنان و حتی گوشواره‌ها و زینت آلات و آن چه در خانه بود، ‌همه را گرفت و به جلودی تحویل داد و او را از در خانه رد کرد،[3] از بزرگواری حضرت رضا علیه السّلام این که در عصر خلافت مأمون، مأمون بر گروهی از سرکردگان که یکی از از آنها جلودّی بود غضب کرد و آنها را گردن زد، هنگامی که جلودّی را برای اعدام به پیش آوردند، حضرت رضا علیه السّلام به مأمون فرمود: این فرد را ببخش و نکش. مأمون گفت این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت گستاخی کرد و آن چه داشتند همه را غارت نمود. حضرت فرمود: در عین حال از او بگذر. جلودّی خیال که حضرت در گفتگوی محرمانه‌اش با مأمون از مأمون می‌خواهد که او را اعدام کن، از این رو رو به مأمون گفت: (ای امیر مؤمنان! تو را به خدا و خدمتی که به هارون الرشید کرده‌ام، سوگند می‌دهم سخن این شخص (امام رضا علیه السّلام ) را در مورد من نپذیر). مأمون به حضرت رضا گفت: (اینک او سوگند یاد کرد و ما هم سوگندش را اجرا می‌کنیم). سپس به جلودّی گفت: نه به خدا سوگند سخن حضرت رضا را در مورد تو گوش نمی‌کنم. آن گاه به میرغضبها فرمان داد گردن جلودّی را بزند، آنها همان دم وی را اعدام کردند.[4]
2- آگاهی از امورشخصی : یکی از شاگردانش را به نام داود بن قاسم معروف به ابوهاشم را از همنشینی با عبدالرحمن بن یعقوب (که فرد منحرفی است همنشینی می‌کنی) ابوهاشم گفت: عبدالرحمن دایی من است. امام رضا علیه السّلام گفت: فرمود او دربارة ذات پاک خدا مطالبی می‌‌گوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است، یا با او همنشین باش و ما را ترک کن، و یا با ما همنشین باش و از او دوری کن. ابوهاشم گفت: او هر عقیده‌ای داشته باشد و هر چه می‌گوید بر من چه آسیبی دارد، با این که من برعقیدة خود استوار هستم و از عقیدة او دوری می‌کنم. امام رضا علیه السّلام فرمود: آیا نمی‌ترسی که بلایی که به او می‌رسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ آیا به این داستان آگاهی نداری که:‌شخصی از یاران حضرت موسی بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که سپاه فرعون به سپاه موسی رسید، او نزد پدر رفت تا او را موعظه کند و به سپاه موسی ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد می‌کرد و هم چنان با هم ستیز می‌کردند که ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد. وقتی که این خبر به موسی علیه السّلام رسید، موسی فرمود: او در رحمت خداست، ولی چون عذاب فرود آید،‌از آن کس که نزدیک گنهکار است دفاعی نشود.[5]
3- عالم آل محمد(ص) : امام رضا علیه السّلام طبق فرمایش امام کاظم علیه السّلام ملقب به عالم آل محمد است، اباصلت گفته است : محمد بن اسحاق بن موسی بن جعفر از پدرش (اسحاق) نقل می‌کند که امام کاظم علیه السّلام به فرزندانش می‌فرمود: (این برادر شما علی بن موسی الرضا علیه السّلام عالم آل محمد است، مسایل دینی خود را از او بپرسید و آن چه به شما می‌فرماید آن را حفظ کنید، زیرا من از پدرم جعفر بن محمد (امام صادق) مکرر شنیدم به من فرمود: همانا عالم (آل محمد) دودمان محمد صلّی الله علیه و آله در صلب نو است، و ای کاش قبل از فوت، او را درک می‌کردم (می‌دیدم) همانا او همنام امیر المؤمنین علی علیه السّلام است.[6] در این خصوص روایات زیادی رسیده است که به منابع ارجاعی مراجعه شود.
4- تربیت شاگردان : تربیت شاگرد درمعارف اسلامی از ویژگی های آن حضرت است که در نشر معارف اسلامی نقش به سزایی داشتند از جملة آنها می‌توان: زکریا بن آدم قمی را نام برد که حضرت در پاسخ علی بن مسیب که به امام عرض کرد بین من و شما مسافت زیادی است و برایم مشکل است که به محضر شما برسم، احکام دینم را از چه کسی کسب کنم؟ فرمودند: از زکریا بن آدم بیاموز که در امر دین و دنیا امین و مورد اعتماد است.[7] برخی از شاگردان مانند : یونس بن عبدالرحمن[8] حسن بن محبوب،[9] علی بن میثم،[10] و صفوان بن یحیی،[11] و... می توان نام برد که جایگاه خاص درپیش حضرت داشتند.

کرامات :
درباره آن حضرت کرامات و معجزات زیادی گزارش شده است که به مواردی از منابع تاریخی اشاره می گردد :
1- زنی در خراسان به نام زینب (که زینب کذابه نام گرفت) ادعا می‌کرد، علویّه هستم و از سلاله فاطمه زهرا سلام الله علیها به حضرت رضا علیه السّلام خبر رسید و سپس از او از نسبش سؤال کردند و او دروغ می‌گفت، حضرت فرمودند: این زن کذابه (دروغگو) است، غیرت علویّه آن حضرت به خروش آمد، بر اثر آن دروغگویی زن، و به سلطان خراسان فرمودند، او را بیندازید پیش درّندگان، اگر او از سلاله فاطمه باشد گوشت و پوست او بر آنها حرام است و (نمی‌خورند) او را، آن زن کذّابة مفسده گفت: شما بروید پیش درندگان، اگر راست می‌گویید از ذریّة فاطمه و علی علیه السّلام هستید و درندگان شما را نمی‌خورند، حضرت رفتند بین درندگان نشتند، آنها دست امام رضا علیه السّلام را می‌بوسیدند و هیچ کار نداشتند و مردم هم تماشا می‌کردند. سپس امام رضا علیه السّلام به سلطان خراسان (مأمون) فرمودند: این زن را بیندازد پیش سباع (درندگان) این به علی و فاطمه دروغ می‌بندد، سپس به دستور مأمون او را انداختد و او را پاره پاره کردند.[12]
2- نماز باران : مأمون از حضرت خواست نماز باران بخواند، آن حضرت دعا کردند و... آن طوری که در تاریخ مضبوط است باران آمد و...؛ سپس یکی از کینه توزان که در دربار مأمون بود بنام حمید بن مهران گستاخی کرد و به حضرت رضا علیه السّلام گفت: ای پسر موسی تو از مرز و حریم خود تجاوز کردی، خداوندی که باران را در وقت تقدیر شده‌اش فرستاده آن را مربوط به دعای خود و دلیل و شکوه و عظمت خود در پیشگاه خدا دانستی، گویی هم چون معجزه ابراهیم خلیل علیه السّلام را آورده‌ای که پرندگان را به اذن خداوند زنده کرد، اگر تو راست می‌گویی به این دو صورت شیری را که بر مسند مأمون نقش بسته فرمان بده تا زنده شوند و سپس آنها را بر من مسلط ساز، در این صورت چنین چیزی معجزه‌ای برای تو خواهد شد، نه بارانی که طبق معمول در وقتش می‌بارد. در این جا بود که امام رضا علیه السّلام خشمگین شد و فریاد زد: ای شیرها این شخص پلید را بگیرید. همان دم آن دو صورت شیر به دو شیر حقیقی تبدیل شدند و به حمید به مهران حمله کرده و او را دریدند و هیچ چیزی از او باقی نگذاشتند و حتی خون ناپاکش را لیسیدند و پس از فراغت دو صورت شیر به امام رضا علیه السّلام متوجه شده و عرض کردند: (ای ولی خدا هر گونه فرمان بدهی اطاعت می‌شود، اگر فرمان دهی این شخص (اشاره به مأمون) را نیز بدریم.) مأمون با شنیدن این سخن بیهوش شد، امام رضا علیه السّلام به آن دو شیر فرمود: توقف کنید آنها توقف کردند... و عرض کردند: به ما چه فرمان می‌دهی؟ امام علیه السّلام فرمود: به جایگاه خود برگردید. آنها به تصویر قبلی روی مسند به همان صورت قبل بازگشتند، مأمون وقتی که به هوش آمد گفت: (حمد و سپاس خداوندی راکه ما را از شرّ حمید بن مهران کفایت نمود) سپس به امام رضا علیه السّلام عرض کرد: (ای پسر رسول خدا صلّی الله علیه و آله ! چنین حادثه‌ای از اختیارات جد شما رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سپس از اختیارات شما است... .[13]
2- امام (ع) در نیشابور به محله‌ای که نام آن (فوزا) بود رفت، و در آن جا دستور داد یک باب حمام ساختند و چشمه را لایروبی نمودند و نیز دستور داد در بالای آن حوضی ساختند و پشت آن حوض را محل نماز قرار داد، سپس خود آن حضرت در آن حوض غسل کرد و در پشت آن نماز گذارد، و این موضوع سنت گردید.. در این هنگام که جمعیتی در محضر حضرت امام رضا علیه السّلام در کنار آن حوض نشسته بودند، آهویی به محضر آن بزرگوار آمده و به آن حضرت پناهنده شد (گویا آن آهو در صید شخصی بود و با پناه آوردن به آن بزرگوار آزاد گردید، از این رو به آن حضرت ضامن آهو می‌گویند.).[14]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- کرامات امام رضا علیه السلام ، حسین صبوری.
2- کرامات و مقامات عرفانی امام رضا علیه السلام ، علی حسینی قمی.

پی نوشتها:
[1] . شیخ صدوق ، عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 14. محمد محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، نشر مطهر، چ 81، از ص 673 الی 738 ،
[2] . کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 528.
[3] . شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 162؛ مجلسی ، بحار، ج 49، ص 166.
[4] . همان، ص 61 و 162.
[5] . اصول کافی، ج 2، ص 374 و 375.
[6] . انوار الهیه، ص 340 و 341.
[7] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، اردبیلی،شیخ مفید، ارشاد، ج 7، ص 62.
[8] . شوشتری ، قاموس الرجال، ج 9، ص 49 الی 494؛ اعیان الشیعه، ج 10، ص 327.
[9] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 5، ص 233؛ شوشتری ، قاموس الرجال، ج 3، ص 227؛شیخ عباس قمی ، سفینه البحار، ج 1، ص 269.
[10] . شیخ عباس قمی ، سفینة البحار، ج 2، ص 525؛ سید مرتضی، الفصول المختار، ج 1، ص 31.
[11] . همان،‌ج 2، ص 38؛ بحار الانوار، ‌مجلسی، ج 49، ص 273.
[12] . ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه، ج 3، ص 54، دار الاضواء، بیروت؛ مشابه همین معجزه برای امام هادی علیه السّلام در حضور متوکل عباسی نقل شده که زنی به نام زینب ادعا می‌کرد که از ذریه فاطمه زهرا است،‌و از برای امام حسن عسکری هم چنین معجزه‌ای با تفاوت نقل شده است.
[13] . شیخ صدوق ، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 167 تا 170 .
[14] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 348؛ همان عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 136.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین