حضرت ثامن الائمه علیه السّلام مانند جدش علی بن ابیطالب دارای قامتی معتدل بود، صورتش گندم گون و چهرهاش زیبا و جالب توجه، سیمایش نورانی و چشمانش جذاب بوده است؛ ازاین رو می توان شمایلی که برای امام امیرمومنان درتاریخ نوشته شده ودر منابع دست اول تاریخی گزارش شده را برای حضرت صادق دانست ؛ در توصیف سیمای امام هادی نوشته اند : سیمای‌ آن بزرگوار، همچون سیمای جدّش امام‌ رضا و پدرش امام جواد علیهما السّلام بود، رنگ چهره‌اش گندم‌گون بوده است. راویان او را چنین توصیف کرده‌اند: دارای چشمانی سیاه و فراخ، بینی کشیده، دندانهای فاصله‌دار، چهره‌ای دلگشا، خوشبو. و نظیر جدّش امام ابو جعفر، باقر علیه السّلام، تناور بود، نه زیاد کوتاه و نه خیلی بلند، شانه‌های پهن و مفاصل درشت و اندامی میانه داشت؛[1] با ذکر شباهتهای آن حضرت با امام رضا می توان شمایلی از حضرت رضا(ع) درامام هادی یافت چنانکه در فصول المهمه آمده است که آن حضرت قامتی معتدل و میانه داشت.[2] اخلاق و رفتار آن حضرت‌ طبرسی در اعلام الوری گوید: درباره گوشه‌ای از خصایص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت نوشته اند: رضا (ع) را ندیدم که از چیزی سؤال شود و آن را نداند. و هیچ کس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش می‌گذشت داناتر از او نیافتم. مأمون بارها او را با پرسش درباره هر چیزی می‌آزمود و امام به او پاسخ می‌داد و پاسخ وی‌ کامل بود و به آیاتی از قرآن مجید تمثل می‌جست. آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم می‌کرد و خود می‌فرمود: اگر بخواهم می‌توانم در کمتر از این مدت هم قرآن را ختم کنم اما من هرگز به آیه‌ای بر نخورده‌ام جز آن که در آن اندیشیده‌ام که چیست و در چه زمینه‌ای نازل شده است.[3] همچنین از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که گفت: هیچ کس را فاضل‌تر از ابو الحسن رضا نه دیده و نه شنیده‌ام. از او چیزهایی دیده‌ام که از هیچ کس ندیدم. هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسی جفا کند. ندیدم کلام کسی را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هیچ‌گاه حاجتی را که می‌توانست بر آورده سازد، رد نمی‌کرد. هرگز پاهایش را پیش روی کسی که نشسته بود دراز نمی‌کرد. ندیدم به یکی از دوستان یا خادمانش دشنام دهد. هرگز ندیدم آب دهان به بیرون افکند و یا در خنده‌اش قهقهه بزند بلکه خنده او تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش می‌آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتی دربان و نگهبان را بر سفره خویش می‌نشانید و با آنها غذا می‌خورد. شبها کم می‌خوابید و بسیار روزه می‌گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمی‌داد و می‌فرمود: این سه روز برابر با روزه یک عمر است. بسیار صدقه پنهانی می‌داد بیشتر در شبهای تاریک به این کار دست می‌زد. اگر کسی ادعا کرد که فردی مانند رضا (ع) را در فضل دیده است، او را تصدیق مکنید. طبرسی از محمد بن ابو عباد نقل کرده است که گفت: (امام رضا (ع) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن می‌پوشید و چون در میان مردم می‌آمد آن را زینت می‌داد. صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) گوید: آن حضرت کم خوراک بود و غذای سبک می‌خورد. در کتاب خلاصة تذهیب الکمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است: امام رضا (ع) سید بنی هاشم بود و مأمون او را بزرگ می‌داشت و تجلیلش می‌کرد و او را ولیعهد خود در خلافت قرار داد. حاکم در تاریخ نیشابور گوید: وی با آن که بیست و اندی از سالش می‌گذشت در مسجد رسول خدا (ص) فتوا صادر می‌کرد. و در تهذیب التهذیب آمده است: رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود. صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) به سند خود از رجاء بن ابو ضحاک، که مأمون وی را برای آوردن امام رضا (ع) مأموریت داده بود، نقل کرده است: به خدا سوگند مردی پرهیزکارتر و یادکننده‌تر خدای را و خداترس‌تر از رضا (ع) ندیدم. وی در ادامه گفتار خود می‌افزاید: وی به هر شهری که قدم می‌گذاشت مردم آن شهر به سویش می‌آمدند و در خصوص مسائل دینی خود از وی پرسش می‌کردند و او نیز پاسخشان می‌داد و برای آنان احادیث بسیاری از پدر و پدرانش، از علی (ع) و رسول خدا (ص) نقل می‌کرد. چون با امام رضا (ع) به نزد مأمون بازگشتم وی درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش کرد. من نیز آنچه دیده بودم از روز و شب و کوچ و اقامتش برای وی بازگفتم. مأمون گفت: آری ای ابن ابو ضحاک وی از بهترین مردم زمین و داناترین و پارساترین ایشان است[4]. آن حضرت به اعتراف دوست ودشمن کانون فضیلت و کمال و مظهر عشق و عاطفه و محبت بودند.[5] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. حیات فکری وسیاسی امامان شیعه (ع)،تألیف رسول جعفریان. 2.دایره المعارف تشیع ،تألیف جمعی از نویسندگان،مدخل امام رضا(ع). پی نوشتها: [1] . تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع) ص 26 [2] . ابن صباغ مالکی الفصول المهمه ،ص 200 [3] . طبرسی اعلام الوری،ترجمه ساکت،ص565 [4] . سید محسن امین ، سیره معصومان ترجمه حجتی کرمانی ،ج‌6،ص:145 [5] . حسین عمادزاده، زندگانی 14 معصوم، چ قدیم، یک جلدی، ص 1068. منبع: اندیشه قم
حضرت ثامن الائمه علیه السّلام مانند جدش علی بن ابیطالب دارای قامتی معتدل بود، صورتش گندم گون و چهرهاش زیبا و جالب توجه، سیمایش نورانی و چشمانش جذاب بوده است؛ ازاین رو می توان شمایلی که برای امام امیرمومنان درتاریخ نوشته شده ودر منابع دست اول تاریخی گزارش شده را برای حضرت صادق دانست ؛
در توصیف سیمای امام هادی نوشته اند : سیمای آن بزرگوار، همچون سیمای جدّش امام رضا و پدرش امام جواد علیهما السّلام بود، رنگ چهرهاش گندمگون بوده است. راویان او را چنین توصیف کردهاند: دارای چشمانی سیاه و فراخ، بینی کشیده، دندانهای فاصلهدار، چهرهای دلگشا، خوشبو. و نظیر جدّش امام ابو جعفر، باقر علیه السّلام، تناور بود، نه زیاد کوتاه و نه خیلی بلند، شانههای پهن و مفاصل درشت و اندامی میانه داشت؛[1] با ذکر شباهتهای آن حضرت با امام رضا می توان شمایلی از حضرت رضا(ع) درامام هادی یافت چنانکه در فصول المهمه آمده است که آن حضرت قامتی معتدل و میانه داشت.[2]
اخلاق و رفتار آن حضرت
طبرسی در اعلام الوری گوید: درباره گوشهای از خصایص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت نوشته اند: رضا (ع) را ندیدم که از چیزی سؤال شود و آن را نداند. و هیچ کس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش میگذشت داناتر از او نیافتم.
مأمون بارها او را با پرسش درباره هر چیزی میآزمود و امام به او پاسخ میداد و پاسخ وی کامل بود و به آیاتی از قرآن مجید تمثل میجست. آن حضرت هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکرد و خود میفرمود: اگر بخواهم میتوانم در کمتر از این مدت هم قرآن را ختم کنم اما من هرگز به آیهای بر نخوردهام جز آن که در آن اندیشیدهام که چیست و در چه زمینهای نازل شده است.[3]
همچنین از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که گفت: هیچ کس را فاضلتر از ابو الحسن رضا نه دیده و نه شنیدهام. از او چیزهایی دیدهام که از هیچ کس ندیدم. هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسی جفا کند. ندیدم کلام کسی را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هیچگاه حاجتی را که میتوانست بر آورده سازد، رد نمیکرد. هرگز پاهایش را پیش روی کسی که نشسته بود دراز نمیکرد. ندیدم به یکی از دوستان یا خادمانش دشنام دهد. هرگز ندیدم آب دهان به بیرون افکند و یا در خندهاش قهقهه بزند بلکه خنده او تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش میآوردند غلامان و خدمتگزاران و حتی دربان و نگهبان را بر سفره خویش مینشانید و با آنها غذا میخورد. شبها کم میخوابید و بسیار روزه میگرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمیداد و میفرمود: این سه روز برابر با روزه یک عمر است. بسیار صدقه پنهانی میداد بیشتر در شبهای تاریک به این کار دست میزد. اگر کسی ادعا کرد که فردی مانند رضا (ع) را در فضل دیده است، او را تصدیق مکنید.
طبرسی از محمد بن ابو عباد نقل کرده است که گفت: (امام رضا (ع) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر پلاس بود. جامه خشن میپوشید و چون در میان مردم میآمد آن را زینت میداد. صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) گوید: آن حضرت کم خوراک بود و غذای سبک میخورد. در کتاب خلاصة تذهیب الکمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است: امام رضا (ع) سید بنی هاشم بود و مأمون او را بزرگ میداشت و تجلیلش میکرد و او را ولیعهد خود در خلافت قرار داد. حاکم در تاریخ نیشابور گوید: وی با آن که بیست و اندی از سالش میگذشت در مسجد رسول خدا (ص) فتوا صادر میکرد. و در تهذیب التهذیب آمده است: رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود.
صدوق در عیون اخبار الرضا (ع) به سند خود از رجاء بن ابو ضحاک، که مأمون وی را برای آوردن امام رضا (ع) مأموریت داده بود، نقل کرده است: به خدا سوگند مردی پرهیزکارتر و یادکنندهتر خدای را و خداترستر از رضا (ع) ندیدم. وی در ادامه گفتار خود میافزاید:
وی به هر شهری که قدم میگذاشت مردم آن شهر به سویش میآمدند و در خصوص مسائل دینی خود از وی پرسش میکردند و او نیز پاسخشان میداد و برای آنان احادیث بسیاری از پدر و پدرانش، از علی (ع) و رسول خدا (ص) نقل میکرد. چون با امام رضا (ع) به نزد مأمون بازگشتم وی درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش کرد. من نیز آنچه دیده بودم از
روز و شب و کوچ و اقامتش برای وی بازگفتم. مأمون گفت: آری ای ابن ابو ضحاک وی از بهترین مردم زمین و داناترین و پارساترین ایشان است[4].
آن حضرت به اعتراف دوست ودشمن کانون فضیلت و کمال و مظهر عشق و عاطفه و محبت بودند.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. حیات فکری وسیاسی امامان شیعه (ع)،تألیف رسول جعفریان.
2.دایره المعارف تشیع ،تألیف جمعی از نویسندگان،مدخل امام رضا(ع).
پی نوشتها:
[1] . تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع) ص 26
[2] . ابن صباغ مالکی الفصول المهمه ،ص 200
[3] . طبرسی اعلام الوری،ترجمه ساکت،ص565
[4] . سید محسن امین ، سیره معصومان ترجمه حجتی کرمانی ،ج6،ص:145
[5] . حسین عمادزاده، زندگانی 14 معصوم، چ قدیم، یک جلدی، ص 1068.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا کتاب رساله ذهبیه امام رضا(ع) معتبر است؟
- [سایر] چند نمونه از کرامتهای امام رضا (ع) از جمله طی الارض را ازمنابع معتبر بنویسید؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا روز 23 ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام دارای سند معتبر است تا در بارگاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام توجه ویژه شود؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [سایر] شعر در مدح امام رضا ع بفرمایید؟
- [سایر] امام رضا ع چگونه به شهادت رسیدند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اذان هیجده جمله است: اللّه اکبر چهار مرتبه؛ اشهد ان لا اله الا اللّه؛ اشهد ان محمدا رسول اللّه؛ حی علی الصلاه؛ حی علی الفلاح؛ حی علی خیر العمل؛ اللّه اکبر؛ لا اله الا اللّه هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه اللّه اکبر از اول اذان و یک مرتبه لااله الا اللّه از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود.
- [آیت الله سیستانی] اذان هیجده جمله است : (اللّه اکبر) چهار مرتبه ، (أَشْهَدُ أن لا إِلَه إِلاّ اللّهُ) ، (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) ، (حَیَّ عَلَی الصَلاةِ) ، (حَیَّ عَلی الفَلاحِ) ، (حَیَّ عَلی خَیْرُ الْعَمَل) ، (اَللّهُ أَکْبَرُ) ، (لا الهَ إلاَّ اللّهُ) هر یک دو مرتبه . و اقامه هفده جمله است ، یعنی دو مرتبه (اَللّهُ أَکْبَرُ) از اول اذان ، و یک مرتبه (لا إِلهَ إلاَّ اللّهُ) از آخر آن کم میشود ، و بعد از گفتن (حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قَامَتِ الصَّلاَةُ) اضافه نمود .
- [آیت الله بروجردی] اذان هیجده جمله است:(اَللهُ اَکبرُ)؛ چهار مرتبه.(اَشهّدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ - اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ حَی عَلَی الصَّلوة حَی عَلَی الفَلاحِ حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ اَللهُ اَکبرُ لا اِلَهَ اِلا اللهُ)؛ هر یک دو مرتبه.و اقامه هفده جمله است:یعنی دو مرتبه (اَللهُ اَکبرُ) از اوّل اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ اِلا اللهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَد قامَتِ الصَّلوة) اضافه نمود.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.