در پاسخ به سؤال لازم است یادآور شویم که شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما که بیشتر جنبه دعا برای انقلاب و نهضت هم دارد و مردم مسلمان و انقلابی بعد از اقامه نمازهای جماعت و جمعه بطور دسته جمعی می خوانند، در واقع بعد از رحلت امام(ره) در میان مردم مرسوم گردید و بسیار دعای بجا و شایسته ای است چرا که مردمی که سال ها برای جان امام عزیزشان دعا می کردند و ارادت و قدرشناسی خویش را نسبت رهبر و مرادشان نشان می دادند با رحلت امام ، دیگر باید برای میراث و یادگار آن یعنی انقلاب و نهضتی که امام بنیان گذاشت ، دعا می کنند و این دعا با مفهوم و معنای بلندش در واقع ضمن در خواست و مسئلت از خداوند برای حفظ و نگهداری نهضت امام و تداوم و استمرار آن ، یک ذکر و یادآوری نعمتی است که خداوند به ملت ارزانی داشته است چنانکه خدای متعال در آیه آخر سوره ضحی می فرماید: ( وَ اَمّا بِنِعمَهِ رَ بِّک فَحَدِّث ) بنابراین علاوه بر درخواست و مسئلت از خدواند درباره حفظ انقلاب و نهضت امام ، بازگویی این نعمت می تواند ریشه در معارف قرآن داشته باشد ، ضمن این که ظاهر برخی از روایات حکایت از این دارد که مردی از قم قیام می کند و زمینه حکومت حضرت مهدی(عج) را فراهم می نماید البته ما این روایت ها را نمی خواهیم با انقلاب فعلی و نهضت امام خمینی تطبیق دهیم آن چه برای ما مهم هست این است که امام خمینی قیام وحرکتی به حق و بر طبق ملاک ها و معیارهای دینی انجام داد و ما دعا می کنیم این نهضت به قیام حضرت مهدی (عج) متصل گردد، در پایان می توانیم دو روایت را جهت اطلاع و آگاهی بیشتر درباره قیام های قبل از ظهور تقدیم نمائیم روایت اول : نبی مکرم اسلامی صلی الله علیه و آله در روایتی معروف و معتبر می فرمایند: (یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی عجل الله تعالی فرجه سلطانه)[1] یعنی آنکه: مردمی از شرق زمین قیام می کنند و زمینة حکومت مهدی عج الله تعالی فرجه را فراهم می آورند. روایت دوم :حضرت امام کاظم علیه السلام می فرمایند: (رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحقّ یجتمع معه قوم قلوبهم کزبر الحدید لاتزلهم الریاح العواصف، لایملون من الحرب و لا یجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتّقین.)[2] مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند. افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان هم چون پاره های آهن ستبر است، بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند، اعتماد آن ها بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است. پی نوشتها: [1] . کنزالعمّال، حدیث 38657. [2] . بحارالانوار، ج 60، ص 216. منبع: اندیشه قم
شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما... چه مبنایی در احادیث و آیات دارد؟
در پاسخ به سؤال لازم است یادآور شویم که شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما که بیشتر جنبه دعا برای انقلاب و نهضت هم دارد و مردم مسلمان و انقلابی بعد از اقامه نمازهای جماعت و جمعه بطور دسته جمعی می خوانند، در واقع بعد از رحلت امام(ره) در میان مردم مرسوم گردید و بسیار دعای بجا و شایسته ای است چرا که مردمی که سال ها برای جان امام عزیزشان دعا می کردند و ارادت و قدرشناسی خویش را نسبت رهبر و مرادشان نشان می دادند با رحلت امام ، دیگر باید برای میراث و یادگار آن یعنی انقلاب و نهضتی که امام بنیان گذاشت ، دعا می کنند و این دعا با مفهوم و معنای بلندش در واقع ضمن در خواست و مسئلت از خداوند برای حفظ و نگهداری نهضت امام و تداوم و استمرار آن ، یک ذکر و یادآوری نعمتی است که خداوند به ملت ارزانی داشته است چنانکه خدای متعال در آیه آخر سوره ضحی می فرماید: ( وَ اَمّا بِنِعمَهِ رَ بِّک فَحَدِّث ) بنابراین علاوه بر درخواست و مسئلت از خدواند درباره حفظ انقلاب و نهضت امام ، بازگویی این نعمت می تواند ریشه در معارف قرآن داشته باشد ، ضمن این که ظاهر برخی از روایات حکایت از این دارد که مردی از قم قیام می کند و زمینه حکومت حضرت مهدی(عج) را فراهم می نماید البته ما این روایت ها را نمی خواهیم با انقلاب فعلی و نهضت امام خمینی تطبیق دهیم آن چه برای ما مهم هست این است که امام خمینی قیام وحرکتی به حق و بر طبق ملاک ها و معیارهای دینی انجام داد و ما دعا می کنیم این نهضت به قیام حضرت مهدی (عج) متصل گردد، در پایان می توانیم دو روایت را جهت اطلاع و آگاهی بیشتر درباره قیام های قبل از ظهور تقدیم نمائیم
روایت اول : نبی مکرم اسلامی صلی الله علیه و آله در روایتی معروف و معتبر می فرمایند: (یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی عجل الله تعالی فرجه سلطانه)[1] یعنی آنکه: مردمی از شرق زمین قیام می کنند و زمینة حکومت مهدی عج الله تعالی فرجه را فراهم می آورند.
روایت دوم :حضرت امام کاظم علیه السلام می فرمایند: (رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحقّ یجتمع معه قوم قلوبهم کزبر الحدید لاتزلهم الریاح العواصف، لایملون من الحرب و لا یجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبة للمتّقین.)[2]
مردی از قم، مردم را به سوی خدا دعوت می کند. افرادی گرد او جمع می شوند که قلب هایشان هم چون پاره های آهن ستبر است، بادهای تند حوادث آنان را نمی لغزاند، از جنگ خسته نمی شوند و نمی ترسند، اعتماد آن ها بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است.
پی نوشتها:
[1] . کنزالعمّال، حدیث 38657.
[2] . بحارالانوار، ج 60، ص 216.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا امام خمینی (ره) و انقلاب ایران از جمله نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) است؟
- [سایر] درمورد قیام امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی و11سپتامبر آیا روایت از ائمه معصومین(ع) برای آینده داریم؟
- [سایر] نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی
- [سایر] سلام.درمورد انقلاب اسلامی،بالفرض قبول کنیم که این حرکت،مانند بسیاری از حرکات عدالتخواهانه بوده باشد،با این تفاوت که به رهبری عالم دینی و با اهداف الهی هدایت شده و رنگ مذهبی دارد. حال چه دلیلی داریم که این انقلاب باید به حکومت جهانی امام زمان،عج،متصل شود؟با اینهمه فاصله که از شعارهای اولیه انقلاب و امام راحل،قدس، گرفته ایم چگونه باز هم اصرار داریم هنوز در مسیر اصیل انقلاب و زمینه سازی ظهور هستیم؟آیا خونبهای شهدا،فقط نام جمهوری اسلامی است؟البته منکر همه خوبیها نیستم ولی چگونه با وجود این مقدار انحراف از معیارها،باز هم اینقدر شعار میدهیم؟
- [سایر] با سلام از اینکه امام زمان ظهور می کند هیچ شکی وجود ندارد لطفا بفرمایید علت دعا کردن برای سلامتی امام زمان و نذر صلوات برای سلامتی ایشان چه مفهومی دارد ایا نیاز می بشد لطفا علمی و باتکیه بر ایات روایات پاسخ بگویید
- [سایر] به نام بهترین محافظت کنندگان سلام/خسته نباشید حاج آقا، من سوالاتی راجع به چشم زخم یا چشم نظر دارم.(مثلا من خودم به خواندن سوره های معوذتین برای دفع حسد بسیار معتقد هستم)آیا اصلا اعتقاد به وجود چنین چیزی که مثلا فلانی مرا چشم زده، صحیح است ؟ اگر بله لطفا بفرمایید راههای دفع چشم نظر یا چشم بد افراد حسود، از نظر آیات و روایات اسلامی چیست ؟ بسیار ممنون/التماس دعا/یا علی مدد
- [سایر] همان طور که می دانید شعار مرگ بر آمریکا در مراسم برائت از مشرکین و راهپیمائی ها و در تکبیر گفتن ها مرسوم است. اما می دانیم که آمریکا یک کشور 400 میلیونی با مردمی بعضاً مسلمان، مسیحی، مؤمن و دوست دار کشور خود است که وقتی این شعار را می شنوند قطعاً ناراحت می شوند؛ چون به کشور خود عشق می ورزند. آیا دادن شعار مذکور باعث هتک حرمت و ناراحتی حداقّل تعدادی مسلمان و با ایمان در این کشور نمی شود. احتمالا جواب شما این است که هدف و منظور سردمداران و مسئولین این کشور است که از صهیونیست ها و خوی استکباری حمایت می کنند. بدین ترتیب نمی توان به خاطر تعدادی، افراد بی گناه و بی آزار را نفرین کرد و ناراحت کرد آیا بهتر نیست به جای این شعار، شعار مرگ بر استکبار و مرگ بر صهیونیسم جایگزین شود. اگر جواب شما مثبت است پس پاسخ گوی نفرین های نابه جا که تابه حال گفته شده چه می شود. و آیا مردم ایران مشمول آن روایت می شوند که اگر نفرین نابه جایی گفته شود آن نفرین بالا می رود چون مستحق فرود را نمی بیند بر سر خود گوینده نفرین فرود می آید یا خیر. از طرفی ما در تعالیم دینی می خوانیم که اکثر گروندگان به دین اسلام به خاطر خلق و خوی پیامبر جذب اسلام شدند! آیا بهتر نیست برای صدور انقلاب از سیره نبوی استفاده شود؟ متشکرم
- [سایر] در چندین آیه قرآن اشاره شده است که ترکیب جمعیتی اهل بهشت به صورتی است که اکثر آنها از مردم گذشته و فقط تعداد کمی از مردم آخرالزمان میباشند. حال در روایات ما (یعنی شیعه) آمده که در آخرالزمان هنگام ظهور امام عصر، مردم جهان آن قدر خوب و با ایمان میشوند که جهان پر از عدالت میشود و همچنین مؤمن دست در جیب مؤمن دیگر کرده و نفر اول هیچ جلوی او را نخواهد گرفت و یا، یک دختر خانم بدون این که کسی مزاحم او شود، از این طرف دنیا تا طرف دیگرش مسافرت خواهد کرد. حال آیا این روایات به معنای این است که مردم آخرالزمان همگی مؤمن و اهل بهشت هستند؟ یا خیر و در صورت مثبت بودن جواب، آیا این موضوع با آیات قرآن تناقض ایجاد نمیکند؟!
- [سایر] در حکومت اسلامی، ما قائل به تسری مشروعیت از خدا به حضرت رسول (ص) و بعد از ایشان، ائمه (ع) و بعد هم بر مبنای آیات و روایات از جمله، مقبوله عمر بن حنظله به فقیه مجتهد عادل هستیم. به عبارت دیگر، هیچ آدمی بدون اجازه مستقیم یا غیر مستقیم از خدا، اجازه دخل و تصرف در امور عمومی و اجتماعی انسان ها را ندارد، و ولی فقیه با توجه به اجازه با واسطه از خدا، اجازه تصرف دارد. آیا در حکومت اسلامی، مدیرانی که با واسطه یا بی واسطه منصوب رهبری اند و با اذن ایشان، اجازه تصرف دارند، در حیطه وظایف و اختیارات خود، ولایت دارند یا خیر؟ به هر حال، ما نمی توانیم افراد را مسئول بدانیم، ولی اختیار ندهیم، یا در صورت دادن اختیار، برای زیردستان تکلیف اطاعت در برابر اوامر مسئول را قرار ندهیم، یا به عبارت دیگر، با توجه به این که نظام حاکم بر جامعه ما یک نظام دینی مبتنی بر ولایت فقیه می باشد و چنانچه بر اساس مبانی دینی قائل به جاری شدن مفهوم مشروعیت از رأس جامعه – نائب امام زمان (ولی فقیه) – به بدنه مدیریتی کشور باشیم، باید بر اساس همان مفهوم، میزان اختیارات مدیر سازمان به عنوان مسئول سازمان را مشخص کنیم. مدیر سازمان کسی است که باید در قبال تمام فعالیت ها و محصولات سازمان پاسخ گو باشد و طبیعی است که به ازای این پاسخ گویی باید اختیارات وجود داشته باشد، اما این بخش تنها بخشی از مبنای نظری در قبال اختیارات مدیر است. بخش دیگر مفهوم مشروعیت است که با پذیرش این مفهوم، تنها کسی حق دستور دادن دارد که به نوعی از اذن ولی فقیه برخوردار باشد (هر چند این قسمت، محل مناقشه است) حال با این اذن و آن جایگاه پاسخ گویی، باید مشخص شود که مدیر بر سازمان تحت مدیریتش ولایت دارد یا نه؟ به طوری که هر فعالیتی در سازمان، بدون اذن مدیر، خلاف شرع و خلاف قانون باشد و لذا مدیر به نوعی دارای حق ولایت در سازمان و در حدود وظایف خویش باشد که البته دایره این اختیارات باید مشخص شود.
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.