مقدمه: این سه واژه به ترتیب، در سورههای مبارکه ی: بقره آیه ی 218، انفال آیههای 72 و 74، توبه آیه ی 20، ذکر شده است. هر چند نکاتی در رابطه با این کلمات در ذیل این آیات آمده است، ولی برای تمرکز بر موضوع، منحصراً به یک آیه بسنده و پس از مقدمهای کوتاه به نکات و ظرائف آنها اشاره میگردد. امیرالمؤمنین(ع) درباره ی جهاد میفرماید: (بهترین چیزی که انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و پیامبر صلّی الله علیه و آله جهاد در راه خداست. جهاد، قلّه ی بلند اسلام و یکتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانی است).[1] و هم چنین درباره ی هجرت میفرماید: ( هجرت بر جایگاه ارزشی خود قرار دارد. خدا را به ایمان اهل زمین نیازی نیست، چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشکار کنند. نام مهاجر را بر کسی نمیتوان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمین را بشناسد، هر کس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است.)[2] هم چنانکه ایمان، شناخت قلبی، اقرار به زبان و عمل با جوارح است، جهاد نیز گاهی در شکل کم اهمیّت و کوچک آن تبلور مییابد، و آن جهاد اصغر و جهاد با دشمنان دین است. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ ...[3] و گاهی جهاد اکبر است : وَ مَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ[4] و حقیقتاً همین جهاد است که در وصف آن فرمودهاند: (جهاد الهوی ثمن الجنّة؛ مبارزه با نفس بهای بهشت است.)[5] هجرت نیز گاهی در محدوده ی جغرافیایی است، چنان که آیه ی شریفه اشاره میکند: وَ اصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا[6] و در برابر آن چه (دشمنان) میگویند شکیبا باش و به گونهای شایسته از آنان دوری کن.) و گاهی در راستای دوری از ناپاکیها است. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ[7] و از پلیدیها دوری گزین.) برترین هجرت آن است که شخص از بدیها و زشتیها دوری گزیند.) هر چهار آیه ی مورد سؤال در رابطه با افرادی است که در مکّه به رسول خدا صلّی الله علیه و آله ایمان آورده، و پس از چندی به مدینه مهاجرت نموده و در جنگهای متعدّد با مال و جان از حریم دین الهی دفاع کردهاند. إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ[8] کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردهاند، آنان امید به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است. نکات و ظرائف: 1. ایمان اساس همه چیز، و مقام و مرتبه ی آن مقدّم بر عمل است، شاید به همین دلیل در آیات متعدّد با کلمه ی (الذین) بین ایمان و هجرت و جهاد فاصله انداخته است.[9] 2. سه عنوان ذکر شده، از حیث اجتماع و انفراد با هم تفاوت دارند. ایمان اگر چه هجرت و جهاد با او نباشد، باعث سعادت و نجات میشود، ولی هجرت و جهاد بدون ایمان باعث سعادت و رستگاری نمیشوند. هجرت و جهاد مشروط به یکدیگر نیستند، ولی ایمان شرط صحّت همه عبادات است.[10] 3. تکرار و فصل (الذین) و عطف (جاهدوا) در آیات متعدّد اشاره به این است، که با استواری ایمان و روشن شدن هدفهای آن، راه هجرت و جهاد گشوده میشود.[11] 4. آیه پس از تأکید بر ایمان و هجرت، به طور مطلق فرموده است: ( والذین ... جاهدوا) بنابراین شرط جهاد این نیست که باید در جنگ کشته شوند، بلکه همین که در جبهه جنگ و مبارزه شرکت کنند، اطلاق مجاهد برآنان میشود. خواه کشته شوند یا بکشند، یا به مجاهدین کمک کنند، یا بدون کشتار، دشمن را از حریم اسلام دور سازند.[12] 5. در تمام آیات مورد نظر پس از ذکر این سه کلمه جهاد را با قید فی سبیل الله ... آورده است، تا کسانی که در راه شیطان و طاغوت جنگ و مبارزه میکنند خارج کند.[13] 6. جهاد اعمّ از جهاد و جهاد با خون و جان است.[14] 7. هر چند آیات مورد نظر در بیان احوال مؤمنان مهاجر و مجاهد، در صدر اسلام است، امّا عمومیّت آیه شامل تمام کسانی که در هر دوره و زمانی متصف به این صفات باشند میشوند، از پیامد آن، کمال دین و امیدواری به رحمت الهی است، بهرهمند خواهند شد.[15] 8. اگر شخصی فقط به خدا و رسول ایمان آورده است، ولی با اینکه قادر به هجرت و جهاد در راه خدا میباشد، از اقدام به آن ها خودداری کرده است، شکی نیست، که درجه ی وی نزد خدا به درجه ی مؤمنین دارای خصلتهای مذکور در آیات، نخواهد رسید. کاملترین مصداق آیات مورد اشاره حضرت علی علیه السّلام است که: مؤمن مبارز و مهاجر بوده است و شرکت در جهادهای مهم احزاب، احد، خیبر و ... و هجرت با رسول خدا از ویژگیهای این امام همام بوده است.[16] نتیجهگیری: از نکات آیات و ترتیب موجود در کلمات که در مرتبهی اول ایمان و بعد هجرت و جهاد را متذکر شده، به دست میآید، که ایمان پایه و مبنای تمام عملکردهای دینی است، چنان که جهاد و هجرت نیز بر آن مترتّب است، به طوری که وجود هجرت و جهاد بدون داشتن ایمان بیمعناست. نه تنها در این دو مورد بلکه شامل همة موارد معنوی میشود. آیا روزه و خمس و زکات بدون اعتقاد و ایمان امکانپذیر است؟ هجرت نیز در مرتبة ثانی، بیانگر نکتهای است؛ هجرت چه در بعد جغرافیایی و چه در بعد معنوی، مقدمة جهاد است؛ شخص پس از طیّ این مرحله، موفّق به مبارزه میشود. اگر جهاد اصغر است طی مسافت تا صحنة نبرد و اگر جهاد اکبر است، دور خیز از ناپاکیها و مبارزه جانانه با هوی و هوس. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نور، ذیل آیات انفال/72 و 74، توبه/20. 2. تفسیر اطیب البیان، ذیل آیات مورد اشاره. 3. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب اسلامیه، ذیل آیات مورد اشاره. پی نوشتها: [1] . دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، 1379، ص189. [2] . همان، خطبه 110، ص 211. [3] . تحریم: 66/9. [4] . عنکبوت: 29/6. [5] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات مکتب اعلام اسلامی، چاپ دوم، 1367، ج2، ص 139. [6] .مزمّل: 73/10. [7] . مدّثر: 74/5. [8] . بقره: 2/ 218. [9] . قرائتی، محسن، تفسیرنور، ج1، قم: انتشارات در راه حق، اوّل، 1374ش، ص436. [10] . طیب، عبدالحسین، اطیب البیان،، ج2، تهران، انتشارات اسلامی، سوّم، 1374شص 42. [11] . طالقانی، سیّد محمود، پرتویی از قرآن، ج2، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1358ش، ص 122. [12] . اطیب البیان، همان، ج2، ص43. [13] . همان. [14] . هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، تفسیر راهنما،، ج6، قم: دفتر تبلیغات، اوّل، 1375ش ص581. [15] . حسین ابن احمد، تفسیر اثنی عشری،، ج1، تهران، انتشارات میقات، اوّل، 1363ش ص 388. [16] . اطیب البیان، همان، ج6، ص195. منبع: اندیشه قم
مقدمه:
این سه واژه به ترتیب، در سورههای مبارکه ی: بقره آیه ی 218، انفال آیههای 72 و 74، توبه آیه ی 20، ذکر شده است. هر چند نکاتی در رابطه با این کلمات در ذیل این آیات آمده است، ولی برای تمرکز بر موضوع، منحصراً به یک آیه بسنده و پس از مقدمهای کوتاه به نکات و ظرائف آنها اشاره میگردد.
امیرالمؤمنین(ع) درباره ی جهاد میفرماید: (بهترین چیزی که انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و پیامبر صلّی الله علیه و آله جهاد در راه خداست. جهاد، قلّه ی بلند اسلام و یکتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانی است).[1] و هم چنین درباره ی هجرت میفرماید: ( هجرت بر جایگاه ارزشی خود قرار دارد. خدا را به ایمان اهل زمین نیازی نیست، چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشکار کنند. نام مهاجر را بر کسی نمیتوان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمین را بشناسد، هر کس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است.)[2]
هم چنانکه ایمان، شناخت قلبی، اقرار به زبان و عمل با جوارح است، جهاد نیز گاهی در شکل کم اهمیّت و کوچک آن تبلور مییابد، و آن جهاد اصغر و جهاد با دشمنان دین است. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ ...[3] و گاهی جهاد اکبر است : وَ مَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ[4] و حقیقتاً همین جهاد است که در وصف آن فرمودهاند: (جهاد الهوی ثمن الجنّة؛ مبارزه با نفس بهای بهشت است.)[5]
هجرت نیز گاهی در محدوده ی جغرافیایی است، چنان که آیه ی شریفه اشاره میکند: وَ اصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا[6] و در برابر آن چه (دشمنان) میگویند شکیبا باش و به گونهای شایسته از آنان دوری کن.) و گاهی در راستای دوری از ناپاکیها است. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ[7] و از پلیدیها دوری گزین.) برترین هجرت آن است که شخص از بدیها و زشتیها دوری گزیند.)
هر چهار آیه ی مورد سؤال در رابطه با افرادی است که در مکّه به رسول خدا صلّی الله علیه و آله ایمان آورده، و پس از چندی به مدینه مهاجرت نموده و در جنگهای متعدّد با مال و جان از حریم دین الهی دفاع کردهاند.
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ[8] کسانی که
ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردهاند، آنان امید به رحمت پروردگار دارند، و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکات و ظرائف:
1. ایمان اساس همه چیز، و مقام و مرتبه ی آن مقدّم بر عمل است، شاید به همین دلیل در آیات متعدّد با کلمه ی (الذین) بین ایمان و هجرت و جهاد فاصله انداخته است.[9]
2. سه عنوان ذکر شده، از حیث اجتماع و انفراد با هم تفاوت دارند. ایمان اگر چه هجرت و جهاد با او نباشد، باعث سعادت و نجات میشود، ولی هجرت و جهاد بدون ایمان باعث سعادت و رستگاری نمیشوند. هجرت و جهاد مشروط به یکدیگر نیستند، ولی ایمان شرط صحّت همه عبادات است.[10]
3. تکرار و فصل (الذین) و عطف (جاهدوا) در آیات متعدّد اشاره به این است، که با استواری ایمان و روشن شدن هدفهای آن، راه هجرت و جهاد گشوده میشود.[11]
4. آیه پس از تأکید بر ایمان و هجرت، به طور مطلق فرموده است: ( والذین ... جاهدوا) بنابراین شرط جهاد این نیست که باید در جنگ کشته شوند، بلکه همین که در جبهه جنگ و مبارزه شرکت کنند، اطلاق مجاهد برآنان میشود. خواه کشته شوند یا بکشند، یا به مجاهدین کمک کنند، یا بدون کشتار، دشمن را از حریم اسلام دور سازند.[12]
5. در تمام آیات مورد نظر پس از ذکر این سه کلمه جهاد را با قید فی سبیل الله ... آورده است، تا کسانی که در راه شیطان و طاغوت جنگ و مبارزه میکنند خارج کند.[13]
6. جهاد اعمّ از جهاد و جهاد با خون و جان است.[14]
7. هر چند آیات مورد نظر در بیان احوال مؤمنان مهاجر و مجاهد، در صدر اسلام است، امّا عمومیّت آیه شامل تمام کسانی که در هر دوره و زمانی متصف به این صفات باشند میشوند، از پیامد آن، کمال دین و امیدواری به رحمت الهی است، بهرهمند خواهند شد.[15]
8. اگر شخصی فقط به خدا و رسول ایمان آورده است، ولی با اینکه قادر به هجرت و جهاد در راه خدا میباشد، از اقدام به آن ها خودداری کرده است، شکی نیست، که درجه ی وی نزد خدا به درجه ی مؤمنین دارای خصلتهای مذکور در آیات، نخواهد رسید.
کاملترین مصداق آیات مورد اشاره حضرت علی علیه السّلام است که: مؤمن مبارز و مهاجر بوده است و شرکت در جهادهای مهم احزاب، احد، خیبر و ... و هجرت با رسول خدا از ویژگیهای این امام همام بوده است.[16]
نتیجهگیری: از نکات آیات و ترتیب موجود در کلمات که در مرتبهی اول ایمان و بعد هجرت و جهاد را متذکر شده، به دست میآید، که ایمان پایه و مبنای تمام عملکردهای دینی است، چنان که جهاد و هجرت نیز بر آن مترتّب است، به طوری که وجود هجرت و جهاد بدون داشتن ایمان بیمعناست. نه تنها در این دو مورد بلکه شامل همة موارد معنوی میشود. آیا روزه و خمس و زکات بدون اعتقاد و ایمان امکانپذیر است؟ هجرت نیز در مرتبة ثانی، بیانگر نکتهای است؛ هجرت چه در بعد جغرافیایی و چه در بعد معنوی، مقدمة جهاد است؛ شخص پس از طیّ این مرحله، موفّق به مبارزه میشود. اگر جهاد اصغر است طی مسافت تا صحنة نبرد و اگر جهاد اکبر است، دور خیز از ناپاکیها و مبارزه جانانه با هوی و هوس.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر نور، ذیل آیات انفال/72 و 74، توبه/20.
2. تفسیر اطیب البیان، ذیل آیات مورد اشاره.
3. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب اسلامیه، ذیل آیات مورد اشاره.
پی نوشتها:
[1] . دشتی، محمد، نهج البلاغه، قم، انتشارات پارسایان، چاپ دوم، 1379، ص189.
[2] . همان، خطبه 110، ص 211.
[3] . تحریم: 66/9.
[4] . عنکبوت: 29/6.
[5] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات مکتب اعلام اسلامی، چاپ دوم، 1367، ج2، ص 139.
[6] .مزمّل: 73/10.
[7] . مدّثر: 74/5.
[8] . بقره: 2/ 218.
[9] . قرائتی، محسن، تفسیرنور، ج1، قم: انتشارات در راه حق، اوّل، 1374ش، ص436.
[10] . طیب، عبدالحسین، اطیب البیان،، ج2، تهران، انتشارات اسلامی، سوّم، 1374شص 42.
[11] . طالقانی، سیّد محمود، پرتویی از قرآن، ج2، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1358ش، ص 122.
[12] . اطیب البیان، همان، ج2، ص43.
[13] . همان.
[14] . هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، تفسیر راهنما،، ج6، قم: دفتر تبلیغات، اوّل، 1375ش ص581.
[15] . حسین ابن احمد، تفسیر اثنی عشری،، ج1، تهران، انتشارات میقات، اوّل، 1363ش ص 388.
[16] . اطیب البیان، همان، ج6، ص195.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] با سلام چرا پیامبر هجرت کرد؟ در مورد هجرت پیامبر منابعی رو معرفی کنید.
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [سایر] هجرت و مهاجران در تعالیم اسلام چه جایگاهی دارند؟
- [سایر] مشرکان مکه، چگونه تصمیم به قتل پیامبراکرم(ص) گرفتند و او را مجبور به هجرت به مدینه کردند؟
- [سایر] در زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه، چه کسی درغار همراه پیامبراکرم(ص) بود؟
- [سایر] محل زندگی امام علی(ع)؛ آیا قبل از هجرت در خانه پدرش ابوطالب بود یا در خانه پیامبر بود؟ بعد از هجرت و قبل از ازدواج در کدام خانه زندگی میکرد؟ آیا خانهای جدا داشت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کفّار بر یکی از کشورهای اسلامی مسلّط شوند، و اظهار شعایر اسلامی در آن کشور مقدور نباشد، ولی امکان هجرت به کشوری که اظهار شعایر دینی در آن ممکن است، وجود داشته باشد، آیا هجرت واجب می شود؟
- [سایر] آیا کلمه جهاد و تروریست مترادف است؟
- [سایر] فرق بین یم و بحر چیست؟ قوم حضرت موسی (ع) چرا از مصر مهاجرت کردند و بعد از هجرت به کجا رفتند؟
- [سایر] چرا پیامبر به مسلمانان مکه دستور هجرت به حبشه را داد؟
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روز مستحبی بگیرد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد.
- [آیت الله بروجردی] مسافر میتواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روزهی مستحبی بگیرد.
- [امام خمینی] مسافر می تواند برای خواستن حاجت، سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبی بگیرد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسافر میتواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیّبه روزه مستحبّی بگیرد و بنابر احتیاط باید سه روز، چهار شنبه وپنج شنبه وجمعه باشد.
- [آیت الله سیستانی] مسافر میتواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد ، و احوط این است که آن سه روز روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه باشد .
- [آیت الله اردبیلی] مسافر میتواند برای خواستن حاجت، سه روز در مدینه منوّره، روزه مستحبّی بگیرد و احتیاط واجب این است که آن سه روز، روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه باشد.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسافر میتواند برای خواستن حاجت، سه روز در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد و احوط این است که آن سه روز، روزهای چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روزه مستحبی بگیرد و احتیاط واجب این است که ان سه روز روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه باشد