زندگی حضرت علی(ع) را با دیدگاه محل سکونت حضرتشان؛ به سه بخش می‌توان تقسیم نمود: الف. زندگی در خانه پدری طبیعی است امام علی(ع) مانند همه کودکان از زمان تولد تا زمان بروز قحطی در مکه در منزل پدرش ابوطالب زندگی می‌کرد. ب. زندگی در خانه پیامبر خدا(ص) در زمان زندگی ابوطالب نیز حضرت علی(ع) مدتی تحت سرپرستی پیامبر(ص) و در خانه ایشان بود و این زمانی بود که در مکه خشکسالی شد. ابن هشام به نقل از محمد بن اسحاق در این‌باره چنین گزارش می‌کند: از جمله نعمت‌هایی که خداوند به علی بن ابی‌طالب(ع) ارزانی فرمود، این است که؛ او پیش از اسلام در خانه پیامبر(ص) زندگی می‌کرد و عبدالله بن ابی‌نجیح از مجاهد بن جبر ابو الحجاج برایم نقل کرد که می‌گفته است: از بهترین نعمت‌ها و الطاف ویژه خداوند بر علی(ع) و از خیرهایی که خداوند برای او مقدّر فرموده بود این است که قریش گرفتار قحطسالی شدند که بسیار سخت بود. ابوطالب عائله‌مند بود. رسول خدا(ص) به عموی خود عباس که از توانگران قریش بود فرمودند: «برادرت ابوطالب عائله‌مند است و می‌بینی که مردم در چه تنگنایی قرار دارند. بیا با یکدیگر برویم و بار او را سبک کنیم. یکی از پسرانش را من می‌گیرم و یکی را تو بگیر و هزینه آن دو را از دوش او برداریم». عباس گفت: آری چنین کنیم و هر دو پیش ابوطالب رفتند و به او گفتند: می‌خواهیم تا هنگامی که برای مردم گشایشی فراهم آید، بار ترا سبک‌تر کنیم. ابوطالب به ایشان گفت: عقیل را برای من باقی بگذارید و هر که را می‌خواهید انتخاب کنید. رسول خدا(ص)، حضرت علی(ع) را با خود برد و عباس جعفر را. و علی(ع) از آن زمان همواره با پیامبر(ص) بود و همین که پیامبر مبعوث شدند از ایشان پیروی کرد و ایمان آورد و تصدیق کرد و جعفر هم با عباس بود تا آن‌که مسلمان و از او بی‌نیاز شد.[1] ج. زندگی مستقل گزارشی از زندگی مستقل امام علی(ع) قبل از هجرت به مدینه نیافتیم، اما با توجه به منابع تاریخی به نظر می‌رسد که امام بعد از هجرت به مدینه در خانه مستقلی زندگی می‌کرد و اندکی بعد نیز ازدواج کرده و همسرش فاطمه(س) را به خانه خود برد: 1. در سنن ابن ماجه به نقل از عایشه و امّ سلمه چنین آمده است: «پیامبر خدا(ص) به ما فرمان داد که جهاز فاطمه(س) را آماده کنیم تا او را به "خانه علی(ع)" بفرستیم. پس به سراغ "خانه" رفتیم و کف اتاق را با خاک نرم اطراف مَسیل، فرش کردیم. سپس دو بالش را از لیف [خرما] که با دست، آن‌را درست و حلّاجی کرده بودیم، پُر کردیم».[2] 2. امام علی(ع) در یادکرد ازدواجش با فاطمه(س) می‌فرماید: سپس پیامبر خدا، مرا صدا زد: «ای علی!». گفتم: بلی، ای پیامبر خدا! فرمود: «به خانه‌ات وارد شو...».[3] 3. حضرت علی(ع)، خود نقل می‌کند که؛ «پس از خواستگاری و انجام دادن کارهای اوّلیه، یک ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شرکت می‌کردم و به خانه خود برمی‌گشتم...».[4] این روایات دلالت می‌کنند که حضرت علی(ع) حتی پیش از ازدواج دارای منزلی بودند. البته در آن زمان افراد نیاز به خانه آنچنانی نداشتند و تنها یک سرپناه کوچک که ساخت آن نیز در آن زمان هزینه‌ای نداشت برایشان کافی بود. .[1] ابن هشام حمیری معافری، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة، ج ‏1، ص 246، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا. [2] . ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 616، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسی البابی الحلبی، بی‌تا. [3] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 363، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [4] . شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الامالی، ص 41، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
محل زندگی امام علی(ع)؛ آیا قبل از هجرت در خانه پدرش ابوطالب بود یا در خانه پیامبر بود؟ بعد از هجرت و قبل از ازدواج در کدام خانه زندگی میکرد؟ آیا خانهای جدا داشت؟
زندگی حضرت علی(ع) را با دیدگاه محل سکونت حضرتشان؛ به سه بخش میتوان تقسیم نمود:
الف. زندگی در خانه پدری
طبیعی است امام علی(ع) مانند همه کودکان از زمان تولد تا زمان بروز قحطی در مکه در منزل پدرش ابوطالب زندگی میکرد.
ب. زندگی در خانه پیامبر خدا(ص)
در زمان زندگی ابوطالب نیز حضرت علی(ع) مدتی تحت سرپرستی پیامبر(ص) و در خانه ایشان بود و این زمانی بود که در مکه خشکسالی شد. ابن هشام به نقل از محمد بن اسحاق در اینباره چنین گزارش میکند:
از جمله نعمتهایی که خداوند به علی بن ابیطالب(ع) ارزانی فرمود، این است که؛ او پیش از اسلام در خانه پیامبر(ص) زندگی میکرد و عبدالله بن ابینجیح از مجاهد بن جبر ابو الحجاج برایم نقل کرد که میگفته است: از بهترین نعمتها و الطاف ویژه خداوند بر علی(ع) و از خیرهایی که خداوند برای او مقدّر فرموده بود این است که قریش گرفتار قحطسالی شدند که بسیار سخت بود.
ابوطالب عائلهمند بود. رسول خدا(ص) به عموی خود عباس که از توانگران قریش بود فرمودند: «برادرت ابوطالب عائلهمند است و میبینی که مردم در چه تنگنایی قرار دارند. بیا با یکدیگر برویم و بار او را سبک کنیم. یکی از پسرانش را من میگیرم و یکی را تو بگیر و هزینه آن دو را از دوش او برداریم». عباس گفت: آری چنین کنیم و هر دو پیش ابوطالب رفتند و به او گفتند: میخواهیم تا هنگامی که برای مردم گشایشی فراهم آید، بار ترا سبکتر کنیم. ابوطالب به ایشان گفت: عقیل را برای من باقی بگذارید و هر که را میخواهید انتخاب کنید. رسول خدا(ص)، حضرت علی(ع) را با خود برد و عباس جعفر را. و علی(ع) از آن زمان همواره با پیامبر(ص) بود و همین که پیامبر مبعوث شدند از ایشان پیروی کرد و ایمان آورد و تصدیق کرد و جعفر هم با عباس بود تا آنکه مسلمان و از او بینیاز شد.[1]
ج. زندگی مستقل
گزارشی از زندگی مستقل امام علی(ع) قبل از هجرت به مدینه نیافتیم، اما با توجه به منابع تاریخی به نظر میرسد که امام بعد از هجرت به مدینه در خانه مستقلی زندگی میکرد و اندکی بعد نیز ازدواج کرده و همسرش فاطمه(س) را به خانه خود برد:
1. در سنن ابن ماجه به نقل از عایشه و امّ سلمه چنین آمده است: «پیامبر خدا(ص) به ما فرمان داد که جهاز فاطمه(س) را آماده کنیم تا او را به "خانه علی(ع)" بفرستیم. پس به سراغ "خانه" رفتیم و کف اتاق را با خاک نرم اطراف مَسیل، فرش کردیم. سپس دو بالش را از لیف [خرما] که با دست، آنرا درست و حلّاجی کرده بودیم، پُر کردیم».[2]
2. امام علی(ع) در یادکرد ازدواجش با فاطمه(س) میفرماید: سپس پیامبر خدا، مرا صدا زد: «ای علی!».
گفتم: بلی، ای پیامبر خدا! فرمود: «به خانهات وارد شو...».[3]
3. حضرت علی(ع)، خود نقل میکند که؛ «پس از خواستگاری و انجام دادن کارهای اوّلیه، یک ماه گذشت و من هر روز در نماز رسول خدا شرکت میکردم و به خانه خود برمیگشتم...».[4]
این روایات دلالت میکنند که حضرت علی(ع) حتی پیش از ازدواج دارای منزلی بودند. البته در آن زمان افراد نیاز به خانه آنچنانی نداشتند و تنها یک سرپناه کوچک که ساخت آن نیز در آن زمان هزینهای نداشت برایشان کافی بود. .[1] ابن هشام حمیری معافری، عبد الملک بن هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص 246، بیروت، دار المعرفة، بیتا. [2] . ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 616، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسی البابی الحلبی، بیتا. [3] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 363، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق. [4] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 41، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
- [سایر] در وصف امیرالمؤمنین(ع) در خطبه امام سجّاد(ع) در شام آمده است: (و هاجر الهجرتین) این دو هجرت کداماند؟
- [سایر] فرزندان علی ابن ابی طالب (ع)، امام اول مسلمین جهان چند نفر بودند؟ نام ایشان و نام مادران ایشان چه بود؟ در مورد داستان زندگی آنها نیز بگوئید؟
- [سایر] آیا ابوطالب پدر حضرت علی(ع) مسلمان بود؟
- [سایر] نام پدر امام علی(ع) چه بود؟ چون همه جا گفته میشود ابوطالب و جایی نام مبارکشان برده نمیشود.
- [سایر] حمله به بیت وحی، خانه حضرت علی(ع) و فاطمه(س) چند روز پس از رحلت پیامبر(ص) بود؟
- [سایر] دلایل گریه و عزای امام رضا علیه السلام قبل از هجرت به خراسان را بیان فرمائید؟
- [سایر] با سلام علت جابه جایی مرکز خلافت از مدینه به کوفه توسط امام علی(ع)چیست؟ آیا در هنگام به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) مدینه امنیت کافی برای خلافت را نداشته ؟
- [سایر] علی ابن ابی طالب امام اول شیعیان در کجا مدفون شده است؟
- [سایر] پرورش یافتن علی(ع) در خانه پیامبر اسلام(ص)، فضیلتی برای او نیست؛ چون زید بن حارثه نیز، در خانه پیامبر، پرورش یافته بود.
- [سایر] در اواخر زندگانی امام علی(ع) و بعد از شهادت آنحضرت و در زمان امامت امام حسن مجتبی(ع) چه کسانی فرماندار مدینه بودند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله مظاهری] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی خود را به همسری تو درآوردم با مهریه معیّن) پس از آن مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ). (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مَوکِّلَتی مُوَکِّلَکَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ). (یعنی وکیل خودم را به ازدواج وکیل تو درآوردم با مهریه معین) و وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی عَلَی الصَّداقِ). (یعنی قبول نمودم این ازدواج را برای وکیل خودم با مهریه معین) صحیح میباشد. دستور خواندن عقد غیر دائم:
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.