پاسخ اجمالی: یکی از مفاهیمی که از نگاه ارزشی در قرآن کریم و آموزههای دینی به صورت وسیعی انعکاس یافته، موضوع (هجرت) است. قرآن کریم در 24 مورد از هجرت سخن به میان آورده است، با تعابیر مختلفی؛ مانند (مهاجراً)، (مَنْ یُهاجِرْ)، (من هاجر)، (الذین هاجروا) و... همچنین در احادیث و روایات فراوانی به مسئله هجرت پرداخته شده است؛ مانند اینکه هرکس در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با اصحاب بدر محشور خواهد شد. و یا با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید. معنای هجرت این است که هر کس در راه خدا یعنی به جهت کسب خشنودی خدا مهاجرت کند، و به این منظور از خانه و کاشانه‌اش چشم بپوشد که هم از نظر اعتقادی و هم از نظر عملی پایبند به دین خدا باشد، خواهد دید که در زمین، نقاط بسیاری برای زندگی وجود دارد. هر نقطه‌ای را که موانع نمی‌گذارد او در آن نقطه دین خدا را اقامه کند، میتوان با مهاجرت به نقطه‌ای دیگر این موانع را پشت سر گذاشت. مقام مهاجران در اسلام مقام فوق العاده پر ارجی است. هم خود پیامبر اسلام(ص) و هم مسلمانان بعد، همگی برای مهاجران احترام خاصی قائل بودند؛ چرا که آنها برای گسترش دعوت اسلام، به تمام زندگی خویش، پشت پا زدند و عدهای نیز جان خود را به خطر انداختند. از نظر اسلام، کسانی که در محیط کفر و شرک زندگی می‌کنند ولی در آنها آمادگی ایمان به خدا وجود دارد، در صورتی که نتوانند به وظایف ایمانی خود عمل کنند، باید آن محیط را ترک نمایند، مگر اینکه امکان هجرت وجود نداشته باشد. اگر کسی امکان هجرت داشته باشد و در عین حال در آن محیط زندگی کند معلوم است که ایمان درستی ندارد و نمی‌توان بر ایمان چنین شخصی اعتماد کرد. قرآن کریم اینگونه افراد را ستمگران بر نفس خود می‌داند و به آنها وعده عذاب جهنم می‌دهد. پاسخ تفصیلی: یکی از مفاهیمی که از نگاه ارزشی در قرآن کریم و آموزههای دینی به صورت وسیعی انعکاس یافته، موضوع (هجرت) است. پیامبر اسلام(ص) با هجرت خود از مکه به مدینه از یک محیط محدود و خفقان ‌آور به یک محیط آزاد قدم گذارد و از یک جامعه بسته و ایستا به جامعهای باز و پویا نقل مکان کرد، و همین (هجرت) تاریخ ساز بود که زمینه را برای رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان آماده ساخت. قرآن کریم در 24 مورد از مسئله هجرت سخن به میان آورده است، با تعابیر مختلفی؛ مانند (مهاجراً)، (مَنْ یُهاجِرْ)، (من هاجر)، (الذین هاجروا) و... .[1] از جمله آیاتی که در آن مسئله هجرت مطرح شده، این آیه است: (وَ مَنْ یُهاجِرْ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما)؛[2] کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گسترده ‌ای در زمین می‌یابد. و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند، آمرزنده و مهربان است. معنای این آیه شریفه این است که هر کس در راه خدا؛ یعنی به جهت کسب خشنودی خدا مهاجرت کند، و به این منظور از خانه و کاشانه‌اش چشم بپوشد که هم از نظر اعتقادی و هم از نظر عملی پای بند به دین خدا باشد، خواهد دید که در زمین نقاط بسیاری برای زندگی است. هر نقطه‌ای را که موانع نمی‌گذارد او در آن نقطه دین خدا را اقامه کند، با مهاجرت به نقطه‌ای دیگر با موانع به مقابله برمی‌خیزد، و آنها را از سر راه برمیدارد و آن وقت است که می‌فهمد زمین خدا گسترده است. مهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است، سرزمینی که انسانها می‌توانند در آنجا با کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) آشنا شده، و سپس به آن دو عمل کنند. لزوم اجر و ثواب الهی بر خدای تعالی و به عهده گرفتن پاداش آنان از سوی خداوند: (فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ) تعبیر کنایی است که نزد خداوند اجری جمیل و ثوابی جزیل است که به طور یقین و صد در صد بنده مهاجر آن اجر را دریافت خواهد کرد.[3] بنابر این مهاجران در هر صورت به پیروزی بزرگی دست مییابند. چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادی و حریت در انجام وظایف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست دهند؛ چرا که تمام پاداشهای نیکوکاران بر خدا است. قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: (وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)؛[4] آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می ‌دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند! این آیه میگوید مقام مهاجران مقام فوق العاده پر ارجی است. هم خود پیامبر اسلام(ص) و هم مسلمانان بعد، همگی برای آنها احترام خاصی قائل بودند؛ چرا که آنها برای گسترش اسلام، به تمام زندگی خویش، پشت پا زدند، عدهای جان خود را به خطر انداختند، و بعضی از همه اموال خود چشم پوشیدند. تعبیر به (هاجَرُوا فِی اللَّهِ) که حتی کلمه (سبیل) هم در آن ذکر نشده، اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است که تنها برای خدا و در مسیر خدا و به خاطر رضای او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتی زدند، نه برای نجات جان خود و یا استفاده مادی دیگر. در تفسیر جمله (لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً)، گفته‌اند: یعنی شهر خوبی چون مدینه را به جای شهری که آن را ترک کردند(مکه) برایشان فراهم آوردیم، زیرا کلمه (لنبوئنهم) از باب (بوأت له مکانا) است؛ یعنی مکانی را جهت جای دادن کسی صاف کردم.[5] در راستای اهمیت موضوع هجرت در مکتب اسلام، قرآن در جایی دیگر کسانی را که تن به ظلم داده و هجرت نکردند مورد سرزنش قرار میدهد: (إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی‌ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا)؛[6] کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند، در حالیکه به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)، گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها [فرشتگان‌] گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند. از نظر اسلام، کسانی که در محیط کفر و شرک زندگی می‌کنند ولی در آنها آمادگی ایمان به خدا وجود دارد، در صورتی که نتوانند به وظایف دینی خود عمل کنند، باید آن محیط را ترک کنند، مگر اینکه امکان هجرت وجود نداشته باشد. اگر کسی امکان هجرت داشته باشد و در عین حال در آن محیط زندگی کند، معلوم است که ایمان درستی ندارد و نمی‌توان بر ایمان چنین شخصی اعتماد کرد. قرآن کریم در این آیه اینگونه افراد را ستمگران بر نفس خود می‌داند و به آنها وعده عذاب جهنم می‌دهد. این دو مطلب در قالب یک گفتوگوی کوتاه میان ملائکه و اینگونه افراد که پس از مرگشان و در عالم برزخ صورت می‌گیرد، آمده است. پس از آنکه فرشتگان چنین اشخاصی را که با ارتکاب این گناه بزرگ بر خود ستم کرده‌اند قبض روح نمودند، به آنها می‌گویند: شما در دنیا چه حالتی داشتید و حال شما چگونه بود؟ آنها در پاسخ می‌گویند: ما مستضعفان در زمین بودیم؛ یعنی در وطن خود از سوی مشرکان و کافران در تنگنا بودیم و نمی‌توانستیم ایمان خود را اظهار کنیم و شرایط محیط طوری بود که دریافت کلام حق بر ما دشوار بود. فرشتگان در پاسخ آنها می‌گویند: مگر زمین خدا وسعت نداشت تا شما در آن هجرت کنید و از آن محیط خفقان ‌آور و شرک آلود به محیط سالم و توحیدی نقل مکان کنید؟[7] طبق این آیه و آیات فراوان دیگر قرآن، اسلام با صراحت دستور میدهد اگر در محیطی به دلیل عواملی نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه امن دیگری هجرت نمایید؛ زیرا با وسعت جهان هستی نمیتوان استدلال نمود که من در اینجا زاده شدم و خانه و زندگی دارم. علت این دستور نیز روشن است؛ زیرا اسلام جنبه منطقه‌ای ندارد، و وابسته و محدود به مکان و محیط معینی نیست و به این ترتیب علاقه‌های افراطی به محیط تولد و زادگاه و دیگر علایق مختلف از نظر اسلام نمیتواند مانع از هجرت مسلمان باشد؛ لذا می‌بینیم در صدر اسلام، همه این علاقه‌ها به خاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و کسانی که طالب حق بودند خانه و کاشانه خود را رها کردند و به دنبال پیامبر(ص) از سرزمین کفر مهاجرت نمودند، تا در کنار آنحضرت بتوانند از جهل و شرک و بتپرستی نجات یابند. موضوع هجرت در روایات نیز فراوان مطرح شده است، به عنوان نمونه: 1. (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): هَاجِرُوا تُورِثُوا أَبْنَائَکُمْ مَجْداً.)؛[8] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید. 2. (وَ الْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَی حَدِّهَا الْأَوَّلِ مَا کَانَ لِلَّهِ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ الْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا لَا یَقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لَا یَقَعُ اسْمُ الِاسْتِضْعَافِ عَلَی مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُه)؛‌[9] هجرت، بر جایگاه ارزشی نخستین خود قرار دارد. خدا را به ایمان اهل زمین نیازی نیست، چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشکار کنند. نام مهاجر را بر کسی نمی‌توان گذاشت جز آنکس که حجّت خدا بر روی زمین را بشناسد. هر کس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار کرد مهاجر است. و نام مستضعف در دین، بر کسی که حجّت بر او تمام شد، و گوشش آنرا شنید، و قلبش آنرا دریافت، صدق نمی‌کند. 3. (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ... وَ مَنْ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرٍ)؛[10] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند: هرکسی که در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با مجاهدان و شهیدان بدر محشور خواهد شد. پی نوشتها: [1]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج‌2، ص 535: 536، بیجا، بیتا. [2]. نساء، 100. [3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌5، ص 52- 55، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق. [4]. نحل، 41. [5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‌12، ص 254. [6]. نساء، 97. [7]. کوثر، ج ‌2، ص 533- 534. [8]. ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، المقدمة، ص 35، مدرسة الإمام المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف‌، قم‌، چاپ اول، 1404ق.‌ [9]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 279- 280، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌4، ص 548، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
یکی از مفاهیمی که از نگاه ارزشی در قرآن کریم و آموزههای دینی به صورت وسیعی انعکاس یافته، موضوع (هجرت) است.
قرآن کریم در 24 مورد از هجرت سخن به میان آورده است، با تعابیر مختلفی؛ مانند (مهاجراً)، (مَنْ یُهاجِرْ)، (من هاجر)، (الذین هاجروا) و... همچنین در احادیث و روایات فراوانی به مسئله هجرت پرداخته شده است؛ مانند اینکه هرکس در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با اصحاب بدر محشور خواهد شد. و یا با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.
معنای هجرت این است که هر کس در راه خدا یعنی به جهت کسب خشنودی خدا مهاجرت کند، و به این منظور از خانه و کاشانهاش چشم بپوشد که هم از نظر اعتقادی و هم از نظر عملی پایبند به دین خدا باشد، خواهد دید که در زمین، نقاط بسیاری برای زندگی وجود دارد. هر نقطهای را که موانع نمیگذارد او در آن نقطه دین خدا را اقامه کند، میتوان با مهاجرت به نقطهای دیگر این موانع را پشت سر گذاشت.
مقام مهاجران در اسلام مقام فوق العاده پر ارجی است. هم خود پیامبر اسلام(ص) و هم مسلمانان بعد، همگی برای مهاجران احترام خاصی قائل بودند؛ چرا که آنها برای گسترش دعوت اسلام، به تمام زندگی خویش، پشت پا زدند و عدهای نیز جان خود را به خطر انداختند. از نظر اسلام، کسانی که در محیط کفر و شرک زندگی میکنند ولی در آنها آمادگی ایمان به خدا وجود دارد، در صورتی که نتوانند به وظایف ایمانی خود عمل کنند، باید آن محیط را ترک نمایند، مگر اینکه امکان هجرت وجود نداشته باشد. اگر کسی امکان هجرت داشته باشد و در عین حال در آن محیط زندگی کند معلوم است که ایمان درستی ندارد و نمیتوان بر ایمان چنین شخصی اعتماد کرد. قرآن کریم اینگونه افراد را ستمگران بر نفس خود میداند و به آنها وعده عذاب جهنم میدهد.
پاسخ تفصیلی:
یکی از مفاهیمی که از نگاه ارزشی در قرآن کریم و آموزههای دینی به صورت وسیعی انعکاس یافته، موضوع (هجرت) است.
پیامبر اسلام(ص) با هجرت خود از مکه به مدینه از یک محیط محدود و خفقان آور به یک محیط آزاد قدم گذارد و از یک جامعه بسته و ایستا به جامعهای باز و پویا نقل مکان کرد، و همین (هجرت) تاریخ ساز بود که زمینه را برای رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان آماده ساخت.
قرآن کریم در 24 مورد از مسئله هجرت سخن به میان آورده است، با تعابیر مختلفی؛ مانند (مهاجراً)، (مَنْ یُهاجِرْ)، (من هاجر)، (الذین هاجروا) و... .[1]
از جمله آیاتی که در آن مسئله هجرت مطرح شده، این آیه است: (وَ مَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثیراً وَ سَعَةً وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما)؛[2] کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امنِ فراوان و گسترده ای در زمین مییابد. و هر کس به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند، آمرزنده و مهربان است.
معنای این آیه شریفه این است که هر کس در راه خدا؛ یعنی به جهت کسب خشنودی خدا مهاجرت کند، و به این منظور از خانه و کاشانهاش چشم بپوشد که هم از نظر اعتقادی و هم از نظر عملی پای بند به دین خدا باشد، خواهد دید که در زمین نقاط بسیاری برای زندگی است. هر نقطهای را که موانع نمیگذارد او در آن نقطه دین خدا را اقامه کند، با مهاجرت به نقطهای دیگر با موانع به مقابله برمیخیزد، و آنها را از سر راه برمیدارد و آن وقت است که میفهمد زمین خدا گسترده است.
مهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است، سرزمینی که انسانها میتوانند در آنجا با کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) آشنا شده، و سپس به آن دو عمل کنند. لزوم اجر و ثواب الهی بر خدای تعالی و به عهده گرفتن پاداش آنان از سوی خداوند: (فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ) تعبیر کنایی است که نزد خداوند اجری جمیل و ثوابی جزیل است که به طور یقین و صد در صد بنده مهاجر آن اجر را دریافت خواهد کرد.[3]
بنابر این مهاجران در هر صورت به پیروزی بزرگی دست مییابند. چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادی و حریت در انجام وظایف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست دهند؛ چرا که تمام پاداشهای نیکوکاران بر خدا است.
قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: (وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)؛[4] آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند!
این آیه میگوید مقام مهاجران مقام فوق العاده پر ارجی است. هم خود پیامبر اسلام(ص) و هم مسلمانان بعد، همگی برای آنها احترام خاصی قائل بودند؛ چرا که آنها برای گسترش اسلام، به تمام زندگی خویش، پشت پا زدند، عدهای جان خود را به خطر انداختند، و بعضی از همه اموال خود چشم پوشیدند. تعبیر به (هاجَرُوا فِی اللَّهِ) که حتی کلمه (سبیل) هم در آن ذکر نشده، اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است که تنها برای خدا و در مسیر خدا و به خاطر رضای او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتی زدند، نه برای نجات جان خود و یا استفاده مادی دیگر.
در تفسیر جمله (لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً)، گفتهاند: یعنی شهر خوبی چون مدینه را به جای شهری که آن را ترک کردند(مکه) برایشان فراهم آوردیم، زیرا کلمه (لنبوئنهم) از باب (بوأت له مکانا) است؛ یعنی مکانی را جهت جای دادن کسی صاف کردم.[5]
در راستای اهمیت موضوع هجرت در مکتب اسلام، قرآن در جایی دیگر کسانی را که تن به ظلم داده و هجرت نکردند مورد سرزنش قرار میدهد:
(إِنَّ الَّذینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیرا)؛[6] کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند، در حالیکه به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)، گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.
از نظر اسلام، کسانی که در محیط کفر و شرک زندگی میکنند ولی در آنها آمادگی ایمان به خدا وجود دارد، در صورتی که نتوانند به وظایف دینی خود عمل کنند، باید آن محیط را ترک کنند، مگر اینکه امکان هجرت وجود نداشته باشد. اگر کسی امکان هجرت داشته باشد و در عین حال در آن محیط زندگی کند، معلوم است که ایمان درستی ندارد و نمیتوان بر ایمان چنین شخصی اعتماد کرد. قرآن کریم در این آیه اینگونه افراد را ستمگران بر نفس خود میداند و به آنها وعده عذاب جهنم میدهد. این دو مطلب در قالب یک گفتوگوی کوتاه میان ملائکه و اینگونه افراد که پس از مرگشان و در عالم برزخ صورت میگیرد، آمده است.
پس از آنکه فرشتگان چنین اشخاصی را که با ارتکاب این گناه بزرگ بر خود ستم کردهاند قبض روح نمودند، به آنها میگویند: شما در دنیا چه حالتی داشتید و حال شما چگونه بود؟ آنها در پاسخ میگویند: ما مستضعفان در زمین بودیم؛ یعنی در وطن خود از سوی مشرکان و کافران در تنگنا بودیم و نمیتوانستیم ایمان خود را اظهار کنیم و شرایط محیط طوری بود که دریافت کلام حق بر ما دشوار بود. فرشتگان در پاسخ آنها میگویند: مگر زمین خدا وسعت نداشت تا شما در آن هجرت کنید و از آن محیط خفقان آور و شرک آلود به محیط سالم و توحیدی نقل مکان کنید؟[7]
طبق این آیه و آیات فراوان دیگر قرآن، اسلام با صراحت دستور میدهد اگر در محیطی به دلیل عواملی نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه امن دیگری هجرت نمایید؛ زیرا با وسعت جهان هستی نمیتوان استدلال نمود که من در اینجا زاده شدم و خانه و زندگی دارم.
علت این دستور نیز روشن است؛ زیرا اسلام جنبه منطقهای ندارد، و وابسته و محدود به مکان و محیط معینی نیست و به این ترتیب علاقههای افراطی به محیط تولد و زادگاه و دیگر علایق مختلف از نظر اسلام نمیتواند مانع از هجرت مسلمان باشد؛ لذا میبینیم در صدر اسلام، همه این علاقهها به خاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و کسانی که طالب حق بودند خانه و کاشانه خود را رها کردند و به دنبال پیامبر(ص) از سرزمین کفر مهاجرت نمودند، تا در کنار آنحضرت بتوانند از جهل و شرک و بتپرستی نجات یابند.
موضوع هجرت در روایات نیز فراوان مطرح شده است، به عنوان نمونه:
1. (عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): هَاجِرُوا تُورِثُوا أَبْنَائَکُمْ مَجْداً.)؛[8] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.
2. (وَ الْهِجْرَةُ قَائِمَةٌ عَلَی حَدِّهَا الْأَوَّلِ مَا کَانَ لِلَّهِ فِی أَهْلِ الْأَرْضِ حَاجَةٌ مِنْ مُسْتَسِرِّ الْإِمَّةِ وَ مُعْلِنِهَا لَا یَقَعُ اسْمُ الْهِجْرَةِ عَلَی أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ عَرَفَهَا وَ أَقَرَّ بِهَا فَهُوَ مُهَاجِرٌ وَ لَا یَقَعُ اسْمُ الِاسْتِضْعَافِ عَلَی مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُه)؛[9] هجرت، بر جایگاه ارزشی نخستین خود قرار دارد. خدا را به ایمان اهل زمین نیازی نیست، چه ایمان خود را پنهان دارند یا آشکار کنند. نام مهاجر را بر کسی نمیتوان گذاشت جز آنکس که حجّت خدا بر روی زمین را بشناسد. هر کس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار کرد مهاجر است. و نام مستضعف در دین، بر کسی که حجّت بر او تمام شد، و گوشش آنرا شنید، و قلبش آنرا دریافت، صدق نمیکند.
3. (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ... وَ مَنْ مَاتَ مُهَاجِراً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْرٍ)؛[10] امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند: هرکسی که در حال هجرت برای خدا از دنیا برود، روز رستاخیز با مجاهدان و شهیدان بدر محشور خواهد شد.
پی نوشتها:
[1]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج2، ص 535: 536، بیجا، بیتا.
[2]. نساء، 100.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 52- 55، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. نحل، 41.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 254.
[6]. نساء، 97.
[7]. کوثر، ج 2، ص 533- 534.
[8]. ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، المقدمة، ص 35، مدرسة الإمام المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، قم، چاپ اول، 1404ق.
[9]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 279- 280، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 548، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [سایر] چه حادثه ای در تاریخ منجر به هجرت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) شد؟
- [سایر] چرا پیامبر به مسلمانان مکه دستور هجرت به حبشه را داد؟
- [سایر] با سلام چرا پیامبر هجرت کرد؟ در مورد هجرت پیامبر منابعی رو معرفی کنید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کفّار بر یکی از کشورهای اسلامی مسلّط شوند، و اظهار شعایر اسلامی در آن کشور مقدور نباشد، ولی امکان هجرت به کشوری که اظهار شعایر دینی در آن ممکن است، وجود داشته باشد، آیا هجرت واجب می شود؟
- [سایر] مشرکان مکه، چگونه تصمیم به قتل پیامبراکرم(ص) گرفتند و او را مجبور به هجرت به مدینه کردند؟
- [سایر] در زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه، چه کسی درغار همراه پیامبراکرم(ص) بود؟
- [سایر] محل زندگی امام علی(ع)؛ آیا قبل از هجرت در خانه پدرش ابوطالب بود یا در خانه پیامبر بود؟ بعد از هجرت و قبل از ازدواج در کدام خانه زندگی میکرد؟ آیا خانهای جدا داشت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کفّار بر یکی از کشورهای اسلامی مسلّط شوند، و اظهار شعایر اسلامی در آن کشور مقدور نباشد، ولی امکان هجرت به کشوری که اظهار شعایر دینی در آن ممکن است، وجود داشته باشد، آیا هجرت واجب می شود؟
- [سایر] چرا با استقرار پیامبر اسلام(ص) در مدینه و با نیاز آنحضرت به انسانهای مؤمن در جنگها و ... جعفر ابن ابیطالب و سایر مهاجران همان اوائل به مدینه نیامدند، بلکه در سال هفتم هجری به مدینه آمدند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر فرض شود که شخص مکلّف در محلّی است که روز آن شش ماه وشب آن شش ماه است و میتواند هجرت کند ومنتقل شود به شهری که نماز وروزه را بوقتش بجا آورد واجب است که هجرت کند و اگر نمیتواند مهاجرت کند احتیاط واجب آن است که در هر بیست وچهار ساعت نماز پنجگانه را بجا آورد در صورتی که تاریک و روشن شدن هوا نتواند شب و روز را معین نماید و اگر بتواند روز و شب را معین نماید باید به همان روشن و تاریک شدن وقت نماز را معین و نماز بخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حسن سلوک و رفتار مسلمان با بیگانه و مسلمان، باید بر اساس تعالیم اسلام در نهایت اعتدال و خیرخواهی برای همه خلق باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تعرّب پس از هجرت است، و معنای آن این است که انسان جایی رود که نتواند دین خود را حفظ کند؛ نظیر اینکه جایی رود که از معنویات و مسائل اسلامی دور بماند و نتواند او و وابستگان به او برخوردار از آشنائی با اسلام و مسائل دینی و معنویات انسانی شوند، و نظیر اینکه جایی رود که میداند خود او یا وابستگان به او فاسد میشوند، و اگر در چنین جاهایی باشد، خروج از آنجا را قرآن شریف واجب مؤکّد میداند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلت هایی که شده و وابسته به بانک ها گردیده است، تا بانک ها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلامی تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر مؤسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان واجب است در صورتی که در مدارس و دانشگاه ها و دانشکده های علوم و صنایع مورد احتیاج عموم، طبق آداب و سنن و رعایت احکام اسلام به تعداد کافی نباشد، خودشان مستقیماً به تأسیس این گونه مدارس و دانشگاه ها بر اساس تعالیم مقدسه اسلام و اجرای برنامه های دینی، اقدام نمایند و مهما امکن طوری ترتیب بدهند که از تمام طبقات هر کس استعدادش بیشتر است بتواند به تحصیل ادامه دهد.
- [آیت الله اردبیلی] مسافرت به کشورهای غیر اسلامی و اقامت در آنجا جهت تحصیل علوم روز یا تجارت و کسب و کار جایز است، به شرط آن که اطمینان داشته باشد در عقیده و عمل او انحرافی صورت نمیگیرد؛ بنابر این کسی که در آن مکانها اقامت گزیده اگر نسبت به خود یا زن و فرزندانش خوف انحراف داشته باشد، بر او لازم است که به سرزمینی که از خطر انحراف در امان است هجرت نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . امر به معروف و نهی از منکر، یکی از تعالیم مهمه اسلامی است که حیثیت و شرافت و بقاء عزت و ترقی و تعالی مسلمانان، و اجرای احکام و جلوگیری از فحشا و فساد و تأمین امنیت اجتماعی، به آن وابسته است.
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیبه روز مستحبی بگیرد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافر می تواند برای خواستن حاجت سه روز در مدینه طیّبه روزه مستحبی بگیرد.