تعلیم و تربیت باارزش ترین و مهم ترین وظیفة آدمی به شمار می آید. والاترین و ارجمندترین انسان ها که همان پیامبران و جانشینان آنان هستند، برای این منظور مبعوث گشته اند و سرچشمة سعادت و رستگاری بشر را همواره در این مرحله جستجو کرده اند و از آن، اهمیت توجه و عنایت به تربیت دینی و مذهبی فرزندان را می توان فهمید. و این مهم، به حدی است که از قرآن فهمیده می شود هر فرد نه تنها وظیفه دارد برای سعادت خود تلاش کند، بلکه بایست به فکر سعادت خانواده اش هم باشد و آنان را در مسیر بندگی خدا یاری کند[1]. حضرت امام سجاد علیه السلام فرموده اند: و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو است و در زندگی دنیا و خیر و شر آن وابسته به تو است و تو در سرپرستی او مسئول حسن تربیت و راهنمائی اش بر خدای عزوجل، کمک او بر طاعت و فرمانبرداری خدا هستی، پس در مورد او چنان عمل کن که خود را در مقابل نیکی به او مأجور و در مقابل بدی به او معذب و معاقب بدانی.[2] بحث از تربیت و پرورش به خصوص تربیت دینی، بحثی بسیار وسیع و حساس است و عوامل بسیاری در تربیت دینی دخیل هستند که برخی از آنها عبارتند از: 1. توکل به خدا و استمداد از او: خداوند متعال در قرآن فرموده است: هر کس به خداوند توکل کند، او را بس خواهد بود.[3] و یک مسلمان بایست در هر کاری هر چند بسیار کوچک باشد به خداوند متعال توکل نماید چه برسد به کاری عظیم و مهم و با ارزشی چون تربیت فرزندان. و این رکن اصیل و اساسی تربیت است. و پدر بایست فقط به فکر انجام وظیفة خویش در قبال فرزندانش باشد و نتیجه را به خداوند متعال واگذار نماید؛ چرا که بحث تربیت یک بحث اقتضایی است نه بحث علت تامه یعنی اگر والدین بی تفاوت و لاابالی باشند،این زمینه ساز برای شقاوت است. ولی چه بسیار اتفاق افتاده که بچه در یک محیط سالمی واقع شده و با اهل دین و معنویت سر و کار پیدا کرده و یک انقلاب درونی در او پیدا شده و خود را به سعادت رسانده است و نیز عکس آن صادق است که می بینی بسیاری در تربیت اولاد خود می کوشند ولی در این کوشش خود هرگز موفق نمی شوند و نیز می بینی که بسی یتیمان که دست تربیت پدر بر سر آنان نبوده ولی مع ذلک به واسطه تربیت الهی به مدارج کمال رسیده اند. پس یک پدر باید از این اصل اساسی لحظه ای غفلت نکند و با این حال به وظیفة خود نیز عمل نماید. و در این مورد از ارسطو نیز نقل شده که: بدان ممکن است بوسیلة تادیب و تربیت نیک شوند لکن این امر کلیت ندارد در بعضی چنان تأثیر می کند که اخلاق بد را به کلی زایل و ریشه کن می کند و در بعضی آنرا کاهش می دهد و در بعضی اصلا تاثیر نمی کند. 2. نقش خانواده و والدین: از نظر قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام تاریخ و تجربه اثبات شده که والدین دخالت موثر در سرنوشت اولاد دارند و این تأثیر به اندازه ای است که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن روایت مشهور رسیده که: السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه.[4] یعنی دل مادر زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت بچه است. و والدین زمینه ساز سعادت و شقاوت فرزند خود هستند. و چون غالب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری استوار است و اولین و مهم ترین پایگاه کانون خانواده است چرا که خمیر مایة شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد، لذا والدین باید در عمل به دستورات شرع کوشا و جدی باشند و برای دستورات اسلامی اهمیت ویژه ای قائل شوند. مثلاً باید زیباترین و خوشایندترین اوقات کودکان در خانواده زمانی باشد که بزرگترها برای نماز آماده می شوند. 3. نقش الگوهای رفتاری: روش الگویی را باید یکی از بهترین شیوه های آموزشی غیر مستقیم بدانیم. معلم در این روش، مفاهیم و ارزشهای اخلاقی را با اعمال و رفتار و شخصیت خود به طور غیر مستقیم به فراگیران آموزش می دهد. و از طرفی چون کودکان الگوپذیر هستند و شدیداً تحت تأثیر الگوهای همسالان و یا بزرگتر از خود قرار می گیرند. لذا والدین باید سعی کنند با خانواده های مذهبی ارتباط داشته باشند و خود نیز در اعمال و رفتار خود دقت کنند؛ چرا که کودک ناخودآگاه والدین خویش را به عنوان الگوی اصلی و اولیة خود قرار می دهد و والدین بایست به گونه ای عمل کنند که فرزندانشان تأثیر اعتقاد در عمل را به طور عینی و ملموس ببیند. و از این طریق به آموزش های دینی راغب گردند. و اگر بین گفتار و کردار والدین تناقض وجود داشته باشد، کودک نیز حساب گفتار را از کردار جدا خواهد کرد و از امام صادق علیه السلام در این زمینه روایت شده که مردم را با رفتار خود به سوی حق رهبری کنید نه با زبان خویش.[5] 4. ارتباط عاطفی: یکی از عوامل مؤثر در تربیت دینی فرزندان، برقراری ارتباط عاطفی و محبت آمیز با آنان است. اگر این ارتباط صمیمی باشد، فرزندان نیز به گفته های والدین احترام می گذارند و از رفتارهایشان تبعیت می نمایند. والدین بایست از روش های تحکم آمیز و دستوری جدا پرهیز کنند زیرا که فرزندان به خصوص در دوران نوجوانی از دستور دادن و برخورد تحکم آمیز به شدت متنفرند.[6] 5. تشویق: تشویق کودکان برای اعمال خوبی که انجام می دهند در تربیت دینی بسیار مؤثر است. والدین نیز برای این که کودکان خود را به اعمال دینی عادت دهند، تشویق از بهترین راه هاست. البته در تشویق نکاتی را باید در نظر گرفت. از جمله این که کودک بفهمد که شما به خاطر کار خوبی که انجام داده او را تشویق کرده اید. 6. تنبیه: از تنبیه می توان به عنوان آخرین سلاح تربیتی استفاده کرد. و لازم به یادآوری است که باید نهایت احتیاط را کرد و با هر بهانه ای به تنبیه کودک رو نیاورد که اثرات بسیار بدی خواهد گذاشت. در تنبیه کردن نیز به نکاتی بایست توجه نمود: اول اینکه سعی کنیم ابتدا علت تخلف را کشف کنیم و آن را از بین ببریم مثلاً اگر فرزندتان دیر وقت می خوابد و به همین خاطر برای نماز صبح نمی تواند بیدار شود، برنامة خانواده را طوری تنظیم کنید که شب ها زودتر بخوابد. دوم اینکه اصلا به هیچ وجه تنبیه در حضور جمع نباشد چرا که کودک تحقیر شده و کرامت نفس او را از بین می بریم. سوم اینکه: عمل زشت کودک مورد نکوهش قرار گیرد نه خود کودک.[7] در نوع تنبیه نیز حتی الامکان سعی شود از تنبیه های بدنی خودداری شود. و می توان از تنبیه های عاطفی مثل قهر کردن نیز استفاده کرد که در برخی مواقع کارایی بیشتری نیز دارند. شخصی نزد امام موسی علیه السلام از رفتار کودک خود شکایت نمود. حضرت فرمود: او را نزن با او قهر کن ولی مدت قهرت را طولانی نکن و زود آشتی کن. و از حضرت علی علیه السلام نیز نقل شده که فرموده اند: فرزند انسان به وسیلة ادب و تربیت پند می پذیرد و این چهارپایان هستند که فقط با زدن تربیت می شوند. و در آخر حدیثی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می آوریم که چارت تربیت دینی و اسلامی را ترسیم کرده است. نکته حائز اهمیت در ارتباط با زدن اینکه حتی در جایی که بهترین راه کتک زدن می باشد به این معنا نیست که فرزند به نحوی که در ذهن عموم مردم هست کتک زده شود بلکه به این شکل است که مثلا با چند صفحه تاخورده روزنامه روی دست بچه زده شود چون هدف بازداشتن و نهی از کاری بد است که با این روش اعلام انزجار میشود و مطمئن باشید اگر از ابتدا نکاتی چون رعایت حرمت، کرامت و عزت نفس فرزند شده باشد این نوع از تنبیه از بدتریت تنبیهات محسوب می شود به هر جهت اگر تنبیه بدنی به نحوی باشد که سبب کبودی و حتی سرخ شدن بدن بچه شود سبب دین شرعی می شود که باید به بچه پرداخته شود و یا از او حلالیت گرفته شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تربیت فرزند از نظر اسلام، استاد حسین مظاهری، نشر روحانی، قم. 2. پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، علی قائمی، نشر امیری، تهران. 3. آئین تربیت، ابراهیم امینی، نشر اسلامی. 4. آموزش مفاهیم دینی, ناصر باهنر، نشر شرکت بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی. پی نوشتها: [1] . تحریم/60. [2] . رسالة حقوق امام سجاد علیه السلام ، ترجمه و شرح محمد سپهری، قم، نشر دارالعلم، چاپ چهارم، 1375، ص 140. [3] . طلاق/3. [4] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، چاپ موسسه دارالکتاب، چاپ سوم، 1404، ص 227. [5] . حمیری، قرب الاسناد، تهران، نشر نینوی، ص 37. [6] . از منابع مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزة علمیة قم، بخش تربیت و مشاوره. [7] . همان. منبع: اندیشه قم
تعلیم و تربیت باارزش ترین و مهم ترین وظیفة آدمی به شمار می آید. والاترین و ارجمندترین انسان ها که همان پیامبران و جانشینان آنان هستند، برای این منظور مبعوث گشته اند و سرچشمة سعادت و رستگاری بشر را همواره در این مرحله جستجو کرده اند و از آن، اهمیت توجه و عنایت به تربیت دینی و مذهبی فرزندان را می توان فهمید. و این مهم، به حدی است که از قرآن فهمیده می شود هر فرد نه تنها وظیفه دارد برای سعادت خود تلاش کند، بلکه بایست به فکر سعادت خانواده اش هم باشد و آنان را در مسیر بندگی خدا یاری کند[1]. حضرت امام سجاد علیه السلام فرموده اند: و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو است و در زندگی دنیا و خیر و شر آن وابسته به تو است و تو در سرپرستی او مسئول حسن تربیت و راهنمائی اش بر خدای عزوجل، کمک او بر طاعت و فرمانبرداری خدا هستی، پس در مورد او چنان عمل کن که خود را در مقابل نیکی به او مأجور و در مقابل بدی به او معذب و معاقب بدانی.[2]
بحث از تربیت و پرورش به خصوص تربیت دینی، بحثی بسیار وسیع و حساس است و عوامل بسیاری در تربیت دینی دخیل هستند که برخی از آنها عبارتند از:
1. توکل به خدا و استمداد از او:
خداوند متعال در قرآن فرموده است: هر کس به خداوند توکل کند، او را بس خواهد بود.[3] و یک مسلمان بایست در هر کاری هر چند بسیار کوچک باشد به خداوند متعال توکل نماید چه برسد به کاری عظیم و مهم و با ارزشی چون تربیت فرزندان. و این رکن اصیل و اساسی تربیت است. و پدر بایست فقط به فکر انجام وظیفة خویش در قبال فرزندانش باشد و نتیجه را به خداوند متعال واگذار نماید؛ چرا که بحث تربیت یک بحث اقتضایی است نه بحث علت تامه یعنی اگر والدین بی تفاوت و لاابالی باشند،این زمینه ساز برای شقاوت است. ولی چه بسیار اتفاق افتاده که بچه در یک محیط سالمی واقع شده و با اهل دین و معنویت سر و کار پیدا کرده و یک انقلاب درونی در او پیدا شده و خود را به سعادت رسانده است و نیز عکس آن صادق است که می بینی بسیاری در تربیت اولاد خود می کوشند ولی در این کوشش خود هرگز موفق نمی شوند و نیز می بینی که بسی یتیمان که دست تربیت پدر بر سر آنان نبوده ولی مع ذلک به واسطه تربیت الهی به مدارج کمال رسیده اند. پس یک پدر باید از این اصل اساسی لحظه ای غفلت نکند و با این حال به وظیفة خود نیز عمل نماید. و در این مورد از ارسطو نیز نقل شده که: بدان ممکن است بوسیلة تادیب و تربیت نیک شوند لکن این امر کلیت ندارد در بعضی چنان تأثیر می کند که اخلاق بد را به کلی زایل و ریشه کن می کند و در بعضی آنرا کاهش می دهد و در بعضی اصلا تاثیر نمی کند.
2. نقش خانواده و والدین:
از نظر قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام تاریخ و تجربه اثبات شده که والدین دخالت موثر در سرنوشت اولاد دارند و این تأثیر به اندازه ای است که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن روایت مشهور رسیده که: السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه.[4] یعنی دل مادر زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت بچه است. و والدین زمینه ساز سعادت و شقاوت فرزند خود هستند. و چون غالب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری استوار است و اولین و مهم ترین پایگاه کانون خانواده است چرا که خمیر مایة شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد، لذا والدین باید در عمل به دستورات شرع کوشا و جدی باشند و برای دستورات اسلامی اهمیت ویژه ای قائل شوند. مثلاً باید زیباترین و خوشایندترین اوقات کودکان در خانواده زمانی باشد که بزرگترها برای نماز آماده می شوند.
3. نقش الگوهای رفتاری:
روش الگویی را باید یکی از بهترین شیوه های آموزشی غیر مستقیم بدانیم. معلم در این روش، مفاهیم و ارزشهای اخلاقی را با اعمال و رفتار و شخصیت خود به طور غیر مستقیم به فراگیران آموزش می دهد. و از طرفی چون کودکان الگوپذیر هستند و شدیداً تحت تأثیر الگوهای همسالان و یا بزرگتر از خود قرار می گیرند. لذا والدین باید سعی کنند با خانواده های مذهبی ارتباط داشته باشند و خود نیز در اعمال و رفتار خود دقت کنند؛ چرا که کودک ناخودآگاه والدین خویش را به عنوان الگوی اصلی و اولیة خود قرار می دهد و والدین بایست به گونه ای عمل کنند که فرزندانشان تأثیر اعتقاد در عمل را به طور عینی و ملموس ببیند. و از این طریق به آموزش های دینی راغب گردند. و اگر بین گفتار و کردار والدین تناقض وجود داشته باشد، کودک نیز حساب گفتار را از کردار جدا خواهد کرد و از امام صادق علیه السلام در این زمینه روایت شده که مردم را با رفتار خود به سوی حق رهبری کنید نه با زبان خویش.[5]
4. ارتباط عاطفی:
یکی از عوامل مؤثر در تربیت دینی فرزندان، برقراری ارتباط عاطفی و محبت آمیز با آنان است. اگر این ارتباط صمیمی باشد، فرزندان نیز به گفته های والدین احترام می گذارند و از رفتارهایشان تبعیت می نمایند. والدین بایست از روش های تحکم آمیز و دستوری جدا پرهیز کنند زیرا که فرزندان به خصوص در دوران نوجوانی از دستور دادن و برخورد تحکم آمیز به شدت متنفرند.[6]
5. تشویق:
تشویق کودکان برای اعمال خوبی که انجام می دهند در تربیت دینی بسیار مؤثر است. والدین نیز برای این که کودکان خود را به اعمال دینی عادت دهند، تشویق از بهترین راه هاست. البته در تشویق نکاتی را باید در نظر گرفت. از جمله این که کودک بفهمد که شما به خاطر کار خوبی که انجام داده او را تشویق کرده اید.
6. تنبیه:
از تنبیه می توان به عنوان آخرین سلاح تربیتی استفاده کرد. و لازم به یادآوری است که باید نهایت احتیاط را کرد و با هر بهانه ای به تنبیه کودک رو نیاورد که اثرات بسیار بدی خواهد گذاشت. در تنبیه کردن نیز به نکاتی بایست توجه نمود:
اول اینکه سعی کنیم ابتدا علت تخلف را کشف کنیم و آن را از بین ببریم مثلاً اگر فرزندتان دیر وقت می خوابد و به همین خاطر برای نماز صبح نمی تواند بیدار شود، برنامة خانواده را طوری تنظیم کنید که شب ها زودتر بخوابد.
دوم اینکه اصلا به هیچ وجه تنبیه در حضور جمع نباشد چرا که کودک تحقیر شده و کرامت نفس او را از بین می بریم.
سوم اینکه: عمل زشت کودک مورد نکوهش قرار گیرد نه خود کودک.[7]
در نوع تنبیه نیز حتی الامکان سعی شود از تنبیه های بدنی خودداری شود. و می توان از تنبیه های عاطفی مثل قهر کردن نیز استفاده کرد که در برخی مواقع کارایی بیشتری نیز دارند. شخصی نزد امام موسی علیه السلام از رفتار کودک خود شکایت نمود. حضرت فرمود: او را نزن با او قهر کن ولی مدت قهرت را طولانی نکن و زود آشتی کن. و از حضرت علی علیه السلام نیز نقل شده که فرموده اند: فرزند انسان به وسیلة ادب و تربیت پند می پذیرد و این چهارپایان هستند که فقط با زدن تربیت می شوند. و در آخر حدیثی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می آوریم که چارت تربیت دینی و اسلامی را ترسیم کرده است.
نکته حائز اهمیت در ارتباط با زدن اینکه حتی در جایی که بهترین راه کتک زدن می باشد به این معنا نیست که فرزند به نحوی که در ذهن عموم مردم هست کتک زده شود بلکه به این شکل است که مثلا با چند صفحه تاخورده روزنامه روی دست بچه زده شود چون هدف بازداشتن و نهی از کاری بد است که با این روش اعلام انزجار میشود و مطمئن باشید اگر از ابتدا نکاتی چون رعایت حرمت، کرامت و عزت نفس فرزند شده باشد این نوع از تنبیه از بدتریت تنبیهات محسوب می شود به هر جهت اگر تنبیه بدنی به نحوی باشد که سبب کبودی و حتی سرخ شدن بدن بچه شود سبب دین شرعی می شود که باید به بچه پرداخته شود و یا از او حلالیت گرفته شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تربیت فرزند از نظر اسلام، استاد حسین مظاهری، نشر روحانی، قم.
2. پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، علی قائمی، نشر امیری، تهران.
3. آئین تربیت، ابراهیم امینی، نشر اسلامی.
4. آموزش مفاهیم دینی, ناصر باهنر، نشر شرکت بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی.
پی نوشتها:
[1] . تحریم/60.
[2] . رسالة حقوق امام سجاد علیه السلام ، ترجمه و شرح محمد سپهری، قم، نشر دارالعلم، چاپ چهارم، 1375، ص 140.
[3] . طلاق/3.
[4] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، چاپ موسسه دارالکتاب، چاپ سوم، 1404، ص 227.
[5] . حمیری، قرب الاسناد، تهران، نشر نینوی، ص 37.
[6] . از منابع مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزة علمیة قم، بخش تربیت و مشاوره.
[7] . همان.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] مقصود از روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی کودکان و نوجوانان چیست؟
- [سایر] کارکرد روش آسانگیری و محدودیتها در تربیت کودکان چیست؟
- [سایر] تربیت دینی کودکان چه لزومی دارد؟
- [سایر] تربیت دینی کودکان چه لزومی دارد؟
- [سایر] جایگاه پرورش حسِ دینی در تربیت کودکان چیست؟
- [سایر] مقصود از «روش الگویی» در تربیت دینی چیست؟
- [سایر] مقصود از »روش الگویی« در تربیت دینی چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در برخورد با کسی که فساد میکند آیا میتوانیم کتک بزنیم یا از وظایف دادگاه و حکومت است؟
- [سایر] تأثیر دین بر تربیت اجتماعی کودکان چیست؟
- [سایر] کلیدهای والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر یا مادر صلاحیّت نگهداری و تربیت کودک را نداشته و موجب فساد اخلاق و سوء تربیت دینی یا عدم سلامت جسمی فرزند شوند، حقّ حضانت از آنها ساقط میشود و در این صورت حقّ حضانت به ترتیب به افرادی که در مسأله 2997 گفته شد منتقل میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مانعی ندارد که در نماز آیات رکعت اول را مطابق یکی از این دو روش به جا آورد و رکعت دوم را مطابق روش دیگر.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر جلوگیری از معصیت بر کتک زدن وسختگرفتن برگناهکار متوقف باشد جایز است; ولی باید زیادهروی نشود. وبهتر است در اینصورت از حاکم شرع اجازه گرفته شود.
- [آیت الله مظاهری] درختها در دست کسی که آنها را آبیاری و تربیت میکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نیست، ولی اگر در تربیت و آبیاری آنها کوتاهی کند و یا به شرایطی که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت بر کتک زدن و سخت گرفتن بر گناهکار متوقّف باشد، جایز است، ولی باید زیاده روی نشود و بهتر است در این صورت از مجتهد جامعالشرایط اجازه گرفته شود؛ بلکه در صورتی که متوقف بر کتک زدن شدید باشد و یا موجب اغتشاش، بینظمی و بلوا شود، باید از طریق قانون و در صورت عدم وجود نظام صالح، با اجازه مجتهد جامعالشرایط و آگاه انجام شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند ورثهاش به جای او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میّت اجیر میگیرد، وحاصل را بین ورثه میّت ومالک قسمت میکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند درختها را تربیت نمایند.
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [امام خمینی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، ورثهاش به جای او هستند، و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند، حاکم شرع از مال میت اجیر میگیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت میکند و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربیت نماید، پس اگر قرار گذاشتهاند که به دیگری واگذار نکند، با مردن او معامله به هم میخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک میتواند عقد را به هم بزند، یا راضی شود که ورثه او یا کسی که آنها اجیرش میکنند، درختها را تربیت نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعد از قرارداد مساقات، مالک یا کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد، مساقات به هم نمیخورد و به وارث منتقل میشود، ولی اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد و شرط کرده باشند که خودش آنها را تربیت کند، مساقات به هم میخورد و باید سهم او را به ورثهاش بدهند و اگر حقوق دیگری هم داشته، ورثه او ارث میبرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی که تربیت درختها به او واگذار شده بمیرد چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش انها را تربیت کند ورثه اش به جای او هستند و اگر خودشان عمل را انجام ندهند و اجیر هم نگیرند حاکم شرع از مال میت اجیر می گیرد و حاصل را بین ورثه میت و مالک قسمت می کند و اگر قرارداد کرده باشند که خود او درختها را تربیت کند با مردن او معامله به هم می خورد