خلاصه پرسش: جنگ عاشورا یک حماسه نبود! چیزهایی که برای ما گفته اند و شنیده ایم همیشه صحیح نیست. ....
شرح پرسش: جنگ عاشورا یک حماسه نبود! چیزهایی که برای ما گفته اند و شنیده ایم همیشه صحیح نیست. به استناد تاریخ ، به جرات می توان گفت اگر حکومت شیعه مذهب صفویه در ایران به قدرت نمی رسید، امروز کمتر ایرانی از جنگ عاشورا شنیده بود. آنچه از حسین بن علی یک قهرمان ساخت ، دستگاه قدرتمند تبلیغاتی حکومت صفویه و روحانیون آن زمان بود. این تنها حرف ما نیست.... بسیاری چه موافق اسلام و چه مخالف این واقعیت را بازگو کرده اند : احمد کسروی : کتاب شیعه گری ؛ علی شریعتی : کتاب تشیع علوی، تشیع صفوی و.. پاسخ: باید توجه داشت که افراد ضد دین یا مخالف تشیع به خصوص تشیعی که درس آموخته مکتب عاشوراست با این گونه شبهات سعی در سست کردن اعتقادات شیعیان به خصوص شیعیان ایران دارند به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این شبهات را بیشتر ترویج می ‌کنند، و الا شیعه همزاد تاریخ اسلام بوده و زنده نگه داشتن نام و یاد و راه امام حسین (ع) مسئله ای نیست که بعد از حداقل 900 سال بعد آن واقعه صورت گرفته باشد با نگاهی به منابع روایی و تاریخی می بینیم که برای زنده نگه داشتن ماجرای حماسی عاشورا تلاش و فعالیت از همان روز عاشورا شروع شد. و در دوره ائمه (ع) ادامه یافت و به شیعیان سفارش شد به طرق مختلف؛ با رفتن به زیارت، خواندن زیارت در روزهای خاص، (مثل روز عاشورا، روز اربعین ) برپایی مراسم عزا، حتی با گریه گردن به امام حسین در عزای خود و اقوام، تشویق شاعران برای نوحه گری در حضور خود ائمه و.... امام سجاد همیشه به یاد عاشورا اشک می ریخت و می فرمود: (کیف لا ابکی؟ و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقاً للسباع و الوحش؟ ) چگونه گریه نکنم؟ آبی که برای درندگان و حیوانات وحشی آزاد بود، برای پدرم ممنوع گشت.[1] امام باقر (ع) با وجود فشارهای سخت امویان به اهل بیت خود دستور می‌دادند در خانه مجلس عزا و سوگواری تشکیل دهند و مصیبت امام حسین (ع) را به یکدیگر تسلیت می گفتند.[2] همچنین امام باقر (ع) عقیده داشت: بعد از یحیی بن زکریا آسمان در مرگ کسی نگریست مگر در شهادت حسین بن علی(ع)که چهل روز در این مصیبت گریان بود.[3] ابی عماره ی شاعر می گوید: امام صادق(ع)به من فرمودند:ای ابا عماره! درباره ی حسین(ع)برای ما مرثیه بخوان! چون قسمتی از مرثیه را خواندم، حضرت با شنیدن آن گریست و پیوسته گریه می کردند تا آنجا که صدای زنان پشت پرده هم به گریه بلند شد، سپس امام(ع) فرمودند: کسی که درباره ی حسین(ع) شعری بگوید و گریه کند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می شود.[4] امام موسی بن جعفر (ع) در ایام محرم در حالت سوگ و عزا به سر می بردند. حضرت امام رضا (ع) می فرمود : (هو الیوم الذی قتل فیه الحسین (ع)) : این روز، روزی است که حسین (ع) درآن کشته شده است.[5] دعبل خزاعی می گوید: در یکی از روزهای دهه ی محرم نزد امام رضا (ع) رفتم. آن حضرت غمگین و محزون در میان اصحابش نشسته بود.[6] حضرت امام رضا (ع) در هر موقعیتی برای جدش امام حسین (ع) عزاداری می کرد و مردم را به عزای پسر فاطمه (سلام الله علیها) تشویق می نمود.[7] علاوه بر اینکه ائمه معصومین خودشان تلاش در زنده نگه داشتن عاشورا داشتند، شیعیان را نیز به این اقدام تشویق می کردند لذا ما در تاریخ شاهدیم با وجود اینکه در طول تاریخ قدرت و حکومت اغلب در دست مخالفین و دشمنان اهال بیت(ع) بود ولی شیعیان هر موقع فرصت به دست می آوردند در زنده نگه داشتن پیام عاشورا جدیت می کردند. نمونه بارز آن دوره آل بویه ایرانی می باشد. ابن جوزی می نویسد در عاشورای سال 352ه.ق بازارها تعطیل، خرید و فروش متوقف شد مردم همه کارها را تعطیل نموده و برای حسین (ع) ندبه کردند.[8] گرچه عزاداری برای حسین بن علی(ع) و خاندان و یاران او به شکلهای مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار میشد، اما این مراسم، آن هم در حدّی گسترده به صورت سازمان یافته و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. کامل شیبی میگوید: دسته‌های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال 352 به وجود آمدند.[9] در عاشورای سال 352 نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحه‌خوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید.[10] به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال 353 ه.ق عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند.[11] در این روز با آویختن پلاس (پارچه‌های کهنه و سیاه)، اعلام عزا ‌نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی، سفیانیان را لعن میکردند، دستار از سر باز کرده نوحه میخواندند و خاک بر سر میافشاندند.[12] در سال 393 هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت.[13] در سال 398 که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.[14] باید توجه نمود که این عید خاص ایرانیان بود مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آل بویه اشاره دارند،[15] اما در همان دوره، با گسترش برگزاری مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیریهای متعدد، اهالی محله‌ کرخ از برگزاری این مراسم منع شدند.[16] هر چه حکومت آل‌بویه به پایان عمر خود نزدیک می‌شد و ضعف آن بیشتر میگردید، نزاع میان شیعه و سنی نیز افزون‌تر می‌شد، لذا سلاطین آل‌بویه می‌کوشیدند به هر نحو ممکن، برگزاری مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانی آن بودند، ملغی کنند. اما پافشاری شیعیان برای برگزاری مراسم عاشورا ادامه یافت. در سال 402 قمری فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزاری مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و برای جلوگیری از وقوع فتنه تدابیری اندیشید،[17] ولی بار دیگر خودش در سال 406 قمری برگزاری مراسم عاشورا را منع کردند، که اصرار شیعیان به برگزاری آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله‌ باب‌الشعیر شد و تعداد زیادی در این نزاع کشته شدند.[18] از سلاطین سلجوقی هم آنها که از دوستداران ائمه شیعه بودند. همچون ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال 479ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخی پس از سخنرانی و وعظ برای عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه می‌خواند و از مظلومیت‌های اهل‌بیت پیامبر یاد می‌کرد.[19] این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و شهرهای دیگر ایران معمول بوده است.[20] در ابتدای قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذی[21] از سادات حسینی خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادی نفوذ معنوی خلفای عباسی که حامی مذهب سنّت بودند رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال 656ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایلخانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدی روبه‌رو شد. از این رو فرصت مناسبی برای توسعه تشیع و برگزاری شعائر و مراسم مذهبی آن فراهم گردید و با روی خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمی شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهی در زمان "اولجایتو"، مراسم عزاداری عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزاری مجالس سوگواری برای امام حسین(ع)اهتمام می‌ورزیدند و حتی شاهزادگان و امرا نیز به برگزاری مجالس عزا همت می‌گماشتند.[22] با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب می‌شد. و این تأثیری فراوان بر آینده‌ آیین سوگواری محرم گذارد، به گونه‌ای که تظاهرات شکوه‌مند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعه‌ی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب (روضة الشهداء) به رشته‌ تحریر درآمد و قوه‌ محرکه ‌ای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازه‌ای از فعالیّت به نام روضه‌ خوانی یا قرائت (روضة الشهداء)، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزله‌ رشته‌ ای در آمد که به وسیله‌ آن، اشعار غنائی و متون و نمایش‌های تعزیه به هم بافته شدند. در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعه‌ی کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش بود. غالب این داستان‌ها از کتاب (روضة الشهداء) گرفته می‌ شد و از اوایل سده‌ شانزدهم میلادی در میان شیعیان به گونه‌ای گسترده انتشار یافت.از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزاداری امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند، مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا می‌داشتند.[23] گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور در دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده. از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان میدانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد.[24] بنا بر این از زمانی که حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش در کربلا به شهادت رسیدند، دشمن قصد داشت این قیام را خاموش کند و اهداف آن را نابود گرداند؛ لذا از همان روزهایی که کاروان اسرا را از شهری به شهر دیگر می بردند، با عنوان خارجی از آنها یاد می کردند. اهل بیت امام حسین (ع) از همان روز واقعه سعی می کردند با سوگواری اهداف این نهضت را برای مردم روشن سازند. امام سجاد (ع) که خود شاهد صحنه ی ناگوار و خونبار واقعه ی کربلا و ماجرای بعد از آن بود، برای زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان و برای جلوگیری از فراموش شدن آن واقعه سالیان دراز عزادار بود و به اندک مناسبتی اشک از دیدگانش جاری می شد بعد از امام سجاد (ع) هر یک از امامان (علیهم السلام) این راه را ادامه دادند و مردم را به برگزاری مراسم سوگواری تشویق می کردند و خود عزادار بودند؛ همچنین شاعران را به سرودن مرثیه در واقعه ی کربلا تشویق می کردند. دوره بعد از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) نیز مناطق نختلف جهان بر بر این تأکید داشتند. و در ایران دوره های گذشته حکومتهای آل بویه، سلجوقیان، غزنویان، خوارزمشاهیان، علویان طبرستان، ایلخانان مغول، سربداران، تیموریان و بالاخره صفویان قاجاریان بسبب رسمیت یافتن مذهب تشیع این گونه مراسم گسترده تر شد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.مقتل جامع سید الشهدا؛ زیر نظر مهدی پیشوایی 2.تاریخ تشیع در ایران رسول جعفریان پی نوشتها: [1]- ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ بیروت: دارالاضواء، بی تا.ج3، ص 303. [2]- حر عاملی، وسائل الشیعه؛ بیروت ، دار احیاء التراث، ج10، ص 398. [3]- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ تهران : المکتبه الاسلامیه، 1399 ه.ق. ج45، ص 211. [4]. شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛قم، منشورات رضی، 1368 ص 84. .[5] حر عاملی، پیشین؛ ج10، ص 394. [6]. مجلسی؛ ییشین؛ ج45 ، ص 257. [7]. شیخ صدوق؛ امالی؛ قم ، بعثت ، 1417ه، ص 138 و بحارالانوار؛ ج44، ص 282. [8]. ابن جوزی، المنتظم، بیروت دار الکتب العلمیه، 1412ه، ج12، ص 150. [9]. شیبی، کامل، تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، تهران، امیر کبیر، 1359، ص 43 . [10]. ابن جوزی ، پیشین، ج 7، ص 15 . [11].ابن خلدون، العبر، ترجمه عبد المحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1363ش، ج2، ص358. [12]. ابوالمحاسن، النجوم الزاهرة، بیروت، دار المعارف، بی تا، ج4، ص 218. [13].ابن جوزی، یشین، ج15، ص 82. [14]. ابن اثیر عزالدین ابی الحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتب‌العلمیه، 1407 ق، ج 8، ص 326. [15]. ابن الجوزی، پیشین، ج14، ص361. [16]. همان، ج15، ص37. [17]. همان، ص 125. [18]. ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133. [19]. الطباطبائی، سید عبدالعزیز، معجم اعلام‌ الشیعه، قم، مؤسسه آل ‌البیت، 1417، ص 296 . [20]. ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133. [21]. دولافوز، ث. ف (1316)، تاریخ هند، ترجمه محمّد تقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپخانه مجلس، جزء 4 از ج 2، ص 644. [22]. معین الدین محمّد اسفزاری، روضات الجنّات فی وصاف مدینه هرات، به کوشش محمّد اسحاق، مطبعه زرپاسری، بی‌تا، ج 1، ص 269. [23]. ر. ک: جان نورمن هالیستر: تشیّع در هند، ترجمه آزر میدخت، مشایخ فریدی، مراکز نشر دانشگاهی، 1373 ه. ش، ص 199- 202. [24]. نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدی، تهران، (بی تا)، ص 8. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

خلاصه پرسش: جنگ عاشورا یک حماسه نبود! چیزهایی که برای ما گفته اند و شنیده ایم همیشه صحیح نیست. ....


پاسخ:

شرح پرسش:
جنگ عاشورا یک حماسه نبود! چیزهایی که برای ما گفته اند و شنیده ایم همیشه صحیح نیست. به استناد تاریخ ، به جرات می توان گفت اگر حکومت شیعه مذهب صفویه در ایران به قدرت نمی رسید، امروز کمتر ایرانی از جنگ عاشورا شنیده بود. آنچه از حسین بن علی یک قهرمان ساخت ، دستگاه قدرتمند تبلیغاتی حکومت صفویه و روحانیون آن زمان بود. این تنها حرف ما نیست.... بسیاری چه موافق اسلام و چه مخالف این واقعیت را بازگو کرده اند : احمد کسروی : کتاب شیعه گری ؛ علی شریعتی : کتاب تشیع علوی، تشیع صفوی و..

پاسخ:
باید توجه داشت که افراد ضد دین یا مخالف تشیع به خصوص تشیعی که درس آموخته مکتب عاشوراست با این گونه شبهات سعی در سست کردن اعتقادات شیعیان به خصوص شیعیان ایران دارند به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این شبهات را بیشتر ترویج می ‌کنند، و الا شیعه همزاد تاریخ اسلام بوده و زنده نگه داشتن نام و یاد و راه امام حسین (ع) مسئله ای نیست که بعد از حداقل 900 سال بعد آن واقعه صورت گرفته باشد با نگاهی به منابع روایی و تاریخی می بینیم که برای زنده نگه داشتن ماجرای حماسی عاشورا تلاش و فعالیت از همان روز عاشورا شروع شد. و در دوره ائمه (ع) ادامه یافت و به شیعیان سفارش شد به طرق مختلف؛ با رفتن به زیارت، خواندن زیارت در روزهای خاص، (مثل روز عاشورا، روز اربعین ) برپایی مراسم عزا، حتی با گریه گردن به امام حسین در عزای خود و اقوام، تشویق شاعران برای نوحه گری در حضور خود ائمه و....
امام سجاد همیشه به یاد عاشورا اشک می ریخت و می فرمود: (کیف لا ابکی؟ و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقاً للسباع و الوحش؟ ) چگونه گریه نکنم؟ آبی که برای درندگان و حیوانات وحشی آزاد بود، برای پدرم ممنوع گشت.[1]
امام باقر (ع) با وجود فشارهای سخت امویان به اهل بیت خود دستور می‌دادند در خانه مجلس عزا و سوگواری تشکیل دهند و مصیبت امام حسین (ع) را به یکدیگر تسلیت می گفتند.[2] همچنین امام باقر (ع) عقیده داشت: بعد از یحیی بن زکریا آسمان در مرگ کسی نگریست مگر در شهادت حسین بن علی(ع)که چهل روز در این مصیبت گریان بود.[3]
ابی عماره ی شاعر می گوید: امام صادق(ع)به من فرمودند:ای ابا عماره! درباره ی حسین(ع)برای ما مرثیه بخوان! چون قسمتی از مرثیه را خواندم، حضرت با شنیدن آن گریست و پیوسته گریه می کردند تا آنجا که صدای زنان پشت پرده هم به گریه بلند شد، سپس امام(ع) فرمودند: کسی که درباره ی حسین(ع) شعری بگوید و گریه کند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می شود.[4]
امام موسی بن جعفر (ع) در ایام محرم در حالت سوگ و عزا به سر می بردند. حضرت امام رضا (ع) می فرمود : (هو الیوم الذی قتل فیه الحسین (ع)) : این روز، روزی است که حسین (ع) درآن کشته شده است.[5]
دعبل خزاعی می گوید: در یکی از روزهای دهه ی محرم نزد امام رضا (ع) رفتم. آن حضرت غمگین و محزون در میان اصحابش نشسته بود.[6]
حضرت امام رضا (ع) در هر موقعیتی برای جدش امام حسین (ع) عزاداری می کرد و مردم را به عزای پسر فاطمه (سلام الله علیها) تشویق می نمود.[7]
علاوه بر اینکه ائمه معصومین خودشان تلاش در زنده نگه داشتن عاشورا داشتند، شیعیان را نیز به این اقدام تشویق می کردند لذا ما در تاریخ شاهدیم با وجود اینکه در طول تاریخ قدرت و حکومت اغلب در دست مخالفین و دشمنان اهال بیت(ع) بود ولی شیعیان هر موقع فرصت به دست می آوردند در زنده نگه داشتن پیام عاشورا جدیت می کردند. نمونه بارز آن دوره آل بویه ایرانی می باشد. ابن جوزی می نویسد در عاشورای سال 352ه.ق بازارها تعطیل، خرید و فروش متوقف شد مردم همه کارها را تعطیل نموده و برای حسین (ع) ندبه کردند.[8]
گرچه عزاداری برای حسین بن علی(ع) و خاندان و یاران او به شکلهای مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار میشد، اما این مراسم، آن هم در حدّی گسترده به صورت سازمان یافته و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید. کامل شیبی میگوید: دسته‌های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال 352 به وجود آمدند.[9]
در عاشورای سال 352 نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحه‌خوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید.[10] به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال 353 ه.ق عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند.[11] در این روز با آویختن پلاس (پارچه‌های کهنه و سیاه)، اعلام عزا ‌نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی، سفیانیان را لعن میکردند، دستار از سر باز کرده نوحه میخواندند و خاک بر سر میافشاندند.[12]
در سال 393 هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت.[13] در سال 398 که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.[14] باید توجه نمود که این عید خاص ایرانیان بود مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آل بویه اشاره دارند،[15] اما در همان دوره، با گسترش برگزاری مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیریهای متعدد، اهالی محله‌ کرخ از برگزاری این مراسم منع شدند.[16]
هر چه حکومت آل‌بویه به پایان عمر خود نزدیک می‌شد و ضعف آن بیشتر میگردید، نزاع میان شیعه و سنی نیز افزون‌تر می‌شد، لذا سلاطین آل‌بویه می‌کوشیدند به هر نحو ممکن، برگزاری مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانی آن بودند، ملغی کنند. اما پافشاری شیعیان برای برگزاری مراسم عاشورا ادامه یافت. در سال 402 قمری فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزاری مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و برای جلوگیری از وقوع فتنه تدابیری اندیشید،[17] ولی بار دیگر خودش در سال 406 قمری برگزاری مراسم عاشورا را منع کردند، که اصرار شیعیان به برگزاری آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله‌ باب‌الشعیر شد و تعداد زیادی در این نزاع کشته شدند.[18]
از سلاطین سلجوقی هم آنها که از دوستداران ائمه شیعه بودند. همچون ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال 479ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخی پس از سخنرانی و وعظ برای عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه می‌خواند و از مظلومیت‌های اهل‌بیت پیامبر یاد می‌کرد.[19] این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و شهرهای دیگر ایران معمول بوده است.[20] در ابتدای قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذی[21] از سادات حسینی خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادی نفوذ معنوی خلفای عباسی که حامی مذهب سنّت بودند رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال 656ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایلخانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدی روبه‌رو شد. از این رو فرصت مناسبی برای توسعه تشیع و برگزاری شعائر و مراسم مذهبی آن فراهم گردید و با روی خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمی شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهی در زمان "اولجایتو"، مراسم عزاداری عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزاری مجالس سوگواری برای امام حسین(ع)اهتمام می‌ورزیدند و حتی شاهزادگان و امرا نیز به برگزاری مجالس عزا همت می‌گماشتند.[22]
با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب می‌شد. و این تأثیری فراوان بر آینده‌ آیین سوگواری محرم گذارد، به گونه‌ای که تظاهرات شکوه‌مند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعه‌ی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب (روضة الشهداء) به رشته‌ تحریر درآمد و قوه‌ محرکه ‌ای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازه‌ای از فعالیّت به نام روضه‌ خوانی یا قرائت (روضة الشهداء)، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزله‌ رشته‌ ای در آمد که به وسیله‌ آن، اشعار غنائی و متون و نمایش‌های تعزیه به هم بافته شدند. در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعه‌ی کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش بود. غالب این داستان‌ها از کتاب (روضة الشهداء) گرفته می‌ شد و از اوایل سده‌ شانزدهم میلادی در میان شیعیان به گونه‌ای گسترده انتشار یافت.از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزاداری امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند، مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا می‌داشتند.[23] گزارشات متعدّدی از اجتماعات مزبور در دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده. از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان میدانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد.[24]
بنا بر این از زمانی که حضرت امام حسین (ع) و یاران باوفایش در کربلا به شهادت رسیدند، دشمن قصد داشت این قیام را خاموش کند و اهداف آن را نابود گرداند؛ لذا از همان روزهایی که کاروان اسرا را از شهری به شهر دیگر می بردند، با عنوان خارجی از آنها یاد می کردند. اهل بیت امام حسین (ع) از همان روز واقعه سعی می کردند با سوگواری اهداف این نهضت را برای مردم روشن سازند. امام سجاد (ع) که خود شاهد صحنه ی ناگوار و خونبار واقعه ی کربلا و ماجرای بعد از آن بود، برای زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان و برای جلوگیری از فراموش شدن آن واقعه سالیان دراز عزادار بود و به اندک مناسبتی اشک از دیدگانش جاری می شد بعد از امام سجاد (ع) هر یک از امامان (علیهم السلام) این راه را ادامه دادند و مردم را به برگزاری مراسم سوگواری تشویق می کردند و خود عزادار بودند؛ همچنین شاعران را به سرودن مرثیه در واقعه ی کربلا تشویق می کردند. دوره بعد از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) نیز مناطق نختلف جهان بر بر این تأکید داشتند. و در ایران دوره های گذشته حکومتهای آل بویه، سلجوقیان، غزنویان، خوارزمشاهیان، علویان طبرستان، ایلخانان مغول، سربداران، تیموریان و بالاخره صفویان قاجاریان بسبب رسمیت یافتن مذهب تشیع این گونه مراسم گسترده تر شد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.مقتل جامع سید الشهدا؛ زیر نظر مهدی پیشوایی
2.تاریخ تشیع در ایران رسول جعفریان

پی نوشتها:
[1]- ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ بیروت: دارالاضواء، بی تا.ج3، ص 303.
[2]- حر عاملی، وسائل الشیعه؛ بیروت ، دار احیاء التراث، ج10، ص 398.
[3]- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ تهران : المکتبه الاسلامیه، 1399 ه.ق. ج45، ص 211.
[4]. شیخ صدوق؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛قم، منشورات رضی، 1368 ص 84.
.[5] حر عاملی، پیشین؛ ج10، ص 394.
[6]. مجلسی؛ ییشین؛ ج45 ، ص 257.
[7]. شیخ صدوق؛ امالی؛ قم ، بعثت ، 1417ه، ص 138 و بحارالانوار؛ ج44، ص 282.
[8]. ابن جوزی، المنتظم، بیروت دار الکتب العلمیه، 1412ه، ج12، ص 150.
[9]. شیبی، کامل، تشیّع و تصوف، ترجمه قراگزلو، تهران، امیر کبیر، 1359، ص 43 .
[10]. ابن جوزی ، پیشین، ج 7، ص 15 .
[11].ابن خلدون، العبر، ترجمه عبد المحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی،1363ش، ج2، ص358.
[12]. ابوالمحاسن، النجوم الزاهرة، بیروت، دار المعارف، بی تا، ج4، ص 218.
[13].ابن جوزی، یشین، ج15، ص 82.
[14]. ابن اثیر عزالدین ابی الحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالکتب‌العلمیه، 1407 ق، ج 8، ص 326.
[15]. ابن الجوزی، پیشین، ج14، ص361.
[16]. همان، ج15، ص37.
[17]. همان، ص 125.
[18]. ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133.
[19]. الطباطبائی، سید عبدالعزیز، معجم اعلام‌ الشیعه، قم، مؤسسه آل ‌البیت، 1417، ص 296 .
[20]. ابن اثیر، پیشین، ج 17، ص 133.
[21]. دولافوز، ث. ف (1316)، تاریخ هند، ترجمه محمّد تقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپخانه مجلس، جزء 4 از ج 2، ص 644.
[22]. معین الدین محمّد اسفزاری، روضات الجنّات فی وصاف مدینه هرات، به کوشش محمّد اسحاق، مطبعه زرپاسری، بی‌تا، ج 1، ص 269.
[23]. ر. ک: جان نورمن هالیستر: تشیّع در هند، ترجمه آزر میدخت، مشایخ فریدی، مراکز نشر دانشگاهی، 1373 ه. ش، ص 199- 202.
[24]. نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، کانون انتشارات عابدی، تهران، (بی تا)، ص 8.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین