آیا واقعا از نظر شهید مطهری (ره) حضرت رقیه (س) وجود نداشته‌اند؟
آنچه نزد مورخان مسلم به نظر می‌رسد این است که امام حسین علیه السّلام دو دختر به نام‌های فاطمه و سکینه داشته است شیخ مفید[1] در ارشاد این مطلب را آورده است و طبرسی[2] در اعلام‌الوری قول مفید را نقل کرده است امّا ابن شهر آشوب[3] در مناقب دختری به نام زینب را به آن دو (فاطمه و سکینه) می‌افزاید و اربلی[4] برای حسین علیه السّلام شش پسر و چهار دختر ذکر می‌کند. ولی نام دختر چهارم را نمی‌نویسد شاید همان دختر سه یا چهار ساله‌ای باشد که بعضی او را رقیه می‌نامند. تاریخ دربارة زینب و رقیه و مادرانشان ساکت است و هیچ اثری از آنان نشان نمی‌دهد. امّا بعضی از مورخان از دختری سه یا چهارساله که در خرابة شام جان سپرده است یاد می‌کنند. عمادالدین طبری[5] می‌نویسد: (در حاویه آمد که زنان خاندان نبوت شهادت مردان را بر پسران و دختران خردسال پنهان می‌کردند اگر کودکی بهانة پدر می‌گرفت به او می‌گفتند پدرت به سفر رفته است در میان دختران، دخترکی چهارساله بود، شبی وحشت‌زده و پریشان از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین علیه السّلام کجاست؟ من اکنون او را در خواب دیدم. صدای ناله و شیون از زنان و کودکان برخاست. یزید بیدار شد و پرسید چه خبر است. قصه آن کودک را به او گفتند یزید گفت: سر پدرش را برای او ببرید. سر مقدس حسین علیه السّلام را نزد او بردند پرسید این چیست؟ گفتند: این سر مطهر پدر توست آن دختر چهارساله ترسید و فریاد جانسوزی برآورد و سپس بیمار شد و در آن چند روز جان بر حق تسلیم کرد. این داستان در بعضی از کتاب‌ها مفصل‌تر آمده است محدث قمی در نفس المهموم[6] به نقل از کامل بهایی آورده است و حائری مازندرانی[7] از طریحی نقل می‌کند. البتّه برای وجود چنین دختری دو شاهد می‌توان آورد اگرچه این دو نیز در منابع اولیه موجود نیست امّا شاهد اوّل: هنگامی که کلثوم و یا زینب سلام الله علیهما در کوفه با سر بریده امام حسین علیه السّلام مواجه می‌شوند ضمن اشعاری می‌فرمایند: ای برادرم با فاطمه کوچک سخن بگو که نزدیک است قلبش تهی گردد که نشان از وجود چنین دختر خردسالی که در فراق پدر بی‌تاب بوده، می‌دهد.[8] شاهد دوم: گفته‌اند امام حسین علیه السّلام در آخرین لحظات حیات خویش هنگام مواجه با شمر چنین اشعاری سرود: الا یا زینب یا سکینه ایا ولدی من ذایکون لکم بعدی الا یا رقیه یا ام کلثوم انتم ودیعة ربی الیوم قد قرب الوعد[9] که در این‌جا امام حسین علیه السّلام نام رقیه را آورده است. خراسانی در منتخب التواریخ[10] کرامتی از حضرت رقیه نقل می‌کند بدین صورت که: عالم جلیل شیخ محمدعلی شامی که از جمله علمای نجف است به حقیر فرمود: جد مادری من جناب آقا سید ابراهیم دمشقی که نسب او به سید مرتضی علم‌الهدی می‌رسد سه دختر داشت یک شب دختر بزرگ او حضرت رقیه را در خواب می‌بیند که می‌فرماید به پدرت بگو در قبر من آب افتاده و بدن من در اذیت است به والی بگو تا قبر مرا تعمیر کند. دختر رؤیای خود را برای پدرش نقل می‌کند امّا بعد ابراهیم از ترس اهل سنت و اموی‌ها به آن اعتنا نمی‌کند سپس شب‌های دیگر دختر دوّم و سوّم و شب چهارم خود سید ابراهیم این خواب را می‌بیند سید از خواب بیدار می‌شود و صبح روز بعد به نزد والی رفته و رؤیای خود را برای وی نقل می‌کند والی دستور داد که هر یک از علمای سنی و شیعه که قفل در بدست او باز شد این کار را انجام دهد قفل به دست مرحوم سید ابراهیم دمشقی باز شد و سید ابراهیم قبر حضرت رقیه را تعمیر کرد در حالی که سه روز از کرامت هیچ احتیاجی به آب و غذا و تجدید وضو پیدا نکرد. اما سخنان استاد مطهری دلالت بر این نمی کند که اصل این قضیه منتفی می باشد بلکه به نظر می رسد که مراد وی این باشد که به عبارتهای متفاوت در کتابها آمده است مثلاً بعضی ها از آن طفل به کودکی خردسال یاد کرده اند و بعضی دیگر از آن به سه ساله ابی عبدالله اسم برده اند و گروه سوّم چهارساله نامیده اند همانطوری که از مقدمه جلد سوم کتاب حماسه حسینی بدست می آید بعضی از مطالب به اشاره بیان شده است ،و می شود گفت آن را بعنوان مثال برای تحریف لفظی ذکر کرده است و منظور آن بزرگوار انکار اصل وجود حضرت رقیه نیست. با توجه به مدارک و مراجعه به بعضی از کتب به نظر می رسد که اصل این قضیه و داستان صحیح بوده است امّا در این موضوع تحریفات لفظی صورت گرفته است ولی تواتر معنوی وجود دارد. استاد بزرگوار و شهید متفکّر به تحریفی بودن اصل قضیه نپرداخته بلکه علل ایجاد تحریف را مورد بررسی قرار داده و قضیه مورد سؤال را شاهد مثالی برای تحریف لفظی مطرح فرموده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سرگذشت جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها تألیف محمد محمدی اشتهاردی . 2. زندگی حضرت رقیه سلام الله علیها تألیف علی فلسفی. 3. ستارة درخشان شام، آقای خلخالی. . پی نوشتها: [1] . شیخ مفید، ارشاد، ص 252، مؤسسه آل‌البیت،‌ احیاء تراث قم. [2] . طبرسی، اعلام الوری، ج 1، ص 478، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اوّل. [3] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 77، مؤسسه انتشارات علامه. [4] . اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج 2، ص 38، تحقیق رسولی، تبریز سوق مسجد الجامع. [5] . عمادالدین طبری، کامل بهایی، ج 2، ص 179، مکتبة المصطفوی. [6] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 412416، انتشارات مکتب الحیدریه. [7] . حائری مازندرانی، منتخب ج 141، به نقل از منتخب طریحی، فخرالدین طریحی نجفی، انتشارات شریف رضی، ص 482. [8] . مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 115، عن بعض الکتب المقبره عن مسلم الجصاص. [9] . معهد، تحقیقات باقرالعلوم،‌ موسوعه کلمات الحسین، ص 511، دارالمعروف،‌ قم 1415 ه ، چاپ اوّل. [10] . حاج‌محمّدهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص 366،‌ تهران انتشارات علمی. منبع:اندیشه قم
عنوان سوال:

آیا واقعا از نظر شهید مطهری (ره) حضرت رقیه (س) وجود نداشته‌اند؟


پاسخ:

آنچه نزد مورخان مسلم به نظر می‌رسد این است که امام حسین علیه السّلام دو دختر به نام‌های فاطمه و سکینه داشته است شیخ مفید[1] در ارشاد این مطلب را آورده است و طبرسی[2] در اعلام‌الوری قول مفید را نقل کرده است امّا ابن شهر آشوب[3] در مناقب دختری به نام زینب را به آن دو (فاطمه و سکینه) می‌افزاید و اربلی[4] برای حسین علیه السّلام شش پسر و چهار دختر ذکر می‌کند. ولی نام دختر چهارم را نمی‌نویسد شاید همان دختر سه یا چهار ساله‌ای باشد که بعضی او را رقیه می‌نامند. تاریخ دربارة زینب و رقیه و مادرانشان ساکت است و هیچ اثری از آنان نشان نمی‌دهد. امّا بعضی از مورخان از دختری سه یا چهارساله که در خرابة شام جان سپرده است یاد می‌کنند. عمادالدین طبری[5] می‌نویسد: (در حاویه آمد که زنان خاندان نبوت شهادت مردان را بر پسران و دختران خردسال پنهان می‌کردند اگر کودکی بهانة پدر می‌گرفت به او می‌گفتند پدرت به سفر رفته است در میان دختران، دخترکی چهارساله بود، شبی وحشت‌زده و پریشان از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین علیه السّلام کجاست؟ من اکنون او را در خواب دیدم. صدای ناله و شیون از زنان و کودکان برخاست. یزید بیدار شد و پرسید چه خبر است. قصه آن کودک را به او گفتند یزید گفت: سر پدرش را برای او ببرید. سر مقدس حسین علیه السّلام را نزد او بردند پرسید این چیست؟ گفتند: این سر مطهر پدر توست آن دختر چهارساله ترسید و فریاد جانسوزی برآورد و سپس بیمار شد و در آن چند روز جان بر حق تسلیم کرد.
این داستان در بعضی از کتاب‌ها مفصل‌تر آمده است محدث قمی در نفس المهموم[6] به نقل از کامل بهایی آورده است و حائری مازندرانی[7] از طریحی نقل می‌کند. البتّه برای وجود چنین دختری دو شاهد می‌توان آورد اگرچه این دو نیز در منابع اولیه موجود نیست امّا شاهد اوّل: هنگامی که کلثوم و یا زینب سلام الله علیهما در کوفه با سر بریده امام حسین علیه السّلام مواجه می‌شوند ضمن اشعاری می‌فرمایند: ای برادرم با فاطمه کوچک سخن بگو که نزدیک است قلبش تهی گردد که نشان از وجود چنین دختر خردسالی که در فراق پدر بی‌تاب بوده، می‌دهد.[8] شاهد دوم: گفته‌اند امام حسین علیه السّلام در آخرین لحظات حیات خویش هنگام مواجه با شمر چنین اشعاری سرود:
الا یا زینب یا سکینه ایا ولدی من ذایکون لکم بعدی
الا یا رقیه یا ام کلثوم انتم ودیعة ربی الیوم قد قرب الوعد[9]
که در این‌جا امام حسین علیه السّلام نام رقیه را آورده است.
خراسانی در منتخب التواریخ[10] کرامتی از حضرت رقیه نقل می‌کند بدین صورت که: عالم جلیل شیخ محمدعلی شامی که از جمله علمای نجف است به حقیر فرمود: جد مادری من جناب آقا سید ابراهیم دمشقی که نسب او به سید مرتضی علم‌الهدی می‌رسد سه دختر داشت یک شب دختر بزرگ او حضرت رقیه را در خواب می‌بیند که می‌فرماید به پدرت بگو در قبر من آب افتاده و بدن من در اذیت است به والی بگو تا قبر مرا تعمیر کند. دختر رؤیای خود را برای پدرش نقل می‌کند امّا بعد ابراهیم از ترس اهل سنت و اموی‌ها به آن اعتنا نمی‌کند سپس شب‌های دیگر دختر دوّم و سوّم و شب چهارم خود سید ابراهیم این خواب را می‌بیند سید از خواب بیدار می‌شود و صبح روز بعد به نزد والی رفته و رؤیای خود را برای وی نقل می‌کند والی دستور داد که هر یک از علمای سنی و شیعه که قفل در بدست او باز شد این کار را انجام دهد قفل به دست مرحوم سید ابراهیم دمشقی باز شد و سید ابراهیم قبر حضرت رقیه را تعمیر کرد در حالی که سه روز از کرامت هیچ احتیاجی به آب و غذا و تجدید وضو پیدا نکرد.
اما سخنان استاد مطهری دلالت بر این نمی کند که اصل این قضیه منتفی می باشد بلکه به نظر می رسد که مراد وی این باشد که به عبارتهای متفاوت در کتابها آمده است مثلاً بعضی ها از آن طفل به کودکی خردسال یاد کرده اند و بعضی دیگر از آن به سه ساله ابی عبدالله اسم برده اند و گروه سوّم چهارساله نامیده اند همانطوری که از مقدمه جلد سوم کتاب حماسه حسینی بدست می آید بعضی از مطالب به اشاره بیان شده است ،و می شود گفت آن را بعنوان مثال برای تحریف لفظی ذکر کرده است و منظور آن بزرگوار انکار اصل وجود حضرت رقیه نیست.
با توجه به مدارک و مراجعه به بعضی از کتب به نظر می رسد که اصل این قضیه و داستان صحیح بوده است امّا در این موضوع تحریفات لفظی صورت گرفته است ولی تواتر معنوی وجود دارد.
استاد بزرگوار و شهید متفکّر به تحریفی بودن اصل قضیه نپرداخته بلکه علل ایجاد تحریف را مورد بررسی قرار داده و قضیه مورد سؤال را شاهد مثالی برای تحریف لفظی مطرح فرموده اند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سرگذشت جانسوز حضرت رقیه سلام الله علیها تألیف محمد محمدی اشتهاردی .
2. زندگی حضرت رقیه سلام الله علیها تألیف علی فلسفی.
3. ستارة درخشان شام، آقای خلخالی. .

پی نوشتها:
[1] . شیخ مفید، ارشاد، ص 252، مؤسسه آل‌البیت،‌ احیاء تراث قم.
[2] . طبرسی، اعلام الوری، ج 1، ص 478، مؤسسه آل‌البیت، چاپ اوّل.
[3] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج 4، ص 77، مؤسسه انتشارات علامه.
[4] . اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج 2، ص 38، تحقیق رسولی، تبریز سوق مسجد الجامع.
[5] . عمادالدین طبری، کامل بهایی، ج 2، ص 179، مکتبة المصطفوی.
[6] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 412416، انتشارات مکتب الحیدریه.
[7] . حائری مازندرانی، منتخب ج 141، به نقل از منتخب طریحی، فخرالدین طریحی نجفی، انتشارات شریف رضی، ص 482.
[8] . مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 115، عن بعض الکتب المقبره عن مسلم الجصاص.
[9] . معهد، تحقیقات باقرالعلوم،‌ موسوعه کلمات الحسین، ص 511، دارالمعروف،‌ قم 1415 ه ، چاپ اوّل.
[10] . حاج‌محمّدهاشم خراسانی، منتخب التواریخ، ص 366،‌ تهران انتشارات علمی.

منبع:اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین