ابن عربی در کتب خود از جمله فتوحات مکّیه سخنانی در مورد ائمه معصومین ع آورده اند که بعنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود. 1. (اصل و ریشة شجرة طوبی در خانة علی بن ابیطالب ع است زیرا شجرة طوبی همان حجاب مظهر نور فاطمة زهرا سلام الله علیها است پس در بهشت هیچ دری و درجه ای و خانه ای نیست مگر آنکه در آن شاخه ای از شاخه های شجرة طوبی هست و بیشتر مردم نمی دانند که ریشة این درخت کجاست ولی اصل و ریشة همه این ها حتّی سرّ هر نعمت بهشتی و هر بهره ای که برای اولیاء است از نور فاطمه س منشعب و متنوع است.)[1] 2. (کسی که به اهل بیت خیانت کند به رسول الله صلّی الله علیه و آله خیانت کرده و هر کس به آن چه که رسول الله ص به عنوان سنّت قرار داده خیانت کند بدرستی که در سنّت آن حضرت خیانت ورزیده است.)[2] البته سنت یاد شده از دیدگاه ایشان در بابی دیگر ذکر شده و آن را مودّت ذوی القربی و اهل بیت رسول الله و فاطمه و حسنین می داند.[3] 3. (اهل بیت اقطاب عالم هستند و آن ها در اعلی مرتبه و اتمّ شرف هستند و آن ها قطب و مرکز شرافت می باشند. و در همین بخش این جمله را آورده اند که شایسته و جایز نیست هیچ مسلمانی اهل بیت را مذمت کند. 4. و در جائی گفتگوی شبلی و امام سجّاد را به عنوان پندی برای همه نقل نموده است[4] که در عهده این مقال نیست. 5. ایشان در جای دیگری در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می گوید: (بدانکه خداوند، خلیفه ای دارد که خروج می کند و زمین را پر از قسط و عدل می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده است، اگر از دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد خداوند آن روز را بقدری طول می دهد تا این خلیفه که از عترت رسول الله ص و از اولاد فاطمه س است و اسم او هم اسم پیامبر ص است و جدّ او حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السّلام می باشد، ظهور کند او کسی است که ظلم و اهلش را نابود می کند، دین را اقامه می کند روح در اسلام می دَمد و اسلام به سبب او عزت می یابد بعد از آنکه ذلیل بوده و اسلام را زنده می کند بعد از آنکه مرده است.)[5] پی نوشتها: [1] . ابن عربی، محیی الدین ، فتوحات مکیه ج 1، ص 673، باب 71، الیواقیت و الجواهر، ترجمه از علی فضلی، بیروت. [2] . همان، ج 4، باب 502، ص 139. [3] . بن عربی ، محیی الدین ،، فتوحات مکیه ، ج 3، ص 234، باب محبة آل بیت النبی من محبة النبی صلّی الله علیه و آله چاپ مصر. [4] . ابن عربی، محیی الدین ، فتوحات مکیه ، ج 1، باب 72، ص 677، چاپ (بیروت)، ترجمه از علی فضلی. [5] . همان ، ج 3، ص 327،. منبع: اندیشه قم
ابن عربی در کتب خود از جمله فتوحات مکّیه سخنانی در مورد ائمه معصومین ع آورده اند که بعنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می شود.
1. (اصل و ریشة شجرة طوبی در خانة علی بن ابیطالب ع است زیرا شجرة طوبی همان حجاب مظهر نور فاطمة زهرا سلام الله علیها است پس در بهشت هیچ دری و درجه ای و خانه ای نیست مگر آنکه در آن شاخه ای از شاخه های شجرة طوبی هست و بیشتر مردم نمی دانند که ریشة این درخت کجاست ولی اصل و ریشة همه این ها حتّی سرّ هر نعمت بهشتی و هر بهره ای که برای اولیاء است از نور فاطمه س منشعب و متنوع است.)[1]
2. (کسی که به اهل بیت خیانت کند به رسول الله صلّی الله علیه و آله خیانت کرده و هر کس به آن چه که رسول الله ص به عنوان سنّت قرار داده خیانت کند بدرستی که در سنّت آن حضرت خیانت ورزیده است.)[2]
البته سنت یاد شده از دیدگاه ایشان در بابی دیگر ذکر شده و آن را مودّت ذوی القربی و اهل بیت رسول الله و فاطمه و حسنین می داند.[3]
3. (اهل بیت اقطاب عالم هستند و آن ها در اعلی مرتبه و اتمّ شرف هستند و آن ها قطب و مرکز شرافت می باشند. و در همین بخش این جمله را آورده اند که شایسته و جایز نیست هیچ مسلمانی اهل بیت را مذمت کند.
4. و در جائی گفتگوی شبلی و امام سجّاد را به عنوان پندی برای همه نقل نموده است[4] که در عهده این مقال نیست.
5. ایشان در جای دیگری در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می گوید:
(بدانکه خداوند، خلیفه ای دارد که خروج می کند و زمین را پر از قسط و عدل می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده است، اگر از دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد خداوند آن روز را بقدری طول می دهد تا این خلیفه که از عترت رسول الله ص و از اولاد فاطمه س است و اسم او هم اسم پیامبر ص است و جدّ او حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السّلام می باشد، ظهور کند او کسی است که ظلم و اهلش را نابود می کند، دین را اقامه می کند روح در اسلام می دَمد و اسلام به سبب او عزت می یابد بعد از آنکه ذلیل بوده و اسلام را زنده می کند بعد از آنکه مرده است.)[5]
پی نوشتها:
[1] . ابن عربی، محیی الدین ، فتوحات مکیه ج 1، ص 673، باب 71، الیواقیت و الجواهر، ترجمه از علی فضلی، بیروت.
[2] . همان، ج 4، باب 502، ص 139.
[3] . بن عربی ، محیی الدین ،، فتوحات مکیه ، ج 3، ص 234، باب محبة آل بیت النبی من محبة النبی صلّی الله علیه و آله چاپ مصر.
[4] . ابن عربی، محیی الدین ، فتوحات مکیه ، ج 1، باب 72، ص 677، چاپ (بیروت)، ترجمه از علی فضلی.
[5] . همان ، ج 3، ص 327،.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا صاحب کتاب فتوحات مکیه از حضرت زهرا و یا سائرمعصومین علیهم السّلام یاد کرده است؟
- [سایر] لمس کردن نام حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ائمه (علیهم السلام) بدون وضو چگونه است ؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد اهل بیت به خصوص امیرمونان و حضرت زهرا و امام زمان(علیهم السلام) چیست؟
- [سایر] چرا با وجود حضرت علی و حسنین(علیهم السلام), حضرت زهرا (س)در را باز کرد؟
- [سایر] آیا پاکی معصومان(علیهم السلام) ، پاکی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از عادت زنانگی را نیز شامل می شود؟
- [سایر] لمس کردن القاب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) برای زن حائض چگونه است؟
- [سایر] آیا زن حائض میتواند به نام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) دست بزند؟
- [سایر] سنی ها چقدر به اهل بیت (علیهم السلام)و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و هم چنین وجود مصلح آخرالزمان اعتقاد دارند؟
- [سایر] در موقع رجعت اهل بیت، آیا حضرت زهرا(س) هم رجعت می فرمایند؟ به چه ترتیب؟
- [سایر] آیا خشنودی حضرت زهرا(س) و اهلبیت (ع) در جشن نهم ربیع الاول صحت است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.