چرا اکثر پیامبران چوپان بودند؟
شبانی و دامداری از روزگاران کهن از جمله اشتغالات و حرفه های رایج جامعه بشری به ویژه در اجتماعات بدوی و روستایی بوده است. هر خانواده به طور طبیعی تعدادی، هر چند اندک، دام (گوسفند، گاو، شتر و غیره) با مقاصد اقتصادی و معیشتی نگاهداری می کرده و معمولاً نوجوانان و جوانان، آنها را به چراگاه و مراتع برده و شبانگاه به روستا برمی گشتند. حتی گاهی به سبب زیادی دام و فقدان نیروی انسانی کافی در درون خانواده، فرد و یا افرادی را به اجیری می گرفته اند؛ و آنان در برابر دریافت دستمزد دامداری و شبانی می کرده اند.[1] تردیدی نیست که انسان از بدو پیدایش خود در روی زمین برای آن که زنده بماند به غذا و طعام نیاز داشته و برای سیر کردن شکم خود و تأمین معیشت، نیازمند کار و کوشش بوده است. طبیعی ترین کار در آن زمینه، کشاورزی و دامداری و امثال آن بوده است. وانگهی پیامبران خدا، بعد بشری داشته و از این نظر مانند دیگر آحاد انسان برای زنده ماندن، کار و تلاش می کردند، و احیانا از طریق کشاورزی، دامداری و شبانی، زندگی می گذراندند. حضرت ابراهیم علیه السلام با ساره دختر خاله اش ازدواج کرد. او که زنی ثروتمند و صاحب گوسفندان فراوان بود، همه آنها را در اختیار ابراهیم(ع) قرار داد و او با سر و سامان دادن به آنها و حسن نگهداری، مال و منال فراوان به دست آورد و در شهر کوثا وضع هیچ کس بهتر از او نبود.[2] درباره شبانی پیامبر اکرم نیز روایات متعددی نقل شده است. جابربن عبدالله گوید: (در مرالظهران نزد رسول الله(ص) بودیم در حالی که گوسفند و قوچ می چرانید. پیامبر فرمود: بر شما باد گوسفند سیاه که پاکیزه تر است. پرسیدند: آیا شما گوسفند شبانی کرده اید؟ فرمود: آری، و هل نبی الا رعاها: آیا پیامبری بوده که گوسفند چرانی نکند؟!).[3] از عمار نقل شده که گفت: (روزی گوسفندان خانواده ام را به چرا برده بودم و محمد صلی الله علیه و آله و سلم هم شبانی می کرد به آن جناب گفتم: آیا مایل هستید تا به فخ برویم که آنجا مرتع و سبزه زاری درخشنده و نیکو است؟ پیامبر فرمود: آری برویم. فردای آن روز به آن جا رفتم، حضرت پیش از من به آنجا رسیده بود اما گوسفندانش را از آن مرتع و علفزار دور نگاه داشته و نمی گذاشت وارد چراگاه شوند تا مرا دید فرمود چون با تو قرار گذاشته بودم خوش نداشتم پیش از آمدن تو گوسفندان را بچرانم).[4] شبانی و رسالت رهبران آسمانی وظیفه ای خطیر و بزرگ بر عهده دارند؛ وظیفه ای که با گرفتاری و محرومیت، شکنجه و بلا، قتل و کشتن، خلاصه با انواع مصائب توأم و هم آغوش است. شرط کامیابی رهبران الهی، صبر و بردباری، یعنی شکیبایی در برابر هر گونه آزار و اذیت می باشد؛ زیرا بردباری و شکیبایی در تمام مراحل مبارزه شرط واقعی نیل به مقصود است. از این جهت، یک رهبر واقعی نباید از زیادی دشمن بترسد و عقب نشینی کند؛ نباید از کمی پیرو افسرده شود؛ نباید از پیش آمدهای ناگوار بیم و هراسی به دل راه دهد.[5] پیامبران، بخشی از عمر خود را قبل از رسیدن به مقام نبوت، به چوپانی و شبانی می گذاردند. مدتی در بیابان ها به تربیت حیوانات اشتغال می ورزند، تا در طریق تربیت انسان ها شکیبا و بردبار شوند، و تمام مصائب و سختی ها را آسان بشمارند. زیرا اگر شخصی توانست دشواری های تربیت حیوان را، که از نظر هوش و فهم با انسان قابل مقایسه نیست، بپذیرد؛ قطعا خواهد توانست هدایت گمراهان را که شالوده فطرت آنان را ایمان به خدا تشکیل می دهد، را بر عهده بگیرد.[6] از این رو در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم: (ما بعث الله قط نبیا حتی یسترعیه الغنم یعلمه بذلک رعیة الناس)؛ خداوند هیچ پیغمبری برنیانگیخت مگر آن که او را به شبانی و چوپانی گوسفندان واداشت تا بدان وسیله رعیت مردم را به ایشان بیاموزد).[7] در کتاب سیره حلبی در فلسفه شبانی، چنین می خوانیم: حکمت الهی ایجاب می کند که مرد وقتی به شبانی گوسفندان می پردازد از آن نظر که گوسفند، ضعیف ترین و پراکنده ترین بهایم است اقدام به چوپانی، مایه آرامش و سکون دل می شود و قلب انسان مملو از لطف و مهر و رأفت می گردد و چنان شخصی اگر از شبانی گوسفند به مردم داری و رعیت پروری بپردازد اولا: حدت طبیعی در وجود او از بین می رود و ثانیا: از ظلم و ستم غریزی فاصله می گیرد! پس او در معتدل ترین حالات و عادلانه ترین وضع قرار می گیرد.[8] علت دیگری که پیامبران به شبانی می پرداختند دوری از جامعه فاسد و منحطّ محل زندگی خود بوده است. و علت سوم: این کار فرصتی بود برای مطالعه آسمان زیبا، و اوضاع ستارگان، دقت در آیات تکوینی و انفسی که همگی نشانه های وجود او می باشد. قلوب پیامبران، با اینکه از آغاز آفرینش با مشعل توحید روشن می باشد؛ ولی خود را از مطالعه در آیات الهی و عوالم هستی بی نیاز نمی دیدند، و از همین طریق به آخرین درجات یقین و ایمان می رسیدند و به ملکوت آسمان ها و زمین راه می یافتند.[9] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 سایت مرتضی مطهری، مقاله شبانی پیامبر (ص) . 2 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج16، آیات 29 تا 35 سوره قصص. پی نوشتها: [1]. سید علوی، سید ابراهیم، مقاله شبانی حضرت(ص). [2]. قطب راوندی، سعیدبن هبة الله، قصص الانبیاء، مشهد، چاپ اول، 1409ق، ص110. [3]. همان، ص284. [4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج16، ص224. [5]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371ش، ج1، ص187. [6]. همان، ج1، ص188. [7]. شیخ صدوق، علل الشرایع، قم، ناشر داوری، ج1، ص32. [8]. السیرة الحلبیة، ج1، ص126 به نقل از: مقاله شبانی محمد(ص). [9]. فروغ ابدیت، همان، ج1، ص189. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چرا اکثر پیامبران چوپان بودند؟


پاسخ:

شبانی و دامداری از روزگاران کهن از جمله اشتغالات و حرفه های رایج جامعه بشری به ویژه در اجتماعات بدوی و روستایی بوده است. هر خانواده به طور طبیعی تعدادی، هر چند اندک، دام (گوسفند، گاو، شتر و غیره) با مقاصد اقتصادی و معیشتی نگاهداری می کرده و معمولاً نوجوانان و جوانان، آنها را به چراگاه و مراتع برده و شبانگاه به روستا برمی گشتند. حتی گاهی به سبب زیادی دام و فقدان نیروی انسانی کافی در درون خانواده، فرد و یا افرادی را به اجیری می گرفته اند؛ و آنان در برابر دریافت دستمزد دامداری و شبانی می کرده اند.[1]
تردیدی نیست که انسان از بدو پیدایش خود در روی زمین برای آن که زنده بماند به غذا و طعام نیاز داشته و برای سیر کردن شکم خود و تأمین معیشت، نیازمند کار و کوشش بوده است. طبیعی ترین کار در آن زمینه، کشاورزی و دامداری و امثال آن بوده است. وانگهی پیامبران خدا، بعد بشری داشته و از این نظر مانند دیگر آحاد انسان برای زنده ماندن، کار و تلاش می کردند، و احیانا از طریق کشاورزی، دامداری و شبانی، زندگی می گذراندند. حضرت ابراهیم علیه السلام با ساره دختر خاله اش ازدواج کرد. او که زنی ثروتمند و صاحب گوسفندان فراوان بود، همه آنها را در اختیار ابراهیم(ع) قرار داد و او با سر و سامان دادن به آنها و حسن نگهداری، مال و منال فراوان به دست آورد و در شهر کوثا وضع هیچ کس بهتر از او نبود.[2]
درباره شبانی پیامبر اکرم نیز روایات متعددی نقل شده است. جابربن عبدالله گوید: (در مرالظهران نزد رسول الله(ص) بودیم در حالی که گوسفند و قوچ می چرانید. پیامبر فرمود: بر شما باد گوسفند سیاه که پاکیزه تر است. پرسیدند: آیا شما گوسفند شبانی کرده اید؟ فرمود: آری، و هل نبی الا رعاها: آیا پیامبری بوده که گوسفند چرانی نکند؟!).[3]
از عمار نقل شده که گفت: (روزی گوسفندان خانواده ام را به چرا برده بودم و محمد صلی الله علیه و آله و سلم هم شبانی می کرد به آن جناب گفتم: آیا مایل هستید تا به فخ برویم که آنجا مرتع و سبزه زاری درخشنده و نیکو است؟ پیامبر فرمود: آری برویم. فردای آن روز به آن جا رفتم، حضرت پیش از من به آنجا رسیده بود اما گوسفندانش را از آن مرتع و علفزار دور نگاه داشته و نمی گذاشت وارد چراگاه شوند تا مرا دید فرمود چون با تو قرار گذاشته بودم خوش نداشتم پیش از آمدن تو گوسفندان را بچرانم).[4]

شبانی و رسالت
رهبران آسمانی وظیفه ای خطیر و بزرگ بر عهده دارند؛ وظیفه ای که با گرفتاری و محرومیت، شکنجه و بلا، قتل و کشتن، خلاصه با انواع مصائب توأم و هم آغوش است.
شرط کامیابی رهبران الهی، صبر و بردباری، یعنی شکیبایی در برابر هر گونه آزار و اذیت می باشد؛ زیرا بردباری و شکیبایی در تمام مراحل مبارزه شرط واقعی نیل به مقصود است. از این جهت، یک رهبر واقعی نباید از زیادی دشمن بترسد و عقب نشینی کند؛ نباید از کمی پیرو افسرده شود؛ نباید از پیش آمدهای ناگوار بیم و هراسی به دل راه دهد.[5]
پیامبران، بخشی از عمر خود را قبل از رسیدن به مقام نبوت، به چوپانی و شبانی می گذاردند. مدتی در بیابان ها به تربیت حیوانات اشتغال می ورزند، تا در طریق تربیت انسان ها شکیبا و بردبار شوند، و تمام مصائب و سختی ها را آسان بشمارند. زیرا اگر شخصی توانست دشواری های تربیت حیوان را، که از نظر هوش و فهم با انسان قابل مقایسه نیست، بپذیرد؛ قطعا خواهد توانست هدایت گمراهان را که شالوده فطرت آنان را ایمان به خدا تشکیل می دهد، را بر عهده بگیرد.[6] از این رو در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم: (ما بعث الله قط نبیا حتی یسترعیه الغنم یعلمه بذلک رعیة الناس)؛ خداوند هیچ پیغمبری برنیانگیخت مگر آن که او را به شبانی و چوپانی گوسفندان واداشت تا بدان وسیله رعیت مردم را به ایشان بیاموزد).[7]
در کتاب سیره حلبی در فلسفه شبانی، چنین می خوانیم: حکمت الهی ایجاب می کند که مرد وقتی به شبانی گوسفندان می پردازد از آن نظر که گوسفند، ضعیف ترین و پراکنده ترین بهایم است اقدام به چوپانی، مایه آرامش و سکون دل می شود و قلب انسان مملو از لطف و مهر و رأفت می گردد و چنان شخصی اگر از شبانی گوسفند به مردم داری و رعیت پروری بپردازد اولا: حدت طبیعی در وجود او از بین می رود و ثانیا: از ظلم و ستم غریزی فاصله می گیرد! پس او در معتدل ترین حالات و عادلانه ترین وضع قرار می گیرد.[8]
علت دیگری که پیامبران به شبانی می پرداختند دوری از جامعه فاسد و منحطّ محل زندگی خود بوده است.
و علت سوم: این کار فرصتی بود برای مطالعه آسمان زیبا، و اوضاع ستارگان، دقت در آیات تکوینی و انفسی که همگی نشانه های وجود او می باشد.
قلوب پیامبران، با اینکه از آغاز آفرینش با مشعل توحید روشن می باشد؛ ولی خود را از مطالعه در آیات الهی و عوالم هستی بی نیاز نمی دیدند، و از همین طریق به آخرین درجات یقین و ایمان می رسیدند و به ملکوت آسمان ها و زمین راه می یافتند.[9]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 سایت مرتضی مطهری، مقاله شبانی پیامبر (ص) .
2 تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج16، آیات 29 تا 35 سوره قصص.

پی نوشتها:
[1]. سید علوی، سید ابراهیم، مقاله شبانی حضرت(ص).
[2]. قطب راوندی، سعیدبن هبة الله، قصص الانبیاء، مشهد، چاپ اول، 1409ق، ص110.
[3]. همان، ص284.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج16، ص224.
[5]. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1371ش، ج1، ص187.
[6]. همان، ج1، ص188.
[7]. شیخ صدوق، علل الشرایع، قم، ناشر داوری، ج1، ص32.
[8]. السیرة الحلبیة، ج1، ص126 به نقل از: مقاله شبانی محمد(ص).
[9]. فروغ ابدیت، همان، ج1، ص189.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین