چرا پیامبران الهی آزمایش شدند؟
در پاسخ، باید مسأله آزمایش را از دو بُعد بررسی نماییم: 1. آزمایش عموم انسان ها؛ 2. آزمایش خصوص انبیا و اولیا. 1. آزمایش همه ی انسان ها اصل آزمایش در مورد همه ی بندگان خدا، وجود دارد و جای تردیدی نیست؛ چنان که در قرآن می خوانیم: (وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ)؛[1] قطعاً همه ی شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و به استقامت کنندگان بشارت ده. ولی نوع آزمایش متفاوت است و هر گروهی به تناسب شرایط و به اقتضای استعداد خود، آزمایش می شوند. در آیه ی دیگری از قرآن آمده است: (أحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ)؛[2] آیا مردم گمان می کردند همین که بگویند: (ایمان آوردیم)، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؛ ما کسانی را که پیش از آن ها بودند آزمودیم -و این ها را نیز امتحان می کنیم-؛ باید علم خداوند درباره ی کسانی که راست و کسانی که دروغ می گویند، تحقق یابد.) 2. آزمایش پیامبران از آن جا که پیامبران، سکان دار کشتی بشریّت و نجات بخش انسان ها از گرداب گمراهی اند، و پیامبری، مقامی عالی و بلند مرتبه است و هر کسی صلاحیّت و شایستگی آن را ندارد؛ از این رو پیامبر باید ویژگی ها و خصوصیّات متناسب با آن مقام و منزلت را داشته باشد و برای این که هر پیامبری در زمان خود موفق شود، باید آمادگی مقابله با جریان ها و حوادث را داشته باشد و فرصت ها را بشناسد. از سوی دیگر، ادعای بزرگ و خارق العاده، برای انسان ها به سهولت قابل پذیرش نیست؛ بنابراین، پیامبر باید از دو جهت کامل باشد: 1. ابعاد شخصی و کمالات فردی که با عبور از موانع و موفقیّت در آزمایش های دشوار، به دست می آید. گاهی یک سلسله آزمایش های چشمگیر و جالب، برای بعضی اشخاص پیش می آید که با عبور از آن ها به مقام عالی می رسند، و رسیدن به چنین افتخاری، بدون امتحان ممکن نیست. در اثر این امتحان ها، مردم توجه خاصی به مبدأ پیدا می کنند که بسیار لطیف و نورانی است و در سایه ی این توجه، صلاحیّت و لیاقت ارتقای به آن مراتب عالی، دست یافتنی است. این جهت به روشنی از آیات قرآن استفاده می شود: (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)؛[3] هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده ی آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ ابراهیم عرض کرد: از خاندان من -هم امامانی قرار بده -_خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.) در آیه ی دیگری آمده است:[4] (وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ)؛ داود دانست که ما او را آزمودیم؛ از این رو از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به رکوع رفت و پشیمان گشت.) 2. به وسیله ی آزمایش، جوهره و استعداد پیامبر، برای خودش و دیگران، بروز می کند، و دعوت او زمانی برای دیگران پذیرفتنی است که امتیازات و برتری های او به اثبات رسد و قابل تردید و انکار نباشد، لذا به وسیله ی آزمایش، این موجودات مقدس انبیاء(علیهم السلام)به همه ی مردم، در تمام اعصار، معرفی می شوند و در واقع با مردم اتمام حجت می شود که خداوند متعال بدون دلیل کسی را به نبوّت و رسالت انتخاب نکرده است. در قرآن کریم، موارد متعددی از آزمایش پیامبران ذکر شده است که امتیازات آن ها را بر می شمرد؛ برای مثال، درباره ی حضرت ابراهیم(علیه السلام)می فرماید: (قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ)؛[5] فرزندم! در خواب دیدم که ترا ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! آنچه را که به آن مأمور شده ای انجام ده! به خواست خداوند مرا از صابران خواهی یافت.) یا درباره ی حضرت یوسف(علیه السلام) آمده است: وقتی که همسر عزیز مصر او را به فحشا دعوت و در صورت سرپیچی، به زندان تهدید کرد، حضرت یوسف(علیه السلام) به خدا عرض کرد: (قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ)؛[6] خداوندا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه که مرا به سوی آن می خوانند.) افزون بر دو جهت مذکور جهات دیگری نیز برای آزمایش پیامبران قابل ذکر است، اگر آزمایش نبود، پاداش و جزا معنا نداشت؛ چون آزمایش یکی از معیارهای اصلی در ثواب و عذاب است و عدالت با آن تحقق می یابد؛ چنان که در مورد حضرت یوسف(علیه السلام) ، با این وجود که یوسف به تمام معنا مسخّر زلیخا بود، در مقابل فحشا عرض کرد: به خدا پناه می برم... در عوض خداوند متعال گذشته از این که حضرت یوسف(علیه السلام) را، تا قیامت، به قداست وعصمت به جهانیان معرفی کرد، وعده ی پاداش فراوان به او داد که یکی از آن ها توانایی تعبیر خواب بود؛ زیرا وقتی حضرت یوسف(علیه السلام)در زندان، خواب زندانی را تعبیر کرد، فرمود: (ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی)؛[7] این ها را خداوند به من تعلیم فرمود.) پس اگر این آزمایش های سخت نبود، خداوند چنین پاداشی به یوسف نمی داد. در حدیثی آمده است: اولین کسی که وارد بهشت می شود، حضرت علی(علیه السلام) است[8] و در حدیث دیگر آمده است: آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود، حضرت سلیمان(علیه السلام) است؛ زیرا او در دنیا حکومتی وسیع داشته و کمتر امتحان شده است.[9] پی نوشتها: [1]. بقره، 155. [2]. عنکبوت، 2و3. [3]. بقره، 124. [4]. سوره ی ص، 24. [5]. صافات، 102. [6]. یوسف، 33. [7]. یوسف، 37. [8]. بحارالانوار، ج108، ص108. [9]. میزان الحکمه، ج2، ص912، حدیث 5978. منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
عنوان سوال:

چرا پیامبران الهی آزمایش شدند؟


پاسخ:

در پاسخ، باید مسأله آزمایش را از دو بُعد بررسی نماییم:
1. آزمایش عموم انسان ها؛ 2. آزمایش خصوص انبیا و اولیا.
1. آزمایش همه ی انسان ها
اصل آزمایش در مورد همه ی بندگان خدا، وجود دارد و جای تردیدی نیست؛ چنان که در قرآن می خوانیم:
(وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ)؛[1] قطعاً همه ی شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و به استقامت کنندگان بشارت ده.
ولی نوع آزمایش متفاوت است و هر گروهی به تناسب شرایط و به اقتضای استعداد خود، آزمایش می شوند.
در آیه ی دیگری از قرآن آمده است:
(أحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ)؛[2] آیا مردم گمان می کردند همین که بگویند: (ایمان آوردیم)، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؛ ما کسانی را که پیش از آن ها بودند آزمودیم -و این ها را نیز امتحان می کنیم-؛ باید علم خداوند درباره ی کسانی که راست و کسانی که دروغ می گویند، تحقق یابد.)
2. آزمایش پیامبران
از آن جا که پیامبران، سکان دار کشتی بشریّت و نجات بخش انسان ها از گرداب گمراهی اند، و پیامبری، مقامی عالی و بلند مرتبه است و هر کسی صلاحیّت و شایستگی آن را ندارد؛ از این رو پیامبر باید ویژگی ها و خصوصیّات متناسب با آن مقام و منزلت را داشته باشد و برای این که هر پیامبری در زمان خود موفق شود، باید آمادگی مقابله با جریان ها و حوادث را داشته باشد و فرصت ها را بشناسد.
از سوی دیگر، ادعای بزرگ و خارق العاده، برای انسان ها به سهولت قابل پذیرش نیست؛ بنابراین، پیامبر باید از دو جهت کامل باشد:
1. ابعاد شخصی و کمالات فردی که با عبور از موانع و موفقیّت در آزمایش های دشوار، به دست می آید.
گاهی یک سلسله آزمایش های چشمگیر و جالب، برای بعضی اشخاص پیش می آید که با عبور از آن ها به مقام عالی می رسند، و رسیدن به چنین افتخاری، بدون امتحان ممکن نیست. در اثر این امتحان ها، مردم توجه خاصی به مبدأ پیدا می کنند که بسیار لطیف و نورانی است و در سایه ی این توجه، صلاحیّت و لیاقت ارتقای به آن مراتب عالی، دست یافتنی است. این جهت به روشنی از آیات قرآن استفاده می شود:
(وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)؛[3] هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده ی آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم؛ ابراهیم عرض کرد: از خاندان من -هم امامانی قرار بده -_خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.)
در آیه ی دیگری آمده است:[4]
(وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ)؛ داود دانست که ما او را آزمودیم؛ از این رو از پروردگارش طلب آمرزش کرد و به رکوع رفت و پشیمان گشت.)
2. به وسیله ی آزمایش، جوهره و استعداد پیامبر، برای خودش و دیگران، بروز می کند، و دعوت او زمانی برای دیگران پذیرفتنی است که امتیازات و برتری های او به اثبات رسد و قابل تردید و انکار نباشد، لذا به وسیله ی آزمایش، این موجودات مقدس انبیاء(علیهم السلام)به همه ی مردم، در تمام اعصار، معرفی می شوند و در واقع با مردم اتمام حجت می شود که خداوند متعال بدون دلیل کسی را به نبوّت و رسالت انتخاب نکرده است. در قرآن کریم، موارد متعددی از آزمایش پیامبران ذکر شده است که امتیازات آن ها را بر می شمرد؛ برای مثال، درباره ی حضرت ابراهیم(علیه السلام)می فرماید:
(قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ)؛[5] فرزندم! در خواب دیدم که ترا ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! آنچه را که به آن مأمور شده ای انجام ده! به خواست خداوند مرا از صابران خواهی یافت.)
یا درباره ی حضرت یوسف(علیه السلام) آمده است: وقتی که همسر عزیز مصر او را به فحشا دعوت و در صورت سرپیچی، به زندان تهدید کرد، حضرت یوسف(علیه السلام) به خدا عرض کرد:
(قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ)؛[6] خداوندا! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه که مرا به سوی آن می خوانند.)
افزون بر دو جهت مذکور جهات دیگری نیز برای آزمایش پیامبران قابل ذکر است، اگر آزمایش نبود، پاداش و جزا معنا نداشت؛ چون آزمایش یکی از معیارهای اصلی در ثواب و عذاب است و عدالت با آن تحقق می یابد؛ چنان که در مورد حضرت یوسف(علیه السلام) ، با این وجود که یوسف به تمام معنا مسخّر زلیخا بود، در مقابل فحشا عرض کرد: به خدا پناه می برم... در عوض خداوند متعال گذشته از این که حضرت یوسف(علیه السلام) را، تا قیامت، به قداست وعصمت به جهانیان معرفی کرد، وعده ی پاداش فراوان به او داد که یکی از آن ها توانایی تعبیر خواب بود؛ زیرا وقتی حضرت یوسف(علیه السلام)در زندان، خواب زندانی را تعبیر کرد، فرمود: (ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی)؛[7] این ها را خداوند به من تعلیم فرمود.)
پس اگر این آزمایش های سخت نبود، خداوند چنین پاداشی به یوسف نمی داد.
در حدیثی آمده است: اولین کسی که وارد بهشت می شود، حضرت علی(علیه السلام) است[8]
و در حدیث دیگر آمده است: آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود، حضرت سلیمان(علیه السلام) است؛ زیرا او در دنیا حکومتی وسیع داشته و کمتر امتحان شده است.[9]
پی نوشتها:
[1]. بقره، 155.
[2]. عنکبوت، 2و3.
[3]. بقره، 124.
[4]. سوره ی ص، 24.
[5]. صافات، 102.
[6]. یوسف، 33.
[7]. یوسف، 37.
[8]. بحارالانوار، ج108، ص108.
[9]. میزان الحکمه، ج2، ص912، حدیث 5978.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین