سریه[1] قتل کعب بن اشرف کعب بن اشرف از قبیله طی و از خاندان بنی نهبان و مادرش از یهود بنی نضیر بود او مرد شاعری بود که مردمان را بر ضد حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم تحریک می کرد. پس از شنیدن خبر پیروزی مسلمانان در جنگ بدر از مدینه به مکّه رفت و در منزل یکی از مشرکان به نام مطلب بن ابی و داعه به تحریک قریش علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرداخت او در وصف کشته شدگان بدر شعر سرود و در سوگواری برای آنها گریست، در وصف زنان مسلمان غزل سرایی کرد و با اظهار عشق به آن ها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان را آزرده خاطر ساخت.[2] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند آیا کسی هست که شرّ کعب را از سر من کوتاه کند؟ محمّد ابن مسلمه داوطلب شد و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من این کار را انجام می دهم و او را خواهم کشت امّا ناچاریم برای جلب اعتماد کعب به او دروغ بگوئیم (یعنی به شما نسبت های ناروا بدهیم) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند برای این کار از جانب من مانعی نیست. محمد بن مسلمه و ابو نائله سلکان بن سلامه که برادر رضاعی[3] کعب بودند و عباد بن بشیر، ابن عبس بن جبر و حارث بن اوس تصمیم گرفتند تا کعب را به قتل برساند.[4] ابو نائله که برادر رضاعی کعب بود به کعب گفت: ما از مسلمانان ناخشنودیم و آمدن این مرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ما بد و شوم است به گونه ای که با آمدن او حتّی چارپایان ما دچار سختی هستند و به خاطر شومی او، مشکلات به سوی ما سرازیر و راه ها به روی ما بسته شده. او به کعب گفت که به همراه عده ای آمده تا مقداری خرما و خواروبار نسیّه از او بگیرند و در عوض آن مقداری اسلحه گرو بگذارند.[5] هدف مسلمانان از گرو گذاشتن اسلحه این بود که وقتی که با اسلحه بر کعب وارد شدند او شک نکند و نترسد زیرا کشتن او کار ساده ای نبود زیرا کعب سخت مراقب خود بود و در خانه قلعه مانند خود و در میان یهودیان بنی نضیر زندگی می کرد بنابراین برای کشتن او لازم بود او را از خانه اش خارج کنند و به دور از هیاهو و سرو صدا او را به قتل برسانند. شبانگاه مسلمانان به راه افتادند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا بقیع بدرقه شان نمود و برای آن ها دعا کرد و بعد به خانه خود بازگشت. مسلمانان وقتی به خانه کعب رسیدند او را صدا زدند. کعب خواست که بیرون آید امّا همسرش مانع او شد و گفت تو مردی هستی که با اعمال و اشعار خود به مسلمانان اعلام جنگ داده ای و برای تو در این وقت شب بیرون رفتن از خانه خطرناک است امّا کعب اعتنایی نکرد و بیرون آمد ساعتی با ابو نائله و همراهانش صحبت کرد. مسلمانان به او پیشنهاد دادند تا به (شعب العجوز) بروند و با هم قدم بزنند و صحبت کنند.[6] کعب همراهی با آنها را پذیرفت ابو نائله در راه برای جلب اعتماد و اطمینان کعب دست به موهای کعب کشیده و از عطری که بر سرش زده بود تعریف کرد و برای بار دوم نیز دست به سر کعب کشید و گفت چه بوی خوشی تا امروز هرگز چنین عطری استشمام نکرده بودم برای بار سوم موهای بلند او را در دستتش پیچید، او را زمین زد و به دیگران گفت تا او را بکشند پس از آن به سرعت از محله بنی نضیر گریختند و به سوی مسجد آمدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن صدای تکبیر آنان بیرون آمده از ایشان استقبال کرد.[7] عباد بن بشیر در مورد قتل کعب بن اشرف اشعاری سروده که ترجمه آن چنین است. (او را صدا زدم نخست اعتنایی نکرد و فقط از بالای دیوار سر خود را نشان داد، دوباره صدا زدم گف: کیست که مرا صدا می کند، گفتم: برادرت عباد بن بشر بیا این زره های ما را برای یک ماه یا پانزده روز گرو بگیر، گفت: آری، گروهی که درمانده اند و گرسنه شده اند در عین حال که ثروت را از دست نداده اند و فقیر هم نیستند، به سوی ما روی آورد و شتابان می آمد و گفت: مثل اینکه برای کاری آمده اید، آری در دست های راست ما شمشیر سپید برّان بود که آزموده بود و دشمنان را با آن مدهوش می ساختیم، محمد بن مسلمه که کافران به دست او خوارو زبون می شوند چون شیر ژیان بر او حمله برد و با شمشیر خود بر او ضربه های سخت زد و ابو عبس بن جبر او را از پای در آورد، خداوند ششمین نفر ما بوده و ما به بهترین نعمت و گرامی ترین نصرت دست یافتیم، اشخاص گران مایه سر او را آوردند، بزرگوارانی که به تو خبر می دهند از راستی و نیکوکاری).[8] نتیجه گیری: گناه کعب بن اشرف این بود که مشرکان را بر علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشویق می کرد و نام زنان مسلمان را در اشعار خود می آورد در حالی که یهودیان متعهده شده بودند که هیچ گونه مراوده ای با قریش نداشته باشند و اگر ظلمی یا خطایی مرتکب شوند پیامبر حق دارد آنها را مجازات کند او عهد شکنی کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان را با اشعار خود تحقیر و در واقع جنگ فرهنگی و تبلیغ علیه السلام و مسلمانان می کرد و دیگران را بر علیه مسلمانان تحریک می نمود. از این روی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور کشتن او را صادر فرمود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فروغ ابدیت نوشته آیت الله جعفر سبحانی 2. کتاب تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نوشته ابراهیم آیتی مراجعه فرمائید. پی نوشتها: [1]. معمولا لشکرکشی هایی که با شرکت پیامبر اکرم(ص) صورت گرفته است غزوه نامیده می شود و آنهایی که بدون حضور ایشان اتفاق افتاده است، سریّه می نامند و تعداد سریّه های پیامبر حدود شصت سریه است. [2]. نویری، شهاب الدین، احمد نهایة الارب، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1365ش، ج2، ص71 و 72. [3]. برادر شیری، به کسی گفته می شود که از یک مادر شیر خورده باشند. [4]. طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ چهارم، 1368ش، ج3، ص1004 و 1003. [5]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق، 1989م، ج1، ص545 543. [6]. شهاب الدین احمد نویری، همان، ص74. [7]. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ دوم، 1382ش، ص499 و 498. [8]. شهاب الدین احمد نویری، همان، ص75. منبع: اندیشه قم
سریه[1] قتل کعب بن اشرف
کعب بن اشرف از قبیله طی و از خاندان بنی نهبان و مادرش از یهود بنی نضیر بود او مرد شاعری بود که مردمان را بر ضد حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم تحریک می کرد. پس از شنیدن خبر پیروزی مسلمانان در جنگ بدر از مدینه به مکّه رفت و در منزل یکی از مشرکان به نام مطلب بن ابی و داعه به تحریک قریش علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرداخت او در وصف کشته شدگان بدر شعر سرود و در سوگواری برای آنها گریست، در وصف زنان مسلمان غزل سرایی کرد و با اظهار عشق به آن ها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان را آزرده خاطر ساخت.[2]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند آیا کسی هست که شرّ کعب را از سر من کوتاه کند؟ محمّد ابن مسلمه داوطلب شد و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من این کار را انجام می دهم و او را خواهم کشت امّا ناچاریم برای جلب اعتماد کعب به او دروغ بگوئیم (یعنی به شما نسبت های ناروا بدهیم) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند برای این کار از جانب من مانعی نیست.
محمد بن مسلمه و ابو نائله سلکان بن سلامه که برادر رضاعی[3] کعب بودند و عباد بن بشیر، ابن عبس بن جبر و حارث بن اوس تصمیم گرفتند تا کعب را به قتل برساند.[4]
ابو نائله که برادر رضاعی کعب بود به کعب گفت: ما از مسلمانان ناخشنودیم و آمدن این مرد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ما بد و شوم است به گونه ای که با آمدن او حتّی چارپایان ما دچار سختی هستند و به خاطر شومی او، مشکلات به سوی ما سرازیر و راه ها به روی ما بسته شده. او به کعب گفت که به همراه عده ای آمده تا مقداری خرما و خواروبار نسیّه از او بگیرند و در عوض آن مقداری اسلحه گرو بگذارند.[5] هدف مسلمانان از گرو گذاشتن اسلحه این بود که وقتی که با اسلحه بر کعب وارد شدند او شک نکند و نترسد زیرا کشتن او کار ساده ای نبود زیرا کعب سخت مراقب خود بود و در خانه قلعه مانند خود و در میان یهودیان بنی نضیر زندگی می کرد بنابراین برای کشتن او لازم بود او را از خانه اش خارج کنند و به دور از هیاهو و سرو صدا او را به قتل برسانند.
شبانگاه مسلمانان به راه افتادند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا بقیع بدرقه شان نمود و برای آن ها دعا کرد و بعد به خانه خود بازگشت. مسلمانان وقتی به خانه کعب رسیدند او را صدا زدند. کعب خواست که بیرون آید امّا همسرش مانع او شد و گفت تو مردی هستی که با اعمال و اشعار خود به مسلمانان اعلام جنگ داده ای و برای تو در این وقت شب بیرون رفتن از خانه خطرناک است امّا کعب اعتنایی نکرد و بیرون آمد ساعتی با ابو نائله و همراهانش صحبت کرد. مسلمانان به او پیشنهاد دادند تا به (شعب العجوز) بروند و با هم قدم بزنند و صحبت کنند.[6] کعب همراهی با آنها را پذیرفت ابو نائله در راه برای جلب اعتماد و اطمینان کعب دست به موهای کعب کشیده و از عطری که بر سرش زده بود تعریف کرد و برای بار دوم نیز دست به سر کعب کشید و گفت چه بوی خوشی تا امروز هرگز چنین عطری استشمام نکرده بودم برای بار سوم موهای بلند او را در دستتش پیچید، او را زمین زد و به دیگران گفت تا او را بکشند پس از آن به سرعت از محله بنی نضیر گریختند و به سوی مسجد آمدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن صدای تکبیر آنان بیرون آمده از ایشان استقبال کرد.[7]
عباد بن بشیر در مورد قتل کعب بن اشرف اشعاری سروده که ترجمه آن چنین است.
(او را صدا زدم نخست اعتنایی نکرد و فقط از بالای دیوار سر خود را نشان داد، دوباره صدا زدم گف: کیست که مرا صدا می کند، گفتم: برادرت عباد بن بشر بیا این زره های ما را برای یک ماه یا پانزده روز گرو بگیر، گفت: آری، گروهی که درمانده اند و گرسنه شده اند در عین حال که ثروت را از دست نداده اند و فقیر هم نیستند، به سوی ما روی آورد و شتابان می آمد و گفت:
مثل اینکه برای کاری آمده اید، آری در دست های راست ما شمشیر سپید برّان بود که آزموده بود و دشمنان را با آن مدهوش می ساختیم، محمد بن مسلمه که کافران به دست او خوارو زبون می شوند چون شیر ژیان بر او حمله برد و با شمشیر خود بر او ضربه های سخت زد و ابو عبس بن جبر او را از پای در آورد، خداوند ششمین نفر ما بوده و ما به بهترین نعمت و گرامی ترین نصرت دست یافتیم، اشخاص گران مایه سر او را آوردند، بزرگوارانی که به تو خبر می دهند از راستی و نیکوکاری).[8]
نتیجه گیری:
گناه کعب بن اشرف این بود که مشرکان را بر علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشویق می کرد و نام زنان مسلمان را در اشعار خود می آورد در حالی که یهودیان متعهده شده بودند که هیچ گونه مراوده ای با قریش نداشته باشند و اگر ظلمی یا خطایی مرتکب شوند پیامبر حق دارد آنها را مجازات کند او عهد شکنی کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان را با اشعار خود تحقیر و در واقع جنگ فرهنگی و تبلیغ علیه السلام و مسلمانان می کرد و دیگران را بر علیه مسلمانان تحریک می نمود. از این روی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دستور کشتن او را صادر فرمود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فروغ ابدیت نوشته آیت الله جعفر سبحانی
2. کتاب تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نوشته ابراهیم آیتی مراجعه فرمائید.
پی نوشتها:
[1]. معمولا لشکرکشی هایی که با شرکت پیامبر اکرم(ص) صورت گرفته است غزوه نامیده می شود و آنهایی که بدون حضور ایشان اتفاق افتاده است، سریّه می نامند و تعداد سریّه های پیامبر حدود شصت سریه است.
[2]. نویری، شهاب الدین، احمد نهایة الارب، ترجمه مهدوی دامغانی، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1365ش، ج2، ص71 و 72.
[3]. برادر شیری، به کسی گفته می شود که از یک مادر شیر خورده باشند.
[4]. طبری، محمد ابن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه پاینده، ابوالقاسم، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ چهارم، 1368ش، ج3، ص1004 و 1003.
[5]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق، 1989م، ج1، ص545 543.
[6]. شهاب الدین احمد نویری، همان، ص74.
[7]. جعفریان، رسول، سیره رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ دوم، 1382ش، ص499 و 498.
[8]. شهاب الدین احمد نویری، همان، ص75.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) دستور قتل کعب بن اشرف یهودی را داد؟ و چرا بعد از کشتن او دستور داد همه مردان یهودی را بکشند؟
- [سایر] آیا ترور شاعرانی همچون کعب بن اشرف و اصماء بنت مروان بخاطر برتری فصاحت شعرشان بر قرآن بدستور پیامبراسلام(ص)واقعیت دارد؟
- [سایر] منظور از سریه مرثد بن ابی مرثد چیست؟
- [سایر] منظور از سریه منذر بن عمرو ساعدی چیست؟
- [سایر] منظور از غزوه و سریه چیست وپیامبر چند غزوه وسریه داشت؟
- [سایر] شخصیت اُبیّ بن کعب چگونه بود؟ اهل بیت (ع) چه نظری درباره او و روایات منقول از او داشتند؟
- [سایر] سریه ذات عرق به کدام سریه گفته می شود؟ علت و انگیزه این سریه و امیر آن چه کسی بود؟
- [سایر] ماجرای عبدالله بن جحش و یارانش در سریه نخله که به دستور پیغمبر مخفیانه عازم مسیر حرکت کاروان تجاری قریش شدند،چیست؟
- [سایر] در رابطه با قتل نفس زکیه توضیح دهید ؟
- [سایر] نقشه طلحه در مخالفت با عمر چه بود؟ آیا او در قتل عثمان نیز نقش داشت؟
- [آیت الله مظاهری] اگر شوهر به واسطه نزدیکی، زن را افضا نماید، چنانچه بعد از نُه سالگی زن باشد زن میتواند به حاکم شرع مراجعه کند، و اگر پیش از نُه سالگی باشد باید او را طلاق دهد و دیگر با او ازدواج نکند و علاوه بر مهر، دیه افضا که همان دیه قتل است و همچنین نفقه او را تا آخر عمر او بدهد.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی یکی از خویشان خود را عمداً و به ناحق بکشد، از او ارث نمیبرد، ولی اگر از روی خطا باشد، چه خطای محض باشد یا خطای شبیه به عمد، بنابر اظهر از او ارث میبرد، ولی از دیه او بنابر اظهر ارث نمیبرد، اگرچه احتیاط مستحب در صلح کردن است، و در قتل عمدی، که ارث نمیبرد، فرقی نیست بین اینکه خودش مستقیماً اقدام به قتل نماید و یا طوری واسطه قتل باشد که قتل به او نسبت داده شود.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی یکی از خویشان خود را عمداً و به ناحق بکشد ، از او ارث نمیبرد ، ولی اگر قتل به حق باشد مانند قصاص یا اجرای حد یا دفاع ، ارث میبرد ، و همچنین اگر از روی خطا باشد ، مثل آنکه سنگ را به هوا بیندازد و اتفاقاً به یکی از خویشان او بخورد و او را بکشد ، از او ارث میبرد ، ولی از دیه قتل که عاقله میپردازد ارث نمیبرد و همچنین قتل شبه عمد یعنی : اینکه کاری کند که معمولاً موجب قتل نیست و قصد قتل هم نداشته ، ولی قصد انجام آن نسبت به مقتول داشته است مانع ارث نمیشود .
- [آیت الله مظاهری] در قتل عمد ورثه مقتول میتوانند قصاص کنند یا دیه بگیرند یا عفو کنند ولی عفو بهتر است، و در قتل شبه عمد حقّ قصاص ندارند فقط میتوانند دیه بگیرند یا عفو نمایند، و در قتل خطایی نیز حقّ قصاص ندارند بلکه یا عفو میکنند یا از عاقله یعنی خویشاوندان پدری قاتل، دیه میگیرند.
- [آیت الله مظاهری] در قتل خطا و قتل شبه عمد، قاتل باید علاوه بر دیه، شصت روز روزه بگیرد و اگر نتواند، شصت فقیر را سیر نماید، و در قتل عمد اگر ورثه مقتول عفو کنند یا با قاتل بر دیه توافق نمایند، قاتل باید شصت روز روزه بگیرد و شصت فقیر را هم سیر نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در اثر مسامحه و تخلّف در رانندگی کسی کشته شود، چنانچه راننده اطمینان یا ظنّ قوی داشته که با عابر برخورد میکند، قتل عمد است؛ ولی چنانچه بدون مسامحه قتلی صورت پذیرد، قتل خطایی میباشد و احکام قتل خطایی در کتاب (فقه الدیات) بیان شده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] قتل بر سه گونه است: اوّل: قتل عمدی، در قتل عمدی یا قاتل به قصد قتل دیگری را میکشد یا با وسیلهای که به حسب عادت کشنده است و قاتل هم احتمال عقلایی این امر را بدهد قتل صورت میگیرد. دوم: قتل شبه عمد، در قتل شبه عمد شخصی کسی را با آلتی بزند که به حسب عادت کشنده نیست و یا قاتل این امر را احتمال نمیدهد و قصد کشتن هم نداشته باشد و اتّفاقاً بکشد. سوم: قتل خطای محض، در قتل خطای محض قاتل انجام کاری بر روی مقتول را قصد نکرده، بلکه مثلاً برای شکار حیوانی تیر انداخته ولی اشتباهاً کسی را کشته است. در قتل عمد، ولیّ مقتول میتواند قاتل را عفو کند، یا در صورت وجود شرائط قصاص، او را با حکم حاکم شرع بکشد و اگر مقتول مسلمان، زن یا دختر باشند، اگر چه قاتل مسلمان او را هم میتوان کشت، لکن اگر قاتل، مرد باشد، باید نصف دیه او را به وی بدهند و ولیّ مقتول میتواند در صورت رضایت آنها به مقداری که طرفین راضی شوند از قاتل دیه بگیرد و در صورتی که رضایت آنها به دیهای باشد که در شرع معیّن شده است، چون اندازههایی که در شرع برای دیه تعیین شده مختلف است، قاتل میتواند هر اندازهای را که مایل است انتخاب کند، بنابراین میتواند قیمت نقره را که از سایر اقسام دیه کمتر است بدهد و اگر رضایت آنها به قسم خاصّی از دیه باشد، قاتل باید همان قسم را بدهد. در قتل شبه عمد و خطای محض، ولیّ مقتول حقّ ندارد قاتل را بکشد، بلکه حقّ دریافت دیه دارد که در قتل شبه عمد از خود قاتل و در قتل خطای محض از عاقله (یعنی قوم و خویشان پدری قاتل) و در صورت ندادن آنها از خود قاتل دیه گرفته میشود.
- [آیت الله بهجت] دیه قتل شبه عمد و قتل خطا هر یک صد شتر است، ولی سن شترها در هر کدام مختلف است که توضیح آن در کتابهای مفصل داده شده است.
- [آیت الله مظاهری] آبی که عاصم بوده اگر انسان شک کند هنوز عاصم است یا نه، حکم آب عاصم را دارد مثلاً آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است. و آبی که عاصم نبوده اگر انسان شک کند عاصم شده یا نه، حکم آب عاصم را ندارد، مثلاً آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کر را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] آب لولههای حمّام یا عمارات که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد.