سلام منظور از آیات آفاقی و انفسی چیست ؟ در قرآن به تفکر درباره ی خلقت آسمانها و زمین امر شده ، آیا این دستور برای اعراب جاهلیت که به رموز علمی آفرینش دست پیدا نکرده بودند نیست ؟ نتیجه ی این تفکر برای جامعه کنونی چیست ؟
با عرض سلام تقسیم آیات:نشانه‌ها‌ را می‌‌توان در دو بخش تقسیم کرد: 1. درونی 2. بیرونینشانه‌ها‌ی درونی، آیات انفسی است، نشانه‌ها‌یی است از جسم آدمی که ما آن را کوچک و بی ارزش شمرده‌ایم در حالی که دنیایی بزرگ، درون آن گنجانده‌شده‌است.نشانه‌ها‌ی بیرونی، آیات آفاقی است، تمام نشانه‌ها‌یی که در طبیعت وجود دارد از اوج کهکشانها تا اعماق دریاها، از موجودات عظیم الجثه تا جانداران ذره‌بینی، از بزرگترین درختان کهنسال خلقت تا کم جلوه‌ترین گونه‌ی گیاهی؛ همه و همه نشانه‌ها‌یی است برای خردورزان که دست صانعی حکیم را در ورای آن بیابند.اینک توجه شما را جلب می‌‌کنیم به جلوه‌ها‌یی از این دو دسته آیات در روایات:الف: آیات آفاقی: 1. تخم مرغ: هر مرغی باشد فرقی نمی‌‌کند؛ وقتی دقیق می‌‌نگری، جز سفیده و زرده چیزی نمی‌‌بینی، اما از یکی مرغ ماده عمل می‌‌آید و از دیگری نر، نه مایع سفید در زرد حل می‌‌شود و نه این در آن. به یک اعتبار، نمی‌‌دانی از این دو ماده‌ی مایع چه پرنده‌ای سر برمی‌آورد؟ طاووسی زیبارنگ یا قناریی خوشخوان؟ آنان که به دیده‌ی عبرت در آن بنگرند دست قدرتی بی‌مانند را می‌بینند که چاره‌ای جز اقرار به یکتایی و عظمتش ندارند. 2. زمین و آسمان و خلقت و طبیعت را که بنگری چه می‌بینی؟ آیا تناسب و گردش شب و روز و فصل و ماه تو را به اندیشه می‌کشاند؟ فکر کن که اگر هوا کمی گرم تر می‌شد چه می‌شد؟ آیا گیاهان نمی‌سوختند؟ جانداران نمی‌مردند؟ و از آن طرف اگر بیش از حدّ فعلی، سرد می‌شد؛ آیا زمین از سکنه خالی نمی‌شد؟ آیا گیاهی پرورش می‌یافت؟ بادها را بنگر که با وزششان چه آثار پربرکتی دارند: ابرها را به هم می‌رسانند تا باران ببارد، گرده‌افشانی می‌کنند تا درختان بارور شوند، فصل‌ها‌ را تغییر می‌دهند؛ اما اگر قرار بود سرعت باد کمی بیشتر از حدّ معمول می‌بود آیا خانه‌ای سر جای خود می‌ماند؟ آیا درختان و گیاهان دوام داشتند؟ اگر قرار بود با هر وزشی، بویی نامطبوع در فضا پراکنده‌شود، آیا محیط برای انسان‌ها‌ قابل تحمل بود؟ بوی خوش بیش از حد هم همینطور! با این همه آیا زمان آن نرسیده که دیده باز کنیم و دل بدهیم که اطراف ما چه می‌گذرد؟ و کدام دست صانعی حکیم گرداننده‌ی این جهان عظیم است؟ به رنگ و بوی آبی که از آسمان نازل شده هم بنگر! اگر قرار بود سیاه و بدبو باشد، غلیظ باشد، از عمق یخ بزند؛ نه تمایلی به آشامیدنش بود و نه هیچ دست و لباسی با آن شسته می‌شد، نه جانداری در زمستان‌ها‌ زیر دریا زنده می‌ماند... آب مطبوع و گوارا آرام آرام از آسمان نازل می‌شود و درختان را سرسبز می‌کند و به زمین و زمینیان جان می‌دهد تا بیندیشیم و به عظمت خالق بی همتا اقرار کنیم و هرگونه شریک را از وجود بی مثالش بپیراییم و بنگریم که اگر آب در درون زمین مخفی شود چه کسی قادر است آن را برایمان هویدا کند؟اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور می‌کنیم:منبع: عیون اخبار الرضا (ع) /ج 1 - الاحتجاج /ج 31- قَالَ: دَخَلَ أَبُو شَاکِرٍ الدَّیَصَانِیُّ وَ هُوَ زِنْدِیقٌ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ قَالَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ دُلَّنِی عَلَی مَعْبُودِی!فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اجْلِسْ فَإِذَا غُلَامٌ صَغِیرٌ فِی کَفِّهِ بَیْضَةٌ یَلْعَبُ بِهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهُ نَاوِلْنِی یَا غُلَامُ الْبَیْضَةَ فَنَاوَلَهُ إِیَّاهَافَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا دَیَصَانِیُّ هَذَا حِصْنٌ مَکْنُونٌ لَهُ جِلْدٌ غَلِیظٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الْغَلِیظِ جِلْدٌ رَقِیقٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الرَّقِیقِ ذَهَبَةٌ مَائِعَةٌ وَ فِضَّةٌ ذَائِبَةٌ فَلَا الذَّهَبَةُ الْمَائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالْفِضَّةِ الذَّائِبَةِ وَ لَا الْفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ الْمَائِعَةِ فَهِیَ عَلَی حَالِهَا لَا یَخْرُجُ مِنْهَا خَارِجٌ مُصْلِحٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِصْلَاحِهَا وَ لَا یَدْخُلُ إِلَیْهَا دَاخِلٌ مُفْسِدٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِفْسَادِهَا لَا یُدْرَی لِلذَّکَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلْأُنْثَی تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوَانِ الطَّوَاوِیسِ أَ تَرَی لَهُ مُدَبِّراً ؟قَالَ: فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّکَ إِمَامٌ وَ حُجَّةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ أَنَا تَائِبٌ مِمَّا کُنْتُ فِیه‌( الإحتجاج علی أهل اللجاج/ ج‌2 / 333 )ترجمه : روزی فردی زندیق بنام أبو شاکر دیصانیّ بر امام صادق علیه السّلام وارد شده و گفت: ای جعفر بن محمّد مرا به معبود و خدایم راهنمایی و دلالت کن!.امام صادق علیه السّلام فرمود: بنشین، در این وقت پسر بچّه‌ای وارد شد که با تخم- مرغی بازی می‌کرد، امام فرمود: ای پسر این تخم مرغ را به من بده. آن را گرفت و فرمود: ای دیصانیّ، این سنگری است پوشیده، که پوستی ضخیم دارد و زیر آن پوسته‌ای نازک است، و زیر آن طلایی است روان و نقره‌ای آب شده، و هیچ کدام با هم مخلوط نشده و بهمان حال باقی است، نه مصلحی از آن خارج شده تا بگوید من آن را اصلاح کردم‌ و نه مفسدی درونش رفته تا بگوید من آن را فاسد کردم، و معلوم نیست برای تولید نر آفریده شده یا ماده، ناگاه میشکافد و طاوسی رنگارنگ بیرون میدهد، آیا تو برای این مدبّری در می‌یابی؟! راوی گوید: دیصانیّ مدّتی سر بزیر افکند و سپس گفت: گواهی دهم که معبودی جز خدای یگانه بی‌شریک نیست، و اینکه محمّد بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجّت خدایی بر مردم و من از حالت پیشین توبه‌گزارم‌2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَی الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ- قال: ... مَعَ مَا أَرَی مِنْ دَوَرَانِ الْفَلَکِ بِقُدْرَتِهِ وَ إِنْشَاءِ السَّحَابِ وَ تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَ مَجْرَی الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنَ الْآیَاتِ الْعَجِیبَاتِ الْمُتْقَنَاتِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا مُقَدِّراً وَ مُنْشِئاً ...( الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌2، ص: 397 )ترجمه : زندیقی همراه با چماعتی بر امام رضا (ع) وارد گردید ...(زندیق ) پرسید: چه دلیلی بر وجود خدا هست؟حضرت بعد از مطالبی فرمودند: ... افزون بر اینکه چرخش فلک به امر و قدرتش و ایجاد شدن ابرها و گردش بادها و حرکت ماه و خورشید و ستارگان و سایر آیات عجیب و متقن الهی را می‌بینیم، و لذا می‌فهمم که اینها همه تقدیرکننده و ایجادکننده‌ای دارد.... 3- عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً قَالَ جَعَلَهَا مُلَائِمَةً لِطَبَائِعِکُمْ مُوَافِقَةً لِأَجْسَادِکُمْ وَ لَمْ یَجْعَلْهَا شَدِیدَةَ الْحُمَّی وَ الْحَرَارَةِ فَتُحْرِقَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الْبُرُودَةِ فَتُجْمِدَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ طِیبِ الرِّیحِ فَتُصَدَّعَ هَامَاتُکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ النَّتْنِ فَتُعْطِبَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ اللِّینِ کَالْمَاءِ فَتُغْرِقَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الصَّلَابَةِ فَتَمْتَنِعَ عَلَیْکُمْ فِی دُورِکُمْ وَ أَبْنِیَتِکُمْ وَ قُبُورِ مَوْتَاکُمْ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ فِیهَا مِنَ الْمَتَانَةِ مَا تَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ تَتَمَاسَکُونَ وَ تَتَمَاسَکُ عَلَیْهَا أَبْدَانُکُمْ وَ بُنْیَانُکُمْ وَ جَعَلَ فِیهَا مَا تَنْقَادُ بِهِ لِدُورِکُمْ وَ قُبُورِکُمْ وَ کَثِیرٍ مِنْ مَنَافِعِکُمْ فَلِذَلِکَ جَعَلَ الْأَرْضَ فِرَاشاً لَکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّماءَ بِناءً سَقْفاً مِنْ فَوْقِکُمْ مَحْفُوظاً یُدِیرُ فِیهَا شَمْسَهَا وَ قَمَرَهَا وَ نُجُومَهَا لِمَنَافِعِکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً یَعْنِی الْمَطَرَ یُنْزِلُهُ مِنْ عَلًا لِیَبْلُغَ قُلَلَ جِبَالِکُمْ وَ تِلَالِکُمْ وَ هِضَابِکُمْ وَ أَوْهَادِکُمْ ثُمَّ فَرَّقَهُ رَذَاذاً وَ وَابِلًا وَ هَطْلًا لِتَنْشَفَهُ أَرَضُوکُمْ‌ وَ لَمْ یَجْعَلْ ذَلِکَ الْمَطَرَ نَازِلًا عَلَیْکُمْ قِطْعَةً وَاحِدَةً فَیُفْسِدَ أَرَضِیکُمْ وَ أَشْجَارَکُمْ وَ زُرُوعَکُمْ وَ ثِمَارَکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ یَعْنِی مِمَّا یُخْرِجُهُ مِنَ الْأَرْضِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً أَیْ أَشْبَاهاً وَ أَمْثَالًا مِنَ الْأَصْنَامِ الَّتِی لَا تَعْقِلُ وَ لَا تَسْمَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَی شَیْ‌ءٍ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهَا لَا تَقْدِرُ عَلَی شَیْ‌ءٍ مِنْ هَذِهِ النِّعَمِ الْجَلِیلَةِ الَّتِی أَنْعَمَهَا عَلَیْکُمْ رَبُّکُمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌( عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌1، ص: 138 )ترجمه : جناب علی بن موسی الرضا از پدرش موسی بن جعفر (ع) از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن الحسین روایت کرده‌است در قول خدای تعالی "الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً" که آن جناب فرمود:حق تعالی آسمان و زمین را ملایم با طبیعت های شما خلق فرمود و موافق با بدن های شما آفریدو آنها را زیاد گرم قرار نداد تا اینکه شما را بسوزانندو زیاد سرد قرار نداد تا اینکه شما مثل یخ، بسته شویدو زیاد بوی خوش قرار نداد تا اینکه سرهای شما درد بیایدو زیاد بوی بد قرار نداد تا اینکه شما را هلاک کندو زیاد نرم قرار نداد مثل آب تا اینکه شما را غرق کندو زیاد سخت قرار نداد تا اینکه نتوانید خانه و بناهای غیر از آن بسازید و قبور اموات خود را درست کنیدو لکن خدای عز و جل قرار داده‌است در زمین آن مقدار از استحکام و سختی را که شما منتفع و بهره‌مند شوید و یک دیگر را نگاهداری کنید و بدنها و بناهای خود را در روی زمین نگاه دارید و حفظ کنید و زمین را در اطاعت شما قرار داده که می توانید خانه و قبر در آن بنا کنید و بیشتر از منافع خود را از آن بردارید پس از این جهت زمین را فراش از برای شما قرار دادهپس از آن فرمود وَ السَّماءَ بِناءًیعنی آسمان را سقف قرار داد که محفوظ است از شیاطین و استماع آنها اذکار ملائکه را که در آن آسمان گردش میکند آفتاب و ماه و ستارگان بجهت منافع شماپس از آن فرمود"وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً"یعنی فرو فرستاد از طرف بالا باران را متفرق فرموده در اطراف عالم به سه نوع:یک قسم باران ریزه و ضعیفو یک قسم باران شدید و درشت قطره و لیکن اتصال نداردو یک قسم باران شدید که پیوسته می‌آیدپس این اقسام باران را به این قسم آفرید تا اینکه بیاشامد زمینهای شما را از این بارانو قرار نداد این باران را یک قطعه بلکه جزء جزء قرار داد تا آنکه زمینهای شما و درختهای شما و زراعتهای شما فاسد نشودپس از آن فرمود فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْیعنی از آن میوه‌هائی را که از زمین بیرون می‌آورد رزق و روزی از برای شما قرار دادفَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً پس شما هم از برای خداوند شبیه و مانند قرار ندهید بتانی را که نه عقل دارند و نه می شنوند و نه می‌بینند و نه قدرت بر چیزی دارند و حال این که شما می‌دانید که قدرت ندارند بر آفریدن چیزی از این نعمت‌های جلیله که پروردگار شما بر شما انعام فرموده‌ب:آیات انفسیمی‌‌‌دانید که نشانه‌ها‌ی خداوند حکیم در درون همه‌ی انسانها نهاده‌شده، هر شخصی به‌خود که بنگرد و ببیند که خودش در ایجاد و آفرینش خود هیچ نقشی نداشته، نه در طول جسم خود می‌‌‌تواند بیفزاید و نه در عرض آن؛ با تمام وجود به صانع حکیم اقرار می‌‌کند. گاه غمگین است و گاه هم شاد. نه در آن حال توان تغییر حالت خود دارد نه در این حال. گاهی چیزی را فراموش می‌‌کند و به یادش نمی‌‌آید و... به راستی این تغییر حالت‌ها‌ی درونی از کیست؟اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور می‌‌کنیم:4- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَی الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ؟ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ:إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ إِلَی جَسَدِی فَلَمْ یُمْکِنِّی فِیهِ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ فِی الْعَرْضِ وَ الطُّولِ وَ دَفْعِ الْمَکَارِهِ عَنْهُ وَ جَرِّ الْمَنْفَعَةِ إِلَیْهِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْیَانِ بَانِیاً فَأَقْرَرْتُ بِهِ...( الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌2، ص: 397 )ترچمه : زندیقی همراه با بر امام رضا (ع) وارد گردید. در آن لحظه امام تنها نبود بلکه چماعتی از مردم نزد ایشان بودند... زندیق پرسید: چه دلیلی بر وجود خدا هست؟ آن حضرت فرمودند:وقتی به جسدم می‌نگرم و می‌بینم نمی‌توانم در طول و عرض چیزی از آن کم کنم یا بر آن بیفزایم و سختی‌ها را از آن دفع کنم و چیزی به سود آن انجام دهم، می‌فهمم که این ساختمان بناکننده‌ای دارد و به او معتقد می‌شوم...5- وَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: دَخَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ عَلَی الصَّادِقِ ع فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع:یَا ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ أَنْتَ مَصْنُوعٌ أَمْ غَیْرُ مَصْنُوعٍ؟قَالَ: لَسْتُ بِمَصْنُوعٍ.فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ: فَلَوْ کُنْتَ مَصْنُوعاً کَیْفَ کُنْتَ؟فَلَمْ یُحِرِ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ جَوَاباً وَ قَامَ وَ خَرَج‌. ( الإحتجاج علی أهل اللجاج / ج‌2 / 333 )ترجمه : از هشام بن حکم گزارش شده که گفت: روزی ابن أبی العوجاء بر امام صادق علیه‌السّلام وارد شد؛ امام از او پرسید: ای ابن ابی العوجاء، آیا تو مخلوقی یا غیر مخلوق؟گفت: مخلوق نیستم.فرمود: اگر قرار بود مخلوق و مصنوع می‌‌ بودی چگونه بودی؟با شنیدن این سخن هر کاری کرد نتوانست جوابی بدهد بنابر این برخاست و رفت‌. 6 - عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص: مَا الدَّلِیلُ عَلَی حُدُوثِ الْعَالَمِ؟فَقَالَ: أَنْتَ لَمْ تَکُنْ ثُمَّ کُنْتَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّکَ لَمْ تُکَوِّنْ نَفْسَکَ وَ لَا کَوَّنَکَ مَنْ هُوَ مِثْلُک‌(عیون أخبار الرضا علیه‌السلام / ج‌1 /ص 114 )ترجمه : حسین بن خالد از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روایت کرده‌است که مردی به آن حضرت وارد شد و عرض کرد:یا ابن رسول اللَّه دلیل بر حدوث عالم چیست؟فرمود: دلیل حدوث عالم این‌است که تو نبودی و وجود پیدا کردی و حال اینکه می دانی که نه خود خودت را موجود ساخته‌ای و نه کسی مثل خودت تو را تکوین نموده‌.همان گونه که ملاحظه کردید در تمام پاسخ های دسته‌ی دوم روایات، به آفرینش بدن انسان و وجود خودش تذکار داده‌شده لذا از آن تعبیر به آیات انفسی شد تا از این طریق فرد عاقل مکلف متفطن متفکر پی به وجود خالق بی همتا برده و زبان به اقرار وجود بی مثال او باز کند؛ همانگونه که دسته‌ی اول روایات فقط در مورد عالم بیرونی نظر داشتند و دیده‌ی دل را به آفاق جهت می‌‌‌دادند. از این رو به آن ها آیات آفاقی گفته‌شده‌است.امید است که تدبر در این نوشته‌ی مختصر، ما را از هرگونه استدلال های خشک منطقی در مورد خالق هستی بی نیاز کند.موفق باشید
عنوان سوال:

سلام منظور از آیات آفاقی و انفسی چیست ؟ در قرآن به تفکر درباره ی خلقت آسمانها و زمین امر شده ، آیا این دستور برای اعراب جاهلیت که به رموز علمی آفرینش دست پیدا نکرده بودند نیست ؟ نتیجه ی این تفکر برای جامعه کنونی چیست ؟


پاسخ:

با عرض سلام تقسیم آیات:نشانه‌ها‌ را می‌‌توان در دو بخش تقسیم کرد: 1. درونی 2. بیرونینشانه‌ها‌ی درونی، آیات انفسی است، نشانه‌ها‌یی است از جسم آدمی که ما آن را کوچک و بی ارزش شمرده‌ایم در حالی که دنیایی بزرگ، درون آن گنجانده‌شده‌است.نشانه‌ها‌ی بیرونی، آیات آفاقی است، تمام نشانه‌ها‌یی که در طبیعت وجود دارد از اوج کهکشانها تا اعماق دریاها، از موجودات عظیم الجثه تا جانداران ذره‌بینی، از بزرگترین درختان کهنسال خلقت تا کم جلوه‌ترین گونه‌ی گیاهی؛ همه و همه نشانه‌ها‌یی است برای خردورزان که دست صانعی حکیم را در ورای آن بیابند.اینک توجه شما را جلب می‌‌کنیم به جلوه‌ها‌یی از این دو دسته آیات در روایات:الف: آیات آفاقی: 1. تخم مرغ: هر مرغی باشد فرقی نمی‌‌کند؛ وقتی دقیق می‌‌نگری، جز سفیده و زرده چیزی نمی‌‌بینی، اما از یکی مرغ ماده عمل می‌‌آید و از دیگری نر، نه مایع سفید در زرد حل می‌‌شود و نه این در آن. به یک اعتبار، نمی‌‌دانی از این دو ماده‌ی مایع چه پرنده‌ای سر برمی‌آورد؟ طاووسی زیبارنگ یا قناریی خوشخوان؟ آنان که به دیده‌ی عبرت در آن بنگرند دست قدرتی بی‌مانند را می‌بینند که چاره‌ای جز اقرار به یکتایی و عظمتش ندارند. 2. زمین و آسمان و خلقت و طبیعت را که بنگری چه می‌بینی؟ آیا تناسب و گردش شب و روز و فصل و ماه تو را به اندیشه می‌کشاند؟ فکر کن که اگر هوا کمی گرم تر می‌شد چه می‌شد؟ آیا گیاهان نمی‌سوختند؟ جانداران نمی‌مردند؟ و از آن طرف اگر بیش از حدّ فعلی، سرد می‌شد؛ آیا زمین از سکنه خالی نمی‌شد؟ آیا گیاهی پرورش می‌یافت؟ بادها را بنگر که با وزششان چه آثار پربرکتی دارند: ابرها را به هم می‌رسانند تا باران ببارد، گرده‌افشانی می‌کنند تا درختان بارور شوند، فصل‌ها‌ را تغییر می‌دهند؛ اما اگر قرار بود سرعت باد کمی بیشتر از حدّ معمول می‌بود آیا خانه‌ای سر جای خود می‌ماند؟ آیا درختان و گیاهان دوام داشتند؟ اگر قرار بود با هر وزشی، بویی نامطبوع در فضا پراکنده‌شود، آیا محیط برای انسان‌ها‌ قابل تحمل بود؟ بوی خوش بیش از حد هم همینطور! با این همه آیا زمان آن نرسیده که دیده باز کنیم و دل بدهیم که اطراف ما چه می‌گذرد؟ و کدام دست صانعی حکیم گرداننده‌ی این جهان عظیم است؟ به رنگ و بوی آبی که از آسمان نازل شده هم بنگر! اگر قرار بود سیاه و بدبو باشد، غلیظ باشد، از عمق یخ بزند؛ نه تمایلی به آشامیدنش بود و نه هیچ دست و لباسی با آن شسته می‌شد، نه جانداری در زمستان‌ها‌ زیر دریا زنده می‌ماند... آب مطبوع و گوارا آرام آرام از آسمان نازل می‌شود و درختان را سرسبز می‌کند و به زمین و زمینیان جان می‌دهد تا بیندیشیم و به عظمت خالق بی همتا اقرار کنیم و هرگونه شریک را از وجود بی مثالش بپیراییم و بنگریم که اگر آب در درون زمین مخفی شود چه کسی قادر است آن را برایمان هویدا کند؟اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور می‌کنیم:منبع: عیون اخبار الرضا (ع) /ج 1 - الاحتجاج /ج 31- قَالَ: دَخَلَ أَبُو شَاکِرٍ الدَّیَصَانِیُّ وَ هُوَ زِنْدِیقٌ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ قَالَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ دُلَّنِی عَلَی مَعْبُودِی!فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اجْلِسْ فَإِذَا غُلَامٌ صَغِیرٌ فِی کَفِّهِ بَیْضَةٌ یَلْعَبُ بِهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهُ نَاوِلْنِی یَا غُلَامُ الْبَیْضَةَ فَنَاوَلَهُ إِیَّاهَافَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا دَیَصَانِیُّ هَذَا حِصْنٌ مَکْنُونٌ لَهُ جِلْدٌ غَلِیظٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الْغَلِیظِ جِلْدٌ رَقِیقٌ وَ تَحْتَ الْجِلْدِ الرَّقِیقِ ذَهَبَةٌ مَائِعَةٌ وَ فِضَّةٌ ذَائِبَةٌ فَلَا الذَّهَبَةُ الْمَائِعَةُ تَخْتَلِطُ بِالْفِضَّةِ الذَّائِبَةِ وَ لَا الْفِضَّةُ الذَّائِبَةُ تَخْتَلِطُ بِالذَّهَبَةِ الْمَائِعَةِ فَهِیَ عَلَی حَالِهَا لَا یَخْرُجُ مِنْهَا خَارِجٌ مُصْلِحٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِصْلَاحِهَا وَ لَا یَدْخُلُ إِلَیْهَا دَاخِلٌ مُفْسِدٌ فَیُخْبِرَ عَنْ إِفْسَادِهَا لَا یُدْرَی لِلذَّکَرِ خُلِقَتْ أَمْ لِلْأُنْثَی تَنْفَلِقُ عَنْ مِثْلِ أَلْوَانِ الطَّوَاوِیسِ أَ تَرَی لَهُ مُدَبِّراً ؟قَالَ: فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّکَ إِمَامٌ وَ حُجَّةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ أَنَا تَائِبٌ مِمَّا کُنْتُ فِیه‌( الإحتجاج علی أهل اللجاج/ ج‌2 / 333 )ترجمه : روزی فردی زندیق بنام أبو شاکر دیصانیّ بر امام صادق علیه السّلام وارد شده و گفت: ای جعفر بن محمّد مرا به معبود و خدایم راهنمایی و دلالت کن!.امام صادق علیه السّلام فرمود: بنشین، در این وقت پسر بچّه‌ای وارد شد که با تخم- مرغی بازی می‌کرد، امام فرمود: ای پسر این تخم مرغ را به من بده. آن را گرفت و فرمود: ای دیصانیّ، این سنگری است پوشیده، که پوستی ضخیم دارد و زیر آن پوسته‌ای نازک است، و زیر آن طلایی است روان و نقره‌ای آب شده، و هیچ کدام با هم مخلوط نشده و بهمان حال باقی است، نه مصلحی از آن خارج شده تا بگوید من آن را اصلاح کردم‌ و نه مفسدی درونش رفته تا بگوید من آن را فاسد کردم، و معلوم نیست برای تولید نر آفریده شده یا ماده، ناگاه میشکافد و طاوسی رنگارنگ بیرون میدهد، آیا تو برای این مدبّری در می‌یابی؟! راوی گوید: دیصانیّ مدّتی سر بزیر افکند و سپس گفت: گواهی دهم که معبودی جز خدای یگانه بی‌شریک نیست، و اینکه محمّد بنده و فرستاده اوست و تو امام و حجّت خدایی بر مردم و من از حالت پیشین توبه‌گزارم‌2- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَی الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ- قال: ... مَعَ مَا أَرَی مِنْ دَوَرَانِ الْفَلَکِ بِقُدْرَتِهِ وَ إِنْشَاءِ السَّحَابِ وَ تَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَ مَجْرَی الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ النُّجُومِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِنَ الْآیَاتِ الْعَجِیبَاتِ الْمُتْقَنَاتِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا مُقَدِّراً وَ مُنْشِئاً ...( الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌2، ص: 397 )ترجمه : زندیقی همراه با چماعتی بر امام رضا (ع) وارد گردید ...(زندیق ) پرسید: چه دلیلی بر وجود خدا هست؟حضرت بعد از مطالبی فرمودند: ... افزون بر اینکه چرخش فلک به امر و قدرتش و ایجاد شدن ابرها و گردش بادها و حرکت ماه و خورشید و ستارگان و سایر آیات عجیب و متقن الهی را می‌بینیم، و لذا می‌فهمم که اینها همه تقدیرکننده و ایجادکننده‌ای دارد.... 3- عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً قَالَ جَعَلَهَا مُلَائِمَةً لِطَبَائِعِکُمْ مُوَافِقَةً لِأَجْسَادِکُمْ وَ لَمْ یَجْعَلْهَا شَدِیدَةَ الْحُمَّی وَ الْحَرَارَةِ فَتُحْرِقَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الْبُرُودَةِ فَتُجْمِدَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ طِیبِ الرِّیحِ فَتُصَدَّعَ هَامَاتُکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ النَّتْنِ فَتُعْطِبَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ اللِّینِ کَالْمَاءِ فَتُغْرِقَکُمْ وَ لَا شَدِیدَةَ الصَّلَابَةِ فَتَمْتَنِعَ عَلَیْکُمْ فِی دُورِکُمْ وَ أَبْنِیَتِکُمْ وَ قُبُورِ مَوْتَاکُمْ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ فِیهَا مِنَ الْمَتَانَةِ مَا تَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ تَتَمَاسَکُونَ وَ تَتَمَاسَکُ عَلَیْهَا أَبْدَانُکُمْ وَ بُنْیَانُکُمْ وَ جَعَلَ فِیهَا مَا تَنْقَادُ بِهِ لِدُورِکُمْ وَ قُبُورِکُمْ وَ کَثِیرٍ مِنْ مَنَافِعِکُمْ فَلِذَلِکَ جَعَلَ الْأَرْضَ فِرَاشاً لَکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّماءَ بِناءً سَقْفاً مِنْ فَوْقِکُمْ مَحْفُوظاً یُدِیرُ فِیهَا شَمْسَهَا وَ قَمَرَهَا وَ نُجُومَهَا لِمَنَافِعِکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً یَعْنِی الْمَطَرَ یُنْزِلُهُ مِنْ عَلًا لِیَبْلُغَ قُلَلَ جِبَالِکُمْ وَ تِلَالِکُمْ وَ هِضَابِکُمْ وَ أَوْهَادِکُمْ ثُمَّ فَرَّقَهُ رَذَاذاً وَ وَابِلًا وَ هَطْلًا لِتَنْشَفَهُ أَرَضُوکُمْ‌ وَ لَمْ یَجْعَلْ ذَلِکَ الْمَطَرَ نَازِلًا عَلَیْکُمْ قِطْعَةً وَاحِدَةً فَیُفْسِدَ أَرَضِیکُمْ وَ أَشْجَارَکُمْ وَ زُرُوعَکُمْ وَ ثِمَارَکُمْ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ یَعْنِی مِمَّا یُخْرِجُهُ مِنَ الْأَرْضِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً أَیْ أَشْبَاهاً وَ أَمْثَالًا مِنَ الْأَصْنَامِ الَّتِی لَا تَعْقِلُ وَ لَا تَسْمَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَی شَیْ‌ءٍ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّهَا لَا تَقْدِرُ عَلَی شَیْ‌ءٍ مِنْ هَذِهِ النِّعَمِ الْجَلِیلَةِ الَّتِی أَنْعَمَهَا عَلَیْکُمْ رَبُّکُمْ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی‌( عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‌1، ص: 138 )ترجمه : جناب علی بن موسی الرضا از پدرش موسی بن جعفر (ع) از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن الحسین روایت کرده‌است در قول خدای تعالی "الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً" که آن جناب فرمود:حق تعالی آسمان و زمین را ملایم با طبیعت های شما خلق فرمود و موافق با بدن های شما آفریدو آنها را زیاد گرم قرار نداد تا اینکه شما را بسوزانندو زیاد سرد قرار نداد تا اینکه شما مثل یخ، بسته شویدو زیاد بوی خوش قرار نداد تا اینکه سرهای شما درد بیایدو زیاد بوی بد قرار نداد تا اینکه شما را هلاک کندو زیاد نرم قرار نداد مثل آب تا اینکه شما را غرق کندو زیاد سخت قرار نداد تا اینکه نتوانید خانه و بناهای غیر از آن بسازید و قبور اموات خود را درست کنیدو لکن خدای عز و جل قرار داده‌است در زمین آن مقدار از استحکام و سختی را که شما منتفع و بهره‌مند شوید و یک دیگر را نگاهداری کنید و بدنها و بناهای خود را در روی زمین نگاه دارید و حفظ کنید و زمین را در اطاعت شما قرار داده که می توانید خانه و قبر در آن بنا کنید و بیشتر از منافع خود را از آن بردارید پس از این جهت زمین را فراش از برای شما قرار دادهپس از آن فرمود وَ السَّماءَ بِناءًیعنی آسمان را سقف قرار داد که محفوظ است از شیاطین و استماع آنها اذکار ملائکه را که در آن آسمان گردش میکند آفتاب و ماه و ستارگان بجهت منافع شماپس از آن فرمود"وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً"یعنی فرو فرستاد از طرف بالا باران را متفرق فرموده در اطراف عالم به سه نوع:یک قسم باران ریزه و ضعیفو یک قسم باران شدید و درشت قطره و لیکن اتصال نداردو یک قسم باران شدید که پیوسته می‌آیدپس این اقسام باران را به این قسم آفرید تا اینکه بیاشامد زمینهای شما را از این بارانو قرار نداد این باران را یک قطعه بلکه جزء جزء قرار داد تا آنکه زمینهای شما و درختهای شما و زراعتهای شما فاسد نشودپس از آن فرمود فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْیعنی از آن میوه‌هائی را که از زمین بیرون می‌آورد رزق و روزی از برای شما قرار دادفَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً پس شما هم از برای خداوند شبیه و مانند قرار ندهید بتانی را که نه عقل دارند و نه می شنوند و نه می‌بینند و نه قدرت بر چیزی دارند و حال این که شما می‌دانید که قدرت ندارند بر آفریدن چیزی از این نعمت‌های جلیله که پروردگار شما بر شما انعام فرموده‌ب:آیات انفسیمی‌‌‌دانید که نشانه‌ها‌ی خداوند حکیم در درون همه‌ی انسانها نهاده‌شده، هر شخصی به‌خود که بنگرد و ببیند که خودش در ایجاد و آفرینش خود هیچ نقشی نداشته، نه در طول جسم خود می‌‌‌تواند بیفزاید و نه در عرض آن؛ با تمام وجود به صانع حکیم اقرار می‌‌کند. گاه غمگین است و گاه هم شاد. نه در آن حال توان تغییر حالت خود دارد نه در این حال. گاهی چیزی را فراموش می‌‌کند و به یادش نمی‌‌آید و... به راستی این تغییر حالت‌ها‌ی درونی از کیست؟اینک روایاتی چند در این زمینه را با هم مرور می‌‌کنیم:4- وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِیِّ خَادِمِ الرِّضَا ع قَالَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنَ الزَّنَادِقَةِ عَلَی الرِّضَا وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ ...قَالَ الرَّجُلُ فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیْهِ؟ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ:إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ إِلَی جَسَدِی فَلَمْ یُمْکِنِّی فِیهِ زِیَادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ فِی الْعَرْضِ وَ الطُّولِ وَ دَفْعِ الْمَکَارِهِ عَنْهُ وَ جَرِّ الْمَنْفَعَةِ إِلَیْهِ عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْیَانِ بَانِیاً فَأَقْرَرْتُ بِهِ...( الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج‌2، ص: 397 )ترچمه : زندیقی همراه با بر امام رضا (ع) وارد گردید. در آن لحظه امام تنها نبود بلکه چماعتی از مردم نزد ایشان بودند... زندیق پرسید: چه دلیلی بر وجود خدا هست؟ آن حضرت فرمودند:وقتی به جسدم می‌نگرم و می‌بینم نمی‌توانم در طول و عرض چیزی از آن کم کنم یا بر آن بیفزایم و سختی‌ها را از آن دفع کنم و چیزی به سود آن انجام دهم، می‌فهمم که این ساختمان بناکننده‌ای دارد و به او معتقد می‌شوم...5- وَ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: دَخَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ عَلَی الصَّادِقِ ع فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع:یَا ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ أَنْتَ مَصْنُوعٌ أَمْ غَیْرُ مَصْنُوعٍ؟قَالَ: لَسْتُ بِمَصْنُوعٍ.فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ: فَلَوْ کُنْتَ مَصْنُوعاً کَیْفَ کُنْتَ؟فَلَمْ یُحِرِ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ جَوَاباً وَ قَامَ وَ خَرَج‌. ( الإحتجاج علی أهل اللجاج / ج‌2 / 333 )ترجمه : از هشام بن حکم گزارش شده که گفت: روزی ابن أبی العوجاء بر امام صادق علیه‌السّلام وارد شد؛ امام از او پرسید: ای ابن ابی العوجاء، آیا تو مخلوقی یا غیر مخلوق؟گفت: مخلوق نیستم.فرمود: اگر قرار بود مخلوق و مصنوع می‌‌ بودی چگونه بودی؟با شنیدن این سخن هر کاری کرد نتوانست جوابی بدهد بنابر این برخاست و رفت‌. 6 - عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا ع أَنَّهُ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص: مَا الدَّلِیلُ عَلَی حُدُوثِ الْعَالَمِ؟فَقَالَ: أَنْتَ لَمْ تَکُنْ ثُمَّ کُنْتَ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّکَ لَمْ تُکَوِّنْ نَفْسَکَ وَ لَا کَوَّنَکَ مَنْ هُوَ مِثْلُک‌(عیون أخبار الرضا علیه‌السلام / ج‌1 /ص 114 )ترجمه : حسین بن خالد از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روایت کرده‌است که مردی به آن حضرت وارد شد و عرض کرد:یا ابن رسول اللَّه دلیل بر حدوث عالم چیست؟فرمود: دلیل حدوث عالم این‌است که تو نبودی و وجود پیدا کردی و حال اینکه می دانی که نه خود خودت را موجود ساخته‌ای و نه کسی مثل خودت تو را تکوین نموده‌.همان گونه که ملاحظه کردید در تمام پاسخ های دسته‌ی دوم روایات، به آفرینش بدن انسان و وجود خودش تذکار داده‌شده لذا از آن تعبیر به آیات انفسی شد تا از این طریق فرد عاقل مکلف متفطن متفکر پی به وجود خالق بی همتا برده و زبان به اقرار وجود بی مثال او باز کند؛ همانگونه که دسته‌ی اول روایات فقط در مورد عالم بیرونی نظر داشتند و دیده‌ی دل را به آفاق جهت می‌‌‌دادند. از این رو به آن ها آیات آفاقی گفته‌شده‌است.امید است که تدبر در این نوشته‌ی مختصر، ما را از هرگونه استدلال های خشک منطقی در مورد خالق هستی بی نیاز کند.موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین