با عرض سلامتفسیر این آیات به شرح ذیل است ولی در این آیات اصلاً صحبتی درباره خانه های عنکبوتی نیست.مطالب زیر از تفسیر نمونه است که نسیتاً جامع است و نظرات دیگران را نیز بررسی کرده استدر آیات مورد بحث نخست سخن از ظهور فساد در زمین به خاطر اعمال مردم به میان آورده، میگوید:" فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده" (ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ)" خدا میخواهد عکس العمل کارهای مردم را به آنها نشان دهد و نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام دادهاند به آنها بچشاند، شاید بیدار شوند، و به سوی حق بازگردند"! (لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).آیه فوق معنی وسیع و گستردهای را پیرامون ارتباط" فساد" و" گناه" با یکدیگر بیان میکند که نه مخصوص سرزمین مکه و حجاز است، و نه عصر و زمان پیامبر ص بلکه به اصطلاح از قبیل قضیه حقیقیه است که پیوند" محمول" و" موضوع" را بیان میکند، به عبارت دیگر هر جا فسادی ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است، و در ضمن یک هدف تربیتی دارد، تا مردم طعم تلخ نتیجه اعمالشان را بچشند، شاید به خود آیند.بعضی میگویند: این آیه ناظر به آن قحطی و خشکسالی میباشد که به خاطر نفرین پیامبر ص دامان مشرکان مکه را گرفت، باران قطع شد، بیابانها خشکید و خشکیدهتر شد، و حتی استفاده از صید دریا (دریای احمر) برای آنها مشکل گشت.به فرض که این سخن از نظر تاریخی صحیح باشد تنها بیان یک مصداق است و معنی آیه را در مساله ارتباط فساد و گناه هرگز محدود نمیکند، نه محدود به آن زمان و مکان و نه محدود به خشکسالی و کمی باران.از آنچه در بالا گفتیم به خوبی روشن میشود بسیاری از تفسیرهای محدود و موضعی که از بعضی از مفسران ذیل این آیه نقل شده به هیچوجه قابل قبول نیست، مثل اینکه مراد از فساد در خشکیها، قتل هابیل به دست قابیل است، و منظور از فساد در دریا غصب کشتیها در عصر موسی و خضر است.یا اینکه منظور از فساد دریا و صحرا زمامداران فاسدی هستند که همه این مناطق را به فساد میکشند.البته ممکن است یکی از مصداقهای فساد این چنین افراد بوده باشند که بر اثر دنیاپرستی و مجامله و تن در دادن مردم به ذلت، بر سر آنها مسلط میشوند اما مسلما تمام مفهوم آیه این نیست.جمعی از مفسران نیز در معنی" فساد بحر" به گفتگو نشستهاند:بعضی گفتهاند: بحر به معنی شهرهایی است که در کنار دریا است، و بعضیگفتهاند بحر به معنی مناطق حاصلخیز و پر باغ و زراعت است.ما دلیلی بر اینگونه تکلفات نمیبینیم، چرا که" بحر" معنی معروفی دارد که همان دریا است و فساد در آن، ممکن است به صورت کمبود مواهب دریایی و یا ناامنیها و جنگهایی که در دریاها به وقوع میپیوست باشد.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:حیات دواب البحر بالمطر فاذا کف المطر ظهر الفساد فی البحر و البر، و ذلک اذا کثرت الذنوب و المعاصی:" زندگی موجودات دریا به وسیله باران است هنگامی که باران نبارد هم خشکیها به فساد کشیده میشود، و هم دریا، و این هنگامی است که گناهان فزونی گیرد"! البته آنچه در این روایت آمده بیان یک مصداق روشن از فساد است، و نیز آنچه در رابطه با نزول باران و حیات حیوانات دریایی در این حدیث ذکر شده مسالهای است که دقیقا به تجربه رسیده که هر وقت باران کمتر ببارد ماهی در دریا کم خواهد شد، و حتی از بعضی از ساحلنشینان شنیدیم که میگفتند:" فایده باران برای دریا بیش از فایده آن برای صحرا است"! در زمینه رابطه فساد بر و بحر با گناهان مردم تحلیلهای دیگری داریم که به خواست خدا در بحث نکات خواهد آمد.در آیه بعد برای اینکه مردم شواهد زندهای را در مساله ظهور فساد در زمین به خاطر گناه انسانها با چشم خود بینند، دستور" سیر در ارض" را میدهد و به پیامبر ص میفرماید:" بگو شما در روی زمین به گردش پردازید، حال امتهای پیشین را جستجو کنید، و اعمال و سرنوشت آنها را مورد بررسی قرار دهید ببینید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند به کجا رسید"؟! (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ)قصرها و کاخهای ویران شده آنها را بنگرید، خزائن به تاراج رفته آنها را تماشا کنید، جمعیت نیرومند پراکنده آنها را مشاهده نمائید، و سرانجام قبرهای درهم شکسته و استخوانهای پوسیده آنها را بنگرید.ببینید سرانجام ظلم و ستم و گناه و شرک آنها چه شد؟ببینید اگر آنها آشیانه مرغان را سوزاندند، چگونه خانه این صیادان نیز به ویرانی کشیده شد؟آری" اکثر آنها مشرک بودند" (کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ)و شرک ام الفساد و مایه تباهی آنها شد.جالب توجه اینکه هنگامی که در آیات قبل سخن از نعمتهای خدا بود، نخست آفرینش و خلقت انسان را مطرح کرد، سپس روزی دادن به او را (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ) ولی در آیات مورد بحث هنگامی که سخن از مجازات الهی میگوید: نخست اشاره به زوال نعمتها بر اثر گناه میکند، سپس نابودی و هلاکت بر اثر شرک، چرا که به هنگام بخشش، اول موهبت خلقت است و بعد روزی، و به هنگام باز پس گرفتن، نخست زوال نعمت است و بعد هلاکت.تعبیر به" أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ" با توجه به اینکه این سوره مکی است و مسلمانان آن روز در اقلیت قرار داشتند، شاید اشاره به این است که از انبوه مشرکان نهراسید که خداوند گروههای عظیمی از این قبیل افراد را در گذشته هلاک و نابود کرده است، و هم هشداری است برای این طغیانگران که سیر در ارض کنند و پایان کار پیشینیان هم مسلک خود را با چشم ببینند.و از آنجا که پند گرفتن و بیدار شدن، و سپس بازگشتن به سوی خدا، همیشه مفید و مؤثر نیست، در آیه بعد روی سخن را به پیامبر ص کرده چنین میگوید:" صورت خود را به سوی دین و آئین مستقیم و پا بر جا (آئین توحید خالص) قرار ده، پیش از آنکه روزی فرا رسد که هیچکس قدرت ندارد آن روز را از خدا بازگرداند و برنامه الهی را تعطیل کند، و در آن روز مردم گروه گروه میشوند و صفوف از هم جدا میگردد" گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ) توصیف دین به" قیم" با توجه به اینکه" قیم" به معنی ثابت و برپادارنده است در حقیقت اشاره به دلیل این توجه مستمر به دین است، یعنی چون آئین اسلام آئینی است ثابت و مستقیم، و برپادارنده نظام زندگی مادی و معنوی مردم، هرگز از آن منحرف مشو.و اینکه خطاب را متوجه پیامبر ص میکند، برای این است که دیگران حساب کار خویش را برسند.تعبیر به" یصدعون" از ماده" صدع" در اصل به معنی شکستن و شکافتن ظرف است، ولی تدریجا به معنی هر گونه پراکندگی و تفرق به کار رفته است، و در اینجا اشاره به جدایی صفوف بهشتیان و دوزخیان میباشد که هر یک از این دو صف نیز به صفوفی تقسیم میشوند، به تناسب سلسله مراتب درجات بهشتی، و درکات دوزخی.آیه بعد در حقیقت شرحی است برای این جدایی صفوف در قیامت، میفرماید:" هر کسی کافر شد کفرش بر زیان خود او است" و وبالش دامنگیر او (مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ)." و اما آنها که عمل صالحی انجام دادند (پاداش الهی را) به سود خودشان آماده و مهیا میسازند" (وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ)." یمهدون" از ماده" مهد" (بر وزن عهد)- همانگونه که راغب در مفردات گفته- در اصل به معنی گاهواره یا محلی است که برای کودک آماده میکنند، سپس" مهد" و" مهاد" به معنی وسیعتری یعنی هر مکان مهیا و آمادهای (که نهایت آرامش و آسایش در آن است) گفته شده است، انتخاب این تعبیر برای بهشتیان و مؤمنان صالح نیز از همین نظر است.خلاصه اینکه گمان نکنید ایمان و کفر و اعمال زشت و زیبای شما برای خدا اثری دارد، این شما هستید که از آن شاد و خشنود، یا ناراحت و غمگین میشوید.جالب اینکه: در مورد کفار با همان جمله مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ قناعت کرده ولی در مورد مؤمنان در آیه بعد توضیح میدهد که نه تنها اعمال خود را در آنجا میبینند، بلکه خدا مواهب بیشتری که شایسته فضل و کرم او است به آنها میبخشد میگوید:" هدف این است که خداوند کسانی را که ایمان آورده، و عمل صالح انجام دادهاند از فضلش پاداش دهد" (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ)مسلما این فضل الهی شامل حال کافران نمیشود،" چرا که خدا کافران را دوست ندارد" (إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ).بدیهی است که با آنها نیز بر طبق عدالت رفتار میکند و بیش از استحقاقشان مجازات نخواهد کرد، ولی فضل و موهبتی نیز نصیبشان نخواهد شد.نکتهها:1- رابطه" گناه" و" فساد"!بدون شک هر کار خلافی در وضع" جامعه"، و از طریق آن در وضع" افراد" اثر میگذارد، و موجب نوعی فساد در سازمان اجتماعی میشود، گناه و کار خلاف و قانونشکنی همانند یک غذای ناسالم و مسموم است که در سازمان بدن انسان چه بخواهیم و چه نخواهیم تاثیر نامطلوب خواهد گذارد، و انسان گرفتار واکنش طبیعی آن میشود." دروغ" سلب اعتماد میکند." خیانت در امانت" روابط اجتماعی را بر هم میزند." ظلم" همیشه منشا ظلم دیگری است." سوء استفاده از آزادی" به دیکتاتوری میانجامد، و دیکتاتوری به انفجار." ترک حقوق محرومان" کینه و عداوت میآفریند، و تراکم کینهها و عداوتها اساس جامعه را متزلزل میسازد.خلاصه اینکه: هر کار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عکس العمل نامطلوبی دارد و یکی از تفسیرهای آیه ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ همین است (این رابطه طبیعی" گناه" و" فساد" است).ولی از روایات اسلامی استفاده میشود که بسیاری از گناهان علاوه بر اینها، یک سلسله آثار شوم با خود همراه میآورند که ارتباط و پیوندشان با آن آثار لا اقل از نظر طبیعی ناشناخته است.مثلا در روایات آمده است" قطع رحم" عمر را کوتاه، و" خوردن مال حرام" قلب را تاریک، و شیوع زنا سبب فنای انسانها میشود و روزی را کم میکند و ...حتی در روایتی از امام صادق ع میخوانیم:من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال:" آنها که بوسیله گناه از دنیا میروند بیش از کسانی هستند که به مرگ طبیعی میمیرند" نظیر همین معنی به تعبیر دیگری در قرآن مجید آمده است آنجا که میفرماید:وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ:" اگر آنها که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند، برکات آسمانها و زمین را به روی آنها میگشائیم، ولی آیات ما را تکذیب کردند، ما نیز آنها را به مجازات اعمالشان گرفتیم"! (اعراف- 96)به این ترتیب" فساد" در آیه مورد بحث، اعم از مفاسد اجتماعی و بلاها و سلب برکات است.نکته قابل توجه دیگر اینکه: از آیه فوق ضمنا استفاده میشود که یکی از فلسفههای آفات و بلاها، تاثیر تربیتی آنها روی انسانها است، آنها باید واکنش اعمال خود را ببینند، تا از خواب غفلت بیدار شوند و به سوی پاکی و تقوی باز گردند.نمیگوئیم همه شرور و آفات از این قبیل است ولی میگوئیم حد اقل بخشی از آنها دارای چنین فلسفهای است، و البته فلسفههای دیگری نیز دارد که در جایخود از آن بحث کردهای2- فلسفه سیر در ارضمساله گردش در زمین (سیر در ارض) شش بار در قرآن مجید در سورههای آل عمران، انعام، نحل، نمل، عنکبوت، و روم آمده، که یک بار از آنها به منظور مطالعه اسرار آفرینش (عنکبوت- 20) و پنج بار دیگر به منظور عبرت گرفتن از عواقب دردناک و شوم اقوام ظالم و جبار و ستمگر و آلوده است.قرآن برای مسائل عینی و حسی که آثار آن کاملا قابل لمس است در امور تربیتی اهمیت خاصی قائل است، مخصوصا به مسلمانان دستور میدهد که از محیط محدود زندگی خود در آیند و به سیر و سیاحت این جهان پهناور بپردازند، در اعمال و رفتار اقوام دیگر و پایان کار آنها بیندیشند، و از این رهگذر اندوخته پر ارزشی از آگاهی و عبرت فراهم سازند.قدرتهای شیطانی در دنیای امروز برای گسترش دامنه استثمار خود در سراسر جهان تمام کشورها و سرزمینها و اقوام مختلف را بررسی کرده و طرز فرهنگ و نقاط قوت و ضعف و صنایع مادی آنها را به خوبی برآورد کردهاند.قرآن میگوید: بجای این جباران شما سیر در ارض کنید و به جای تصمیمهای شیطانی آنها درسهای رحمانی بیاموزید.عبرت گرفتن از زندگی دیگران از تجربههای شخصی مهمتر و پرارزشتر است، زیرا در این تجربهها باید انسان زیانهایی متحمل شود تا مسائلی بیاموزد ولی در عبرت گرفتن از زندگی و تجارب دیگران، انسان بی آنکه متحمل سوخت و زیانی شود، توشه گرانبهایی میاندوزد.دستور قرآن در زمینه" سیر در ارض" منطبق بر کاملترین شیوههایی استموفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید:
از شما تقاضا دارم در مورد خانه های عنکبوتی از ایات 41 تا 45 سوره روم از تفاسیر و نظر خودتان تحقیقی به اینجانب اعلام کنید. متاسفانه تا به حال خود نتوانستم به نتیجه ای برسم.
با تشکر رستمی
با عرض سلامتفسیر این آیات به شرح ذیل است ولی در این آیات اصلاً صحبتی درباره خانه های عنکبوتی نیست.مطالب زیر از تفسیر نمونه است که نسیتاً جامع است و نظرات دیگران را نیز بررسی کرده استدر آیات مورد بحث نخست سخن از ظهور فساد در زمین به خاطر اعمال مردم به میان آورده، میگوید:" فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده" (ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ)" خدا میخواهد عکس العمل کارهای مردم را به آنها نشان دهد و نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام دادهاند به آنها بچشاند، شاید بیدار شوند، و به سوی حق بازگردند"! (لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).آیه فوق معنی وسیع و گستردهای را پیرامون ارتباط" فساد" و" گناه" با یکدیگر بیان میکند که نه مخصوص سرزمین مکه و حجاز است، و نه عصر و زمان پیامبر ص بلکه به اصطلاح از قبیل قضیه حقیقیه است که پیوند" محمول" و" موضوع" را بیان میکند، به عبارت دیگر هر جا فسادی ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است، و در ضمن یک هدف تربیتی دارد، تا مردم طعم تلخ نتیجه اعمالشان را بچشند، شاید به خود آیند.بعضی میگویند: این آیه ناظر به آن قحطی و خشکسالی میباشد که به خاطر نفرین پیامبر ص دامان مشرکان مکه را گرفت، باران قطع شد، بیابانها خشکید و خشکیدهتر شد، و حتی استفاده از صید دریا (دریای احمر) برای آنها مشکل گشت.به فرض که این سخن از نظر تاریخی صحیح باشد تنها بیان یک مصداق است و معنی آیه را در مساله ارتباط فساد و گناه هرگز محدود نمیکند، نه محدود به آن زمان و مکان و نه محدود به خشکسالی و کمی باران.از آنچه در بالا گفتیم به خوبی روشن میشود بسیاری از تفسیرهای محدود و موضعی که از بعضی از مفسران ذیل این آیه نقل شده به هیچوجه قابل قبول نیست، مثل اینکه مراد از فساد در خشکیها، قتل هابیل به دست قابیل است، و منظور از فساد در دریا غصب کشتیها در عصر موسی و خضر است.یا اینکه منظور از فساد دریا و صحرا زمامداران فاسدی هستند که همه این مناطق را به فساد میکشند.البته ممکن است یکی از مصداقهای فساد این چنین افراد بوده باشند که بر اثر دنیاپرستی و مجامله و تن در دادن مردم به ذلت، بر سر آنها مسلط میشوند اما مسلما تمام مفهوم آیه این نیست.جمعی از مفسران نیز در معنی" فساد بحر" به گفتگو نشستهاند:بعضی گفتهاند: بحر به معنی شهرهایی است که در کنار دریا است، و بعضیگفتهاند بحر به معنی مناطق حاصلخیز و پر باغ و زراعت است.ما دلیلی بر اینگونه تکلفات نمیبینیم، چرا که" بحر" معنی معروفی دارد که همان دریا است و فساد در آن، ممکن است به صورت کمبود مواهب دریایی و یا ناامنیها و جنگهایی که در دریاها به وقوع میپیوست باشد.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:حیات دواب البحر بالمطر فاذا کف المطر ظهر الفساد فی البحر و البر، و ذلک اذا کثرت الذنوب و المعاصی:" زندگی موجودات دریا به وسیله باران است هنگامی که باران نبارد هم خشکیها به فساد کشیده میشود، و هم دریا، و این هنگامی است که گناهان فزونی گیرد"! البته آنچه در این روایت آمده بیان یک مصداق روشن از فساد است، و نیز آنچه در رابطه با نزول باران و حیات حیوانات دریایی در این حدیث ذکر شده مسالهای است که دقیقا به تجربه رسیده که هر وقت باران کمتر ببارد ماهی در دریا کم خواهد شد، و حتی از بعضی از ساحلنشینان شنیدیم که میگفتند:" فایده باران برای دریا بیش از فایده آن برای صحرا است"! در زمینه رابطه فساد بر و بحر با گناهان مردم تحلیلهای دیگری داریم که به خواست خدا در بحث نکات خواهد آمد.در آیه بعد برای اینکه مردم شواهد زندهای را در مساله ظهور فساد در زمین به خاطر گناه انسانها با چشم خود بینند، دستور" سیر در ارض" را میدهد و به پیامبر ص میفرماید:" بگو شما در روی زمین به گردش پردازید، حال امتهای پیشین را جستجو کنید، و اعمال و سرنوشت آنها را مورد بررسی قرار دهید ببینید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند به کجا رسید"؟! (قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ)قصرها و کاخهای ویران شده آنها را بنگرید، خزائن به تاراج رفته آنها را تماشا کنید، جمعیت نیرومند پراکنده آنها را مشاهده نمائید، و سرانجام قبرهای درهم شکسته و استخوانهای پوسیده آنها را بنگرید.ببینید سرانجام ظلم و ستم و گناه و شرک آنها چه شد؟ببینید اگر آنها آشیانه مرغان را سوزاندند، چگونه خانه این صیادان نیز به ویرانی کشیده شد؟آری" اکثر آنها مشرک بودند" (کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ)و شرک ام الفساد و مایه تباهی آنها شد.جالب توجه اینکه هنگامی که در آیات قبل سخن از نعمتهای خدا بود، نخست آفرینش و خلقت انسان را مطرح کرد، سپس روزی دادن به او را (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ) ولی در آیات مورد بحث هنگامی که سخن از مجازات الهی میگوید: نخست اشاره به زوال نعمتها بر اثر گناه میکند، سپس نابودی و هلاکت بر اثر شرک، چرا که به هنگام بخشش، اول موهبت خلقت است و بعد روزی، و به هنگام باز پس گرفتن، نخست زوال نعمت است و بعد هلاکت.تعبیر به" أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ" با توجه به اینکه این سوره مکی است و مسلمانان آن روز در اقلیت قرار داشتند، شاید اشاره به این است که از انبوه مشرکان نهراسید که خداوند گروههای عظیمی از این قبیل افراد را در گذشته هلاک و نابود کرده است، و هم هشداری است برای این طغیانگران که سیر در ارض کنند و پایان کار پیشینیان هم مسلک خود را با چشم ببینند.و از آنجا که پند گرفتن و بیدار شدن، و سپس بازگشتن به سوی خدا، همیشه مفید و مؤثر نیست، در آیه بعد روی سخن را به پیامبر ص کرده چنین میگوید:" صورت خود را به سوی دین و آئین مستقیم و پا بر جا (آئین توحید خالص) قرار ده، پیش از آنکه روزی فرا رسد که هیچکس قدرت ندارد آن روز را از خدا بازگرداند و برنامه الهی را تعطیل کند، و در آن روز مردم گروه گروه میشوند و صفوف از هم جدا میگردد" گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ الْقَیِّمِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ) توصیف دین به" قیم" با توجه به اینکه" قیم" به معنی ثابت و برپادارنده است در حقیقت اشاره به دلیل این توجه مستمر به دین است، یعنی چون آئین اسلام آئینی است ثابت و مستقیم، و برپادارنده نظام زندگی مادی و معنوی مردم، هرگز از آن منحرف مشو.و اینکه خطاب را متوجه پیامبر ص میکند، برای این است که دیگران حساب کار خویش را برسند.تعبیر به" یصدعون" از ماده" صدع" در اصل به معنی شکستن و شکافتن ظرف است، ولی تدریجا به معنی هر گونه پراکندگی و تفرق به کار رفته است، و در اینجا اشاره به جدایی صفوف بهشتیان و دوزخیان میباشد که هر یک از این دو صف نیز به صفوفی تقسیم میشوند، به تناسب سلسله مراتب درجات بهشتی، و درکات دوزخی.آیه بعد در حقیقت شرحی است برای این جدایی صفوف در قیامت، میفرماید:" هر کسی کافر شد کفرش بر زیان خود او است" و وبالش دامنگیر او (مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ)." و اما آنها که عمل صالحی انجام دادند (پاداش الهی را) به سود خودشان آماده و مهیا میسازند" (وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ)." یمهدون" از ماده" مهد" (بر وزن عهد)- همانگونه که راغب در مفردات گفته- در اصل به معنی گاهواره یا محلی است که برای کودک آماده میکنند، سپس" مهد" و" مهاد" به معنی وسیعتری یعنی هر مکان مهیا و آمادهای (که نهایت آرامش و آسایش در آن است) گفته شده است، انتخاب این تعبیر برای بهشتیان و مؤمنان صالح نیز از همین نظر است.خلاصه اینکه گمان نکنید ایمان و کفر و اعمال زشت و زیبای شما برای خدا اثری دارد، این شما هستید که از آن شاد و خشنود، یا ناراحت و غمگین میشوید.جالب اینکه: در مورد کفار با همان جمله مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ قناعت کرده ولی در مورد مؤمنان در آیه بعد توضیح میدهد که نه تنها اعمال خود را در آنجا میبینند، بلکه خدا مواهب بیشتری که شایسته فضل و کرم او است به آنها میبخشد میگوید:" هدف این است که خداوند کسانی را که ایمان آورده، و عمل صالح انجام دادهاند از فضلش پاداش دهد" (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ)مسلما این فضل الهی شامل حال کافران نمیشود،" چرا که خدا کافران را دوست ندارد" (إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ).بدیهی است که با آنها نیز بر طبق عدالت رفتار میکند و بیش از استحقاقشان مجازات نخواهد کرد، ولی فضل و موهبتی نیز نصیبشان نخواهد شد.نکتهها:1- رابطه" گناه" و" فساد"!بدون شک هر کار خلافی در وضع" جامعه"، و از طریق آن در وضع" افراد" اثر میگذارد، و موجب نوعی فساد در سازمان اجتماعی میشود، گناه و کار خلاف و قانونشکنی همانند یک غذای ناسالم و مسموم است که در سازمان بدن انسان چه بخواهیم و چه نخواهیم تاثیر نامطلوب خواهد گذارد، و انسان گرفتار واکنش طبیعی آن میشود." دروغ" سلب اعتماد میکند." خیانت در امانت" روابط اجتماعی را بر هم میزند." ظلم" همیشه منشا ظلم دیگری است." سوء استفاده از آزادی" به دیکتاتوری میانجامد، و دیکتاتوری به انفجار." ترک حقوق محرومان" کینه و عداوت میآفریند، و تراکم کینهها و عداوتها اساس جامعه را متزلزل میسازد.خلاصه اینکه: هر کار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عکس العمل نامطلوبی دارد و یکی از تفسیرهای آیه ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ همین است (این رابطه طبیعی" گناه" و" فساد" است).ولی از روایات اسلامی استفاده میشود که بسیاری از گناهان علاوه بر اینها، یک سلسله آثار شوم با خود همراه میآورند که ارتباط و پیوندشان با آن آثار لا اقل از نظر طبیعی ناشناخته است.مثلا در روایات آمده است" قطع رحم" عمر را کوتاه، و" خوردن مال حرام" قلب را تاریک، و شیوع زنا سبب فنای انسانها میشود و روزی را کم میکند و ...حتی در روایتی از امام صادق ع میخوانیم:من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال:" آنها که بوسیله گناه از دنیا میروند بیش از کسانی هستند که به مرگ طبیعی میمیرند" نظیر همین معنی به تعبیر دیگری در قرآن مجید آمده است آنجا که میفرماید:وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ:" اگر آنها که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند، برکات آسمانها و زمین را به روی آنها میگشائیم، ولی آیات ما را تکذیب کردند، ما نیز آنها را به مجازات اعمالشان گرفتیم"! (اعراف- 96)به این ترتیب" فساد" در آیه مورد بحث، اعم از مفاسد اجتماعی و بلاها و سلب برکات است.نکته قابل توجه دیگر اینکه: از آیه فوق ضمنا استفاده میشود که یکی از فلسفههای آفات و بلاها، تاثیر تربیتی آنها روی انسانها است، آنها باید واکنش اعمال خود را ببینند، تا از خواب غفلت بیدار شوند و به سوی پاکی و تقوی باز گردند.نمیگوئیم همه شرور و آفات از این قبیل است ولی میگوئیم حد اقل بخشی از آنها دارای چنین فلسفهای است، و البته فلسفههای دیگری نیز دارد که در جایخود از آن بحث کردهای2- فلسفه سیر در ارضمساله گردش در زمین (سیر در ارض) شش بار در قرآن مجید در سورههای آل عمران، انعام، نحل، نمل، عنکبوت، و روم آمده، که یک بار از آنها به منظور مطالعه اسرار آفرینش (عنکبوت- 20) و پنج بار دیگر به منظور عبرت گرفتن از عواقب دردناک و شوم اقوام ظالم و جبار و ستمگر و آلوده است.قرآن برای مسائل عینی و حسی که آثار آن کاملا قابل لمس است در امور تربیتی اهمیت خاصی قائل است، مخصوصا به مسلمانان دستور میدهد که از محیط محدود زندگی خود در آیند و به سیر و سیاحت این جهان پهناور بپردازند، در اعمال و رفتار اقوام دیگر و پایان کار آنها بیندیشند، و از این رهگذر اندوخته پر ارزشی از آگاهی و عبرت فراهم سازند.قدرتهای شیطانی در دنیای امروز برای گسترش دامنه استثمار خود در سراسر جهان تمام کشورها و سرزمینها و اقوام مختلف را بررسی کرده و طرز فرهنگ و نقاط قوت و ضعف و صنایع مادی آنها را به خوبی برآورد کردهاند.قرآن میگوید: بجای این جباران شما سیر در ارض کنید و به جای تصمیمهای شیطانی آنها درسهای رحمانی بیاموزید.عبرت گرفتن از زندگی دیگران از تجربههای شخصی مهمتر و پرارزشتر است، زیرا در این تجربهها باید انسان زیانهایی متحمل شود تا مسائلی بیاموزد ولی در عبرت گرفتن از زندگی و تجارب دیگران، انسان بی آنکه متحمل سوخت و زیانی شود، توشه گرانبهایی میاندوزد.دستور قرآن در زمینه" سیر در ارض" منطبق بر کاملترین شیوههایی استموفق باشید
- [سایر] با عرض سلام خسته نباشید: استاد اینجانب از بنده خواسته تا در مورد مراتب ایمان در قران از سوره مبارک احزاب ایات 35 و 36 و از تفاسیر و نظر کارشناس تحقیقی به عمل اورم. لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر رستمی
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید: استاد اینجانب از بنده خواسته اند که در مورد ایات بیهوده در قران (لهوالحدیث) از ایات 1 الی 9 سوره مبارک لقمان از تفاسیر قران و نظر کارشناس تحقیقی انجام دهم ولی تا به حال به هیچ نتیجه ای نرسیدم. از شما تقاضا دارم من را راهنمایی کنید.
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید .<br />مادرم ، 45 ساله ، خانه دار است و فعالیت زیادی دارد . گرما و سرما روی بدنش تاثیرگذار است و به همین علت زود به زود سرما می خورد . چه غذاهایی مصرف کند تا کمتر دچار سرماخوردگی شود ؟<br />با تشکر .
- [سایر] به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید کلمه النجم در قرآن مجید چند بار و در چه سوره هایی و در چه آیه هایی به کار رفته؟ با تشکر
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید آیا در ماه محرم و صفر برای بچه دار شدن اقدام کنند از نظر شرعی این رابطه زناشویی حرام یا مکروه است؟یعنی رو تولد بچه اثر میگذارد؟ با تشکر فراوان
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما .از ایات 68 تا 70 سوره مبارکه قصص ترجمه تحت الفظی و تفسیر ان را که بتوان در5 دقیقه توضیح داد را می خواستم(منظورم همان نکات کلیدی است. با تشکر التماس دعا
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز خسته نباشید من میخواستم ازتون درخواست کنم که برای خواندن خطبه عقدم می تونم خدمت شما برسم. اگه کمکم کنید که خطبه عقدم رو شما بخوانید و دعای خیر شما بدرقه اول زندگیم باشه ممنون میشم. با تشکر
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید من برای رفتن به حوزه علمیه قم نیاز به مشاوره شما دارم پسری هستم که رشته عمران کارشناسی پیوسته سال 83 می خواندم به دلایلی نتوانستم(انصراف,اخراج) لیسانس بگیرم و فوق دیپلم گرفتم و در تاریخ 89/6/1 اعزام سربازی من است و برای حوزه هم ثبت نام کرده ام و حال می خواهم بدانم با این وضعیت می توانم به حوزه بروم ضمنا سن من 25 است . با تشکر
- [سایر] با سلام خسته نباشید بنده یک مشکل دارم که عروسی بنده در ماه آذر است و خانواده خاننم بنده برای آوردن جهیزیه ار شهرستان (زنجان) به خانه من در تهران در ماه صفر سوال دارند. میخواستم بدونم آوردن جهیزیه در ماه صفر از نظر شرعی آیا گناه ویا حرام است و یا بد یومی دارد ممنون میشم پاسخ بنده حقیر بدید با تشکر
- [سایر] به نام بهترین محافظت کنندگان سلام/خسته نباشید حاج آقا، من سوالاتی راجع به چشم زخم یا چشم نظر دارم.(مثلا من خودم به خواندن سوره های معوذتین برای دفع حسد بسیار معتقد هستم)آیا اصلا اعتقاد به وجود چنین چیزی که مثلا فلانی مرا چشم زده، صحیح است ؟ اگر بله لطفا بفرمایید راههای دفع چشم نظر یا چشم بد افراد حسود، از نظر آیات و روایات اسلامی چیست ؟ بسیار ممنون/التماس دعا/یا علی مدد