با عرض سلامآیات مورد اشاره را با استفاده از تفسیر نمونه برای جنابعالی تفسیر میکنیم رکن اصلی بحث بر روی غنا است که مفصل درباره ان صحبت شده است:در اینجا سخن از جمعیتی است که سرمایههای خود را برای بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار میگیرد، و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود میخرد! نخست میفرماید:" بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریداری میکنند تا خلق خدا را از روی جهل و نادانی، از راه خدا گمراه سازند" (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ)." و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند" (وَ یَتَّخِذَها هُزُواً) و در پایان آیه اضافه میکند:" عذاب خوار کننده از آن این گروه است" (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).خریداری کردن سخنان باطل و بیهوده یا به این گونه است که به راستی افسانههای خرافی و باطل را با دادن پول به دست آورند، آن چنان که در داستان" نضر بن حارث" خواندیم.و یا از این طریق است که برای ترتیب دادن مجالس لهو و باطل و خوانندگی کنیزان خواننده خریداری کنند، چنان که در حدیث پیامبر ص ضمن شان نزول بیان شد.و یا صرف کردن مال به هر صورت و به هر طریقی که به وسیله آن به این هدف نامشروع یعنی سخنان باطل و بیهوده برسند.عجب اینکه این کوردلان مطالب باطل و بیهوده را به گرانترین قیمت خریداری میکردند، اما آیات الهی و حکمت را که پروردگار، رایگان در اختیارشان گذارده نادیده میگرفتند.این احتمال نیز وجود دارد که خریداری (اشتراء) در اینجا معنی کنایی داشته باشد و منظور از آن هر گونه تلاش و کوشش برای رسیدن به این منظور است.و اما" لَهْوَ الْحَدِیثِ"، مفهوم وسیع و گستردهای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سرگرم کننده و غفلتزا را که انسان را به بیهودگی یا گمراهی میکشاند در بر میگیرد، خواه از قبیل" غنا" و الحان و آهنگهای شهوتانگیز و هوسآلود باشد، و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوی انسان را به بیهودگی و فساد، سوق میدهد.و یا از هر دو طریق، چنان که در تصنیفها و اشعار عاشقانه خوانندگان معمولی است که هم محتوایش گمراه کننده است و هم آهنگش! و یا مانند داستانهای خرافی و اساطیر که سبب انحراف مردم از" صراط مستقیم" الهی میگردد.و یا سخنان سخریه آمیزی که به منظور محو حق و تضعیف پایههای ایمان مطرح میشود، همانند چیزی که از ابو جهل و یارانش نقل میکنند که رو به قریش میکرد و میگفت:" میخواهید شما را از" زقوم" که" محمد" ما را به آن تهدید میکند اطعام کنم؟! سپس میفرستاد و" کره و خرما" حاضر میکردند و میگفت:این همان" زقوم" است! ... و به این ترتیب آیات الهی را بباد استهزاء میگرفت.به هر حال" لهو الحدیث" معنای گستردهای دارد که همه اینها و مانند آن را فرا میگیرد، و اگر در روایات اسلامی و سخنان مفسرین روی یکی از اینها انگشت گذارده شده است هرگز دلیل بر انحصار و محدودیت مفهوم آیه نیست.در احادیثی که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده تعبیرهایی دیده میشود که بیانگر همین وسعت مفهوم این کلمه است:از جمله در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الغناء مجلس لا ینظر اللَّه الی اهله، و هو مما قال اللَّه عز و جل" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ":" مجلس غنا و خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خدا به اهل آن نمینگرد، (و آنها را مشمول لطفش قرار نمیدهد) و این مصداق همان چیزی است که خداوند عز و جل فرموده" بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند" (1).تعبیر به" لَهْوَ الْحَدِیثِ" بجای" الحدیث اللهو" گویا اشاره به این است که هدف اصلی آنها همان لهو و بیهودگی است، و سخن، وسیلهای برای رسیدن به آن است.جمله" لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ" نیز مفهوم وسیعی دارد که هم گمراه کردن اعتقادی را شامل میشود آن چنان که در داستان نضر بن حارث و ابو جهل خواندیم و هم منحرف ساختن اخلاقی آن چنان که در احادیث غنا آمده است.تعبیر" بغیر علم" اشاره به این است که این گروه گمراه و منحرف حتی به مذهب باطل خود نیز ایمان ندارند، بلکه صرفا از جهل و تقلیدهای کورکورانه پیروی میکنند، آنها جاهلانی هستند که دیگران را نیز به جهل و نادانی خود گرفتار میسازند.این در صورتی است که تعبیر" بغیر علم" را توصیف برای گمراه کنندگان بدانیم، اما بعضی از مفسران نیز احتمال دادهاند که توصیفی برای" گمراه شوندگان" باشد، یعنی مردم جاهل و بیخبر را ناآگاهانه به وادی انحراف و باطل میکشانند.این بیخبران گاه از این هم فراتر میروند، یعنی تنها به جنبههای سرگرمی و غافل کننده این مسائل قانع نمیشوند، بلکه سخنان لهو و بیهوده خود را وسیلهای برای استهزاء و سخریه آیات الهی قرار میدهند، و این همان است که در آخر آیه فوق به آن اشاره کرده، میفرماید: و یتخذها هزوا.اما توصیف عذاب به" مهین" (خوار کننده و اهانت بار) به خاطر آن است که جریمه باید همانند جرم باشد، آنها نسبت به آیات الهی توهین کردند، خداوندهم برای آنها مجازاتی تعیین کرده که علاوه بر دردناک بودن توهین آور نیز میباشد.آیه بعد به عکس العمل این گروه در برابر آیات الهی اشاره کرده، و در واقع آن را با عکس العملشان در برابر لهو الحدیث مقایسه میکند و میگوید:" هنگامی که آیات ما بر او خوانده میشود مستکبرانه روی بر میگرداند، گویی آیات ما را نشنیده، گویی اصلا گوشهایش سنگین است" و اصلا هیچ سخنی را نمیشنود (وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً).و در پایان، کیفر دردناک چنین کسی را اینگونه بازگو میکند:" او را به عذاب دردناک بشارت ده"! (فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).تعبیر به وَلَّی مُسْتَکْبِراً اشاره به این است که رویگرداندن او تنها به خاطر مزاحمت با منافع دنیوی و هوسهایش نیست، بلکه از اینهم فراتر میرود و انگیزه استکبار و تکبر در برابر خدا و آیات خدا که بزرگترین گناه است در عمل او نیز وجود دارد.جالب اینکه نخست میگوید:" آن چنان بی اعتنایی به آیات الهی میکند که گویی اصلا آن را نشنیده و کاملا بی اعتنا از کنار آن میگذرد" سپس اضافه میکند:" نه تنها این آیات را نمیشنود، گویی اصلا کر است و هیچ سخنی را نمیشنود"! جزای چنین افراد نیز متناسب اعمالشان است همانگونه که عملشان برای اهل حق درد آور بود، خداوند مجازاتشان را نیز دردناک قرار داده، و به عذاب الیمشان گرفتار میسازد! توجه به این نکته نیز لازم است که تعبیر به" بشر" (بشارت ده) در مورد عذاب دردناک الهی متناسب با کار مستکبرانی است که آیات الهی را به باد سخریه میگرفتند و بو جهل صفتانی که" زقوم جهنم" را با کره و خرما تفسیر میکردند! در آیات بعد به شرح حال مؤمنان راستین باز میگردد که در آغاز این مقایسه از آنان شروع شد، در پایان نیز به آنان ختم گردد، میفرماید:" کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، باغهای پر نعمت بهشت از آن آنها است" (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ).آری این گروه بر عکس مستکبران بی ایمان، و گمراه کنندگان کوردل که نه آثار خدا را در جهان میبینند و نه سخنان فرستادگان خدا را به گوش جان میشنوند، به حکم عقل و خرد بیدار و چشم بینا و گوش شنوا که خدا نصیبشان کرده هم به آیات الهی ایمان میآورند و هم در اعمال صالح خود آن را به کار میگیرند و چه جالب است که آنها" عذاب الیم" داشتند و اینها" جنات نعیم" دارند.مهمتر اینکه این باغهای پر نعمت بهشتی، برای آنها جاودانه است" همیشه در آن خواهند ماند" (خالِدِینَ فِیها)." این وعده مسلم الهی است، وعدهای تخلف ناپذیر" (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).و خداوند نه وعده دروغین میدهد، و نه از وفای به وعدههای خود عاجز است، چرا که" او عزیز و قدرتمند، و حکیم و آگاه است" (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).1- تحریم غنابدون شک غنا به طور اجمال از نظر مشهور علمای شیعه حرام است و شهرتی در سرحد اجماع و اتفاق دارد.بسیاری از علمای اهل سنت نیز بر این عقیده تاکید کردهاند، هر چند بعضی از آنها استثناهایی برای آن قائل شدهاند، و شاید بعضی از این استثناها در حقیقت استثناء نباشد و خارج از موضوع غنا محسوب شود (و به اصطلاح تخصصا خارج است)." قرطبی" در ذیل آیات مورد بحث در همین زمینه چنین میگوید:" غنای معمول در میان گروهی از مردم، هر گاه مشتمل بر اشعار عاشقانه در باره زنان و توصیف زیبائیهای آنان، و ذکر شراب و محرمات دیگر باشد، همه علما در حرمت آن متفقند، چرا که مصداق لهو و غنای مذموم میباشد، و اما اگر از این امور خالی گردد، مختصری از آن در اعیاد و جشنهای زفاف جائز است، و همچنین برای نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهای مشکل، آن گونه که در تاریخ اسلام در مساله حفر خندق آمده، و یا اشعاری که" انجشه" به هنگام حرکت قافله به سوی مکه در حجة الوداع برای تحریک شتران میخوانده است، اما آنچه امروز در میان" صوفیه" معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار میبرند حرام است" آنچه را که قرطبی به صورت استثناء بیان کرده از قبیل خواندن" حدی" (آواز مخصوص) برای شتران یا اشعار مخصوصی که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق میخواندند به احتمال قوی اصلا جزء غنا نبوده و نیست، و شبیه اشعاری است که گروهی با آهنگ مخصوص در راهپیماییها یا مجالس جشن و عزاداری مذهبی میخوانند.در منابع اسلامی دلائل زیادی بر تحریم غنا در دست است که از جمله آیه فوق و مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ ... و بعضی دیگر از آیات قرآن میباشد که حد اقل طبق روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده بر غنا تطبیق گردیده، و یا غنا از مصادیق آن شمرده شده است.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم که در تفسیر آیه وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (حج- 30) فرمود:قول الزور الغناء:" سخن باطل همان غنا است" (2).و نیز همان امام ع در تفسیر آیه وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ (فرقان- 72) فرمود:" منظور از آن غنا است" (3).و در تفسیر همین آیه مورد بحث، روایات متعددی از امام باقر ع و امام صادق ع و امام علی بن موسی الرضا ع نقل شده است که یکی از مصداقهای" لهو الحدیث" را که موجب" عذاب مهین" است غنا معرفی کردهاند (4).علاوه بر این روایات فراوان دیگری- منهای تفسیر آیات- در منابع اسلامی دیده میشود که تحریم غنا را بطور مؤکد بیان میکند.در حدیثی که از" جابر بن عبد اللَّه" از پیامبر ص نقل شده میخوانیم:کان ابلیس اول من تغنی:" شیطان اولین کسی بود که غنا خواند" (5).و در حدیث دیگری از امام صادق ع چنین آمده است:بیت الغناء لا- تؤمن فیه الفجیعة، و لا تجاب فیه الدعوة، و لا یدخله الملک:" خانهای که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست، و دعا در آن به اجابت نمیرسد، و فرشتگان وارد آن نمیشوند" (1).و در حدیث دیگری از همان امام ع میخوانیم:الغناء یورث النفاق، و یعقب الفقر:" غنا، روح نفاق را پرورش میدهد و فقر و بدبختی میآفریند" (2).در حدیث دیگر که از امام صادق ع نقل شده از جمله کسانی را که ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است زن خواننده و کسی است که اجرتی به او میدهد و کسی که آن پول را مصرف مینماید! (المغنیة ملعونة، و من اداها ملعون، و آکل کسبها ملعون) (3).در منابع معروف اهل سنت نیز روایات متعددی در این زمینه نقل شده است.از جمله روایتی است که در" در المنثور" از جمع کثیری از محدثین از ابی امامة از پیغمبر گرامی اسلام ص نقل کرده است که فرمود:لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام:" تعلیم زنان خواننده حلال نیست، و همچنین خرید و فروش این کنیزان، و چیزی که در مقابل آن گرفته میشود نیز حرام است" (4).نظیر همین معنی را نویسنده التاج از ترمذی و امام احمد نقل کرده است (التاج جلد 5 صفحه 287)." ابن مسعود" از پیامبر ص نقل میکند که فرمود:الغناء ینبت النفاقفی القلب کما ینبت الماء البقل:" غنا روح نفاق را در قلب پرورش میدهد همانگونه که آب گیاهان را"! (1).روی هم رفته روایاتی که در این زمینه نقل شده است بقدری زیاد است که به حد تواتر میرسد، و به همین دلیل اکثر علمای اسلام فتوی به حرمت دادهاند علاوه بر علمای شیعه که تقریبا در این سخن اتفاق نظر دارند، تحریم آن از ابو حنیفه نیز نقل شده است، و هنگامی که از احمد پیشوای معروف اهل سنت در باره غنا سؤال کردند در پاسخ گفت: ینبت النفاق:" روح نفاق را در آدمی میرویاند"!.و مالک، پیشوای دیگر اهل سنت در پاسخ این سؤال گفت: یفعله الفساق:" مردم فاسق به دنبال آن میروند"! و" شافعی" تصریح کرده است که شهادت اصحاب غنا قبول نیست، و این خود دلیل بر فسق آنها است.از اصحاب شافعی نیز نقل شده که فتوای شافعی را تحریم میدانند، بر خلاف آنچه بعضی پنداشتهاند).2- غناء چیست؟در حرمت غناء چندان مشکلی وجود ندارد، مشکل تشخیص موضوع غناء است.آیا هر صوت خوش و زیبایی غنا است؟مسلما چنین نیست، زیرا در روایات اسلامی آمده و سیره مسلمین نیز حکایت میکند که قرآن و اذان و مانند آن را با صدای خوش و زیبا بخوانید.آیا غنا هر صدایی است که در آن" ترجیع" (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن) باشد؟ آن نیز ثابت نیست.آنچه از مجموع کلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در این زمینه میتوان استفاده کرد این است که غناء، آهنگهای طربانگیز و لهو و باطل است.و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد میباشد.و باز به تعبیر دیگر: غناء به صوتی گفته میشود که قوای شهوانی را در انسان تحریک مینماید، و انسان در آن حال احساس میکند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسی نیز باشد کاملا مناسب است!.این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک" آهنگ" هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب که اشعار عشقی و فسادانگیز را با آهنگهای مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غنا است، به این ترتیب که اشعار پر محتوی یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگی بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام میباشد (دقت کنید).ذکر این نکته نیز لازم است که گاه برای غنا دو رقم معنی ذکر میشود" معنی عام" و" معنی خاص"، معنی خاص همان است که در بالا گفتیم یعنی آهنگهای تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.ولی معنی عام هر گونه صوت زیبا است، و لذا آنها که غنا را به معنی عام تفسیر کردهاند بر آن دو قسم قائل شدهاند" غنای حلال" و" غنای حرام".منظور از غنای حرام همان است که در بالا گفته شد و منظور از غنای حلال صدای زیبا و خوشی است که مفسدهانگیز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.بنا بر این در اصل تحریم غنا تقریبا اختلافی نیست، اختلاف در نحوه تفسیر آن است.البته" غنا" مصادیق مشکوکی نیز دارد (مانند همه مفاهیم دیگر) که انسان به راستی نمیداند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است یا نه؟ و در این صورت به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است (البته بعد از آگاهی کافی از مفهوم عرفی غنا طبق تعریف فوق).و از اینجا روشن میشود صداها و آهنگهای حماسی که متناسب میدانهای نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است دلیلی بر تحریم آن نیست.البته در زمینه غنا بحثهای دیگری نیز وجود دارد از قبیل پارهای از استثناها که بعضی برای آن قائل شدهاند، و جمعی آن را انکار کردهاند، و مسائل دیگر که باید در کتب فقهی از آن سخن گفت.آخرین سخنی که در اینجا ذکر آن را لازم میدانیم این است که آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگی است و اما استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگری دارد که از موضوع این سخن خارج است.3- فلسفه تحریم غنادقت در مفهوم" غنا" با شرائطی که در شرح موضوع آن گفتیم، فلسفه تحریم آن را به خوبی روشن میسازد.در یک بررسی کوتاه به مفاسد زیر برخورد میکنیم:الف: تشویق به فساد اخلاق-تجربه نشان داده است- و تجربه بهترین شاهد و گواه است- که بسیاری افراد تحت تاثیر آهنگهای غناء، راه تقوی و پرهیزکاری را رها کرده، و به شهوات و فساد روی میآورند.مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن میزند همان غناء است در بعضی از گزارشهایی که در جرائد خارجی آمده میخوانیم که در مجلسی که گروهی از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصی از غناء در آنجا اجرا شد آن چنان هیجانی به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حملهور شدند و فجایع زیادی بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.در تفسیر" روح المعانی"، سخنی از یکی از سران" بنی امیه" نقل میکند که به آنها میگفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم میکند، شهوت را میافزاید شخصیت را در هم میشکند، جانشین شراب میشود، و همان کاری را میکند که مستی انجام میدهد (1).و این نشان میدهد که حتی آنها نیز به مفاسد آن پی برده بودند.و اگر میبینیم در روایات اسلامی کرارا آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش میدهد اشاره به همین حقیقت است، روح نفاق همان روح آلودگی به فساد و کنارهگیری از تقوا و پرهیزکاری است.و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانهای که غنا در آن است وارد نمیشوند به خاطر همین آلودگی به فساد است، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهای آلوده بیزارند.ب- غافل شدن از یاد خدا-تعبیر به" لهو" که در تفسیر" غنا" در بعضی از روایات اسلامی آمده است، اشاره به همین حقیقت است که غناء انسان را آن چنان مست شهوات میکند که از یاد خدا غافل میسازد.در آیات فوق خواندیم که" لهو الحدیث"، یکی از عوامل" ضلالت" از" سبیل اللَّه" است، و موجب" عذاب الیم".در حدیثی از علی ع میخوانیم:کل ما الهی عن ذکر اللَّه فهو من المیسر:" هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است" (1).ج- آثار زیانبار بر اعصاب-غنا و موسیقی در حقیقت، یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب است، و به تعبیر دیگر مواد مخدر گاهی از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن میشوند، (مانند شراب).و گاه از طریق بوئیدن و حس شامه (مانند هروئین).و گاه از طریق تزریق (مانند مرفین).و گاه از طریق حس سامعه است (مانند غنا).به همین دلیل گاهی غنا و آهنگهای مخصوصی، چنان افراد را در نشئه فرو میبرد، که حالتی شبیه به مستی به آنها دست میدهد، البته گاه به این مرحله نمیرسد اما در عین حال تخدیر خفیف ایجاد میکند.و به همین دلیل بسیاری از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدیر آن خفیف باشد یا شدید." توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقیدانان نشان میدهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهای روحی گردیدهاند، تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده، و عدهای مبتلا به بیماریهای روانی شده، و گروهی مشاعر خود را از کف داده، و به دیار جنون رهسپار شدهاند، دستهای فلج و ناتوان گردیده بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شدهاند" در بعضی از کتبی که در زمینه آثار زیانبار موسیقی بر اعصاب آدمی نوشته شده است حالات جمعی از موسیقی دانان و خوانندگان معروف آمده است که به هنگام اجرای برنامه گرفتار سکته و مرگ ناگهانی شده، و در همان مجلس جان خود را از دست دادهاند کوتاه سخن اینکه آثار زیانبخش غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون، و بر قلب و فشار خون، و تحریکات نامطلوب دیگر به حدی است که نیاز به بحث زیادی ندارد.از آمارهایی که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده میشود که مرگهای ناگهانی نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته است، عوامل این افزایش را امور مختلفی ذکر کردهاند از جمله افزایش غنا و موسیقی در سطح جهان.د- غنا یکی از ابزار کار استعماراستعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصا نسل جوان، وحشت داشتهاند، به همین دلیل بخشی از برنامههای گسترده آنها برای ادامه استعمار، فرو بردن جامعهها در غفلت و بیخبری و ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمیهای ناسالم است.امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتی ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسی، یعنی سیاستهای استعماری است، ایجاد مراکز فحشاء، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمیهای ناسالم دیگر، و از جمله توسعه غنا و موسیقی، یکی از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند، و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل میدهد و از برنامههای عمده وسائل ارتباط جمعی همین موضوع است.موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید:
استاد اینجانب از بنده خواسته اند که در مورد ایات بیهوده در قران (لهوالحدیث) از ایات 1 الی 9 سوره مبارک لقمان از تفاسیر قران و نظر کارشناس تحقیقی انجام دهم ولی تا به حال به هیچ نتیجه ای نرسیدم. از شما تقاضا دارم من را راهنمایی کنید.
با عرض سلامآیات مورد اشاره را با استفاده از تفسیر نمونه برای جنابعالی تفسیر میکنیم رکن اصلی بحث بر روی غنا است که مفصل درباره ان صحبت شده است:در اینجا سخن از جمعیتی است که سرمایههای خود را برای بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار میگیرد، و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود میخرد! نخست میفرماید:" بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریداری میکنند تا خلق خدا را از روی جهل و نادانی، از راه خدا گمراه سازند" (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ)." و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند" (وَ یَتَّخِذَها هُزُواً) و در پایان آیه اضافه میکند:" عذاب خوار کننده از آن این گروه است" (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).خریداری کردن سخنان باطل و بیهوده یا به این گونه است که به راستی افسانههای خرافی و باطل را با دادن پول به دست آورند، آن چنان که در داستان" نضر بن حارث" خواندیم.و یا از این طریق است که برای ترتیب دادن مجالس لهو و باطل و خوانندگی کنیزان خواننده خریداری کنند، چنان که در حدیث پیامبر ص ضمن شان نزول بیان شد.و یا صرف کردن مال به هر صورت و به هر طریقی که به وسیله آن به این هدف نامشروع یعنی سخنان باطل و بیهوده برسند.عجب اینکه این کوردلان مطالب باطل و بیهوده را به گرانترین قیمت خریداری میکردند، اما آیات الهی و حکمت را که پروردگار، رایگان در اختیارشان گذارده نادیده میگرفتند.این احتمال نیز وجود دارد که خریداری (اشتراء) در اینجا معنی کنایی داشته باشد و منظور از آن هر گونه تلاش و کوشش برای رسیدن به این منظور است.و اما" لَهْوَ الْحَدِیثِ"، مفهوم وسیع و گستردهای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سرگرم کننده و غفلتزا را که انسان را به بیهودگی یا گمراهی میکشاند در بر میگیرد، خواه از قبیل" غنا" و الحان و آهنگهای شهوتانگیز و هوسآلود باشد، و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوی انسان را به بیهودگی و فساد، سوق میدهد.و یا از هر دو طریق، چنان که در تصنیفها و اشعار عاشقانه خوانندگان معمولی است که هم محتوایش گمراه کننده است و هم آهنگش! و یا مانند داستانهای خرافی و اساطیر که سبب انحراف مردم از" صراط مستقیم" الهی میگردد.و یا سخنان سخریه آمیزی که به منظور محو حق و تضعیف پایههای ایمان مطرح میشود، همانند چیزی که از ابو جهل و یارانش نقل میکنند که رو به قریش میکرد و میگفت:" میخواهید شما را از" زقوم" که" محمد" ما را به آن تهدید میکند اطعام کنم؟! سپس میفرستاد و" کره و خرما" حاضر میکردند و میگفت:این همان" زقوم" است! ... و به این ترتیب آیات الهی را بباد استهزاء میگرفت.به هر حال" لهو الحدیث" معنای گستردهای دارد که همه اینها و مانند آن را فرا میگیرد، و اگر در روایات اسلامی و سخنان مفسرین روی یکی از اینها انگشت گذارده شده است هرگز دلیل بر انحصار و محدودیت مفهوم آیه نیست.در احادیثی که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده تعبیرهایی دیده میشود که بیانگر همین وسعت مفهوم این کلمه است:از جمله در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم:الغناء مجلس لا ینظر اللَّه الی اهله، و هو مما قال اللَّه عز و جل" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ":" مجلس غنا و خوانندگی لهو و باطل، مجلسی است که خدا به اهل آن نمینگرد، (و آنها را مشمول لطفش قرار نمیدهد) و این مصداق همان چیزی است که خداوند عز و جل فرموده" بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند" (1).تعبیر به" لَهْوَ الْحَدِیثِ" بجای" الحدیث اللهو" گویا اشاره به این است که هدف اصلی آنها همان لهو و بیهودگی است، و سخن، وسیلهای برای رسیدن به آن است.جمله" لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ" نیز مفهوم وسیعی دارد که هم گمراه کردن اعتقادی را شامل میشود آن چنان که در داستان نضر بن حارث و ابو جهل خواندیم و هم منحرف ساختن اخلاقی آن چنان که در احادیث غنا آمده است.تعبیر" بغیر علم" اشاره به این است که این گروه گمراه و منحرف حتی به مذهب باطل خود نیز ایمان ندارند، بلکه صرفا از جهل و تقلیدهای کورکورانه پیروی میکنند، آنها جاهلانی هستند که دیگران را نیز به جهل و نادانی خود گرفتار میسازند.این در صورتی است که تعبیر" بغیر علم" را توصیف برای گمراه کنندگان بدانیم، اما بعضی از مفسران نیز احتمال دادهاند که توصیفی برای" گمراه شوندگان" باشد، یعنی مردم جاهل و بیخبر را ناآگاهانه به وادی انحراف و باطل میکشانند.این بیخبران گاه از این هم فراتر میروند، یعنی تنها به جنبههای سرگرمی و غافل کننده این مسائل قانع نمیشوند، بلکه سخنان لهو و بیهوده خود را وسیلهای برای استهزاء و سخریه آیات الهی قرار میدهند، و این همان است که در آخر آیه فوق به آن اشاره کرده، میفرماید: و یتخذها هزوا.اما توصیف عذاب به" مهین" (خوار کننده و اهانت بار) به خاطر آن است که جریمه باید همانند جرم باشد، آنها نسبت به آیات الهی توهین کردند، خداوندهم برای آنها مجازاتی تعیین کرده که علاوه بر دردناک بودن توهین آور نیز میباشد.آیه بعد به عکس العمل این گروه در برابر آیات الهی اشاره کرده، و در واقع آن را با عکس العملشان در برابر لهو الحدیث مقایسه میکند و میگوید:" هنگامی که آیات ما بر او خوانده میشود مستکبرانه روی بر میگرداند، گویی آیات ما را نشنیده، گویی اصلا گوشهایش سنگین است" و اصلا هیچ سخنی را نمیشنود (وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً).و در پایان، کیفر دردناک چنین کسی را اینگونه بازگو میکند:" او را به عذاب دردناک بشارت ده"! (فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).تعبیر به وَلَّی مُسْتَکْبِراً اشاره به این است که رویگرداندن او تنها به خاطر مزاحمت با منافع دنیوی و هوسهایش نیست، بلکه از اینهم فراتر میرود و انگیزه استکبار و تکبر در برابر خدا و آیات خدا که بزرگترین گناه است در عمل او نیز وجود دارد.جالب اینکه نخست میگوید:" آن چنان بی اعتنایی به آیات الهی میکند که گویی اصلا آن را نشنیده و کاملا بی اعتنا از کنار آن میگذرد" سپس اضافه میکند:" نه تنها این آیات را نمیشنود، گویی اصلا کر است و هیچ سخنی را نمیشنود"! جزای چنین افراد نیز متناسب اعمالشان است همانگونه که عملشان برای اهل حق درد آور بود، خداوند مجازاتشان را نیز دردناک قرار داده، و به عذاب الیمشان گرفتار میسازد! توجه به این نکته نیز لازم است که تعبیر به" بشر" (بشارت ده) در مورد عذاب دردناک الهی متناسب با کار مستکبرانی است که آیات الهی را به باد سخریه میگرفتند و بو جهل صفتانی که" زقوم جهنم" را با کره و خرما تفسیر میکردند! در آیات بعد به شرح حال مؤمنان راستین باز میگردد که در آغاز این مقایسه از آنان شروع شد، در پایان نیز به آنان ختم گردد، میفرماید:" کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، باغهای پر نعمت بهشت از آن آنها است" (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ).آری این گروه بر عکس مستکبران بی ایمان، و گمراه کنندگان کوردل که نه آثار خدا را در جهان میبینند و نه سخنان فرستادگان خدا را به گوش جان میشنوند، به حکم عقل و خرد بیدار و چشم بینا و گوش شنوا که خدا نصیبشان کرده هم به آیات الهی ایمان میآورند و هم در اعمال صالح خود آن را به کار میگیرند و چه جالب است که آنها" عذاب الیم" داشتند و اینها" جنات نعیم" دارند.مهمتر اینکه این باغهای پر نعمت بهشتی، برای آنها جاودانه است" همیشه در آن خواهند ماند" (خالِدِینَ فِیها)." این وعده مسلم الهی است، وعدهای تخلف ناپذیر" (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).و خداوند نه وعده دروغین میدهد، و نه از وفای به وعدههای خود عاجز است، چرا که" او عزیز و قدرتمند، و حکیم و آگاه است" (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).1- تحریم غنابدون شک غنا به طور اجمال از نظر مشهور علمای شیعه حرام است و شهرتی در سرحد اجماع و اتفاق دارد.بسیاری از علمای اهل سنت نیز بر این عقیده تاکید کردهاند، هر چند بعضی از آنها استثناهایی برای آن قائل شدهاند، و شاید بعضی از این استثناها در حقیقت استثناء نباشد و خارج از موضوع غنا محسوب شود (و به اصطلاح تخصصا خارج است)." قرطبی" در ذیل آیات مورد بحث در همین زمینه چنین میگوید:" غنای معمول در میان گروهی از مردم، هر گاه مشتمل بر اشعار عاشقانه در باره زنان و توصیف زیبائیهای آنان، و ذکر شراب و محرمات دیگر باشد، همه علما در حرمت آن متفقند، چرا که مصداق لهو و غنای مذموم میباشد، و اما اگر از این امور خالی گردد، مختصری از آن در اعیاد و جشنهای زفاف جائز است، و همچنین برای نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهای مشکل، آن گونه که در تاریخ اسلام در مساله حفر خندق آمده، و یا اشعاری که" انجشه" به هنگام حرکت قافله به سوی مکه در حجة الوداع برای تحریک شتران میخوانده است، اما آنچه امروز در میان" صوفیه" معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار میبرند حرام است" آنچه را که قرطبی به صورت استثناء بیان کرده از قبیل خواندن" حدی" (آواز مخصوص) برای شتران یا اشعار مخصوصی که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق میخواندند به احتمال قوی اصلا جزء غنا نبوده و نیست، و شبیه اشعاری است که گروهی با آهنگ مخصوص در راهپیماییها یا مجالس جشن و عزاداری مذهبی میخوانند.در منابع اسلامی دلائل زیادی بر تحریم غنا در دست است که از جمله آیه فوق و مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ ... و بعضی دیگر از آیات قرآن میباشد که حد اقل طبق روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده بر غنا تطبیق گردیده، و یا غنا از مصادیق آن شمرده شده است.در حدیثی از امام صادق ع میخوانیم که در تفسیر آیه وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (حج- 30) فرمود:قول الزور الغناء:" سخن باطل همان غنا است" (2).و نیز همان امام ع در تفسیر آیه وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ (فرقان- 72) فرمود:" منظور از آن غنا است" (3).و در تفسیر همین آیه مورد بحث، روایات متعددی از امام باقر ع و امام صادق ع و امام علی بن موسی الرضا ع نقل شده است که یکی از مصداقهای" لهو الحدیث" را که موجب" عذاب مهین" است غنا معرفی کردهاند (4).علاوه بر این روایات فراوان دیگری- منهای تفسیر آیات- در منابع اسلامی دیده میشود که تحریم غنا را بطور مؤکد بیان میکند.در حدیثی که از" جابر بن عبد اللَّه" از پیامبر ص نقل شده میخوانیم:کان ابلیس اول من تغنی:" شیطان اولین کسی بود که غنا خواند" (5).و در حدیث دیگری از امام صادق ع چنین آمده است:بیت الغناء لا- تؤمن فیه الفجیعة، و لا تجاب فیه الدعوة، و لا یدخله الملک:" خانهای که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست، و دعا در آن به اجابت نمیرسد، و فرشتگان وارد آن نمیشوند" (1).و در حدیث دیگری از همان امام ع میخوانیم:الغناء یورث النفاق، و یعقب الفقر:" غنا، روح نفاق را پرورش میدهد و فقر و بدبختی میآفریند" (2).در حدیث دیگر که از امام صادق ع نقل شده از جمله کسانی را که ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است زن خواننده و کسی است که اجرتی به او میدهد و کسی که آن پول را مصرف مینماید! (المغنیة ملعونة، و من اداها ملعون، و آکل کسبها ملعون) (3).در منابع معروف اهل سنت نیز روایات متعددی در این زمینه نقل شده است.از جمله روایتی است که در" در المنثور" از جمع کثیری از محدثین از ابی امامة از پیغمبر گرامی اسلام ص نقل کرده است که فرمود:لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام:" تعلیم زنان خواننده حلال نیست، و همچنین خرید و فروش این کنیزان، و چیزی که در مقابل آن گرفته میشود نیز حرام است" (4).نظیر همین معنی را نویسنده التاج از ترمذی و امام احمد نقل کرده است (التاج جلد 5 صفحه 287)." ابن مسعود" از پیامبر ص نقل میکند که فرمود:الغناء ینبت النفاقفی القلب کما ینبت الماء البقل:" غنا روح نفاق را در قلب پرورش میدهد همانگونه که آب گیاهان را"! (1).روی هم رفته روایاتی که در این زمینه نقل شده است بقدری زیاد است که به حد تواتر میرسد، و به همین دلیل اکثر علمای اسلام فتوی به حرمت دادهاند علاوه بر علمای شیعه که تقریبا در این سخن اتفاق نظر دارند، تحریم آن از ابو حنیفه نیز نقل شده است، و هنگامی که از احمد پیشوای معروف اهل سنت در باره غنا سؤال کردند در پاسخ گفت: ینبت النفاق:" روح نفاق را در آدمی میرویاند"!.و مالک، پیشوای دیگر اهل سنت در پاسخ این سؤال گفت: یفعله الفساق:" مردم فاسق به دنبال آن میروند"! و" شافعی" تصریح کرده است که شهادت اصحاب غنا قبول نیست، و این خود دلیل بر فسق آنها است.از اصحاب شافعی نیز نقل شده که فتوای شافعی را تحریم میدانند، بر خلاف آنچه بعضی پنداشتهاند).2- غناء چیست؟در حرمت غناء چندان مشکلی وجود ندارد، مشکل تشخیص موضوع غناء است.آیا هر صوت خوش و زیبایی غنا است؟مسلما چنین نیست، زیرا در روایات اسلامی آمده و سیره مسلمین نیز حکایت میکند که قرآن و اذان و مانند آن را با صدای خوش و زیبا بخوانید.آیا غنا هر صدایی است که در آن" ترجیع" (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن) باشد؟ آن نیز ثابت نیست.آنچه از مجموع کلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در این زمینه میتوان استفاده کرد این است که غناء، آهنگهای طربانگیز و لهو و باطل است.و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد میباشد.و باز به تعبیر دیگر: غناء به صوتی گفته میشود که قوای شهوانی را در انسان تحریک مینماید، و انسان در آن حال احساس میکند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسی نیز باشد کاملا مناسب است!.این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک" آهنگ" هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب که اشعار عشقی و فسادانگیز را با آهنگهای مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غنا است، به این ترتیب که اشعار پر محتوی یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگی بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام میباشد (دقت کنید).ذکر این نکته نیز لازم است که گاه برای غنا دو رقم معنی ذکر میشود" معنی عام" و" معنی خاص"، معنی خاص همان است که در بالا گفتیم یعنی آهنگهای تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.ولی معنی عام هر گونه صوت زیبا است، و لذا آنها که غنا را به معنی عام تفسیر کردهاند بر آن دو قسم قائل شدهاند" غنای حلال" و" غنای حرام".منظور از غنای حرام همان است که در بالا گفته شد و منظور از غنای حلال صدای زیبا و خوشی است که مفسدهانگیز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.بنا بر این در اصل تحریم غنا تقریبا اختلافی نیست، اختلاف در نحوه تفسیر آن است.البته" غنا" مصادیق مشکوکی نیز دارد (مانند همه مفاهیم دیگر) که انسان به راستی نمیداند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است یا نه؟ و در این صورت به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است (البته بعد از آگاهی کافی از مفهوم عرفی غنا طبق تعریف فوق).و از اینجا روشن میشود صداها و آهنگهای حماسی که متناسب میدانهای نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است دلیلی بر تحریم آن نیست.البته در زمینه غنا بحثهای دیگری نیز وجود دارد از قبیل پارهای از استثناها که بعضی برای آن قائل شدهاند، و جمعی آن را انکار کردهاند، و مسائل دیگر که باید در کتب فقهی از آن سخن گفت.آخرین سخنی که در اینجا ذکر آن را لازم میدانیم این است که آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگی است و اما استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگری دارد که از موضوع این سخن خارج است.3- فلسفه تحریم غنادقت در مفهوم" غنا" با شرائطی که در شرح موضوع آن گفتیم، فلسفه تحریم آن را به خوبی روشن میسازد.در یک بررسی کوتاه به مفاسد زیر برخورد میکنیم:الف: تشویق به فساد اخلاق-تجربه نشان داده است- و تجربه بهترین شاهد و گواه است- که بسیاری افراد تحت تاثیر آهنگهای غناء، راه تقوی و پرهیزکاری را رها کرده، و به شهوات و فساد روی میآورند.مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن میزند همان غناء است در بعضی از گزارشهایی که در جرائد خارجی آمده میخوانیم که در مجلسی که گروهی از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصی از غناء در آنجا اجرا شد آن چنان هیجانی به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حملهور شدند و فجایع زیادی بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.در تفسیر" روح المعانی"، سخنی از یکی از سران" بنی امیه" نقل میکند که به آنها میگفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم میکند، شهوت را میافزاید شخصیت را در هم میشکند، جانشین شراب میشود، و همان کاری را میکند که مستی انجام میدهد (1).و این نشان میدهد که حتی آنها نیز به مفاسد آن پی برده بودند.و اگر میبینیم در روایات اسلامی کرارا آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش میدهد اشاره به همین حقیقت است، روح نفاق همان روح آلودگی به فساد و کنارهگیری از تقوا و پرهیزکاری است.و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانهای که غنا در آن است وارد نمیشوند به خاطر همین آلودگی به فساد است، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهای آلوده بیزارند.ب- غافل شدن از یاد خدا-تعبیر به" لهو" که در تفسیر" غنا" در بعضی از روایات اسلامی آمده است، اشاره به همین حقیقت است که غناء انسان را آن چنان مست شهوات میکند که از یاد خدا غافل میسازد.در آیات فوق خواندیم که" لهو الحدیث"، یکی از عوامل" ضلالت" از" سبیل اللَّه" است، و موجب" عذاب الیم".در حدیثی از علی ع میخوانیم:کل ما الهی عن ذکر اللَّه فهو من المیسر:" هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است" (1).ج- آثار زیانبار بر اعصاب-غنا و موسیقی در حقیقت، یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب است، و به تعبیر دیگر مواد مخدر گاهی از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن میشوند، (مانند شراب).و گاه از طریق بوئیدن و حس شامه (مانند هروئین).و گاه از طریق تزریق (مانند مرفین).و گاه از طریق حس سامعه است (مانند غنا).به همین دلیل گاهی غنا و آهنگهای مخصوصی، چنان افراد را در نشئه فرو میبرد، که حالتی شبیه به مستی به آنها دست میدهد، البته گاه به این مرحله نمیرسد اما در عین حال تخدیر خفیف ایجاد میکند.و به همین دلیل بسیاری از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدیر آن خفیف باشد یا شدید." توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقیدانان نشان میدهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهای روحی گردیدهاند، تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده، و عدهای مبتلا به بیماریهای روانی شده، و گروهی مشاعر خود را از کف داده، و به دیار جنون رهسپار شدهاند، دستهای فلج و ناتوان گردیده بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شدهاند" در بعضی از کتبی که در زمینه آثار زیانبار موسیقی بر اعصاب آدمی نوشته شده است حالات جمعی از موسیقی دانان و خوانندگان معروف آمده است که به هنگام اجرای برنامه گرفتار سکته و مرگ ناگهانی شده، و در همان مجلس جان خود را از دست دادهاند کوتاه سخن اینکه آثار زیانبخش غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون، و بر قلب و فشار خون، و تحریکات نامطلوب دیگر به حدی است که نیاز به بحث زیادی ندارد.از آمارهایی که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده میشود که مرگهای ناگهانی نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته است، عوامل این افزایش را امور مختلفی ذکر کردهاند از جمله افزایش غنا و موسیقی در سطح جهان.د- غنا یکی از ابزار کار استعماراستعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصا نسل جوان، وحشت داشتهاند، به همین دلیل بخشی از برنامههای گسترده آنها برای ادامه استعمار، فرو بردن جامعهها در غفلت و بیخبری و ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمیهای ناسالم است.امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتی ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسی، یعنی سیاستهای استعماری است، ایجاد مراکز فحشاء، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمیهای ناسالم دیگر، و از جمله توسعه غنا و موسیقی، یکی از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند، و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل میدهد و از برنامههای عمده وسائل ارتباط جمعی همین موضوع است.موفق باشید
- [سایر] با عرض سلام خسته نباشید: استاد اینجانب از بنده خواسته تا در مورد مراتب ایمان در قران از سوره مبارک احزاب ایات 35 و 36 و از تفاسیر و نظر کارشناس تحقیقی به عمل اورم. لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر رستمی
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید: از شما تقاضا دارم در مورد خانه های عنکبوتی از ایات 41 تا 45 سوره روم از تفاسیر و نظر خودتان تحقیقی به اینجانب اعلام کنید. متاسفانه تا به حال خود نتوانستم به نتیجه ای برسم. با تشکر رستمی
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما .از ایات 68 تا 70 سوره مبارکه قصص ترجمه تحت الفظی و تفسیر ان را که بتوان در5 دقیقه توضیح داد را می خواستم(منظورم همان نکات کلیدی است. با تشکر التماس دعا
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید: جناب حاج آقای مرادی, ... آقای جوانی هستند ... تصمیم به ازدواج دارند ولی با وجود داشتن همه شرایط با مخالفت خانواده خود مواجه شده اند.من دختر مورد نظر این آقا هستم که با احترام به خانواده ایشان, با این ازدواج مخالف هستم.اما ایشان ممرا موظف به صبر می کنند و حتی با خانواده خود صحبتی نمی کنند زیرا هیچ اهمیتی به حرفشان در خانواده داده نمی شود و میگوید نمی توانم بیشتر با خانواده صحبت کنم.با وجود علاقه فراوان ایشان و وابستگی به بنده, من نمی توانم ایشان را ترک و ازدواج کنم زیرا به شدت مریض می شود. لطفاً مرا راهنمایی بفرمایید.
- [سایر] با عرض سلام خدمت استاد ارجمند آغاز ماه رجب و ولادت امام محمد باقر بر شما و خانواده گرامیتان مبارک باد . بنده دختری 26 ساله ام که به علت داشتن خواهر بزرگتر تاکنون خانواده ام با وجود خواستگاران زیاد با ازدواج بنده موافقت نکردند و بنده هم به خاطر احترامی که برای آنان قائل بودم چیزی نمی گفتم و حدود 6 ماه است که تا حدودی راضی شده اند اما خواستگار کم می آید به نظر شما آیا بنده تقصیر داشتم زمانی که خواستگاران خوب می آمدند سکوت می کردم؟ و فکر می کنم اگر الان من ازدواج کنم ممکن است دل خواهرم بشکند لطفا مرا در این زمینه راهنمایی کنید . به امام ناظر بر اعمالمان و غایب از نظرها قسمتان می دهم در این ماه رحمت خیلی برای عاقبت به خیری و خوشبختی همه جوانان ایرانی دعا کنید .
- [سایر] سلام. در سوره نجم آیه 9 میفرماید حضرت محمد(ص) کیلومترها سیر کرد تا رسید به یک قدمی خدا!. خوب اگر یک قدم دیگر بردارد (منظور مکانی نیست معنوی است) که(نعوذ بالله) خدا میشود! تفسیر مجمع البیان این آیه را به خوبی تفسیر کرده، ولی تفسیر نمونه از پیغمبر(ص) خدا ساخته و تفسیر نور هم که جمع بین تفسیرهای قدیم میکند و تفسیر المیزان هم که مثل دیگر آیات جملهها چینش میکند و نتیجه گیریِ مفید ندارد. تکلیف چیست؟ ضمنا ما در اسلام خوانده بودیم که سیر الی الله پیغمبر(ص)، در بهشت هم ادامه دارد! بنابر این پیغمبر اگر فقط یک قدم با خدا فاصله داشته باشد و آن یک قدم را در برزخ از 1400 سال پیش تا حالا برداشته باشد، مساوی شده با خدا!
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما : در سوره مریم 2 نکته است که مورد پرسش بنده است : اول : در آیه شانزده و چندین آیه در بعد نیز اشاره شده "اذکر فی الکتاب ..."، اگر فرض بر این باشد که مخاطب رسول اکرم است (که باید چنین باشد) پیامبر چطور میتواند در قرآن از ایشان یاد کنند مگر حق تصرف در آیات را دارند و میتوانند چیزی را اضافه و کم کنند ؟ منظور چیست ؟ دوم : در آیه 86 و 87 اشاره شده که "لایملکون الشفعه الا من اتخذ عند الرحمن عهداً " اینان که از خداوند وعده شفاعت گرفته اند چه کسانی هستند ؟ یعنی اینان شفاعت میکنند یا شفاعت میشوند ؟ منظور چیست ؟ با تشکر از شما برادر بزرگوار در پناه حق
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما حاج آقای مرادی، دانشجو هستم و برنامه این شب ها رو به مورخ 14.9.88 دیدم. امیدوارم در چند مورد منو راهنمایی کنید: 1. مخالف شدید مراسم های بدون فکر و آموزش ماه محرم هستم و کمک به دیگران رو مهمتر از خورشت قیمه می دونم. کاری که جا انداختن فرهنگش با شماست. 2. بحث های سنی و شیعه رو مطرح کردید(مثال سر ضربت حورده) که شاید در فضای امروز جامعه چندان مصلحت آمیز نباشه.به خصوص زمانی که دوستان سنی هیچ جایگاهی در رسانه ملی ندارند. 3. به عنوان یک طرفدار فوتبال، اگه نتیجه بازی چلسی مهمتر از برنامه صدا و سیماست بدونید عیب از معلم های بی تجربه و تکرار مکررات است. ممنون منتظر نظرات خوب شما هستم.
- [سایر] 1) سلام. 2) دوستتون دارم. 3) (پیگیری) پیام فردی به نام \"علی گودرزی\" . 4) با اشتیاق وارد سایتتون شدم و در قسمت جستجو دنبال ردی از مرحوم استاد علی صفایی حائری گشتم، میخواستم ببینم نظر شما راجع به استاد چیه. فقط یک پیام پیدا شد که همین آقای \"علی گودرزی\" فرستاده بود و سعی کرده بود استاد صفایی رو به شما معرفی کنه و شما در پاسخ از ایشون پرسیده بودین: \"از چه طریق آشنا شوم؟ آدرس؟ کتاب یا...\" 5) بخشی از اندیشه ی استاد: ( بیچارگی ما، در این است که، میخواهیم از استدلال و اشراق و عرفان و شریعت و طریقت، به خدا برسیم. اینها، ما را جز به خودشان، نمیرسانند! و این است که پس از یک عمر، جز خستگی، جز غرور، جز نخوت و نمایش، حاصلی نداریم. نه فقه و اصول، نه تفسیر و کلام، نه حکمت و اشراق و نه عرفان و سلوک، هیچکدام ما را نمیرسانند. آنچه ما را به (او) میرساند، (عبودیّت) است و اطاعت!) 6) این لینک یکی از کتابهای کوتاه، اما کم نظیر ایشون هست که تا حالا خیلی ها رو تکان داده. خوندنش یک ساعت وقت میخواد. نام این کتاب سی صفحه ای \"رشد\" هست و نگاهی به سوره ی عصر داره: http://hosseinian.googlepages.com/Roshd-AliSafaee.pdf 7) این هم لینک یک گفتگوی سی دقیقه ای هست از استاد در مورد غرورها و غفلت های انسان. اگر سی دقیقه زمان ندارید، ده دقیقه اولش رو از دست ندید: http://radiomaaref.ir/items/programs/safa/04106.mp3 8) سایت معرفی ایشون و نشر آثارشون: http://www.alisafaee.ir/fa/Default.asp 9) من سالها دچار گزافه گویی و غرور و تنبلی و بهانه گیری و مفت خوری و بی ظرفیتی و بی انگیزگی بودم که خدا به واسطه ی استاد صفایی از این منجلابها نجاتم داد. و حجت رو یک بار دیگه بر من تمام کرد. 10) منتظر نظرات ارزشمند شما در مورد استاد هستم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی پس از عرض سلام و آرزوی موفقیت برای حضرت عالی و برای استقرار اسلام عزیز، لطف فرموده در موارد ذیل نظر فقهی خود را بیان فرمایید: اگر کسی با سازمان ملی زمین و مسکن ( از سازمانهای وزارت مسکن ) قراردادی جهت خرید آپارتمان تنظیم کند و در این رابطه شروط ضمن عقدی با آنها داشته باشد به شرح ذیل : بند 4 شرط ضمن عقد : اینجانب تحت هیچ عنوان اعم از موقت یا دائم، عادی یا رسمی و به هر اسم، به هر کس حق وا گذاری آپارتمان موضوع این صورت مجلس را به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر ندارم و در صورتی که خلاف آن محرز شود سازمان مسکن اختیار تام خواهد داشت ضمن خودداری از واگذاری آپارتمان در خصوص وجوه واریز شده طبق بند م با اینجانب رفتار نماید. بند 9 : خریدار حق وا گذاری حقوق مربوط به این قرارداد را قبل از ثبت رسمی معامله در دفتر خانه اسناد رسمی به دیگری تحت هیچ عنوان حقوقی از قبیل بیع ، صلح ، رهن ، وکالت و غیره را بدون موافقت کتبی فروشنده ندارد. سئوال 1: اگر شخصی با علم به شرایط ضمن عقد فوق بدون هماهنگی با سازمان مسکن با خریدار وارد معامله شود و قبل از صدور سند رسمی از سوی اداره ثبت سه دانگ از این آپارتمان را که ساخته نشده و قیمت قطعی آن مشخص نشده را خریداری کند حکم مالکیت او چگونه است؟