با عرض سلام خسته نباشید: استاد اینجانب از بنده خواسته تا در مورد مراتب ایمان در قران از سوره مبارک احزاب ایات 35 و 36 و از تفاسیر و نظر کارشناس تحقیقی به عمل اورم. لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر رستمی
با عرض سلامدر آیه مورد بحث، سخنی جامع و پر محتوی در باره همه زنان و مردان و صفات بر جسته آنها بیان شده است، و ضمن بر شمردن ده وصف از اوصاف اعتقادی و اخلاقی و عملی آنان، پاداش عظیم آنها را در پایان آیه بر شمرده است.بخشی از این اوصاف دهگانه از مراحل ایمان سخن می‌گوید (اقرار به زبان، تصدیق به قلب و جنان، و عمل به ارکان).قسمت دیگری پیرامون کنترل زبان و شکم و شهوت جنسی که سه عامل سرنوشت‌ساز در زندگی و اخلاق انسانها می‌باشد بحث می‌کند. و در بخش دیگری از مساله حمایت از محرومان و ایستادگی در برابر حوادث سخت و سنگین یعنی صبر که ریشه ایمان است و سرانجام از عامل تداوم این صفات یعنی ذکر پروردگار سخن به میان می‌آورد.می‌گوید:" مردان مسلمان و زنان مسلمان" (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ)." و مردان مؤمن و زنان مؤمنه" (وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ)." و مردانی که مطیع فرمان خدا هستند و زنانی که از فرمان حق اطاعت می‌کنند" (وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ).گرچه بعضی از مفسران،" اسلام" و" ایمان" را در آیه فوق به یک معنی گرفته‌اند، ولی پیدا است که این تکرار نشان می‌دهد منظور از آنها دو چیز متفاوت است، و اشاره به همان مطلبی است که در آیه 14 سوره حجرات آمده: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ:" اعراب گفتند ما ایمان آورده‌ایم، بگو: هنوز ایمان نیاورده‌اید، بلکه بگوئید اسلام آورده‌ایم، و ایمان هنوز در اعماق قلب شما نفوذ نکرده است"!.اشاره به اینکه اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار می‌دهد، و مشمول احکام آنها می‌کند، ولی ایمان تصدیق به قلب و دل است.در روایات اسلامی نیز به همین تفاوت اشاره شده است.در روایتی چنین می‌خوانیم:" یکی از یاران امام صادق ع در باره" اسلام" و" ایمان" از آن حضرت سؤال کرد و پرسید آیا اینها با هم مختلفند؟امام در پاسخ فرمود: آری، ایمان با اسلام همراه است، اما اسلام ممکن است همراه ایمان نباشد".او توضیح بیشتر خواست امام ع فرمود:الاسلام شهادة ان لا اله الا اللَّه و التصدیق برسول اللَّه صلی علیه و آله و سلم، به حقنت الدماء، و علیه جرت المناکح و المواریث، و علی ظاهره جماعة الناس، و الایمان الهدی و ما یثبت فی القلوب من صفة الاسلام، و ما ظهر من العمل به:" اسلام شهادت به توحید و تصدیق به رسالت پیامبر است، هر کس اقرار به این دو کند جانش (در پناه حکومت اسلامی) محفوظ خواهد بود، و ازدواج مسلمانان با او جایز، و می‌تواند از مسلمین ارث ببرد، و گروهی از مردم مشمول همین ظاهر اسلامند، اما" ایمان" نور هدایت و حقیقتی است که در دل از وصف اسلام جای می‌گیرد، و اعمالی است که به دنبال آن می‌آید" (1)." قانت" از ماده" قنوت" چنان که قبلا هم گفته‌ایم به معنی اطاعت توأم با خضوع است، اطاعتی که از ایمان و اعتقاد سر زند، و این اشاره به جنبه‌های عملی و آثار ایمان می‌باشد.سپس به یکی دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنی حفظ زبان پرداخته می‌گوید:" و مردان راستگو و زنان راستگو" (وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ).از روایات اسلامی استفاده می‌شود که استقامت و درستی ایمان انسان به استقامت و درستی زبان او است:لا یستقیم ایمان امرء حتی یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه:" ایمان انسان به درستی نمی‌گراید تا قلبش درست شود، و قلبش درست نمی‌شود تا زبانش درست شود"! و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش" سر" است در برابر" تن"، پنجمین وصف آنها را این گونه بازگو می‌کند:" و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا" (وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ).از طرفی می‌دانیم یکی از بدترین آفات اخلاقی، کبر و غرور و حب جاه است،و نقطه مقابل آن" خشوع"، لذا در ششمین توصیف می‌فرماید:" و مردان با خشوع و زنان با خشوع" (وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ).گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگی است، و اسارت در چنگال آن، اسارتی است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف می‌گوید:" و مردان انفاق‌گر و زنان انفاق کننده" (وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ).گفتیم سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیاری از شرور و آفات اخلاقی در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسی، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده می‌گوید:" و مردانی که روزه می‌دارند و زنانی که روزه می‌دارند" (وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ)." و مردانی که دامان خود را از آلودگی به بی‌عفتی حفظ می‌کنند، و زنانی که عفیف و پاکند" (وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ).سرانجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگی به آن دارد پرداخته می‌گوید:" و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانی که بسیار یاد خدا می‌کنند" (وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ).آری آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پرده‌های غفلت و بیخبری را از قلب خود کنار می‌زنند، وسوسه‌ها و همزات شیاطین را دور می‌سازند و اگر لغزشی از آنان سر زده، فورا در مقام جبران بر می‌آیند تا از صراط مستقیم الهی فاصله نگیرند.در اینکه منظور از" ذکر کثیر" چیست؟ در روایات اسلامی و کلمات مفسرین، تفسیرهای گوناگونی ذکر شده که ظاهرا همه از قبیل ذکر مصداق است و مفهوم وسیع این کلمه شامل همه آنها می‌شود از جمله در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می‌خوانیم:اذا ایقظ الرجل اهله من اللیل فتوضئا و صلیا کتبا من الذاکرین اللَّه کثیرا و الذاکرات‌" هنگامی که مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب) بخوانند از مردان و زنانی خواهند بود که بسیار یاد خدا می‌کنند"و در حدیثی از امام صادق ع می‌خوانیم:" هر کس تسبیح فاطمه زهرا ع را در شب بگوید، مشمول این آیه است" بعضی از مفسران گفته‌اند:" ذکر کثیر" آن است که در حال قیام و قعود به هنگامی که به بستر می‌رود یاد خدا کند.اما به هر حال ذکر نشانه فکر است، و فکر مقدمه عمل، هدف هرگز ذکر خالی از فکر و عمل نیست.در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگیهای دهگانه فوق هستند چنین بیان می‌کند:" خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است" (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است می‌شوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمی‌داند در اختیارشان می‌نهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات.تعبیر به" اجرا" خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف" عظیم" تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد.این نکته نیز قابل توجه است که جمله" اعد" (آماده کرده است) با فعل‌ ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشاره‌ای به اینکه بهشت و نعمتهایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است. تفسیر نمونه، ج‌17، ص: 309موفق باشید
عنوان سوال:

با عرض سلام خسته نباشید:
استاد اینجانب از بنده خواسته تا در مورد مراتب ایمان در قران از سوره مبارک احزاب ایات 35 و 36 و از تفاسیر و نظر کارشناس تحقیقی به عمل اورم. لطفا من را راهنمایی کنید.
با تشکر رستمی


پاسخ:

با عرض سلامدر آیه مورد بحث، سخنی جامع و پر محتوی در باره همه زنان و مردان و صفات بر جسته آنها بیان شده است، و ضمن بر شمردن ده وصف از اوصاف اعتقادی و اخلاقی و عملی آنان، پاداش عظیم آنها را در پایان آیه بر شمرده است.بخشی از این اوصاف دهگانه از مراحل ایمان سخن می‌گوید (اقرار به زبان، تصدیق به قلب و جنان، و عمل به ارکان).قسمت دیگری پیرامون کنترل زبان و شکم و شهوت جنسی که سه عامل سرنوشت‌ساز در زندگی و اخلاق انسانها می‌باشد بحث می‌کند. و در بخش دیگری از مساله حمایت از محرومان و ایستادگی در برابر حوادث سخت و سنگین یعنی صبر که ریشه ایمان است و سرانجام از عامل تداوم این صفات یعنی ذکر پروردگار سخن به میان می‌آورد.می‌گوید:" مردان مسلمان و زنان مسلمان" (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ)." و مردان مؤمن و زنان مؤمنه" (وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ)." و مردانی که مطیع فرمان خدا هستند و زنانی که از فرمان حق اطاعت می‌کنند" (وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ).گرچه بعضی از مفسران،" اسلام" و" ایمان" را در آیه فوق به یک معنی گرفته‌اند، ولی پیدا است که این تکرار نشان می‌دهد منظور از آنها دو چیز متفاوت است، و اشاره به همان مطلبی است که در آیه 14 سوره حجرات آمده: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ:" اعراب گفتند ما ایمان آورده‌ایم، بگو: هنوز ایمان نیاورده‌اید، بلکه بگوئید اسلام آورده‌ایم، و ایمان هنوز در اعماق قلب شما نفوذ نکرده است"!.اشاره به اینکه اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار می‌دهد، و مشمول احکام آنها می‌کند، ولی ایمان تصدیق به قلب و دل است.در روایات اسلامی نیز به همین تفاوت اشاره شده است.در روایتی چنین می‌خوانیم:" یکی از یاران امام صادق ع در باره" اسلام" و" ایمان" از آن حضرت سؤال کرد و پرسید آیا اینها با هم مختلفند؟امام در پاسخ فرمود: آری، ایمان با اسلام همراه است، اما اسلام ممکن است همراه ایمان نباشد".او توضیح بیشتر خواست امام ع فرمود:الاسلام شهادة ان لا اله الا اللَّه و التصدیق برسول اللَّه صلی علیه و آله و سلم، به حقنت الدماء، و علیه جرت المناکح و المواریث، و علی ظاهره جماعة الناس، و الایمان الهدی و ما یثبت فی القلوب من صفة الاسلام، و ما ظهر من العمل به:" اسلام شهادت به توحید و تصدیق به رسالت پیامبر است، هر کس اقرار به این دو کند جانش (در پناه حکومت اسلامی) محفوظ خواهد بود، و ازدواج مسلمانان با او جایز، و می‌تواند از مسلمین ارث ببرد، و گروهی از مردم مشمول همین ظاهر اسلامند، اما" ایمان" نور هدایت و حقیقتی است که در دل از وصف اسلام جای می‌گیرد، و اعمالی است که به دنبال آن می‌آید" (1)." قانت" از ماده" قنوت" چنان که قبلا هم گفته‌ایم به معنی اطاعت توأم با خضوع است، اطاعتی که از ایمان و اعتقاد سر زند، و این اشاره به جنبه‌های عملی و آثار ایمان می‌باشد.سپس به یکی دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنی حفظ زبان پرداخته می‌گوید:" و مردان راستگو و زنان راستگو" (وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ).از روایات اسلامی استفاده می‌شود که استقامت و درستی ایمان انسان به استقامت و درستی زبان او است:لا یستقیم ایمان امرء حتی یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه:" ایمان انسان به درستی نمی‌گراید تا قلبش درست شود، و قلبش درست نمی‌شود تا زبانش درست شود"! و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش" سر" است در برابر" تن"، پنجمین وصف آنها را این گونه بازگو می‌کند:" و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا" (وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ).از طرفی می‌دانیم یکی از بدترین آفات اخلاقی، کبر و غرور و حب جاه است،و نقطه مقابل آن" خشوع"، لذا در ششمین توصیف می‌فرماید:" و مردان با خشوع و زنان با خشوع" (وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ).گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگی است، و اسارت در چنگال آن، اسارتی است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف می‌گوید:" و مردان انفاق‌گر و زنان انفاق کننده" (وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ).گفتیم سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیاری از شرور و آفات اخلاقی در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسی، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده می‌گوید:" و مردانی که روزه می‌دارند و زنانی که روزه می‌دارند" (وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ)." و مردانی که دامان خود را از آلودگی به بی‌عفتی حفظ می‌کنند، و زنانی که عفیف و پاکند" (وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ).سرانجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگی به آن دارد پرداخته می‌گوید:" و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانی که بسیار یاد خدا می‌کنند" (وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ).آری آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پرده‌های غفلت و بیخبری را از قلب خود کنار می‌زنند، وسوسه‌ها و همزات شیاطین را دور می‌سازند و اگر لغزشی از آنان سر زده، فورا در مقام جبران بر می‌آیند تا از صراط مستقیم الهی فاصله نگیرند.در اینکه منظور از" ذکر کثیر" چیست؟ در روایات اسلامی و کلمات مفسرین، تفسیرهای گوناگونی ذکر شده که ظاهرا همه از قبیل ذکر مصداق است و مفهوم وسیع این کلمه شامل همه آنها می‌شود از جمله در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام ص می‌خوانیم:اذا ایقظ الرجل اهله من اللیل فتوضئا و صلیا کتبا من الذاکرین اللَّه کثیرا و الذاکرات‌" هنگامی که مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب) بخوانند از مردان و زنانی خواهند بود که بسیار یاد خدا می‌کنند"و در حدیثی از امام صادق ع می‌خوانیم:" هر کس تسبیح فاطمه زهرا ع را در شب بگوید، مشمول این آیه است" بعضی از مفسران گفته‌اند:" ذکر کثیر" آن است که در حال قیام و قعود به هنگامی که به بستر می‌رود یاد خدا کند.اما به هر حال ذکر نشانه فکر است، و فکر مقدمه عمل، هدف هرگز ذکر خالی از فکر و عمل نیست.در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگیهای دهگانه فوق هستند چنین بیان می‌کند:" خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است" (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است می‌شوید، سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمی‌داند در اختیارشان می‌نهد، در واقع یکی از این دو جنبه نفی ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات.تعبیر به" اجرا" خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف" عظیم" تاکیدی بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگری است بر وسعت دامنه آن، بدیهی است چیزی را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد.این نکته نیز قابل توجه است که جمله" اعد" (آماده کرده است) با فعل‌ ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشاره‌ای به اینکه بهشت و نعمتهایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است. تفسیر نمونه، ج‌17، ص: 309موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین