به نام خدا با سلام دوست گرامی قطعامدرسه و هم بحث و استاد خوب در پیشرفت و تکامل علمی انسان تاثیر بسزایی دارد اما مهم تر از اینها هدف و انگیزه خود شخص و پشت کار تخحصیلی شخص در امر تحصیل است که نقش بسزا را دارد .تحصیلل در شهری غیر از محل سکونت شخص به روحیه شخص و شرایط او بستگی دارد چه بسا برای افرادی غربت زمینه مناسب تری برای تحصیل فراهم میکند کما اینکه در روایات نیز به آن اشاره شده در حدیثی قدسی خطاب به حضرت موسی آمده است: “وضعت سته اشیاء فی سته و الناس یطلبونه فی سته اخر فلا یطلبونه قط… وضعت العلم فی الغربه و الناس یطلبونه فی الوطن فلا یطلبونه قط …”ترجمه فارسی این حدیث می شود: (خداوند خطاب به حضرت ابراهیم می فرماید) ما هفت چیز را در هفت چیز قرار دادیم ولی مردم در هفت چیز دیگر به دنبال آن هستند. (در ادامه یک به یک به پردازش این هفت موضوع پرداخته تا جایی که می فرماید) ما علم را در غربت (هجرت) قرار دادیم ولی مردم در وطن به دنبال آن هستند و هرگز به آن نخواهند رسید.اهل حدیث در تفسیر این حدیث آورده اند که منظور از این بند کسب درجات عالیه علم است.موفق باشید
ببخشید می خواستم بدونم تحصیل در یک مدرسه ی خوب چه قدر می تونه تو پیشرفت یک طلبه موثر باشه و آیا تحصیل در شهری غیر از شهر سکونت تاثیر منفی برای طلاب دارد یا نه؟
به نام خدا با سلام دوست گرامی قطعامدرسه و هم بحث و استاد خوب در پیشرفت و تکامل علمی انسان تاثیر بسزایی دارد اما مهم تر از اینها هدف و انگیزه خود شخص و پشت کار تخحصیلی شخص در امر تحصیل است که نقش بسزا را دارد .تحصیلل در شهری غیر از محل سکونت شخص به روحیه شخص و شرایط او بستگی دارد چه بسا برای افرادی غربت زمینه مناسب تری برای تحصیل فراهم میکند کما اینکه در روایات نیز به آن اشاره شده در حدیثی قدسی خطاب به حضرت موسی آمده است: “وضعت سته اشیاء فی سته و الناس یطلبونه فی سته اخر فلا یطلبونه قط… وضعت العلم فی الغربه و الناس یطلبونه فی الوطن فلا یطلبونه قط …”ترجمه فارسی این حدیث می شود: (خداوند خطاب به حضرت ابراهیم می فرماید) ما هفت چیز را در هفت چیز قرار دادیم ولی مردم در هفت چیز دیگر به دنبال آن هستند. (در ادامه یک به یک به پردازش این هفت موضوع پرداخته تا جایی که می فرماید) ما علم را در غربت (هجرت) قرار دادیم ولی مردم در وطن به دنبال آن هستند و هرگز به آن نخواهند رسید.اهل حدیث در تفسیر این حدیث آورده اند که منظور از این بند کسب درجات عالیه علم است.موفق باشید
- [سایر] با سلام خدمت شما بنده طلبه پایه 6هستم،میخواستم از شما راهنمایی بگرم که لطفا چند مدرسه خوب و با نظم و اساتید خوب ،برای ادامه تحصیل در پایه 7 معرفی فرمایید در شهر قم،البته نمیخوام مدرسه خیلی سختگیر باشه مدرسه،همین که طلبه رو به حال خودش رها نکنه و منظم وبا اساتید خوب باشه کافیه 2-بنده به علومی مثل بحث های کلامی و مسایل کلام جدید و پاسخگویی به شبهات جدید دین علاقه دارم،به نظرتان برای امسال یا سال دیگر چه موسسه ای خوب است هم برای ارضاء این علاقه ام ومتخصص شدن در زمینه عقاید وکلام جدید و مسایل فرق وادیان و هم از لحاظ مالی تشکر
- [آیت الله مظاهری] طلاب علوم دینی که در شهری غیر از وطن خود به تحصیل مشغول میباشند و در آن شهر قصد وطن نکردهاند، ولی مشخص هم نیست که همیشه بمانند یا بعد از مدتی به شهر خودشان برگردند، در این صورت روزة ماه مبارک رمضان را میتوانند بدون قصد ده روز در شهر محل تحصیل بگیرند؟
- [آیت الله خوئی] بعضی از محصلین از اطراف شهر قوچان آمده و در حدود 9 ماه تحصیل میکنند آیا این مدت سکونت این محل را برای آنها در حکم وطن قرار میدهد یا نه، و همچنین اگر مدت سکونت شخصی در شهری 6 ماه باشد چه میفرمائید؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دانشجویی که در هفته یک یا دو بار مسافت شرعی را طی می کند، مثلا پنج روز در شهری برای تحصیل سکونت دارد و دو روز آخر هفته را به شهر خود باز می گردد، آیا حکم دائم السفر را دارد؟
- [سایر] من دانش اموز سال دوم ریاضی بودم واز تقریبا 10 روز دیگه سال سوم رو شروع میکنم من ابتدا تابستانی خوب رو شروع کردم من در دبیرستانی در مرکز شهر درس میخوانم اما جدیدا در محل سکونت ما اقدام به تاسیس دبیرستانی کرده اند با توجه به قانون اموزش و پرورش مبنی بر تحصیل دانش اموزان در محل سکونت خود این اظطراب در من ایجاد شد که مبادا مانع از تحصیل من در دبیرستان سال قبل خود کنند من برای جلوگیری از این استرس با مدیر مدرسه جدید التاسیس محله مان تماس گرفتم و او گفت که ما اصلا رشته تحصیلی شما در دبیرستان ما تدریس نمیشود ولی با این حال مشکلی از استرس من حل نشد خواهش میکنم راه هایی برای مقابله با این استرس را بیان کنید زندگی من با بن بست بزرگی مواجه شده است
- [سایر] با سلام بنده با دختری از طریق اینترنت آشنا شدم که 4 سال از من بزرگتر است و در شهر دیگری زندگی می کند. آشنایی ما به حدی شد که هم او و هم من مسئله را به خانواده گفتیم اما من چیزی از سن نگفتم (راستش خودم هم تازه فهمیدم). گرچه هنوز آشنایی تنها از طریق اینترنت است اما ما به هم علاقه مند هستیم ولی میخواستم بدانم که آیا اختلاف سنی ما مشکلی ایجاد نخواهد کرد؟ چون وقتی از نزدیک همدیگر را ببینیم دیگر شکستن ارتباط بسیار مشکل است. و سوال دوم اینکه آیا این علاقه در صورتی که به ازدواج منجر نشود در زندگی من تاثیر منفی نخواهد داشت. من 27 ساله و فعلا تنها در شهری دور از خانواده برای تحصیل هستم. با تشکر از جواب شما.
- [سایر] سلام دختری 26 ساله ساکن تهران و تحصیل کرده ومحجبه هستم خانواده ام مذهبی با سه فرزند دو دختر و یک پسر هستیم و سطح مالیمان از متوسط بالاتر است ..خودم نیز شاغل هستم و ظاهرم معمولی و بلکه بهتر است.اما تا این لحظه هیچ خواستگاری نداشته ام ضمنا خواهر بزرگتری دارم که 32 سالشان است.که کلا خواستگاران کمی داشت و مواردی هم که سالی یکبار می آیند شرایط مورد قبول اورا ندارند.تجویزهای همه را عملی کرده ام :رفت وآمدبا اطرافیان ،توسل ،توکل،صبر،حضور در مراسم مختلف زنانه و...دریغ از یک مورد خواستگاری جدای از بحث ازدواج کردن همین نداشتن خواستگاروخواهان بسیار اذیتم میکند تو روحیه ام تاثیر منفی گذاشته هم "علت" این معضل رو میخوام بدونم هم "راهکار عملی" غیر از مواردی که امتحان کردم.لطفا عمومی پاسخ دهید ممنون
- [سایر] ا عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقامرادی 1-من دختری 21 ساله دانشجوی رشته کامپیوتر از شیراز هستم. 2-خواستگاری دارم 27 ساله از ...(یکی از شهرستانهای استان ...) که عموی دوستم میشه خانواده دار هستند و پسر خوبی به نظر میرسه دیپلم داره و شغلش هم آزاد هست 3-مراحل خواستگاری 3 جلسه طول کشید ودر 2 جلسه اخر با هم صحبت کردیم 4-اما حاج آقا من نمیتونم راجع بهش نظر قطعی بدم نه میتونم جواب مثبت بدم نه منفی البته میزان رضایتم بیشتر از نارضایتیم هست 5-تا یکی دو هفته دیگه باید جواب نهایی رو بدم 6-حاج آقا من همیشه دوست داشتم کسی که منو میخواد اگر یکبار بهش نه گفتم ول نکنه بره دلم میخواد بدونم چقدر براش ارزش دارم؟حاضر هست یکبار دیگه ازم خواستگاری کنه یا نه؟حالا هم قصدم اینه که به ایشون جواب منفی بدم ببینم مجددا ازم خواستگاری میکنه یا نه ؟ برای چیزی که میخواد تلاش میکنه یا نه ؟اصلا واقعا منو میخواد یا فقط اومده که یه زنی گرفته باشه؟ و اگه من نشدم عیب نداره یکی دیگه؟ 7- حالا سوالم از شما اینه که به نظرتون اینجور امتحان کردن درسته یا نه ؟ با توجه به این که اونا مال یه شهر دیگه هستن و باید خیلی سفت و سخت امتحان شن.به قول حافظ شیراز که میگه: در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک حاج آقا یه تفال به حافظ زدم همین غزل که یه بیتشو واستون نوشتم اومد البته میدونم آدم آیندشو دسته فال نمیده ولی خوب فال آدمو یه دل تر میکنه گاهی میگم اگر برگشت که جواب مثبت رو بهش میدم ولی اگر برنگشت چیزی از دست نخواهم داد بازم موقعیت های خوب یا شاید بهتر برام میادتازه اگر واقعا قسمتم با ایشون باشه هیچ چیز جلوی این ازدواجو نمیتونه بگیره و اون دوباره میاد من خیلی به قسمت تو ازدواج اعتقاد دارم 8-حاج آقا واقعا نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید و اگر جایی دارم اشتباه میکنم بهم بگید درک میکنم که سرتون خیلی شلوغه باور کنید من سعی کردم همیشه تو سایت جستجو کنم و کمتر مزاحم وقت شما بشم و جواب سوالاتم رو هم با جستجو کردن میگیرم ولی لطفا اینو جواب بدید اگر قابل جواب دادن هم نیست حداقل یه جواب بدید که من بفهمم درست تو سایت عضو شدم لطفا اگر جواب دادید شهر محل سکونت آقا پسر رو نقطه چین کنید وقتتون رو خیلی گرفتم شرمنده- سایت فوق العاده ای دارید من که هر وقت میرم تو سایت زودتر از یکی دو ساعت نمیتونم بیرون بیام از بس که جالب و خوب هست-سپاسگذارم موفق باشید
- [سایر] باعرض سلام وادب. میخواستم بدونم کجای این انصافه که این آقاپسرها که مامان باباهاشون توخونه کلی تاقچه بالاشون می ذارن و حلواحلواشون می کنند نه حوصله درس خوندن دارن نه فکر کردن و نه کار کردن،بعدش هم با کلی التماس ماماناشون،می رن که فقط زن بگیرن برای اینکه واسشون بپزه بشوره بذاره برداره بچه شون رو تروخشک کنه وبعد کلی هم احترام براشون بذاره ودست وپاشون رو بماله که مثل خانوم و شاید بیشتر از اون ازصبح کار کرده وتازه ادامه تحصیل هم نده و هرکار اجتماعی مفیدی که دوست داره هم نکنه ودست به سینه درخدمت آقا باشه تا به مقامات عالیه برسن،این آقایون اون قدر خواستگاری میرن تا دختری پیدامی شه که کنیزی شون رو بکنه اما ما دختر ها چه گناهی مرتکب شدیم که باید منتظر بشینیم و با تمام نیازی که به زندگی عاطفی مشترک داریم نتونیم بگردیم و همراه و همسر مورد علاقمون رو پیدا کنیم بعد هم عیب روی ماگذاشته می شه که لابددختره یه عیبی داشته که شوهر نکرده!!!!
- [سایر] سلام.وقت شما بخیر. من از بچگی به خاطر تربیت خانوادگی و تاثیر بد حسادت های اطرافیان همیشه با ضربات روحی(به تعبیر عامیانه ضد حال) و عدم توجه مواجه میشدم .در عین اینکه بچه ای فوق العاده پرهیجان و بازیگوش بودم و باید این هیجانات به نوعی تخلیه میشد ولی در سن 15 سالگی به محله ی جدیدی رفتیم که اصلا با هیچ کس نمیتونستم رابطه برقرار کنم و فقط برای رفتن به مدرسه از خونه بیرون می اومدم یا اگر کاری داشتم.تو مدرسه ام به دلیل اینکه می خواستم هیجاناتم خالی بشه هر کاری می کردم مثل زیاد حرف زدن که باعث دور شدن بچه ها ازم میشد.این شرایط کم کم من رو دچار افسردگی و وسواس کرد.مثلا برای یک غسل 1.5ساعت در حمام میماندم جون فکر میکردم آب به همه جا برسه! زندگی من به همین روال ادامه پیدا کرد تا وارد دانشگاه شدم.به دلیل نداشتن پول و بتدریج زیاد شدن وسواس های فکری دوران دانشجویی خوبی نداشتم.با همین روحیات شروع کردم به خوندن درس واسه فوق لیسانس که خوشبختانه قبول شدم و یکی از موفق ترین ادمها در رشته ی خودم و در شهر خودم یا حتی استان خودم هستم.توانایی های ذهنی و جسمی زیادی دارم.وقتی وارد دانشگاه ارشد شدم شرایطم از نظر روحی تا حدودی بهتر شده بود،ولی از وقتی به خاطر پایان نامه و دکتری اومدم خونه که کارهام رو انجام بدم باز شرایطم مثل اول شده شاید بدتر از قبل.مثلا ترس زیاد از خدا و شاید بشه گفت ترس افراطی هم به افکار وسواسی ومنفی و مضطربم اضافه شده. خیلی از این قضیه ناراحتم چون تو زندگیم فقط راه راست رو رفتم و سعی کردم ادم خوبی باشم در هر زمینه ای.الانم ک تصمیم ب ازدواج گرفتم این وسواس ها و ترسه و افکار منفی بیشتر شده و مانع تصمیم درستم میشه.احساس میکنم ادم بدرد بخوری واسه طرف مقابلم نیستم.تنها چیزی هم که باعث ارامشم در این شرایط میشه خدا و نمازه. لطفا کمکم کنید