می خواستم تاریخچه و فلسفه مسجد مقدس جمکران رو بدونم.چرا این مکان برای ما مقدسه و به امام زمان منسوبش میکنند؟ دوم اینکه موقع عرض ارادت به امام زمان میبینم دستشون رو روی سرشون قرار میدند. میخوام بدونم این دست گذاشتن روی سر چه معنی و مفهومی داره که همه انجام میدن؟
تاریخچه مسجد(شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393هجری، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به در سرای من آمدند. نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند:برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان، را اجابت کن که تو را می‌خواند)حسن بن مثله می‌گوید: (من، برخاستم و آماده شدم). چون به در سرا رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم، سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه - که اکنون مسجد (جمکران) است - آوردند.حضرت امام‌ علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: (برو به حسن بن مسلم بگو: تو، چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب می‌کنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت می‌کنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند.)به حسن بن مسلم بگو: (اینجا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین‌های دیگر برگزیده و شریف کرده است).حسن بن مثله می‌گوید عرض کردم: (سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند). امام‌ علیه السلام فرمود: (تو برو رسالت خود را انجام ده. ما در اینجا، علامتی می‌گذاریم که گواه گفتار تو باشد).حسن بن مثله می‌گوید: در دل خود گفتم تو اینجا را یک زمین عادی خیال می‌کنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان‌ علیه السلام است.پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کرده، فرمودند: (در گله جعفر کاشانی (چوپان) بزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پول آن را خودت پرداخت کن. فردا شب (شب چهارشنبه) آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد. آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازه یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است).آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواندند و فرمودند: (هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت کن).حسن بن مثله می‌گوید: (من، به خانه رفتم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم. همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: (به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام ‌علیه السلام فرموده بود، اینجا نهاده است و آن، اینکه حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیرها مشخص شده است).2-ایستادن و دست بر سر گذاشتن علامت آمادگی و انتظار قیام حضرت است و این عمل را از ائمه (ع) آموخته ایم. از امام رضا (ع) نقل شده هنگامی که نام حضرت قائم در حضور ایشان برده شد ، ایستادند و سر مبارک را خم کردند و کف دست راست خود را روی سر گذاشته و فرمودند: اللهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصرا عزیزا. موفق باشید.
عنوان سوال:

می خواستم تاریخچه و فلسفه مسجد مقدس جمکران رو بدونم.چرا این مکان برای ما مقدسه و به امام زمان منسوبش میکنند؟

دوم اینکه موقع عرض ارادت به امام زمان میبینم دستشون رو روی سرشون قرار میدند. میخوام بدونم این دست گذاشتن روی سر چه معنی و مفهومی داره که همه انجام میدن؟


پاسخ:

تاریخچه مسجد(شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان 393هجری، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به در سرای من آمدند. نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند:برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان، را اجابت کن که تو را می‌خواند)حسن بن مثله می‌گوید: (من، برخاستم و آماده شدم). چون به در سرا رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم، سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه - که اکنون مسجد (جمکران) است - آوردند.حضرت امام‌ علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: (برو به حسن بن مسلم بگو: تو، چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب می‌کنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت می‌کنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند.)به حسن بن مسلم بگو: (اینجا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین‌های دیگر برگزیده و شریف کرده است).حسن بن مثله می‌گوید عرض کردم: (سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند). امام‌ علیه السلام فرمود: (تو برو رسالت خود را انجام ده. ما در اینجا، علامتی می‌گذاریم که گواه گفتار تو باشد).حسن بن مثله می‌گوید: در دل خود گفتم تو اینجا را یک زمین عادی خیال می‌کنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان‌ علیه السلام است.پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو!چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کرده، فرمودند: (در گله جعفر کاشانی (چوپان) بزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پول آن را خودت پرداخت کن. فردا شب (شب چهارشنبه) آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد. آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازه یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است).آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواندند و فرمودند: (هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت کن).حسن بن مثله می‌گوید: (من، به خانه رفتم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم. همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: (به خدا سوگند که نشان و علامتی که امام ‌علیه السلام فرموده بود، اینجا نهاده است و آن، اینکه حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیرها مشخص شده است).2-ایستادن و دست بر سر گذاشتن علامت آمادگی و انتظار قیام حضرت است و این عمل را از ائمه (ع) آموخته ایم. از امام رضا (ع) نقل شده هنگامی که نام حضرت قائم در حضور ایشان برده شد ، ایستادند و سر مبارک را خم کردند و کف دست راست خود را روی سر گذاشته و فرمودند: اللهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصرا عزیزا. موفق باشید.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین