با سلام و احترامدوست گرامیمراد از نایب امام(ع) کسی است که در زمان غیبت آن وجود مقدس، از طرف ایشان سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد. نایبان به دو گروه تقسیم میشوند:1. نایب خاص: فردی است که به طور مشخص و معین از طرف امام معرفی میشود. نایبان خاص، چهار نفر بودند که از سال شروع غیبت(سال 260 ه .ق) به مدت هفتاد سال(تا سال 329 ه . ق) نیابت حضرت را بر عهده داشتند. نام آنان، چنین است: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبخی و علی بن محمد سمری.2. نایب عام: فردی است که به طور مشخص و معین؛ از طرف امام معرفی نشده است. بلکه دارای صفات و ویژگیهایی است که یک نایب باید داشته باشد(این ویژگیها، علاوه بر اینکه عقل بدانها اشاره دارد، در روایات نیز به آنها اشاره شده است) و این شخص، به نیابت از امام زمان(ع) سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد؛ ولی چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفی نشده نایب عام نامیده میشود.اکنون باید روشن شود که کدام گروه از افراد جامعه شیعه مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذاشته شده است؟از دیدگاه عقل تنها فقها و مجتهدان جامع شرایط، میتوانند رهبری و سرپرستی جامعه را عهدهدار باشند؛ چرا که جامعه اسلامی باید بر اساس دستورهای دین اداره شود و لذا زمامدار باید مسلمانی باشد که نسبت به مبانی و احکام دین، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامی، جامعه را راهبری کند و این فرد، کسی جز فقیه و مجتهد توانمند در تدبیر جامعه نیست. با رجوع به روایات نیز به روشنی به دست میآید که رهبری و اداره جامعه و نیابت حضرت مهدی(ع) فقط شایسته مجتهد جامع شرایط است و چنین فردی از طرف آن بزرگوار، سکان جامعه را باید در دست بگیرد. در اینجا به برخی از روایات، اشاره شود:اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان عَمری(دومین نایب خاص) خواستم نامهای را که مشتمل بر مسائلی بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آنها را دریافت کند. توقیع و نامهای از وجود مقدس صادر شد و حضرت پاسخهایی را مرقوم فرمود که از جمله آنها این سخن است (و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم؛ در حوادث و رویدادهایی که واقع میشود به راویان احادیث ما (علما و کارشناسان دین) رجوع کنید، پس به درستی که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم (تا دیگر عذری برای کسی باقی نماند). (کمال الدین، ج 2، ب45، ح4، وسایل الشیعه، ج17، ب 11، ص 140، ح9).روشن است که مراد از حوادث واقعه، پیشامدها و رخدادهایی است که بر جامعه وارد میشود و باید به صورت صحیح و طبق نظر دین، از آنها گذر کرد و مصلحت جامعه را در سایه دین درباره آنها مد نظر قرار داد. در این توقیع شریف، حضرت مهدی(ع) امر به مراجعه به راویان و دین شناسان کرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خلیفه خویش معرفی میکند.در (مقبوله) عمربن حنظله نیز از وجود مقدس امام صادق(ع) در رابطه با وظیفه شیعه در برابر مشکلات و منازعات و مرجع صالح برای رسیدگی به امور چنین نقل شده است: (ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا، و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدالشرک بالله) ؛ (باید نگاه کنند کسانی که از شمایند(شیعیان) به کسی که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت میکند و احکام ما را میشناسد؛ پس به حکم او باید راضی باشند. پس من او را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر او به حکم ما حکم دارد و از او پذیرفته نشد، همانا به حکم خدا استخفاف ورزیده است و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این، در حد شرک به خدا است).(وسایل الشیعه، ج27، ب11، ص136، ح1).مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است که با تامل در روایات، با احکام اسلامی و دستورهای دین آشنا میشود. امام صادق(ع) چنین فردی را شایسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذیرش حکم او ملزم کرده و او را حاکم قرار داده است.وجود مقدس امام علی(ع) از زبان پیامبر اسلام(ص) نقل میکند: (اللهم ارحم خلفایی ثلاثا قیل یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی یروون حدیثی و سنتی)؛(خدایا! خلفای مرا رحمت کن، [این جمله را حضرت سه بار گفت] گفته شده ای رسول خدا خلفای شما چه کسانیاند؟ فرمود: کسانی که بعد از من میآیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند).معنای خلیفه، معنایی کاملا روشن دارد که همان جانشین پیامبر و فردی است که بعد از ایشان در جایگاه آن بزرگوار قرار میگیرد و عهدهدار اموری میشود که ایشان بر عهده داشت که همان رهبری و سرپرستی جامعه است.نکته مهم و قابل دقت در روایت، این است که حضرت به مهمترین ویژگی جانشین اشاره دارد که راوی حدیث و سنت آشنا به دستورهای دین بودن است. بنابراین، طبق این روایات، فقیه و اسلام شناس نایب امام خواهد بود. منابع بیشتر برای مطالعه:1. مبانی حکومت اسلامی، حسین جوان آراسته2. ولایت فقیه و رهبری در اسلام، آیت الله جوادی آملی3. حکومت دینی(تأملی در اندیشه سیاسی اسلام)، احمد واعظی4. نظام سیاسی اسلام، محمدجواد نوروزیو من الله توفیق
با سلام و احترامدوست گرامیمراد از نایب امام(ع) کسی است که در زمان غیبت آن وجود مقدس، از طرف ایشان سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد. نایبان به دو گروه تقسیم میشوند:1. نایب خاص: فردی است که به طور مشخص و معین از طرف امام معرفی میشود. نایبان خاص، چهار نفر بودند که از سال شروع غیبت(سال 260 ه .ق) به مدت هفتاد سال(تا سال 329 ه . ق) نیابت حضرت را بر عهده داشتند. نام آنان، چنین است: عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان بن سعید عمری، حسین بن روح نوبخی و علی بن محمد سمری.2. نایب عام: فردی است که به طور مشخص و معین؛ از طرف امام معرفی نشده است. بلکه دارای صفات و ویژگیهایی است که یک نایب باید داشته باشد(این ویژگیها، علاوه بر اینکه عقل بدانها اشاره دارد، در روایات نیز به آنها اشاره شده است) و این شخص، به نیابت از امام زمان(ع) سرپرستی جامعه شیعه را بر عهده دارد؛ ولی چون به صورت مشخص و به نام از طرف امام معرفی نشده نایب عام نامیده میشود.اکنون باید روشن شود که کدام گروه از افراد جامعه شیعه مصداق نایب عام هستند و وظیفه سرپرستی بر دوش آنان گذاشته شده است؟از دیدگاه عقل تنها فقها و مجتهدان جامع شرایط، میتوانند رهبری و سرپرستی جامعه را عهدهدار باشند؛ چرا که جامعه اسلامی باید بر اساس دستورهای دین اداره شود و لذا زمامدار باید مسلمانی باشد که نسبت به مبانی و احکام دین، آگاه باشد تا بتواند طبق مقررات اسلامی، جامعه را راهبری کند و این فرد، کسی جز فقیه و مجتهد توانمند در تدبیر جامعه نیست. با رجوع به روایات نیز به روشنی به دست میآید که رهبری و اداره جامعه و نیابت حضرت مهدی(ع) فقط شایسته مجتهد جامع شرایط است و چنین فردی از طرف آن بزرگوار، سکان جامعه را باید در دست بگیرد. در اینجا به برخی از روایات، اشاره شود:اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمد بن عثمان عَمری(دومین نایب خاص) خواستم نامهای را که مشتمل بر مسائلی بود، خدمت حضرت برساند و پاسخ آنها را دریافت کند. توقیع و نامهای از وجود مقدس صادر شد و حضرت پاسخهایی را مرقوم فرمود که از جمله آنها این سخن است (و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم؛ در حوادث و رویدادهایی که واقع میشود به راویان احادیث ما (علما و کارشناسان دین) رجوع کنید، پس به درستی که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم (تا دیگر عذری برای کسی باقی نماند). (کمال الدین، ج 2، ب45، ح4، وسایل الشیعه، ج17، ب 11، ص 140، ح9).روشن است که مراد از حوادث واقعه، پیشامدها و رخدادهایی است که بر جامعه وارد میشود و باید به صورت صحیح و طبق نظر دین، از آنها گذر کرد و مصلحت جامعه را در سایه دین درباره آنها مد نظر قرار داد. در این توقیع شریف، حضرت مهدی(ع) امر به مراجعه به راویان و دین شناسان کرده است و آنان را از طرف خود، حجت بر مردم و خلیفه خویش معرفی میکند.در (مقبوله) عمربن حنظله نیز از وجود مقدس امام صادق(ع) در رابطه با وظیفه شیعه در برابر مشکلات و منازعات و مرجع صالح برای رسیدگی به امور چنین نقل شده است: (ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا، و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما، فانی قد جعلته علیکم حاکما، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا الراد علی الله و هو علی حدالشرک بالله) ؛ (باید نگاه کنند کسانی که از شمایند(شیعیان) به کسی که حدیث ما را روایت میکند و در حلال و حرام ما تأمل و دقت میکند و احکام ما را میشناسد؛ پس به حکم او باید راضی باشند. پس من او را بر شما حاکم قرار دادم، پس اگر او به حکم ما حکم دارد و از او پذیرفته نشد، همانا به حکم خدا استخفاف ورزیده است و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند، خدا را رد کرده و این، در حد شرک به خدا است).(وسایل الشیعه، ج27، ب11، ص136، ح1).مراد از شخص آگاه به حلال و حرام، همان فقیه است که با تامل در روایات، با احکام اسلامی و دستورهای دین آشنا میشود. امام صادق(ع) چنین فردی را شایسته دانسته و مردم را به رجوع به او و پذیرش حکم او ملزم کرده و او را حاکم قرار داده است.وجود مقدس امام علی(ع) از زبان پیامبر اسلام(ص) نقل میکند: (اللهم ارحم خلفایی ثلاثا قیل یا رسول الله! و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی یروون حدیثی و سنتی)؛(خدایا! خلفای مرا رحمت کن، [این جمله را حضرت سه بار گفت] گفته شده ای رسول خدا خلفای شما چه کسانیاند؟ فرمود: کسانی که بعد از من میآیند و حدیث و سنت مرا نقل میکنند).معنای خلیفه، معنایی کاملا روشن دارد که همان جانشین پیامبر و فردی است که بعد از ایشان در جایگاه آن بزرگوار قرار میگیرد و عهدهدار اموری میشود که ایشان بر عهده داشت که همان رهبری و سرپرستی جامعه است.نکته مهم و قابل دقت در روایت، این است که حضرت به مهمترین ویژگی جانشین اشاره دارد که راوی حدیث و سنت آشنا به دستورهای دین بودن است. بنابراین، طبق این روایات، فقیه و اسلام شناس نایب امام خواهد بود. منابع بیشتر برای مطالعه:1. مبانی حکومت اسلامی، حسین جوان آراسته2. ولایت فقیه و رهبری در اسلام، آیت الله جوادی آملی3. حکومت دینی(تأملی در اندیشه سیاسی اسلام)، احمد واعظی4. نظام سیاسی اسلام، محمدجواد نوروزیو من الله توفیق
- [سایر] چرا مراجع تقلید نائبان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هستند ؟
- [سایر] آیا در زمان ظهور امام زمان، نیازی به مراجع تقلید و یا خواندن دروس حوزی میباشد؟
- [سایر] چه دلایلی بر نیابت فقها و مراجع تقلید از امام زمان عج وجود دارد؟
- [سایر] آیا درست است که امام زمان (عج) بعد از ظهور با علما می جنگند؟
- [سایر] علما چگونه توانسته اند خصوصیات ظاهری حضرت مهدی (عج) را بدانند؟
- [سایر] چرا امام زمان (عج) کتابی تألیف نمی کند تا مردم و علما به آن رجوع کنند؟
- [سایر] امام زمان (عج) درباه رجوع مردم به علما در عصر غیبت چه فرمودند؟
- [سایر] چرا امام زمان (عج) کتابی تألیف نمی کند تا مردم و علما به آن رجوع کنند؟
- [سایر] آیا حدیثی داریم که انقلاب اسلامی ایران از علائم ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] ابواب حدیثی شیعه که دلالت بر وجود امام مهدی علیه السلام دارد کدام است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.