چه دلایلی بر نیابت فقها و مراجع تقلید از امام زمان عج وجود دارد؟
در عصر غیبت ما وظیفه داریم که از فقهای عادل پیروی نموده وطبق فتوای وفهم وبرداشت آنها از دین عمل نماییم؛ زیرا: با توجه به روایاتی که از ائمه معصومین وارد شده، فقها و مراجع عظام که پاک و با تقوا هستند، نیابت از حضرات معصومین و در زمان غیبت نیابت از امام عصر(ع) دارند. دلیل بر اینکه فقیه و مرجع نایب امام(ع) است، نامه حضرت ولی عصر (عج) به اسحاق بن یعقوب است که فرمود: "و اما الحوادث الواقعة...؛ در مورد رویدادهای زمان [مسائل سیاسی و اجتماعی، فقهی و فرهنگی و غیر آن] به راویان‌ حدیث‌ها [حدیث شناسان و آگاهان به احکام خدا و دستورهای الهی] رجوع کنید زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر فقها هستم".(1) این جمله که آنان "حجت من" بر شما هستند و من "حجت خدا" بر فقها می‌باشم دلیل خوبی بر نیابت فقها و مراجع از امام ع می‌باشد. تحلیل روایت: حضرت با همان سیاق و بیانی که فرمود: "فانهم حجتی علیکم" فرمود: "و أنا حجة الله علیهم". همان گونه که امام زمان (عج) در همه امور اسوه و حجت الهی است و اطاعتش واجب می‌باشد، فقیهی که همه شرایط و صلاحیت‌های فتوا دادن و زعامت و رهبری را دارد نیز واجب الاطاعه در همه امور و لااقل در امور حکومتی که مصداق بارز "حوادث واقعه" می‌باشد، است. دلایل نقلی دلایل متعدد وجود دارد که جهت رعایت اختصار به روایت مقبوله عمر بن حنظله اکتفا می کنیم. در این روایت، امام صادق(ع) می‌فرمایند: (... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما فأنی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخف بحکمنا و علینا رد و الراد علینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله.) (2) کسانی از شما که احادیث ما را نقل نموده وحلا ل وحرام را می شناسند وبه احکام الهی ما واقف اند باید به حکم وگفته ی او راضی شوید چون ما آنها را بر شما حاکم قرار داده ایم ، هر گاه با حکم ما حکم نمایند وشما آن را نپذیرید این کار استخفاف به حکم ما است و رد حرف ما تلقی می شود و تمرد از حرف ما تمرد از حکم خدا است و در حکم شرک بخداست. نکته دیگر این که آن روایات که می گوید قایم آل محمد گویا با دین جدید ظهور می کند بشتر ناظر به این است که این تغییرات و تحریفات در فرق و مذاهبی رخ داده و می دهد که از اهل بیت به عنوان منبع غنی دریافت معارف بهره نمی برند و مرجعیت علمی آنان را نمی پذیرند و روش هایی چون قیاس و استحسان را برای رهیافت به معارف و احکام جایگزین نموده اند. شیعه که در تمامی شئونش با تمامی دشواری هایش در پی رسیدن به دیدگاه اهل بیت است و رفتار خود را مطابق با آن قرار می دهد تا زمانی که از این مسیر خارج نشده از این خطر مصون خواهد بود. چنان که اشاره رجوع مردم در زمان غیبت به فقیه (ولایت فقیه) نیز مطابق دستوری است که از سوی خود حضرت صادر شده است. در نتیجه آنچه فقهای وعلمای شیعه در باره احکام الهی می فرمایند طبق وظیفه وتکلیف است وما و او هیچ کدام در عصر غیبت تکلیفی غیر این نداریم. پی‌نوشت‌ها: 1. کمال الدین، ج 2، ص 484. 2- اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.
عنوان سوال:

چه دلایلی بر نیابت فقها و مراجع تقلید از امام زمان عج وجود دارد؟


پاسخ:

در عصر غیبت ما وظیفه داریم که از فقهای عادل پیروی نموده وطبق فتوای وفهم وبرداشت آنها از دین عمل نماییم؛ زیرا:
با توجه به روایاتی که از ائمه معصومین وارد شده، فقها و مراجع عظام که پاک و با تقوا هستند، نیابت از حضرات معصومین و در زمان غیبت نیابت از امام عصر(ع) دارند.
دلیل بر اینکه فقیه و مرجع نایب امام(ع) است، نامه حضرت ولی عصر (عج) به اسحاق بن یعقوب است که فرمود: "و اما الحوادث الواقعة...؛ در مورد رویدادهای زمان [مسائل سیاسی و اجتماعی، فقهی و فرهنگی و غیر آن] به راویان‌ حدیث‌ها [حدیث شناسان و آگاهان به احکام خدا و دستورهای الهی] رجوع کنید زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر فقها هستم".(1)
این جمله که آنان "حجت من" بر شما هستند و من "حجت خدا" بر فقها می‌باشم دلیل خوبی بر نیابت فقها و مراجع از امام ع می‌باشد.
تحلیل روایت: حضرت با همان سیاق و بیانی که فرمود: "فانهم حجتی علیکم" فرمود: "و أنا حجة الله علیهم".
همان گونه که امام زمان (عج) در همه امور اسوه و حجت الهی است و اطاعتش واجب می‌باشد، فقیهی که همه شرایط و صلاحیت‌های فتوا دادن و زعامت و رهبری را دارد نیز واجب الاطاعه در همه امور و لااقل در امور حکومتی که مصداق بارز "حوادث واقعه" می‌باشد، است.
دلایل نقلی دلایل متعدد وجود دارد که جهت رعایت اختصار به روایت مقبوله عمر بن حنظله اکتفا می کنیم.
در این روایت، امام صادق(ع) می‌فرمایند: (... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فلیرضوا به حکما فأنی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخف بحکمنا و علینا رد و الراد علینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله.) (2) کسانی از شما که احادیث ما را نقل نموده وحلا ل وحرام را می شناسند وبه احکام الهی ما واقف اند باید به حکم وگفته ی او راضی شوید چون ما آنها را بر شما حاکم قرار داده ایم ، هر گاه با حکم ما حکم نمایند وشما آن را نپذیرید این کار استخفاف به حکم ما است و رد حرف ما تلقی می شود و تمرد از حرف ما تمرد از حکم خدا است و در حکم شرک بخداست.
نکته دیگر این که آن روایات که می گوید قایم آل محمد گویا با دین جدید ظهور می کند بشتر ناظر به این است که این تغییرات و تحریفات در فرق و مذاهبی رخ داده و می دهد که از اهل بیت به عنوان منبع غنی دریافت معارف بهره نمی برند و مرجعیت علمی آنان را نمی پذیرند و روش هایی چون قیاس و استحسان را برای رهیافت به معارف و احکام جایگزین نموده اند.
شیعه که در تمامی شئونش با تمامی دشواری هایش در پی رسیدن به دیدگاه اهل بیت است و رفتار خود را مطابق با آن قرار می دهد تا زمانی که از این مسیر خارج نشده از این خطر مصون خواهد بود.
چنان که اشاره رجوع مردم در زمان غیبت به فقیه (ولایت فقیه) نیز مطابق دستوری است که از سوی خود حضرت صادر شده است. در نتیجه آنچه فقهای وعلمای شیعه در باره احکام الهی می فرمایند طبق وظیفه وتکلیف است وما و او هیچ کدام در عصر غیبت تکلیفی غیر این نداریم.

پی‌نوشت‌ها:
1. کمال الدین، ج 2، ص 484.
2- اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین