با عرض سلامدجال از ریشه دجل به معنای دروغگو است و بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده میشود دجال فردی است که در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی (ع) خروج میکند و انسان غیر عادی است و با انجام کارهای شگفتانگیز جمع زیادی از مردم را میفریبد و سرانجام در منطقه شام به هلاکت میرسد و اینکه آیا دجال شخص واحد با آن ویژگیها میباشد یا یک تفکر و جریان الحادی است در این مورد احتمالات مختلف و متعدد وجود دارد. 1- دجال نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی اساس و حیله گری سعی در فریب مردم داشته باشد دجال است و از احادیث نیز این نکته قابل استفاده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: لاتقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لا یخرج المهدی حتی یخرج ستُّون کذابا کلهم یقول انا نبی یعنی قیامت بر پا نمیشود تا وقتی که مهدی (ع) ازفرزندانم ظهور کند و مهدی (ع) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کندو در روایتی دیگر از پیامبر نقل شده است که: (پیش از خروج دجال بیش از هفتاد دجال خروج خواهد کردبا توجه به روایات میتوان گفت که دجالها متعدد و متنوع است و دجال واقعی همان که در روایت از آن شخص معینی قصد شده است و دجالهای دیگر که افراد شیاد و حیلهگری که در پدیدههای اجتماعی با ظاهر شدن سعی در فریب مردم دارند. 2- دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ مادی است که بر همه جهان سیطره دارد کشورهای مبتکری که از لحاظ قدرت مادی و صنعتی قوی هستند و مسلمانان را به نوع میفریبند و مرعوب خویش میسازند تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آنها خود باخته تلقی میکنندکشورهای مبتکر خصوصا استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر میکشد و سعی در فریب مردم دارند.طبق بررسی های انجام شده مشخص شده است وی دارای یک بیماری حاد است و احتمال زنده ماندنش بسیار کم است ولی به هر حال بازار شایعه خوب است و هر کس از این بین ماهیگیری می کندموفق باشید
با سلام و خدا قوت
در خبر های این چند روز اینکه پسری با یک چشم در اسرائیل به دنیا اومده و اونا اعتقاد دارن اون دجال است.
آیا حقیقت دارد که این بچه دجال آخرالزمان است؟
دجال اهل کجاست؟ آیا حتمن یهودی است؟
با عرض سلامدجال از ریشه دجل به معنای دروغگو است و بر اساس آنچه از ظاهر اخبار استفاده میشود دجال فردی است که در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی (ع) خروج میکند و انسان غیر عادی است و با انجام کارهای شگفتانگیز جمع زیادی از مردم را میفریبد و سرانجام در منطقه شام به هلاکت میرسد و اینکه آیا دجال شخص واحد با آن ویژگیها میباشد یا یک تفکر و جریان الحادی است در این مورد احتمالات مختلف و متعدد وجود دارد. 1- دجال نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی اساس و حیله گری سعی در فریب مردم داشته باشد دجال است و از احادیث نیز این نکته قابل استفاده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: لاتقوم الساعه حتی یخرج المهدی من ولدی و لا یخرج المهدی حتی یخرج ستُّون کذابا کلهم یقول انا نبی یعنی قیامت بر پا نمیشود تا وقتی که مهدی (ع) ازفرزندانم ظهور کند و مهدی (ع) قیام نمیکند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کندو در روایتی دیگر از پیامبر نقل شده است که: (پیش از خروج دجال بیش از هفتاد دجال خروج خواهد کردبا توجه به روایات میتوان گفت که دجالها متعدد و متنوع است و دجال واقعی همان که در روایت از آن شخص معینی قصد شده است و دجالهای دیگر که افراد شیاد و حیلهگری که در پدیدههای اجتماعی با ظاهر شدن سعی در فریب مردم دارند. 2- دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ مادی است که بر همه جهان سیطره دارد کشورهای مبتکری که از لحاظ قدرت مادی و صنعتی قوی هستند و مسلمانان را به نوع میفریبند و مرعوب خویش میسازند تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آنها خود باخته تلقی میکنندکشورهای مبتکر خصوصا استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر میکشد و سعی در فریب مردم دارند.طبق بررسی های انجام شده مشخص شده است وی دارای یک بیماری حاد است و احتمال زنده ماندنش بسیار کم است ولی به هر حال بازار شایعه خوب است و هر کس از این بین ماهیگیری می کندموفق باشید
- [سایر] سلام حاج اقا - خدا اخویتونو بیامرزه خدا خیرتون بده - راستی این که میگن سیر از گشنه خبر نداره همینه من واقعا باورم نمیشه همچین ادمایی وجود داشته باشن خدا قسمت نکنه - حاج اقا یه سوال داشتم: یه پسری اومده خواستگاری یه دختر این دختر بد بخت مدتی پیشش به پسره اس ام اس میزده که بگه دوسش داره ه نظر شما توی خواستگاری باید بگه که اون مزاحم خود این دختر بوده یا نه؟
- [سایر] سلام حاج شهاب خدا قوت دو بار یک پیام رو براتون گزاشتم اما جوابش داده نشده: حاجی پیگیری کن ببین کجا گم شده سوال؟اگه یک بچه حزب الهی خوب بدن اینکه دوست و رفیق بد داشته باشه و حقیقتا اهل مجلس امام حسین باشه یک هو به یک گناه گریبان گیر بشه که موجب باز موندن از همه اهداف زندگی اسلامیش بشه شما راه حل ابتدایی که با اون توصیه میکنید چیه؟
- [سایر] سلام! خدا قوت. راستش حاجی من برنامه های تلویزیونی و البته یکی دو بار هم همایش ها و ... شما رو دیدم و شنیدم و خدا وکیلی بسیاری از مواقع هم لذت بردم و استفاده کردم! ولی به شدت معتقدم و بهم ثابت شده شما در بسیاری از موارد خیلی تند می رین!!! البته این نظر شخصی منه، ولی به نظرم بد نیست کمی به چیز هایی که افراد به اون اعتقاد دارن احترام بذارین! اگه به نظر شما چیزی غلطه و کسی به اونه عمل می کنه حتما به نظر اون فرد درسته! اگر هم از نظر دین غلط، باز هم زبان های لین و لطیف برای توجیه افراد مناسب تره تا این که یه دفعه بزنید تو حال طرف!!!
- [سایر] 1.هدف از بوجود آمدن دنیا چیه ؟ 3. چرا بندگان خدا اختلاف طبقاتی دارن ؟ یکی خوشبخته یکی بدبخت ؟ اون آدم بدبخت که اینطوری انتخاب نکرده .. حالا که نا خواسته وارد این بازی شده و خدا خواسته که اینطوری بشه چرا خدا نمی خواد اون که بدبخته خوشبخت باشه ؟ سخته ؟ عین اینه که من به زور یکی رو دعوت کنم به مهمونی بعد تو مهمونی عذابش بدم .. غیر عادلانه نیست؟ 5. تولید مثل چه کاریه ؟ اگه تولید مثل با شهوت و لذت های جنسی که رابطه ی مستقیم داره هیچ رابطه ای نداشت باز انسانها تولید مثل می کردن ؟ منظورم اینه که آیا اگه یکی بشینه فکر کنه خوب ، دلیلی واسه تولید مثل پیدا می کنه ؟ اگه پیدا می کنه چه دلیلی ؟ برای چی باید این کار انجام بشه ؟ چرا باید نسل انسان ماندگار باشه ؟ مگه جز اهداف دنیوی و اخروی دلیل دیگه ای هست که یه انسان زندگی کنه ؟ اگه نیست پس چرا انسانها تمایل به زیستن دارن ؟ اهداف دنیوی و اخروی به چه دردی می خوره مگه ؟ یه آدم سعادتمند بشه تو این دنیا و اون دنیا چی میشه ؟ چه اتفاق خاص و مهم و مفیدی میفته ؟ که چی بشه ؟ 7. این دنیا که بر اساس علمی کامل و جامع برنامه ریزی و ساخته شده چرا بعضی چیزها توش از لحاض علمی اثبات نداره و به همین دلیل از شاخه های متافیزیک به شمار می ره ؟ مثل وجود خدا ( البته من بهش اعتقاد دارم ) . روح . جن و ... اگه بجز احساسات درونی و منطق و استدلال می شد با علم هم خدا رو اثبات کرد ، این رشته ی اتصال انسان به خدا مستحکم تر نمی شد ؟ 9. آیا انسانها مثل فردی که هیپنوتیزم شده و حرف ها و دستوراتی در ضمیر ناخود آگاهش تحمیل شده و اونم داره همینطور به اونا عمل می کنه نیست؟ درک و فهم و اخلاق و رفتار و اعتقادات و علم و اینجور چیزا اکتسابیه . در این دوره از زمان و میشه گفت در هر دوره ای از زمان ، همه ی اینا تحمیلی شدن . یعنی فرد که به دنیا میاد تا به دوران بلوغ برسه بسته به مکان زندگیش و فرهنگ و اعتقادات مردم اون منطقه اینقدر رو مغزش کار می کنند که می کشنش طرف خودشون و فرد هم که مثل یه فرد هیپنوتیزم شده عمل می کنه همینطور پیش می ره. اینطور نیست ؟ چرا اینطوره؟
- [سایر] سلام آقای مرادی خسته نباشید نمیدونم پیامام به دستتون نمیرسه یا شما وقت ندارید خیلی حالم بده دارم دیونه میشم واقعا نیازبه کمک دارم سوالام رو دوباره مینویسم لطفا جواب بدین پرسیده بودم ،من برای فرار از افکارم معتاد به چت شدم چکار کنم،من از یکی از افراد فامیل خوشم میومد ولی اون خبر نداشت و حالا راست یا دروغ فهمیدم کس دیگری رو دوست داره برای فراموشیش چکار کنم،من دانشجو ادبیاتم من دوباره خر شدم از یکی از بچه های دانشگاه خوشم اومده البته با هم یه نسبت دورم داریم نمیخوام بشه مثل اون قبلی واقعا نیاز به راهنمایی شما دارم نمیخوام بیوفتم تو چاه دوباره میدونم کارم اشتباهه (تورو خدا ).منتظر راهنایی شما باتشکر
- [سایر] سلام حاج آقا.واقعا دسستتون درد نکنه و خدا قوت (از اینکه وقت میذارین و پیام ها رو می خونید و جواب میدین) حاج آقا چند ماهیه یه مسایلی برام پیش اومده اگه لطف کنید حرفای منم بخونیدو راهنماییم کنید یه دنیا ازتون ممنون میشم.اجرتون با آقا امام حسین(ع) ... من یه دختره...ساله ام و سال ... دانشگاه و تقریبا معتقد و مذهبی . چند وقتی بود برای سرگرمی چت میکردم میدونم که شاید گناه داشته باشه ولی من که هدف خاصی نداشتم تا اینکه نمیدونم چی شد که یه دفعه خر شدم با یه پسره دوست شدم .البته از همون فرداش پشیمون بودم و به پسره گفتم بیا تا شروع نشده تمومش کنیم اما اون قبول نکرد . پیش خودم گفتم بذار همدیگرو ببینیم اون خودش بی خیال میشه چون من ازون دخترایی نیستم که به درد دوستی بخورم...اما اون ول کن نبود. تا اینکه ما 4-3 ماهی با هم بودیم ولی در تمام این مدت من احساس گناه می کردم و هر چند وقت یکبار جوابشو نمیدادم و می خواستم تموم بشه اما نمی دونم چرا نمی شد . بهش می گفتم این با اعتقادات من جور در نمی یاد که با یه پسر دوست باشم یه غلطی کردم و حالا پشیمونم ولی اون می گفت تو اعتقاداتت هست که با یه آدم این طوری رفتار کنی تو داری با احساسات من بازی میکنی دل منو میشکنی من واقعا به تو علاقه مندم و از اینجور چرت و پرتا که من هیچ وقت حرفاش باورم نشد میدونید حاج آقا من یه گناه دیگه ام کردم که هنوزم باورم نمیشه اون من بودم که دستم تو دست یه نامحرم بود البته الان توبه کردم و یک هفته است که دیگه جوابشو نمیدم . این همه نوشتم که از شما بخوام بهم بگید الان چیکار کنم ؟به نظرتون خدا منو میبخشه؟ خیلی از خودم بدم اومده همش عذاب وجدان دارم . پیشاپیش از راهنمایی شما متشکرم
- [سایر] سلام خانم ابوالحسنی، من یک مشکلی دارم به خدا دارم دیوونه میشم، همش ی بغض چسبیده به گلوم منی که همیشه میخندیدم ولی چند ماهیه همه چی عوض شده، 3 ساله با پسری دوستم که یکسال ازم بزرگتره، هم دانشگاهیم هست ،رابطمونم فقط در حد دوتا آدم معمولیه، ما تصمیممون ازدواج هست، خیلی بخاطر من تلاش کرده ، با هزار بدبختی تلاش کرده تا کاری که من میخواستم همیشه داشته باشه پیدا کرده، سرمایه اولیه ام برای ازدواج داره به اندازه کافی داره، مثل خودمه نماز خون حلال حروم حالیشه چشم چرون نیست بخدا دانشگاه از حراست و کارمندا تا بچه ها همه رو سرش قسم میخورن سر کارش که بیشتر ، مامانمو خانواده خودشم همه از رابطمون خبر دارن، مامانم داشت راضی میشد به همه چی ولی باز دوباره مثل اوایل شد میگم چرا میگه چاقه میگم اینم شد دلیل لاغر میشه میگه نه خانوادش ی جورین میگم مگه میشناسی میگه از تعریفات آره میگم من که بد نگفتم تاحالا آخه... مامانش مومن باباشم فرهنگیه ، هر چی میگم ی عیبی پیدا میکنه، پسره میگه میخوام بیام خواستگاری ولی هر دفعه میگم نه چون میترسم همه چی تموم شه وحشت دارم، تروخدا بگین چیکار کنم دارم دق میکنم، چند بار اومدم بی دلیل بگم همه چی تموم ولی جفتمون از گریه جونمون بالا اومده....اگه همه چی به هم بخوره من نمیتونم کسی دیگرو قبول کنم تو زندگیم ،گفتم که مجرد میمونم میوه مگه دست خودته، آخه مگه زمان قدیمه که همه چی زوری باشه...تروخدا راهنماییم کنید
- [سایر] سلام حاج آقا؛... من برنامه صبح دوشنبه تونو دیدم . خواهش می کنم اینم تذکر بدین که :بله گفتگو وجلسه اعضاء خانواده باهم میتونه مفید وموثر باشه به شرط اینکه مثلا: الف -مراد از گفتگوی والدین با بچه ها متقاعد کردن اونها وعقاید خود رو به اونها تحمیل کردن نباشه .متاسفانه بعضی والدین فقط میخوان نظر خودشونو بزور به خورد بچه ها بدن؛ بدون اینکه به بقیه مسایل توجه کنن. ب-والدین شخصیت وموقعیت سنی ووحتی اجتماعی بچه ها بخصوص جوونا روهم در نظر بگیرن.فقط با این دید که طرف گفتگوشون فرزند اونهاست واز بچگی ترو خشکش کردن و...به موضوع نگاه نکنن.شخصیت مستقل اونا رو هم در نظر بگیرن.بدونن اینی که الان جلوشون نشسته جوانی مثلا 24 سالست با تحصیلات فلان وموقعیت اجتماعی فلان و... عقاید مذهبی وفرهنگی فلان.نباید با اون مثل یه بچه چشم وگوش بسته ای که چون سرد وگرم روزگارو نچشیده وخیلی تجربه ها رو نداشته پس هیچی از صلاح ومصلحت خودشو نمیدونه رفتارو گفتار داشته باشن. ج-والدین به این موضوع توجه داشته باشن \"بخصوص درخانواده های مذهبی\":درسته که در شرع مطهر ما خیلی به احترام بوالدین اهمیت داده شده وامر به احترام بسیار؛ ونهی از بی احترامی -حتی به کوچکی یک اف گفتن –نسبت به اونا شده اما در کنارش برای اونها هم نسبت به بچه ها دستوراتی هست که اونا هم باید رعایت کنن. د-بی زحمت والدین هر اختلاف نظری از جانب فرزندان رو بی ادبی و توهین به خودشون تلقی نکنن. وخیلی مسائل دیگه که هم فرزندان وهم والدین باید رعایت کنن تا نتیجه \"نشست خانوادگی\"بجای انس گرفتن بیشتر , دلخوری ودعوا ومرافعه ودورتر شدن از هم نشه.ببخشید طولانی شد .التماس دعا.
- [سایر] بسه نام خدا سلام وتشکر از اینکه وقت گرانبهاتون رو در اختیار اعضا میذارین. برادرم بهنام 29 ساله و لیسانس زبان خارجی داره ودر آموزشگاه کار میکنه.چند وقت پیش من از sms دادنهاش فهمیدم که با دختری در ارتباطه و باهاش مطرح کردم گفت که اون خانم 28 ساله و مطلقه و دختری 8 ساله داره و 2ساله که طلاق گرفته و شوهرش دوباره ازدواج کرده.دهانم از تعجب باز موند و حدود یک ساعت باهاش صحبت کردم ولی نتونستم متقاعدش کنم و در آخر گفت بهم یه چیزی بگو که باهاش خوشبخت نمیشم منم گفتم 1- مطلقه اس 2-بچه داره 3-از لحاظ ظاهری زیادی باز میگرده 4-هنوز شوهرش بهش زنگ میزنه5-بابام بفهمه زندگیمون از هم میپاچه6-شغل درست و حسابی نداری بیمه نیستی و توانایی مالی اداره یه زندگی رو نداری و فعلا که تغییری تو ارتباطش ندیدم فهمیدم که به قول معروف عشق کور و کرش کرده.خانواده ما سنتی هستن وفعلا مادرم وخواهرم از این موضوع خبر دارن وچون پدرم ناراحتی قلبی داره نذاشتیم خبر دار بشه.طبق گفته برادرم با اون خانم حدود سه هفته اس که ارتباطشون به اینجا رسیده .و برادرم از اون پسرهایی هست که تا به حال با دختری دوست نبوده . ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنیین چی کار کنم؟ ممنون
- [سایر] با عرض سلام خانم ابولحسنی من مشکلم با خانودم هست اونا هیچ درکی از من ندارن فقط چشم گوششون رو میبندن و یک کلام ب همه چیز نه میگن این توضیح کلی بود .. ولی اونا بیشتر خواهرمو دوست دارن و اونو تو سر من میزنن اون 15 سالش و اول دبیرستان و منم 18 سالم سال سوم دبیرستان منو خواعهرم با هم هیچ فرقی نداریم حتی همه هم میدونن من خیلی باهوش تر از خواهرمم اونا کلا مشکلشون با منه سر همه چی مثلا همین درس من سر کلاس گوش میدم معدلمم همیشه بالا هست سه سال دبیرستانمو تا حالا 18/50 شدم من خودمم میدونم در درس یکم تنبلم اما نمدونم چرا همیشه خواهرمو ک فقط درس میخونه رو قبول دارن خانم من تو خانودم خیلی بسازم الان دچار بحران مالی شدیدی شدیم و پدرم بیکار وضعمون این طور نبود اان این طور شده ولی همیشه من ملاحظشون کردم از خیلی از خواسته هام زدم اما دیگه نمیتونم رفتارشون رو تحمل کنم تو این دوره زمونه بچه اول ابتدایی گوشی داره من رو با هزار التماس برام گوشی خریدن سر هر بهانه ای این گوشیو ازم گرفتن باور کنید گوشیمو ک ازم میگیرن اعصاب بدنم درست کار نمیکنه تا میام باهاشون حرف بزنم صدام میره بالا چون هیچچچچ درکی ازم ندارن شما بگید من چ جوری بهشون بفهمونم ک حداقل گوشیم ک تنها سرگرمیمه بهم بدن؟ اخه نه بیرون میذارن برم نه جایی ... کلا فقط میگن نه ! من روزا ک از خواب پا میشم انگار غم عالم ریخته رو سرم چون میگم خدای بازم ی روز خسته کننده دیگه کاراشون از زندگی سیرم کردن هیچ سرگرمی ای ندارم دور تمام دوستامم خط کشیدن خواهشا شما بگین چ جوری بشون بگم حداقل درک درست داشته باشن ازم ..... ببخشید سرتون درد اوردم حلال کنید