باسلام. این سخنان درست نیست . شیخ مفید(ره) (333 یا 338 - 413 ه) در کتاب مقنعه (ص812810) به تصریح مسأله ولایت فقیه را مطرح میسازد. او ولایت فقیه را نشأت گرفته از ولایت امامان معصوم(ع) و به نصب آنان میداند. فقهای پس از او نیز مانند: شیخ ابوالصلاح حلبی (م:447ه) ر.ک: الکافی فی الفقه، ص 422؛ ابنادریس حلی (م:598ه) ر.ک: السرائر، ص 537 محقق حلی (م: 676ه) ر.ک: شهید ثانی، مالک الافهام، ج 1، ص 53 (در شرح عبارت محقق حلی) محقق کرکی (م: 940 ه) ر.ک: محقق کرکی، رسائل المحقق الثانی، ج 1، ص 142. مقدس اردبیلی (م: 990 ه) ر.ک: مجمع الفوائد و البرهان، ج 4، ص 205. و تقریباً همه فقهای نامدار شیعه پس از قرن دهم این مسأله را در کتاب فقهی خود مطرح کردهاند. همچنین بررسی دقیق آثار شیخ انصاری - علی رغم توهم شبهه افکنان و معاندین ولایت فقیه - به خوبی نشان می دهد که او مدافع ولایت فقیه بوده است: به اختصار به بیان نظریات شیخ می پردازیم: 1. نظر شیخ در کتاب مکاسب: در این کتاب مرحوم شیخ انصاری اصل ولایت فقیه را اثبات نموده اما محدوده آن را مشخص نمی نماید: (والحاصل ان لفظ الحوادث لیس مختصا بما اشتبه حکمه ولا بالمنازعات) (مکاسب، شیخ انصاری، 1375ق، ص 154). یعنی لفظ حوادث (در روایت امام زمان(عج( فقط به مواردی که حکم آن مشتبه است و یا به رفع خصومات تنها اختصاص ندارد و در چند سطر بعد می نویسد: (و علی ای تقدیر فقد ظهر مما ذکرنا ان مادل علیه هذه الادله هو ثبوت الولایه للفقیه فی الامور اللتی یکون مشروعیه ایجادها فی الخارج مفروغا عنها بحیث لو فرض عدم الفقیه کان علی الناس القیام به کفایه) (همان). یعنی به هر حال با توجه به آنچه بیان شد، روشن است که در پرتو این ادله، ولایت فقیه در عهده داری امور جامعه امری اجتناب ناپذیر است به گونه ای که در صورت عدم دست یابی به فقیه بر مردم است که به عنوان یک واجب کفایی عهده دار آن گردند، بنابراین در کتاب مکاسب که یکی از آثار مشهور شیخ انصاری است، اصل ولایت فقیه اثبات گردیده است هر چند به صراحت محدوده آن بیان نشده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: ولایت فقیه از دیدگاه فقهای اسلام، احمد آذری قمی، انتشارات دارالعلم، 1372، صص 94 - 71. 2. نظر شیخ انصاری در کتاب (القضا والشهادات): شیخ انصاری در این کتاب، امور و وظایف مربوط به امام معصوم(ع) را به دو بخش تقسیم می کند: 1. آنچه وظیفه شخص اوست، 2. آنچه در آن ولایت دارد. بعد شیخ می گوید: اول مربوط به زمان خود امام معصوم(ع) است، ولی دومی شامل تمام زمان ها می شود. سپس نصب فقها از سوی امام معصوم(ع) را مربوط به قسم دوم می شمارد و از ولایت فقها به عنوان حکومت آنان در زمان غیبت یاد می کند (کتاب القضا والشهادات، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ اول، 1415 ه.ق ، صص 244 - 243). در این کتاب شیخ انصاری با استناد به روایت مقبوله عمر بن حنظله و توقیع شریف، اعتقاد خود را به مطلقه بودن ولایت فقیه به صراحت بیان کرده است. وی متبادر عرفی از لفظ حاکم را که در مقبوله آمده، (تسلط مطلقه) دانسته است و از تعلیق ذیل روایت توقیع شریف و عبارت (فانهم حجتی علیکم) که بر طبق آن، فقیهان به عنوان حجت امام زمان(عج) بر مردم معرفی شده اند استنباط می کند که پیروی از تمامی احکام و الزامات حدیث، واجب است (همان، انتشارات مجموعه تراث شیخ اعظم، ج 22، ص 48 و 49).موفق باشید.
با سلام
گفته شده در کتاب شیخ مفید و شیخ انصاری آمده است که در زمان غیبت امام معصوم بقیه نمی توانند سر دم دار حکومت اسلامی باشند آیا این مطلب ریشه دار است اگر جواب مثبت است لطفا توضیحات کاملی را بفرمایید.
با تشکر
باسلام. این سخنان درست نیست . شیخ مفید(ره) (333 یا 338 - 413 ه) در کتاب مقنعه (ص812810) به تصریح مسأله ولایت فقیه را مطرح میسازد. او ولایت فقیه را نشأت گرفته از ولایت امامان معصوم(ع) و به نصب آنان میداند. فقهای پس از او نیز مانند: شیخ ابوالصلاح حلبی (م:447ه) ر.ک: الکافی فی الفقه، ص 422؛ ابنادریس حلی (م:598ه) ر.ک: السرائر، ص 537 محقق حلی (م: 676ه) ر.ک: شهید ثانی، مالک الافهام، ج 1، ص 53 (در شرح عبارت محقق حلی) محقق کرکی (م: 940 ه) ر.ک: محقق کرکی، رسائل المحقق الثانی، ج 1، ص 142. مقدس اردبیلی (م: 990 ه) ر.ک: مجمع الفوائد و البرهان، ج 4، ص 205. و تقریباً همه فقهای نامدار شیعه پس از قرن دهم این مسأله را در کتاب فقهی خود مطرح کردهاند. همچنین بررسی دقیق آثار شیخ انصاری - علی رغم توهم شبهه افکنان و معاندین ولایت فقیه - به خوبی نشان می دهد که او مدافع ولایت فقیه بوده است: به اختصار به بیان نظریات شیخ می پردازیم: 1. نظر شیخ در کتاب مکاسب: در این کتاب مرحوم شیخ انصاری اصل ولایت فقیه را اثبات نموده اما محدوده آن را مشخص نمی نماید: (والحاصل ان لفظ الحوادث لیس مختصا بما اشتبه حکمه ولا بالمنازعات) (مکاسب، شیخ انصاری، 1375ق، ص 154). یعنی لفظ حوادث (در روایت امام زمان(عج( فقط به مواردی که حکم آن مشتبه است و یا به رفع خصومات تنها اختصاص ندارد و در چند سطر بعد می نویسد: (و علی ای تقدیر فقد ظهر مما ذکرنا ان مادل علیه هذه الادله هو ثبوت الولایه للفقیه فی الامور اللتی یکون مشروعیه ایجادها فی الخارج مفروغا عنها بحیث لو فرض عدم الفقیه کان علی الناس القیام به کفایه) (همان). یعنی به هر حال با توجه به آنچه بیان شد، روشن است که در پرتو این ادله، ولایت فقیه در عهده داری امور جامعه امری اجتناب ناپذیر است به گونه ای که در صورت عدم دست یابی به فقیه بر مردم است که به عنوان یک واجب کفایی عهده دار آن گردند، بنابراین در کتاب مکاسب که یکی از آثار مشهور شیخ انصاری است، اصل ولایت فقیه اثبات گردیده است هر چند به صراحت محدوده آن بیان نشده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: ولایت فقیه از دیدگاه فقهای اسلام، احمد آذری قمی، انتشارات دارالعلم، 1372، صص 94 - 71. 2. نظر شیخ انصاری در کتاب (القضا والشهادات): شیخ انصاری در این کتاب، امور و وظایف مربوط به امام معصوم(ع) را به دو بخش تقسیم می کند: 1. آنچه وظیفه شخص اوست، 2. آنچه در آن ولایت دارد. بعد شیخ می گوید: اول مربوط به زمان خود امام معصوم(ع) است، ولی دومی شامل تمام زمان ها می شود. سپس نصب فقها از سوی امام معصوم(ع) را مربوط به قسم دوم می شمارد و از ولایت فقها به عنوان حکومت آنان در زمان غیبت یاد می کند (کتاب القضا والشهادات، مجمع الفکر الاسلامی، چاپ اول، 1415 ه.ق ، صص 244 - 243). در این کتاب شیخ انصاری با استناد به روایت مقبوله عمر بن حنظله و توقیع شریف، اعتقاد خود را به مطلقه بودن ولایت فقیه به صراحت بیان کرده است. وی متبادر عرفی از لفظ حاکم را که در مقبوله آمده، (تسلط مطلقه) دانسته است و از تعلیق ذیل روایت توقیع شریف و عبارت (فانهم حجتی علیکم) که بر طبق آن، فقیهان به عنوان حجت امام زمان(عج) بر مردم معرفی شده اند استنباط می کند که پیروی از تمامی احکام و الزامات حدیث، واجب است (همان، انتشارات مجموعه تراث شیخ اعظم، ج 22، ص 48 و 49).موفق باشید.
- [سایر] با سلام؛ آیا غیبت امام زمان(ع) از دوران اولیه غیبت تا به حال اینرا نمیرساند که مردمان گذشته از هر نسل لیاقت و قابلیتشان بیشتر از مردمان زمان غیبت بوده که میتوانستند از امام خود بهرهی معنوی و ارشادی ببرند و حتی صرف دیدن آن بزرگواران میتوانست اثرات روحی و معنوی داشته باشد و با طرح سؤالاتی مشکلات مادی و معنوی خود را حل کنند؟ آیا ما از خیلی از این امتیازات محروم نیستیم؟ من خدای ناکرده منکر وجود حضرت مهدی (ع) در میان مردم نیستم و میدانم که واقعاً خیلی از ما قابلیت درک در محضر ایشان را نداریم، ولی آیا از خیلی از یاران امامان گذشته که به سپاه دشمن ملحق میشدند هم کمتریم؟ با تشکر از جواب قانع کنندهای که به من حقیر خواهید داد.
- [سایر] به نام خدا سلام خدمت شما. قسمت هایی از بدنم مثل سر انگشتان دست و پا و نوک بینی و....بدنم بسیار بسیار سرد است سوال و یک درخواست داشتم 1.خواهشا هر توصیه ای دارید اعم از خوردنی و پوشیدنی و.....بفرمایید. (خواهشا چند چیز خیلی گرم بفرمایید که بعد از خوردن بدن درجا گرم شود) 2.علت اصلی و امهات این مشکل چه میتواند باشد که اگر شد ان ریشه را درمان کنم.(چون در مجموع زیاد سردیم میشه و خوابهای وهشتناک و کابوس و خیالات زیاد سراغم می اید و وسواس زیاد دارم) 3.کلا امکان تغییر طبع وجود دارد؟ مثلا از سودا به دم و اگر وجود دارد ان کدام راه است؟ با تشکر
- [سایر] سلام علیکم همان طور که مستحضر هستید در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم (بعد از قرآن معتبر ترین کتاب های سنی ها و وهابی ها است) آمده است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: جانشینان (خلیفه) بعد از من دوازده نفر هستند. از یک وهابی شنیدم ادعا کرد که این حدیث به دوازده امام شیعیا ارتباطی ندارد وقتی که پرسیدم پس این ها چه کسانی هستند ؟ گفت که چهار نفرشان ابو بکر,عمر,عثمان, علی (ع) و عمر بن عبد العزیز و احتمال امام حسن (ع) هم هست گفتم بقیه چه کسانی هستند؟ گفت ممکن است آنها در آیند می آیند و باز گفت که چه کسی گفته این ها باید به ترتیب (پشت سر هم) می آیند ؟ سوال من این است که چه گونه می توانیم ثابت کنیم دوازوه نفرمذکور همان دوازوه امام ما شیعیان هستتد؟
- [سایر] سلام آنقدر در سایتهای مراجع مختلف سوالم را مطرح کردم که دیگر از هر چه سایت و سوال است بیزار شده ام. این سوال چه بی جواب بماند و چه جواب بگیرد آخرین سوالم خواهد بود. و بعد از آن وجدانم را آسوده خواهم کرد که آنانی که وظیفه کمک داشتند کمک نکردند. خیلی ساده و مختصر بگویم. چند وقتیست این فکر در ذهنم ریشه دوانده و هر روز قوی تر می شود که تمام قضیه دین و ارسال پیامبری از سوی خداوند و کتاب آسمانی و معجزه بودن این کتاب و دنباله امامان راهنما همه و همه دروغهایی تاریخی هستند که برای افسار زدن به لجام گسیختگی انسانها ساخته شده اند. (حق هم بدهید با این دینی که تحویلمان داده اند چنین فکری کنم) از یک روحانی سوال کردم انگ مرتد بودن زد. سایتهای مراجع پاسخی ندادند. گفتند کتابهای استاد مطهری را بخوان خواندم و چیزی دستگیرم نشد. گفتند قرآن را بخوان خواندم و چیزی نفهمیدم. گفتند قرآن را با دلت بفهم گفتم چجوری نمی دانستند. خلاصه حالا نه نماز می خوانم نه روزه می گیرم. نه قرآن می خوانم. هر وقت سخنرانی حضرات روحانیان را گوش کردم آنقدر نکته مبهم و متضاد شنیدم که شکم را پر رنگ تر کرد.
- [سایر] همواره شنیده بودم که مردم بعد از روز قیامت و روز حشر و روز حساب، بعضی از آنها وارد بهشت می شوند به عنوان پاداششان بر اعمال نیکی که در دنیا انجام داده اند و بعضی دیگر وارد دوزخ می شوند به عنوان عذاب بر اعمال زشتی که در دنیا انجام دادند. به عبارت دیگر، در جهان آینده بهشت یا جهنم است که در انتظار مردم خواهد بود، یا نعمت یا نقمت است که نصیب آنها خواهد شد. محور سؤال من در مورد نعمت و عذاب آخرت نیست، بلکه بیشتر در مورد نعمت و عذاب قبر که انسان بعد از فوت و قبل از روز قیامت دچار آن خواهد شد، می باشد. آیا در آن هنگام، مؤمنان با نعمت قبر متنعم شده و کفار با عذاب قبر معذب می شوند؟ در کتاب تفسیر الکاشف علامه محمد جواد مغنیه، ج 1، ص 407، بحث در باره عذاب قبر تحت عنوان حساب قبر آمده است که مؤلف محترم، انسان را بعد از مرگ به چهار قسمت تقسیم می نماید. از شما خواهشمندم که در مورد آن چهار گروه؛ به ویژه گروه سوم و چهارم؛ توضیح بفرمایید. در گروه سوم، شیخ مفید قائل به این است که آنها بعد از مرگ، مردم مشکوکی هستند. مراد از مشکوک بودن در این جا چیست؟ و نسبت به گروه چهارم، ایشان می فرمایند که آنها مرده اند، ولی تا روز نشر و محشر در عالم اموات به سر می برند. مراد از گروه چهارم را در این زمینه توضیح فرمایید؟ شیخ مفید هم بر اساس روایات از امامان معصوم (ع) که می فرمایند: "بعضی از مردگان در عالم قبر عذاب را نمی بینند" استناد می کنند.
- [سایر] ائمه اطهار گاه متناسب با شرایط زمان و مسئله فقهی خاص احادیث را نقل نموده اند. علاوه بر این نقل احادیث جعلی نیز متأسفانه در کتب دینی ما به چشم می خورد. متأسفانه عده ای از دوستان مذهبی ما می خواستند کار خوبی بکنند؛ مثلا بحث عقد موقت را مطرح کنند اما این عده از روی جهالت اقدام به انتشار احادیثی نموده اند که از نظر بلاغتی و از نظر لحن کلامی باید به آنها شک نمود لطفا این احادیث را بررسی کرده و نظرتان را در مورد تک تک احادیث به ما بفرمایید. 1. ابان بن تغلب از امام صادق (ع) سؤال می کند: اگر زن زیبایی دیده شود که راضی به ازدواج موقت باشد؛ ولی معلوم نیست شوهر دارد یا نه چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: لازم نیست تحقیق کنی حرف او که میگوید شوهر ندارم برای تو کافی است. (کتاب متعه شیخ مفید حدیث 37). 2. رسول خدا (ص): هر کس یک بار متعه کند یک سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس دوبار متعه کند دو سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس سه بار متعه کند تمام بدن او از آتش جهنم آزاد میشود. 3. زراره بن اعین از امام باقر (ع) نقل میکند که: سرگرمی مؤمن در سه کار است: 1- متعه زنان، 2- شوخی با دوستان و برادران، 3- نماز شب.(ازدواج موقت، نیاز امروز نوشته عباس زاده). 4. حمیری به امام زمان حضرت مهدی (عج) نوشت و از آن حضرت سوال کرد: مردی که شیعه است و متعه را حلال میداند و اعتقاد به رجعت دارد و همسر خوبی دارد که در تمام کارها او را کمک کار است و لذا با او عهد کرده است که هرگز بر او همسر دیگری نگیرد و ازدواج موقت نکند و خلاصه با وجود او کس دیگر را نخواهد. او به این عهد نوزده سال پایبند است و به عهد و قولش عمل کرده است و چه بسا مسافرت رفته و مدت زیادی دور از منزل خود بوده است و به قول خود پای بند مانده... البته او متعه را حرام نمی داند بلکه متدین به آن است؛ ولی چون همسر خود را مِیخواهد و دوستش دارد برای حفظ او و خودش متعه نمیگیرد. آیا او برای ترک متعه گناه کرده است؟ از طرف حضرت جواب رسید: برای این که قسم به معصیت خدا خورده است لازم است خدا را اطاعت کند و یک دفعه هم شده متعه بگیرد. (بحار ج100ص298/کتاب متعه شیخ مفید ص48). 5. رسول خدا (ص): هر که از دنیا برود و متعه نکند بد منظر و بدهیبت باشد مانند کسی که بینی او را بریده باشند.
- [سایر] با درود و خسته نباشید و شادباش سال نو خدمت خواهر گرامی سرکار خانم کهتری سوال قبلم از خانم عطاریان بود و این متن رو برای پرسش از ایشون نوشتم اما فقط جنبعالی مشاوربودید دیگه از شمامی پرسم ____________________________ پیرو پرسش شماره 851453 به علت ناقص بودن پاسخ شما به نحوی دیگه از شما درخواست راهنمایی دارم من مطالعاتم روی دو حوزه هست حوزه زبان خارجه و حوزه مهندسی و درمورد روانشناسی بازاری و روانشناسی محض مطالعات خیلی خیلی کمی دارم اینکه مجبورم تو خونه بمونم و مطالعه کنم بر سر علاقه نیست بر سر اجباری هست که از دو جهت به من وارد میشه یکی ضرورت اونها که به خاطر پیدا کردن شغل هست و ناچارم تو زمان کوتاه مطالب زیادی رو مطالعه کنم و دیگری به خاطر محیط هست چون من توی شهری زندگی می کنم که مهاجرم . روزی یک ساعت بیرون میرم هر چند که کار ضروری ندارم فقط به خاطر بیرون رفتن .. تمایل زیادی به بودن در کنار همسالان دارم ولی کسی نیست که باهاش باشم از طرفی همه ایده های شما رو تصدیق می کنم و سعی می کنم به توصیه های شما عمل کنم در مورد شیزوفرنی کاملا حق با شماست و اینو رو خیلی خوب می دونم که بدترین کار برای فردی که احساس روان رنجوری می کنه اینه که کتاب بخونه و نشونه های اون را با زندگی خودش تطبیق بده . من از لحاظ روحی کاملا سالمم . سوال اصلیم این بود که من تیک حرکت سر رو از زمان دبیرستان یعنی 17 سالگی داشتم اون موقع که خیلی توی جمع بودم ... الان این یه مشکله برای درمانش باید چکار کنم به روانپزشک روانشناس یا متخصص مغر و اعصاب یا گفتاردرمانی یا .... مراجعه کنم یا ؟ ورزش انجام نمی دادم ولی از اسفند ماه شروع کردم به ورزش کردن از طرفی وضعیت مالی خانواده خرابه نمی تونم زیاد خرج کنم یا به تفریح و مسافرت و ... برم توی خیلی چیزها محدودم امیدوارم بتونید درک کنید زیاد طفره نمی رم . خریدهای منزل رو هم انجام می دادم و می دم مثلا هر روز نون یا سبزی یا ... تهیه می کنم سوال من درباره داروهای ضد اضطراب این نبود که شما اینجا اعلام کنید خواستم بدونم با دارو قابل کنترل هست و باید به چه نوع پزشکی مراجعه کنم که بیان فرمودید روانپزشک . ضمن تشکر به خاطر وقتی که صرف می کنید به طور خلاصه سوالهام رو تکرار می کنم: 1- من تیک ( احتمالاً عصبی ) سر دارم .سرم رو تکون می دم برای درمانش باید چکار کنم ؟ 2- زمانی که تحت فشار قرار می گیرم دچار استرس می شم که به تناسب شدت و مدت زمان استرس دچار سردردی میشم که با کدئین و مسکن های گیاهی قابل درمان نیست برای درمانش باید چیکار کنم ؟ ( حالت های استرس زا : وانمود کردن دروغین ، حضور در مصاحبه های شغلی ، مشاجره ، مسافرت بیش از سه ساعت ، رانندگی بیش از سه ساعت ، تغییر وضعیت محل خواب و استراحت ، احساس عقب بودن از حدی که برای خودم مشخص کردم ، حضور در مکان هایی که پلیس هست ) 3- شما جوشانده بابونه یا جوشانده های دیگه رو چقدر مفید می دونید ؟
- [سایر] سلام حاجی خیلی سعی کردم و به خودم فشار آوردم تا ذهنمو آروم کنم و بخودم بقبولونم که پیامم باز هم نرسیده و نمیدونمم که چرا --- و با اون هجم بدبینی و شک و بی اعتمادی که در من هست خیلی هم موفق شدم اما خیلی دلم میخواست امروز که چندین مرتبه اومدم و به سایتتون نگاه کردم جوابی از شما بگیرم اما نشد با اونکه من محض اطمینان دو بار پیامم رو فرستادم که به دست شما برسه اما انگار قسمت نیست از اینجام جواب بگیرم حاجی بخدا دیگه نای نوشتن هم ندارم و گرنه شده بود هزار بارم حرفامو براتون بنویسم تا بالاخره جوابمو بدین میبینید حاجی ؟ هر چی سنگه مال پای لنگه در تمام عمرم فقط یه دفعه اونطور با کسی درددل کرده بودم جوری که کلی هم سبک شدم و سر نماز مغرب کمی آرومتر از روزا و شبای قبل بودم و بشدت منتظر جوابی بودم که از شما خواهم گرفت اما در خوشبینانه ترین حالتش تصورم اینه که پیامی که دوبار هم براتون فرستادم نرسیده --- فقط حاجی خیلی دلم میخواست پیامم رو بخونین که اولین و آخرین درددل من بود با یه نفر و دلم میخواست اون یه نفر شما باشید که انگار قسمت نبود اگه نای نوشتنشو داشتم دوباره و هزار باره مینوشتم اما حیف که توانشو ندارم فقط خواستم بگم امشب حال عجیبی دارم یه حال بخصوص که بی سابقه است و در بین استیصال ها و آشفتگی های اینمدت یه آب روی آتیشه با اونکه شما هنوز جوابی به من نداده اید سر نماز خیلی بیادتون بودم و خیلی منتظر بودم برای کلماتی که ازتون بخونم فقط خواستم در دل این شب عجیب که چراغ ِ خدا آسمونو روشن کرده بهتون بگم که همینقدر که ظهری جواب من درمونده رو با شده یکی دو جمله دادین و نروندین و طرد نکردین و ناراحت نشدین ، خیلی برام خوب و زیبا اومد حس کردم یه ذره روشن شده ام اما ایکاش پیامم به دستتون رسیده بود --- میدونم حاجی اینجا رو زدین برای جواب دادن به سوالا و سوالا باید مختصر و مفید باشه اما من دیگه بعد از اینهمه سوال کردن و اونجور جواب شنیدن هیچ جوابی آرومم نمیکرد همینقدر که حرفمو بزنم اونم برای شما که حالمو نگرفتید و نروندین و ناراحت نشدین خیلی خوب بود --- دیگه بقیه اش مهم نیست شاید خدا میخواد همینطور بمونم شاید اینطوری بهتره برام دعا کنید اینو بگم و یا علی ؛ حاجی اینجا یه چیزی داره که هیچ جای دیگه نبود یا شایدم من پیداش نکردم و از اینجا هم فهمیدم راست گفتین از مرید و مراد بازی بدتون میاد اینجا خیلی صداقت داره آدمو روشن میکنه ، حتی اگه آروم نکنه منو ببخشید سرتونو درد آوردم دلم میخواست منو از این برزخ که دراونم خلاصم کنید ، نشد اما یه کم روشن شدم --- کاش یک روزی آروم بشم حاجی دعام کنید .
- [سایر] سلام حاج آقا امیدوارم حالتون خوب باشه من یک دختر 22 ساله هستم . اهل منطق و پایبند تمام شئونات اسلامی ، ظاهربین هم نیستم . چند سال پیش با آقا پسری آشنا شدم که الان 28 سالشونه یک پسر کاملا متین و سرسنگین .از لحاظ فکری و عقلی هم کامل . خصوصیتهایی داشت که در اکثر پسرای این دوره و زمونه کمتر میبینیم . به واسطه شرایط و موقعیتم مجبور بودم با ایشون کم و بیش در تماس باشم . هر 2 طرف حد و حدود خودمون رو میدونستیم . و تو خیلی از مسائل همدیگرو راهنمایی میکردیم . یک ارتباط سالم و مفید با اطلاع خانواده. به مرور زمان شناختم از ایشون بیشتر شد و فهمیدم که به معیارهایی که من واسه انتخاب همسر برای خودم تعریف کردم خیلی نزدیکه ! من دختری نیستم که با یک نگاه ، یا 2 کلمه حرف قشنگ یا ظاهر و موقعیت خوب به کسی علاقه مند بشم . به این آقا هم به خاطر اخلاق و رفتارش \" کم کم\" علاقه مند شدم . ولی اصلا از اینکه اون هم به من علاقه داره یا نه مطمئن نبودم . رفتارش که اینطور نشون میداد . هر خواستگاری که داشتم رو با ایشون مقایسه میکردم و چون شخصیت و وقار و سادگی برام خیلی مهمه و بقیه از این لحاظها اصلا قابل قیاس نبودن باهاش ، همه رو رد میکردم . ولی هر چه قدر هم که صبر کردم از طرف ایشون هیچ اقدامی صورت نگرفت . تصمیم گرفتم به طور کل فراموشش کنم و همون ارتباط سالم و ناچیز رو هم قطع کنم . البته با توجه به فرمایشهای شما در برنامه های تلویزیونی . ولی باز متوجه شدم که اصلا راضی به قطع ارتباط نیست . من فکر میکنم به خاطر مشکلی که در گذشته واسش پیش اومده دیگه نمیتونه به هیچ دختری پیشنهاد ازدواج بده ، یعنی اینکه جرئت و جسارتش رو از دست داده و یا اینکه اصلا نمیخواد ازدواج کنه. با خیلیا مشورت کردم . حالا میخواستم اگه ممکنه از شما هم راهنمایی بگیرم . و اگه نظر شما هم اینه که خودم باید موضوع رو مطرح کنم بفرمائید : چه طور باید باهاش درمیون بزارم به طوریکه هم منظورمو برسونم هم شئن و منزلت خودم به عنوان یک دختر ، پایین نیاد . چون شدیدا معتقدم خواستگاری همیشه باید از طرف پسر انجام بشه . ممنونم.
- [سایر] باسلام خانمی هستم 27 ساله که مدت 7 سال است که ازدواج کرده شکر خدا ازدواج موفقی داشته و همسر صبوری دارم. هر چند مانند بسیاری از مردها ساعات زیادی را در محل کار و بیرون از خانه می گذراتند که این مورد در ابتدای ازدواج باعث در گیری های کلامی زیادی بین من و همسرم میشد. البته این مورد یعنی کشمکش بر سر این موضوع بعد از اینکه دو سال و نیم قبل ما صاحب فرزندی شدیم بسیار کمتر شده زیرا من در منزل با داشتن بچه وقت سر خاراندن هم ندارم چه رسد به.... بله اما حال مواردی که خالصانه از شما میخواهم مرا راهنمایی بفرمایید اینست که با توجه به این مورد که من جزء رتبه های خوب دانشگاه سراسری بوده و رتبه دو هزار کنکور 82 را داشته ام و آمال و آرزوهای فراوانی برای ادامه تحصیل در ذهنم داشته ام و الان به سبب حضور بچه بیش از سه سال است که در زمینه ادامه تحصیل کاملا متوقف شده ام و کاملا اعتماد به نفسم را از دست داده ام و هر روزی که تصمیم میگیرم شروع کنم به مطالعه برای کنکور از یک طرف انجام کارهای منزل و از طرف دیگر کارهای بچه و شاید تنبلی خودم! مانع از این کار میشود. خیلی زگرفتار روزمرگی شده ام و این واقعا مرا عذاب میدهد و احساس مفید بودن را از من میگیرد . خیلی احساس بیکاری و بی ارزشی میکنم و این بر روی روابطم با همسرم نیز بی تاثیر نبوده است. خیلی زود رنج و حساس شده ام. لطفا مرا راهنمایی بفرمایید که چطور از این وضعیت نجات یابم و چگونه مجددا شور و نشاط درس و دانشگاه و تحصیل را به زندگی ام بازگردانم و بتوانم آرزوهای ذهنی ام را با کمک خداوند بزرگ عملی نمایم. 2- اما مشکل دیگری که یکسالی است دامنگیر من شده نمیدانم اسمش را وسواس فکری بگذارم! از بیان آن خودم هم خنده ام میگیرد اما همین مورد واقعا مرا عذاب میدهد و توان مرا گرفته است و آ؟ن اینست که من در هنگام گفتن نیت نماز, وضو و غسل شاید دهها بار ؟آنرا تکرار میکنم و توان عملی کردن آنرا ندارم و ساعتها زیر دوش حمام برای یک غسل و شاید چندین دقیقه برای یک وضو معطل میکنم تا بتوانم نیت کنم و حس میکنم درست نیست و مدام این کار را تکرار میکنم و استرس فراوانی بهم وارد میشه خلاصه در گیری فراوانی با این مطلب پیدا کرده ام . به طور کل برای انجام کارهای روزمره بیش از وقت معمول مورد نیاز وقت صرف میکنم اما این مورد اخیر واقعا لذت زندگی را از من سلب کرده است خودم فکر میکنم شاید استرس و خستگی های روزمره و علی الخصوص بچه داری سبب چنین مشکلی شده است نمی دانم؟؟؟؟؟!!خیلی ناراحتم میخوام از زندگیم لذت ببرم اما این وسواسهای دست و پا گیر نمیذاره اما دلم میخواد اصلاح بشم و باهاش مبارزه کنم دلم میخواد راهناییم کنید تا از دستنش خلاص بشم. با تشکر